تشبیه
تشبیه
تشبیه به یاد آوردن شباهت دو چیز مختلف از جهت یا جهات گوناگون است.
تعریف
تشبیه، در علم بیان مانند کردن چیزی است به چیزی دیگر. تشبیه مانندگی مبتنی بر کذب است یا با اغراق همراه است؛ یعنی باید دو چیز را که به یکدیگر شبیه نیستند و یا لااقل شباهتی آشکارا ندارند، را به هم ماننده کنیم. در تشبیه، نویسنده یا شاعر شباهتی را ادعا و برقرار یا آشکار میکند.بنابراین، جملهای که تمام ارکان تشبیه را داشته باشد اما مبتنی بر صدق باشد- چون مخیل نیست، تشبیه نیز به حساب نمیآید. مثلاً در جملهٔ« سگمانندشغالاست»چونجملهمخیلنیستودر عالم واقع هم سگ و شغال از یک گونهاند، تشبیهی روی نداده است.اما جملهٔتشبیهیجملهایاستکهبهظاهردرستنمینماید،وباعثاعجاب میشود و کسی در دید منطقی به آن باور ندارد.
ارکان تشبیه:
تشبیهدارایچهاررکنیابنیاناستکهبهمجموعآنها«ارکانتشبیه»گفتهمیشود:
1. مشبه؛
2. مشبه به؛
3. ادات تشبیه؛
4. وجه شبه.
برخیغایتوهدفازتشبیهرانیزجزوارکانتشبیهآوردهاند.
هدفوخواستسخنورازتشبیهگوناگوناست؛مانند: بیانامکانمشبه،بیانحالاویامیزانشدتوضعفصفتدرآن،ستایشیانکوهشمشبه،برتریدادنمشبهبرمشبهبهونشاندادناهمیتومشبهبهودلیلدلبستگیویانیازبهآن.
انواع (گونههای) تشبیه:
گوناگونی تشبیه غالباً بر اساس گوناگونی ارکان تشبیه است:
گوناگونیبراساسدوطرفتشبیه: ممکناستدوطرفتشبیه (مشبهومشبهبه) هردوحسیباشندیاعقلی،یایکطرفحسیباشدوطرفدیگرعقلیویابهعکس؛نیزممکناستدوطرفتشبیه،مرکبیامفردباشد.
گوناگونی بر اساس وجه شبه: حسی یا عقلی (غیر حسی) بودن وجه شبه، مفرد یا مرکب بودن آن، ذکر یا عدم ذکر وجه شبه در تشبیه.
گوناگونیبراساساداتتشبیه: بهلحاظآمدنیانیامدناداتتشبیهدرکلام.
تشبیه وهمی: تشبیهی که مشبهبه آن وجود خارجی نداشته باشد:
یکینیزهتیربرداشتگیو
چودندانغول وچوچنگالدیو
(سنا)
غولودیوودندانوچنگالآنهاوجودخارجیندارد.
تشبیه خیالی: در صورتی که اجزا مشبه به هر کدام به تنهایی وجود خارجی داشته باشند اما صورت نهایی، برآمده از توهم و تخیل گوینده است:
شبیتیرهماننددریایقیر
نهبهرامپیدانهکیواننهتیر
(فردوسی)
دریابهتنهاییوقیربهتنهاییدرخارجوجوددارنداما،صورتنهایییعنیدریایقیروجودخارجیندارد.
تشبیهمفردبهمفرد: دو طرف تشبیه هر دو مفرد باشد:
چونپیرهنتگرفتهامتنگبربر
برنارمهمچو دامن از پای تو سر
(مسعودسعدسلمان)
تشبیه مرکب به مرکب: آن است که دو طرف تشبیه دو چیز یا بیشتر باشد:
سرازالبرز،برزدقرصخورشید
چوخونآلودهدزدیزمکمن
(منوچهری)
تشبیهمطلقیاصریح: آن است که چیزی را بدون هیچ قید و شرطی به چیزی دیگر تشبیه کنند:
شبیخوشهمچوروزتشادمانی
بهاریهمچوایامجوانی
(سنا)
تشبیه مشروط یا مقیّد: آن است که چیزی را به چیزی مانند کنند با شرط و قید:
بهماهماندیاگرنیستیشزلفسیاه
نهزهرهماندیاگرنیستیشمشکینخال
(استغنایینیشابوری)
تشبیه تفصیل: آن است که پس از تشبیه، مشبه را بر مشبه به برتری دهند یا آنکه به جای ادات تشبیه کلماتی به کار ببرند که نشان دهنده برتری مشبه باشد:
خورشیدزیرسایهزلفچو شام اوست
طوبیغلامقدصنوبرخراماوست
(سعدی)
تشبیهجمع: یک چیز را به چند چیز تشبیه کنند:
لبتوستیاچشمهکوثراست
عقیق است یا خود نی شکر است
(سنایی)
تشبیه تسویه: عکس تشبیه جمع؛ یعنی چند چیز را به یک چیز تشبیه کنند؛ و بهترین تشبیه تسویه را آن دانستهاند که گوینده چیزی از خود و چیزی از محبوب را به یک چیز تشبیه کنند:
ماناعقیقناردکسازیمن
همرنگاینسرشکمنودولبانتو
(منصورمنطقیرازی)
تشبیه اضمار: گوینده تشبیه را به گونهای بیان کند که ظاهر سخن به تشبیه شباهتی نداشته باشد:
بهروزواقعهتابوتمازسروکنند
کهمردهایمزداغبلندبالایی
(حافظ)
تشبیه ملفوف: چند مشبه و مشبه به بیاورند؛ بدین ترتیب که اول همه مشبهها و بعد از آن همه مشبهها را ذکر کنند:
ازعارضورویوزلفداری
طاووسوبهشتومارباهم
(خاقانی)
تشبیه مفروق: مقابل تشبیه ملفوف است یعنی چند مشبه و چند مشبهبه باشد و هر مشبهبه پس از مشبه خود بیاید:
مهراوآبوکیناوآتش
خشماودردوعفواودرمان
(مسعودسعدسلمان)
تشبیه مجمل: آن است که وجه شبه در تشبیه نیاید:
بیارآنمیکهپنداریروانیاقوتنابستی
ویاچونبرکشیدهتیغ،پیشآفتابستی
(رودکییاامیرمعزی)
تشبیه مفصل: وجه شبه در تشبیه بیاید:
کهرارسدکهکندعیبدامنپاکت
کههمچوقطرهکهبربرگگلیچکدپاکی
(حافظ)
بسیاریمعتقدند: دوچیزکهبهیکدیگر تشبیه میشوند، هر چه از نظر وجه تشابه از یکدیگر دورتر باشند، تشبیه زیباتر است و برخی بر این باورند که صفات مشترک بین این دو هر چه بیشتر باشد، تشبیه زیباتر است و به عقیده برخی دیگر شرط خوبی تشبیه، وجود خارجی یا قابل عکس کردن آن یا دوری و نزدیکی دو سوی تشبیه به هم از نظر وجه تشابه نیست بلکه ملاک زیبایی و خوبی تشبیه «پسند و ناپسندی ذوق سلیم» است.
گفتیم تشبیه دارای چهار پایه است.
ـ مشبه
ـ مشبه به
ـ وجه شباهت
ـ ادات تشبیه
اگر ادات و وجه شباهت از یک تشبیه حذف شود به آن تشبیه بلیغ گوییم.
نمونه
تودِی ماهی و آن دلبر بهار است
رسیدن۫تان به هم دشوار کار است
فخرالدین اسعد گرگانی
در مثال بالا دو تشبیه داریم که در هر دو ادات و وجه شباهت حذف شده است و مثال دارای دو تشبیه بلیغ است.
در تشبیه اول شاعر مخاطب خود را به دی ماه تشبیه کرده است و وجه شباهت آن را نیاورده است. از مشخصات بارز دی ماه زرد بودن و پائیزی بودن و یک حالت مرگ را در خود به خواننده واگذار کرده است و این ابهام در شباهت و اجبار به تفکر یک زیبایی خاصی به شعر داده است.
اصل تشبیه اول : تو مثل دی ماه رنگ پریده و زرد هستی.
اصل تشبیه دوم : آن دلبر مثل بهار سر سبز و شاد است.
تشبیه بلیغ دو نوع است:
1 ـ تشبیه بلیغ غیر اضافی
2 ـ تشبیه بلیغ اضافی
غیر اضافی :
گاهی اوقات ادات و وجه شباهت حذف می شوند بدون اینکه جای مشبه و مشبه به عوض شود که به آن تشبیه بلیغ غیر اضافی می گوییم.
نمونه :
رخسارش همچون گل زیباست =====> رخسارگل
اضافی :
گاهی بعد از حذف وجه شباهت و ادات جای مشبه و مشبه به عوض می شود که به آن تشبیه بلیغ اضافی یا اضافه ی تشبیهی می گوییم.
نمونه:
رخسارش همچون گل زیباست =====> گلرخسار
یادآوریپایههایتشبیهدراینمثال :
رخسارش |
همچون |
گل |
زیباست |
مشبه |
ادات |
مشبه به |
وجه شباهت |
ارکان تشبیه
تشبیه را به چهار رکن مشبه، مشبه به، ادات تشبیه و وجه شبه تقسیم کرده اند که مشبه و مشبه به را که در اصطلاح طرفین تشبیه می نامند، دو رکن اصلی تشبیه به شمار میآورند.
مشبّه کلمهای است که آن را به چیز دیگر مانند کردهاند؛ در حالی که چیزی که مشبّه به آن مانند شده را مشبّهبه میگویند.
به اداتی که نشانگر تشبیه هستند، ادات تشبیه گفته میشوند. پرکاربردترین این ادات عبارتاند از: «مانند، مثل، همانند، بهسان، چون، چو، به کردار، پنداری، گویی، به رنگ، به شکل، به اسلوب و...».
به امر ادعایی که ارتباط مشبّه و مشبّهبه را نشان میدهد و نحوهٔمانندگیآنهارانشانمیدهد،وجهشبهمیگویند.
اقسام تشبیه
به تشبیهی که وجه شبه در آن ذکر نشده باشد، تشبیه مجمل و به تشبیهی که وجهشبه در آن ذکر شده است، تشبیه مفصل میگویند.
در تشبیه ممکن است ادات تشبیه ذکر نشود که در این صورت به آن، تشبیه مؤکّد یا تشبیه محذوفالأدات یا تشبیه بالکنایه میگویند. اگر ادات در تشبیه ذکر شود به آن تشبیه صریح یا تشبیه مرسل میگویند.
تشبیهی که در آن نه وجه شبه ذکر شود و نه ادات تشبیه چون هم مجمل است و هم مؤکّد، آن را تشبیه بلیغ میگویند. تشبیه بلیغ رساترین، زیباترین و مؤثرترین تشبیهات است. تشبیه بلیغ بر دو گونه است: ۱- تشبیه بلیغ اسنادی که در آن مشبّهبه به مشبه اسناد داده میشود مانند علم نور است. ۲- اضافهٔتشبیهیکهدرآنیکیازطرفینتشبیهبهدیگریاضافهمیشودمانند«درختدوستی».
دو رکن اصلی تشبیه، مشبّه و مشبّه به است که هیچ گاه حذف نمیشود؛ زیرا غرض از تشبیه، وصف مخیل مشبّه به وسیلهٔمشبّهبهاست. آنتوصیفمخیّلکههمانوجهشبهاست- معمولاًازمشبّهبهاخذمیشود،پسوجودمشبّهومشبّهبههردولازماست
تشبیه ، یکی از صنایع دانش بیان * . تشبیه در لغت به معنای
«مانند کردن » است . تشبیه دارای چهار رکن است : مُشَبَّه : آنچه به چیزی مانند
شود؛ مُشَبَّهٌبه : آنچه مشبّه را بدان مانند کنند؛ وَجهِ شَبَه : صفت مشترکِ
مشبّه و مشبّهٌبه ؛ ادات تشبیه : برخی از حروف اضافه از قبیل چو، همچو، چون ،
مانند در زبان فارسی و الفاظی مثل «ک َ » و «کَأنَّ» در زبان عربی . مشبّه و
مشبّهٌبه را دو طرف تشبیه یا طرفین تشبیه می نامند. ذکر طرفین در تشبیه الزامی است
، زیرا حذف هریک ، تشبیه را به استعاره بَدَل می سازد، اما ذکر ادات تشبیه و وجه
شبه اختیاری است . در باب ارکان چهارگانة تشبیه ، تقریباً در تمام کتب بیانی عربی
و فارسی بحث شده است (مثلاً رجوع کنید به خطیب قزوینی ، الایضاح ، ص 222؛ تفتازانی
، مطوّل ، ص 311؛ همو، شرح المختصر ، ج 2، ص 10؛ رشید وطواط ، ص 42).
در این مقاله تشبیه از دو دیدگاه بررسی می شود: موضوعی و تاریخی .
1) از دیدگاه موضوعی . بررسی تشبیه به عنوان یک موضوع ، شامل سه مسئله است : تعریف
تشبیه ، اغراض تشبیه و طبقه بندی تشبیه .
تعریف تشبیه . تشبیه به اعتبار وجه شبه گونه ای دلالت است و آن عبارت است از دلالت
بر مشارکت مشبّه با مشبّهٌبه در وجه شبه ، بدان شرط که به صورت استعاره یا تجرید
ظاهر نشود؛ مثل زیدٌ کَالاَسَدِ فِی الشَّجاعة (زید در شجاعت مانند
شیر است ؛ سکّاکی ، ص 141ـ142؛ خطیب قزوینی ، الایضاح ، ص 217؛ تفتازانی ، مطوّل ،
ص 310؛ همو، شرح المختصر ، ج 2، ص 8 ـ9). در کتب بیانی به زبان عربی ، بحث علم
بیان با طرح مسئلة دلالت و اقسام آن (مطابقه ، تضمّن ، التزام ) آغاز می شود و
تشبیه نیز همانند دیگر صنایع بیانی دلالت به شمار می آید و به اعتبار وجه شبه
تعریف می شود (برای نمونه رجوع کنید بهسکّاکی ، ص 140ـ141؛ تفتازانی ، مطوّل ، ص
301ـ302؛ همو، شرح المختصر ، ج 2، ص 2ـ 5). تعریف تشبیه در کتب بلاغی فارسی آن است
که چیزی را در صفتی به چیزی دیگر مانند کنند (رادویانی ، ص 44؛ رشید وطواط ، ص 42)
و در این مانند کردن ، میان مشبّه و مشبّهٌبه باید معنایی مشترک وجود داشته باشد
(شمس قیس ، ص 345)؛ بر طبق این تفسیر، تشبیه مانند کردن مشبّه است به مشبّهٌبه در
وجه شبه (برای آگاهی بیشتر رجوع کنید به رشید وطواط ، ص 42؛ رادویانی ؛ شمس قیس ،
همانجاها).
اغراض تشبیه . تشبیه به اغراض خاصی صورت می گیرد. این اغراض ، بیشتر عائد
مشبّه و گاه عائد مشبّهٌبه می شود. اغراض عائد مشبّه عبارت اند از:
الف ) اثبات
مشبّه یا بیان امکان مشبّه؛ یعنی ، وجود مشبّه را که در عالم واقع ممتنع است ، با استدلالی شاعرانه
اثبات کنند. چنانکه عنصری (ص 41) به قصد اثبات این مدعا که ممدوح او (= مشبّه )
فراتر از جنس مردم است ، او را به یاقوت تشبیه می کند تا بگوید که از جنس مردم
بودنِ ممدوح او مثل از جنس سنگ بودنِ یاقوت است : تو ای شاه ار زجنس مردمانی /
بوَد یاقوت نیز از جنس احجار.
ب ) بیان حال
مشبّه؛
یعنی ، حالِ (صفت ) مشبّه را در قیاس با حال مشبّهٌبه که آشکار و روشن است ، آشکار
سازند، چنانکه در بیتِ «دل از وداع رفیقان چودیگ بر آتش / تن از غریو عزیزان چو
مرغ در مضراب » (ابوالفرج رونی ، ص 23)، حال دل سوزان (مشبّه ) در قیاس با دیگ بر
آتش (مشبّهٌبه ) و حال تن نالان (مشبّه ) در قیاس با مرغ در مضراب (دام ) آشکار می
گردد.
ج ) بیان
مقدار حال مشبّه، یعنی شدت و ضعف و زیاده و نقصان حالِ مشبّه را در قیاس با مشبّهٌبه نشان
دهند، چنانکه کمال الدین اسماعیل (ص 407) شدت پوشیدگی کوهها از برف (مشبّه ) را به
پوشیدگی پنبه دانه در پنبه (مشبّهٌبه ) مانند
کرده است .
د) تبیین حال مشبّه ؛ یعنی ، صفت مبهم مشبّهِ معقول را از طریق تشبیه آن به
امری محسوس روشن سازند، مثل تشبیه «سعی بی فایده » (مشبّه معقول ) به «نوشتن بر آب
» (مشبّهٌبه محسوس ). تشبیهِ تبیین کنندة حال مشبّه ، بیشتر به طریق تمثیل * صورت
می پذیرد (فقیر دهلوی ، ص 18).
ه ) ستایش
مشبّه،
که به دو صورت تحقق می یابد: آراستن مشبّه در نظر شنونده ، بویژه آنجا که انکاری
در کار است ، مثل تشبیه لیلی سیه چرده به مُشک از قول مجنون با تأکید بر این معنا
که گرانی مشک به سبب سیاهی آن است (مازندرانی ، ص 268)؛ و بزرگداشت مشبّه در نظر
شنونده ، مثل تشبیه ممدوح به خورشید و تشبیه شاهان دیگر به ستارگان و سنجش این دو
با یکدیگر و چنین نتیجه گرفتن که چون خورشید بر آید، ستارگان ناپدید شوند (رجایی ،
ص 263).
و) نکوهش
مشبّه،
با هدف زشت ساختن آن در نظر شنونده و بیزار کردن شنونده از او، مثل تشبیه زیر بغل
بویناک شخص کریه المنظر به مردار در آفتاب مرداد (سعدی ، ص 68).
ز) تازگی
تشبیه(استطراف
)؛ یعنی ، مشبّه را به صورت امری در آورند که هرچند عقلاً ممکن است ، عادتاً ممتنع
نماید و بدین ترتیب به مشبّه تازگی بخشند، مثل تشبیه شراب در ساغر شیشه ای (مشبّه
) به آتش سیّال در آب منجمد (مشبّهٌبه ) در سخن انوری (ج 1، ص 464): «ساغرش پربادة
رنگین چنان آید به چشم / کز میان آب روشن برفروزی آذری // آتش سیّال دیدستی در آب
منجمد/ گر ندیدستی بخواه از ساقیانش ساغری »، تازگی مشبّه بر اساس نادرالحضور بودن
مشبّهٌبه در ذهن توجیه می شود.
اغراض عائد مشبّهٌبه شامل دو مورد است (در هر دو مورد وجه شبه در مشبّهٌبه اقـوی '
و اشدّ نیست ): 1) ادعای کمال مشبّهٌبه ، و آنچنان است که با استفاده از تشبیه
مقلوب ، امری را مشبّهٌبه قرار دهند که در وجه شبه ناقصتر و ناتمامتر از مشبّه
باشد تا ادعای کمال آن کنند و بیانی غلوآمیز به دست دهند، مثل تشبیه آتش به سنانِ
ممدوح در سوزندگی در یک رباعی از ازرقی هروی : «آتش به سنان دیو بندت ماند» (ص
100). 2) اهتمام به شأن مشبّهٌبه ؛ یعنی ، امری را با هدف تأکید بر شأن آن ،
مشبّهٌبه قرار دهند و بدین ترتیب مطلوب خود را اظهار دارند (= اظهار المطلوب )،
چنانکه گرسنه ، رخسار چونان بدر را در روشنی و گردی به گردة نان تشبیه کند و
بدینسان مطلوب خود (درخواست نان ) را اظهار دارد. بحث اغراض تشبیه ، نخست در مفتاح
العلوم سکّاکی (ص 145ـ147) و سپس در تمام کتب بیان ، بویژه کتب عربی ، ذیل «غرض
تشبیه » مطرح شده است (برای نمونه رجوع کنید به خطیب قزوینی ، الایضاح ، ص
240ـ247؛ همو، التلخیص ، ص 263ـ 268؛ تفتازانی ، شرح المختصر ، ج 2، ص 35ـ41؛ همو،
مطوّل ، ص 330ـ 335).
طبقه بندی تشبیه . تشبیه را به پنج اعتبار تقسیم کرده اند: به اعتبار طرفین ، وجه
شَبَه ، ادات ، غرض ، و قوّت و ضعف در مبالغه .
تشبیه به اعتبار طرفین . از سه جهت قابل تقسیم است :
الف ) از جهت محسوسیت و معقولیت . حسی یا محسوس آن است که خود و اجزا و مواد آن با
حواس ظاهری (پنج گانه ) دریافت شود، مثل دریا و باده . عقلی یا معقول آن است که
خود و اجزا و مواد آن با حواس ظاهری دریافت نشود، مثل خِرَد و جان (تفتازانی ،
مطوّل ، ص 312ـ313؛ همو، شرح المختصر ، ج 2، ص 18ـ20). تشبیه به لحاظ محسوس یا
معقول بودن طرفین آن چهار قسم است : محسوس به محسوس ، مانند تشبیه پیچیدن افعی به
کمند در «پیچیدن افعی به کمندت ماند» (ازرقی ، همانجا)؛ معقول به معقول ، مانند
تشبیه خرد به جان در «خرد همچو جان است زی هوشیار»؛ محسوس به معقول ، مثل تشبیه
خورشید به همت در «خورشید به همت بلندت ماند» (همانجا)؛ معقول به محسوس ، مانند
تشبیه اندیشه به حرکت اسب در «اندیشه به رفتنِ سَمَندت ماند» (همانجا؛ برای
توضیحات رجوع کنید بهخطیب قزوینی ، الایضاح ، ص 223؛ همو، التلخیص ، ص 243ـ 245؛
تفتازانی ، مطوّل ، ص 311ـ312؛ همو، شرح المختصر ، همانجا؛ طیبی ، ص 144ـ147؛ شمس
الدین آملی ، ج 1، ص 92؛ مازندرانی ، ص 250ـ251؛ فقیر دهلوی ، ص 7ـ11). بر اساس
تعریفی که از حسی و عقلی داده شد ( رجوع کنید بهتفتازانی ، مطوّل ، ص 312ـ313)،
امر خیالی ، گونه ای حسی و امر وهمی گونه ای عقلی به شمار می آید؛ بنابراین ،
تشبیه به اموری مثل دریای باده که خیالی است ، تشبیه حسی به شمار می آید و تشبیه
به اموری مانند دندان غول که وهمی است ، تشبیه عقلی محسوب می شود (تفتازانی ، مطوّل
، ص 312ـ313؛ همو، شرح المختصر ، ج 2، ص 13؛ فقیر دهلوی ، ص 9ـ10). تشبیه خیالی و
وهمی را می توان فاصله ای میان تشبیه حسی رایج در سبک خراسانی و تشبیه عقلی معمول
در سبک عراقی به شمار آورد.
ب ) از جهت اِفراد و ترکیب . افراد آن است که مشبّه و مشبّهٌبه یک چیز است و با یک
واژه بیان می شود، مانند قد و سرو؛ ترکیب آن است که مشبّه یا مشبّهٌبه یا هر دو،
هیئتی منتزع از چند چیز است و در یک عبارت بیان می شود، مثل هیئت منتزع از شبنم بر
گُل . از این دیدگاه ، تشبیه چهار قسم است : تشبیه مفرد به مفرد، مرکّب به مرکّب ،
مفرد به مرکّب ، و مرکّب به مفرد.
ج ) از جهت وحدت و تعدد. مراد از وحدت یکی بودن مشبّه و مشبّهٌبه ، و مراد از
تعدد، بیش از یکی بودن آن دو است . از این دیدگاه ، تشبیه چهار گونه است : تشبیه
چند مشبّه به چند مشبّهٌبه (تشبیه ملفوف )، مثل «قد و رخسار او چون سرو و ماه است
»؛ یک مشبّه به یک مشبّهٌبه (تشبیه مفروق )، مثل «کوثر است الفاظ عذب او و معنی
سلسبیل » (منوچهری ، ص 74)؛ یک مشبّه به چند مشبّهٌبه (تشبیه جمع )، مثل تشبیه اسب
به نهنگ و پلنگ در شعر منوچهری (ص 136): «چون نهنگان اندر آب و چون پلنگان در جبال
»؛ چند مشبّه به یک مشبّهٌبه (تشبیه تسویه )، مثل تشبیه موی معشوق و حال عاشق در
سیاهی به شب (برای توضیحات رجوع کنید بهخطیب قزوینی ، التلخیص ، ص 273؛ تفتازانی ،
شرح المختصر ، ج 2، ص 41ـ44؛ رشید وطواط ، ص 46ـ47؛ تاج الحلاوی ، ص 38).
تشبیه به اعتبار وجه شبه . تشبیه به اعتبار ترکیب یا افرادِ وجه شبه بر دو قسم است
: تشبیهِ تمثیل ، که وجه شبهِ آن مرکّب و منتزع از امور متعدد است ، مثل تشبیه
خورشید به آیینه ای که در دست لرزان است (خطیب قزوینی ، التلخیص ، ص 274؛ تفتازانی
، مطوّل ، ص 339؛ همو، شرح المختصر ، ج 2، ص 45) و تشبیه غیرتمثیل ، که وجه شبه آن
مفرد است . در این قسم تشبیه ، وجه شبه از چهار لحاظ مورد توجه قرار دارد:
الف ) به لحاظ ذکر یا حذف ، که خود بر دو گونه است : تشبیه مجمل و تشبیه مفصّل .
در تشبیه مجمل ، وجه شبه محذوف است ، مانند زیدٌ اسدٌ (خطیب قزوینی ، التلخیص ، ص
275) یا زیدٌ کالاسد (تفتازانی ، مطوّل ، ص 339؛ همو، شرح المختصر ، ج 2، ص 46) و
نیز تشبیه ابرو به محراب در مصراع «حافظا سجده به ابروی چو محرابش بر» (حافظ ، ج
1، غزل 471، بیت 7). در تشبیه مفصّل ، وجه شبه ذکر می شود، مثل تشبیه کلام فصیح به
عسل در شیرینی (خطیب قزوینی ، التلخیص ، ص 277ـ 278؛ تفتازانی ، مطوّل ، ص 340).
ب ) به لحاظ قربت یا غربت . در تشبیه قریب (مبتذل )، وجه شبه آشکار و نزدیک به ذهن
است و به همین سبب انتقال از مشبّه به مشبّهٌبه بدون فکر و تأمل صورت می گیرد
(تفتازانی ، مطوّل ، ص 341؛ همو، شرح المختصر ، ج 2، ص 48). تشبیهات رایج در ادب
فارسی غالباً از نوع تشبیه قریب است ، مثل تشبیه چشم به نرگس با وجه شبهِ مستی و
خماری . در غریب (بعید)، وجه شبه آشکار و نزدیک به ذهن نیست و به همین سبب انتقال
از مشبّه به مشبّهٌبه با فکر و تأمل صورت می گیرد (خطیب قزوینی ، التلخیص ، ص 283؛
تفتازانی ، مطوّل ، ص 342؛ همو، شرح المختصر ، ج 2، ص 49). غرابت وجه شبه یا اصلی
است یا تَبَعی . غرابت اصلی آن است که وجه شبه ذاتاً دور از ذهن عامه است (همائی ،
ص 162) و غرابت عارضی یا تَبَعی آن است که ذاتیِ وجه شبه نیست ، بلکه به تَبَعِ
تصرفاتی چند، عارض تشبیه شده است (همانجا). این تصرفات از طریق شرط ، اضمار و
تفضیل صورت می گیرد و در نتیجه سه گونه تشبیه پدید می آید:
1. تشبیه مشروط یا شرطی ، که در آن همانندی مشبّه و مشبّهٌبه ، مشروط به
شرطی می گردد و بدین صورت ، تشبیه غرابت و تازگی می یابد، مانند تشبیه عزم به
ستاره بدان شرط که ستاره افول نکند (تفتازانی ، مطوّل ، ص 344؛ رشید وطواط ، ص 44ـ
45؛ رادویانی ، ص 52؛ شمس قیس ، ص 351ـ352؛ رامی ، ص 61؛ هدایت ، ص 60ـ61).
2. تشبیه مضمر یا اضمار، تشبیهی است پوشیده که از ظاهر کلام بر نمی آید و
شنونده به دنبال تأمل در سخن بدان پی می برد و همین امر موجب غرابت و تازگی آن می
شود (رشید وطواط ، ص 49؛ شمس قیس ، ص 353؛ تاج الحلاوی ، ص 37)، مثل تشبیه قامت به
سرو در شعر حافظ (ج 1، غزل 482، بیت 6)، بر خلاف ظاهر سخن : «به روز واقعه تابوت
ما ز سرو کنید/ که می رویم به داغ بلند بالایی ».
3. تشبیه تفضیل ، که در آن به گونه ای پوشیده و هنرمندانه ، بر خلاف قاعدة
تشبیه ، مشبّه را بر مشبّهٌبه برتری دهند و غرابت و تازگی پدید آورند (رشید وطواط
، ص 50؛ شمس قیس ، ص 354ـ 355؛ تاج الحلاوی ، ص 39)، مثل تشبیه رخ معشوق به لاله و
قد معشوق به سرو، با توجیه هنرمندانة برتری رخ او بر لاله و بلندتر بودن قد او از
سرو در سخن سعدی (ص 707): «با رخش لاله ندانم به چه رونق بشکفت / با قدش سرو ندانم
به چه یارا برخاست ».
در کتب بلاغیِ عربی ، تنها از تشبیه مشروط به عنوان تشبیه غریب عارضی تَبَعی سخن
رفته است ( رجوع کنید به خطیب قزوینی ، التلخیص ، ص 285ـ286؛ تفتازانی ، مطوّل ، ص
344؛ همو، شرح المختصر ، ج 2، ص 52ـ53). چنین است وضع کتب فارسی ، که گزارشی است
بر اساس مطوّل و مختصر ( رجوع کنید بهمازندرانی ، ص 265؛ فقیر دهلوی ، ص 25). به
نظر می رسد افزودنِ تشبیه مضمر و تفضیل ، به عنوان تشبیه عارضی تبعی ، ابتکار صاحب
کتاب هنجار گفتار است ( رجوع کنید بهتقوی ، ص 176ـ177). گفتنی است که مبحثِ تشبیه
مشروط و مضمر و تفضیل در کتب بلاغی فارسی ، مبحثی مستقل است و از اقسام تشبیه غریب
عارضی به شمار نمی آید ( رجوع کنید به رشید وطواط ، ص 44ـ45، 49ـ50؛ شمس قیس ، ص
351ـ 355؛ تاج الحلاوی ، ص 37ـ39؛ کاشفی ، ص 108؛ هدایت ، ص 60ـ61، 72ـ74).
ج ) وجه شبه به لحاظ حقیقت و خیال ، که شامل تشبیه حقیقی و خیالی است . تشبیه
حقیقی یا تحقیقی ، تشبیهی است که وجه شبه در طرفین تشبیه واقعی است و به تعبیر
جرجانی (ص 88 ـ 89) مأخود از صفت موجود در طرفین است ، مثل وجه شبه سرخی در تشبیه
لب به لعل . تشبیه خیالی یا تخییلی ، تشبیهی است که وجه شبه در طرفین تشبیه یا در
یکی از آن دو، خیالی و ادعایی است ، مانند وجه شبه مستی و خماری در تشبیه چشم به
نرگس که وجه شبه در مشبّهٌبه خیالی و ادعایی است ( رجوع کنید به جرجانی ، ص 89
ـ90؛ خطیب قزوینی
مطالب مشابه :
تشبیه در ادبیات فارسی - فارسی ششم
کلاس ششم - تشبیه در ادبیات فارسی - فارسی ششم شمارش تعداد جمله ها در زبان فارسی - فارسی
آرایه های ادبی
زبان و ادبيات فارسی مشبه و مشبه به طرفین تشبیه نام دارند و در تمام تشبیهات حضور دارند
تشبیه
ممکن است چهار پایه ی تشبیه در یک بیت پراکنده باشد. گروه شعر فارسی گروه شعر
ارایه های ادبی
زبان فارسی. زبان الف) چند «تشبیه» در بیت وجود
تشبیه
آموزش زبان عربی - تشبیه - نکات مهم وکلیدی در عربی - آموزش زبان زمان فعل ها و معادل فارسی
آرایه ادبی در شعر قیصر امین پور
آرایه ادبی در شعر قیصر امین موارد آموزشی زبان فارسی و ادبیات فارسی تشبیه کامل: 1)
تشبیه
گروه اموزشی ادبیات فارسی شهرستان اسداباد تشبیه، در علم بیان مانند کردن چیزی است به چیزی
جزوه / انواع آرایه های ادبی مورد سوال کنکور
راز زیبایی تشبیه در همانندی های پیش بینی نشده ای است که برای انسان کشف خلاصه ی زبان فارسی 3
برچسب :
تشبیه در زبان فارسی