مادر زن - روانشناسی زنان با مادر

مادر زن

مادر زن● مادر زن
یکی از اموری که بین زن و شوهر را بهم می زند و آسایش وخوشی را از خانواده ها سلب می کند و حتی گاهی باعث طلاق بلکه قتل وجنایت می شود مزاحمتها و دخالتهای بیجای مادر زن است.

روانشناسی زنان با مادر

روانشناسی زنان با مادر

مادر زن قبل از اینکه دخترش را شوهر دهد داماد ی را در مغزخویش مجسم می نماید که دارای تمام کمالات و خوبیها بوده و از کلیه نواقص و بدیها منزه باشد.انتظار دارد یک چنین جوان ایده آلی که به طورحتم نصیب خودش نیز نشده از دخترش خواستگاری کند و او را سعادتمندو قرین خوشبختی گرداند.و به همین امید جوانی را به داماد ی انتخاب می کند.
ابتدا امیدوار است همان داماد ایده آل باشد بدین جهت نسبت به او اظهار علاقه می نماید، پذیرایی و احترام می کند.پیش خود می گوید:اگرمختصر عیبی هم داشته باشد با دخالت و راهنماییهای من اصلاح می شود.
اگر تازه داماد مطابق میلش در آمد شاد و خرم است و حرفی درمیان نیست.لیکن اگر مطابق دلخواه نبود فورا در صدد چاره جویی برمی آید.ابتدائا تصمیم می گیرد از تجربه هایی که در دوران زندگی زناشویی خودش با دیگران داشته استفاده نماید و داماد ش را مطابق دلخواه بار بیاورد،بدین منظور نقشه ها می کشد و از کلیه امکانات استفاده می کند.
گاهی به عنوان دلسوزی و خیرخواهی پند و اندرزش می دهد،مصلحت اندیشی و راهنمایی می کند.گاهی از طریق قهر و دعوا و غر و نق وارد عمل می شود.
بهترین حربه اش اینست که در دخترش نفوذ کرده او را وسیله رسیدن به هدف قرار می دهد.با تلقینات خویش او را به ناسازگاری و ایرادو بهانه جویی وادار می کند.
گاهی دستور قهر و دعوا می دهد.گاهی دستور التماس و گریه می دهد.از شوهرش بدگویی و عیبجویی می کند.زن بیچاره هم که هنوزسرد و گرم روزگار را نچشیده و با شوهرش کاملا مانوس نشده و به مصالح واقعی خویش وقوف کامل ندارد،و مادرش را بهترین حامی وخیرخواه می پندارد تحت تاثیر افکار و تلقینات او قرار گرفته بر طبق دستوراتش رفتار می کند.اگر توانستند بدین وسائل داماد را مسخر سازندحرفی در میان نیست،لیکن اگر داماد تسلیم خواسته آنان نشد لجبازی وکشمکش به صورت شدیدتری شروع خواهد شد.
حتی ممکن است در اثرلجبازی،کار به طلاق بلکه قتل و جنایت منتهی شود.بدین جهت اکثر داماد ها از دست مادر زنشان ناراضی هستند و از مزاحمتها و دخالتهای بیجای او آه و ناله دارند.ناسازگاریها و بهانه گیریهای همسرشان را بگردن او می گذارند.می گویند اوست که حرف یاد دخترش می دهد و نمی گذاردزندگی کند.
بد نیست به عنوان نمونه به درد دل چند داماد توجه کنید:
ـ (جواد-م) می نویسد:مادر زن من یک دیو است یک اژدها است افعی دو سر است.خدا چنین مادر زنی را نصیب گرگ بیابان نکند.چنان دماری از من در آورده و چنان روزگارم را سیاه و زندگی را به کامم تلخ کرده است که کم مانده از دستش دیوانه شوم.و سر به کوه و بیابان بگذارم...تنها من نیستم که از دست مادر زنم دل خون ی دارم این یک دردعمومی است. فکر می کنم از هر صد نفر مرد متاهل ۹۵ نفرشان به آن مبتلاهستند.تازه بقیه هم لابد مادر زن ندارند.
ـ (محمد-ف) می نویسد:مادر زنم در زندگی من و زنم دخالت می کند.بی خود باعث ناراحتی ما می شود.پشت سر فامیل من غیبت می کند.وقتی برای زنم چیزی می خرم فورا ایراد می گیرد. از رنگ آن انتقاد می کند مدلش را نمی پسندد و با هزار و یک جور دلیل سعی می کندچیزی را که خریده ام بی ارزش جلوه دهد.
ـ (پرویز-ک) می نویسد:تا حال سه مرتبه ما را تا آستانه طلاق برده.مثل عقرب نیش میزند.به دخترش یاد می دهد که نسبت به من بی احترامی کند و به کارهای منزل نرسد و توقعات بیجا داشته باشد هروقت به خانه ما بیاید تا یک هفته منزل ما تبدیل به جهنم می شود.بدین جهت چشم دیدنش را ندارم (۱) .
اکثر داماد ها چاره کار را در این می بینند که بهر طور شده نفوذ مادرزنشان را قطع کنند و جلو دخالتهای او را بگیرند.بدین منظور ملاقاتها ورفت و آمدها را حتی المقدور محدود می سازند.اجازه نمی دهند همسرشان بخانه پدر و مادرش برود یا آنها به خانه اش بیایند.با آنها قطع رابطه می کند،گوش به حرفشان نمی دهد،بی اعتنایی می کند.به دخالتهای آنان اعتراض می نماید.و به طور خلاصه در مقابل آنها سرسختی و مقاومت نشان می دهد.
لیکن روش مذکور با اینکه متعارف است یک روش عقلائی نیست بلکه غالبا نتیجه معکوس می دهد.زیرا محبت دختر و مادر یک پیوند طبیعی است که قطع کردن آن به آسانی امکان پذیر نیست.چگونه مرد انتظار دارددختری که سالها در دامن مادرش پرورش یافته و از مهر و محبت بی شائبه او برخوردار بوده و هنوز او را بهترین حامی و خیرخواه خویش می داند،به مجرد اینکه با یک مرد ناشناس پیمان زناشویی بست بدون چون و چراتسلیم او شود و زحمتها و محبتهای پدر و مادرش را یکسره نادیده بگیرد وبطور کلی با آنان قطع رابطه کند؟!
هرگز چنین امری امکان پذیر نیست.و اگر هم در اثر ناچاری چندروزی با آنها قطع رابطه کرد دوام پیدا نخواهد کرد.زیرا حرکت جبری همیشگی نخواهد بود.تا مدتی ممکن است صبر و حوصله بخرج بدهد امابالاخره بستوه آمده در موقع مقتضی عکس العمل شدیدی از خویش نشان خواهد داد.ممکن است،در اثر سختگیریهای زیاد گستاخ و پررو شود وبنای نافرمانی و عصیان را بگذارد.
ممکن است به قصد انتقام،با خویشان شوهرش ناسازگاری و اوقات تلخی کند و هر روز اسباب نزاع و کدورت فراهم سازد.به علاوه خیلی بعید است که مرد بتواند بدین وسیله روابطمادر زنش را بکلی قطع کند.بالاخره او از دخترش دست بردار نیست.
بلکه همین امر باعث می شود که کینه و کدورتش زیادتر گردد و مستقیم وغیر مستقیم با دخترش تماس بگیرد و او را به ناسازگاری و اذیت و آزارتشویق کند. در این صورت ممکن است در اثر لجبازی و کینه توزی کار به طلاق و جدایی بکشد.بسیاری از طلاق ها در اثر همین لجبازیها وستیزه گریهای غیر عقلائی بوجود آمده است.
از همه اینها گذشته،اصولا به نفع انسان نیست که با خویشان همسرش که می تواند از حمایت آنها برخوردار شود و از معاشرت و رفت وآمد با آنها استفاده کند بطور کلی قطع رابطه کند.
بهر حال این روش نه تنها کار را اصلاح نمی کند بلکه مشکلات رازیادتر و اوضاع را وخیم تر خواهد کرد.حتی ممکن است به خودکشی یاقتل و جنایت منتهی شود.
پلیس هند گزارش داد که روابط نامساعد میان داماد و مادر زن یکی از علل اصلی ۱۴۶ خودکشی است که در سال گذشته در دهلی نو وقوع یافته است (۲) .
مردی که از دخالتهای مادر زنش ناراحت بود خودکشی کرد (۳) .
مردی که از دخالتهای بیجای مادر زنش به تنگ آمده بود او را ازتاکسی بیرون انداخت (۴) .
داماد سر مادر زنش را با چکش شکست.و برادر زنش کینه او رادر دل گرفته با چاقو وی را مجروح کرد و متواری شد (۵)
مردی بنام...چون از دست مادر زنش بستوه آمده بود ظرف کله وپاچه جوشان را روی سر و صورت او ریخت.مادر زن فریادی کشید و نقش بر زمین شد.او را به بیمارستان رساندند.اما پزشک معالج پس از معالجات اولیه گفت:
چون سوختگی عمیق و خطرناک است باید او را به تهران ببرید.
زن همراه مادرش عازم تهران شد و به شوهرش گفت:ما در شوشترازدواج کردیم ولی بزودی در تهران از هم طلاق خواهیم گرفت.چون شوهری مثل تو به درد من نمی خورد (۶) .
پس روش مذکور بر رویهم روش خوبی نیست و تا ضرورت اقتضانکند نباید آن را انتخاب نمود.لیکن چاره کار منحصر به آن نیست بلکه راه دیگری نیز وجود دارد که معقول تر و اطمینان بخش تر بوده علاوه بر اینکه ضرری ندارد غالبا با موفقیت توام است.قبلا لازم است دو نکته را یادآورشویم:
۱) این مطلب مسلم است که مادر زن دشمن و بدخواه داماد نیست.بلکه بر طبق ناموس طبیعت باید دوستدارش باشد،چنانکه در اوائل خویشاوندی غالبا چنین است.به علاوه، مقتضای محبتی که نسبت به دخترش دارد اینست که داماد ش را نیز دوست داشته باشد زیرا سعادت وخوشبختی دخترش را در دست او می داند.پس اگر در زندگی داخلی آنهادخالت می کند مسلما قصد سوئی ندارد بلکه هر چه باشد از روی دلسوزی وخیرخواهی است.
البته امکان دارد که دخالتهای بیجا و پیشنهادهای نادرست و حتی زیانبخشی داشته باشد لیکن آنهم در اثر نادانی و جهالت میباشد.نباید بنظربدبینی بآنها نگاه کرد.
۲) علاقه مادر و فرزند یک علاقه طبیعی است که قطع آن بآسانی امکان پذیر نیست.و اگر کسی در صدد قطعش برآید چون بر خلاف ناموس خلقت قدم برداشته آثار سوئی ببار خواهد آورد.اصولا وجهی ندارد و دور از انصاف هم هست که انسان بخواهد رابطه مادر و دختر راقطع کند و در بینشان جدایی بیفکند.
چنانکه مرد میخواهد با پدر و مادرش آزادانه رفت و آمد کندهمسرش نیز اهل عاطفه است و دلش میخواهد با خویشانش معاشرت داشته باشد.
با توجه به مطالب مذکور میتوان گفت که بهترین طریق حل این مشکل اینست که با مادر زن بلکه سایر خویشان همسرش معاشرت وروابط حسنه داشته باشد و از آنها کاملا احترام کند.با زبان خوش ومهربانی سعی کند محبت آنها را جلب نماید.با نیکی و اظهار محبت دلشان را بدست آورد.در کارها با آنها مشورت نماید.مشکلات زندگی را در میان نهاده از فکر آنها استمداد کند.به پیشنهادها و راهنماییهای مفیدشان گوش بدهد.
از همسرش انتقاد نکند. کاری کند که آنها یقین داشته باشند که نسبت به دخترشان وفادار است و واقعا او را دوست دارد.اگر پیشنهادنادرستی داشتند که انجام دادن آن صلاح نیست یا برایش امکان ندارد بداندکه قصد سوئی ندارند در اینصورت سعی کند با زبان خوش و دلیل و برهان مفاسد آنرا برایشان اثبات کند،در رد پیشنهادشان به تندی و خشونت یابی اعتنائی متوسل نشود.حتی اگر از همسرش دلخوری داشت میتواند به عنوان استمداد نه اعتراض مطلب را دوستانه با آنها در میان بگذارد و ازنظریاتشان استفاده کند.
داماد باید همواره این مطلب را در نظر داشته باشد که مدارا و سازش با مادر و پدر و برادر زن و جلب دوستی آنها یکی از رموز بزرگ زناشویی و از لوازم زن داری محسوب میشود.بدینوسیله نسبت به داماد اعتماد و محبت پیدا میکند و بسیاری از مشکلات زناشویی خود بخود حل میشود.بنابراین اگر دیده میشود که اکثر داماد ها از دست مادر زنشان ناراضی هستند چنان نیست که همه اش تقصیر مادر زن باشد بلکه خودشان نیز بی تقصیر نیستند.زیرا آنها هستند که با رفتار غیر خردمندانه خویش یک دوست واقعی را بصورت یک مزاحم در آورده اند.
بسیارند داماد هاییکه با مادر زن و پدر و برادر همسرشان روابطنیک دارند و از معاشرت و پشتیبانی آنها برخوردار میشوند.
▪ به نمونه زیر توجه فرمایید:
ـ (منوچهر...) می نویسد:مادر زن من یک فرشته است بلکه ازفرشته هم بهتر.از مادرم بیشتر او را دوست دارم.مهربان و رئوف و فهمیده و خوش قلب است.مادر زن من حلال مشکلات زندگی داخلی من است.
وجود او ضامن خوشبختی و سعادت خانوادگی من است (۷) .
البته ممکن است در بین مادر زنها افراد لجوج و نادان وخودخواهی پیدا شوند که قابلیت تفاهم و اصلاح نداشته باشند و بهیچ وجه نتوان جلو دخالتهای بیجا و پیشنهادهای سفیهانه آنها را گرفت،لیکن دراینصورت هم صلاح نیست با تندی و خشونت و قهر و دعوا با آنها رفتارکرد،بلکه بهتر است حتی الامکان با نرمی و مدارا و اخلاق خوش با آنهارفتار کرد.زیرا گرچه قابلیت اصلاح ندارند لیکن بدینوسیله میتوان تاحدودی از لجبازیها و ایرادهای آنها کاست و از خطرهای بزرگی که ممکن است کاخ زناشویی را از هم بپاشد جلوگیری کرد.
در اینگونه موارد بر مرد لازم است سعی کند با همسرش تفاهم کامل برقرار سازد.با اظهار محبت قلبش را مسخر نموده اعتمادش را جلب کند.
در مورد پیشنهادها و دخالتهای نادرست مادر زنش با زبان خوش ومهربانی مطلب را با همسرش در میان بگذارد و مفاسد آنرا برایش تشریح کند و با دلیل و برهان برایش اثبات کند که پیشنهاد مادرش از روی نادانی صادر شده بصلاح واقعی نیست.
اگر مرد توانست با همسرش تفاهم کامل برقرار کند و او را هم عقیده وهم سلیقه خویش گرداند همه مشکلات و از جمله مشکل مادر زن خود بخودبرایش حل میشود.بهر حال این مطلب را هیچگاه نباید فراموش کرد که بانرمی و مدارا و اخلاق خوب و تدبیرات خردمندانه همه مشکلات را میتوان حل کرد و پیمان مقدس زناشویی را استوار ساخت.
▪ حضرت علی (ع) فرمود:جلب دوستی نصف عقل است (۸) .
▪ حضرت علی (ع) فرمود:نزدیکی با مردم و خوش اخلاقی با آنها ازشرور و بدیها جلوگیری میکند (۹) .
▪ علی (ع) فرمود:با کسیکه در مقابل تو خشونت و درشتی میکند نرمی ومدارا کن شاید بدینوسیله رام گردد (۱۰) .
▪ علی (ع) فرمود:با یکدیگر نزدیک شوید و احسان کنید.از قهر وجدایی بپرهیزید (۱۱) .
۱-اطلاعات هفتگی شماره ۱۶۴۶. ۲-کیهان ۱۵ فروردین ۱۳۵۲ ۳-اطلاعات ۱۲ اردیبهشت ۱۳۴۹ ۴-اطلاعات ۱۳ اردیبهشت ۱۳۴۹ ۵-کیهان ۴ اسفند ۱۳۵۰ ۶-اطلاعات ۱۴ اسفند ۱۳۵۰. ۷-اطلاعات هفتگی شماره ۱۶۴۶. ۸-بحار ج ۱۶۸ ۹-بحار ج ۷۴ ص ۱۶۸ ۱۰-بحار ج ۷۴ ص ۱۶۸ ۱۱-بحار ج ۷۴ ص ۴۰۰

تبیان
ویرایش و تلخیص:برگزیده ها


,