مجله شماره 100
صدمین نفس قدیمی ها - صد شماره گذشت
مجتبی نظری: سلامی به زیبایی 100 هفته با شما بودن. تنها بهانه ای که من دارم همین است. مشکلات پیش روی ما برای انتشار 100 شماره، همه به گونه ای گذشت که هیچ کدام از آنها ما را برای با شما بودن مایوس و ناامید نکرد و مطمئن هستیم اگر شما ما را ترک نکنید، تا توان داریم این مجله را پربارتر از قبل انتشار خواهیم داد. اما در این مدت تنها دلگرمی ما به ادامه دادن، شما بازدید کنندگانی بوده اید که همیشه با نظرهای سازنده خود ما را در هر چه بهتر شدنمان یاری کردید.
یک خبر هم به شما بدهم که در شماره های آینده مجله قدیمی ها می توانید مصاحبه با جلال پیشوایان، جهانبخش پازوکی و همایون را مشاهده کنید و هم اکنون می توانید گفتگوی قدیمی ها با فرزانه داوری بازیگر نقش بلقیس برادرکشی ایرج قادری را در این شماره بخوانید.
اما به مناسبت تولد صدمین هفته مجله قدیمی ها و برای احترام به شما بازدیدکنندگان با 16 هنرمند محبوب سینما، موسیقی و تئاتر ایران که اکنون موهایشان سفید شده است به گفتگو در رابطه با عملکرد مجله قدیمی ها پرداخته ایم، همچنین این عزیزان برای شما دوستداران قدیمی ها پیام هایی داشتند که فکر می کنم خواندن آنها خالی از لطف نباشد. گفته های هنرمندان را در زیر بخوانید:
ناصر ملک مطیعی: ورق زدن خاطرات گذشته، بزرگترین دلگرمی برای ماست
من به نوبت خود، انتشار صدمین شماره مجله قدیمی ها را به شما تبریک گفته و امیدوارم همچنان به کار خود ادامه داده و مثل همیشه در فکر هنرمندان قدیمی باشید. شما با نشر چنین مجله ای باعث تجدید خاطرات در ذهن مردم می شوید که لطفی بزرگ در حق هنرمندان قدیمی ایران است.
این هنرمندان در قدیم بدون هیچ ادعایی، تلاش های فراوانی را برای رونق هنر کشور ارائه داده اند که جای بسی خرسندی است و تشکر از شما جوانان ایران زمین که به یاد ما هستید.
هنرمندان قدیمی پس از عمری تلاش در عرصه فرهنگ و هنر ایران، اکنون به مرز بازنشستگی رسیده اند و چه زیباست که ملت خونگرم ایران در جای جای وطن هنوز یادی از ما می کنند که این خود بزرگترین دلگرمی برای ماست، چرا که همه ما ایرانی هستیم و در این دنیای ماشینی همیشه باید به یاد هم بوده و احترام به هنرمندان و پیشکسوتان هنر این مرز و بوم را در نظر داشته باشیم.
در پایان به همه مردم ایران و مخاطبین مجله وزین قدیمی ها می گویم که منزلت هنر ایرانی را همیشه و تحت هر شرایطی حفظ و حمایت کنند، من به خاک ایران عشق می ورزم و برای همه به خصوص جوانان عزیز آرزوی سرافرازی و پیروزی می کنم.
اکبر گلپایگانی: هنرمند اول انسان باشد و بعد هنرمند
شما بسیار آدم های خوبی هستید که هنر را متجلی می کنید. شما کارکرد یک آینه را دارید، چنانچه هنرمندی نتواند خودش را در آینه ارزیابی کند شما این کار را در مجله برای او انجام می دهید. شما آینه برگردان عشق و محبت و صمیمیت هستید.
خواننده های مجله قدیمی ها باید دعا کنن موسیقی متجلی و عرفانی شود، چون موسیقی آدم را به خدا نزدیک می کند. اصلا موسیقی صحبت عشق، محبت و دوستی هست نه جنگ و دعوا نه هیچ دلخوری و بد اخلاقی. شما وقتی به موسیقی گرایش پیدا کنید همه بدی ها از شما دور می شود و زیبایی ها در شما متجلی می شود.
نصیحت من به هنرمندهای قدیمی این است که ما گرچه اندک هستیم ولی باید قدر شناس همدیگر باشیم و در سختی ها و مشکلات با هم باشیم. دست یاری به یکدیگر دراز کنیم. اگر مریض می شویم به داد همدیگر برسیم. اینقدر چوب لای چرخ هم نگذاریم. کاری کنیم تا هنر متعالی یک کشور پا بر جا بماند و در یک کلام هنرمند باید اول انسان باشد و بعد هنرمند.
پوری بنایی: یاد هنرمندان قدیمی، کار با ارزشی است
من از شما تشکر می کنم که به فکر هنرمندان قدیمی هستید و آنها را مطرح می کنید و همیشه یاد هنرمند ها را در خاطره ها زنده نگاه می دارید، این جای سپاس دارد. از تمام عزیزانی که با شما کار می کنند به نوبت خود تشکر کنم و با تمام وجود از طرف خودم و تمام هنرمندان قدیمی از این لطف و بزرگی تان سپاسگزاری می کنم. بسیار کار زیبایی هست که یادی از هنرمندان قدیمی می کنید.
از خوانندگان عزیز مجله قدیمی ها سپاسگزارم که از کار شما استقبال کردند و می دانم خوانندگان مجله هم دلشان برای قدیمی ها می تپد. جا دارد که من هم بگویم دلم برای شما هموطنان عزیز می تپد و هر چه دارم از وجود شما عزیزان است و هیچ وقت محبت هایشان را فراموش نمی کنم.
نصرت وحدت: خوانندگان قدیمی ها، با دقت مجله را بخوانند
از این که قدیمی ها را به یاد می آورید از شما تشکر می کنم و امیدوارم خدا به شما قوت بدهد و از خدا می خواهم در کارتان موفق باشید و آرزو می کنم مجله قدیمی ها به شماره 1000 برسد و من هم زنده باشم برای هزارمین شماره به شما تبریک بگویم.
امیدوارم خوانندگان عزیز مجله در مورد خواندن این مجله پیگیر باشند و همیشه سراغ این مجله را بگیرند و روزی که منتشر می شود به دقت مطالعه کنند.
شهلا و اسماعیل ریاحی: انتشار قدیمی ها، خدمت به هنر ایران است
کار شما کاری فرهنگی و ستودنی در جهت خدمت به هنر است. کار بسیار شایسته و راهگشایی که شما برای هنرمندان می کنید باعث بهتر شناختن هنر ایرانی توسط مردمان دنیاست، که جا دارد بنده و همسرم از تلاش های شما قدردانی کنیم و برای موفقیت شما و مجله زیبایتان از خداوند متعال پیروزی روزافزون آرزومندیم.
این همت جوانی، عشق و شور شما و دوست داشتن هنر و هنرمندان باعث می شود که مشکلات را نادیده بگیرید و به خدمتتان ادامه بدهید و ان شا الله که موفق شوید.
از خدا می خواهم همه خواننده های مجله قدیمی ها در سایه مهربانی، محبت و در سایه عنایات خداوندی زندگی بسیار خوب و سرشار از موفقیت، سلامت، عشق و علاقه به همدیگر داشته باشند. این آرزویی هست که من و ریاحی برای همه مردم دنیا آرزو می کنیم به خصوص برای مردم ایران.
همایون: انتشار مجله قدیمی باعث مرور خاطرات گذشته شده است
از شما و همکارانتان تشکر می کنم که به فکر من هستید، این همه سال بعد از انقلاب برای مصاحبه، شاید 3 نفر سراغ من آمدند. خوشحالم که یک مجله وجود دارد که فقط از قدیمی ها می نویسد.
برای خوانندگان مجله شما آرزوی سلامتی دارم و امیدوارم هر جای این کره خاکی زندگی می کنند سرشار از شادی، سلامتی و پیروزی باشند. (گفتگوی مفصلی با آقای همایون داشته ایم که در شماره های آینده خواهید دید.)
جلال پیشواییان: هنرمند باید خاک پای مردم باشد
بسیار کار خوبی می کنید. بلاخره هنرمندان قدیمی، جامعه ای مطرح ولی در خفا هستند، باید ظاهر شده و نظراتشان را بگویند و صحبت کنند. کار شما کار بسیار قشنگی هست.
از طرف خودم و تمام هنرمندان می گویم که ما در هر صورت خاک پای مردم و از خود مردم هستیم و به وسیله مردم پا گرفتیم. در یک جمله کوتاه بگویم، هنرمند باید نوکر مردم باشد. متاسفانه عده ای هستند که این طور نیستند و فکر می کنند از دماغ فیل بیرون افتادند. (گفتگوی مفصلی با آقای جلال پیشواییان داشته ایم که در شماره های آینده خواهید دید.)
وفا: احیای خاطرات قدیمی ها، دلخوشی برای خود قدیمی هاست
چه کسانی می توانند به یاد قدیمی ها باشند و آنها را احیا کنند؟ بهتر از این، کاری نمی شود که شما انجام می دهید و این احیا کردن قدیمی ها دلخوشی برای خود قدیمی هاست. مردم هم دوست دارند اطلاعاتی در مورد هنرمندان قدیمی داشته باشند.
مطمئنا خوانندگان مجله شما آدم های محققی هستند و وقتی مطلبی درباره هنرمندان قدیمی می بینند دوست دارند بخوانند. من از مردم انتظار دارم سراغ هنرمندان قدیمی را بگیرند و به ما هنرمندان دلگرمی بدهند.
همایون خرم: فعالیت های شما ابتکار جدیدی در هنر است
امید توفیق برای شما دارم و معتقدم شما که فقط با هنرمندان قدیمی مصاحبه می کنید این خودش یک کار ابتکاریست و کار شما بسیار ارزشمند است. امید دارم خوانندگان مجله شما بتوانند استفاده بیشتر از این مطالب و مصاحبه هایی که انجام می دهید، ببرند.
فرزانه داوری: هنرمندان با هنر خود نقش مهمی در فرهنگ جامعه ایفا می کنند
این کاری که شما به مدت 2 سال هست، انجام می دهید، از نظر من یک شوک بود و هست. چون خیلی ها می توانستند خیلی قبل این کار را بکنند. از نظر من که هنرپیشه سینما هستم، کار بسیار تازه ای هست و کسی را هم ناراحت نمی کند. به هر حال قدیمی ها چیزی هست که برای همه ماست. واقعا همه ما روزی قدیمی می شویم. فعالیت شما چه دانسته و چه نادانسته به خاطر عشق و علاقه شما به هنر بوده است. به نظر من کار شما ماندگار هست و واقعا کاری کردید که در تاریخ هنر ایران می ماند. ما خیلی سایت در دنیا داریم ولی این ارزش دارد که در این شرایط یادی از هنرمندان قدیمی می کنید.
دوست دارم تمام کسانی که هنرمندان قدیمی را دوست دارند، تعهدی هم پیش خودشان از هنرمندان قدیمی داشته باشند. واقعا کسی که در کار سینما می آید، شرف، آبرو، وقت و عمرش را برای مردم می گذارد و تنها انتظار و توقعی که هنرمند دارد این است که مردم فقط دوستش داشه باشند و یادش بکنند و احترام برایش قائل شوند و هنرمند ها را بد نبینند. اگر یک فیلم می بینند، نگویند این، آن است که فلان فیلم را بازی کرد، پس آدم بدی هست!. هنرپیشه فلان نقش را بازی می کند تا آدم های عادی گرفتار یک سری مشکلات نشوند. هنرپیشه آگاهی به مردم می دهد. مثلا بهروز وثوقی در فیلم گوزنها که هروئینی نبود، ولی چقدر تاثیر گذاشت و خودم جزء کسانی بودم که این فیلم بر من تاثیر گذاشت و همیشه خودم را مدیون بازی بهروز وثوقی و مسعود کیمیایی می دانم. امیدوارم مردم برای هنرمندهای کشورشان ارزش قائل شوند. در آخر بگویم عاشق کشورم ایران و عاشق مردمم هستم.
جهانبخش پازوکی: کار شما اشاعه فرهنگ و تشویقی برای جوانان است
کار شما اشاعه فرهنگ و مشوق جوانان هست و راهی که ما هنرمندان قدیمی رفته ایم را به جوانان نشان می دهید. از جوانان انتظار دارم در راه رسیدن به هنر کشورمان ایران کوشا باشند. مردم هستند که موشوق شما، من و هزاران هنرمند دیگر هستند و از مردم عزیزمان و خوانندگان محترم مجله شما می خواهم این سطون هنر را نگه داشته و از آن حمایت کنند.
سلی (سلیمان واثقی): تماس با هنرمندان قدیمی، آنها را زنده نگه می دارد
کار بسیار جالبی را شروع کرده اید و جالب اینجاست که به مدت 2 سال است به فعالیت خودتان در مجله قدیمی ها ادامه داده اید. ارزش کار شما اینجاست که هنرمندان را پیدا کرده و هر از چند گاهی تماس با هنرمندان برقرار می کنید و صحبت های جدید هنرمندان قدیمی را منعکس می کنید. برای اطلاع به خوانندگان مجله باید بگویم که روز یکشنبه ٣ آذر به همت جمعی از یاران و دوستانم و چهره های فرهنگی و اقتصادی، مراسم بزرگداشتی برای من به عنوان "شبی برای سلی" در تورنتو برگزار شد. امیدوارم خوانندگان مجله شما همیشه سلامت باشند و امیدوارم شما هم برای هموطنان عزیز کارهایی نو ارائه بدهید.
فرشته: قدیمی ها، ابتکاری جدید برای دیدار با هنرمندان قدیمی است
من فکر می کنم شما یک فکر مبتکر در تاسیس مجله قدیمی ها داشه اید. من واقعا کار شما را تایید می کنم و خوشحالم از این که در این دور و زمانه یک نفر پیدا شده که به فکر هنرمندان قدیمی افتاده است. واقعا جای قدردانی و سپاس از شما دارد که بنیانگزار مجله قدیمی ها هستید و از این که به فکر دوستان هنرمندم هستید، برای من خوشایند است و امیدوارم در کارهایتان هر روز موفقتر باشید.
ابراهیم سلمکی: یاد هنرمندان قدیمی کار با ارزشی است
کار شما کار هنر و بسیار کار لطیف و قشنگی است. به خصوص که شما در مورد هنرمندان قدیمی و پیشکسوتان هنر موسیقی و سینما کاوش می کنید. به راستی کار شما به نظر من کار با ارزشی است. امیدوارم کسانی هم مثل شما شروع به کار کنند و از هنرمندان یاد کنند، چون ممکن است عمر یک هنرمند قدیمی به پایان برسد. حالا ممکن است هنرمند، قالیباف باشد، هنرمند موسیقی باشد، هنرمند سینما باشد، فرقی نمی کند. امیدوارم که به کارتان ادامه بدهید و مردم از ذوق و سلیقه شما استفاده کنند. امیدوارم این شماره 100 برای مجله خوش یمن باشد.
از خدا می خواهم هموطنی که این نوشته ها را می خواند در سلامت کامل به سر ببرد. متاسفانه من مبتلا به بیماری آسم هستم و می دانم سلامتی چه نعمتی است. قدر سلامتی خود را بدانید.
ر اعتمادی: قدیمی ها بر اساس آگاهی و نو آوری، در زمینه هنر گام بردارد
هر کاری که در آن آگاهی بخشی باشد و مردم را در جریان کارها و برنامه های تازه قرار بدهد یا مردم را با مسائل مورد علاقشان بیشتر آشنا کند، کار فوق العاده ارزشمندی است. کار شما به همین دلیل بسیار با ارزش است.
به خوانندگان مجله شما می گویم که همیشه دنبال آگاهی دهی و نوآوری باشید و همیشه و همیشه کتاب بخوانید که از حرکت های جهانی مطلع و آگاه باشید.
میلاد کیایی: موسیقی ایرانی به جایگاه اصلی خود نرسیده است
کار شما در زمینه انتشار مجله هایی با هدف گرامی نگهداشتن هنرمندان قدیمی، بسیار با ارزش و تاثیر گذار می باشد. چیزی که حائض اهمیت است مسئله هنر و موسیقی است که ابزار بسیار مهمی در مجله هاست و اگر موسیقی را از مجلات بگیریم بسیاری از خواننده هایش را از دست می دهد. به هر حال با این که موسیقی جایگاه ویژه ای باید داشته باشد، متاسفانه در جامعه ما هنوز به آن شکل که باید و شاید به رسمیت شناخته نشده و به نظر من باید مقداری، این هنر را به مردم آگاهی داد و برای موسیقی ارزش بیشتری قائل شد.
درخواستم از خوانندگان مجله شما این است نظراتشان را درباره مجله منعکس کنند. فقط یک طرفه نباشد که نوشته را ببینند و بخوانند. متاسفانه جامعه ایران در همه ابعاد عادت به مصرف کردن دارند و هنوز عادت نکرده اند که اظهار نظر کنند و البته اظهار نظر باید منطقی و آگاهانه باشد. از مردم عزیز می خواهم که اظهار نظر های خود را مطرح کنند.
گفتگو با فرزانه داوری بازیگر بلقیس برادر کشی:
یادواری خاطرات در جاده قدیم شمیران
مجتبی نظری - ایرج باباحاجی: یک پنجشنبه خاکستری در میان روزهای رو به خزان پاییزی می تواند انتخاب خوبی برای قرار یک دیدار باشد. دیدار با یک هنرمند که روزگار بهار عمرش را پشت سر گذاشته و در روزگار خزانی آن قرار گرفته است و با خاطرات، خوش است. این را می شد از عکس ها و یادگارهایی که به همراه داشت متوجه شد. عکسی از روزگار جوانی و نقش اول زن فیلم برادرکشی ایرج قادری. فیلمی که با یاد آن خاطراتش به شیراز پرواز می کند و می گوید: این فیلم را در شیراز فیلم برداری کردند.
فرزانه داوری در صحنه ای از فیلم برادر کشی
به دیدار فرزانه داوری هنرمند سال های دور سینما رفته ایم، سن و سالی نداشت که وارد سینما شد، اما به خاطر یک سری مسئله و جبر زمانه تا به امروز از آن دور افتاد.
قرارمان در بولینگ عبده جاده قدیم شمیران بود، درخت های دو طرف خیابان به زردی و سرخی می زد و خبر از پاییز تهران می داد که به روزهای اوج خود رسیده است. سر وقت می آید و داخل ساختمان بولینگ جای برای نشستن پیدا کرده و مشغول صحبت می شویم. خاطراتی که بعضی از آنها را بدون هیچ حرف اضافه ای این زیر می نویسیم:
از طریق یکی از دوستان پدرم که یک سرهنگ ارتشی بود با ایرج قادری آشنا شدیم و او از من دعوت کرد نقش آهو را در فیلم مو سرخه بازی کنم. از داستان فیلم بی خبر بودم و خود ایرج قادری هم برای پیش بینی واکنش من آیلین ویگن را در آب نمک خوابانده بود که اگر من قهر کردم لنگ نمانده و با او ادامه بدهند که اینطور شد و من قهر کردم، ولی با اصرار همکارانم کار خودم را ادامه دادم و جلو آمدم. بعد از نمایش مو سرخه پدرم از فیلم شکایت کرد و اسم من را از پوسترها و تبلیغ های مو سرخه برداشتند.
فخری خوروش، سعید کنگرانی و فرزانه داوری
بعد از آن به امریکا رفتم و ادامه تحصیل در رشته هنر دادم. بعد از چند سالی برای دیدن مادرم به ایران آمدم. این دو فیلم را بعد از دو سه سال بازی کردم. آن هم در مدت کوتاه، چون باید به امریکا بر می گشتم که انقلاب شد و دیگر در ایران ماندم.
مو سرخه فیلمی بود که به بهای تمام زندگیم تمام شد و عذاب زیادی بابتش کشیدم و همچنان ممنوع الکارم. ولی من بیگناهم پانزده سالم بیش نبود و عاشق سینما بودم. کاش بیست سال دیرتر به دنیا می آمدم. آن موقع چیزی بنام ویدیو و VHS وجود نداشت و بعدها نسخه های ویدئویی این فیلم بر باد رفت.
عنایت بخشی، فخری خوروش و فرزانه داوری
سر فیلم برادرکشی قرار نبود دوباره با ایرج قادری کار کنم. خودش گفت: جبرانی برای موسرخه است و قبول کردم. واقعا برادر کشی فیلم زیبایی بود و لوکیشن های آن در تهران و شیراز بود.
از خاطراتم در شیراز این بود که یک روز صبح موقع خروج از هتل، با یک موتور تصادف کردم و پایم آسیب دید ولی با همان وضع به کارم ادامه دادم.
فیلم سوم من پرواز در قفس با حبیب الله کاوش بود. سعید کنگرانی هم در این فیلم نقش مقابلم را داشت و از بازی در کنار او لذت بردم. سعید یک بازیگر حرفه ای بود. خانم فخری خوروش را هیچ وقت فراموش نمی کنم بازیگر توانای سینمای ایران که خیلی چیزها از او یاد گرفتم. انسانی فروتن و محبوب، که تمام موارد زندگی و سینما را یادآوری ام می کرد. خانم فخری خوروش الگوی من است. پرواز در قفس فیلم مورد علاقه ی من است.
انقلاب شد و جالب این که فیلم برادر کشی و فیلم پرواز در قفس جز فیلم های آزاد و اکران نوروز سال 1359 یعنی دو سال بعد از انقلاب بود و هم زمان دو گروه سینما اکران داشت که از فروش خیلی بالایی برخوردار بود. ولی من قایم می شدم که کسی متوجه من نشود. ولی متاسفانه در آن سال اکران شد من ماندم و ؟؟؟؟
بعد از انقلاب خانه نشین شده و هیچ فعالیتی ندارم مشکلات زیادی داشتم... پدر و مادرم را از دست داده و با تنها دختر و نوه ام زندگی می کنم. این را بگویم که عاشقانه مونا دخترم و دارا نوه ام را دوست دارم.
دخترم مونا همسر اول امین حیایی هنرپیشه امروز سینما بود و با داشتن فرزند پسر به نام دارا از او جدا شد. سرپرستی دارا بر عهده دخترم است. دخترم در زمینه نوشتن دستی بر قلم دارد و در رشته کارگردانی هم درس خوانده و قرار است به همین زودی ها کار خودش را شروع کند. مونا سه فیلم کوتاه آماده برای جشنواره تهییه کرده است و سناریویی هم در دست تهیه دارد و در سریال خواب و بیدار هم نقش داشته است.
دلم برای سینما و دوربین تنگ شده و دوست دارم یک بار دیگر جلوی لنز دوربین سینما قرار گرفته و بازی کنم. سی سال ممنوع الکاری برای من که همچنان در کشورم هستم آیا کافی نیست؟
قرار ما تمام شده، دختر فرزانه داوری برای بردن او می آید. او از سایت قدیمی ها تشکر می کند و اینکه به فکر تمام قدیمی ها هستیم و آنها را از پشت دیوار خاطرات بیرون کشیده و گرد و غبار فراموشی را از رویشان کنار زده و عرضه می کنیم، خاطراتی که علاقمندان زیادی دارد.
مطالب مشابه :
مصاحبه از اقای کیوان ساکت اف
کانون وبلاگنویسان نوجوان - مصاحبه از اقای کیوان ساکت اف - به ما بپیوندید
مصاحبه با محمد نیازی(درمان وابستگی به سیگار)
معلم و پیر فرزانه مهندس حسین دژاکام . مصاحبه با محمد [email protected] برای آقای امین دژاکام
عکس سال ایران ۸۹
مهدی ابراهیمی / نعیم احمدی / محمد احمدی راد / امین ارجمند حیدری / فرزانه خادمیان مصاحبه
مجله شماره 100
یک خبر هم به شما بدهم که در شماره های آینده مجله قدیمی ها می توانید مصاحبه فرزانه داوری
اعلام ساعت مراجعه جهت مصاحبه حضوری باشگاه رادیویی جوان
اعلام ساعت مراجعه جهت مصاحبه حضوری توحیدی پناه، فرزانه میركاظمی، سید امین
برچسب :
مصاحبه امین فرزانه