تئوری در مدیریت آموزشی

 

 تئوری در مدیریت آموزشی 

 

Theory In Educational Administration

فاطمه اسلامیه

 

نقش تئوری در مدیریت آموزشی فراهم آوردن توضیح کلی و هدایت تحقیق است. هدف اساسی علم پیدا کردن توضیح کلی است که تئوری نام دارد. تئوری دارای نقش مرکزی در علم است. در مطالعه مدیریت آموزشی بنا به تعریف " کرلینجر " تئوری، مجموعه ای از سازه ها ( مفاهیم )، تعریفها ( مفروضات ) و گزاره ها ( تعمیمهای ) به هم مرتبط که از طریق مشخص کردن روابط میان متغیرها، نگرش منظمی از پدیده ها عرضه می کند. با این هدف که آن پدیده ها را تبیین و پیش بینی نماید. با توجه به تعریف فوق اجزاء نظریه مفاهیم، مفروضات و تعمیمها هستند. تئوریها ذاتا کلی و ذهنی هستند، آنها درست یا نادرست نیستند بلکه مفید یا غیر مفید هستند. تئوریها زمانی مفید هستند که از همخوانی درونی برخوردار بوده و در مورد رویدادها، پیش بینی های دقیقی ارائه کنند. تئوری هم شروع و هم خاتمه تحقیق علمی است. مراتب شکل گیری یک نظریه، از سطح واقعیتها تا سطح تجرید ذهنی را به صورت شکل ۱ نشان می دهیم. 

 

نظریه

<?xml:namespace prefix = o ns = "urn:schemas-microsoft-com:office:office" />

گزاره ها

( انواع تعمیمها و مفروضات )

سازه ها

مفاهیم

واقعیتها

شکل ۱، فراگرد نظریه پردازی با اجزا و مراتب شکل گیری آن

 

مثال: نظریه انگیزش مزلو

برای فهم بیشتر و بهتر نظریه و اجزای آن، ابتدا به عنوان مثال، نظریه انگیزش مزلو ( ۱۹۵۴ ) را توضیح می دهیم و سپس فراگرد شکل گیری نظریه شکل ۱، به تحلیل آن می پردازیم. گرچه مزلو این نظریه را با ملاحضاتی درباره رشد شخصیت ساخته و پرداخته است، ولی در آموزش مدیریت، قالبا آن را، با اندکی ساده سازی، برای فهم انگیزش انسان در سازمانها مورد استفاده قرار می دهند. طبق شکل ۲، آدمی پنج طبقه نیاز مختلف دارد که به طریق سلسله مراتبی فعال می شوند. به این صورت که ابتدا باید نیاز مرتبه پایین تر ارضا شود تا نیاز بعدی در مرتبه بالاتر، بتواند ظهور کند. به عبارت دیگر، تا زمانی که نیازی بر رفتار غلبه و چیرگی دارد و تا اندازه ای ارضا نشده، زمینه بروز و فعالیت نیاز بالاتر فراهم نمی شود. بنابراین، در لحظه معین، نیازی که بیشترین قدرت را دارد، انگیزه فعالیت آدمی می شود و رفتار او را تعیین تکلیف می کند. نیاز ارضا شده، با کاهش یافتن قدرت آن، دیگر انگیزنده رفتار به شمار نمی رود.

خودیابی

احترام

اجتماعی

تامین و ایمنی

  فیزیولوژیکی

                                                  شکل ۲،طبقه بندی نیازها در نظریه مزلو

 

پنج طبقه عمده نیازهای انسان عبارتند از:

۱. نیازهای فیزیولوژیکی عمومی: نیاز به اکسیژن، آب، غذا و ...

۲. نیازهای تامین و ایمنی: تامین مالی و شغلی، مصونیت از خطرات و صدمات و ...

۳. نیازهای اجتماعی: مهر و محبت، دوستی و معاشرت و ...

۴. نیازهای منزلت و احترام: شایستگی و مقام، احترام از سوی دیگران و ...

۵. نیازهای خودیابی و کمال: شکوفایی استعدادهای بالقوه و ...

 

نیازهای فیزیولوژیکی، تامین و اجتماعی، روی هم رفته، نیازهای نقصان و کمبود نامیده می شوند. به زعم مزلو، تا زمانی که این نیازها ارضا نشده اند، آدمی نخواهد توانست به یک انسان سالم از لحاظ جسمانی و روانی مبدل شود. در مقابل، نیازهای بالاترین مراتب، یعنی احترام و خودیابی، به نام نیازهای رشد شهرت دارند. گفته می شود که ارضای این نیازها به آدمی کمک ما کند که تا حد کمال بالقوه خود، رشد و تکامل پیدا کند. اینک اجزای نظریه مزلو را مطابق با شکل ۳، با مراحل شکل گیری نظریه تطبیق می دهیم.  چنانچه شکل نشان می دهد، چارچوب نظری مزلو در سطح واقعیات محسوس، با رویدادهایی که مستقیما تجربه می کند، آغاز می شود، نظیر تجربه های گرسنگی، تشنگی، ترس از صدمه زدن و ... در بینش مزلو، این تجربه ها معرف نیازها هستند. نیاز به غذا، آب، مسکن، ایمنی و ... نیازها، مفاهیم اصلی نظریه را تشکیل می دهند.

 

نظریه

رفتار، تجلی انگیزه آدمی به کاستن کمبودها از طریق ارضای قویترین نیازهاست. رفتار آدمی در لحظه معین با انگیزه ارضای قویترین نیاز تعیین می شود.

گزاره ها ( تعمیمها و مفروضات )

نیازهای انسان از یک نظم سلسله مراتبی برخوردارند به طوری که نیازهای سطح پایینتر قبل از فعال شدن نیاز سطح بالاتر باید حداقل تا اندازه ای ارضا شوند ...

سازه ها

طبقات نیازها ( فیزیولوژیکی، تامین و ... )

مفاهیم

نیازها ( نیاز به غذا، مسکن، ایمنی، دوستی و ... )

واقعیتها

تجربه های گرسنگی، تشنگی، لذت معاشرت و ...

                        شکل ۳،  تطبیق نظریه مزلو با فراگرد نظریه پردازی، اقتباس از سیلور ( 1983 )

 

بینش بعدی این نظریه آن است که همه نیازهای گوناگونی که آدمی دارد، در پنج رده طبقه بندی می شوند. بنابراین، نظریه مزلو، تا حدی، نظام طبقه بندی نیازهاست. طبقات انواع نیازها، عبارتند از: فیزیولوژیکی، تامین، اجتماعی، احترام و خودیابی. هر یک از طبقات، به صورت ترکیبی از مفاهیم، معرف یک سازه اند؛ مثلا، سازه نیازهای فیزیولوژیکی ترکیب نیاز به غذا، نیاز به آب، نیاز به مسکن و سایر نیازهای اساسی زیستی است. طبقات نیازها ( سازه ها ) در این نظریه، رابطه خاصی با یکدیگر دارند. نیازهای فیزیولوژیکی، اساسی ترین و غالبترین نیازها هستند. آنها باید تا اندازه ای ارضا شوند تا نیازهای تامین و ایمنی بتوانند بر رفتار چیرگی پیدا کنند. به همین ترتیب، نیازهای تامین باید قبل از ظهور نیازهای اجتماعی تا اندازه ای ارضا شوند و الخ.

 

به عبارت دیگر، انواع نیازها، نظم سلسله مراتبی دارند و در این سلسله مراتب، نیازهای فیزیولوژیکی، اساسی ترین و از لحاظ قدرت غالبترین و نیازهای خودیابی از لحاظ اهمیت، بالاترین هستند. بیان روابط موجود میان طبقات نیازها، گزاره های این نظریه را به وجود می آورند. نظریه مزلو، نیازها را به منزله حالات کمبود و نقصان تعبیر می کند به طوری که آدمی با ارضای نیازهای خود تلاش می کند که به سلامت و تندرستی دست یابد. در این نظریه، انگیزش به عنوان کوشش برای نیل به کمال شخصی و رفتار به عنوان تلاش برای ارضای نیازی که در لحظه بروز آن رفتار چیرگی و غلبه دارد، تلقی می شوند. مجموعه کامل گزاره های به هم مرتبط، شامل گزاره های راجع به روابط میان طبقات نیازها و گزاره های مربوط به انگیزش و رفتار، نظرای انگیزش مزلو را تشکیل می دهند.

 

سازمانهای قرن بیستم، مطالعه مدیریت و توسعه تئوری را بسیار ضروری و لازم می دانند. تکامل علم اداری به سه دوره تقسیم می شود:

 

1. تفکر سازمانی کلاسیک:

بنيانگذار اين مكتب « فردريک وينسلو تيلور » است كه بحث مديريت علمي به نام او ثبت شده استاز اين رو گاهی آنرا مكتب تيلور يا تيلوريسم نيز می نامند. کلید رویکرد مدیریت علمی مفهوم انسان به عنوان ماشین می باشد. ارکان مدیریت تیلور: یک وظیفه بزرگ روزانه، شرایط استاندارد، مزد زیاد برای موفقیت، ضرر در مقابل عدم موفقیت و تخصص در سازمانهای بزرگ. اصول چهارگانه مديريت علمي تیلور:

 

1. كشف روش علمي براي هر جز از كار بهجاي روشهاي غيرعلمي

2. انتخاب و جذب نيرو با استفاده ازروشهاي علمي و سپس تعليم و آموزش علمي آنان از طريق روشهاي علمي

3. ايجاد كنترل و برقراري تشويق وتنبيه

4. همكاري صميمانه و تشريك مساعي باكاركنان به صورتي كه هر شخص وظايف مربوط به خود را انجام دهد ؛ كارگران كار كنند ومسائل مديريتي را به مديران بسپارند و مديران اداره كنند و مسائل كار را به كارگرانو سرپرستانشان بسپارند.

 

به نظر تيلور منافع كارگران و صاحبان كار با يكديگر مغايرتي ندارند بلكه در يك راستا مي باشند و كليد افزايش كارايي كارگران، استفاده از مديريت علمي است كه بر اساس آن مي توان ميزان توليد هر فرد را افزايش داد و در نتيجه، هم اجرت بيشتري به كارگران پرداخت و هم سود بيشتري عايد صاحب كار نمود. از عمده ترين خرده هايي كه بر اين مكتب مي توان گرفت اين است كه بر پايه انسان اقتصادي استوار است و به انسان صرفا به شكل يك ماشين مي نگرد كه فقط با مسائل مادي در او ايجاد انگيزه مي شود . علاوه بر تيلور دانشمندان ديگري نيز در تكامل و شكل گيري مديريت علمي سهم داشته اند كه از جمله هنري فايل اولين كسي كه اصل تفكيك وظايف را مطرح كرد و فرانك گيلبرت پيشگام حركت سنجي و مخترع نمودار جريان كار FPC اشاره نمود. هنری فایول اصول پنج گانه ای را ارائه نمود تحت عناوین برنامه ریزی، سازماندهی، فرماندهی، هماهنگی و کنترل و گالیک نیز وظایف مدیریت را در کلمه اختصاری “ PODOCRB “  گسترش داد.

 

نکات برجسته مدلهای اداری سنتی یا کلاسیک:

مطالعات زمان و حرکت، تقسیم کار و تخصص، استاندارد کردن کارها، وحدت فرمان، حیطه نظارت، یگانگی کارکرد و سازمان رسمی.

 

2. رویکرد نئوكلاسيک يا روابط انساني :

بنيان گذار این مكتب يك جامعه شناس استراليايي به نام التون مايو مي باشد كه استاد دانشگاه هاروارد بوده و تحقيقات بسياري را سرپرستي نموده است كه مهمترين آن، تحقيقات پنج ساله او در كارخانه هاتورن، متعلق به شركت وسترن الكتريك در شهر شيكاگو ميباشد. او در اين كارخانه با استفاده از يك تيم تحقيقاتي مطالعاتي را در خصوص تاثير عوامل مادي خاصي نظير طول مدت كار روزانه، ميزان نور، ميزان تنفس بين ساعات كاري، صدا، حرارت و نظاير آن ( عوامل فيزيكي )، در تغيير مقدار توليد و كارايي افراد كه بعدها به مطالعات هاتورن معروف شد، انجام داده است. مطالعاتمیو نشان داد كه بايد كاركنان را افرادي دانست كه انگيزه ها ،نيازها وهدفهاي شخصي دارند.علاوه بر اين ،معلوم كرد كه ارزشها،هنجارها،استانداردها،انتظارات وتوقعات گروههاي كار تا’ثير قابل توجهي در بازده كار كاركنان ورفتار آنان دارد.همچنين معلوم كرد كه در داخل سازمان رسمي ،سازمان وروابط غير رسمي نيز وجود دارد كه رفتار كاركنان را عميقا"زير نفوذ خود قرار مي دهد.وبالاخره نشان داد كه شيوه سرپرستي ومديريت مي تواند نقش مهمي در تقويت روحيه كاركنان وافزايش بهره وري داشته باشد .رویکرد روابط انسانی راه حلی بسیار ساده و آسان برای رفع تمام مشکلات می باشد.

 

3. رویکرد علوم رفتاری:

نظریه های کلاسیک و روابط انسانی تاثیر روابط اجتماعی و ساختار رسمی را نادیده می گرفتند. نظریه رفتاری هر دو را ترکیب می نماید. موضوع اصلی مطالعه در این نگرش، رفتار در سازمانهاست. این نظریه ها در فهم رفتار سازمانی موثر بوده و روشهای مدیریت و رهبری سازمانی را بهبود بخشیده اند.

تئوري سيستمها توسط « برتالانفي » زيست شناس آلماني كه معتقد بود كليه علوم مختلف نظير رياضيات، شيمي، فيزيك، علوم انساني و غيره به گونه اي به هم مرتبط مي باشند، مطرح شد. در اين تئوري نگرش از جز به كل رسيدن مورد توجه قرار گرفت و بيان شد كه براي بررسي هر نوع سيستمي از جمله يك سازمان، بايد قبل از هر چيز سازمان را به صورت يك كل در نظر گرفته و پيش از آنكه اجزا سازمان را مورد مطالعه قرار داد، موقعيت روابط متقابل اجزا ( تعامل ) و نقش هر جز را به صورت يك مجموعه در تامين اهداف سازمان ( كل )، مورد بررسي و توجه قرار داد.

 

سه دیدگاه سیستمی ( سیستمهای معقول، طبیعی و باز ) با یکدیگر رقابت می کنند و هر کدام طرفداران خاص خود را دارند. دیدگاه سیستمهای معقول به اهمیت اهداف و ساختار رسمی در تعیین رفتار سازمانی توجه می کنند یعنی کانون توجه آنها ساختار بدون افراد است. دیدگاه سیستمهای طبیعی تاثیر افراد روی ساختار را مورد تاکید قرار می دهد یعنی کانون توجه آنها افراد بدون سازمان است. دیدگاه سیستمهای باز هم به ساختار و هم به فراگرد علاقمند است. این دیدگاه، سیستم پویایی است که هم دارای ثبات و قابلیت انعطاف و هم دارای روابط ساختاری محکم و سست است.

 

رویکرد کلی دیدگاه کارکردگرا، فراهم آوردن توضیحات معقول برای امور اجتماعی است، توضیحاتی که به فهم نظم و انتظام و رفتار اجتماعی کمک می کند. دیدگاه انسان گرای رادیکال، معتقد است که جامعه باید تغییر کند، ساختارهای اجتماعی موجود باید سرنگون شود تا توسعه انسانی از موانع ساختاری موجود رهایی پیدا کند. دیدگاه تفسیری، هدف این دیدگاه، کسب مفاهیم، تغبیر و تفسیرها و معانی بافتهای مشخص می باشد. هدف اساسی رسیدن به درک امور از طریق تفکر مستدل است تا قوانینی که از طریق روش علمی به دست می آید.

 

منابــــع:

۱. هوی، وین ک و میسکل، سیسیل، ( 1382 )، مدیریت آموزشی ( تئوری، تحقیق و عمل )، ترجمه میر محمد سید عباس زاده، انتشارات دانشگاه ارومیه، چاپ چهارم.

 ۲. علاقه بند، علی، ( 1381 )، مبانی نظری و اصول مدیریت آموزشی، نشر روان.


مطالب مشابه :


تئوری در مدیریت آموزشی

تئوری در مدیریت آموزشی Theory In Educational Administration. فاطمه اسلامیه نقش تئوری در مدیریت آموزشی فراهم




تئوری

مدیریت و رهبری آموزشی در هزاره سوم - تئوری - مقــالات علمـــی رشته مدیریت آموزشـــی، برنامه




مدیریت آموزشی

مدیریت آموزشی - مدیریت آموزشی - علمی -آموزشی در زمینه علوم تربیتی با گرایش مدیریت آموزشی




تئوری مدیریت از دیدگاه حضرت امام علی (ع) قسمت دوم

وبلاگ علمی آموزشی و مشاوره مدیریتی - تئوری مدیریت از دیدگاه حضرت امام علی (ع) قسمت دوم - وبلاگ




تئوری مدیریت از دیدگاه امام علی (ع)

بسم الله الرحمن الرحیم تئوری مدیریت از دیدگاه امام علی (ع) حمد و ستایش خدای را که توفیق نگارش




چالش های تئوری بومی مدیریت درایران

چالش های تئوری بومی مدیریت درایران موقعیت تئوریهای بومی در مدیریت گرچه گام نهادن دراین راه




تئوری x و y در مدیریت

پایگاه مقالات علمی پارسا - تئوری x و y در مدیریت - - پایگاه مقالات علمی پارسا




ماهیت رشته مدیریت آموزشی

علوم تربیتی(مدیریت و برنامه ریزی) - ماهیت رشته مدیریت آموزشی - مفالات علمی در زمینه علوم




برچسب :