چرا؟

چرا توی شهر موشها هم نارنجی مثل خیلی از دخترهای پر افاده و در عین حال دست و پا چلفتی یک شوهر پولدار گیرش اومده و با افاده های طَبَق طَبَقِش و لبهای تزریقی و گونه کاشته شده و مواضع معمول پروتز کرده و ... معلم تحصیلکرده مدرسه را تحقیر می کنه و حرف زور می زنه؟ آیا موشهای نر هم مثل مردها از زنهای دست و پا چلفتی که دائم بهشان نیاز داشته باشند بیشتر از زنهای قلدر و  توانا خوششان می آید؟

چرا بچه شکموی سابق که دائم در حال کش رفتن پسته و فندق بچه های دیگه بود امروز انقدر پولدار شده و دوست فعال و کمک رسانش شده کارگر خونش(منظورم کپل خانه)؟

چرا خوش خواب توی نیروی پلیس فعال شده آیا این هم از غم نان است و یا شایسته سالاری؟

چرا اسمشو نبر همجنس خودش را می کشه ولی موشوندها به بچه اسمشو نبر کمک می کنند زنده بمونه بره پیش مادرش؟! این منطقیه؟ اگر بزرگ شه طبیعتش که کشتن موشهاست؟ این به بچه موشها چی را داره یاد میده؟ احساسی عمل کردن؟ اخلاقی عمل کردن به این معنی که دشمن اسیر را نباید آزار داد و باید کمکش کرد؟ چی؟

چرا تو کافه های اونها موشموشک آهنگ میزنه و همشاگردیهای قدیم فراتر از جنسیت با هم همخوانی میکنند؟

چرا انقدر شهرشان شاد و خوشرنگ بود و لباساهیشان رنگی رنگی ولی مال ما نیست؟ مگه ماها با نارنجی و کپل و دم دراز و گوش دراز و ... همسن و سال نبودیم؟

راستی چرا مدرسه های ما آزمایشگاه نداره و بچه های ما بلد نیستند گاز خارش و گاز خنده بسازند؟!

دست خانم برومند درد نکنه باعث شد وقتی حسابی قاطی کرده بودم و همه چیز را ریختم تو کشو تا از جلو چشمم دور بشه بروم یک جایی و یک چیزی ببینم که حالم را حسابی خوب کرد. کلی هم خندیدم و کلی هم خوشحال شدم از دیدن نوستالوژیهای کودکیمان که حالا بزرگ شدند. ای کاش مثلا مریم دوست دبستانیم را که اول راهنمایی از هم جدا شدیم و دیگر ندیدمش را یکبار دیگر ببینم. مثل کپل و نارنجی و موشموشک و ....

خدایا شکرت بابت آرامش امروز. بابت عید سادات، بابت بودن کارگردانهای توانمندی مثل برومند و ... خدایا خودت همه چیز را درست کن. دستهای تو بزرگتر و تواناتر از دستهای ناتوان ماست. خدایا شکرت بابت اینکه شغلی هست که دردسرهایش هم هست. بابت اینکه من این شغل را دوست دارم و از انجامش لذت می برم با تمام سختیهایش. خدایا شکرت بابت اینکه هستی و بودنت را احساس می کنم. خدایا باش مثل همیشه باش دانا و توانا و نزدیک.


مطالب مشابه :


همکار آلمانی

بدبختی های یک زن چاق. در خصوص نگاههای غلط نسبت به مشکل چاقی می




پیام اخلاقی

بدبختی های یک زن چاق. در خصوص نگاههای غلط نسبت به مشکل چاقی می




آدمهای موفق چاق

بدبختی های یک زن چاق زن هستم و تمام اتفاقاتی که برای یک زن قرار است در طول زندگیش اتفاق بی




آدم چاق و خرید لباس

بدبختی های یک زن چاق. در خصوص نگاههای غلط نسبت به مشکل چاقی می




چرا؟

بدبختی های یک زن چاق زن هستم و تمام اتفاقاتی که برای یک زن قرار است در طول زندگیش اتفاق بی




95 کیلو

بدبختی های یک زن چاق. در خصوص نگاههای غلط نسبت به مشکل چاقی می




برچسب :