نوروز، زمان مقدس
اما همان گونه كه برداشت انسان اعصار كهن از خود كليت مييابد و انسان جهان را نيز چون خود ميانگارد، برداشت وي از جهان نيز بر زندگي او موثر ميافتد. از جمله وجود اين ساخت ريتميك جهان، به احتمال قوي، باعث پديد آمدن نظم و سامان دقيق در برگزاري نيايشها، عبادت و آيينهاي انساني شد .
از نتايج ديگر اين توجه به نظم و قانون كيهاني و طبيعي پديد آمدن گاهشماري بود كه نه تنها در برآوردن نيازهاي مادي، مانند كشت و برداشت، بلكه در امور ايماني نيز ياور بزرگي براي انسان بود؛ هر چند بايد يادآور شد كه اموري چون كشت و برداشت و مانند آن، هرگز از دايره امور ديني خارج نبود. وجود رنگي ديني و ايماني در تقويمها و نام روزها و ماهها گواهي بر تقدس گاهشماري و ارتباط آن با زمان مقدس ريتميك است.
جشنهاي مربوط به زمان مقدس ريتميك گاه ماهيانه، مانند رويت هلال ماه و گاه سالانه، مانند نوروز، مهرگان و جشن سده، بودند و ازلي و ابدي به شمار ميآمدند. اما برگزاري بعضي از اين گونه جشنها كه ماهيتي فصلي دارند، هدفي اضافي نيز داشتند: برگزاري دقيق و مناسب اين جشنها انسان را قادر ميساخت تا زمان نامقدس گذشته و خطاهاي فردي و اجتماعي گذشته خود را پشت سر بگذارد، از ميان بردارد و روزي نو و روزگاري نو بسازد. در واقع، برگزاري اين جشنهاي فصلي و سالانه يك دوره زماني را مينوشت و دورهاي تازه را ميگشود و به باززايي زماني ديگر و تولدي ديگر ياري ميرسانيد.
اين پديده خاص در امر نو شدن دوره زماني يا سال نو، به سبب اهميت عميقي كه در زندگي معنوي انسان، علاوه بر جنبههاي مادي در هم تنيده با آن، داشته است، سبب پديد آمدن يك رشته آيينها و سنتهاي پربار و غني گشته است كه به نحوي شگفت آور در ميان جوامع گوناگون بشري مشترك است و اين اشتراك در واقع واكنش همانند جوامع بشري نسبت به كنش واحد طبيعت پيرامون ماست. از جمله اين آيينها و سنن ميتوان از 1- پاكسازي محيط، تطهير خويشتن، اقرار به گناهان، بيرون راندن ديوان و شيطان از خانه و كاشانه و روستا به ياري اوراد و ادعيه و جز آن؛ 2- فرو كشتن و برافروختن مجدد آتشها؛ 3- راه افتادن دستههايي با صورتكهاي سياه (وجود صورتك سياه محتملا معرف روان مردگان است) و رفتن به سوي مرزهاي خانه و روستا و به سوي دريا يا رودخانه به هنگام پايان راهپيمايي؛ 4- پديد آمدن مسابقاتي پهلوانانه چون كشتي و جز آن و 5- برپا كردن عياشيها و بر هم آشفتن نظم معمول و اجرا مراسم «ارجي» ياد كرد.
طبعا همه اين مراسم در همه گوشه و كنار جهان به يك جا و يك شكل برگزار نميشده و نمي شود و نيز اين فهرست پنج گانه، همه گوشههاي اين آيين سال نو را در بر نمي گيرد. اما به هر حال به هر كجا و به هر شكل كه باشد، اين مراسم همان مقصود كلي را در بر دارد كه عبارت از به فراموشي سپردن و از ميان برداشتن آثار گذشته و نو كردن زمانه است.
بدين گونه ميتوان كليات اين گفتار را در مورد جشنهاي سال نو چنين طبقه بندي كرد: اين جشنها داراي سه جنبه اند و آنها را از اين سه نظر بايد مطالعه كرد. 1- ديدگاه، 2- اساطير پيرامون آنها و 3- آييني.
درباره هدف كلي و ديدگاه آيينهاي عمومي مربوط به برگزاري اين سنت سخن گفته شد، اما اسطورههاي پيرامون اين جشن ممكن است در هر سرزميني نسبت به مرز و بومي ديگر متفاوت باشد. با اين همه در اين مورد نيز كلياتي مشترك در ميان اقوام بشر ديده ميشود. معمولا اعتقاد انسان اعصار كهن بر اين است كه در آغاز آشفتگي بود و نظمي و شكلي وجود نداشت. سپس خداوند يا گروه خدايان، هستي را از درون اين آشفتگي فراز آفريدند و آن را داراي نظم و آييني استوار ساختند.
آيينهاي آغاز سال نيز معمولا با تكراري از آشفتگي و سپس نظم نخستين جهان همراه است. معمولا قبل از آغاز سال بايد آتشها كشته شود و نظم و قانون در خانه و روستا و ديار از ميانه برخيزد. نيز پديد آمدن مراسم بازگشت مردگان، كه به صورت ظاهر شدن افرادي با صورتكهاي سياه در كوچه و خيابان جلوه ميكند، خودنماي براي از ميان رفتن نظم و قانون و مرزهاي هستي و نيستي و مرگ و زندگي است.
در ايران باستان و هنوز هم در ايران به هنگام نوروز بسياري از آيينها مجراست. پاكيزه ساختن خانه و كاشانه، كه آن را خانه تكاني ميناميم، عموميت دارد. هنوز هم در شب پيش از عيد، گرمابهها پر از مشتري است تا در آغاز سال مطهر باشند. افروختن شمع تازه بر سر سفره عيد يا روشن كردن چراغ بازمانده آيين افروختن آتش نو است. البته ميتوان باور كرد كه فرو كشتن آتشها به سبب احترامي كه از آن آتش بوده است، در ايران مرسوم نبود و فقط به برافروختن آتشي تازه ميپرداخته اند. فرا خواندن قرآن يا ديگر كتابهاي دين در مراسم تحويل سال، دقيقا ميتوانست سبب آن شود تا ديوان و شيطان از محيط خانه و روستا و شهر بيرون رانده بشوند و درست به هنگام تحويل سال از خداوند بخشايش گناهان خواستن به معناي ترك گذشته و آغاز حياتي نو است.
از سنت راه افتادن دستهها با صورتكهاي سياه، آنچه در ايران بازمانده است مراسم حاجيفيروز است با صورتهايي كه به عمد سياه گشته است. ارتباط نوروز و مردگان را هنوز هم مردم ما با ديدار پيش از عيد از گور مردگانشان و افروختن چراغ بر گورها و از مراسم برادران زردشتي در مورد گذاشتن غذا بر بامها براي فروشي مردگانشان، ميتوان يافت.
فروردين يشت اوستا معرف و بازگوي اعتقاد مردم به بازگشت ارواح مردگان به خانه و كاشانه خويش است كه به هنگام آغاز فروردين انجام مييافته است و خود نام فروردين در ارتباط با نام فِروَشيها است كه در اساطير ما بعضي از وظايف عمده ارواح مردگان در اساطير ملل ديگر، بر عهده ايشان افتاده است. رفتن و رسيدن به مرزها و بازگشت به خانه و كاشانه را من خود از كودكي به ياد دارم: مادرم، كه انوشه روان باد، به هنگام تحويل سال، كاهويي در دست ميگرفت، آيات قرآني را زير لب زمزمه ميكرد و در اين حال از در خانه بيرون ميشد و تا به آخر ديوار باغچه خانه ما ميرفت و سپس از در باغچه به خانه باز ميگشت و آنگاه تازه با ما روبوسي ميكرد. چه زيبا و رويايي بود آن حالت مسلماني و آييني.
در مورد مسابقات و زورآزماييها كه نماد نبرد خدايان و ديوان است، ميتوان هنوز هم به روستاها رفت و به تماشاي اين نبردها نشست و لذت برد. حتي در اين روزها خروسها را نيز با يكديگر به نبرد واميدارند؛ مهم مبارزي تن به تن است.
اما عياشيهاي مربوط به اين عهد بهاري و اعياد فصلي كه گوشهاي از به آشوب كشيده شدن نظم و قرار جامعه به شمار ميآمده است، در ايران به شادماني عمومي تبديل شده است. دين زردشت و پيامبر اسلام اجازهاي بدين گونه عياشيها نميدادهاند، زيرا اصولا دين در ايران پيوسته از نوعي والايي اخلاقي معنويت خاص بهرهمند بوده است و در اديان رسمي ايران در طي تاريخ جايي براي عياشيهاي جنسي وجود نداشته است.
با اين همه، هنوز هم از درهم ريختن نظم اخلاقي و وجود «ارجي» در سرزمين ما نشانههايي در دست است كه شايد زمان بحث درباره آنها نباشد.
از آيينهاي ديگر كه مربوط به در هم ريختن نظم اجتماعي است و در ميان اقوام بسياري عموميت داشته و در ايران هنوز هم آثار آن بازمانده است، جابهجا شدن ارباب و بنده با يكديگر است كه نشانههاي كهن آن را از عهد تمدن بابل در دست داريم. اين آيين در زمان ما به نام ميرنوروزي معروف است، ولي در نقاط بسياري از ايران نامهايي ديگر نيز رايج است.
اما رسمي كهن كه اثري از آن باز نمانده و در گذشته به خصوص در آسياي ميانه مرسوم بوده، آيينهاي سياوشي است كه به احتمال بسيار، در اعصار كهنتر، در آغاز تابستان و سال نو صيفي انجام مييافته است و سپس، زير تاثير نوروز بابلي در عصر هخامنشيان، به اول بهار افتاده است. اما هنوز در عصر ابوريحان تقويمهاي سغدي و خوارزمي با آغاز تابستان شروع ميشد و ايشان تقويم خود را با «تولد» سياوش در روز ششم فروردين آغاز ميكردند و اين روزي است كه در تقويم ما نوروز بزرگ نام دارد و بنا به اساطير زردشتي در آن روز كين سياوش گرفته ميشود.
ظاهرا، اگر باور كنيم كه افسانههاي مربوط به سياوش با دموزي يا تموز بينالنهريني مربوط است و او همان خدايي است كه هر ساله به هنگام عيد نوروز از جهان مردگان باز ميگردد و نيز آيينهاي عياشي و راه افتادن دستههاي مردم را در بينالنهرين باستان با صورتكهاي سياه و بازمانده آن را با صورت حاجي فيروز در ايران، به خاطر آوريم، شايد نام سياوش نيز معناي آييني و اسطورهاي دقيق پيدا كند. او چون از جهان مردگان باز ميگردد و چون عياشيها و دستههاي نوروزي به سبب بازگشت وي و ازدواج مجدد او با الهه باروري است و حتي اين عياشيها و آيين ارجي دقيقا تكرار آييني ازدواج اين خداي بركت بخشنده با الهه باروري است، پس محتمل است كه نام سياوش، در اوستا: Syavaršan ، به معناي مرد سياه باشد. شايد چهره تموز اسطورهاي نيز سياه بوده است.
گذشته از اين نكتهها، نكتههاي ديگري نيز در مورد عيد نوروز قابل بحث است. چرا نوروز 12 روز است و سبب وجودي سيزدهم عيد چيست؟ چرا كار كردن و پرداختن به امور جاري در اين روز نحس است؟
زير تاثير نجوم بينالنهريني، اساطيري نجومي در ايران شكل ميگيرد كه بنابر آن هر يك از دوازده اختر كه خود بر يكي از برجهاي دوازدهگانه حاكم است، هزار سال بر جهان حكومت خواهد كرد. بدين روي عمر جهان دوازده هزار سال است و در پايان دوازده هزار سال، آسمان و زمين درهم خواهد شد. محتملا، اين اسطوره خود نيز ريشهاي بابلي دارد و ظاهرا باور بر آن بوده است كه در اصل، پس از دوازده هزار سال، آشفتگي آغازين باز ميگردد.
به گمان انسان اعصار كهن آنچه در كيهان بزرگ (هستي) رخ ميداد، در كيهان خُرد (در جهان انساني) نيز رخ ميداد؛ اين عقيده ريشه از همان جا دارد كه گفتيم انسان كه تنها قادر به شناخت نسبي خود بود، جهان را قياس از خويشتن ميگرفت و گمان ميكرد كيهان بزرگ همچون او است. با اين باور بود، كه سال دوازده ماهه را توجيه ميكردند. طبعا عوامل نجومي ديگري چون گردش ماه در اين امر و پديد آمدن سال دوازده ماهه موثر بوده است، اما توجيه اساطيري سال دوازده ماهه براساس عمر دوازده هزار ساله هستي، بهترين توجيهي به نظر ميرسيد كه در چارچوب اعتقادات كهن ميگنجيد. جشنهاي دوازده روزه آغاز سال نيز با اين سال دوازده ماهه و دوره دوازده هزار ساله عمر جهان مربوط است. انسان آنچه را در اين دوازده روز پيش ميآمد، سرنوشت سال خود ميانگاشت. از پيش از نوروز انواع دانهها را ميكاشتند و هر دانهاي كه در طي اين دوازده روز بهتر و بيشتر رشد ميكرد، آن دانه را براي كاشت آن سال به كار ميبردند و گمان داشتند اگر روزهاي نوروزي به اندوه بگذرد، همه سال به اندوه خواهد گذشت. بسياري از اين باورها هنوز برجا است، مختصر آن كه دوازده روز آغاز سال نماد و مظهر همه سال بود.
اما اگر در پايان دوازده هزار سال جهان درهم ميشد و آشفتگي نخستين باري ديگر باز ميگشتد، و اگر به نشان آن، در پايان هر سال نظم و قانون از ميان برميخاست، پس در پايان دوازده روز نيز يك روز نشان آشفتگي نهايي و پايان سال را بر خود داشت. در اين روز كار كردن و نظام عمومي را رعايت كردن نيز از ميان برميخاست و شايد عياشيها و ارجي، باري ديگر براي يك روز باز ميگشت. نحسي سيزدهم عيد نشان فرو ريختن واپسين جهان و نظام آن بود.
واپسين نكته درباره آيينهاي نوروزي هفتسين است. در اين باره، نگارنده تنها به حدسي متوسل ميشود كه صحت آن با خدا است. نگارنده هفتسين را در ارتباط با هفت سياره ميداند كه سرنوشت بشر در دست آنان شمرده ميشد و مسلما هفت سياره در امر تقدس عدد هفت موثر بوده است و گمان بر اين بود كه اگر كسي هر هفت را در اختيار داشته باشد _ يعني نظر لطف هر هفت سياره را به خود جلب كند _ خوشبخت خواهد بود.
مطالب مشابه :
واحدکار
پاشيد بريد تماشا – آخ حاجي فيروز اومد (تنه) – درست كردن ماهي با تا زدن كاغذ-
نوروز آريايي
مي داند درست به نظر مي قرباني كردن ونو كردن هاي حاجي فيروز ،راه
نوروز كهن آيين ايرانيان- بخش واپسين
مي داند درست به نظر مي رسد كردن ونو كردن هاي رمزي حاجي فيروز ،راه
نوروز، زمان مقدس
بشوند و درست به هنگام را با صورت حاجي فيروز در ايران كردن و نظام
پول بهتر است یا روحیه؟؟؟
و من همينطور ادامه دادم تا فكم درد گرفت و شب ديگه توان تريف كردن حاجي فيروز و درست خوندی
آئين هاي چهارشنبه سوري يا شب چهار شنبه آخر سال در 2 قسم است :
مشهورترين پيك نوروزي حاجي فيروز است كه دود كردن درست مي كنند و در
نوروز باستانی ایران زمین
يعني بعد از گذشت 1461 سال شروع سال خورشيدي درست به حاجي فيروز مردي است صحبت كردن
برچسب :
درست كردن حاجي فيروز