خرید سرویس طلا
دیروز من و نفسی جفتمون مرخصی گرفتیم بریم بازار خرید حلقه و سرویس طلا.
نفسی اومد دنبالم ماشین رو گذاشت توی کوچه ما و با تاکسی خطی های فاطمی روانه بازار شدیم.
برعکس همیشه که توی بازار جای سوزن انداختن نبود دیروز واقعا خلوت بود. این رو خود مغازه دارها هم اعتراف میکردند. خوبیش این بود که با فراغ بال ویترین مغازه ها رو تماشا میکردی و وقتی میرفتی توی مغازه جا به اندازه کافی بود که این و اون مجبور نشوند هی بهت طعنه بزنن.
نفسی را بردم مغازه هایی که از قبل نشون کرده بودم و چیزایی که پسندیده بودم نشونش دادم.
خوشبختانه زیاد وقتمون سر سرویس خریدن تلف نشد. من تقریبا می دونستم توی چه مایه کار مد نظرمه و نفسی هم پسندید. این شد که یکی را انخاب کردیم و خریدیمش. از این مدلهایی که تازه مد شد و گلهای ریز ریز داره.
از اونجایی که من حلقه های جفتی نمی پسندیدم تصمیم گرفتم من جدا واسه خودم حلقه بخرم و نفسی جدا. اما هرچی حلقه زنانه می پسندیدم همه از این پربرلیانها بودند که قیمتش سر به فلک میکشید شانسی دو تا حلقه از این جفتی ها دیدم که هم من پسندیدم هم نفسی. این شد که گفتم زیاد روی حلقه سختگیری نکنیم و همونها را بگیریم. چون هرچی بیشتر میگشتیم کمتر میپسندیدیم.
بعدش هم ناهار اومدیم خانه ما. مامان شب قبل احیا بود و کلی غذای نذری برامون آورده بود.
طلاها را نشون مامان اینا دادیم و یک کم استراحت کردیم. یکهو به سرم زد برویم چندتا دفترخانه هم ببینیم. اما انگار دیر بود. همه دفترخانه ها ساعت ۶ می بستند. یکی توی مرزداران باز بود که سفره اش خیلی کوچیک بود قد سفره هفت سین و به دلم ننشست. باز باید وقت کنیم برویم چندجای دیگه هم ببینیم تا یک جای مناسب پیدا کنیم بالاخره.
هیشششششششششششششکی دفترخانه خوشمل با یک سفره عقد خوگشل سراغ نداره؟
مطالب مشابه :
خرید سرویس طلا
رسیدیم به خرید سرویس طلا که مثلا قرار بود ننه پارسا برام بخره و هدیه اونا باشه. قولش رو هم از قبل داده بود. یه روز عصر هستی و پارسا اومدن دنبال من تا بریم خرید.
سمیرا( سرویس طلا)
یک ماه قبل از عروسی من و رضا بود... قرار بود من و رضا بریم واسه خرید سرویس طلا... خواهری بزرگم خونه تنها بود خود رضا دعوتش کرد باهامون بیاد...پسملیش رو داد به مامی و
ديروز تو بازار طلا
همين طور كه تو بازار طلا قدم ميزدم و راه ميرفتم و از ديدن طلا ها لذت ميبردم . يه دفعه ياد اون روزا ... و موقع خريدن سرويس به من ميگفت حالا از من طلا ميخواي ؟؟؟؟ و من چقدر زجر
عکس سرویس طلای خودم(دلسا)
دوستای گلم اینم عکس سرویس طلای منه 51 گرمه سال 90، 4700 گرفتیم،ببخشید با گوشی عکس گرفتم بی کیفیته. برچسبها: سرویس طلا, عکس طلا
ماجرای خرید سرویس طلا
همیشه سلام به سامم این دفعه سلام به دوست جونام. وای از دیروز دلم نمیخواد چیزی بگم که نمیدونید چی شد. خیلی شب بدی بود. آخه رفتیم برای خرید سرویس که همون مغازه اول
دخترخانومای در شرف ازدواج بخونن (فرزند زمان خود باش)
مثلاً بعضیها تو کامنتهاشون نوشتن که توی شرایط فعلی حتی خرید یه حلقه ی طلا هم سخت شده ، نداشتن پول واسه خرید سرویس طلا، شده مانع ازدواج!!!! و خیلی چیزای دیگه
سرویس طلای دختر خاله ... :)
سرویس طلای دختر خاله ... :). سه شنبه بیست و دوم بهمن ۱۳۹۲ :: 1:32 :: نويسنده : محمد حامد. دختره تو گوگل سرچ کرده: قیمت سرویس طلای دختر خاله م؟ . . . . . . گوگل پاسخ داده :
خرید سرویس طلا
31 آگوست 2010 ... خرید سرویس طلا. دیروز من و نفسی جفتمون مرخصی گرفتیم بریم بازار خرید حلقه و سرویس طلا. نفسی اومد دنبالم ماشین رو گذاشت توی کوچه ما و با
برچسب :
سرويس طلا