آیا اردبیل را بخوبی می شناسید ؟
اردبیل
اردبيل در آئينه تاريخ:
ريشه واژه اردبيل Ardabil
واژة اردبيل از دو واژه در lli , Ardini گرفته شده است Ardini به معناي ايزد خورشيد و آفتاب و lli به معناي جايگاه است هر دو واژه ريشه اورارتوئي دارد به طوري كه واژههاي ختم شده به lli زبان اورارتو بسيار است كه بعنوان نمونه مي توان Argishtill يعني شهرآرگيستي را نام برد. پس Ardini به معني خورشيد كه خود مظهر پارسايي و پاكي هم است. تناقصي ميان دو ريشه وجود ندارد.
واژة معمول به كار رفته براي اردبيل Arta – ville است كه مركب از دو لغت ‹ارت› يا ‹ارد› وويل يا بيل است.
ارت و Art – Arta به معني درستي و راستي و پاكيزگي وويل يا بيل Vill به معناي شهر و جايگاه را در بر داشته است . قابل ذكر است كه در زبان اوستايي Arta و اشا Asha يك مفهوم و يك ريشه دارند پس طبق گفته هاي بالا نتيجه مي گيريم كه زبان تركي آذري با زبانهاي اوستايي و اورارتو ريشههاي مشتركي دارد. بعنوان مثال Ata در تركي آذري به معناي پدر است و در اورارتو هم Ata به معني پدر است و Ata در اوستايي به معني پدر و آتاتس مي باشد.حمدالله مستوفي در كتاب خود نزهه القلوب درمورد واژه اردبيل آورده است كه نام اين شهر از دو لغت ارد و بيل كه دو ديو حضرت سليمان پيامبر بودند گرفته شده است.
كسروي در مورد واژه اردبيل معتقد است كه اصل آن را ارتاويل و مركب از دو بخش آرتا يعني مقدس وويل و بيل به معني شهر دانسته و با اين توجيه، معني آن را شهر مقدس ذكر كرده است.
آنندراج در فرهنگ خود در مورد ريشه اردبيل مي گويد : اردبيل به باي فارسي به معني پيل خشگمين بود چنانكه اردشير به معني خشگين است.
جغرافياي تاريخي شهر اردبيل
اردبيل از شهر كهن ايران است بطوريكه بسياري از مورخان اسلامي بناي شهر اردبيل را به فيروز ساساني (453-459م) نسبت داده اند و از اين رو نام آن را باذن پيروز، پيروزآباد يا فيروزگرد آورده اند.
اما آنچه از منابع و اسناد بر مي آيد بناي اردبيل خيلي قديمي تر از زمان فيروز بوده و حتي سابقه آن را به دوره اشكاني هم رسانده اند.
به طور كلي اردبيل در دوره اشكاني در بين شهرهاي آذربايجان ممتاز بوده است.
در دوره ساساني آذربايجان دو كرسي داشته است يكي اردبيل و ديگري گنزك بوده است. خسروانوشيروان (579-531م) پس از صلح با پادشاه خزرها اردبيل را مرمت كرد و براي حفظ ايران از حمله هاي قبايل شمال ديواري در كوههاي قفقاز ساخت كه آن را در دوره اسلامي باب الابواب وباب الحديد و ‹دمير قاپو› مي گفتند. سكههايي از عهد ساساني و آغاز عهد اسلامي در دست است كه نام دارالضرب آن به پهلوي آرتا (ARTA) ذكر شده كه منظور اردبيل مي باشد.
اردبيل در زمان حمله اعراب مقرمرزبان آذربايجان بود و حذيفه بن يمان سردار عرب آن را در سال 22 هـ / 643 م به صلح گشود. پس از چندي حذيفه به دستور عمر عزل شد و عتبه بن فرقد به جاي او منصوب گشت. در زمان او مردم اردبيل عليه اعراب شورش كردند . عتبه بن فرقد چون به اردبيل رسيد با شورشيان جنگيد و بر آنها پيروز شد و غنايم بسياري از آنان گرفت.
در زمان خلافت حضرت علي (ع) ولايت آذربايجان نخست با سعيدبن ساريه خزاعي و سپس با اشعث بوده در زمان ولايت اشعث اكثر مردم آذربايجان اسلام آورده بودند و قرآن مي خواندند. او گروهي از اعراب اهل عطا و ديوان را در اردبيل سكونت داد و به آنان امر كرد كه مردم اين سامان را به اسلام دعوت كنند. اشعث اردبيل را پايتخت خود ساخت و در مدت حكومت او اردبيل آباد شد. به دستور وي مسجدي در اردبيل بنا كردند و اين مسجد بعدها توسعه يافت زماني كه سپاهيان عرب در آذربايجان و اردبيل بودند عشيره هاي عرب از كوفه ، بصره و شام بدانجا روي آوردند. اينان هر چقدر توانستند براي خود زمين بدست آوردند و گروهي از ايشان زمينهاي ايرانيان را خريدند و عده اي از زارعين نيز براي حفظ خود زمينها را به آنان سپردند و خود كشاورز آنان شدند.
در اواخر قرن دوم هجري كه آذربايجان همچنان به دست خلفاي بغداد اداره مي شد يك نهضت مذهبي كه مبتني بر احساسات ملي و عقايد مزدكي بود به نام خرم دينان پديد آمد. بابك در حدود سال 201 هجري قمري به پيشوايي خرم دينان رسيد و در اردبيل و حوالي آن مدت 22 سال مبارزه او با دولت عباسي طول كشيد. پنجاه سال بعد از شكست خرم دين يعني از سال 276 تا سال 317 هجري در آذربايجان سلسه ساجيان به وجود آمد. مركز ساجيان نخست در مراغه بود. بعداً به اردبيل انتقال يافت، اولاد محمد بن ابي الساج تا سال 325 هجري در اردبيل و بردع و مراغه حكمراني مي كردند . نخستين سكه هايي كه نام اردبيل دارد مربوط به اين خاندان است . پس از ساجيان سلسله ديلمي مسافران با سالاريان جاي آن را گرفت ولي دولت سالاريان نيز مستعجل بود.
منبع:
كتاب اردبيل در گذرگاه تاريخ جلد اول صفحه 15،16
مولف كتاب: بابا صفري
مراسم تحويل سال نو
مـــراسم تحويل سال نو همه بر سر سفره هفت سين مينشينند و چون سال نو مي شود اول نظر به قرآن مي اندازند و سپس سكه اي را دست گردانده ، نگاه مي كنند آنگاه كوچكترين فرد از اعضاي خانواده گلابدان بـــه دست مي گيرد و با ريختن چند قطره گلاب به دست پدر يا بزرگترين شخص حاضر بر سر سفره ، دست او را مي بوسد و او نيز با بوسيدن روي او در حق وي دعا مي كند سپس همين كار را در مورد مادر يا دومين شخص بزرگ خانواده و پس از او ديگران به ترتيب تكرار مي كنند . آنگاه نفر بزرگتر از وي اين كار را انجام مي دهد و به همين ترتيب تا نفر آخر ادامه مي يابد و همه افراد خانواده به همديگر تبريك مي گويند و در حق يكديگر دعاي خير مي نمايند و بعد از اين كار براي صرف هفت سين و تنقلات مي نشينند.
مراسم شاخسه
مراسم شاخسه از سوگواريهاي مذهبي مردم اردبيل مي باشد كه اين مراسم در اين اواخر تقريباً ترك شده است . شاخسه در ماه ذيحجه و بعد از عيد قربان تا سه روز به محرم الحرام مانده صورت مي گرفت و مردان و جوانان محلات در اول شب در ميدانهاي جلوي مساجد گرد آمده هريك چوبدستي بلندي در دست مي گرفتند و در نور مشعلهاي بزرگ صفي ترتيب مي دادند. در اين صفها هر نفر با دست چپ از پشت كمر نفر سمت چپ خود را مي گرفت و با دست راست چوبدستي را به حركت در مي آورد و در حالي كه پاي راست خود را محكم به جلو و پاي چپ را به عقب ميگذاشت همگام با ديگران به طرف راست حركت مي كرد اين صف معمولاً به شكل دايره بسته در اطراف مشعل در ميآمد و شركت كنندگان در آن در جواب اشعار مهيج مذهبي رئيس دسته، كلمه شاه حسين را به صورت شاخسه بيان مي كردند و آنگاه با همين شكل و هيئت در محلات شهر گردش نمودند.
هنر در تاريخ اردبيل:
وقتي نظري بر تاريخ اردبيل مي كنيم و گذشته هاي مردم آنرا مطالعه قرار مي دهيم شرايط زمان و مكان را مساعد با قسمت اعظم هنرها در نمي يابيم و بدين جهت ذوق هنري را تا حد زيادي در آنجا سركوفته ميپنداريم.
نقاشي و مجسمه سازي و خطاطي:
اردبيليان بر مبناي معتقدات مذهبي از نقاشي و مجسمه استقبال زيادي نمي كردند بويژه اگر اين هنر در مورد موجودات زنده مي بود زيرا به آنها چنين گفته شده بود كه اگر شكل جانداري را بكشند يا مجسمة آنرا بسازند در روز قيامت بايد بدو جان دهند. اين بود كه اين هنر در اين ولايت امكان رشد و پيشرفت نداشت و آنهائي هم كه سرانجام ذوق خود را بر اين خرافه برتري مي دادند هنر خود را در امور مذهبي بكار مي بردند و فــــــــي المثل به نقاشي صحنه هاي خيالي از واقعة كربلا در عاشوراي سال 61 هجري مي پرداختند و تصاويري به نام ‹شمايل› مي آفريدند و آنها را در مساجد و حسينيهها قرار مي دادند. بعضي از آنها واقعاً ارزش هنري زيادي داشت.
خط نويسي در حد اعلاي توجه بود و اساتيد بزرگ و نامداري ، كه غالباً مكتبداري نيز بودند به تعليم آن ميپرداختند و چون براي ارضاي ذوق هنري اين راه بازتر از هنرهاي ديگر بود از اين رو علاقمندان زيادي در اين رشته پيدا مي شدند.
معماري و سبك خانه سازي:
معماري از قديم الايام در اردبيل معمول بوده و برخي از آثاريكه بندرت از دورانهاي گذشته در اين شهر باقي مانده حكايت از آن دارد كه طراحان و سازندگان آنها اطلاعات وسيع و مهارت كافي در كار خود داشته اند . اين آثار بصورت اماكن مذهبي و حمام و كاروانسراست و برخي از خانه هاي اعيان و اشراف سابق نيز به سبك معماري قابل توجهي بنا گرديده است.
سبك اين خانه ها بر پاية تقارن بود بدين معني كه علي الاصول در وسط ساختمان تالار بزرگي به شكل مستطيل ميساختند و در پشت آن به درازاي تالار آشپزخانه ، كه آنرا مطبخ مي گفتند ، بوجود مي آوردند. تالار محل پذيرايي بود و بزرگي آن با امكانات مالي و موقعيت اجتماعي صاحبخانه بستگي داشت.
ورني بافي:
ورني گليمي است فرش نما كه بدون نقشه و به شكل ذهني توسط زنان و دختران مناطق عشاير و روستايي استان اردبيل توليد ميگردد. مواد اوليهاي كه جهت توليد ورني بكار رگرفته ميشود عبارتست از پود كه از پشم و تار پود نازك كه غالباً از نخ پنبهاي تهيه ميشود. در گذشته با توجه به معيشت مستقر در دشت مغان و ساير نقاط عشايرنشين پس از چيدن پشم از دامها و فصول مناسب آنها را با دوكهاي نخ ريسي سنتي ريسيده و پس از ان شستشو مي دادند و سپس به روش بسيار ابتدايي با رنگهاي شيميايي پست در خود منطقه رنگرزي مي نمودند عموماً اين نوع رنگرزي از جنبه كيفي لطمه بزرگي به بازار و بازاريابي اين كالاي هنري سنتي وارد ميكرد. از سال 1361 سازمان صنايع دستي ايران در قالب طرحهاي ترويجي و آموزشي نسبت به تهيه و توزيع مواد اوليه مرغوب اقدام نموده و تحولي در ارتقاء كيفي توليد ورني بين عشاير و روستائيان منطقه بوجود آورده است.
مناطق مهم ورني بافي استان بشرح ذيل ميباشد.
1-قشلاقهاي حسين حاجيلو، گبلو، ايمان قويسي، جليلو، بران علياوسفلي، گوزلي از توابع اصلاندوز، قره قباغ ، پلنگر
2-محمدتقي كندي ، قره آقاج ، تولاچي، زيوه از توابع تازه كند انگوت شهرستان گرمي
3-روستاهاي كوجنوق، ساريخانلو، صاحب ديوان ، پريخان، از توابع شهرستان مشكين شهر
4-مناطق شهري مانند اصلاندوز و مشكين شهر
5-مناطق حاشيهاي و مهاجرنشين اطراف شهرستان اردبيل
نقوشي كه بر روي ورني ها نقش مي بندد نشانگر محيط زيست انعكاس آن در اذهان زنان و دختران ورني باف است و نمودار ذهني توانايي و استعدادهاي بالقوه فكري آنان ميباشد. بيشتر نقوش از اشكال حيوانات ووحوش منطقه تاثير پذيرفته و نقش عمده حيوانات عبارتست از گوزن ، آهو، سگ گله، بوقلمون، مرغ و خروس ، گربه، مار، عقاب، گوسفند، ببر، شتر،شير، روباه، شغال، طاووس، و پرندگان محلي رنگهاي الهام گرفته از طبيعت محيط بوده و با توجه به اينكه اكثر ورنيها در قشلاق بافته ميشود دختران و زنان با استفاده از رنگهاي تند و ملايم و با نقش گلهاي كوچك و زيبا در بافت ورني گويي خاطره ييلاق را در وجود زنده كرده و جسم و خشك و بي جان قشلاق را جان بخشيده و بهاري نو در گلستان كوچك كومه خود پديد مي آورند عمل توليد صرفاً خانگي بوده و ابزار ان از قبيل دار، دفتين بوده و غالباً در همان اتاقي كه خانوارعشايري ، روستايي سكونت دارد توليد صورت ميپذيرد ساعات كار توسط زنان و دختران به هيچ عنوان تابع شرايط منظم و ترتيب خاصي نيست زيرا تنها در زمانهاي فراغت از امور جاري خانه مشغلههاي ديگر توليد انجام ميگيرد. محققين براين عقيدهاند كه ورني (سوماك)از منطقه قره باغ در يكصد سال اخير در اثر روابط فرهنگي ايل و ترددهاي عشيرهاي به اين منطقه از ايران آورده شده است البته اين نظر مورد شك و ترديد است زيرا اين بافته در حال حاضر منحصر به اين منطقه از ايران است و بعيد نيست مبدأ و منشأ آن خود ايران است.
ورني هاي توليد استان اردبيل معمولاً در زمينه رنگهاي لاكي ، سرمه اي ، كرم،سفيد پيازي، آبي روشن با نقش حيوانات در وسط و حاشيهاي حداكثر به عرض بيست سانتي متر در طرفين است. بطور معمول ورني در همه اندازه هاي پشتي ، پادري، قاليچه، كناره، ، مسندوقالي بر حسب نياز بازار توليد ميشود. ورنيهاي ابريشمي پشمي ساخته شده در استان علاوه بر فروش در داخل كشور عمداً به خارج از كشور مانند كشورهاي اروپايي همچون ايتاليا ، فرانسه ، آلمــــان صادر و نقش مهمي را در اقتصاد استان و كشور ايفا مي نمايد.
گليم بافي:
استان اردبيل از جمله مناطق مهم گليم بافي ايران بشمار مي رود و گليم هاي ان در دنيا مشهور و علاقمندان و خواستاران داخلي و خارجي زيادي دارد. نقوش و رنگهاي الوان و متنوع و طرحهاي زيبا جلوه اي خاص به گليمهاي بافته شده در منطقه بخشيده است. نقوش سنتي و اساطيري كه در گليم سمبل نمادهاها و يا نقشهايي از خواست باطني بافندگان و يا هر كدام از اين نقوش علاوه بر معاني و مفاهيم خاص خود و گذشته از جلوه نمايي د رمتن گليم ميتواند بيانگر آرزوها و نيازهاي مردمان ساكن مناطق توليد باشند. نقوش سنتي رايج در گليمهاي استان بيشتر نقش سماور ، سيني، خرچنگ، در متن گليم و گردونه مهر (چليپا) و نقش اژدها (كه به غلط به اس اس معروف شده است) در حاشيه گليم ميباشد. گليم بافي گرچه كمك درآمدي براي معشيت خانوارهاي اين مناطق است ولي از بعد معنوي تأثيرات روحي و رواني عميق و بسزايي در بافندگي ايجاد مينمايد زيرا بافنده گليم يا هر هنرمند ديگري در واقع با كار هنري خود به يك آرامش باطني دست يافته و نيازهاي دروني خويش را با ايجاد نقش و نگارهاي رنگانگ و مطابق با روحيات و سليقه خويش پاسخ ميدهد. امروزه بافندگان گليم استان كمتر از سيلقههاي رنگي و دلخواه خود در بافت گليم استفاده مي نمايند زيرا ارتباط شهرنشينان با روستائيان و همچنين سفارش تجار آنان را مجبور ميسازد عليرغم ميل باطني خود طرحها و رنگهاي باب ميل بازار و تجار را ببافند گليم بافي بدون استثناء در اكثر مناطق روستايي و عشايري استان رونق دارد و در حال حاضر شهرستان نمين و روستاهاي تابعه ان از جمله دهستان عنبران و روستاهاي بخش زهرا از توابع شهرستان گرمي (مغان) از مراكز عمده توليد گليم استان بشمار مي آيند.
سفالگري:
از پيشينه سفالگري در استان اطلاع چنداني در دست نيست اما پيدا شدن ظروف سفالين در اكثر مناطق استان در كاوشهاي مجاز و غير مجاز حاكي از آن است كه سفالگري در اين منطقه از سرزمين پهناور ايران مانند ساير نقاط از قدرت ديرينهاي برخوردارست وجود معادن خاك رس در استان بعنوان مواد اوليه سفالگري مزيد بر علت است. در حال حاضر سه كارگاه سفالگري مشغول فعاليت هستند يك كارگاه سفالگري در خود شهرستان اردبيل و دو كارگاه ديگر در روستاي انار از توابع شهرستان مشكين شهر بنا به اظهار يكي از استادكاران تنها دو كارگاه فعاليت سفالگري دارند كه اين استادان سفالگر نيز بعلت پيري شايد نتوانند مدت زيادي به حرفه سفال سازي ادامه دهند پس به ناچار بايد به فكر چاره و احيا سفالگري و سفال سازي در مناطق ياد شده يود.
ساير رشتههاي صنايع دستي مرسوم در استان اردبيل از نمد مالي ، چيغ بافي، چنته بافي ، شال بافي ، خورجين بافي ، چاپ باتيك، مكرومه بافي، سوزندوزي ، گلسازي، مليله سازي، نگارگري، تذهيب، خوشنويسي، مينياتورسازي
كاشي معرق ، منبت ، معرق چوب، خراطي، چرم و كارهاي تكميلي چرم ، ساخت سازهاي سنتي مي باشد كه از اين ميان خراطي سابقه زيادي دارد و خراطان چيره دست در سطح شهر اردبيل به حرفه خراطي مشغول ميباشد.
كاشي معرق:
كاشي كاري جزء هنرهاي دستي است كه در چند سال اخير در شهرستان اردبيل از رونق و رواج چشمگيري برخورداراست و در حال حاضر تعداد بيش از 5 كارگاه كاشي معرق در شهرستان اردبيل به فعاليت ادامه ميدهند.در كاشي معرق طرح مورد نظر با توجه به ابعاد محل نصب توسط طراح بر روي كاغذ پياده شده سپس اشكال طرح (هندسي – اسيلمي) شماره گذاري شده و با توجه به شماره بر روي كاشيهايي كه با رنگهاي مختلف براي كار آماده شده است چسبانده ميشود.
استادكاران بوسيله تيشههاي مخصوص كاشي معرق به دوربري و گل گيري طرح اقدام نموده و پس از اتمام كار دوربري و گل گيري قطعات آماده شده طبق طرح اصلي چيده شده و پشت آن را با دوغ آب و گچ پر كرده و بعد از خشك شدن در محل مورد نظر نصب مي نمايند.
مصنوعات چرمي:
توليد مصنوعات چرمي جزو هنرهاي سنتي و دستي استان اردبيل بخصوص شهرستان اردبيل بوده و از دير باز استاد كاران زيادي به اين فن اشتغال داشتهاند و با توجه به اينكه استان اردبيل در حال حاضر جزو توليد و صادركنندگان عمده چرم در كشور بشمار ميرود ، وجود مواد اوليه فراوان در استان در حال حاضر بيش از 20 كارگاه توليد مصنوعات چرم (تلفيق چرم و جاجيم) كه در زمينه توليد كيفهاي چرمي و جاجيمي و غيره فعاليت مينمايند.
خراطي:
خراطي بر روي چوب قدمت ديرينه در شهرستان اردبيل دارد. در سالهاي گذشته بوسيله دستگاههايي كه معمولا توسط دست يا پا به حركت در مي آمدند خراطي روي چوب را انجام ميدادند ودر حال حاضر با استفاده از دستگاه خراطي برقي روي چوبهاي مختلف كه بصورت استوانه و در قطرهاي معين آماده شده اند توسط دستگاه به حركت در آمده و استادكار با استفاده از مغازهاي خراطي طرح و شكل دلخواه را برروي قطعه بوجود ميآورد.
مليله سازي:
مليله سازي جزو رشته هايي از صنايع دستي است در چند سال اخير در شهرستان اردبيل رونق يافته و كاركاههاي متعددي در اين زمينه فعاليت مي نمايند. مواد اوليه مورد استفاده در مليله سازي معمولاً مفتول هاي مسي يا نقرهاست كه بوسيله استاد كار و توسط دستگاه نورد به شكلها و قطرهاي مختلف تبديل ميشود ، مفتولهاي سيمي بصورت قطعات مورد نظر مثل اشكال هندسي يا اسليمي و بصورت قاب ساخته و قسمت داخلي قابها توسط مفتولهاي نازك نورد شده در طرحهاي و نقشهاي مختلف پرس و لحيم كاري ميشود كارهاي آماده شده بوسيله اسيد تميز شده و داخل لعاب كروم و غيره قرار ميگيرد.
منبت چوب:
منبت كاري روي چوب هنري است كه در آن هنرمندان اين فن با انتخاب چوبهاي مانند شمشاد ـ افرا ـ گردو ـ سيردار و غيره با ابعاد مورد نياز طرحهاي از پيش آماده كه ممكن است گل و مرغ ـ نقوش حيواني و غيره باشد برروي چوب مورد نظر كپي نموده و با استفاده از مغارهاي مخصوص منبت كاري ، كنده كاري روي چوب را انجام مي دهند دراين نوع هنر معمولاً قسمتهاي خالي طرح كنده شده و طرح اصلي بصورت برجسته نمايان ميگردد سپس هنرمند با استفاده از مغارهاي نازك و ظريف كاري بخشهاي داخلي طرح را شروع به كندن نموده بطوري نقوش قرم و شكل و حالت اصلي خود را برروي چوب آشكار نمايد . پس از اتمام كاركنده كاري با استفاده از سمباده هاي نرم طرح پرداخت و تميز شده و سپس بااستفاده از رنگهاي پلي استري كارپوشش داده ميشود منب كاري چوب جزوهنرهاي دستي است كه از سال 1375 درشهرستان اردبيل رونق خاصي داشته و كارگاههاي زيادي دراين حرفه فعاليت مي نمايند .
معرق چوب :
معرق كاران با تهيه انواع چوبهاي معرق مانند فوفل ـ عناب ـ راش ـ سيردار ـ آبنوس ـ گردو ـ توت ـ افرا ـ بقم وغيره و همچنين طرح مورد نظر كه ممكن است توسط خود هنرمند و طراحان چيره دست طراحي شده باشد معرق چوب را انجام ميدهند . روش كاربدين ترتيب است كه ابتدا طرح مورد نظر (اسليمي ـ گل و مرغ ـ هندسي ) بر روي كاغذ پوستي طراحي و سپس بر روي تخته سه لاي چسبانده ميشود . پس از خشك شدن ، طرح شماره گذاري و بوسيله اره مويي دستي برش داده شده و برروي چوبهاي مورد نظر و دلخواه انتقال داده شده و كاربرش چوب صورت ميگيرد . قطعات برش داده شده برروي فرم اصلي طرح ( نئوپان ياچندلاي) با چسب چوب چسبانده و بعد تكميل و سپس براي رنگ كاري با پلي استربه كارگاه رنگ انتقال داده ميشود .
ساير رشتههاي رايج صنايع دستي:
نگاگري – خوشنويسي – طراحي نقشه قالي – مكرومه بافي – گلسازي – از جمله رشته هايي است كه علاقمندان زيادي داشته و مديريت صنايع دستي استان در جهت اموزش و ترويج اين رشتهها با استفاده از اساتيد مجرب به ايجاد دورههاي آموزشي در رشته هاي مذكور اقدام نموده است.
گردشگری:
آبشار آقبلاغ
اين آبشار در خلخال و در كوه آق داغ (سفيدكوه) قرار دارد. در دامنة اين رشته كوه چشمه سارهاي فراواني وجود دارد كه تأمين كننده آب جريانهاي چون ميانرودان، گلبند رود، رودخانه زال و … ميباشد. مهمترين چشمه اين ناحيه كه آبدهي قابل توجهي دارد، چشمه آقبلاغ است. اين چشمه در دامنة شرقي قله مركزي آق داغ قرار دارد. اين چشمه بلافاصله پس از خروج، آبشار بسيار زيبا و با دورنماي جالب و ديدني و سفيدرنگ تشكيل مي دهد. وجود گونه هاي متنوع گياهي، درختي و علفي در پيرامون اين آبشار زيبائي آن را دوچندان مي نمايد. نزديكترين راه ارتباطي به آقبلاغ از طريق يك راه پياده رو از روستاي لرد بخش شاهرود خلخال ميسر است.
آبشار سردابه
اين آبشار در نزديكي آبگرم معدني سردابه (24 كيلومتري غرب اردبيل) در دامنة شرقي كوه سبلان واقع است. ارتفاع آن حدود 20-15 متر و حجم جريان آن نسبتاً كم و محدود به خروجي چند چشمه بالادست مي باشد. شايان ذكر است حجم جريان اين آبشار در مواقع بارش و پيوستن جريانهاي سطحي حوزه آبخيز افزايش مي يابد. اين آبشار از محلهاي ديدني مجتمع آبگرم سردابه كه از نقاط گردشگري اردبيل است، مي باشد.
آبشار گورگور آلوارس
چشمه گورگور ازجمله چشمه هاي مشهور منطقه سبلان مي باشد. اين چشمه در درة آلوارس يا قزل گوللر كه يكي از عريض ترين و باصفاترين دره هاي سبلان است، در ارتفاع 2420 متري از سطح دريا واقع شده است.آبدهي اين چشمه بسيار بالا بوده و آب از خلل و فرج ديواره صخره اي مشرف به دره با فشار بيرون مي آيد. نظر به شيب تند مسير تا رسيدن به رودخانه بستر آبشار مانندي را طي مي كند و باتوجه به موقعيت تفريحي و تفرجي و ورزشي درة قزل گوللر و احداث پيست اسكي روي برف آلوارس در آن چشمه و آبشار گور گور نيز با دارا بودن آب و چشم انداز و فضاي سبز جالب از نظر گردشگري را دارد.
آبشار گورگور خياوچاي
اين آبشار در مسير رودخانه خياو (خيوچاي) بوده و بلندي آبشار حدود 10-12 متر مي باشد و از نظر حجم جريان قابل توجه مي باشد . حوضچه اي دايره اي شكل درمحل ريزش آب ايجاد شده است. آبشار گورگور به علت منظره جالب طبيعي و وجود ماهي قزل آلاي قرمز در رودخانه و حوضچه و برخورداري از موهبت آبگرم معدني ملك سوئي و چشم اندازي از كوهستان سبلان (ارتفاعات دلي آلي، آيتار، هرم و كسري) جذاب و ديدني است.
پارك جنگلي فندقلو
جنگل فندقلو بعلت نزديكي به شهر نمين و سهولت دسترسي از جاده بين شهري اردبيل – آستارا همواره به عنوان يك منبع تفرجگاهي مطرح بوده است اين جنگل يكي از اراضي تفريحي جنگلي است كه به فاصله 10 كيلومتر از شهر نمين و 30 كيلومتر از شهر اردبيل قرار گرفته است . اين جنگل انبوه بسيار زيبا مشابه پار كبه نظر ميرسد . وجود اشكوب هاي كوچك و محدود پوشيده از گياهان مرتعي تهي از درخت در بين درختان انبوه محل مناسبي را براي گدراندن اوقات فراغت خانواده ايجاد نموده است به همين جهت اينك عنوان پارك جنگلي فندقلو در ايام تعطيل پذيراي متقاضيان زيادي از شهر اردبيل ، نمين و مسافران تابستاني است . پيست اسكي روي چمن دراين منطقه قرار دارد و يك اردوگاه دانش آموزي با چندين اطاقك چوبي جهت اقامت و سرويسهاي بهداشتي عمومي از سوي واحد امور تربيتي اداره آموزش و پرورش شهرستان نمين در آن ايجاد شده است .
بازار
بازار اردبيل يادگاري از دوره قاجار مي باشد كه بر روي بازار دوره صفوي و ماقبل ساخته شده و در سال 1364 در فهرست آثار ملي كشور به ثبت رسيده است. در قرن دهم هجري در زمان حكومت شاه طهماسب اول بازارهاي اردبيل از رونق بسيار زيادي برخوردار بوده اند كه از اين قبيل مي توان به بازار بقالان، كرباس فروشان، قصابان، خراطان، سراجان، قيصريه و دهها سراي ديگر اشاره نمود.
در شرايط موجود راسته هاي مجموعه بازار اردبيل عبارتند از راسته اصلي بازار، راسته پيرعبدالملك، راسته قيصريه، كفاشان، علافان، بازار زرگران، سراجان، پارچه فروشان، مسگران، چاقوسازان، آهنگران و سراهاي آنها پوشش سقف راسته ها با طاقهاي جناقي و گنبد چهارطاقي و ساده مي باشد. طول طاقنماي مغازه ها به طول متوسط سه تا چهار متر و قطر پاية طاقها 60 تا 80 سانتي متر مي باشد.
برج شاطر گنبدي
در حوالي برج به فواصل گوناگون، تپههاي باستاني قرار دارد كه بيشتر آنها مربوط به دورههاي پيش از اسلام به ويژه دوره اشكاني است. برج از داخل استوانه و از خارج دهضلعي با طول اضلاع 2.63 متر است و ازارههاي سنگي به ارتفاع 1.5 متر و مركب از چهار رج سنگتراش دارد. بر روي پاية سنگي، جرزهاي دووجهي آجري و در فاصله آنها قابسازيهاي آجري با طرحهاي مختلف و منظم انجام شده است. ورودي برج در ضلع شرقي و در بالاي پاية سنگي واقع شده كه پنج يا شش پله در برابر آن قرار داشته است. كتيبه و سردر بنا به مرور زمان تخريب گرديده و از ميان رفته است.
بقعه شيخ جبرائيل كلخوران
بقعة شيخ جبرائيل كلخوران پدر شيخ صفي الدين اسحق اردبيلي، جد سلاطين صفوي مي باشد كه در روستاي كلخوران در 3 كيلومتري اردبيل قرار دارد كه مقبرة شيخ امين الدين جبرائيل به صورت يك هشت ضلعي در وسط باغ قرار گرفته است.
قسمتي از بنا در پاكار از سنگهاي منتظم اجرا شده كه بر روي آنها ديوارهاي جانبي بقعه از آجر ساخته شده است. در نماي بيروني بقعه از تزئينات كاشي بصورت تلفيقي استفاده شده است.
گنبد تخريب شده آن در چند دهة اخير بازسازي شده است. داخل بقعه با نقاشي برجسته روي گچ و كتيبه هايي با خط عليرضا عباسي مزين گشته است.
ساماندهي محوطه اطراف بقعه در كنار مرمت آن از مهمترين برنامه هاي طرح ساماندهي بقعه ميباشد.
بقعه شيخ صفي الدين اردبيلي
محل كنوني بقعه شيخ صفي الدين حدود 700 سال پيش باغ بزرگي بنام اسفريس بوده است كه شيخ صفي الدين اردبيلي در بخشي از آن باغ بزرگ به ارشاد و تدريس مريدان خود مي پرداخت.
شيخ صفي الدين اردبيلي در سال 735 هجري قمري در سن 75 سالگي درگذشت وي از بزرگان عرفان و تصوف در ايران به شمار مي رفت و از نفوذ مذهبي بالايي برخوردار بود.
از شيخ صفي آثار مكتوبي چون ديوان اشعار و تفسير قرآن كريم برجاي مانده است.
طبق وصيت وي او را در محل تدريسش و در مدرس خود با ساختن يك برج مقبره اي بنام الله الله دفن كرده اند. وجه تسميه آن وجود نام مبارك الله در متن ساقه برج آن با خط بنايي معقلي است.
فرزندان شيخ يك به يك به عنوان مرشد خانقاه، جانشين پدر مي شدند و اين سير تحول ارشاد در خانقاه اردبيل توأم با افزايش قدرت مردمي اين خانقاه در دوره اي از تاريخ ايران جريان داشت كه حكومت مركزي مستقلي به مفهوم جامع كلمه در كشور وجود خارجي نداشت و بالاخره اين حركت سريع مذهبي در خانقاه اردبيل پس از 72 سال منتج به وصول مقام ارشاد به اسماعيل صفوي پسر حيدر شد.
در دوره حكومت شاه اسماعيل تمام انرژي او مصروف ساماندهي اوضاع كشور بود و فرصت و توجه كافي به امر ساماندهي مقابر اجدادش براي او فراهم نشد و فقط اقدام به ساخت بخشي بنام دارالحديث در بقعه كرد كه بعدها اين قسمت ويران شده و امروزه آثاري از آن باقي نيست.
پس از شاه اسماعيل شاه طهماسب اول كه جانشين وي بود با ساختن بخشي بنام قنديل خانه مجموعه قبور موجود در بقعه را با سالني بهم متصل كرد و نظم بخشيد.
در دوره صفوي باعنايت ويژه شاهان، اين مجموعه در نهايت دقت تكميل و تزئين شد تا جائيكه آدام اولياريوس بقعه را با مساحتي نزديك به 21 هزار مترمربع به بهشت موعود خداوندي تشبيه مي كند. بقعة وسيع و ديدني شيخ صفي با سقوط سلسله صفويه چنان مورد بي مهري و عناد واقع ميشود كه هم اينك كل مساحت عرصه و اعياني اين مجموعه كمتر از 7 هزار متر مربع است و از اشياء و لوازم نفيس آن جز نامي غرور آور و يادي تلخ براي نسل امروز باقي نمانده است.
اين مجموعه هم اينك كانديد ثبت در فهرست ميراث جهاني است و قبر شخصيتهاي معتبري از تاريخ اين سرزمين را محفوظ داشته و بخش بزرگي از تاريخ اين مملكت و شايد جهان اسلام بدون اين مجموعه قابل تحقيق و تعريف نيست.
بقعه شيخ حيدر مشگين شهر
در محوطه اي موسوم به امامزاده در مشگين شهر برج بلندي واقع است كه تقريباً از تمام نقاط شهر و همچنين وروديهاي اصلي شهر بخش هايي از آن ديده مي شود كه بنام مقبره شيخ حيدر تحت شماره 184 در فهرست آثار ملي ثبت گرديده است. تاريخ ساخت اين بنا به دورة ايلخاني باز مي گردد. برج مقبرة شيخ حيدر ميل بلندي به ارتفاع 18 متر و به قطر تقريبي 5/10 متر به صورت استوانه اي كه در چهارچوب آن چهار درگاه با تزئينات معقلي تعبيه شده است. ليكن ورودي طبقه فوقاني در جبهه غربي قرار دارد.
صادرات:
رییس سازمان بازرگانی استان اردبیل گفت: پارسال بیش از ۴۴هزار تن کالا به ارزش ۴۲۰میلیارد ریال از این استان به خارج از کشور صادر شد.
یعقوب عزیززاده روز شنبه در گفتگو با خبرنگاران افزود: این میزان صادرات نسبت به سال ۸۲از نظر وزن ۹۷/۳درصد و از نظر ارزش ۸/۴درصد افزایش نشان می دهد.
وی گفت: این کالاها عمدتا شامل مصالح ساختمانی ، مصنوعات پلاستیکی، البسه ، کفش ، سیب زمینی ، مصنوعات فلزی ، مواد شوینده و ملاس چغندر قند است.
وی میزان صادرات چمدانی از این استان را نیز به ارزش ۱۵میلیارد و ۳۰۰ میلیون ریال ذکر کرد که در مقایسه با سال ۸۲از نظر ارزش ۲۷درصد کاهش نشان می دهد.
وی گفت: در سال گذشته بیش از ۹۴هزار تن کالا به ارزش ۱۷۰میلیون دلار نیز از طریق گمرکات این استان به کشورهای دیگر ترانزیت شده است.
رییس سازمان بارزگانی استان اردبیل همچنین میزان کالاهای وارد شده از گمرکات استان به کشور در این مدت را ۱۸هزار و ۳۴۵تن به ارزش ۴۴میلیون و ۲۴۰هزار دلار اعلام کرد.
فرصت هاي صادرات استان
پسته
رفسنجان
پیاز
پیاز از دیرباز از تولیدات عمده بخش کشاورزی این استان بوده و اردبیل با تولید خالص 2000 تن پیاز در سال از تولید کنندگان و صادرکنندگان عمده این محصول ارزشمند در خاورمیانه به شمار می رود...
چوب
چوب از صادران مهم استان است...
خاویار
استان اردبیل به دلیل مجاورت با دریای خزر و نیز به علت وجود رودخانه های متعدد در این استان به انواع گوناگون ماهی دسترسی داشته و صنعت شیلات آن بسیار گسترش یافته است. از عمده تولیدات این صنعت که یکی از مهمترین صادرات استان نیز می باشد خاویار اسست که استان اردبیل را به یکی از صادرکنندگان خاویار اعلا به کلیه نقاط جهان تبدیل کرده است.
مرکبات
استان اردبیل به دلیل شرایط مساعد جوی دارای میزان قابل توجهی اراضی کشاورزی تولید مرکبات است. مرکبات این استان دارای کیفیت بالایی بوده و به کشورهای مجاور صادر می شوند.
مصالح و فرآورده های ساختمانی
استان اردبیل به دلیل وجود معادن و منابع متعدد سنگهای معدنی و کانیهای غیر فلزی , از نظر صنایع ساختمانی و صنایع وابسته به آن پیشرفت چشمگیری داشته است. از عمده تولیدات و صادرات این استان می توان به سنگهای زینتی و ساختمانی و سیمان اشاره نمود که عمده صادرات این محصولات به خاورمیانه می باشد.
مطالب مشابه :
وزن مخصوص چوب
نئوپان و ام دی اف تخته فشرده ممتاز گلستان. نئوپان و ام دی اف روکش دار- گروه صنعتی پویا .
آمار تولید اوراق فشرده چوبی کشور در ششماهه اول سال 1388 و مقایسه آن با دوره مشابه سال گذشته
تخته فشرده ممتاز گلستان. ممتاز. 787‘2. 987‘2. 6/6%- آلات در برخي واحدها نظير نئوپان خلخال نيز
اولویت های سرمایه گذاری در استان گلستان
مطالعه بازار - اولویت های سرمایه گذاری در استان گلستان - همکاری در تدوین طرح های توجیهی و
کمبود منابع اولیه چوبی و لزوم توجه بیشتر به بازیافت کاغذ در کشور
پایگاه اطلاع رسانی سازمان مردم نهاد (سمن) " انجمن بازیافت کاغذ و فراورده های سلولزی گلستان"
وضعيت كشت و توليد سويا در ايران و جهان
مهمترين مناطق كشت سويا در كشور استانهاي مازندران، گلستان موقعیت ممتاز نئوپان و
آشنايي با شهرستان اردبيل
به طور كلي اردبيل در دوره اشكاني در بين شهرهاي آذربايجان ممتاز گلستان كوچك كومه
اولویت های سرمایه گذاری در استان یزد
اولویت های سرمایه گذاری در استان گلستان: ممتاز صنعت سیمان روکش تخته مطبق نئوپان و
آیا اردبیل را بخوبی می شناسید ؟
به طور كلي اردبيل در دوره اشكاني در بين شهرهاي آذربايجان ممتاز در گلستان ( نئوپان
برچسب :
نئوپان ممتاز گلستان