گلچین اشعار شاملو 3
سِفْر ِ شُهود
زمين را
انعطافي نبود
سيارهيي
آتي بود
لُکِّه
سنگي بود
آونگ
که
هنوز مدار نميشناخت زمين
و
سرگذشت ِ سُرخاش
تنها
التهابي
درکناشده بود
فراپيش
ِ زمان.
سنگپارهيي
بيتميز که در خُشکای خميرهاش هنوز
«خود» را خبر
از «خويشتن» نبود
که هنوز نه
بهشتي بود
نه ماری و
سيبي
نه انجيربُني
که برگاش
درز ِ گندم
را شرم آموزد
از
آن پس که بشکافد
از
آن پس که سنگپاره واشِکافد
و
زمين به اُلگوی ما شيار و تخمه شود:
سيّارهيي
به عشوه گريزان
بر
مدار ِ خشک و خيساش
نا
آگاه از ميلاد
و
بيخبر از مرگ
چه به يکديگر
ماننده !
شگفتا، چه به
يکديگر ماننده !
حضوری مشکوک
در درون
و حضوري
مشکوک در برون
مرزی مشکوک
ميان ِ برون و درون ــ
عشق را چهگونه
بازشناختي؟
کجا
پنهان بود حضور ِ چنين آگاهات
بر
آن تودهی بيادراک
در
آن رُستاق ِ کوتاهنوز؟
خفتهی
بيدار ِ کدام بستر بودی
کدام
بستر ِ ناگشوده؟
نوزادهی
بالغ ِ کدام مادر بودی
کدام
دوشيزهْمادر ِ نابِسوده؟
سنگ
از تو
خاک ِ
بُستاني شدن چهگونه آموخت؟
خاک
از تو
شيار ِ پذيرا
شدن چهگونه آموخت؟
بذر
از شيار
امان ِ محبت
جُستن
جهان را
مَضيف ِ
مهربان ِ گرسنهگي خواستن
زنبور
و پرنده را
بشارت
ِ شهد و سرود آوردن
ريشه
را در ظلمات
به
ضيافت ِ آب و آفتاب بردن
چشم
بر جلوهی هستي گشودن
و
چشم از حيات بربستن و
باز
گرسنه گداوار
ديده
به زندهگي گشودن
مردن
و بازآمدن و ديگرباره بمردن . .
.
اين همه را
از کجا
آموختي؟
آن پارهسنگ
ِ بينشان بودم من در آن التهاب ِ نخستين
آن پارهْسکون
ِ خاموش بودم من در آن ملال ِ بيخويشتني
آن بودهی بيمکان
بودم من
آن باشندهی
بيزمان. ــ
به
کدام ذکرم آزاد کردی
به
کدام طلسم ِ اعظم
به
کدام لمس ِ سرانگشت ِ جادوی؟
از
کجا دريافتي درخت ِ اسفندگان
بهاران
را با احساس ِ سبز ِ تو سلام ميگويد
و
ببر ِ بيشه
غرورش
را در آيينهی احساس ِ تو ميآرايد؟
از کجا
دانستي؟
هنوز اين آن
پرسش ِ سوزان است
و چراغ ِ
کهکشان را
به پُفي چه
دردناک خاموش ميکند اندوه ِ اين ندانستن:
برگ ِ بيظرافت
ِ آن باغ ِ هرگزتاهنوز
عشق را
ناشناخته
بَرابَرْنهاد
ِ آزرم
چهگونه کرد؟
(هنوز
اين
آن
پرسش ِ سوزان است.)
میلاد آن که عاشقانه بر خاک مُرد
۱)
نگاه
کن چه فروتنانه بر خاک ميگسترد
آن
که نهال ِ نازک ِ دستاناش
از
عشق
خداست
و
پيش ِ عصياناش
بالای
جهنم پست است
آنکو به يکي
«آری» ميميرد
نه به زخم ِ
صد خنجر
و مرگاش در
نميرسد
مگر آن که از
تب ِ وهن
دق کند
قلعهيي عظيم
که طلسم ِ
دروازهاش
کلام ِ کوچک
ِ دوستيست
۲)
انکار ِ عشق
را
چنين که به
سرسختي پا سفت کردهای
دشنهيي مگر
به آستيناندر
نهان کرده باشي
که عاشق
اعتراف را
چنان به فرياد آمد
که وجودش همه
بانگي شد
۳)
نگاه کن
چه فروتنانه
بر درگاه ِ نجابت به خاک ميشکند
رخسارهيي که
توفاناش
مسخ نيارست
کرد
چه فروتنانه
بر آستانهی تو به خاک ميافتد
آن که در
کمرگاه ِ دريا
دست حلقه
توانست کرد
نگاه کن
چه بزرگوارانه
در پای تو سر نهاد
آن که مرگاش
ميلاد ِ پُرهياهای هزار شهزاده بود
نگاه کن!
شبانه
اگر که بيهده زيباست شب
برای چه
زيباست
شب
برای که
زيباست؟
شب ورود ِ بيانحنای ستارهگان
که سرد ميگذرد
و سوگواران
ِ درازگيسو
بر دو جانب ِ
رود
يادآورد ِ
کدام خاطره را
با قصيدهی
نفسگير ِ غوکان
تعزيتي ميکنند
به هنگامي که
هر سپيده
به صدای همآواز
ِ دوازده گلوله
سوراخ ميشود؟
اگر که بيهده
زيباست شب
برای که
زيباست شب
برای چه
زيباست؟
هجرانی
چه هنگام ميزيستهام؟
کدام مجموعهی
پيوستهی روزها و شبان را
من ــ
اگر اين آفتاب
هم آن مشعل ِ
کال است
بيشبنم و بيشفق
که نخستين
سحرگاه ِ جهان را آزموده است.
چه هنگام ميزيستهام
کدام باليدن
و کاستن را
من که آسمان
ِ خودم
چتر ِ سرم
نيست؟ ــ
آسماني از
فيروزه نيشابور
با رگههای
سبز ِ شاخساران
همچون فرياد
ِ واوگون ِ جنگلي
در درياچهيي
آزاد و رَها
همچون آينهيي
که تکثيرت ميکند
بگذار آفتاب
ِ من
پيرهنام
باشد
و آسمان ِ من
آن کهنهکرباس
ِ بيرنگ
بگذار بر
زمين ِ خود بايستم
بر خاکي از
بُراده الماس و رعشهی درد
بگذار سرزمينام
را
زير ِ پای
خود احساس کنم
و صدای رويش
ِ خود را بشنوم:
رُپرُپهی ِ
طبلهای خون را در چيتگر
و نعرهی
ببرهای عاشق را
در ديلمان
وگرنه چه
هنگام ميزيستهام؟
کدام مجموعهی
پيوستهی روزها و شبان را من؟
هجرانی
جهان را بنگر سراسر
که به رخت ِ
رخوت ِ خواب ِ خراب ِ خود
از خويش
بيگانه است
و ما را بنگر
بيدار
که هُشيواران
ِ غم ِ خويشيم
خشمآگين و
پرخاشگر
از اندوه ِ
تلخ ِ خويش پاسداری ميکنيم
نگهبان ِ
عبوس ِ رنج ِ خويشيم
تا از قاب ِ
سياه ِ وظيفهيي که بر گِرد ِ آن کشيدهايم
خطا نکند
و جهان را
بنگر
جهان را
در رخوت ِ
معصومانهی خواباش
که از خويش
چه بيگانه است!
ماه ميگذرد
در انتهای
مدار ِ سردش
ما ماندهايم
و روز نميآيد
رستاخیز
من تمامي مُردهگان بودم:
مُردهی پرندهگاني که ميخوانند
و خاموشاند
مُردهی زيباترين ِ جانوران
بر خاک و در آب
مُردهی آدميان
از بد و خوب
من آنجا بودم
در گذشته
بيسرود
با من رازی نبود
نه تبسمي
نه حسرتي
بهمهر مرا
بيگاه در خواب ديدی
و با تو
بيدار شدم
در لحظه
به تو دست ميسايم و جهان را در مييابم
به تو ميانديشم
و زمان را لمس ميکنم
معلق و بيانتها
عُريان
ميوزم ، ميبارم ، ميتابم
آسمانام
ستارهگان و زمين
و گندم ِ عطرآگيني که دانه ميبندد
رقصان
در جان ِ سبز ِ خويش
از تو عبور ميکنم
چنان که تُندری از شب
ميدرخشم
و فروميريزم
در این بن بست
دهانات را ميبويند
مبادا که گفته باشي دوستات ميدارم
دلت را ميبويند
روزگار ِ غريبيست ، نازنين
و عشق را
کنار ِ تيرک ِ راهبند
تازيانه ميزنند
عشق را در پستوی خانه نهان بايد کرد
در اين بُنبست ِ کجوپيچ ِ سرما
آتش را
به سوختبار ِ سرود و شعر
فروزان ميدارند
به انديشيدن خطر مکن
روزگار ِ غريبيست ، نازنين
آن که بر در ميکوبد شباهنگام
به کُشتن ِ چراغ آمده است
نور را در پستوی خانه نهان بايد کرد
آنک قصاباناند
بر گذرگاهها مستقر
با کُنده و ساتوری خونآلود
روزگار ِ غريبيست ، نازنين
و تبسم را بر لبها جراحي ميکنند
و ترانه را بر دهان
شوق را در پستوی خانه نهان بايد کرد
کباب ِ قناری
بر آتش ِ سوسن و ياس
روزگار ِ غريبيست ، نازنين
ابليس ِ پيروزْمست
سور ِ عزای ما را بر سفره نشسته است
خدا را در پستوی خانه نهان بايد کرد
http://beyt.ir/index.php?cstart=4&do=cat&category=shamlou
مطالب مشابه :
گلچین سخنان و اشعار شکسپیر (قسمت دوم )
اشعار عرفانی شعرای بزرگ - گلچین سخنان و اشعار شکسپیر (قسمت دوم ) - منتخبی از زیباترین اشعار
گلچین رباعیات باباطاهر 2 (بصحرا بنگرم صحرا تو بینم )
اشعار عرفانی شعرای بزرگ - گلچین رباعیات باباطاهر 2 (بصحرا بنگرم صحرا تو بینم ) - منتخبی از
گلچین زیباترین غزلیات مولوی -قسمت51 (غزلهای1789-1798 )
اشعار عرفانی شعرای بزرگ - گلچین زیباترین غزلیات مولوی -قسمت51 زندگینامۀ عرفا و شعرا و
گلچین بهترین شعرها درباره شب یلدا
اشعار عرفانی شعرای بزرگ - گلچین بهترین شعرها درباره شب یلدا - منتخبی از زیباترین اشعار
گلچین اشعار در مورد عید نوروز (قسمت دوم)
اشعار عرفانی شعرای بزرگ - گلچین اشعار در مورد عید نوروز (قسمت دوم) - منتخبی از زیباترین اشعار
گلچین بهترین اشعار شهریار 3 (22 -38 )
اشعار عرفانی شعرای بزرگ - گلچین بهترین اشعار شهریار 3 (22 -38 ) - منتخبی از زیباترین اشعار عرفانی
گلچین شعر شاعران جهان (مجموعۀ چهارم)
اشعار عرفانی شعرای بزرگ گلچین اشعار و نامه های امام زندگینامۀ عرفا و شعرا و تاریخچۀ
گلچین اشعار شاملو 3
اشعار عرفانی شعرای بزرگ گلچین اشعار و نامه های امام زندگینامۀ عرفا و شعرا و تاریخچۀ
گلچین اشعار جامی-مجموعه 10
اشعار عرفانی شعرای بزرگ - گلچین اشعار جامی-مجموعه 10 زندگینامۀ عرفا و شعرا و تاریخچۀ
گلچین اشعار اقبال لاهوری2 (زبور عجم-قسمت دوم )
اشعار عرفانی شعرای بزرگ - گلچین اشعار اقبال لاهوری2 (زبور عجم-قسمت دوم ) - منتخبی از زیباترین
برچسب :
گلچین اشعار شعرا