اشعار وفات حضرت خدیجه کبری(س)

 

اشعار وفات حضرت خدیجه کبری(س) - محمد حسین رحیمیان

 

زير باران رحمتم امشب

گرم عرض ارادتم امشب

 

مثل هر شب منم نمک گيرت

باز مهمان هيئتم امشب

 

روضه خوانت شدم خدا را شکر

داده اي تو لياقتم امشب

 

شأن تو نيست نوکرت گردم

فاطمه کرده دعوتم امشب

 

مي شوم خادم عزادارت

با تمامي قدرتم امشب

 

کم برايت گذاشتم عمري

سخت غرق خجالتم امشب

 

مادر مهربان حلالم کن

جان صاحب زمان حلالم کن

 

 اي همه افتخار پيغمبر

اولين بي قرار پيغمبر

 

مي رسد ريشه اش به تو بانو

جود ايل و تبار پيغمبر

 

تو چه کردي که اين چنين شده اي

همه دار و ندار پيغمبر

 

چه کسي مثل تو در اين عالم

هستي اش شد نثار پيغمبر

 

به خدا مايه ي مباهاتيد

تو و حيدر کنار پيغمبر

 

عضوي از خانواده ات شده است

هر کسي گشته يار پيغمبر

 

شاعر تو شده رسول خدا

اين مثلک,خديجه الکبري

 

بي تو از چشم ها حيا افتاد

بي تو پيغمبرت ز پا افتاد

 

علي و فاطمه غريب شدند

بي محلي به کعبه جا افتاد

 

خوب شد رفتي و نديدي تو

خانه اي بين شعله ها افتاد

 

وسط کوچه ها ميان طناب

دست هاي گره گشا افتاد

 

يادگارت نفس نفس مي زد

لرزه بر جان مرتضي افتاد

 

کودکي پير مرد شد مادر

فاطمه روي خاک تا افتاد

 

کاش مي شد حسن زند فرياد

گوشواره روي زمين افتاد

 

محمد حسین رحیمیان

 

**********************

 

اشعار وفات حضرت خدیجه کبری(س) - محمد بیابانی

 

مومنون آیه‌های قرآنند

گاه مقداد و گاه سلمانند

از عرب تا عجم مسلمانند

همه فرزندهای بارانند

 

یا نوه یا نتیجه‌اند همه

بچه‌های خدیجه‌اند همه

 

سایه‌اش مستدام، بر سر ماست

خانه‌اش قبله‌گاه دیگر ماست

نامش آرامش پیمبر ماست

مادر فاطمه است، مادر ماست

 

مادرم! ای امام مادرها

به فدایت تمام مادرها

 

گرمی آشیان پیغمبر

همسر مهربان پیغمبر

یاد تو در روان پیغمبر

نام تو بر زبان پیغمبر

 

خاطرات تو گرمی شب اوست

یاد تو آه حسرت لب اوست

 

زن، ولی مردتر ز هر مردی

جگر کفر را درآوردی

قد علم کرده پیش هر دردی

تو بر اسلام مادری کردی

 

نه فقط امّ مومنین هستی

امّ اسلام، امّ دین هستی

 

به تو جبریل احترام کند

پیش پایت نبی قیام کند

به تو باید خدا، سلام کند

و تو را صاحب مقام کند

 

باید اینگونه منجلی بشوی

مادر همسر علی بشوی

 

با نبی گرچه همنشین بودی

قبل از اسلام بی‌قرین بودی

بین زن‌ها تو بهترین بودی

در زمین آسمان‌نشین بودی

 

اشک تو ای خدیجه غرّا

ریخته گریه ملائک را

 

مثل ابر بهار گریه مکن

آنقدر گریه‌دار گریه مکن

از بد روزگار گریه مکن

مادر بی‌قرار! گریه مکن

 

در سرت فکر کیست می دانم

گریه ات مال چیست می دانم

 

در عذار گلت چه می بینی

که چنین بی قرار و غمگینی

نگران هجوم گلچینی

یا که رنجور دست سنگینی

 

آه از دست... آه از آن آزار...

آه از آن کوچه... آه از آن دیوار...

 

محمد بیابانی


مطالب مشابه :


شعر مادر بمناسبت وفات مادر مهربانمان

آرزو ها ، درد و مرهم - شعر مادر بمناسبت وفات مادر مهربانمان - حرف دل ، بررسی دیدگاههای تربیتی




اشعار وفات حضرت خدیجه کبری (س)

شعرِشاعر - اشعار وفات حضرت خدیجه کبری (س) - اشعار آیینی - زهرا برای مادر خود گریه




مادر/وفات مادرم

گُلبُن وفا /اشعار آئینی - مادر/وفات مادرم - سروده های شاعروذاکراهلبیت عصمت وطهارت «علیهم




شهادت حضرت معصومه (س) - قم

اشعار فاطمي - شهادت حضرت معصومه (س) - قم - سلام من به تو یا صاحب الزمان مهدی(عج) - به آن گل زیبای




اشعار وفات حضرت ام البنین(س)

اشعار اهلبيت عليهم السلام - اشعار وفات حضرت ام البنین بزرگ مادرِ ماهِ همیشه کامل عشق!




اشعار وفات حضرت ام البنین(س)

اشعار اهلبيت عليهم السلام - اشعار وفات حضرت ام البنین(س) مادر نشسته مشک تو را گریه




وفات حضرت ام البنين(س)

حسن فطرس - وفات حضرت ام البنين(س) - اشعار مذهبي شاعر و مداح اهل بيت ـ عليهم السلام ـ حسن فطرس




این شعر بمناسبت وفات حضرت زینب سلام اله علیها سروده شده است

مادر بهشت - این شعر بمناسبت وفات حضرت زینب سلام اله علیها سروده شده است - برگزیده ترین اشعار




اشعار وفات حضرت خدیجه کبری(س)

شعرِشاعر - اشعار وفات حضرت خدیجه کبری(س) - اشعار آیینی - مادر مهربان حلالم




برچسب :