آشنايي باسازهاي ايراني
این ساز متشکل است از حلقه ای چوبی به عرض 5 تا 7 و قطر دایره ای از 25 تا 40 سانتی متر که بر یکی از سطوح جنبی دایره ای شکل آن پوست کشیده شده و در جدار داخلی ساز حدود چهل حلقه فلزی کوچک به فواصل مساوی آویزان شذه است. در یکی از نقاط جدار چوبی سوراخی است که نوازنده انگشت شصت دست راست را در آن داخل می کند و به این وسیله ساز را نگه می دارد و با بقیه انگشتان هر دو دست بر پوست می کوبد و در عین حال ساز را کمی سریع حرکت می دهد تا حلقه های کوچک داخلی همراه با کوبیدن انگشتان صوتی زنگ وار نیز حاصل کنند.هیچ یک از اصوات ساز حائز ارتفاع معین نیستند.
قیچک یا غژک
شکم ساز از دو قسمت مجزا از یکدیگر تشکیل یافته قسمت تحتانی کوچکتر و به شکل نیم کره است که بر سطح مقطع جلو پوست کشیده شده و روی خرک ساز قرار دارد.قسمت بالائی بزرگتر مانند چتری روی قسمت تحتانی قرار گرفته و هر دو قسمت توسط سطحی منحنی از عقب به هم اتصال یافته اند و در نتیجه در جلو یا بین دو قسمت حفره ای تشکیل شده است. سطح جلوئی قسمت بالا، جز در ناحیه وسط که زیر گردن ساز قرار گرفته به صورت دو شکاف پهن باز است.
دسته ساز تقریبا در نصف طول خود روی شکم قرار گرفته و نیمه دیگر در بالا به جعبه گوشی ها متصل است و دسته فاقد دستان است.
سر متشکل است از جعبه کوچک(محل قرار گرفتن چهار گوشی، هر دو گوشی در یک طرف آن) و یک زائده منحنی شکل برای آویختن ساز که کمی به عقب برگشته و جهتی افقی یافته است.قیچک اساسا جزو دسته سازهای محلی بوده که در سالهای اخیر در حمایت وزارت فرهنگ و هنر به شهر آورده شده و نه تنها ساختمان و کوک آن را تکمیل و تنظیم کرده اند، بلکه آن را به سه اندازه مختلف، قیچک سوپرانو( به طول 5/56سانتی متر)، قیچک آلتو(63 سانتی متر) و قیچک باس به همان نسبت بزرگتر ساخته اند.تمام انواع بالا چهار سیمه است. طول سیم مرتعش در قیچک سوپرانو=5/33، در قیچک آلتو=5/37 و قیچک باس 70 سانتی متر است.وسعت هر یک از انواع حدود سه اکتاو است.
قيچك سوپرانو
سازی است که قابلیت تکنوازی و همنوازی هر دو را حائز است ولی دو نوع بعدی آلتو و باس بیشتر به منظور همنوازی در ارکستر به کار می رود.آرشه قیچک پس از استاندارد شدن ساز عینا همان آرشه ویولن است.قیچک از انواع سازهای محلی است که در سالهای اخیر به شهر آمده و مورد توجه قرار گرفته است و بیشتر در نواحی جنوب شرقی ایران معمول است.در سطح فوقانی شکم و پشت دسته سوراخ و حلقه ای است که دو تسمه به آن الصاق می شود: یکی از تسمه ها را به کتف چپ و دیگری ر ابه کمر می بندند و ساز در موقع نواختن تقریبا آزاد و آویزان مي شود. اما نوازندگان شهری تمایل به استفاده از این تمهید ندارند.کوک قیچک محلی ثابت نیست ولی قدر مسلم اینکه سیم ها تغریبا هیچ وقت نسبت به یک دیگر نسبت به یکدیگر فاصله پنجم نداشته اند.آرشه در اصل( نوع محلی آن) شبیه به آرشه کمانچه است و امروزه در شهر از آرشه ویولن و ویولن سل در نواختن نوع شهری آن استفاده مي شود.
کمانچه در دایره المعارف فارسی ج 2 ذیل کمانچه آمده است: از سازهای زهی قدیم ایران و در واقع نوع تکامل یافته رباب، کاسه گرد و پایه آهنی دارد و مانند تار و ویولن سیمهای آن را با گوشی محکم و کوک می کنند، کمانی که با آن کمانچه را می نوازند کمانه نام دارد و همان است که در ویولن کلمه فرانسوی آرشه به معنی کمان کوچک جای آن را گرفته است.
شادروان خالقی در کتاب سرگذشت موسیقی ایران، کمانچه را تکامل یافته رباب می نامد: ساز اخیر رباب که اول دو سیم داشته و بعدها یک سیم دیگر به آن اضافه شده است و با کمانه به صدا در می آمده و همان است که ما امروز کمانچه می گوییم. و به همین جا اضافه می کند از دوره صفویه به بعد کمانچه یکی از ارکان موسیقی ایران به شمار آمده است.
قسمت اصلی کمانچه کاسه آن است که به صورتهای مختلف ساخته می شود. کاسه کمانچه هنوز از نظر جنس چوب، اندازه ها و شکل یکسان و تثبیت شده نیست.
از نظر شکل، کاسه ها را به صورت کروی یا مخروط ناقص درست می کنند. کاسه هایی که به شکل مخروط ناقص هستند اکثرا پشت باز ساخته می شوند. استفاده از این کمانچه ها در قسمت های مرکزی ایران به خصوص در لرستان متداول است. این کمانچه ها صدایی پر قدرت و شفاف دارند و چون کاسه ی سبک دارند، اجرای قطعاتی که نیاز به چرخیدن سریع کمانچه دارد بر روی این کمانچه ها آسانتر است و این امتیازی است برای این نوع کمانچه. این کمانچه ها اغلب سه سیم دارند ولی این روزها به تدریج دارای چهار سیم می شوند. کمانچه های پشت باز معمولا از چوب توت و به صورت یک تکه ساخته می شوند.
کاسه های کروی به دو صورت یک تکه و ترکه ای هستند، در کمانچه های ترکه ای کاسه از به هم چسبیدن ترکه هایی که در روی قالب خم شده اند ساخته می شود. ضخامت این کاسه ها کم است و به همین دلیل کاسه سبک است و چرخیدن کمانچه به سهولت صورت می گیرد. کاسه های یک تکه از چوبهای مختلف ،معمولا از گردو خراطی می شود. وزن کاسه از کاسه های ترکه ای بیشتر و چرخش کمانچه تا حدی مشکل است.صدای این نوع کمانچه ها زیاد مطلوب نیست، کمانچه هایی ساخته می شود که تغریبا کروی است و از چوب توت به صورت دو تکه ساخته می شود، این کمانچه ها چون دست باز هستند در تنظیم شکل و ضخامت و اندازه های دهانه کمانچه دقت بیشتری دارند و خوش صدا هستند.
قطر بیرونی کاسه کمانچه موسیقی سنتی معمولا 20 سانتی متر است، در حالی که در مناطق مختلف ایران اندازه کاسه کمانچه متفاوت است، ترکمنها کمانچه با کاسه های بسیار کوچک می سازند. در نقاط دیگر دنیا نیز که سازهایی شبیه به کمانچه ما دارند کاسه ها کوچک و غالبا از پوست نارگیل ساخته می شود.دسته کمانچه بر خلاف کاسه تقریبا در یک شکل ساخته می شود. جنس دسته از چوب گردوو شکل آن مخروط ناقص و قطر آن در شیطانک 37 میلی متر و در محل اتصال به کاسه 31 میلی متر است. طول دسته کمانچه 31 سانتی متر است.در گذشته کمانچه دارای سه سیم بوده است، گاهی دو سیم اول و دوم مضاعف انداخته می شد و احتمالا در تبعیت از ویولن به چهار سیم تبدیل شده است. بنابراین چهار سیم و در نتیجه چهار گوشی بر روی دسته کمانچه قرار می گیرد، و این سیمها پس از رد شدن از روی شیطانک و عبور از روی دسته و کاسه به سیم گیر وصل می شوند. بر روی دهانه کمانچه پوست کشیده می شود و این پوست معمولا پوست دل گاو، پوست ماهی، پوست آهو و غیره می تواند باشد.
خرک بر روی پوست قرار می گیرد و سیم ها با فشار خرک را به پوست می چسبانند. کمانچه به وسیله یک پایه که در قسمت سیم گیر به کاسه وصل شده است، روی پای نوازنده قرار می گیرد.آرشه کمانچه، که اسم اولیه اش کمانه بوده است، تشکیل شده است از یک چوب که از یک طرف انحنا دارد با بلندی 60 سانتی متر و موی دم اسب.موی آرشه کمانچه بر خلاف سازهای زهی غربی بر روی چوب محکم کشیده نمی شود، بلکه نوازنده است که به هنگان نوازندگی به تناسب احساس فسار را بر روی سیم تغییر می دهد.چگونگی صدای کمانچه به عواملی بستگی دارد که بعضی از آنها از این قرارند: جنس چوب، ضخامت در نقاط مختلف کاسه، شکل کاسه، اندازه های کاسه، چگونگی سطح کاسه از نظر تراش، نوع و ضخامت پوست، جنس و شکل و اندازه و محل قرار گرفتن خرک، چگونگی شیطانک، جنس سیم، زاویه اتصال دسته به کاسه.برای ساختن کمانچه ای با صدای دلخواه ضمن در نظر داشتن عواملی که گفته شد سالها تجربه لازم است.
نی سازی است متشکل از یک لوله استوانه ای از جنس نی که سراسر طول آن از هفت بند و شش گره تشکیل شده است ( به این دلیل این ساز را نی هفت بند نیز می گویند). نی به قطرهای متفاوت از 5/1 تا 3 سانتی متر و طولهای مختلف حدود 30 تا 70 سانتی متر ساخته شده، در تمام آنها، روی لوله کمی در قسمت پائین 5 سوراخ در طرف جلو و یک سوراخ در قسمت عقب قرار گرفته، و در یک یا دو انتهای نی روکشی برنجی با طولی کوتاه لوله نئی را پوشانده است، و لبه لوله در قسمت دهانی آنقدر تیز است که من تواند لای دندانها قرار گیرد.
نی از انواع سازهای بی زبانه است.
هوا از طریق نفس نوازنده ار انتهای بالائی به درون فرستاده شده و قسمت اعظم آن از نزدیکترین سوراخ باز خارج می شود.بنابراین باز و بسته شدن سوراخ ها به توسط انگشتان هر دو دست نوازنده، طول هوای مرتعش و طول موج ارتعاش را زیاد و کم کرده و در نتیجه صوت زیر و بم مي شود.این ساز را نمی توان کوک کرد.یعنی کوک آنرا چنانکه در سازهای زهی با پیچاندن گوشی ها میسر است نمی توان تغییر داد. بدین نسبت نمی توان آن را با ساز دیگر منطبق کردو از اینرو معمولا در نقش تکنوار ظاهر می شود.
گاه اگر چه بسیار به ندرت که بخواهند از صوت نی در همنوازی ارکستر استفاده کنند. ناگزیر نوازنده ساز تعدادی نی را با کوک ها مختلف فراهم کرده و در دسترس خود می گذارد تا در طی همنوازی یا همراهی صدای خواننده به تناسب موقع از یکی از نی ها استفاده کند.وسعت صدای نی حدود دو اکتاو و نیم است، ولی میدان صدا یا کوک در سازهای مختلف تفاوت می کند. اجرای اصوات در اکتاوهای بالاتر به وسیله فشار هوا عملی است. به عبارت دیگر با دوبرابر کردن فشار صداهای حاصله یک اکتاو زیر می شود و باید دانست که هر نی فاقد یکی دو صدا است.
نی از دسته سازهای محلی است و تغریبا در تمام نقاط ایران معمول است. نوازندگان محلی با ابتکاری سنتی تا اندازه ای از قطع شدن صدای ساز هنگام تازه کردن نفس جلوگیری می کنند.توضیح آنکه در حین نواختن، هوا را از بینی به ریه و نیز به لپ ها داخل کرده ذخیره می کنند و این هوا را به تدریج به درون لوله می فرستند.نی کامل دارای هفت سوراخ است و معمولا آن را هفت بند می گویند. عدد هفت یکی از اعداد مقدس بابلیهاست و نزد قدما عدد کامل بوده است.بابلیها به علم نجوم اهمیت بسیار می دادند، علوم آنها با اعقاید دینی آمیخته بود و تصور می کردند عطارد، زهره، مریخ، مشتری، زحل و آفتاب و ماه از مظاهر خدایانند، و از هفت روز هفته هر روز را به ستایش یکی از خدایان اختصاص داده بودند.
تار
جمله اي در هنر نوازندگي وجود دارد که مي گويد: بهترین ساز آن سازي است که نوازنده احساس کند این ساز در آغوش و دستان او به راحتي قرار گرفته و صدایی طبیعی و مطبوع نسبت به ذائقه فرهنگی او به وجود مي آورد.
و الحق که با نگاهي در بین سازها در خواهیم یافت که تار يک چنین سازی است.
نغمه هایی بسیار روح انگیز دارد و وقتی در آغوش نوازنده اش قرار می گیرد گویی که این چوب و پوست از روح نوازنده خود جان می گیرند و زنده می شوند.
تار یکی از قدیمی ترین سازهای ایرانی است که به آن وتر نیز گفته می شود.اگر چه ما هنوز اطلاعات درستی از تاریخ دقیق پیدایش و ساخت آن نداریم ولی از قرار معلوم ان به زمان ابو نصر فارابی بر مي گردد.موسیقی دانان قدیم و بزرگی چون صفی الدین ارموی،خواجه بها الدین و ابوالفرج اصفهانی و تنی چنداز شاعران و نویسندگان دوران گذشته درباره تقسیم فواصل پرده های که هم خوان و موافق پرده های تار نیز می باشد مطالبی گفته، شعری سروده و یاد کرده اند.به عنوان مثال بابا طاهر همدانی شاعر شوریده و عارف ایران که در نیمه قرن پنجم هجری مي زيست در سروده ای از خود چنین این ساز را یاد مي کند:
دلی دیدوم چو مرغ پا شکسته، چو کشتی، بر لب دریا نشسته
همه گویند طاهر، تار بنواز صدا چون مي دهد تار شکسته
شکل ظاهری کاسه تار شبیه دل است و شاید به خاطر همین است که تار را ساز اهل دل و حال و تسکین دهنده روان آدمي لقب داده اند زیرا تار دارای صدای لطیف و دلربا است که بسیاری از متفکرین، عارفان، فیلسوفان، وارستگان و صوفیان پاک دل به آن عشق مي ورزند.تار صدایی گرفته، محزون و کاملا شرقی دارد و از جنبه داشتن رزونانس، قدرت صدایی بالا و اجرای دستگاه ها و آوازهاي موسيقي سنتی ایران برترین و کاملترین ساز ایرانی محسوب مي شود.
تار از يک کاسه که روی آن پوست کشيده درست گردیده که همین کاسه نیز به دو قسمت بزرگ و کوچک تقسیم شده که قسمت بزرگ را شکم و کوچک را نقاره مي نامند.دسته تار معمولا 45 تا 50 سانتی متر است که بر کناره های جلوی آن دو روکش استخوانی کار گذاشته شده است در انتهای دسته تار جعبه ای تعبیه شده که ب ه جعبه گوشی معروف است، که از هر طرف آن سه گوشي بر سطوح جانبی این جعبه قرار داده شده که سیم های تار را به دور آنها مي پیچند.تعداد سیم های تار شش عدد است که از آخر کاسه یا شکم شروع شده و از روی خرک که به منظور بالا نگاه داشتن سیم ها بر روی پوست قرار گرفته مي گذرد.اين شش سیم در تمام طول دسته کشیده شده و به داخل جعبه گوشي ها رفته و به دور آنها پيچيده شده است.
سیمهای ششگانه عبارتند از:
دو سیم سفید( پائین) که همصدا کوک می شوند.
دو سیم زرد( همصدا)
یک سیم سفید نازک به نام زیر
و یک سیم زرد(بم)
که دو تای آخری غالبا به فاصله اکتاو کوک می شوند.
فاصله سیم های هم صوت سفید، نسبت به سیم های زرد غالبا چهارم و سیم های سفید نسبت به سیم بم معمولا فاصله اکتاو یا هفتم را تشکیل می دهند.تار با مضرابی کوچک از جنس برنج به طول تقریبی سه سانتی متر نواخته می شود. در قسمتی از نصف طول مضراب، برای آنکه در دستهای نوازنده راحت قرار گیرد با موم پوشیده شده است.در گذشته سازندگان تار در گوشه و کنار کشور بسيار بودند که نامی از ایشان به جای نمانده و تنها تنی چند از ایشان مثل استاد خاجیک، هامبارسون، فرج الله، آقا قلی، یحیی، برادران صنعت و استاد حاجی و پسرش رمضان شاهرخ شناخته شده اند.کسانی که به بقای اين ساز و تکامل ان کمک کردند و عمر خود را بر سر این کار نهادند.
سه تار سه تارشکل ظاهری آن مانند تار است، با این تفاوت که شکم آن یک قسمتی، گلابی شکل و کوچکتر است، سطح رویی کاسه سه تار نیز چوبی است، سه تار امروزی چهار سیم است. خرک سه تارکوچکتر از خرک تار بوده، و دسته آن نیز از دسته تار نازکتر است، سه تار فاقد جعبه گوشی است و گوشی های چهارگانه آن دو عدد در سطح جلویی انتهای دسته(سرساز) و دوتای دیگر در سطح جانبی چپ ( در هنگام نواختن در سطح بالایی) کار گذاشته شده اند.
تعداد دستان های سه تار در زمان حاضر مانند تار 28 است.
سه تار با ناخن انگشت اشاره ( و گاه توام با ناخن انگشت وسطای)دست راست نواخته می شود. به عبارت دیگر مضراب سه تار در واقع ناخن انگشتان نوازنده است و به همین دلیل و به علل اکوستیکی دیگر، صدای این ساز ضعیف بوده برای تکنوازی در جلوی جمعیت یا همنوازی در ارکستر مناسب نیست.چنین به نظر می رسد که سه تار در قدیم، سازی محلی بوده و آن زمان سه سیم داشته است ( کلمه سه تار دلالت بر همین نکته می کند) ولی بعدها شهری شده و سیمی بر آن افزوده اند.به روایت از ابوالحسن صبا نقل می کنند که سیم چهارم سه تار را درویشی سه تارنواز به نام مشتاق علیشاه به آن ساز افزوده است و نوازندگان قدیمی این سیم را به نام مشتاق می شناسند.
سه تار به دلیل نقص ساختاری که در گذشته داشت و به دلیل صدای کم آن، کمتر مورد توجه بود. ولی با سالها تجربه نوازندگی سه تار ساخت آن نیز تکامل یافته و نوای گرم، صمیمی و نافذ آن توجه بسیاری از اهل ذوق را به خود جلب کرده است.سه تار در حال حاضر دارای 4 سیم است. سیم اول سفید است و حاد نامیده مي شود، موسوم به سیم دو و جنس آن از فولاد است.سیم دوم زرد و به نام سیم سل است،سیم سوم موسوم به سیم زیر که با سیم سفید بسته می شود. سیم چهارم زرد و زنگ یا مشتاق نامیده می شود و جنس آن از فولاد است.این سیم را میرزا محمد تربتی خراسانی ملقب به مشتاق علی اضافه کرده است و به همین دلیل این سیم را مشتاق مي نامند.سیم چهارم مانند سیم دوم زرد ولی اندکی ضخیم تر است.معمولا برای کوک سه تار، سیم اول دو، سیم دوم سل و سیم سوم دو، کوک مي شود.روی کاسه صوتی سه تار از چوب پوشيده شده است و برای انعکاس صوت سوراخ هایی روی آن به وجود مي آورند.
یکی از سازندگان مشهور سه تار آقای جواد چای چی اصفهانی است، به نظر اين هنرمند گرامی طول کاسه سه تار از 26 تا30 سانتی متر، عرض کاسه به تناسب بین 12 تا 16 سانتی متر مکعب، و طول دسته 40 تا 48 سانتی متر و قسمتی که گوشی ها در آن تعبیه مي شوند 12 سانتی متر و عرض دسته 3 سانتی متر است.صدای سه تار پس از تحقیق و تفحس و کوشش آقای احمد عبادی و افزایش فاصله سیم های روی صغحه کاسه صوتی به صدای دل انگیزی تبدیل شده است که با گذشته قابل قیاس نیست.
عود
عود ابزار موسيقايي عرب، ترک، ایران ،ارمنستان ،یونان و چند ين کشور ديگر در مناطق خاور است که ايرانيان در قرنهاي اخير به علل نامعلوم از آن کمتر سود برده، و اين ساز زيبا با صداي دلنشينش جايگاه خود را در ميان سازهاي ديگر ملي ایران از دست داده است.
ابن خلدون در قرن 8 هجري قمري آن را به ترکه هاي چوبيني که انعطاف پذير است معني نموده.
اما چندي بر اين اعتقادند که لفظ عود را بر اين ساز معين بدان جهت انتخاب کرده اند که بين آن و بربط ايراني که در هزاران سال پيش از نظر ظاهري وجه اشتراک فراوان با اين ساز داشته افتراقي قائل شوند.
ايرانيان در گذشته اين ساز را رود هم مي ناميدند. اما در قرن اخیر گاه لفظ لوت را هم به عود اتلاق مي کنند.که در اصل داراي تفاوتهايي نیز هستند.عود همراه با حرف تعريف ال در زبان عربي العود خوانده مي شود ولي در زبانهاي لاتين الف آن حذف گرديده و حرف دال آخر آن به ت مبدل شده و به اين ترتيب تلفظ آن در زبانهاي لاتين به لوت تغييرشکل داده است ولي با اينکه لوت نام سازي است در اروپا اما لفظي کلي براي چندي از سازهاي زهي است.از ديدگاه سازشناسي، ساز عود در طبقه سازهاي زهي و در رده لوتهاي دسته دار که آن به موازات صفحه روي ساز و نواختن آن از طريق مضراب باشد قرار مي گيرد، بررسي سرنوشت ديرينه اين ساز در گرو شناخت تاريخي لوت است.
پيدايش نياکانان آنها به روزگار شکارچي گري انسان و استفاده از کمان و زه باز مي گردد و اين پرسش که چنين سازهايی به کدام یک از تمدنهاي کهن بشري ايران، مصر،هند،بين النهرين و چين مربوط مي شود موضوعي است که باستان شناسي ابزار موسيقايي بدان خواهد پرداخت، اما قطعا سازهايي که براي توليد صدا با دسته هاي کوتاه يا بلند با اشکات متفاوت، کاسه اي شبيه به کد و دارند. نياکان اصلي لوت هاي کنوني به حساب مي ايد.
آثار باستاني بين النهرين متعلق به هزاره دوم قبل از ميلاد تصوير مردي ايستاده را نشان مي دهد که به نواختن بربط مشغول است.بر پايه بعضي از اسناد ابن سريح ايراني نژاد نخستين کسي است که در عربستان در قرن اول هجري عود فارسي يا بربط را نواخته و نوازندگي ان را آموزش داده است.الاغاني مي گويد:آشنايي او با عود از آنجا شروع شد که عبدالله ابن زوبير جمعي که ايرانيان را به مکه دعوت کرده بود تا خانه کعبه را تعمير کنند ديوارگران ايراني عود مي زدند و اهل مکه از ساز و موسيقي ايشان لذت مي برند و آنرا تحسين مي کردند، ابن سريح پس به عود زدن پرداخت و در اين صنعت سرآمد هنرمندان زمان گشت.
در روزگاه امويان عود نوازاني همچون يونس کاتب-نشيت و ابن محرز نواختن عود را به دوران طلایی هنر در ایام ابراهيم،زلزل و زرياب منتقل مي کنند.
در نيمه دوم قرن 8 ميلادي و اويل روزگار عباسيان موسيقيدان برجسته درباري عود جديدي ساخت که با استقبال زيادي روبه رو شد و به زودي جاي عود فارسي يا بربط ايراني را گرفت که عموم آن را مي نواختند.این عود کامل را به زبان عرب عود شبوط مي گويند که دسته ان ذر قسمت بالا کم. عريضتر و باريکتر از نزديک کاسه بوده البته نام زلزل نيز به خاطر اصلاحاتي شهرت يافته که در فواصل گام ها صورت داده است زيرا اوست که فاصله معروف سوم خود را روي عود کشف و معرفي کرده است.
ساختمان عود الشبوط همانند ماهی بوده در حالي که عودهاي پيشين نسبت به آن گلابي شکل بودند، دسته اي از اين عودهاي گلابي شکل را که اکنون در کشور پرتغال نواخته مي شوند مشت مي نامند. تغييراتی که زلزل در ساختمان دسته عود به وجود آورده موسيقي دان دیگري نيز به نام زرياب در حدود سالهاي 230 هجري عود از پرهاي کرکس ساخت و سيم پنجم را نيز بر آن افزود و با مضرابي که از ناخن عقاب ساخته بود آن را مي نواخت زرياب در همين سالها به سبب رقابت اسحاق موسلي مجبور به ترک وطن و راهي کولدورا در آندلس شد و با استقبال سلطان اسپانيا روبه رو شد با اينکه زرياب در کولدوا سيم پنجمي بر اين ساز افزوده بود اما به گفته ابوالفدا اين ساز در شرق همچنان با چهار سيم نواخته مي شد. شايد در همين ايام در بغداد هم به ضرورت سيم پنجم پي برده باشد.فارمر در اين مورد مي گويد که فارابي نيز سيم پنجمي قائل بوده است ولی به نظر مي رسد که آن را فقط در تحليلهاي نظري اش درباره موسیقی مد نظر قرار مي داده است چنانکه الکندي نيز يک قرن قبل از او در بررسي های تئوريک خود از صداي عود،عود را با پنچ سیم در نظر مي گرفت.
شکل ظاهری:
شکم این ساز بسیار بزرگ و گلابی شکل، و دسته ان بسیار کوتاه است، به طوری که قسمت اعظم طول سیم ها در امتداد شکم قرار گرفته است. سطح رویه شکم از جنس چوب است که بر آن پنجره هایی مشبک ایجاد شده است. عود فاقد دستان و خرک ساز کوتاه و تا اندازه ای کشیده است.عود دارای ده سیم یا پنج سیم جفتی است. سیم های جفت با هم همصدا کوک می شوند، و بدیهی است که هر یک از سیم های دهگانه یک گوشی مخصوص به خود دارد گوشی ها در دو طرف جعبه گوشی سرساز قرار گرفته اند.عود بم ترین ساز بین سازهای زهی است، نت نویسی آن با کلید سل است که صدای ان عملا یک اکتاو بم تر از نت نوشته شده حاصل می شود.
مضراب عود از پر مرغ یا پر طاووس تهیه شده است و گاه نیز نوازنده با مضراب دیگری ساز را می نوازد.صدای عود کمی خفه، نرم و غم انگیز ولی نسبتا قوی است. این ساز نقش تکنواز و همنواز هر دو را به خوبی می تواند ایفا کند.عود چنان که گفته شده از اخلاف سازی قدیمی به نام بربط است از سوی دیگر ممکن است با نام عربی خود العود به اروپا راه یافته و در آنجا نام لوت گرفته باشد.شباهت کلمه العود در تلفظ عربی یعنی تخفیف همزه اول تغریبا لعود و تشدید د آخر به صورت، ت را با نام اسپانیائی این ساز یعنی لود مي توان احساس کرد.
سنتور
اولين اثري که از سازهاي شبيه سنتور به دست آمده اثري است از حجاري هاي دوره هاي آشوريان و بابليان در 669 قبل از ميلاد که نشان مي دهد اين ساز را به وسيله بند به گردن مي آويختند.
به دليل قرار داشتن ايران در مسير جاده ابريشم بين شرق و غرب و تغيير دائمي مرزها در شرايط کشورگشايي ها فرهنگها نيز مرتب دستخوش تحول شده و اين تحول آلات موسيقي را بي نصيب نگذاشته است به طوريکه به درستي معلوم نيست سنتور ابتدا در کدام کشور مورد استفاده بوده است ولي مطمئنا ايرانيها قبل ازظهور اسلام با اين ساز آشنا بودند و آن را کونار مي ناميدند.
به اتکا قد مت آثار کشف شده گمان اين است که اين ساز از قلمرو ايران به کشورهای دیگر راه یافته و نامهای مختلفی پیدا کرده است.سنتور با اندک تفاوتی در شکل ظاهر و با نام های مختلف در شرق و غرب عالم وجود دارد.اين ساز را در کشور چین یان کین، در اروپای شرقی دالسی مر، در انگلستان باتر فلای ها، در آلمان و اتریش مک پر،در هندوستان سنتور، در کامبوج في و در امريکا زیتر مي نامند که هر کدام داراي وجه تشابهاتي هستند.
ساز سنتور در تعدادي از جمهوری های سابق شوروی مانند ارمنستان و گرجستان نيز رايج هست.همچنين سنتورهای عراقی –هندي- مصري و ترکي که بعضي از آنها حدود 360 سيم دارند.عبدالقادر مراغه اي ساز ياطوفان را معرفي کرد که شبيه سنتور امروزي بود با اين تفاوت که براي هر صدا فقط يک تار مي بستند و با جابه جايي خرکها آن را کوک می کردند..
نام سنتور در اشعار منوچهري نيز آمده است:
کبک ناقوس زن و شارک سنتور زن است
فاخته ناي زن و بربط شده تنبور زنان
سنتور سازی کاملا ایراني است که ساخت آن را به ابونصر فارابي نسبت مي دهند که مانند بربط، ساز ديگر ايراني بعدها به خارج برده شد، سنتور سازی جعبه اي به شکل ذوذنقه است که به روي سطح آن دو رديف خرک تعبيه شده و از زوي هر خرک 4 رشته سيم هم کوک عبور داده شده است.سنتورهاي معمولي داراي 9 خرک مي باشند و وسعت صدايشان اندکي بيشتر از 3 اکتاو است و نوازنده در اجراي دستگاه هاي مختلف موسيقي سنتي کوک ساز را تغيير مي دهد و يا محل خرک ها را پس و پيش مي نمايد.
سنتور يا شاهان تور از جمله سازهاي کاملا شرقي است. شکل سنتور اقتباسي از کشتي است و سيم هاي آن برگرفته از تور ماهيگيري و صدا، صداي برخورد امواج دريا به صخره هاست.سنتور در زمانهاي گذشته به ابعاد مختلف ساخته مي شد که تا امروز به شکل هاي استاندارد سل کوک و لا کوک درآمده است.سنتور در طي ساليان و در پي مهاجرتها و رفت و آمدهاي فرهنگي به کشورهاي ديگر برده شد .از آن جهت گروهي بر اين عقيده اند که سازهايي چون ارگ و پيانو که از نظر صدادهي صدایی چون سنتور دارند الگوهايی کامل شده از این سازسنتي ایراني هستند و در طي ساليان و قرون متمادي دوره تکامل خود را پيموده و امروزه خود به سازهاي مستقلي تبديل گشته اند اما برخلاف اين سازها که در مسير تکامل گام برداشته بودند.
سنتور سير قهقرايي پيموده و تا اوايل قرن گذشته به سازي کاملا محجور بدل گشته.ساز سنتور پيشتر با 12 وتر سيم بم و 12 وتر سيم زير ساخته مي شد و سنتور 12 خرکي ناميده مي شد، امروزه سنتور 10 خرک و سنتور 11 خرکي و سنتور لا کوک نيز ساخته مي شود.سنتور 11 خرک سنتور چپ کوک ناميده مي شود در واقع هر خرکي که به سنتور اضافه مي شود صداي ساز يک پرده بم تر مي گردد.سنتور 9 خرک رايج ترين نوع سنتور است که سنتور سل کوک ناميده مي شود و نت هاي رديف براساس آن نوشته شده است در سنتور 9 خرک چنانچه براساسراست کوک تنظةم شود به ترتيب سيم ها از پايين بر مبناي مي-فا- سل کوک مي شوند و مناسب براي گروهي و ارکستر است.شاز سنتور براي رديف موسيقي سنتي و نيز براي استفاده در ارکستر داراي نقايصي است که براي رفع آنها چندي است دو نوع سنتور يکي کروماتيک با افزايش 7 خرک به خرکهاي معمولي و ديگري سنتور باس با صداي بم ساخته شده است.
معادل نصف عمر تمرين سنتور نوازان به کوک کردن آن مي گذرد چون ضربه هاي مداوم مضراب روي سيم ها و تاثير گذاري رطوبت و حرارت روي چوب و سيم ها کوک را به هم مي زند و 72 سيم بايد مرتب کوک يا هم خوان شود از اين رو سنتور سازي شناخته مي شود که در عين زيبايي بسياري از عوارض طبيعي مي وتند روي صدا و کوک ان تاثير بگذارد و حتي نوازنده هاي باتجربه را براي يک کوک دلخواه ناکام مي گذارد.نقل شده است که حبيب سماعي نوازنده سرشناس سنتور روزي در مجلسي گفته است که کوک سنتور مرا پير کرده است.
تار
جمله اي در هنر نوازندگي وجود دارد که مي گويد: بهترین ساز آن سازي است که نوازنده احساس کند این ساز در آغوش و دستان او به راحتي قرار گرفته و صدایی طبیعی و مطبوع نسبت به ذائقه فرهنگی او به وجود مي آورد.
و الحق که با نگاهي در بین سازها در خواهیم یافت که تار يک چنین سازی است.
نغمه هایی بسیار روح انگیز دارد و وقتی در آغوش نوازنده اش قرار می گیرد گویی که این چوب و پوست از روح نوازنده خود جان می گیرند و زنده می شوند.
تار یکی از قدیمی ترین سازهای ایرانی است که به آن وتر نیز گفته می شود.اگر چه ما هنوز اطلاعات درستی از تاریخ دقیق پیدایش و ساخت آن نداریم ولی از قرار معلوم ان به زمان ابو نصر فارابی بر مي گردد.موسیقی دانان قدیم و بزرگی چون صفی الدین ارموی،خواجه بها الدین و ابوالفرج اصفهانی و تنی چنداز شاعران و نویسندگان دوران گذشته درباره تقسیم فواصل پرده های که هم خوان و موافق پرده های تار نیز می باشد مطالبی گفته، شعری سروده و یاد کرده اند.به عنوان مثال بابا طاهر همدانی شاعر شوریده و عارف ایران که در نیمه قرن پنجم هجری مي زيست در سروده ای از خود چنین این ساز را یاد مي کند:
دلی دیدوم چو مرغ پا شکسته، چو کشتی، بر لب دریا نشسته
همه گویند طاهر، تار بنواز صدا چون مي دهد تار شکسته
شکل ظاهری کاسه تار شبیه دل است و شاید به خاطر همین است که تار را ساز اهل دل و حال و تسکین دهنده روان آدمي لقب داده اند زیرا تار دارای صدای لطیف و دلربا است که بسیاری از متفکرین، عارفان، فیلسوفان، وارستگان و صوفیان پاک دل به آن عشق مي ورزند.تار صدایی گرفته، محزون و کاملا شرقی دارد و از جنبه داشتن رزونانس، قدرت صدایی بالا و اجرای دستگاه ها و آوازهاي موسيقي سنتی ایران برترین و کاملترین ساز ایرانی محسوب مي شود.
تار از يک کاسه که روی آن پوست کشيده درست گردیده که همین کاسه نیز به دو قسمت بزرگ و کوچک تقسیم شده که قسمت بزرگ را شکم و کوچک را نقاره مي نامند.دسته تار معمولا 45 تا 50 سانتی متر است که بر کناره های جلوی آن دو روکش استخوانی کار گذاشته شده است در انتهای دسته تار جعبه ای تعبیه شده که ب ه جعبه گوشی معروف است، که از هر طرف آن سه گوشي بر سطوح جانبی این جعبه قرار داده شده که سیم های تار را به دور آنها مي پیچند.تعداد سیم های تار شش عدد است که از آخر کاسه یا شکم شروع شده و از روی خرک که به منظور بالا نگاه داشتن سیم ها بر روی پوست قرار گرفته مي گذرد.اين شش سیم در تمام طول دسته کشیده شده و به داخل جعبه گوشي ها رفته و به دور آنها پيچيده شده است.
سیمهای ششگانه عبارتند از:
دو سیم سفید( پائین) که همصدا کوک می شوند.
دو سیم زرد( همصدا)
یک سیم سفید نازک به نام زیر
و یک سیم زرد(بم)
که دو تای آخری غالبا به فاصله اکتاو کوک می شوند.
فاصله سیم های هم صوت سفید، نسبت به سیم های زرد غالبا چهارم و سیم های سفید نسبت به سیم بم معمولا فاصله اکتاو یا هفتم را تشکیل می دهند.تار با مضرابی کوچک از جنس برنج به طول تقریبی سه سانتی متر نواخته می شود. در قسمتی از نصف طول مضراب، برای آنکه در دستهای نوازنده راحت قرار گیرد با موم پوشیده شده است.در گذشته سازندگان تار در گوشه و کنار کشور بسيار بودند که نامی از ایشان به جای نمانده و تنها تنی چند از ایشان مثل استاد خاجیک، هامبارسون، فرج الله، آقا قلی، یحیی، برادران صنعت و استاد حاجی و پسرش رمضان شاهرخ شناخته شده اند.کسانی که به بقای اين ساز و تکامل ان کمک کردند و عمر خود را بر سر این کار نهادند.
تمبک تمبک
از میان سازهای ضربی موسیقی ایران تنبک کاملترین سازی است که تاکنون ساخته شده و آن را از گل پخته و چوب می سازند.معمولا روی ضرب پوست بره می کشند و نوع گلی بزرگ آن را در زورخانه به کار برده و می برند و برای استقامت بیشتر روی آن را پوست گوسفند می اندازند.این ساز از دو قسمت کلی و استوانه ای شکل تشکیل شده، قسمت اول( بالا و هنگام نواختن) به قطر تقریبی 25 تا 30 سانتی متر و به طول 45 سانتی متر،؛که سطح بالائی آن پوست کشیده شده و در پائین به قسمت دوم متصل شده است و این قسمت عبارت است از استوانه باریکتری که در انتها( پائین) کمی گشادتر شده و به دهانه ای باز منتهی گشته است. جنس تمبک معمولی از چوب است.
تمبک به منظور نواختن به طور افقی روی ران نوازنده نشسته قرار می گیرد و او دست چپ خود را در بالا و دست راست را در کنار راست تمبک قرار می دهد و با انگشتان، نرمه و تمام دست خود بر قسمت های مختلف( مرکز، میان، کنار) پوست می کوبد.صوت تمبک بدون ارتفاع معین است.از آنجا که وسیله کوبیدن روی ساز انگشتان انسان است و این وسیله قادر است بر روی تمبک ریزه کاری و شیرین کاری های فراوان اعمال کند می توان از آن به عنوان تکنواز استفاده های شایان و جالب کرد.نقش همنوازی در این ساز نه فقط همراهی ساز یا آواز و تامین و نگهداری ضرب موسیقی است بلکه طی 25 سال اخیر به ابتکار حسین تهرانی و همکاری دیگران ارکستری مرکب از گروه تمبک نوازان تشکیل شده قطعه هائی اجرا کرده اند.
تمبک زورخانه:
شکل ظاهری آن با تمبک معمولی کمی اختلاف دارد، قسمت بالائی آن به شکل جام (کاسه) و قسمت دنباله (در پائین) مخروطی تر از تمبک معمولی است. علاوه بر این تمبک زورخانه را از گل پخته می سازند. صدای آن نیز بم تر و قوی تر از تمبک معمولی است.
بلندی ساز 45 و قطر دهانه پوستی 48 سانتی متر است.بهترین تنبک ها ساخت شیراز است.
رباب
رباب به ضم اول بر وزن غراب سازی باشد مشهور که می نوازند و آن طنبور مانندی بود بزرگ و دسته کوتاهی دارد و بر روی آن به جای تخته پوست آهو کشند.
شکل ظاهری: رباب معمولا از چهار قسمت شکم، سینه، دسته و سر تشکیل شده است.
شکم در واقع جعبه ای به شکل خربزه است که بر سطح جلویی آن پوست کشیده شده و خرکی کوتاه روی پوست قرار گرفته است. سینه نیز جعبه ای مثلث شکل است که سطح جلویی آن تا اندازه ای گرده ماهی و از جنس چوب است. در سطح جانبی سینه هفت گوشی تعبیه شده که سیم های تقویت کننده صدای ساز به دور آنها پیچیده می شوند. بر سطح جانبی دیگر( سطح پائینی) پنجره ای دایره ای شکل ساخته شده است. دسته ساز نسبتا کوتاه است و بر روی آن حدود ده دستان بسته می شود و بلاخره در سر ساز مانند تار، جعبه گوشی ها قرار گرفته و در سطوح بالائی و پائینی این جعبه گوشی ها کمی به طرف عقب ادامه یافته است.
تعداد سیم های رباب شش یا سه سیم جفتی است که سیم های جفت با یکدیگر همصوت کوک می شوند.سیم های رباب در قدیم از روده ساخته می شده در حالیکه امروزه آنها را از نخ نایلون می سازند و سیم بم روی نایلون روکشی فلزی دارد.مضراب رباب امروزی مانند مضراب عود از پر مرغ ساخته شده است.رباب اساسا محلی است و بیشتر در نواحی خراسان و مرز افغانستان معمول است.
رباب سوپرانو
سازی است با مقیاس کوچکتر از رباب معمولی که به پیشنهاد حسین دهلوی آن را رباب سوپرانو نام گذاردند و رباب معمولی، تنها در هنریتان موسیقی ملی و در موارد همنوازی در ارکستر در مقابل رباب ساخته شده سوپرانو نام رباب آلتو به خود گرفت.
تنبور تنبور
که معرب آن طنبور است.
دارای شکمی گلابی شکل و دسته ای دراز است که بر روی آن از 10 تا 15 پرده بسته می شود، رویه جلویی شکم چوبی است. دسته این ساز مانند سه تار به سر ساز متصل است و سر در حقیقت ادامه دسته است که بر روی سطوح جلویی و جانبی آن، هر یک گوشی کار گذارده شده که سیم ها به دور آنها پیچیده مي شوند.در قدیم دوتار بر آن می بسته اند و اکنون سه تار هم بر آن می بندند، بعضی برای تقویت صدا شش تار هم بر آن می بندند.سیم های تنبور چهار عدد و معمولا به فاصله های مختلف کوک مي شده است.این ساز معمولا بدون مضراب و با انگشت نواخته می شود.چنانکه در تاریخ موسیقی ایران نوشته شده در قدیم سازی به نام تنبور وجود داشته و از آن انواع مختلفی ذکر کرده اند مثلا گفته شده که فارابی تئوری دان مشهور موسیقی ایران تنبور بغدادی و تنبور خراسان را دستان بندی کرده است.
دف - دایره دایره
این ساز متشکل است از حلقه ای چوبی به عرض 5 تا 7 و قطر دایره ای از 25 تا 40 سانتی متر که بر یکی از سطوح جنبی دایره ای شکل آن پوست کشیده شده و در جدار داخلی ساز حدود چهل حلقه فلزی کوچک به فواصل مساوی آویزان شذه است. در یکی از نقاط جدار چوبی سوراخی است که نوازنده انگشت شصت دست راست را در آن داخل می کند و به این وسیله ساز را نگه می دارد و با بقیه انگشتان هر دو دست بر پوست می کوبد و در عین حال ساز را کمی سریع حرکت می دهد تا حلقه های کوچک داخلی همراه با کوبیدن انگشتان صوتی زنگ وار نیز حاصل کنند.
هیچ یک از اصوات ساز حائز ارتفاع معین نیستند.
دوتار
دارای شکمی گلابی شکل و دسته نسبتا دراز است. تعداد 17 تا 20 دستان بر دسته آن بسته می شود. برخی از دوتارهای محلی در نواحی مختلف جنوب فاقد دستان است.
سطح روی شکم چوبی است. تعداد سیم های آن چنانکه از نام ساز بر می آید 2 تا است که به فاصله های مختلف کوک می شوند. طول دسته حدود 60 و مجموعا تمام ساز حدود یک متر است.وسعت صدای ساز از نت دو تا سل است، با تمام فواصل کروماتیک مخصوص موسیقی ایرانی.دوتار غالبا با انگشت یعنی بدون مضراب نواخته می شود.این ساز جنبه ای بیشتر محلی دارد و در نواحی جنوب کشور ما بسیار متداول است.
کنترباس کنترباس
بزرگترین و بم ترین عضو گروه سازهای آرشه ای است.تعداد سیم های آن چهار یا پنچ تا است.در قرن نوزدهم و کمی قبل از آن این ساز سه سیم داشته است. در حال حاضر سیم های کنترباس به فاصله چهارم کوک می شوند.
در این ساز اصوات عملا یک اکتاو بم تر از نتی که برای آن می نویسند صدا
مطالب مشابه :
بسته ارزشمند نرم افزار آهنگسازی FL Studio ( ورژن ایرانی )
كرده و با كيبورد كامپيوتر يا Studio و نواختن سازهای KORG با شامل سنتور، نی
سبكشناسى در آثار مشايخى
آثار ايرانى با استفاده از كامپيوتر در تلفيق با سال شروع به نواختن سنتور و تمبک
نواختن زنگ انقلاب
نكات مهم براي بالا بردن سرعت كامپيوتر . نواختن زنگ انقلاب . مکالمه شوهر روستایى با تلفن
بیوگرافی خواننده ها ی ایرانی
سالگی با نواختن سنتور که هنگامی که با چیره دستی او در نواختن گیتار كامپيوتر)
دانلود برنامه Touch Guitar برای نوکیا 5530 5230 n8 n97 5800 - گیتار لمسی برای Symbian 9.4
آن میتوانید به آسانی شروع به نواختن موسیقی های با کیفیت با ابزار ياهو-كامپيوتر
اخبار موسيقي ايران
تازه هاي كامپيوتر. بود، یعنی نواختن آن به صورتی بود که و ابعاد سنتور را با کلاف
آشنايي باسازهاي ايراني
قيمت بروز قطعات كامپيوتر. در موقع نواختن گشته.ساز سنتور پيشتر با 12 وتر سيم
برچسب :
نواختن سنتور با كامپيوتر