گلستان
ابو محمد مشرف الدین مصلح بن عبدالله شیرازی در اوایل قرن
هفتم در شیراز پا به جهان گذاشت با توجه به تقرب وی به
دستگاه ابوبکر سعد بن زنگی به سعدی شهرت یافت. خانواده
شیخ از جمله علمای دوران و آگاه به علم و دانش بودند ونه تنها
پدرش که مادرش نیز زنی فاضله بود. وی در سنین 20 تا 25
سالگی به قصد تکمیل دانش و فیض بردن از علمای بغداد
روانه آن شهر شد ودر نظامیه بغداد مدتها تحصیل نمود و پس
از آن نیز به سیاحت و جهانگردی پرداخت .شیخ دو بار ازدواج
کرد که یکبار آن در یمن بوده و پس از چندی صاحب فرزندی شد
که چون دست اجل او را پرپر کرد شیخ پریشان و نالان صنعا
را پشت سر گذارد و بار دیگر سیاحت را آغاز کردکه این بار
به اسارت جهودان درآمد. یکی از روسای شهر حلب که با او
آشنایی داشت با مشاهده ی وی در این حال او را به ده دینار
خریداری کرد و دختر خود را به صد دینار به نکاح او در آورد و
شیخ به این مضمون اشارتی دارد که فلان مرا به ده دینار آزاد
کرد و به صد دینار به بند آورد. سر انجام شیخ از این زن دل بر
کند و باز به سیاحت پرداخت تا اینکه برای وطن دلتنگ شد و
راه شیراز را در پیش گرفت و در شیراز مورد استقبال عامه
مردم و خواص شهر واقع گشت . او در سال 655 اولین اثر
گرانسنگ خود را به نام بوستان را به پایان برد و در بهار سال
بعد گلستان را آفرید و از آن پس سایر آثار خود را تنطیم و
تدوین کرد.
سعدی اگر چه می توانست با توجه به لطف حاکم در ناز و
نعمت غوطه ورشود اما هرگز به دنیا بهایی نداد و به سادگی
زیست تا سرانجام به سال 692و پس از پشت سر گذاشتن
عمر پر برکت جان به جان آفرین تسلیم کرد و در شیراز بخاک
سپرده شد.
گلستان سعدی کتابی سراسر پند و حکمت و اندرز است که
بی تردید مثل و مانندی ندارد . این کتاب شامل هشت باب
هستش که عبارتند از: در سیرت پادشاهان، در اخلاق
درویشان، در فضیلت قناعت، در فواید خاموشی، در عشق
و جوانی، در ضعف و پیری، در تاثیر تربیت و در آداب صحبت .
حکایتها ی این کتاب ارزشمند واقعا بی نظیره و پند و نصیحتهای
آن به زبان خیلی شیرینی بیان شده.این هم یکی دیگه از
کتابهای مورد علاقه ام هستش که هیچ وقت ازش خسته
نمیشم. کتابی که من دارم از روی نسخه ی محمد علی
فروغی هستش که معانی لغات دشوار و جملات و اصطلاحات
عربی رو هم داره. اگه تا حالا نخوندینش پیشنهاد میکنم حتما
بخونید که گنجینه ی ارزشمند ادبیات ماست.
نمونه ایی از حکایتهای گلستان:
یکی را از حکما شنیدم که می گفت هرگز کسی به جهل
خویش اقرار نکرده است مگر آن کسی که چون دیگری در
سخن باشد، همچنان نا تمام گفته سخن آغاز کند.
سخن را سر است ای خردمند و بن
میاور سخن در میان سخن
خداوند تدبیر و فرهنگ و هوش
نگوید سخن تا نبیند خموش
مطالب مشابه :
آسمان فرهنگ و ادب گلستان مفاخر و مشاهیرگرگان زمین
آسمان فرهنگ و ادب گلستان مفاخر و جرجانی پس از کسب شهرت در علم و ادب، از خواص و
رابطه ی علم با فرهنگ و تمدن اسلامی از دیدگاه شهید مطهری
رابطه ی علم با فرهنگ و تمدن و گلستان را زنده کرد و چمن را دوباره
سال 1398 را سال بزرگان گرگان زمین بنامیم!
مشاهیر تاریخ علم و ادب و فرهنگ ایران زمین بوده تاریخ استان گلستان و اینکه هماره
مسابقه طراحی یادمان شهدای دانشگاه علم و صنعت
مسابقه طراحی یادمان شهدای دانشگاه علم و "معماری و فرهنگ" سیستم جامع دانشگاهی گلستان.
درس چهارم " خردمندی - دریای خرد "
آن تهی مغز را چه علم و خبر خداوندِ تدبیر و فرهنگ و هوش ( گلستان سعدی )
اهمیت علم و دانش در اسلام
فرهنگ اعجاز علمی در قرآن و سنت - اهمیت علم و دانش در اسلام - فرهنگ و تمدن گلستان
گلستان
شیخ از جمله علمای دوران و آگاه به علم و بعد گلستان را آفرید و از خداوند تدبیر و فرهنگ
پیام دکتر جلالی داتشمند برجسته IT ایران به همایش رباتیک علم و صنعت گنبد16 اسفند87
به همایش رباتیک علم و صنعت رباتیک و علوم نوين گلستان فرهنگ سازی با برگزاری
برچسب :
گلستان علم و فرهنگ