نگاه به زندگی از دریچههای متفاوت - نگاه متفاوت به زندگی
نگاه به زندگی از دریچههای متفاوت
روزی مرد ثروتمندی دست پسر بچه کوچک خود را گرفت و به تماشای روستایی برد تا نشان دهد روستائیان با چه فقر و مشکلاتی زندگی میکنند تا او قدر زندگیای را که دارد بداند.
مرد و پسرش به روستا رفتند و یک شب را در خانه به ظاهر محقر یک خانواده روستایی به سر کردند.
فردای آن روز که روستا را ترک میکردند، در حال بازگشت، پدر از پسرش پرسید: خوب، پسرم دیدی روستائیها چگونه زندگی میکردند؟...
نگاه متفاوت به زندگی
پسر گفت: آری.
پدر از پسرش پرسید: متوجه شدی زندگی آنان چه حال و هوائی داشت؟
پسر گفت: آری.
پدر از پسرش پرسید: خوب، حالا نظرت چیست؟
پسر در جواب گفت: تفاوت فوقالعاده زیادی بین زندگی ما و آنها وجود دارد.
ما در وسط خانه حوضی با یک فواره کوچک داریم، آنها در کنار خانهشان یک رودخانه بیکران و پرخروش دارند.
ما در اطاقهایمان فانوسهای طلائی و نقرهای بر دیوار آویزان کردهایم آنها یک آسمان ستاره و بینهایت فانوس زیبا دارند.
دیوار خانه ما محدود ولی دیوار باغ آنها تا بینهایت ادامه دارد.
چقدر خوشحالم پدر که مرا به آنجا بردی، متشکرم پدر .
تو به درستی به من نشان دادی ما چقدر فقیریم.
منبع:ویستا
ویرایش وتلخیص:برگزیده ها
,