نقد فیلم"سخنرانی پادشاه"

فیلم "سخنرانی پادشاه"از فیلم نامه ی کاملا کلاسیکی برخوردار است.
ماجرا از یک موقعیت بحرانی یعنی نا توانایی دوک یورک از ایراد یک سخنرانی تاریخی وقرائت پیام مهم پادشاه وقت آغاز شده و برای رفع این بحران ادامه می یابد تادر یک موقعییت بحرانی دیگر یعنی به سلطنت رسیدن دوک و حیاتی بودن قدرت سخنرانی به ویژه برای نطق های تاثیر گذار به نقطه عطف دوم خود برسد و در نهایت در یک پایان به اصطلاح خوش(Happy End) همه پتانسیل احساسات تماشاگر را تخلیه کرده و وی را راضی به خانه اش بفرستد.

هوشمندی سازندگان فیلم "سخنرانی پادشاه"کشاندن همه ی ماجرای جرج پنجم و جرج ششم به ورطه ی نطق و صحبت کردن و ایراد یک سخنرانی تاریخی است این درحالی است که در زمان سلطنت ۲۶ساله جرج پنجم و ۱۶ سال پادشاهی جرج ششم دهها واقعه و حادثه قابل ذکر اتفاق افتاده که هریک می توانست بخشی از این فیلم درباره دو پادشاه را در بر بگیرد.اما سازندگان فیلم عمدا بر روی نحوه بیان و سخنرانی پادشاه وتاثیر آن بر وقایع سیاسی تاریخی زوم کرده ونقطه اوج فیلم راسخنرانی سوم سپتامبر۱۹۳۹ جرج ششم قرار دادند.این توجه را می توان در صحنه ای که جرج پنجم در مقام پادشاه مشغول تمرین دادن پسر کوچکش برتی یا همان پرنس البرت برای سخنرانی است یافت که به پسرش می گوید:

"...در گذشته همه کاری که یک پادشاه باید انجام می داد این بود که در یونیفرم خودش قابل احترام بنظر برسد و خودش را روی اسب بگونه ای نگه دارد که نیفتد.اما ما امروز بایستی با گفتار و سخنرانی به خانه های مردم تهاجم کنیم و خودمان را در اذهانشان قرار دهیم.یعنی این خانواده به پایه ترین و بنیادی ترین وجه هر پدیده ای باید برسد.ما باید بازیگر شویم..."

به نظر می اید این سخن واضح جرج پنجم لب مطلبی باشد که در فیلم"سخنرانی پادشاه" مورد نظر سازندگان بود وبه زبان ساده تر دیگر حکومت کردن بر مردم باصرف تکیه زدن بر تخت میسر نیست بلکه بایستی با سخنرانی و گفتار درون خانه های مردم نفوذ کرد!

درواقع در فیلم گفتار و سخنرانی به مثابه قدرت اصلی نشان داده می شود که بدون آن نمی توان بر اذهان ملت نفوذ و در نتیجه بر آنها حاکمییت کرد.جرج ششم در صحنه ای به نحوه ایراد سخنرانی هیتلر در یک فیلم خبری غبطه می خورد و می گوید بدون توجه به محتوای سخنرانی نحوه ایراد آن بر موضوعش برتری کامل دارد.اینجاست که تئوری شیطانی و معروف"هر دروغی را با شیوا ترین سخن به دیگران بقبولان"رخ می نماید و این نیز در کلیدی ترین صحنه فیلم یعنی سخنرانی جرج ششم برای ورود بریتانیا به جنگ جهانی دوم نمایان می شود.

صورتی دیگر از هنر تحریف گر رسانه ای که باز هم در خدمت اهداف صاحبان واقعی کمپانی ها و استدیو های فیلم سازی قرار می گیرد ویژگی مشابه سازی با شرایط امروز سیاسی جهان است که در این مسیر حقایق تاریخی به وضوح قربانی می شوند.مثلا در فیلم"سخنرانی پادشاه"جملات خاصی از آن سخنرانی تاریخی جرج ششم انتخاب شده که بتواند ذهن مخاطب را به نمونه های مشابه امروزی سوق دهد بد نیست به برخی از این جملات که در فیلم از زبان جرج ششم نقل می شود توجه کنید:

"...بارها و بارها ما صبر کردیم تایک راه حل صلح طلبانه و مسالمت جویانه بین خودمان و آنها که امروز دشمنانمان تلقی می شوند پیدا کنیم تا بتوانیم از این شرایط جنگ خارج شویم اما بیهوده بود..."

"...ما ناگزیر وادار به ورود به این جنگ شدیم برای مقابله با جریانی که اگر غلبه پیدا کند برای جامعه متمدن جهانی مهلک و نابود کننده خواهد بود..."

"...این یک تصمیم نهایی است که در مقابل ما قرار گرفته است بخاطر همه ی عزیزانمان و به خاطر جامعه جهانی و صلح آن غیر قابل تصور خواهد بود که مادر این جنگ وارد نشویم..."

بار دیگر جملات را مرور کنید برایتان اشنا نیست؟

آیا مشابه آنهارا به هنگام حمله آمریکا و همپیمانانش در ناتو به عراق از زبان جرج دبلیو بوش نشنیدید؟

و آیا شبیه این جملات را بارها و بارها از زبان سران امپریالیسم غرب برای تهدید ایران به گوشتان نخورده است؟

آیا اگر زمان تاریخی فیلم را نادیده بگیریم و بدون تماشای این فیلم تنها صدای این سخنرانی پایانی را بشنویم این تصور در ذهن ایجاد نمی شود که گویی رئیس جمهور ایالات متحده برای توجیه تهاجم و لشکر کشی وتجاوز نظامی به کشوری مخالف سیاست سلطه طلبانه اش سخنرانی می نماید؟

نقد فیلم"سخنرانی پادشاه"

مطالب مشابه :

روش ساختن پاورپوینت پایان نامه و چگونگی سخنرانی در روز جلسه دفاع

سلام در دیدار د پایان نماز دکتر علی شریعتی

مهارت سخنرانی

نقد فیلم"سخنرانی پادشاه"

زیبا سخن بگویید و خطاب كنید، تا جواب زیبا هم بشنوید .

شروط سخنرانی

راهکارهای غلبه بر ترس و استرس، قبل ازآغاز سخنرانی

حجاب و بی‌حجاب دکتر شریعتی