مقاله:1419: بررسی عوامل و موانع شکرگزاری از دیدگاه قرآن
ناشکری نشانه تسلط شیطان |
شکر، پاسخ فطرت به احسان
شکر واژهای عربی است که در فارسی به سپاس ترجمه میشود. لغتشناسان عربی واژه شکر را به معنای شناخت احسان و نشر آن (لسانالعرب، ابن منظور، ج 7، ص 170، «شکر») و یا به تعبیر دیگر، تصور نعمت و اظهار آن معنا کردهاند. (مفردات الفاظ قرآن کریم، راغب اصفهانی، ص 461، «شکر»)
در کتاب های اخلاقی، شکر را یک حالت نفسانی دانسته و گفتهاند که شکر حالتی نفسانی است که در نتیجه معرفتی خاص حاصل میشود و رفتاری خاص را موجب میگردد. معرفتی که پدید آورنده این حالت نفسانی است، شناخت نعمت و نعمت دهنده و شناخت این حقیقت است که این نعمت از سوی آن منعم عنایت شده است. شکر خداوند به این معناست که بدانیم هر نعمتی که به ما میرسد از سوی خداست و هر چیز دیگری که واسطه رسیدن نعمتها به ماست نیز به اراده خداوند واسطه رسیدن نعمت شده است. حالت روحی خاصی که در اثر این معرفت حاصل میشود شکر نامیده میشود.
البته هر انسانی به سبب فطرت و عقل به طور طبیعی نسبت به کسی که احسانی میکند حالت شکرگزاری را دارد و میکوشد تا به هر طریقی شده تشکر نماید. هم عقل این مفهوم را درک میکند و هم فطرت آدمی این حالت را پذیراست و خود را به نوعی نسبت به احسانکننده و نعمت دهنده، متواضع مییابد و میکوشد به هر شکلی شده تشکر کند.
اینجاست که اشکال و اقسام شکر و تشکر بروز میکند و فطرت انسانی بر آن است تا به هر شکلی شده پاسخی مناسب و شایسته نسبت به این نعمت و نعمتدهنده داشته باشد. از این رو ، حداقل سه قسم تشکر بروز میکند که از آن به اقسام شکر نیز یاد میشود.
در کتاب های اخلاقی شکر را سه قسم دانستهاند: 1- شکر قلبی که یادآوری نعمت است؛ 2- شکر زبانی که سپاسگزاری و ستایش بر نیکی احسانکننده و صاحب نعمت است؛3- شکر سایر اعضای بدن که به کارگیری و صرف آن در جای خود است.
مقصود از توصیف خداوند به شکر
اما باید توجه داشت که آنچه بیان شده درباره شکر انسان از انسان یا خداست؛ اما اگر وقتی این واژه بر خدا اطلاق میشود و مثلا گفته میشود که خداوند شاکر یا شکور است، مراد و مقصود از این وصف شکر درباره خداوند، چیز دیگری غیر از آنچه درباره انسان گفتهایم خواهد بود؛ زیرا مقصود از توصیف خداوند به شکر، انعام و احسان خداوند بر بندگان و دادن جزای عبادات آنها (مفردات، ص461-462، «شکر»؛ فرهنگ فارسی، ج2، ص2057) و یا رشد اعمال نیک آنان و اعطای پاداش مضاعف به آنها است. (لسان العرب، ج7، ص170، «شکر»)
پس وقتی خداوند را به واژه شکر میستاییم یا خودش در قرآن به این عنوان ستوده شده است، مقصود حالت نفسانی نیست و اعمال و رفتار تشکرآمیزی نیست که از انسان بروز میکند؛ زیرا خداوند نفس به معنای آنچه درباره انسان گفته شده ندارد، بلکه نفس درباره خدا همان ذات الهی است. پس خداوند حالات نفسانی ندارد که حالتی از حالت آن به شکر و حالتی به کفر و کفران نسبت داده شود. اما انسان دو حالت متضاد نفسانی دارد که یکی شکر نعمت و دیگر کفر نعمت و نیز تشکر و عدم تشکر است.
بسترها و عوامل شکرگزاری
شاید بتوان گفت که مهم ترین زمینهساز و عامل شکرگزاری مربوط به شناخت است؛ زیرا تا زمانی که انسان شناختی نسبت به نعمت و نعمت بودن نداشته باشد، قدردانی و تشکری نمیکند. در آیات قرآنی به نقش اساسی و مهم شناخت در تحقق حالت تشکر در انسان توجه داده شده است. خداوند در آیات 68 تا 70 سوره واقعه به نقش شناخت نعمت در شکرگزاری انسان اشاره میکند تا نشان دهد که تا چه اندازه این عنصر در تحقق حالت شکرگزاری نقش بنیادین و اساسی دارد. انسان اگر نداند که این چیزی که در اختیار اوست نعمت است، اصلاً حالت شکرگزاری به او دست نخواهد داد؛ بلکه زمانی این حالت در او تحقق مییابد که میفهمد که این چیز نعمتی است که باید شکرگزار آن باشد.
البته انسانها بهطور طبیعی ابزارهای شناخت را در اختیار دارند و میتوانند از طریق آنها نسبت به امور از جمله نعمت بودن چیزی، آگاهی و شناخت به دست آورند. بنابراین، کسی نمیتواند مدعی این معنا شود که مهمترین عامل شکرگزاری را در اختیار نداشته و لذا نتوانسته نعمت را بشناسد و شاکر نعمت یا نعمتدهنده باشد.
خداوند در قرآن به این نکته توجه میدهد که انسانها همه ابزارهای لازم برای شناخت نعمت و نعمتدهنده را در اختیار دارند و میتوانند نعمت و نعمتدهنده را بشناسند و از نعمت و نعمتدهنده تشکر نمایند. (نحل، آیه78؛ مؤمنون، آیه78؛ سجده، آیه9؛ ملک، آیه38؛ انسان، آیات2و3)
البته همه انسانها هر چند که دارای عقل برای شناخت و فطرت برای شکرگزاری هستند، ولی عقل آدمی هر چه بیشتر رشد و کمال یابد، هم ازنظر شناختی و هم ازنظر حالت شکرگزاری تغییر مثبت میکند. به این معنا که رشد عقلانی بشر عامل تقویت حالت تشکر در شخص است. از اینرو خداوند در آیه 15 سوره احقاف رشد عقلانی را عامل توجه بیشتر انسان به شکرگزاری دانسته است.
چنانکه گفته شد تنها شناخت نعمت و نعمتدهنده نمیتواند انسان را به حالت فعلی شکرگزاری درآورد؛ بلکه نیازمند عنصر دیگری است که از آن به فطرت یاد میشود؛ زیرا انسان زمانی شکرگزار خواهد بود که فطرت سالم و سلیم را دارا باشد. این فطرت است که او را وادار میسازد که نسبت به نعمت، حالت تشکر داشته و نسبت به نعمتدهنده سپاسگزار باشد. در حقیقت گرایش عملی را فطرت موجب میشود. همانطوری که غریزه موجب میشود تا انسان به نیازهای جنسی و شهوانی و غذایی و دفاعی خود پاسخ دهد، همچنین این فطرت است که به این بخش از گرایشهای معنوی و طبیعی او پاسخ مثبت میدهد؛ اما اگر فطرت انسانی همانند غریزه از حالت طبیعی خارج شده باشد، نمیتواند پاسخگوی خوبی باشد.
پس اینجاست که مسئله موانع شکرگزاری خودنمایی میکند. به این معنا که تنها وجود عوامل شناختی و فطری کافی نیست بلکه باید موانع نیز برداشته شود تا شکرگزاری به هر شکل و قسمی از اقسام و اشکال تحقق یابد.
موانع شکرگزاری
موانع شکرگزاری در دو بخش اصلی یعنی شناختی و حرکتی خودنمایی میکند. اگر شناخت، عامل مهمی در شکرگزاری انسان نسبت به نعمت و نعمتدهنده است، همچنین فقدان شناخت، عامل بازدارنده در این عمل خواهد بود. در حوزه حرکت و عمل نیز اگر فطرت بهطور طبیعی گرایش دارد که انسان شاکر نعمت و نعمتدهنده باشد و در مقام شکرگزار درآید، هرگونه تغییر و تبدیل در فطرت موجب میشود تا رفتاری متضاد و متناقض در پیش گیرد و به جای شکرانه نعمت و شکرگزاری نسبت به نعمتدهنده، کفران نعمت و ناسپاسی و کفر نسبت نعمت را در پیش گیرد.
پس در موانع شکرگزاری باید به موانع شناخت و نیز عوامل تغییر در فطرت اشاره کرد؛ زیرا اینها بهطور طبیعی در تغییر شکر به کفر نقش اساسی دارد.
به عنوان نمونه یکی از مهمترین موانع شناخت این است که انسان ابزارهای شناختی خود را ناکارآمد سازد و یا سست و ضعیف نماید و دچار بیماری کند. براساس آموزههای قرآنی گناه موجب می شود تا انسان ابزارهای شناختی حسی و غیرحسی خود را از دست دهد بگونهای که بر آن زنگار بنشیند و نتواند بازتابدهنده حقایق هستی باشد، یا آنکه حتی مهر کند و درهای آن را ببندد. اینگونه است که حقایق را تیره میبیند یا واژگونه می یابد و براساس این تغییر ماهیت و دگرگونی، حق را باطل و زشت را زیبا و هنجار و ارزش را نابهنجار و ضدارزش مییابد.
قلب که مهم ترین عامل شناختی است وقتی از سلامت خارج شود و بیمار گردد انگیزهای متضاد خواهد داشت و به سمت و سوی زشتی و گناه میرود. پس بهطور غیرطبیعی به جای آنکه شاکر نعمت و نعمتدهنده باشد، کفران نعمت و ناسپاسی را در پیش میگیرد.
در این میان نباید نقش هواهای نفسانی را به عنوان دشمن درونی، و وسوسههای شیطانی را به عنوان دشمن برون نادیده گرفت؛ زیرا اینها از مهمترین عواملی هستند که انسان را به گناه میکشانند و عقل و فطرت سالم را تباه میسازند.
هواهای نفسانی انسان را به سمت گناه میکشاند و گناه نیز عقل و قلب را فاسد میکند و قدرت درک و شناخت را از انسان میگیرد. از اینرو خداوند به انسانها هشدار میدهد که تقوا پیشه گیرند تا نهتنها ابزارهای شناختی حفظ شود و انسان همچنان به فطرت سالم در مسیر کمال باقی بماند بلکه با تقوا پیشگی میتوانند بصیرت یابند و گرایش به کمال و کمالیات در آنان تقویت شود و از بنبستها بیرون آیند. (بقره، آیه282؛ انفال، آیه29؛ طلاق، آیات2و3)
ابلیس، مانع بزرگ شکرگزاری
خداوند در آیات 11 و 17 سوره اعراف به انسان هشدار میدهد که ابلیس، مهم ترین بازدارنده انسان از شکر به درگاه خداوند است. او اجازه نمیدهد تا انسان با شکرگزاری به اشکال گوناگون، خود را در مسیر صراط مستقیم عبودیت قرار دهد و به کمال برساند.
ابلیس سعی میکند تا انسان، نعمتشناس و نعمتدهنده شناس نباشد تا از نعمتهای الهی به درستی بهره گیرد و به درستی حق نعمت و نعمتدهنده را بهجا آورد و شکرگزار نعمتدهنده باشد و سر تعظیم و سجده در برابر خداوند منان فرود آورد.
ابلیس همه راهکارها را برای جلوگیری از حرکت انسان در مسیر صراط مستقیم عبودیت و شکرگزاری در پیش میگیرد؛ زیرا میداند که معنا و مفهوم عبودیت واقعی چیزی جز شکرگزاری نیست که باطن آن کمالیابی و خلافتیابی انسان است. (انسان، آیه3) از اینرو میکوشد تا انسان، گرفتار کفر و کفران شود تا ظن و گمان خویش را در حق انسان راست کند.
شیطان میگوید کاری میکند تا انسان شکرگزار نباشد، چون میداند که شکرگزاری انسان در اشکال مختلف به معنای حرکت در مسیر خلافت الهی است که از آن محروم شده است. پس اگر بتواند جلوی شکرگزاری انسان را بگیرد در حقیقت جلوی خلافت انسان را گرفته و به موفقیتی که میخواسته دست یافته است. به همین دلیل از همه ابزارها و از همه جهات چپ و راست و پشت و جلو حمله میآورد تا انسان را به کفر و کفران نعمت بکشاند. (اعراف، آیات11 و17)
به عبارت دیگر براساس تصریح ابلیس که گفته: ولا تجد اکثرهم شاکرین، میتوان نتیجه گرفت که عدم شکرگزاری از نعمتها، نشانه بارزی از تسلط شیطان بر انسان و انحراف از صراط مستقیم الهی بشمار میرود.
شکر نعمت آن است که انسان از هر نعمتی که در اختیار اوست برای رسیدن به کمال و خدایی شدن بهرهگیرد تا با خدایی شدن بتواند خداگونه رفتار و عمل کند، اما وقتی انسان نعمتشناس نباشد و یا نعمتشناس باشد، ولی نعمت دهندهشناس نباشد، در آن زمان است که یا به درستی از نعمت استفاده نمیکند یا نسبت به نعمت دهنده بیتوجهی میکند و او را به عنوان مطلوب درنظر نمیآورد.
در آیات قرآن همه هستی از جمله نعمت وجود و فرصت عمر تا باد و باران و مانند آن به عنوان نعمتهای خداوند معرفی شده و از انسانها خواسته شده تا آنها را بشناسند و به درستی آن را به کار گیرند تا اینگونه شکر نعمت و نعمتدهنده را بهجا آورند.
نکته شگفت اینکه بسیاری از مردم وقتی غرق نعمت بویژه نعمتهای مادی هستند از خداوند غافل میشوند و گرفتار همان چیزی میشوند که ابلیس میخواهد و راه کفر و کفران را در پیش میگیرند. از اینرو به انسان هشدار داده میشود که در هنگام آسایش و افزایش نعمتهای مادی مواظبت و مراقبت بیشتری داشته باشند؛ چرا که اینها بیش از آن که خیر باشد، عامل ابتلاء و آزمون الهی است؛ زیرا در این فضا و بستر، انسان آمادگی بیشتری برای ورود به مصیبت غفلت دارد که عامل بدبختیهای متعدد و متنوع انسان است. (انعام، آیات 63 و 64؛ یونس، آیات22 و23)
ازنظر آموزههای وحیانی قرآن، شکر نعمت با ایمان و کمال و عبادت و مانند آن ارتباط تنگاتنگی دارد و به یک معنا میتوان گفت که کفران نعمت نمادی از کفر و شرک، و شکر نعمت و نعمتدهنده همان ایمان و عبادت است. از اینرو در آیات قرآنی بویژه در آیه3 سوره انسان کفر و شکر با هم آمده است تا نشان دهد که شکر و ایمان تا چه اندازه با هم ارتباط مستقیم دارند؛ چنانکه همین ارتباط میان کفر و کفران نعمت است؛ زیرا شکر بیانگر شناخت نعمت و نعمتدهنده و کفران بیانگر عدم شناخت آنهاست و در نتیجه گرایش به فکر و شرک الهی است. تلاش ابلیس نیز این است که انسان را از مدار شکر خارج کند زیرا میتواند کفر را در جان انسان قرار دهد و او را از مقام خلافت ساقط کند.
مطالب مشابه :
معرفی کتاب المفردات فی غریب القرآن / راغب اصفهانی
ابوالقاسم حسين بن محمد بن مفضل راغب اصفهانی (م 502 ) مفردات الفاظ قرآن
دانلود کتاب المفردات في غريب القرآن (راغب اصفهانی)
دانلود کتاب المفردات في غريب القرآن (راغب اصفهانی) جهت دانلود روی لینک زیر کلیک نمایید.
بررسی تفسیر قرآن در آثار راغب اصفهانی از منظر زبانشناختی تخصصی
بررسی تفسیر قرآن در آثار راغب اصفهانی راغب اصفهانی، مفردات الفاظ القرآن، المکتبة
مقاله:1419: بررسی عوامل و موانع شکرگزاری از دیدگاه قرآن
بررسی عوامل و موانع شکرگزاری از دیدگاه قرآن قرآن کریم، راغب اصفهانی (مفردات، ص461
فلسفه رفاه بیشتر کافران و گناهکاران- راه تشخیص استدراج
(مفردات الفاظ قرآن کریم، راغب اصفهانی (مفردات الفاظ قرآن؛ و نیز قرآن در آیه ۱۷۸
مقاله:1380: نقش و آثار تغافل
(مفردات الفاظ قرآن کریم، راغب اصفهانی، ص 609، «غفل») (مفردات الفاظ قرآن کریم)
راغب اصفهانی از راسخون
راغب اصفهانی فى غریب القرآن» یا «مفردات الفاظ القرآن»؛ «افانین قرآن، دعا
خطاناپذیری وحی
راغب اصفهانی: 15- مفردات الفاظ، قران، راغب اصفهانی، دار السامیه، بیروت ، چاپ اول
برچسب :
مفردات الفاظ قرآن راغب اصفهانی