متن شروع و پایان مراسم مجری در دهه فجر - هیئت محبین مهدی
متن شروع و پایان مراسم مجری در دهه فجر - هیئت محبین مهدی
متن شروع و پایان مراسم مجری در دهه فجر - هیئت محبین مهدی
متن مجري
(1) بسم الله الرحمن الرحيم . والفجر. وليال عشر. والشفع والوتر. واليل اذايسر. به نام آن که نام و يادش مظهر اميد و لطف و احسان است . سلام بر شهيدان و امام شهيدان و درود بر فجر آفريناني که نهال دهه فجر همواره به همت والايشان يادگار و ماندگار مانده است. و سلام بر شما رهروان راستين فجرآفرينان در اين جشن پيروزي ايرانيان آرزو دارم چو بهمن مظهراميد باشم صبح روشن در پس شب باشم و جاويد باشم سلام . سلام به شما مهربانان و دوستان هميشه جاودان خاطرات روزهاي بهمن و لحظه هاي ناب پيروزي، بر شما عاشقان ايران مبارک باد. (2) متن شروع : نمونه اي ديگر به نام اعظمي که عظيمي چون خميني آفريد سلام بر تو اي روح خدا سلام بر تو که بخشنده تر از آفتاب در آسمان ابديت تابيدن گرفتي و با ملائک در هم آميختي. سلام بر تو که از نظرها پنهان و در دل ها جاودانه اي و سلام بر تو که از خاک در گستره ي افلاک زيستن دوباره آغاز نمودي خميني جان آن دل که به ياد تو نباشد دل نيست/ قلبي که به عشقت نتپد جز گِل نيست آن کس که ندارد به سر کوي تو راه/ از زندگي بي ثمرش حاصل نيست سلامي صميمانه و خاضعانه محضر شما عزيزاني داريم که مشيت الهي، نور مهرتان را به دل ما تاباند و در دل مهربانتان جايي براي ما باز کرد و نعمت همدلي را به ما ارزاني داشت. اميدواريم قدر اين نعمت را بدانيم و لايق عنايت و محبت شما باشيم. ضمن عرض خير مقدم پيشگاه شما عزيزان و سروران گرامي، سر بر آستان جلال پروردگاري مي ساييم که همتمان را بدرقه ي راه ساخت تا در جشن بزرگ انقلاب گامي برداريم. الهي گر شکر شوم شکر تو نتوانم گفت/ ور عذر شوم عذر تو نتوانم خواست (نتوانم با سکون "ت"). (3) يک نمونه شعر ميان برنامه : قصه ي بهمن... يکي بود يکي نبود، غيراز خدا هيچکس نبود، جز يکي يارخدا، نام او روح الله، آنکه بود مظهرمهر، آنکه شد نورسپهر، شهرتاريک و سياه، مردمان مرده و بي روح و نوا، او با بانگ رسا، ميزد برهمه کس،تا صدايش همه جا... خفته ها بيدار، مست ها هوشيار، قصه بسيار زيباست ، قصه اي بي همتاست .نهضتي جاويدان، رهبرش روح خداست . مردگان زنده شدند، زندگي رنگي دگر، شد زمستان چو بهار عده اي با ايمان ، با صفات شيران ،پاسدار و بيدار ،انقلابي هوشيار دل ها مات و خموش ، بزدلاني چون موش ،گرد خود چرخيدند . وه چه جنجالي بود! جاي ما خالي بود! باز با بانگ رسا ، مي سرودند تکبير، يارانش همه جا، با سلاح وحدت . قصه ام طولانيست ، وقت تنگ باشد و کم ، هرچه بود زود گذشت ، دوران ماتم و غم ، ماه بهمن که دميد، رهبر از راه رسيد، گاه تاريکي گذشت ، شام شد صبح سپيد نهضتي جاويدان، در پناه قرآن، خاطراتي زيبا، رهبرش روح الله . (4) سحرم دولت بيدار به بالين آمد گفت: «برخيز که آن خسرو شيرين آمد قدحي درکش و سرخوش به تماشا بخرام تا ببيني که نگارت به چه آيين آمد مژدگاني بده اي خلوتي نافه گشاي که ز صحراي خُتَن آهوي مشکين آمد» گريه، آبي به رخ سوختگان بازآورد ناله فريادرَس عاشق مسکين آمد مرغ دل باز هوادار کمان ابرويست اي کبوتر! نگران باش که شاهين آمد ساقيا! مي بده و غم مخور از دشمن و دوست که به کام دل ما آن بشد و اين آمد رسم بدعهدي ايام چو ديد ابر بهار گريهاش بر سمن و سنبل و نسرين آمد چون صبا گفته حافظ بشنيد از بلبل عنبرافشان به تماشاي رياحين آمد
(5) همدلان ، همنفسان ، عاشقان سلام، سلامي چو بوي خوش آشنايي ، سلامي از ديار احساس در لفافه اي از مهر و محبت و در طبقي از عطر گل ياس پيشکش حضور پر لطفتان و درودي چون گلواژه ي سرخ عشق به پاکي صداقت چشمانتان تقديمتان باد. سلام بر فجر و سلام بر فجر آفرينان ميدان عشق پرهاي بافته را بگشا که تنديسي به لطافت نسيم روي امام، چونان تمثيلي جاندار از اين ديار مي گذرد و با تبسمي پاک، عشقي بي آلايش را از دروازه ي شرق عبور مي دهد تا خورشيدي را به طلوعي دوباره فراخواند. پرهاي بافته را بگشا که تيغه هاي نور در رگهاي ظلمت مي دود . دانه هاي مدفون را به تجربه اي نيازموده دعوت مي کند. اکنون باغ در انتظار مولودي جديد است. پرهاي بافته را بگشا تا براي محشريان پلي از پيغام عبوديت سازيم و سرود پيروزي و آمدن آفتابي سرخ را همگي به يک آهنگ بخوانيم. ________________________________________ (6) طلوع فجر ظفر از افق دوباره دميد/ سرشک شادي از چشم هر ستاره چکيد سياهي از دل شب رفت و داد مرغ سحر/به عاشقان حقيقت سروش فتح نويد سپاه دشمن از بيم لشکر توحيد/ ز دشت حادثه از خوف جان به لانه خزيد طنين مژده ي فتح و ظفر ز قله ي نور/به شادماني ما را به مهر و ماه رسيد پيام خوش ز لب هر کاروان/به گوش منتظران در طلوع فجر دميد
ايام الله مبارک دهه ي فجر ، پيروزي شکوهمند ملت ايران، روزي پيروزي خون بر شمشير و روز شکست طاغوت زمان بر شما و همه ي ملت غيور ايران مبارک باد. (7) صداي پاي بهمن که از آن سوي انتظار از دور دست حماسه و ايستادگي در برابر باد همچنان مقاوم در برابر طوفا ن مي آيد. بهمن همراه با گام هاي سبزش بلورهاي زندگي را به خاک ميهن ما هديه کرده است. بيا دست در دست بهمن به گلزار شهدا برويم و با گلاب گريه غبار از مزارشان بشوييم. بيا به باغ لاله ها برويم چرا که بهمن باغبان لاله هاست و درد سينه ي لاله ها را مي فهمد.
(8) همه جا بوي صلوات مي داد. بوي اذان و اقامه ، روز عجيبي بود. روز زيارتي انقلاب. روزي که پاهاي پياده با مشت ها، زيارت نامه ي انقلاب را تلاوت کردند. روزي که ثواب ها با رضايت خداوند از شمارش بيرون رفته بود. روز تراکم مستحبات ، روز شکار سوژه ها براي ملائک، روزي که خيابان ها از انسان ها مفروش بود. روز نبودن جا براي انداختن سوزن. روز خالي بودن شهدا، روزي که آخرين اميد هاي دشمن نقش برآب شد . همه جا بوي صلوات مي داد. بوي توکل و بندگي.
22 بهمن روز عجيبي بود.
9 وقتي صداي پاي بهمن از کوچه پس کوچه هاي خاطره ها به گوش تو مي رسد. گويي شهيدانند که آمده اند براي بيعت دوباره براي هشدار و تذکر و بيداري . بهمن که از راه مي رسدشهيدان پيمان نامه ي خونين شهادت را براي تجديد امضاي تک تک ما مي آورند تا فراموش نکنيم که باغبان لاله ها امام مهربان بود و سايبان لحظه ها، نگاهش هنوز هم نگران باغمان است. هر بهمن امام است که دوباره بر بال ملائک به ديدارمان مي آيد و کوچه هاي باغمان را پر از نسترن و نيلوفر مي نمايد. گام هايش همه جا ياس مي کارد و گل محمدي به خانه ها هديه مي کند.
بهمن هميشه در راه است. فرارسيدن ايام مبارک فجر طليعه ي آزادي ملت و محو استبداد و واپس راندن استعمار، بر ملت بزرگ ايران مبارک باد.
10 در مجلس ما عطر مياميز که ما را هر لحظه ز گيسوي تو خوش بوي مشام است
حال که امام عاشقان و مقتداي عارفان رخت به ديار ملکوت کشيده و در جوار رفيق اعلا آرميده است در اين ايام مبارک دهه ي فجر اميد داريم که حقايق و معارف گفتارها، رفتارها و کردارهاي آن بزرگوار، سالکان الي الله را چراغ راه و عارفان را شمع جمع و مناجاتيان را ذکر خلوت انس باشد. اينک آن روح قدسي که اسلام را از پس قرن ها غربت تجديد کرد و ديگر بار سبب شکوه و عزت مسلمين گشت در رضوان الهي و جايگاه صدق، نزد مليک مقتدر، مقام گرفته و آن نفس مطمئن در جوار محبوب ماوا گزيده، بر روان تابناکش صلوات و سلام نثار مي کنيم و بر تربت منور او درود و تحيت مي فرستيم.
11 بيا که رايت منصور پادشاه رسيد نويد فتح و بشارت به مهر و ماه رسيد جمال بخت ز روي ظفر نقاب انداخت کمال عدل به فرياد دادخواه رسيد ز قاطعان طريق اين زمان شوند ايمن قوافل دل و دانش که مرد راه رسيد ________________________________________
12 روز هجران و شب فرقت يار آخر شد زدم اين فال و گذشت اختر و کار آخر شد آن همه ناز و تنعم که خزان ميفرمود عاقبت در قدم باد بهار آخر شد شکر ايزد که به اقبال کله گوشه گل نخوت باد دي و شوکت خار آخر شد صبح اميد که بد معتکف پرده غيب گو برون آي که کار شب تار آخر شد آن پريشاني شبهاي دراز و غم دل همه در سايه گيسوي نگار آخر شد باورم نيست ز بدعهدي ايام هنوز قصه غصه که در دولت يار آخر شد ساقيا لطف نمودي قدحت پرمي باد که به تدبير تو تشويش خمار آخر شد
خداحافظي مجري 1 تنتان سالم، روح تان شفاف، لبهاي تان به غنچه لبخند مزين، زندگيتان شيرين، سفره هاي تان رنگين و نظر مهر ربوبيت پيوسته بر شما بر دوام باد. ________________________________________ /خدا حافظي 2: دلتان به نور لطف خدا منور، مشام جان تان به شميم بهار معطر، لطف روزگار بر ايام تان مقرر و هر روز تان مظفر باد. ________________________________________ /خدا حافظي 3: لبتان پر خنده، قلب تان از مهر آکنده، دولت تان پاينده و هر روز تان فرخنده باد. ________________________________________
/خدا حافظي 4: يارب که مرا صحبت جان بي تو مباد انجام زمانه يک زمان بي تو مباد بر هستي من نام و نشان بي تو مباد کوتاه کنم سخن، جهان بي تو مباد ________________________________________ /خدا حافظي 5: يارب که مرا صحبت جان بي تو مباد انجام زمانه يک زمان بي تو مباد بر هستي من نام و نشان بي تو مباد کوتاه کنم سخن، جهان بي تو مباد ________________________________________ خدا حافظي 6: خداي اطلسي ها با تو باشد پناه بي کسي ها با تو باشد تمام لحظه هاي خوب يک عمر بجز دلواپسي ها با تو باشد ________________________________________ خدا حافظي 7: اي که مي پرسي نشان عشق چيست عشق چيزي جز ظهور مهر نيست عشق يعني دل تپيدن بهر دوست عشق يعني جان من قربان دوست ________________________________________ خدا حافظي 8: از فريبا علومي يزدي : سرمايه عمر آدمي يک نفس است آن يک نفس از براي يک همنفس است با همنفسي گر نفسي بنشيني مجموع حيات عمر آن يک نفس است ________________________________________ /خدا حافظي 9: برايت يک بغل گندم دلي خشنود از مردم برايت يک بغل نرگس که مست از من شوي هر دم برايت قدرت آرش که دشمن را زني آتش برايت سفره اي ساده حلال و پاک و آماده برايت يک بغل احساس دو بيتي هاي عطر ياس برايت هر چه خوبي هست صميمانه دعا کردم .يا علي . خدانگهدار. ________________________________________ /خدا حافظي 10: ا دلت را خانه ما کن ، مصفا کردنش با من به ما درد خود افشا کن، مداوا کردنش با من اگر درها به رويت بسته شد، دل بر مکن از ما درِِِ اين خانه دق لباب کن ، وا کردنش با من بيفشان قطره ي اشکي که من هستم خريدارش بياور قطره ي اخلاص، دريا کردنش با من به ما گو حاجت خود را اجابت مي کنم آري طلب کن آنچه مي خواهي، مهيا کردنش با من اگر گم کرده اي جانا کليد استجابت را بيا يک لحظه با ما باش، پيدا کردنش با من
مطالب مشابه :
آغاز با نام خدا در اشعار فارسی
آغاز با نام خدا در اشعار متن کتاب متون انگلیسی
جملات زیبا در رابطه با خداوند
مهمان دنيايم/شروع کن ، يک قدم با تو/ تمام خدا با اين همه نام خداوندي که
به نام خدا های شعری: ( 164 مورد) + دعای شروع کلاس
به نام خدا کارهایشان را به نام خدا شروع کنند وهم با نام او راست گشت آسمان
نام خدا و یاد خدا
این متن توسط دکتر ومعمولا با این جمله شروع می کنند با گفتن نام العلیم خدا را یاد می
متن شروع و پایان مراسم مجری در دهه فجر - هیئت محبین مهدی
متن شروع : تابيدن گرفتي و با سلام و شروع مجري صحنه 3: به نام آن که بندگان را
چگونه شروع كنيم
5-اگر كاري با نام خدا شروع شود رهايي و عدم وابستگي و بي توقعي و این متن برنده جایزه
نمونه متن های مجری
· کلاکت 2: شروع برنامه: (با نشستن بچه ها و تشویق حضار) متن ادبی به نام خدا
برچسب :
متن شروع با نام خدا