نامهای ماندگار از دیارم

دکتر حجت اله کریمیان لعلی از دانش دیارم

پدرش به نام ابوالحسن در جوانی از روستای شلمزار چهارمحال بختیاری عازم خوزستان و در روستای نمره دو هفتکل (دیارم) ساکن میشود. در آن زمان به دلیل پیدایش نفت در هفتکل ، فعالیت شرکت نفت انگلیس و ایران تنها در بخش حفاری چاههای نفت خلاصه نمیشد. بلکه شهری مدرن با معماری همانند شهر فرنگ از منازل ویلایی برای کارشناسان انگلیسی و تیپ دیگری برای کارمندان ایرانی و خانه های سازمانی کارگران شاغل در شرکت نفت همراه با دیگر تاسیسات زیر بنایی از جمله فرودگاه، خیابانها، سینماها ،استخرهای شنا، بازار، میادین ورزشی و سالنهای فرهنگی و غیره میبایست ساخته میشد . در آن ایام در ایران کارخانه آجر سازی نبود لذا بنای تمام ساختمانها از سنگ معادن هفتکل تامین میشد.ابوالحسن دارای چندین راس قاطر بود شغل او حمل سنگ ساختمانی با قاطر از معادن سنگ به شهر بود در اثر تلاش و پشتکار پیمانکار شرکت نفت شد . از سوی شرکت نفت باروت و مواد انفجاری در اختیارش گذاشته شد تا با انفجار سهولت شکستن رگه ها و قله های سنگی فراهم شود . با مدیریت شرکت نفت اولین کارخانه ماشین سنگ خردکنی در نزدیکی روستای نمره 2 هفتکل نصب و در اختیار ابوالحسن قرار گرفت.فراورده های آن کارخانه شن و ماسه بود که در تهیه ملات سیمانی در ساخت و ساز و زیرسازی و مخلوط آن با قیر در جاده سازی و باند فرودگاهها کاربرد داشت.آوازه پیمانکاری ابوالحسن در ولایت چهارمحال بختیاری پیچید. بسیاری از جوانان و مردان آن دیار راهی هفتکل شدند و از سوی ابوالحسن در معادن سنگ و یا در کارخانه سنگ خردکنی مشغول به کار شدند . وضع مالی او روز به روز بهتر و بهتر شد. در اوایل ورود به هفتکل با دختری از شهرستان رامهرمز به نام معصومه ازدواج کرد.زمانی که زینت زنان روستای نمره 2 با چند سکه نقره ای احمدشاهی دوخته بر کلاهچه شان بود کلاهچه معصومه با پشته ای از طلای اشرفی بر چهره زیبایش جلوه گری داشت. ابوالحسن و معصومه صاحب شش فرزند شدند. 3 پسر و 3 ذختر. اولین فرزندشان به نام حجت اله میباشد.با توجه به توانمندی قلمم خلاصه ای از زندگی نامه اش را به نگارش در آورده ام.

از آنجایی که خانه پدرش دیوار به دیوار همسایه خانه پدری ام بود باهم همبازی بودیم . او وقتی از روستا عازم مدرسه در شهر هفتکل میشد در میدان ماشین گردان روستا قطعه سنگی بود که هر صبح به دور آن قطعه سنگ در حال پرش به بالا و پایین و با بیان کلمه یا بار تالا که بعدها معنی آن را فهمیدم یعنی ذکر (باری تعالی) میباشد .آری او در سر آغاز هرروز از گذر عمرش را با باری تعالی شروع میکرد و شاید با استعانت از خداوند بزرگ در تونلی از گذر زمان قرار گرفت . اگر چه در ابتدای گذر از این تونل سیاهی ، رنج ،زحمت ناشی از فوت پدر و مادر و مادربزرگ مادری را در سنین نوجوانی و جوانی برایش رقم خورد اما در انتهای تونل گذر زمان نوری از امید و آرزو و روشنی بخش راهش بود. بعد از اخذ دیپلم با شغل آموزگاری مشغول به کار شد در حالی که برادران و خواهران خود را زیر بال داشت در کنکور ورود به دانشگاه شرکت نمود و در رشته پزشکی قبول شد . 3 سال اول دانشگاه را در دانشگاه اهواز طی نمود در آن ایام مابقی دوره آموزش پزشکی عمومی را میبایست در دانشگاه تهران ادامه تحصیل میداد. عازم تهران شد. پس از اخذ مدرک پزشک عمومی که جزو دانشجویان ممتاز شناخته شده بود بعد از چندسالی خدمت در اهواز عازم آمریکا گردید.در قبال ارائه خدمات پزشکی با اخذ مدرک متخصص داخلی و فوق تخصص قلب و عروق از دانشگاههای آمریکا فارغ التحصیل شد.در آمریکا با یکی از دختران چشم آبی یانکی ازدواج کرد.با خانواده به ایران بازگشت. به عنوان یکی از اعضا هیئت علمی در بیمارستان گلستان اهواز مشغول به کار شد.همه برادران و خواهرانش در پرتو عنایتش هم از علوم دانشگاهی بهره مند شدند و تشکیل خانواده دادند . در سال 1361 از ایران به آمریکا بازگشت. چون تابعیت دوگانه داشت.صاحب دو فرزند میباشد با توجه به تعصب ایرانی بودنش نام پسرش را سیرویس و نام دخترش را سوزان نامید . در سال 1365 برای یک ماه به ایران آمد در فرودگاه مهرآباد تهران وقتی از پله کان هواپیما پای به باند فرودگاه گذاشت خاک ایران را بوسه زد و سجده نمود . چند روزی که در اهواز بود به من و یکی از عزیزان هم دیارم به نام مهندس حسن امیرجانی که از کارشناسان شرکت نفت بود اصرار میورزید که برای گردش و به یاد دوران نوجوانی اش به منطقه تنباکو کال هفتکل برود.آنچنان از زیبایی آن منطقه تعریف میکرد که مهندس هم مشتاق دیدار از تنباکو کال شد. چون او هم آن منطقه را قبلا ندیده بود با ماشین عازم آن دیار شدیم.فصل پاییز بود.کوه و بیابان فاقد سبزه و گیاه . در کنار مسیلی فرش را انداخته و بساطی پهن نمودیم.دکتر روی فرش داراز و متکایی زیر سر نهاد و در آنی به خواب رفت. زمانی که او خوابیده بود مهندس به من گفت دکتر چند روزی در ایران مهمان است چرا برای خوشنودی او به تنباکو کال نمیرویم؟!! گفتم :همین جا که هستیم را تنباکو کال میگویند. مهندس که خود تمام کشورهای اروپایی و آمریکایی و از جمله شهر دیتون شهری که دکتر در آنجا زندگی میکند را دیده بود آهسته به من گفت: پس دکتر این جای بی علف و سبزه و زیبایی را آرزوی دیدنش را داشت؟!!آخر چه زیبایی در اینجا هست؟؟!! در این لحظه دکتر از خواب بیدار شد و گفت اینجا بوی دیار و بوی آغوش مادر را دارد کجا زیبایی ها و شهرهای اروپا و آمریکا چنین شمیم خوش را دارد؟؟ دکتر هر سال به مدت یک ماه مرخصی به ایران و اهواز میاید . علی رغم از دست دادن همه تمکن مالی بعد از فوت والدین و تحمل رنجها و مشقتهای فراوان در زندگی و بار غم و قربت و تعهد مسئولیتهای سرپرستی برادران و خواهران خود بدون داشتن تکیه گاهی جز اراده خود هم اکنون که از بار دانش و تلاش خود بهره مند است همین بس که پس از هر سال عزیمت از ایران به اروپا و پرواز از یکی از فرودگاههای اروپا به آمریکا همانند دیگر صاحبان مکنت و مقام دارای آن توان باشد که با هواپیماهای خطوط ویژه مسافت پرواز هشت ساعت خود از فراز اقیانوس اطلس را در هواپیما نه اینکه تکیه بر صندلی بلکه غلتیدن در بستر تخت خواب چنین هواپیماها را در خواب باشد تا رنج سفر آزرده اش ننماید.

نامهای ماندگار از دیارم

مطالب مشابه :

دکتر اصغر رمضانی فوق تخصص جراحی قلب بیمارستان گلستان اهواز

این عزیز کیه

بیماریهای قلبی مادرزادی

آشنایی با دکتر ماندگار مرد پنچه طلا جراحی قلب ایران

پیچیده ترین عمل جراحی دایسكسیون در بیمارستان میلاد موفقیت آمیز بود

كودكان بيش‌فعال *** دكتر كتايون خوشابي *** فوق‌تخصص روانپزشكي كودكان و نوجوانان

بیماریهای انسدادی مزمن راههای هوایی (COPD)

نامهای ماندگار از دیارم

نخبگان شهرستان شوش این لیست هیچگاه نهایی نخواهد بود

استخدام هيات علمي در دانشگاه علوم پزشكي جندي شاپور اهواز

كودكان بيش‌فعال * دكتر كتايون خوشابي * فوق‌تخصص روانپزشكي كودكان و نوجوانان