اعتماد به نفس یا به خدا...
بسیار شنیده و خوانده اید که «اعتماد به نفس» یکی از فضایل اخلاقی و رمز موفقیت انسان در فعالیت های فردی و تکاپوی اجتماعی اوست. چه بسیار مشاورانی که کلید درمان مراجعه کننده خود را در همین نکته دانسته و به او تأکید می کنند که در زندگی به خود اعتماد داشته باش تا بتوانی بر مشکلات پیش آمده فائق شوی.
خلاصه نظر رایج بین کارشناسان علوم تربیتی و مشاوره در مورد اعتماد به نفس را می توان اینگونه نگاشت که: «اعتماد به نفس یک فضیلت اخلاقی مهم و موتور حرکتی انسان در زندگی فردی و اجتماعی اوست.» از این رو کتاب ها و مقالات فراوانی را می توان یافت که به ایجاد و تقویت چنین اعتمادی پرداخته و خواننده را به آن توصیه می کنند.
ولی با مراجعه به منابع دینی و کتاب های اخلاقی و تربیتی که بر اساس آموزه های اسلامی نگاشته شده اند به نتیجه ای متفاوت با آنچه در بالا آمده است برمی خوریم که در نگاه اول بسیار تعجب برانگیز است و دلیل این شگفتی هم اعتماد و اعتقاد راسخی است که ما به آن گفته رایج داریم.
معیار فضیلت
از منظر دین فضیلت، آن رفتار و یا خصلتی است که آموزه های اسلامی آن را فضیلت بداند و در مقابل رذیلت هم آن رفتار و یا خصلتی است که آموزه های اسلامی آن را به عنوان رذیلت معرفی کند. اعتماد به نفس فضیلت نیست.
فضیلت آن چیزى است که خداى تعالى آن را فضیلت بداند، پس این که غربی ها مىگویند آدمى باید اعتماد به نفس داشته باشد و بعضى از نویسندگان ما نیز دنبال آنان را گرفتهاند؛ حرف درستى نیست؛ چون دین خدا چنین چیزى را به عنوان فضیلت نمىشناسد و آنچه را که خداى تعالى در قرآن کریمش فضیلت دانسته، اعتماد به خدا و افتخار به بندگى اوست
با مراجعه به مهم ترین منبع معارف دینی یعنی قرآن کریم روشن می شود که قرآن اعتماد به خود (نفس) را فضیلت نمی داند و آن را به عنوان یک ارزش اخلاقی نمی شناسد؛ آنچه را که قرآن فضیلت دانسته و به عنوان یک فضیلت اخلاقی معرفی می کند اعتماد به خداوند متعال و تکیه بر اوست.
بیان علامه طباطبایی(ره) و آیت الله جوادی آملی
علامه طباطبایی(ره) این مفسر بزرگ قرآن کریم در تفسیر سترگ خود یعنی المیزان چنین می نویسد: فضیلت آن چیزى است که خداى تعالى آن را فضیلت بداند، پس این که غربی ها مىگویند آدمى باید اعتماد به نفس داشته باشد و بعضى از نویسندگان ما نیز دنبال آنان را گرفتهاند؛ حرف درستى نیست؛ چون دین خدا چنین چیزى را به عنوان فضیلت نمىشناسد و آنچه را که خداى تعالى در قرآن کریمش فضیلت دانسته، اعتماد به خدا و افتخار به بندگى اوست. قرآن مىفرماید: «الَّذِینَ قالَ لَهُمُ النَّاسُ إِنَّ النَّاسَ قَدْ جَمَعُوا لَکمْ فَاخْشَوْهُمْ فَزادَهُمْ إِیماناً وَ قالُوا حَسْبُنَا اللَّهُ وَ نِعْمَ الْوَکیلُ»[1] و نیز فرموده: «أَنَّ الْقُوَّةَ لِلَّهِ جَمِیعاً» [2] و باز فرموده: «إِنَّ الْعِزَّةَ لِلَّهِ جَمِیعاً»[3] و آیاتى دیگر.[4]
حضرت آیت الله جوادی آملی که مدال شاگردی علامه طباطبایی(ره) را بر سینه دارد ضمن قبول و تایید نظر علامه در مورد اعتماد به نفس به برخی آیات که علامه از آنها نام نبرد اشاره می کند و با استناد بر آنها نظر استاد خود را استحکام بیشتری می بخشد. مهم ترین آیه ای که ایشان به آن استدلال می کنند آیه زیر است:
«قُلْ إِنَّ صَلاتی وَ نُسُکی وَ مَحْیایَ وَ مَماتی لِلَّهِ رَبِّ الْعالَمینَ»[5] به مردم بگو که من نماز و تمامى عبادات و زندگیم و جمیع شؤون آن از قبیل اعمال و اوصاف و همچنین مرگم؛ خلاصه هر آنچه که در ظاهر مربوط به من است در واقع همه و همه از آنِ خداوند متعال است و من صاحب چیزی نیستم.
آیت الله جوادی با استناد به این آیه و مانند آن می فرماید: با این حساب دیگر چیزی برای بنده نمی ماند تا به آن اعتماد یا تکیه کند. [6] به ناچار اگر تکیه هم هست تکیه و اعتماد به اوست که پروردگار و مدبر انسان و جهانیان است. در فرهنگ دینی بنده خدا چیزی از خود ندارد که به آن اعتماد کند بلکه باید اعتماد و تکیه و توکل او که لازمه تربیت انسان است به کسی باشد که مالک و توانای بر امور است و آن نیست مگر خداوند مالک، قادر و توانا. از این روست که قرآن پی در پی اعتماد و توکل مومنین را تنها بر خدا می داند و از اعتماد به نفس و توکل بر خود هیچ سخنی به میان نمی آورد.
بیان حضرت امام خمینی(ره)
امام خمینی(ره) در کتاب اخلاقی خود که با موضوع آداب نماز است اینگونه می نویسد: از وظایف بزرگ سالک إلى اللّه و مجاهد فی سبیل اللّه آن است که در خلال مجاهده و سلوک از اعتماد به نفس به کلّى دست کشد و جبلّتا متوجّه به مسبّب الاسباب و فطرتا متعلّق به مبدأ المبادى گردد و از آن وجود مقدس عصمت و حفظ طلب کند و به دست گیرى آن ذات اقدس اعتماد کند و در خلوات تضرّع به حضرتش ببرد و اصلاح حالش را با کمال جدّیّت در طلب بخواهد که جز ذات مقدّس او پناهى نیست.[7]
از این بیان حضرت امام(ره) که عمری در عرفان و سیر و سلوک سپری کرد و به درجات بلندی رسید به خوبی فهیمده می شود که «اعتماد به نفس» به هیچ وجه فضیلت اخلاقی نیست و سالک و رهرو راه حق در همه حال باید اعتماد و تکیه اش بر خداوند متعال باشد از او در تمام مراحل زندگی استمداد نماید
اگر ما این تعبیر (خود باوری: ایمان به ارزش هایی که داریم) را جای آن تعبیر (اعتماد به نفس: اعتماد به خود و غفلت از خداوند متعال) قرار دهیم توقعات و جهت گیری هایمان در زندگی بر اساس آموزه های دینی، ماهیت حقیقی پیدا کرده و می تواند ما را به سرمنزل مقصود برساند.
خودباوری جایگزین اعتماد به نفس
از آنچه گذشت به دست می آید که انسان نباید در مقابل خدا برای خود هویت مستقلی در نظر بگیرد و بر آن اعتماد کند بلکه باید تمام شئون خود را متعلق به او دانسته و تنها بر او اعتماد و تکیه داشته باشد.
گذشته از این بحث دیگری وجود دارد که از آن به خودباوری یاد می شود.
خود باوری یعنی آنکه انسان هویت انسانی، فطرت، ویژگی های نفسانی، فرهنگ و داشته های خود را بشناسد و آنها را باور کند. به آنچه دارد به عنوان یک ارزش و سرمایه بنگرد و به سادگی آنها را از دست ندهد. بداند که با آنچه خدا با عقل و فرهنگ دینی که به او داده است می تواند با اعتماد و تکیه بر او گام های مهم و بلندی را به سوی سعادت دنیا و آخرت خود و مردم جامعه اش بردارد.
بنابراین وقتی که قرآن می فرماید: «و لا تَهِنُوا وَ لا تَحْزَنُوا وَ أَنْتُمُ الْأَعْلَوْنَ إِنْ کنْتُمْ مُؤْمِنین»؛[8] و [در انجام فرمانهاىِ حق و در جهاد با دشمن] سستى نکنید و [از پیش آمدها و حوادث و سختىهایى که به شما مىرسد] اندوهگین مشوید که شما برترید. بی تردید دلیل این برتری اعتماد به نفس و یا چیزی شبیه به آن نیست بلکه ویژه گی هایی است که اگر افراد به آن باور داشته باشند برتر خواهند بود. آن ویژگی همان ویژگی ایمان به خدا و به دنبال آن توکل و اعتماد به اوست از این رو در ادامه فرمود: « إِنْ کنْتُمْ مُؤْمِنین»؛ اگر مومن باشید.
به نظر می رسد اگر ما این تعبیر (خود باوری: ایمان به ارزشهایی که داریم) را جای آن تعبیر (اعتماد به نفس: اعتماد به خود و غفلت از خداوند متعال) قرار دهیم توقعات و جهت گیری هایمان در زندگی بر اساس آموزه های دینی، ماهیت حقیقی پیدا کرده و می تواند ما را به سرمنزل مقصود برساند.
منابع و پی نوشت ها :
[1] آیه 173 سوره آل عمران: همانها كه وقتى مردم به آنها گفتند: لشكر دشمن علیه شما اجتماع كردهاند، از آنها بترسید؛ ایمانشان بیشتر شد و گفتند: خدا ما را بس است و بهترین حامى است.
[2] آیه 165 سوره بقره: تمام قدرتها در اختیار خداست.
[3] آیه 65 سوره یونس ع: تمامى عزّت از آن خداست.
[4] المیزان ج4 ص374 ذیل آیه 49 سوره نساء
[5] آیه 162 سوره انعام
[6] بیانات ایشان در درس تفسیر قرآن کریم
[7] آداب الصلاة ص 47
[8] آیه 139 سوره آل عمران
مطالب مشابه :
كرامات حضرت عباس عليه السلام
وقتي تابلوي «بيمه با حضرت ابوالفضل العباس» عليهالسلام را بر روي كاميونها و غير ميديد
افتضاح نظامی در عاشورا
هيئت حضرت ابوالفضل العباس بيمه آسيا مقتل نیز آمارهایی با مختصر تفاوت ذکر شده
ماسون تعبیر دیگرآنتی کراست یا دجال اسلامی
هيئت حضرت ابوالفضل العباس بيمه آسيا قرآن داستان قربانی حضرت اسماعیل (ع) را با عنوان
حق الناس
هيئت حضرت ابوالفضل العباس گرفتن آن ارتباط مستقیمی با بحث عدالت بيمه آسيا
دعای قنوت امام رضا (علیه السلام) جهت اصلاح امر امام زمان
هيئت حضرت ابوالفضل العباس بيمه آسيا بگمار، و از سوی خویش با «روح القدس» او را
اعتماد به نفس یا به خدا...
هيئت حضرت ابوالفضل العباس(ع) ولی با مراجعه به منابع دینی و کتاب های اخلاقی و تربیتی که بر
استغفار معجزه آسا
هيئت حضرت ابوالفضل العباس(ع) بيمه آسيا و يا خوار كردم آنكه با من دشمنى كرد و با
چند برای منجیتان هزینه کرده اید؟
هيئت حضرت ابوالفضل العباس نظریه هاى مختلفى در رابطه با مکان فعلى بيمه آسيا
الگوی سبک زندگی کیست ؟؟؟
هيئت حضرت ابوالفضل العباس بيمه آسيا زن بیست ساله آمریکایی با تمام مشخصات اندامی
حرف های درمورد حضرت ابوالفضل العباس (عليه السلام)
حرف های درمورد حضرت ابوالفضل العباس حضرت عباس با عزمى سامانه مشاهده سوابق بيمه
برچسب :
بيمه با حضرت ابوالفضل العباس