درگذشتی دیگر و مطلبی در مورد شاهنامه خوانی

با توجه به اخباری که می‌رسد ابتدا باید یادی کنم از از استاد مسلم موسیقی ایران مرحوم فرامرز پایور. و بعد از آن به حرکتی که برای اجرای اشعار شاهنامه توسط هنرمندان ایران صورت گرفته بپردازم.

در مورد هنر استاد پایور گفتن ساعت‌ها وقت لازم است. اما من دوستداران را ارجاع می‌دهم به دو قطعه‌ای که استاد پایور نواخته‌اند تا هنر نوازندگی ایشان و سونوریتۀ  دلنشین سازشان را به یاد دوستداران بیاورم. یکی در اثر رازدل توجه کنیم به جواب آواز دیلمان، و دیگری در اثر ابوعطایی که با شهرام ناظری عرضه شد. به بخشی که استاد پایور در حجاز(اگر حافظه یاری کرده باشد و اشتباه نکرده باشم. اما مطمئنم که در ابوعطاست) قبل از آواز شهرام ناظری با شعر خیام می‌نوازند. همین دو نمونه برای نشان دادن هنر ایشان نوازندگی و جواب آواز و نواختن چهارمضراب کافی‌ست. و دیگر تنظیم‌های ایشان و آهنگسازی‌های ایشان نیازی به یادآوری من ندارد. نمونه‌های فراوانی هست که همۀ دوستداران موسیقی اصیل ایرانی از آن باخبرند.

اما از اینجا می‌خواهم به دغدغه‌ای که چند سالی‌ست که ذهن مرا مشغول کرده بپردازم. و آن موضوع تربیت شاگرد و انتقال دانسته‌ها با نسل‌های بعدی است. استاد پایور با نوشتن کتاب‌های آموزشی سنتور در سطوح مختلف، و آموزش آن توسط مدرسین در سطح گسترده مکتبی را پایه گذاری کرد و به شکل منظم و به اصطلاح آکادمیک برای هنرجویان راه آموختن را هموار کرد. زمانی که استاد پایور همت به این خدمت بزرگ گماشتند امکانات ضبط صوتی و تصویری به شکلی که هم اکنون هست، نبود.

جا دارد که از اساتید بخواهیم که دانسته‌های خود را در سطوح مختلف آموزشی به صورت صوتی و تصویری منتشر کنند. همانگونه که استاد پایور دانسته‌های خود را منتشر کرد و اکنون ما به‌نام مکتب پایور می‌شناسیم. اکنون تنها بازماندۀ سنتورنوازان بزرگ ایران زمین مجید کیانی‌ست. همۀ اساتید باید تا دیر نشده و کار از کار نگذشته مانند استاد پایور در سطوح مختلف تمام آنچه را که می‌دانند از مبتدی تا عالی‌ترین درجات به صورت صوتی و تصویری منتشر کنند. من واقعا در این مورد احساس خطر می‌کنم که اگر این اساتید خدای نکرده از دست بروند نسل‌های بعدی چه کنند. به شاگردان این اساتید اعتمادی نیست. این را که عرض می‌کنم واقعیت است. به چشم دیده‌ام. البته به همۀ شاگردان توهین نمی‌کنم اما اکثر آنها...

نوازنده‌ای خدمت استاد کسایی رفته بود (حالا نام او را نمی‌گویم که حساسیت پیش نیاید). استاد کسایی نشستند بر صندلی و به او گفتند که مثل مکانیکی که زیر ماشین برای تعمیر دراز می‌کشد دراز بکش و ببین که نی را چگونه باید در میان دندانها گذاشت. باید چاره‌ای اندیشیده شود و واقعیت این است که اساتید موسیقی ما مسئولند در قبال این فرهنگ. حبیب سماعی و مهدی ناظمی رفتند. صبا و پایور هم رفتند. اما آموختن دانسته‌های خود به دیگران چیزی از صبا کم کرد؟

ولی من همچنان معتقدم به فرمودۀ سعدی که«دوران با خبر در حضور و نزدیکان بی‌بصر دور». اما باید راهی را که عقلانی‌تر است بپیماییم.

 

حال می‌پردازم به شاهنامه خوانی. شاهنامه خوانی در فرهنگ ما توسط نقالان انجام می‌گرفته. اما اکنون که شاید فقط 2 یا 3 نقال درست و حسابی باقیمانده باشند باید احساس مسئولیت کرد و به این مقوله پرداخت. در موسیقی غربی پیوند بین تئاتر و موسیقی، اپراست. اما در موسیقی ما تعزیه. حال ما اگر بخواهیم شاهنامه را همراه موسیقی ایرانی اجرا کنیم باید دست به ابتکار بزنیم. ظاهرا موسیقیدانان ما راهی را که برگزیده‌اند این است که برای اجرای شاهنامه دست به تلفیق موسیقی ایرانی با موسیقی غربی بزنند. کاری که شهرام ناظری انجام داد درخور تقدیر است. انصافا من هنوز اثر را نشنیده‌ام تا بدانم نوازندگان غربی که با شهرام ناظری همراهی می‌کردند اصلا در سطحی بودند که افتخار همراهی با ایشان را داشته باشند یانه. در این مورد نمی‌دانم. راهی را که موسیقیدانان ما برای معرفی شعر فردوسی و شاهنامه خوانی درپیش گرفته‌اند در واقع اجرای آن به صورت اپرت است. اما اپرتی که کاملا رنگ و بوی ایرانی دارد. امیدوارم در این عرصه موفق شوند. طرحی که با نام سیمرغ پی‌ریزی شده  امیدوارم با موفقیت انجام شود. تلاشهای چندسالۀ شهرام ناظری در اجرای اشعار با لحن حماسی اگر نگوییم به تمامی، لااقل اندکی از آن به ثمر نشست. از این بابت می‌گویم اندکی که هنوز امکانات کافی برای شهرام ناظری فراهم نشده که بتواند آنچه را که در سر دارد اجرا کند. و صدالبته کار اخیر ایشان مایۀ افتخار همۀ ما ایرانیان شد.

من همیشه ناراحت بودم و هستم که شهرام ناظری چرا بدنبال ساز و برگ فراوان برای ارائۀ هنر خود است. ایشان حدود 59 سال از عمر با عزتشان می‌گذرد. اوج توانایی یک خواننده از 40 سالگی تا 60 سالگی است. بعد از آن با خداست. همه که اقبال‌آذر نیستند. من بی‌خبر نیستم از اینکه شهرام ناظری چه زحمتی در زمینۀ آواز کردی کشیده، و همینطور از تلاشهای ایشان برای اجرای آواز با اشعار نو باخبرم. ایشان باید این هنر خود را عرضه کنند. ایشان گنجینه‌ای هستند که اگر بگویم دیگر مانند ایشان پیدا نمی‌شود گزافه نگفته‌ام.

در پایان باید مطلبی را  عرض کنم. گمان می‌کنم به صورت جدی اجرای آواز با اشعار نو با اثر «پرکن پیاله را» شروع شد. همیشه منتقدین خرده می‌گیرند که خوانندگان نمی‌توانند اشعار نو را مانند اشعار کلاسیک بخوانند. باید در پاسخ بگویم که این به هنر خواننده برنمی‌گردد. این مورد به شعری که استفاده می‌شود برمی‌گردد. کجا می‌توان اخوان ثالث را هم‌سطح با مولوی دانست یا فریدون مشیری را همسطح با حافط. بنابراین، این ایراد وارد نیست که چرا «زمستان است» شجریان مانند آوازهایی که با اشعار مولوی و سعدی و حافظ و عطار می‌خواند تأثیر گذار نیست. یا «پاییز»ی که ناظری خوانده مانند فلان آواز او در فلان اثر تأثیر گذار نیست. این به شعری برمی‌گردد که اجرا می‌شود. من مثالی می‌آورم. آدمی که با صد جرعه شراب ناب مست می‌شود، دیگر با یک جرعه شراب با درجۀ سکرآوری پایین‌تر که مست نمی‌شود. حکایت آواز با اشعار بزرگان و آواز با اشعار شاعران معاصر همین است. خواننده‌ای که از جام بادۀ سعدی و مولوی مست شده، به وجد می‌آید و شوری می‌آفریند که با این اشعار مست نمی‌شود تا همان شور را بیافریند. اما موسیقی ما این پتانسیل را دارد که حتی نثر را هم با آواز اجرا کنیم. چرا از این فرصت استفاده نکنیم و اشعار نو را اجرا نکنیم. صد البته آواز استادی با شعر عارفی چون مولوی فضایی ایجاد می‌کند که قابل وصف نیست. اما نباید از مسایل دیگر نیز غافل بود. باید از این پتانسیل‌ها استفاده کنیم تا طیف مخاطبان موسیقی اصیل ایرانی را گسترده‌تر کنیم و عظمت و قدرت و شکوه فرهنگ خود را حفظ کنیم.


مطالب مشابه :


شعر سفر

شعر سفر دريايي بوسه سروده اي از سهراب سپهري در مورد




گزارش سفر انجمن شعر گیلان به شهرستان خلخال

و بنده نیز در مورد حضور انجمن شعر و ادب از مشاهدات سفر بخشید . و در نزدیکی های




یک شعر در مورد انفاق

همه روز روزه بودن همه شب نماز کردن همه سال حج نمودن سفر حجاز کردن زمدینه تابه کعبه سر و پا




اشعار زیبا در مورد شهدا

مردانی که از فرش به عرش سفر اش """ عکس بابایش کنار شعر مادر کریمی در مورد




شعر در مورد دکتر احمدی نژاد

شعر در مورد دکتر رزمنده و در صف جهادیم هنوز نابودگر ظلم و فسادیم هنوز سفر ایرانی کتاب




درگذشتی دیگر و مطلبی در مورد شاهنامه خوانی

مسافر سفر تاتاری درگذشتی دیگر و مطلبی در مورد قبل از آواز شهرام ناظری با شعر خیام می




سخنان بزرگان دین در مورد سفر

به کجا سفر کنیم - سخنان بزرگان دین در مورد سفر گذری در کوچه باغ شعر و هنر(وحید آقایی)




برچسب :