فرهنگ شفاهی سخن منتشر شد.
تبدیل زبان، یعنی تغییر و تبدیلهای آوایی، لفظی و معنایی، یکی از مهمترین مباحث روز در جهان معاصر است و بسیاری از زبانشناسان با مطالعات همهجانبة خود، سعی دارند صورت اصلی و منشأ زبان را دریابند و با عنایت به اصل و ریشة زبان، قانونهای تغییر و تبدیل زبانی را بررسی کنند.
تبدیلهای زبانی به قدری مهم است که در دستور زبان و گرامرهای هرزبانی نیز مرکز توجه است و بسیاری از دستور زبانهای جدید و امروزی، با توجه به همین موضوع، مورد مطالعه قرار میگیرد و دستور مدوّن و امروزی از هرزبان به دست میآید.
تبدیلشدن صامتها و مصوتهای هرکلــمه به صامتها و مصوتهای دیگر از
بنیادیترین عوامل ایجاد اصطلاحات و واژگانی است که اکثراً در کوچه و بازار و بهاصطلاح در فرهنگ شفاهی مردم کاربرد دارد. این امر چون بر اصل زبان تکیه دارد قابل طبقهبندی است، یعنی هرطایفهای و طبقهای از اجتماع، با توجه به فرهنگ و سواد خود در تبدیل آواهای زبانی و ایجادکردن لغتها، اصطلاحها، کنایهها و مَثَلهای فراوان مداخله میکنند. به عنوان مثال میتوان از طبقة «داشمشدی»ها یادکرد. این طبقة اجتماعی که به صورت بنیادین در دورة قاجاریه شکل گرفتند و نفوذ زیادی در جامعة آن روزگار داشتند، با توجه به تلفظ خاصی که از برخی از واژگان به عمل میآوردند و با تکیه به مرام خود، واژگان و اصطلاحات فراوانی را به فرهنگ عامیانه و شفاهی ایران وارد کردند. این اصطلاحات اگر در فرهنگ لغت زبان فارسی وارد میشود حتماً به سبب رویکرد زبانشناسانه، به منشأ پیدایش آن اشاره میشود.
علاوه بر این طبقة خاص، فنونی مانند ورزش و زورخانه، گروههای دانشجویی، خوابگاهها، علوم غذایی، بهداشت و صنایع مختلف، زندان، تجارت و ... هریک اصطلاحات خاصی دارند که برخی از آنها به سبب کثرت کاربرد، رنگ و روی لغت اصیل زبان را پیدا میکنند و غیر از آن صنف و طبقه، در دیگر طبقههای اجتماعی نیز به کار میروند.
نفوذ زبانهای خارجی و هنر و فرهنگهای غیرایرانی در زبان و فرهنگ ایرانی نیز از عوامل مهم پیدایش اصطلاحات و کنایهها در زبان فارسی است. برخی از واژگان یا اصطلاحات بدون کوچکترین تغییری وارد زبان فارسی میشوند و عموم مردم از روی همان واژة یگانة واردشده، اصطلاحات فراوانی را میسازند. مثلاً در انگلیسی (end) «اِند» به معنی پایان و آخر است. با ورود این کلمه به فارسی، اصطلاحاتی مانند: اندِ رفاقت، اندِ دوستی، اندِِ تمیزی، اندِ ناز، اندِ دروغ و ... ساخته شده است یا از دوکلمة «تام کروز» و «آلِن دلُن» نام میبرم که هردو از هنرپیشههای هـالیوود هستند و باتوجه به فیزیک و تیپ آندو، این کلمهها به اشخاص خوشتیپ و شیکپوش و یا به طنز به اشخاص زشت و شلخته اطلاق میشود.
گرتهبرداری و تلفظهای عامیانة مردم از دیگر مبانی پیدایش واژگان، اصطلاحها یا عبارتهایی است که در اصل و ریشة زبان وجود نداشته است. این نوع واژگان، تعبیرها و اصطلاحها نیز به قدری فراوان و گسترده هستند که گاهی در نوشتهها و سخنرانیهای رسمی نیز به کار میروند و براثر کثرت استعمال، رنگ و روی لغتها و تعبیرهای ملّی به خود میگیرند. مانند: روی کسی حسابکردن، دوشِ آفتابگرفتن.
عواملی که برشمردم از مهمترین و بارزترین منابع و علتهای ایجاد واژگانی هستند که در کوچه و بازار و محل زندگی مردم وجود دارند. هرچه بیشتر از محیطهای رسمی و دانشگاهی دور میشویم و به اصطلاح از «حالت رسمی» فاصله میگیریم این واژگان و اصطلاحها در گفتگوی ما نیز راه مییابد. برخی از نویسندگان، مانند محمدعلی جمالزاده، صادق هدایت، جلال آل احمد، جمال میرصادقی و ... این نوع واژگان و اصطلاحها را که در فرهنگ عامیانة مردم به کار رفته است، در نوشتههای خود به کار بردند و موجب دوام و بقای آنها شدند.
باتوجه به نقشی که این نوع واژگان در فرهنگ عامیانة مردم دارند و در مباحث هویتهای ملی و اجتماعی، یکی از مهمترین مبانی بررسی هویت هرگروه و جامعهای محسوب میشوند، باید آنها را از مهمترین ارکان اجتماع به شمار آوریم و در جمعآوری و تألیف آنها کوشا باشیم. به همین علت، اینجانب ویرایش کتابی را که با عنوان «پسکوچههای فرهنگ» تألیف آقای «محبالله پرچمی» چاپ شده بود، عهدهدارشدم.
زبان کوچهبازای و عامیانه
زبان فارسی دارای دوبُعد مهم است: 1. زبان معیار2. زبان کوچهبازاری و عامیانه.
1. زبان معیار: زبانی است که در نوشتهها و گفتارها به کار میرود و رایجترین و
مهمترین وسیلة ارتباطی میان قشرهای جامعه به شمار میرود. استاد انوری درخصوص زبان معیار نوشتهاند: «کلمة معیار در زبان فارسی، در مقابل اصطلاح فرنگی استاندارد به کار میرود و در حالت کلی به آن صورتی از زبان اطلاق میشود که افراد کشوری چون کشور ایران که به لهجهها و گویشها و گونههای محلّی، تکلم میکنند آن را به عنوان وسیلة ارتباط در میان خود به کار میبرند چنانکه تبریزی با شیرازی، ترکمن با لر، گیلک با بلوچ، هنگام مراوده به زبان فارسی سخن میگویند.» (انوری/ عالی عباسآباد، 1385: 16) در واقع زبان معیار، زبانی است که در آن هیچنوع اشتباه، چه اشتباه لفظی و ساختاری و چه اشتباه معنایی وجود ندارد و مطابق با دستور زبان درست یکزبان، نوشته و گفته میشود.
2. زبان کوچهبازای و عامیانه: در مرتبة گفتار و مکالمههای روزمرّه، بخش دوم زبان به کار برده میشود. زبانی که مردم فرهیخته یا مردم عامی در گفتار خود به کار میبرند. این بعد از زبان، از محدودیتها و دستور زبانی که بر زبان معیار حاکم است آزاد است و بیشتر مردم، مخصوصاً طبقههای خاصی از جامعه، به صورت دلخواه خود، واژگان، اصطلاحها، تعبیرها، کنایهها، مَثلها و جز اینها را در گفتار و حتی نوشتههای خود میسازند و به کار میبرند.
به جز برخی از واژگان و اصطلاحها، با دقت و ظرافت، نمیتوان مرز بین زبان رسمی و زبان عامیانه را تعیین کرد؛ ولی زبان کوچهبازای و واژگان و اصطلاحهایی که به دست عدّهای از طبقههای اجتماعی ساخته میشوند تشخیصدادنی هستند.
تکیهکلامها و اصطلاحات کوچهبازاری
«اصطلاح» کلمه یا ترکیبی خاص است که گروهی خاص و دستهای معین، آن را
میسازند و به کار میبرند. با تعریفی که از «لغت» و «اصطلاح ساختهشده به دست گروهی ازجامعه» سراغ داریم، ملاحظه میکنیم که اصطــــلاحها با لغتتفاوتهایی
دارند. این تفاوتها عبارتند از:
1. لغت قلمرو محدودی دارد، یعنی زایش و اشتقاق آن محدود است؛ ولی اصطلاح، هرروز دامنهاش وسعت بیشتری مییابد.
2. از ترکیب لغت، اصطلاح ساخته میشود؛ ولی از ترکیب اصطلاح، لغت ساخته نمیشود. به عبارت دیگر، لغت، منبعی برای ساختن اصطلاحهای گوناگون است و مردم با استفاده از لغتهای موجود به ساخت اصطلاح دست میزنند؛ ولی اصطلاح، ظرفیت ساختن لغت زبان را ندارد.
3. معنی لغت محدود؛ ولی معنی اصطلاح وسیع است.
4. اصطلاح خاص یکدانش یا یکصنف خاص است؛ ولی لغت همگانی است. هرعلم و هرصنفی اصطلاحات خاصی دارد.
اصطلاحات و تکیهکلامهای اصناف
اصطلاحات خاصی که در اصناف، سازمانها و گروههایی از طبقات جامعه وجود دارد در زبان گفتاری مردم نقش مهمی را ایفا میکند. با گردآوری تمام این اصطلاحها و تألیف آنها به صورت فرهنگ، میتوان در هردوره از تاریخ کشور، زبان عامیانه و کوچهبازاری را تعیین و تدوین کرد. بدیهی است که چون این اصطلاحها در «زمان» خاصی ساخته میشوند و کاربرد برخی از آنها محدودیت زمانی دارد، این اصطلاحها «تاریخ مصرف» دارند. به این سبب تدوین زبان کوچهبازاری و عامیانة مردم در دورههای تاریخی، سند بسیار مهمی از هویت تاریخی و ملی هرجامعهای به شمار میرود.
در «فرهنگ شفاهی سخن» اصطلاحات خاصی که در اصناف و طبقات مختلف اجتماع وجود دارند و به کار برده میشوند جمعآوری شده است. به این اصطلاحات که در فرهنگ عامیانة ما وجود دارد دقت کنید.
اصطلاحات بانکی:
پاسکردن چک، برگشتزدن چک، چک برگشتی؛ وام؛ ژورنـــالگرفتن، بـرات،
حواله، پانچکردن، سند، چک، سفته، سیبا، کِلِرکردن و ... (اغلب این اصطلاحات در ادبیات شفاهی مردم، معانی مجازی پیدا کردهاند.)
اصطلاحات قصابها:
آجری: گوشت خوب.
درازپا: آلت نری گوسفند.
دولک: گوسفند ماده.
سنبوسه را دراز کن: گوشت بز را به جای گوشت مرغوب گوسفند به مشتری بینداز.
فراخ را درازکن: گوشت گوساله را ببُر.
اصطلاحات زندان:
آتشخانه: محل سیگارکشیدن.
آقا را از نماز جمعه آوردن زندان: زندانی که ادعای بیگناهی میکند.
آخور آخری: زندان انفرادی.
آقامهندسه: زندانی باافاده.
آویزان: نوعی شکنجه در زندان.
الکهدولکه: هروئین.
اندودی: شدیداً معتاد.
افتاد تو تسبیح: بالاخره معتاد شد.
با مرده در حال فرار: لواطکردن.
بتی محمودی: زندانی سوسول.
برادران اهل عمل: گروه معتادان.
پنیر: حشیش.
اصطلاحات ورزشی زورخانه:
پاتوق: محل جمعشدن پهلوانان.
پهلوان: ورزشکاری که پایبند آیین اخلاقی فروتنی در مقابل پیر مرشد خود بود.
پهلوانپنبه: (به طنز) لقب ورزشکاران درشتهیکل و بیهنر.
رخصت: گرفتن اجازه از مرشد برای شروع ورزش. مرشد در جواب میگفت: فرصت. (در ادبیات شفاهی برای کسب اجازه به کار میرود.)
زورخانه: محل ورزشهای باستانی، اولین بار این اصطلاح را کارستن نیبور، جهانگرد دانمارکی، در عهد زندیه به کار برد. (در ادبیات شفاهی در معنی دستشویی به کار میرود.)
علاوه بر اینها، گویشهای متنوع مردم ایران مانند ترکی، لری، کردی، گیلکی، مشهدی و ... نیز، واژگان و اصطلاحات خاصی را به دایرة زبان کوچهبازاری اضافه میکنند.
زبان شفاهی و کوچهبازای، ویژگیهای بلاغی مخصوص به خود دارد که یکی از سببهای ماندگاری برخی از اصطلاحات ساختهشده به دست گروههای اجتماع، دارابودن بُعد بلاغت و تلفظ راحت بوده است. علاوه بر داشتن بسیاری از ویژگیهای زبانی و بلاغی، برخی از آنها با طنز و طعنه نیز همراه و کاربرد آنها نیز در امور مربوط به طنز بوده است. به این اصطلاحات دقت کنید:
آب چرخکرده: دوش حمام.
آرپیجیزن: معتاد.
اسلحة زن: گریه.
چراغ قرمز دیزی: گوجهفرنگی.
دامبولی: آهنگ شاد بیسلیقه.
این اصطلاحات با اینکه متعلق به قشر و صنف خـــاصی از اجتماع هستند؛ ولی
بهفراوانی در میان تمام مردم به کار میروند و برخی از آنها تا حد زبان معیار پیش میروند. تا حدّی که بهجز زبانشناسان، کسی نمیتواند اصطلاحهای ساختهشده به وسیلة مردم را از لغت اصیل زبان، تشخیص دهد.
پسکوچههای فرهنگ
«پسکوچههای فرهنگ» در سال 1382 در انتشارت «فرهنگ ماهرخ» به چاپ رسید. آقای پرچمی، به سبب اینکه غلطهایی به آن فرهنگ راه یافته بود و برای تکمیل مباحث و جمعآوری بیشتر لغات و اصطلاحات کوچه و بازاری، با مطالعهای که در فرهنگهای سخن از قبیل «فرهنگ بزرگ سخن»، «فرهنگ کنایهها» و فرهنگهای دیگر انجام داد، مقداری از واژگان و اصطلاحات آنها را فیشبرداری و به عنوان افزونة کتاب در نظر گرفت. پس از آنکه یادداشتهای فراوانی به کتاب نوشت و برای چاپ آن با آقای علی اصغر علمی، مدیر محترم انتشارت سخن، به توافق رسید، اینجانب ویرایش کتاب را برعهده گرفتم. با نگاهی که به قلم آقای پرچمی در نثر کتاب چاپشده و نثر برگههایی که به صورت افزونة فرهنگ در نظر گرفته بود معطوف کردم از همان زمان آغاز ویرایش، پیشنهادهای مهمی را درخصوص اصلاحِ کتاب به آقای پرچمی گفتم و ایشان نیز اِعمال تمام آنها را قبول کردند. متأسفانه، یکماه پس از آغاز ویرایش کتاب، آقای پرچمی، دار دنیا را وداع گفتند و ضمن به سوگنشاندن من در عزای خود، به گونهای راه را بر انجامدادن تمام پیشنهادهای اصلاحی بستند.
در ابتدا به مشکلات فراوانی که این فــرهنگ به همراه داشت اشاره میکنم و در
ادامه کارهایی که برای اصلاح و ویرایش آن به عمل آوردهام متذکر میشوم.
مشکلات پسکوچههای فرهنگ
1. مشکل ناخوانی خط: در این فرهنگ، علاوه بر مواد چاپشده، ورقـــــههای
ممتدی به عنوان افزونه وجود داشت. برخی از مدخلها به صورت کــــاملاً ناخوانا
نوشته شده بود که نه امکان خواندن خود مدخل و نه تعریف آن وجود داشت. در برخی از مدخلها (مخصوصاً آنهایی که از روی تلفظهای عامیانه و کوچهبازاری ساخته شده بود) به علت بدخطی، یکی از حروف، تشخیصدادنی نبود. مثلاً د، ذ؛ ر، ز؛ عین، غین؛ س، ش؛ و ... از هم تشخیص داده نمیشد. برای جلوگیری از ورود مدخلهای اشتباه به فرهنگ، ناگزیر به حذف آنها شدم. علاوه بر اینکه اشتباه خود نویسنده در نثر مدخلها نیز وجود داشت.
2. یکی از مشکلات دیگر این فرهنگ، حضور ممتد مثلها و کنایهها در آن بود. مثلها و کنایهها، مبانی و تعریفهایی برای خود دارند و نمیتوان آنها را در داخل فرهنگ کوچهبازای و عامیانه قرار داد؛ بلکه با جمعآوری آنها در یکفرهنگ مخصوص، باید حفظ و گسترش آنها را در بین مردم عهدهدار شد. برخی از مثلها و کنایهها عمدتاً ربطی به فرهنگ شفاهی مردم ندارند و نمیشود کاربرد آنها را فقط در فرهنگ عامیانه و شفاهی مردم تلقی کرد؛ در حالی که در نوشتههای رسمی و سخنرانیهای مهم نیز باتوجه به حوزة کاربرد آنها، به کار میروند. کنایهها نیز از همین دستهاند؛ در عین حال حوزة کاربرد کنایهها بسیار محدودتر از حوزة کاربردهای مثل است. کنایهها بیشتر بُعد ادبی و تخصصی دارند و درصد بسیارکمی از آنها مربوط به کوچهبازار است. البته با مطالعه در این درصد کوچک از کنایهها نیز دریافت میشود که بیشتر آنها، تمام ویژگیهای کنایه را ندارند و آنها نیز اصطلاحهای ساختهشده به وسیلة مردم هستند که اندکی بُعد کنایی یافتهاند. این نوع کنایهها نیز حذف شد؛ ولی به سبب درگذشت نویسنده و بر عهدهداشتن مسئولیت در برابر چنین حادثهای، نتوانستم تمام آن موارد را حذف کنم.
3. مشکل فارسینویسی، از دیگر معضلات این فرهنگ بود. در تعریفهایی که نویسندة محترم برای مدخلها نوشته بود به هیچوجه یکدستی نثر فارسی وجود نداشت. با توجه به منابعی که نویسنده از آنها مدخلها را جمعآوری کرده بود در برخی نثر، معطوف به واژه، نحو و جملهبندی زبان کوچهبازاری و یا «پایینشهری» بوده و در برخی از آنها نثر و واژگان کهن فارسی به کار رفته بود. بهگونهای که خوانندة مدخل برای دریافت معنی آن، باید به فرهنگ لغات فارسی مراجعه میکرد مضاف بر اینکه نثر این نوع مدخلها و تعریفها، مربوط به حوزة کهن زبان فارسی بود.
در جملههایی که خود نویسنده ترتیب داده بود، «زبان معیار» و «درست» فارسی به کار نرفته و غلطهای فاحش دستوری و نگارشی در آنها راه یافته بود، یعنی نثر آنها درست و مطابق با دستور زبان و نگارش درست و رسمی زبان فارسی نبود و غلطهای آنها هم در حوزة فعلها و هم در حوزة ساختار و جملهبندی بود.
4. مشکلی که از راه نثر، دامنگیر این فرهنگ شده بود و به سبب نبود آشنایی کامل نویسنده با واژگان و اصطلاحات کوچهبازاری، برخی از مدخلها به سبب اختلاف در یکحرف، به غلط به دومدخل با تعریفهای واحد، تبدیل شده بود. مثلاً از دو مدخل «شاسکول» و «شاسگول» یاد میکنم که هردو مترادف با «گیجی» و «منگی» است که به دومدخل تبدیل شده است. به نظر میرسد در بسیاری از اینگونه مدخلها، باید یکی از آنها صحیح باشد چون اختلاف در «ک»، «گ»؛ «ع»، «غ»؛ «د»، «ذ» و نظایر اینها با تعریفهای واحد، براثر غلطنویسی به وجود میآید.
5. ارجاعندادن مدخلهای هماهنگ، از ایرادها و عیبهای بزرگ فرهنگ بود. هیچیک از مدخلها با وجود هماهنگِی کامل با دیگری، به یکدیگر ارجاع داده نشده بود و چنانکه پیشتر نیز گفتم بسیاری از مدخلها، فقط با اختلاف در یکحرف و آوا مثلاً «–ُ » و «و» به دو مدخل جداگانه تبدیل شده بود و به یکدیگر ارجاع داده نشده بود؛ در حالیکه، تعریف، مفهوم و حوزة کاربرد آنها یکی بوده است.
برخی از مدخلها به غلـــط به همدیگر ارجاع داده شده بود. این ارجاعهـــا به
هیچوجه با هم هماهنگی نداشت. در بسیاری از مدخلهایی که علاوه بر تعریفِ خود
مدخل، به مدخلهای دیگری ارجاع داده شده بود، بین افعال آنها اختلاف فاحشی وجود داشت (معلوم است که این موارد را نویسنده با استفاده از حافظة خود به یکدیگر ارجاع داده بود). مثلاً به این مدخل دقت کنید:
شاخ و برگدادن (گذاشتن): همانند و به معنی: شاخچه میخچهگذرانیدن.
شاخچه میخچه گذاشتن [نه گذارنیدن!]: آراستن سخن به دروغ یا اغراق یا تهمت.
6. تکرارهای بیحد و حساب، مخصوصاً در ورقههایی که نویسنده به فرهنگ افزوده بود از دیگر معضلات فرهنگ بود. در برخی از موارد، مدخلها بهفراوانی و در جاهای مختلف تکرار شده بود و در برخی دیگر، مدخل یکی بود و 3 الی 4 تعریف جداگانه برایش نوشته شده بود. با حذف مدخلها، تمام تعریفها را با علامت «؛» و یا با شماره جداکرده و در ذیل همان مدخل نوشتم.
و ...
اصلاحات فرهنگ
شش معضل اصلی که برای این فرهنگ برشمردم از مواردی بود که اینجانب علاوه بر ویرایش جملهها، در اصلاح آنها کوشیدم. بسیاری از مدخلها با ویرایش و درستنویسی، ذکرشدنی بود؛ ولی برخی از آنها به سبب نامعلوم و غلطبودن نباید در این فرهنگ- که در مجموعة فرهنگهای سخن به چاپ میرسد- ذکر میشد. اصطلاحاتی نیز از گویش رشتی – زبان مادری آقای پرچمی- نوشته شده بود که به علت استفادهنشدن در فرهنگ عموم مردم - بهجز رشتیها- و درست نبودن آواها و نوشتار آنها از این فرهنگ حذف شد.
غلطهای فراوانی که به سبب غلطنویسی و غلطخوانی نویسنده در مدخلها راه یافتهبود اصـلاح و مقــــدار بسیار زیــــادی از آنها حذف شد. چنــــانکه در ابتدا
گفتم درگذشت ناگهانی نویسنده، باعث شد که نتوانم تمام موارد را حذف کنم.
باتوجه به اینکه مقدار زیادی از مدخلها را به علتهای گوناگون حذف کرده بودم و به سبب وجود واژگان و اصطلاحات فراوان در زبان کوچهبازای، با استفاده از برخی از کتابها از جمله، کتاب «فرهنگ فارسی عامیانه» تألیف استاد «ابوالحسن نجفی» مقدار زیادی از واژگان، اصطلاحها و عبارتهایی را که در گفتار مردم وجود دارد به متن این فرهنگ افزودم. استاد نجفی با استفاده از متن داستانهایی که نویسندگان آنها به سمت فرهنگ شفاهی مردم گرایش داشتند، آنها را با ذکر نمونههایی استخراج کردهاند.
بسیاری از مدخلهای هماهنگ و مترادفِ کامل را که اختلاف در یکی از حروف آنها بود به همدیگر ارجاع دادم و صورتهای متنوعی که از یکمدخل (مثلاً تنوع در حوزة فعلها) وجود داشت به متن فرهنگ افزودم.
در پایان این بخش یادآوری میکنم که با استفاده از «فرهنگ درستنویسی سخن» از نظر درستنویسی و ویرایش، این فرهنگ را اصلاح کردم.
با اینکه اصلاحهای فراوان و زحمتهای طاقتفرسایی را در راه اصلاح و ویرایش این فرهنگ متقبل شدم، آنگونه که باید و شاید، مخصوصاً به سبب درگذشت نویسنده، نتوانستم تمام موارد اصلاحی را اِعمال کنم و بسیاری از مدخلهای اشتباه را حذف کنم. بسیاری از مدخلهایی که نباید در «فرهنگ شفاهی سخن» وجود داشت، به سبب معذوریت اینبنده، به فرهنگ راهیافت. این امر ممکن است باعث انتقادهایی از طرف منتقدان محترم فرهنگ بشود. اگر نویسندة کتاب زنده بود با صراحت و صرافت دربارة آنها تصمیمگیری میکردم ولی ...
کوشش کردم با اعمال ویرایش و اصلاحهای سازنده و با مطالعة فرهنگهای مربوط به زبان عامیانة فارسی و ذکر مدخلهایی که در گفتار و اعتقادات عامیانة مردم وجود دارد و نوشتن تعریفهایی شایسته و جامع، این فرهنگ را هرچه بیشتر به زبان معیار فارسی نزدیک کنم و با آشنایی با شیوة فرهنگنویسی- که از استاد گرانقدرم آقای دکتر حسن انوری آموختهام- شیوة درستی نیز از هرجهت برای بهبود آن به کار ببرم.
استاد حسن انوری و آقای علیاصغر علمی، زحمتهای فراوانی را در راه چاپ این کتاب متحمل شدند، مخصوصاً آقای علی اصغر علمی، پس از درگذشت نویسنده، در عمل به تعهدات خود برای چاپ آن، تلاشهای فراوانی را انجام دادند. این بنده از زحمات آن دونفر سپاسگزارم.
یوسف عالی عباسآباد
تابستان 1388
مطالب مشابه :
اصطلاحات کوچه بازاری به زبان انگلیسی
زبانسرای ایران زمین ریز - اصطلاحات کوچه بازاری به زبان انگلیسی - انگلیسی و فرانسوی
اصطلاحات عامیانه و کوچه بازاری
دلتنگی های شوخ من - اصطلاحات عامیانه و کوچه بازاری - می نویسم کلمه به کلمه تا به رستگاری برسد
فرهنگ شفاهی سخن منتشر شد.
زبان کوچهبازاری و عامیانه. 1. زبان معیار: تکیهکلامها و اصطلاحات کوچهبازاری
اصطلاحات خفن کوچه بازاری(طنز)
اصطلاحات خفن کوچه بازاری(طنز) اصطلاحات
سایت های زبان انگلیسی
از گرامر و تافل؛ از تلفظ تا اصطلاحات رایج در کوچه جدید ترین اصطلاحات لاتی و کوچه بازاری.
زبان پارسی و زبان امروزی
زبان پارسی و زبان امروزی نگرشی بر ورود اصطلاحات و کنایه های کوچه بازاری ، لمپنیزم و واژگان
برچسب :
اصطلاحات کوچه بازاری