دو فیلم با یک بلیط ... ( قایق سواری در رودهای خروشان )
Rafting - 1
پنجشنبه ۹۲.۲.۱۹
ظهر با ۳ دستگاه خودرو سواری بسمت اصفهان راه افتادیم.شب رو قرار بود اصفهان باشیم و ابوالفضل از دوستای خوب اصفهانیم یه جایی رو ( مهد کودک ) برامون اوکی کرده بود. نزدیکای ساعت ۶بود که رسیدیم اصفهان. ماشین رو یه جایی اطراف میدون نقش جهان پارک کردیم و رفتیم یه قهوه خونه قدیمی تو بازار که در و دیوارش پر بود از کشکول و تسبیح و کاسه و چراغ نفتی و ... هر چیز قدیمی. جای همه تون خالی نشستیم گوش فیل با دوغ خوردیم و البته چایی. از من میشنوید حتمن این قهوه خونه رو برید. ( ببخشید که هیچ عکسی از قهوه خونه ندارم آخه رو دیوارش نوشته بود Don't Photo.
با ابوالفضل تو میدون نقش جهان قرار گذاشتیم. ابوالفضل اومد و به سمت مهد کودک راه افتادیم. یه چند تا خیابون و اشتباه رفتیم و دست آخر یه مسیر طولانی رو دنده عقب رفتیم. با عرض پوزش٬چراغ قرمز رو هم دنده عقب رد کردیم. بالاخره رسیدیم به مهد کودک و یه شامی خوردیم و کیسه خوابها رو پهن کردیم و خوابیدیم.
جمعه ۹۲.۲.۲۰
صبح خیلی زود که چه عرض کنم تقریبن نصفه شب از خواب بیدار شدیم و وسایل رو جمع کردیم و با ماشین رفتیم سمت ترمینال. ماشینها رو پارکینگ ترمینال پارک کردیم و ساعت ۴ صبح امیر با یکعدد اتوبوس اومد دنبالمون و بسمت شهر کرد حرکت کردیم. تازه چشمامون گرم شده بود که بیدارمون کردن و گفتن خانمها باید از اتوبوس پیاده شن با ماشین سواری بیان. هنوز یادم نمیاد کی سوار ماشین شدیم و چرا اصلن سوار ماشینمون کردن؟ ۱۰ دقیقه بعد از ماشین پیاده شدیم و دوباره سوار اتوبوس شدیم و تخته گاز خوابیدیم تا روستای دوپلان.
از اتوبوس پیاده شدیم و لباسهای مخصوص قایق سواری رو پوشیدیم و با طناب از پل دادنمون پایین و قایق سواری و هیجان شروع شد.
تقریبن به نیمه های راه که رسیدیم از قایق پیاده شدیم و نهار جوجه کباب در انتظارمون بود.
به نفر پنجم از سمت راست دقت کنین. بعد از پرتاب کردن کلاهش،دندونش شکست
ادامه مسیر پر هیجانتر بود اما بالاخره تموم شد. بسمت اصفهان حرکت کردیم و ساعت ۱۰ شب رسیدیم اصفهان. شام پیتزا خوردیم و ساعت ۱۱ بسمت تهران حرکت کردیم. بذارید از رانندگیِ سخت اون شب تا تهران براتون چیزی تعریف نکنم و همین خاطره خوب قایق سواری تو ذهنتون بمونه.
مرسی از امیر٬امید٬مجید و حیدر عزیز که لحظات خوشی رو برامون ساختن
و اما ....
Rafting - 2
چهارشنبه ۹۲.۳.۲۲
از اونجایی که ما اصلن آدمهای تک خوری نیستیم و حاضریم همه لحظات خوشمون رو با دوستامون تقسیم کنیم با یه تعداد دیگه از دوستامون دوباره بسمت شهرکرد حرکت کردیم. اینبار با یه میدل باس. بیوک پا شکسته دیر سر قرار رسید و ما حرکت کردیم و اون هم با سواری تا قم اومد تا بالاخره به ما رسید. تا رسیدیم شهرکرد اصلن ساکت ننشستیم.نیمه های شب رسیدیم هتل و اتاقها رو گرفتیم و تخت خوابیدیم تا صبح
پنجشنبه ۹۲.۳.۲۳
صبحانه رو خوردیم و ساعت ۸ بسمت روستای دوپلان حرکت کردیم. چه مصیبتی داشتیم تا بالاخره از ترمینال تونستیم دفترچه بگیریم که مینی بوسمون بتونه تا اون روستا بیاد.بالاخره رسیدیم و لباس بر تن از پل رفتیم پایین و مجددن هیجان و نهار و جوجه و کلی خنده
وقتی که یک رفیق پا شکسته دوست داشتنی داشته باشیم اینجوری میشه:
شب رو تو هتل بودیم و باخیال راحت خوابیدیم چون فردا قرار بود زود برسیم خونه
جمعه ۹۲.۳.۲۴
صبحانه رو خوردیم و راه افتادیم و تو ماشین کلی مافیا بازی کردیم و اصلن نفهمیدیم کی رسیدیم قم.
مهتاب نهار خوردیم و ساعت ۴ بعدازظهر رسیدیم تهران.
مطالب مشابه :
چاقو شکاری
مسافرتی لوازم کمپینگ وسایل فروشگاه و فروشگاه اینترنتی فروشگاه لوازم
چاقو شکاری
مارک دار cccpو فروشگاه اینترنتی بهترین وسایل شکار لوازم کمپینگ فروشگاه لوازم
دوربین تک چشمی مونوکولار۳۲*۱۲
لوازم شکار لوازم ماهیگیری لوازم مسافرتی لوازم کمپینگ کوهنوردی فروشگاه و فروشگاه اینترنتی.
همایش کویرنوری
فروشگاه اینترنتی لوازم شکار و تیراندازی و کمپینگ فروشگاه تجهیزات لوازم شخصی .
هزار
پایگاه اینترنتی. پایگاه تخصصی کوهنوردی هم هوا . پان
آبشار لاتون - جنگل فندقلو
فروشگاه اینترنتی لوازم شکار و فروشگاه تجهیزات بالاخره به محل کمپینگ رسیدیم و
گنبد کاووس، ننه اژدر و چهل ساعت بیداری - قسمت دوم
پایگاه اینترنتی. فروشگاه اینترنتی لوازم شکار و تیراندازی و کمپینگ
دو فیلم با یک بلیط ... ( قایق سواری در رودهای خروشان )
پایگاه اینترنتی. فروشگاه اینترنتی لوازم شکار و تیراندازی و کمپینگ
سفرهای پرماجرا
پایگاه اینترنتی. فروشگاه اینترنتی لوازم شکار و تیراندازی و کمپینگ
برچسب :
فروشگاه اینترنتی لوازم کمپینگ