تئوری وطراحی سازمان – ریچارد دفت –
تئوری وطراحی سازمان – ریچارد دفت – فصل اول
1. رقابت جهانی: بسیاری از سازمانها ، کوچک یا بزرگ ، با مساله رقابت جهانی روبرو هستند و باید بارقبای جهانی به مقابله برخیزند، در حال حاضر به ندرت می توان گفت که یک محصول ساخت کدام کشور است چون هرقطعه در کشوری ساخته شده ومحصول در کشوری دیگر مونتاز میگردد. به طور مثال ژاپنی ها پس از رکود توانستند دوباره با مدیریت به صحنه رقابت جهانی بازگردند یا در حال حاضر به سبب وابستگی روبه رشدی که در صحنه اقتصادی به وجود آمده شرکتهایی چون IBM و FORD در تلاش هستند تا ساختار مدیریت جهانی به وجود آورند
2. تجدید سازمان: شرکتها خود را مجبور به بازسازی می بینند زیرا که تغییرات اقتصادی و اجتماعی با سرعت زیاد صورت می گیرد و اگر سازمان بخواهد موفق شود بایست در برابر این تغییرات واکنش مناسب نشان دهد. بازسازی عبارتست از طرح ریزی مجدد فرآیندهای یک شرکت که به نتایجی بزرگ می انجامد و معمولا" ساختار شرکت در سطح افقی گسترده تر شده و مدیران میانی حذف می شوند و اختیارات بیشتری به تیمها داده می شود. در سازمانهایی که آنها را سازمانهای یادگیرنده می نامند کار تیمی و تفویض اختیار به کارکنان به صورت ارکان اصلی درآمده است، در چنین سازمانی هر عضو در صدد شناسایی و حل مساله بر میآید و سازمان را قادر می سازد تا پیوسته تجربه آموزی نماید.
3. برتریهای استرلتژیک: هنوزهم بزرگترین مساله سازمانها این است که آنچه مشتری میخواهد را تهیه و عرضه نمایند یعنی با توجه به قیمت رقابتی محصول یا خدماتی که مشتری میخواهد را به سرعت در اختیار او قر ار دهد. کیفیت و سرعت از مسائل اصلی رقابت در زمان کنونی است . تکنولوژی ارتباطی که موجب ساده تر شدن ارتباطات گشته سبب شده است تا شرکتها در سطح افقی گسترده تر شوند به گونه ای که صدها دفتر یا فروشگاه پراکنده در یک منطقه جغرافیایی اطلاعات خود را به یک واحد یا دفتر مرکزی میدهند. همچنین این تکنولوژی باعث شده تا به کارکنان اختیارات بیشتری داده شود تا آنها بتوانند به اطلاعات کاملتری دست یابند که در نتیجه می توانند کارها را با سرعت بیشتری انجام دهند.
4. روابط کارکنان: مورد دیگری که دامنگیر کارکنان و سازمانها شده این است که هر قدر انعطاف پذیری شرکتها بیشتر شود، کارکنان نیز انعطاف پذیر تر می شوند ، دیگر زمانی که باید افراد زیر یک دستگاه خنک کننده می نشستند و با یکدیگر به مشاوره می پرداختند گذشته و به طور مثال صدها کارمند فروش در خانه ، در راه یا درخیابان با کامپیوتری دستی امور مربوطه را انجام می دهند. شاید گرفتن شغل و طی سلسله مراتب اداری به گذشته تعلق داشته باشد اکنون مدیران مدیران وقت زیادی صرف می کنند تا در سطح افقی پیشرفت نمایند زیرا وقتی طرح های بزرگ مورد اقدام قرار میگیرند ، مدیران در سطح افقی سازمان اهمیت بیشتری پیدا می کنند.در زمان کنونی شاید مسیر شغلی منحصر به فردی وجود ندارد و باید چندین مسیر را گذرانید جون مسیر کارآفرینی ، خلاقیت، صنایع کوچک ، بستن قرارداد و انجام کارهای موقت. در شرکتی چون IBM افراد نمی توانند در انتظار شغل دائمی باشند بلکه باید در اندیشه شغل پذیری دائمی باشند.
5. ناهمگونی نیروی کار: نا همگونی نیروی کار یک واقعیت است کارکنان از نظز سن ، جنس ف نژاد ، ملیت و تواناییهای ذهنی و فیزیکی پیوسته در حال تغییرند . افراد مربوط به قومیتهای مختلف با خو سبک ها و شیوه های جدید از زندگی را به سازمان می آورند ، سازمان باید به اینگونه رفتارها احترام بگذارد.
6. مسئولیتهای اجتماعی و اصول اخلاقی: شرکتها در اندازه های مختلف می کوشند تا اخلاق را رعایت کنند و در صدد تدوین سیاستهاو ساختارهایی هستند که رعایت اصول اخلاقی بیشتر تضمین گردد.بسیاری از شرکتها متوجه منافعی شده اند که از طریق ارتباط با مردم به دست می آید همچون کمک به سازمانهای عمومی و خیریه
هدف این فصل: مطالعه ماهیت کنونی سازمانها. تئوری سازمان نتیجه تحقیقات منظمی است که اندیشمندان به روی سازمانها انجام داده اند. حیات ، بقا و دوام سازمانها منشا اصلی مفاهیم تئوری سازمان است.
سازمان چیست؟
سازمان 1) یک نهاد اجتماعی است 2) که مبتنی بر هدف باشد 3) ساختار آن به صورت آگاهانه طرح ریزی شده و دارای سیستمهای هماهنگ و فعال است و سرانجام 4) با محسط خارجی ارتباط دارد.
در سازمان رکن این نیست که مجموعه ای از سیاستها و رویه ها ارائه گردد . سازمان از افراد و رابطه ای که با هم دارند تشکیل میشود و هنگامی که افراد برای انجام وظایفی ضروری در جهت تامین هدف ها با یکدیگر روابط متقابل برقرار می کنند سازمان به وجود می آید.
اهمیت سازمان:
1. برای دستیابی به هدفها و نتایج مورد نظر منابع لازم را تهیه و تامین نماید
2. کالاها و خدمات را باراندمانی بالا و به صورت کارا تولید و ارائه کند
3. نوآوری را تشویق و تسهیل کند
4. از کامپیوتر و تکنولوژی های نوین استفاده نماید
5. خود را با عوامل محیطی در حال تغییر وفق دهد و بر آنها اعمال نفوذ کند
6. به آنچه مورد نظر مالکان ف مشتریان و کارکنان شرکت است ارج نهد و بر ارزش آنها بیفزاید
7. بکوشد تا بر چالشهای حاصل از ناهمگونی نیروی کار فائق آید ، مسائل اخلاقی را رعایت نموده و موجب انگیزش ، تشویق و هماهنگی کارکنان شود
سازمان به عنوان یک سیستم:
تعریف سیستم بسته: یک سیستم بسته به محیط وابسته نیست ، خودمختار است ، مسدود است و با دنیای خارج هیچ مراوده ای ندارد . همه انرژی مورد نیاز خود را دارد و میتواند بدون نیاز به دنیای خارجی به حیاط خود ادامه دهد. در عمل سیستم بسته به صورت حقیقی وجود ندارد
تعریف سیستم باز: یک سیستم باز برای حیاط و بقای خود باید با محیط رابطه متقابل(تعامل) داشته باشد ، از منابع موجود در محیط استفاده نماید و محصولاتی هم به محیط مسترد کند.
بار یآنکه بتوان سازمان را درک کرد باید آنرا به عنوان یک سیستم به حساب اورد. یک سیستم مجموعه ای از عناصر و عوامل است که با هم رابطه متقابل دارند ، اقلام مورد نیاز را میگیرند و آنها را به محصول تبدیل کرده و به محیط خارج تحویل می دهند.
تئوری نظم ناشناخته:
یک رشته علمی جدید به نام تئوری نظم ناشناخته بیانگر این است که ما در یک دنیای پیچیده ، پر از رویداد و بی اطمینان به سر می بریم از ویژگیهی دنیای ما شگفتی ، تغییرات سریع و ابهام است و اغلب چنین به نظر می رسد که از کنترل خارج است. یکی از ویژگیهای تئوری نظم ناشناخته را "اثر پروانه ای" مینامند، مقصود این است که رویدادهای کوچک موجب اثرات شگرف می شوند.
شرکتهای کنونی باید بتوانند در محدوده مرزهای مشخص ماموریت و اصول سازمان در برابر رویدادهای پیش بینی نشده واکنش مناسب نشان دهند.
زیر سیستم سازمانی:
یک سیستم از تعدادی زیر سیستم تشکیل شده است، سیستمهای فرعی سازمان پنج وظیفه اصلی دارند:
1. مرزگستری: منابع را از خارج میگیرند و محصولات را به محیط خارج تحویل می دهند
2. تولید: همانجایی که تولید یا فرآیند اصلی تبدیل صورت می گیرد
3. نگهداری: هماهنگی و نگهداری سازمان همچون تعمیر دستگاهها یا تامین نیازهای کارکنان
4. تطبیق با محیط: مسئولیت تغییرات سازمانی را بر عهده دارد. نوآوری ،خلاقیت، کمک به سازمان در شناخت و سازش با تغییرات
5. مدیریت: مسئولیت رهبری و هماهنگی سایر سیستمهای فرعی
این پنج زیر سیستم به یکدیگر وابسته اند و اغلب وجوه مشترکی دارند و معمولا" بسیاری از واحدهای سازمانی وظایف متعددی را انجام میدهند یا نقشهای متفاوتی را ایفا می کنند.
ابعاد طرح سازمان:
ابعاد ساختاری: بیان کننده ویژگیهای درونی یک سازمان هستند، مبنایی بدست میدهند که بتوان سازمانها را اندازه گیری و با هم مقایسه نمود
· رسمی بودن: به اسناد و مدارکی اطلاق می شود که در سازمان وجود دارد، اغلب رسمی بودن یک سازمان را از شمارش تعداد صفحه های اسناد موجود در آن سازمان مشخص می کنند
· تخصصی بودن: سازمان تا چه انداره کارها و فعالیتهای خود را به وظایف جداگانه و تخصصی تقسیم بندی کرده است اگر سازمان در حد بالای تخصصی شده باشد هر کارگر یا کارمند تنها دامنه محدودی از کارها را انجام می دهد
· داشتن استاندارد: کارهای مشابه به روشی یکسان و همانند انجام شوند
· سلسسله مراتب اختیارات: هر فرد گزارش کار خود را به چه شخصی بدهد، حیطه کنترل هر مدیر را مشخص می نماید
· پیچیدگی: تعداد کارها یا سیستم های فرعی است که در یک سازمان انجام میشود یا وجود دارد . در سه سطح ( عمودی ، افق ، فضایی)
· متمرکز بودن: هنگامیکه تصمیم گیری در سطح بالای سازمان صورت میگیرد آن سازمان را متمرکز گویند و اگر تصمیم گیریها به سطوح پایین تفویض شود سازمان غیر متمرکز است.
· حرفه ای بودن: به سطح تصحیلات رسمی و آموزش کارکنان اطلاق می شود . اگر در یک سازمان برای گرفتن یک شغل کارکنان باید دوره آموزشی بلند مدتی را طی کنند آن سازمان بسیار حرفه ای است
· نسبتهای پرسنلی: نماینگر به کارگیری افرادی است که در یک شغل یا دایره خاص به خدمت گرفته میشوند مثل: نسبت مدیریت ، نسبت اداری ، نسبت ستادی
ابعاد محتوایی: معرف کل سازمان هستند ، مثل اندازه یا بزرگی سازمان ، نوع تکنولوژی ، محیط و هدفهای آن . آنها معرف جایگاه سازمان هستند و بر اهداف ساختاری اثر می گذارند.
· اندازه: عبارتست از بزرگی سازمان که به صورت تعداد افراد یا کارکنان مشخص می شود
· تکنولوژی سازمان: ماهیت زیر سیستم تولید ، شامل عملیات و روشهای فرآیند تولید
· محیط: عواملی که در خارج از مرز سازمان وجود دارند مثل صنعت ، دولت ، مشتری ، موسسات مالی و عرضه کنندگان
· اهداف و استراتژی های سازمان: هدف و شیوه های رقابتی سازمان از سایر سازمانها متمایز می شود
· فرهنگ: مجموعه ای از ارزشها و باورها ، هنجارها و تفاهمهایی است که سازمان در آنها با کارکنان وجوه اشتراک دارد
تئوری سازمان چیست؟
تئوری سازمان مجموعه ای از واقعیتها نیست بلکه شیوه ای از اندیشیدن در مورد سازمان ها می باشد. تئوری سازمان راهی است برای مشاهده و تجزیه و تحلیل سازمانها به صورتی دقیقتر و عمیقتر
تاریخچه:
دیدگاه کلاسیک دو نگرش مدیریت علمی و اصول اداری را شامل می شود. یکی از پیشگامان مدیریت علمی فردریک فیلور بود که مدعی شد در هنگام تصمیم گیری در مورد سازمان باید به صورت دقیق و با روشهای علمی درباره شرایط ، اوضاع و موقعیتهای افراد مطالعه نمود. اصول اداری(مدیریت) بیشتر بر کل سازمان تمرکز دارد برا یمثال هنری فایول چهارده اصل مدیریت را پیشنهاد نمود. تحقیقات هاثورن نشان داد که رفتار مثبت با کارکنان موجب افزایش انگیزه و بازدهی می شود. کارهایی که جامعه شناسان در باره دیوان سالاری کردن با مارکس وبر شروع شد. مدیریت علمی، اصول اداری و روشهای دیوانسالاری در سازماندهی در دهه های 1950 و 1960 راه خود را گشودند ،در دهه های 1970 و 1980 رقابت جهانی شدت گرفت و فرهنگ جدیدی بر شرکتها حاکم شد. نیروی کار اندک ، انعطاف پذیری ، دادن پاسخ سریع به مشتری ، کارکنانی با انگیزش بالا ، رسیدگی و توجه به مشتریان و محصولاتی با کیفیت بالا ارج نهاده شد. در دنیای کنونی مبحث تحقیق و مطالعه روی تئوری سازمان از رهگذز تکاملی که یافته است به دو نتیجه می رسد: 1) روش پویاتر برای مدیریت ارائه گردید 2) تئوری اقتضایی و الگوهایی مورد استفاده قرار گرفت که میتوان به وسیله آن مفاهیم سازمانی را بهتر ارائه کرد و توضیح داد.
الگوی سازمانی پست مدرن (پسا نوگرا):
یک الگو عبارتست از یک مجموعه ذهنی یا فکری مشترک که بیانگر راهی اساسی یا بنیادی از شیوه اندیشیدن ، پنداشت ، برداشت یا درک از جهان است. در دنیای کنونی محیط به هیچ وجه ثبات ندارد لذا مدیریت نمی تواند به صورت سنتی محتوای درون و بیرون سازمان را بگشاید، اندازه گیری کند، پیش بینی کند یا آنها را کنترل نماید. لذا سازمانها به سوی الگوی پست مدرن حرکت میکنند در جدول زیر الگوی مدرن با پست مدرن در متغییرهای محتوایی و رهاوردهای سازمانی مقایسه شده است.
پست مدرن |
|
نوین |
|
متغییرهای محتوایی |
|
متشنج |
محیط |
با ثبات |
اطلاعات |
شکل سرمایه |
پول ، ساختمان ، ماشین آلات |
غیر تکراری |
تکنولوژی |
تکراری |
کوچک یا متوسط |
اندازه |
بزرگ |
یادگیری ، اثر بخشی |
هدفها |
رشد ، کارایی |
تفویض اختیار به کارکنان |
فرهنگ |
موجودیت کارکنان یک امر قطعی تلقی می شود |
|
|
|
|
ره آوردهای سازمانی |
|
انعطاف پذیر ، غیر متمرکز ، مرزهای پراکنده |
ساختار |
خشک ، متمرکز ، مرزهای مشخص |
خدمتگذار |
رهبری |
خودکامه |
غیر رسمی ، شفاهی |
ارتباطات |
رسمی ، مکتوب |
غیر متمرکز ، خود کنترلی |
کنترل |
دیوان سالار |
همگانی |
برنامه ریزی و تصمیم گیری |
مدیران |
مساوات و برابری |
اصول راهنما |
پدر سالار |
دیدگاه اقتضایی:
سازمانها مثل هم و همانند نیستند ، اقتضایی به این معنی است که یک چیز به چیزهای دیگر بستگی دارد ، یا اینکه ویژگی یک سازمان به کل موقعیت بستگی دارد. چیزی که در یک محیط موثر واقع می شود در محیط دیگر نمی تواند موثر باشد. راه منحصر به فردی که بهترین باشد وجود ندارد.
تئوری سازمان از دیدگاههای مختلف:
· دیدگاه عقلانی اقتضایی: بر اساس این فرضیه گام بر میدارد که مدیریت سازمان به صورت تلویحی در جهت کارایی گام بر می دارد و می کوشد تا وضع موجود را حفظ کند. سازمان را در همان وضعی که هست می پذیرد و در پی اجرای مقررات بر می آیند تا کارایی و عملکرد را پیش بینی و بهتر کنترل کنند. مدیران آگاهانه منطقی هستند و میکوشند با رعایت عقل و منطق فرآیندهای اجرایی و ساختار سازمان را به اقتضای محیط و متناسب با تکنولوژی و سایر عوامل ذیربط طرح ریزی کنند
· دیدگاه بنیادگرا – مارکسیسم: مدیرا آگاهانه منطقی هستند ولی منطق مزبور به گونه ای است که منافع آنان را تامین نماید. تصمیماتی که مدیران میگیرند بر اساس کارایی و بهره وری سازمان نیست بلکه در جهت تثبیت ، تقویت و تایید مقام ، جایگاه و موقعیت خود آنان است. دوین جنبه این دیدگاه بر این باور است که وضع موجود در حال تغییر است و هدف تئوری سازمان این است که اعضا را از استثمار و اختناق و از خود بیگانگی برهاند. تئوری سازمان باید دیدی سیاسی داشته باشد و سوء استفاده هایی که از قدرت می شود را افشا نماید.
· دیدگاه مبادله – هزینه اقتصادی: اساس این دیدگاه بر این فرض قرار دارد که افراد در پی منافع خود هستند و به گونه ای عمل میکنند که این منافع تامین شوند. از طرفی یک فرد از مجرای یک سلسله مبادله یا داد و ستد میتواند آنچه مورد نیاز است را بخرد یا تولید کند و این داد و ستد می تواند مانع سوء استفاده شود زیرا طرفین غیر قابل اطمینان هستند و چون محیط های اقتصادی روز به روز گسترش پیدا کردند در نتیجه سرپرستی این مبادلات سخت تر می شد از این رو این داد و ستد ها را به زیر چتر سازمان کشاندند. در واقع سازمان در حالی که حامل سلسله مراتب سنتی بودند پا به عرصه وجود گذاشتند تا هزینه های داد و ستد را کاهش دهند. البته بیشتر مردم و سازمانها میخواهند به گونه ای رفتار کنند تا هزینه ها کاهش یابدولی درون سازمان بسیاری از فعالیتها بر اساس اعتماد و اطمینان و روابط اجتماعی قرار دارد و نه مدیریت ، سرپرستی ، کنترل و روابط اقتصادی
آنچه را تئوری سازمان می تواند انجام دهد:
تئوری سازمان می تواند به مدیران کنونی و آینده کمک کند تا ژرف نگر شده و مسائل را بهتر درک کنند و در نتیجه مدیران بهتری باشند. به مفهوم کاملا" واقعی تئوری سازمان بر صلاحیت ، شایستگی و اثر بخشی مدیر می افزاید. آگاهی و درک و شیوه عمل سازمان باعث می شود تا مدیر بتواند واکنش مقتضی و درست و مناسب نشان دهد. مطالعه بر روی سازمان ها فرد را قادر می سازد تا چیزهایی را ببیند که دیگران نمی توانند.
سطوح تجزیه و تحلیل:
سازمان در چهار سطح تجزیه و تحلیل می شود: فرد ، گروه ، سازمان ، محیط خارجی.
اگر چه در تئوری سازمان تجزیه و تحلیل در سطح سازمان است اما به گروه و محیط هم توجه می شود.
در رفتار سازمانی در سطح خرد به سازمان نگریسته می شود و در تئوری سازمان در سطح کلان به عبارتی رفتار سازمانی روان شناسی سازمان است و تئوری سازمان جامعه شناسی سازمان.
تئوری متقابل در مورد یکپارچگی سطوح خرد وکلان بحث می کند و از اثرات متقابل افراد و گروهها بر سازمان و تاثیر پذیری آنها از سازمان می گوید.
مدیران ارشد و میانی به طور گسترده و مدیران رده پایین هم اندکی از تئوری سازمان استفاده می کنند.
تئوری و طراحی سازمان – دفت – فصل دوم
مديريت استراتژيك و اثربخشي سازمان
هدف سازماني نوعي وضعيت مطلوب است كه سازمان قصد رسيدن به آن را دارد.
هدف سازماني نمايانگر يك نتيجه يا نقطۀ نهايي است.
رهبري استراتژيك مديريت عالي سازمان
مسؤليت اصلي مديريت عالي سازمان، تعيين هدفها، استراتژي و طرح سازمان است تا بدين وسيله سازمان را مناسب محيطي نمايد كه همواره در حال تغيير است. در درون سازمان نیز با توجه به راهنماییهای مدیریت عالی سازمان ، مدیران رده میانی و سرپرستان دوایر ، کم و بیش همین وظیفه را به عهده دارند.
فرآیند مدیریت با ارزیابی محیط خارجی شامل فرصتها و تهدیدات ، عدم اطمینان و تزلزل در محیط و میزان در دسترس بودن منابع و همچنین ارزیابی محیط داخلی شامل نقاط ضعف و قوت هر دایره که نشانگر عملکرد گذشته است و شیوه مدیریت عالی و مدیرعامل شروع می شود و سپس ماموریت و هدفهای رسمی سازمان مشخص می شود، همچنین هدفهای عملی و اجرایی یا استراتژیها معین شده و سر انجام طراحی سازمان صورت می گیرد
طراحی سازمان یعنی مدیریت و اجرای برنامه های استراتژیک و این همان نقشی است که تئوری سازمان ایفا می کند
رهبری سازمان از مجرای تصمیماتی که در رابطه با موارد زیر گرفته می شود صورت می گیرد: شکل ساختاری ، تکنولوژی اطلاعات و سیستمهای کنترل ، تکنولوژی تولید ، سیاستهای منابع انسانی ، فرهنگ و روابط بین سازمانی.
اغلب استراتژیها دردرون سیستم کنونی تعیین می گردند به عبارتی طرح کنونی سازمان ، هدفها و استراتژیها را محدود می کند.
هدفهاي سازماني:
مأموريت
هدف كلي سازمان را مأموريت مي نامند(يعني دليل وجودي سازمان).
مأموريت بيان كنندۀ ارزشها، آرزوها و فلسفۀ وجودي سازمان است.
فلسفه وجودی سازمان در اساسنامه ، مرامنامه یا گزارش سالانه نوشته می شود
هدفهاي عملياتي:
به هنگام تعيين هدفهاي عملياتي،آنچه را كه سازمان بايد از طريق اقدامات و عمليات واقعي به آنها دست يابد، تعيين مي كنند و اينكه سازمان واقعاً به چه كار مشغول است،مشخص مي نمايند. اين هدفها در قالب دستاوردهاي قابل سنجش و اندازه گيري، بيان و در كوتاه مدت تأمين مي شوند.
1. عملكرد كلي سازمان(سودآوري)؛ سود خالص یا سود هر سهم یا بازده سرمایه گذاری یا رشد و حجم فعالیت
2. منابع(مالي يا منابع اوليه)؛ تامین مواد یا منابع انسانی یا منابع مالی
3. رشد و پيشرفت كاركنان؛ آموزش ، سلامت ، امنیت و رشد کارکنان و ارج نهادن به ناهمگونی نیروی کار
4. نوآوری؛ همواره پذیرای تغییرات غیر منتظره و انعطاف پذیر
5. بهره وري؛ میزان محصولی که در سایه منابع موجود به دست می آید
مقصود از هدف:
هدفهاي رسمي و مآموريتهاي سازمان، تعيين كنندۀ نوع سيستم ارزشي سازمان است؛در حالي كه هدفهاي عملي و استراتژيها مشخص كنندۀ كارهاي اصلي است كه سازمان بايد انجام دهد.
نوع هدف |
مقصود از هدف |
هدفهاي رسمي،مأموريت: |
مشروعيت |
هدفهاي عملياتي: |
هدايت و انگيزش كاركنان |
|
راهنمايي براي تصميم گيري |
|
استانداردهاي عملكرد |
استراتژيهاي سازماني:
استراتژي عبارت است يك برنامه براي ايجاد رابطۀ متقابل با عوامل محيطي كه معمولاً ضد و نقيض هستند، جهت تأمين هدفهاي سازمان.
استراتژيهاي سازماني از ديدگاه پورتر:
· كاهش هزينه :
o اختیارات متمرکز و بسیار زیاد
o اعمال کنترل بسیار شدید بر هزینه ها
o به کار گیری روشهای عملیاتی استاندارد
o به کارگیری تکنولوژی ساده در فرآیند تولید
o به کارگیری سیستمهای بسیار عالی توزیع و کاهش هزینه ها
o سرپرستی مستقیم
o دادن اختیارات محدود به کارکنان
o گرفتن گزارشات پیاپی و مفص جهت اعمال کنترل
· متمايز ساختن محصول:
o به کار گیری ساختار ارگانیک
o تشویق و ترغیب به خلاقیت
o تشویق به تحقیقات اصولی
o افزایش توانایی های بازاریابی در دادن پاداش به کارکنان
o افزایش شهرت شرکت از نظر ارائه محصولاتی با کیفیت بالا
· تمركز :
o ترکیبی از سیاستهای بالا در جهت هدف مشخص استراتژیک
o داشتن انعطاف پذیری در دادن پاداش و بر قراری روابط صمیمانه با کارکنان
o ارائه خدمات لازم به مشتری جهت افزایش وفاداری مشتریان
o دادن اختیارات نسبتا" زیاد به کارکنان در تماس و تامین نیاز مشتریان
عوامل مؤثر در اثربخشي سازمان
· · گرایش استراتژیک:
سازمان اثر بخش به مشتری توجه زیادی می نماید و مدیران از مشتریان می خواهند که با آنها تماس بگیرند. سازمان در برابر مشکلات به سرعت تصمیم میگیرد و حالت پیشرو دارد و نه دنباله رو و فراتر اینکه کانون توجه یک سازمان موفق بسیار روشن است.
· · مدیریت عالی:
مدیریت باید یک رویا یا دیدگاه از آنچه میتوان انجام داد ارائه کند و به کارکنان احساس رهبری،هدف مشترک و مقصود و مقصد را القا کند به عمل و کار توجه داشته باشد و کارکنان از آزادی عمل برخورباشند
· · طراحی سازمان:
تعداد کارکنان ستادی اندک است ، شرکتهای بزرگ به بخشهای کوچک و انعطاف پذیر تقسیم شده اند، ایجاد تعادل بین معیارهای مالی و غیر مالی
· · فرهنگ سازمانی:
مدیران و کاکنان به یکدیگر اطمینان دارند و همه افراد در بهره وری مشارکت دارند ، دیدگاه های مخالف تقویت می شود و انگیزه و اعتماد به نفس و نوآوری تسهیل می گردد. در آموزش کارکنان سرمایه گذاری می شود و برای دوره های بلند مدت برنامه ریزی می گردد.
اثربخشي سازماني
1. اثربخشي: عبارت است از درجه يا ميزاني كه سازمان به هدفهاي مورد نظر خود نائل مي آيد.
2. كارآيي: عبارت است از مقدار منابعي كه براي توليد يك واحد محصول به مصرف رسيده است.
رويكردهاي سنتي براي سنجش اثربخشي سازماني
رويكرد مبتني بر تأمين هدف:
به جنبۀ محصول يا توليد سازمان توجه مي شود؛ آيا سازمان به هدفهاي خود رسيده است يا خير؟
شاخصها: سودآوري،رشد،سهم بازار، مسئولیت اجتماعی، رفاه کارکنان، کیفیت محصول و خدمات، تحقیق و توسعه، تنوع بخشیدن به تولیدات ، کارایی، ثبات مالی ، حفظ منابع، توسعه مدیریت
معمولاً سازمانها چنديد هدف دارند،از اينرو نمي توان گفت كه براي تعيين اثربخشي تنها بايد از يك روش استفاده كرد.
مورد دیگر شیوه محاسبه یا اندازه گبری هدفهای تامین شده است و به جای شاخصهای ذهنی باید از شاخصهای عینی استفاده کرد.
رويكرد مبتني بر تأمين منابع:
به نقطۀ آغاز توليد سازمان توجه مي شود؛ آيا سازمان براي ارائه عملكرد بسيار خوب توانسته است منابع لازم را بصورتي مؤثر تأمين نمايد؟
شاخصها:
1. توان سازمان در بهره برداري از محيط و تأمين منابع كمياب و ارزشمند؛
2. توان تصميم گيري سازمان در درك و تفسير درست از ويژگي هاي واقعي محيط خارج؛
3. حفظ فعاليتهاي روزانه در داخل سازمان؛
4. توان سازمان در ارائه واكنش مساعد در برابر تغييراتي كه در محيط رخ مي دهد.
هنگامی که نتوان به شاخصهای دیگری از از عملکرد دست یافت روش مبتنی بر تامین منابع مفید است. نقطه ضعف این روش عدم اندازه گیری شیوه استفاده کردن از منابع است.
رويكرد مبتني بر فرآيند دروني:
به فعاليت درون سازمان توجه مي شود؛ با استفاده از شاخص كارآيي و سلامت درون سازمان، اثربخشي سازمان اندازه گيري مي شود.
در این روش به محیط خارجی توجهی نمی شود.
شاخصها:
1. وجود يك فرهنگ بسيار قوي و غني و جوي مساعد در سازمان؛
2. روحيۀ همكاري،وفاداري به گروه و كار گروهي؛
3. اعتماد،اطمينان،تفاهم و رابطۀ متقابل بين كاركنان و مديريت سازمان؛
4. تصميم گيري در كنار منبع اطلاعاتي؛
5. وجود ارتباطات قوي در سطوح افقي و عمودي سازمان
6. دادن پاداش به مدیران متناسب با عملکرد
7. تعامل بین اعضای سازمان و حل مسائل و تضادها
به طور مثال شاخص O/I که کارایی را نشان می دهد.
این روش از آن جهت اهمیت دارد که اثربخشی سازمان را از استفاده از منابع به صورت کارا می سنجد والبته بیشتر بر روشهای مبتنی بر کارایی مالی تاکیید می شود.
در این روش محیط خارج لحاظ نشده و معمولا" قضاوت در مورد سلامت سازمان به صورت ذهنی صورت می گیرد.
رويكرد نوين براي سنجش اثربخشي سازمان
روش مبتني بر رضايت گروههاي ذينفع
در اين روش،استنباط جامعه از مسؤليت اجتماعي سازمان (يعني چيزي كه بصورت رسمي در روشهاي سنتي مورد توجه نبود) نيز مورد ملاحظه قرار مي گيرد.
گروه ذينفع |
شاخص اثربخشي |
1-صاحبان شركت |
بازده مالي |
2-كاركنان |
رضايت كاركنان،حقوق و پاداش،سرپرستي و مديريت |
3-مشتريان |
كيفيت كالاها و خدمات |
4-بستانكاران |
ميزان اعتبار |
5-جامعه |
نقش شركت در بهبود امور جامعه |
6-عرضه كنندگان مواد اوليه |
معاملۀ رضايت بخش |
7-دولت |
رعايت قوانين و مقررات |
مزیت این روش در نظر گرفتن عوامل محیطی و درونی سازمان و همچنیننگاه وسیع تر به اثر بخشی سازمان است. و همچنین استنباط جامعه از مسئولیتهای اجتماعی سازمان مورد ملاحظه قرار می گیرد. اکثر شاخص ها در این روش مورد توجه قرار می گیرند و اگر چند گروه ذینفع با هم مورد بررسی قرار گیرندنتیجه بسیار دقیق تریدست می آید.
روش مبتني بر ارزشهاي رقابتي
در این روش دو بعد ارزشی مورد توجه است:
· بعد اول ارزش سازمان: كانون توجه(درون يا بيرون سازمان)؛
· بعد دوم ارزش سازمان: ساختار(ثبات يا پايداري كه به معني اعمال كنترل از بالاست)؛
ويژگيهاي برجستۀ روش مبتني بر ارزشهاي رقابتي
1. در اين الگو،مفاهيم و اصول متضاد در هم ادغام مي شوند و ديدگاه واحدي بدست مي آيد.
2. در اين الگو به شاخصهايي كه در محاسبۀ اثربخشي سازمان مورد استفاده قرار مي گيرند،توجه مي شود و اين مسأله روشن مي شود كه ارزشهاي مغاير يا متباين مي توانند بصورت همزمان بكار روند.
مقایسه نموداری دو سازمان:
سازمان A
1. تازه تأسيس و جوان؛
2. توجه مديريت به انعطاف پذيري و نوآوري و تأمين منابع از محيط؛
3. جلب رضايت گروههاي ذينفع؛
4. توجه به روابط انساني؛
درجۀ اول اهمیت: سازش با محيط و تأمين رضايت عوامل آن
سازمان B
1. مؤسسه اي قديمي؛
2. توجه به سود و بهره وري؛
3. برنامه ريزي و تعيين هدف؛
4. تمام توجهش به توليد و سود معطوف است؛
5. عدم توجه به انعطاف پذيري و منابع انساني؛
6. توجه به ثبات،پايداري،تعادل،نوآوري و درحالت آماده باش به سر بردن
تئوری و طراحی سازمان – ریچارد دفت – فصل سوم
قلمرو محیط:
معنی محیط نامحدود است و شامل همه چیزهایی می شود که در خارج از سازمان قرار دارد.
محیط سازمان: تمام عواملی که در خارج از مرز سازمان وجود دارند و بر تمام یا بخشی از سازمان اثرات بالقوه می گذارند.
قلمرو سازمان : عبارت است از حوزه فعالیت منتخب سازمان و آن حوزه ای است که سازمان با توجه به تولیدات ، خدمات و نوع بازار برای خود در نظر می گیرد.
بخشها: محیط دارای بخشها و اجزایی است که در خارج از سازمان قرار دارند این بخش ها در دو محیط کاری و محیط عمومی تقسیم بندی می شوند:
· محیط کاری: شامل بخش هایی می شود که سازمان به صورت مستقیم با آنها رابطه متقابل دارد و بر توانایی های سازمان (در راه رسیدن به هدفهایش) اثر مستقیم میگذارند.
1. صنعت: محصولاتی با نام و نشان معتبر می توانند با کاهش قیمت رقیبان خرده پا را از میدان به در کنند
2. مواد اولیه: شرکتها با روشهای مختلف از جمله بازیافت محصولات خود را ارزانتر تولید می کنند
3. بازار: تولید عروسکهای آمریکایی آفریقایی تبار باعث فروش بیشتر برای شرکتها شد
4. منابع انسانی: اتحادیه هی کارگری به سبب برگزاری اعتصاب می توانند اثر گذار باشند
5. بین الملل: تعداد شرکتهای خارجی روز افزون است
· محیط عمومی: بخش هایی را در برمیگیرد که احتمالا" بر روی عملیات و فعالیت روزانه شرکت اثر نمیگذارند ولی احتمال دارد به صورت غیر مستقیم اعمال نفوذ نمایند.
1. 6. دولتی: تدوین قوانیین جدید بر سازمان تاثیر گذار است
2. 7. فرهنگی – اجتماعی : توجه فزاینده به محیط زیست و حیوانات
3. 8. اقتصادی: شرایط عمومی اقتصاد بر شیوه کار شرکت تاثیر می گذارد
4. 9. تکنولوژی: مهمترین تغییر در این بخش است و می تواند بر تمام جنبه های تجارت تاثیر بگذارد
5. 10. منابع مالی: این بخش موجب نگرانی تمام شرکتها شده و شرکتها از راه کارتهای اعتباری یا وام به آن دست می یابند.
محیط بین المللی: محیط بین المللی به عنوان یک بخش به حساب میآید که میتواند به صورت مستقیم بر سازمان تاثیر بگذارد و فراتر اینکه همه بخشهای بومی تحت تاثیر رویدادهای بین المللی هستند.شرکتها به صورت چند ملیتی بوده و در کشورهای مختلف فعالیت می نمایند
محیط نامطمئن:
عوامل محیطی از دو راه اساسی بر سازمان اثر میگذارند: 1- نیاز سازمان به اطلاعات در مورد محیط 2- نیاز سازمان به منابع موجود در محیط
نامطمئن بودن محیط به این معنی است که تصمیم گیرندگان در مورد عوامل محیطی اطلاعات کافی ندارند و برای پیش بینی تغییرات خارجی با مشکل مواجه می شوند.نا مطمئن بودن محیط میزان خطر مربوط به شکست سازمان را افزایش داده و نیز محاسبه هزینه ها و احتمالاتی که باید برای هریک از تصمیمات در نظر گرفت مشکل می شود. دو بعد ساده بودن یا پیچیدگی محیط و پایدار یا ناپایداربودن آن ویژگیهای قلمرو محیطی هستند که بر نامطمئن بودن تاثیر می گذارند:
· · ساده بودن یا پیچیده بودن محیط: این بعد در واقع نشان دهنده ناهمگن بودن عوامل خارجی سازمان است. در یک محیط پیچیده تعداد زیاد عوامل خارجی با هم ارتباط دارند و در یک محیط ساده سه یا چهار عامل خارجی بر سازمان اثر میگذارند.
· · پایدار یا ناپایدار بودن محیط: این بعد پویا بودن یا نبودن عوامل محیطی را در نظر دارد. اگر در یک محیط ظرف یک دوره چندماهه یا چند ساله یک وضع باقی بماند آن محیط پایدار است.
سازش با محیط نا امن:
پس از پی بردن به تفاوت در پیچیدگی و تغییرپذیری سازمانها باید به این پرسش پاسخ دهیم که " سازمانها چگونه خود را با محیط نامطوئن وفق می دهند؟"
· · دایره سازمانی و پست یا مقام اداری:(یچیدگی ساختاری)
با پیچیده تر شدن محیط خارجی ، تعداد پستها یا مقامهای اداری و دوایر درون سازمانی افزایش می یابد که موجب پیچیده شدن سازمان می شود.
· · سپربلا و مرزگستری:
در گذشته رسم براین بود تا سازمان ها دوایری خاص را مسئول رسیدگی به محیط نامطمئن خارج سازمان می کردند که میبایست مانند سپر عمل کنند و ضربه گیر باشند . ضربه گیری یعنی جذب پدیده عدم اطمینان. دوایر ضربه گیر حافظ هسته فنی سازمان یعنی موارد مورد مبادله ، پول و منابع هستند. مثلا" اداره کارگزینی با جذب کارکنان واجد شرایط و آموزش آنها هسته فنی را از پدیده عدم اطمینان مصون نگه میدارد.
به تازگی برخی سازمانها دوایر سازمانی را حذف و هسته فنی را با محیط نامطمئن مواجه می کنند.زیرا بر این باورند که حفظ رابطه نیکو با مشتریان و عرضه کنندگان بیش از کارایی داخل سازمان اهمیت دارد.
دایره یا کسی که نقش مرز گستری را در سازمان به عهده دارد می کوشد تا بین سازمان و عوامل اصلی محیط خارجی رابطه موزون و هماهنگی برقرار نماید.
وظیفه مرزگستر: 1- از اطلاعات محیط آگاهی یافته و آن را به درون سازمان بیاورد 2- اطلاعات را به محیطی بدهد که با سازمان نظر موافق دارد
مرزگستران نوآوریها و تکنولوژی نوین و اخبار و اطلاعات رقبان را جمع آوری می کنند همچنین مسئولان فروش و تبلیغ یا دایره حقوقی نقش دادن اطلاعات به محیط را برعهده دارند.
· · تفکیک دوایر و انسجام واحدها:
تفکیک واحدها یعنی تفاوتی که از نظر نگرش ، ارزشها و هدفها بین دوایر مختلف سازمان و نیز از نظر ساختاری بین دوایر وجود دارد. دوایر سازمانی در واکنش به پدیده عدم اطمینان بسیار تخصصی می شوندو موفقیت در هر دایره مستلزم داشتن تخصص و رفتار ویژه است
زمانی که نگرش و هدف و جهت گیری دو واحد از سازمان متفاوت باشد باید برای هماهنگی آنها وقت و زمان بیشتری را مصرف نمودهماهنگی دو دایره از سازمان را انسجام یا یکپارچگی میگویند.
در یک محیط نامطمئن اگر میزان با تفکیک دوایر از یکدیگر و اقداماتی که جهت هماهنگی آنها صورت میگیرد متناسب باشد عملکرد سازمان بهبود خواهد یافت.
· · فرآیندهای مدیریت مکانیکی و ارگانیکی:
· · تقلید از سازمانهای موفق:
دیدگاه نهادی عنوان می کند که سازمانها در شرایط بسیار نامطمئن همانند سازمانهای دیگر که در همان شرایط قرار گرفته اند عمل می کنند. مدیریت در این شرایط میکوشد تا نوع ساختار و روش مدیریت سازمانهای موفق را تقلید کند زیرا اساس فرض بر این است که سایر سازمانها با وضع مشابهی روبرو هستند. این شیوه تقلید باعث میشود تا میزان عدم اطمینان محیط برای آن مدیر کاهش یابد. به طور کلی شرکت نمی خواهد به عنوان یک سازمان سختگیر به نظر برسد لذا اگر یک شرکت موفق سیستم حراست قوی به وجود آورده باشد احتمالا" سایر شرکتها نیز چنین عمل مینمایند.
· برنامه ریزی و پیش بینی:
سازمانها آخرین واکنشی که در برابر محیط ناامن نشان میدهند افزودن بر مقدار برنامه ریزی و پیش بینی است.اگر محیط پایدار و ثابت باشد برنامه سازمان روی مسائل جاری است زیرا تقاضاهای آینده نیز همانند تقاضاهای امروز هستند ولی سازمانهایی که در محیط نامطمئن قرار میگیرند معمولا"دایره جداگانه ای جهت برنامه ریزی به وجود میآورند تاعوامل محیطی را مورد بررسی قرار دهند و حرکتها بالقوه و واکنشهای سایر سازمانها را تجزیه و تحلیل نماید برنامه ریزیهای قدیم با گذشت زمان با برنامه ریزیهای جدید به روز میشوند ولی برنامه ریزی نمی تواند به جای مرزگستری قرار گیرد همچنین در محیط های بسیار نامطمئن به دلیل عدم توانایی پیش بینی آینده برنامه ریزی نمی تواند مفید واقع شود.
چهارچوبی برای واکنشهای سازمان در برابر محیطهای ناامن:
وابستگی به منابع:
منابع ارزشمند در محیط کمیاب است و سازمان برای بقا نیازمند این منابع میباشد. معنی عبارت وابستگی به منابع این است که سازمان همواره به محیط وابسته است ولی همیشه تلاش مینماید تا این منابع را تحت کنترل خود درآورده و میزان وابستگی خود را به پایین ترین حد برساند.
اگر منابع در اختیار سایر سازمانها باشد سازمان به شدت صدمه پذیر می شود لذا می کوشد تا حد امکان مستقل و غیر وابسته باشد ولی کمبود و نیاز به منابع سازمانها را به تشکیل گروه سوق می دهد. داشتن رابطه بین سازمانی نیازمند هماهنگی است و ممکن است از استقلال سازمان بکاهد یا اگر سازمان برای تامین منابع نیازمند سازمانی دیگر باشد ،آن سازمان بر فرآیند تصمیم گیری تاثیر می گذارند. لذا این معمای بسیار پیچیده ای است
کنترل کردن منابع محیطی:
سازمانها در واکنش به نیاز های خود میکوشند تا میان استقلال و داشتن رابطه بین سازمانی نوعی تعادل برقرار نمایند.
شرکتها برای کنترل منابع محیطی یکی از دو استراتژی را به کار می برتد:
· ایجاد رابطه مطلوب با عوامل اصلی محیط
· تغییر دادن عوامل حاکم بر محیط
تفاوت این استراتژی ها نشان دهنده تفاوتهایی است که آنها به هنگام نیاز به اطلاعات و نه منابع از خود واکنش نشان می دهند.
ایجاد روابط بین سازمانی:
· · مالکیت: از طریق ادغام یا خرید شرکت ،
· · ائتلاف رسمی استراتژیک: هنگامی که دو شرکت از لحاظ جغرافیایی ، مهارت و خط تجاری مکمل باشند.
· · بستن قرارداد یا مشارکت خاص: گرفتن جواز ، قرارداد فروش ، تاسیس یک شرکت جدید و مستقل از شرکتهای مادر
· · دعوت به همکاری: به عضویت هیات مدیره درآوردن رهبران یک نهاد ، سازمان یا بخش مهم یا رهبران جامعه
· مدیریت مشترک : مستقیم: یک نفر در هیات مدیره دو شرکت عضو باشد ، غیر مستقیم: یک مدیر از یک شرکت و یک مدیر از شرکت دیگر در هیات مدیره شرکت سوم عضو باشند
· استخدام مدیران سرشناس: مثل استخدام افسران نیروی هوایی در صنایع هوایی آمریکا
· تبلیغ ، روابط عمومی: جلب نظر ، تاثیر بر مشتریان و ایجاد رابطه مطلوب (تبلیغ) ، سخنرانی ، مصاحبه تلوزیونی یا مطبوعاتی (روابط عمومی)
کنترل نیروهای حاکم بر محیط:
· تغییر دادن قلمرو: ده بخشی که توضیح داده شد در محیط ثابت نمی مانند و معمولا" قلمرو سازمانی تغییر میکند. به طور مثال با رفتن به قلمرویی که رقیب یا مقررات دولتی در آن نباشد و همچنین با خرید یا فروش شرکت.
· مقررات و فعالیتهای سیاسی: شامل اقداماتی میشود که مدیران و رؤسای سازمان بر قوانین و مقررات دولتی تاثیر گذارند.شرکتها میکوشند مقرراتی به تصویب برسد تا مانع فعالیت شرکتهای رقیب شده یا موجب حذف قوانین و مقررات بازدارنده شود.
· شوراهای تجاری: بسیاری از اعمال نفوذها در محیط خارجی کارهایی است که شرکتها به صورت مشترک انجام میدهند مثل تاسیس یک اتحادیه و به عضویت درآوردن افرادی بسیار متخصص به عنوان نماینده جهت مذاکره با کنگره .
· فعالیتهای غیر قانونی: گاهی اوقات شرکتها دست به اعهمال غیر قانونی میزنند ، عواملی چون پایین بودن سود یا نبود منابع شرکتها را به رفتار خلاف مقررات می کشاند
تئوری و طراحی سازمان – ریچارد دفت – فصل چهارم
تکنولوژی: تکنولوژی یا فن آوری عبارتست از ابزار ، روش و عملیاتی که برای تبدیل اقلام مصرفی به محصول ( داده به ستاده ) مورد استفاده قرار میگیرد.
n تكنولوژي نوين بر ساختار اثر مي گذارد،اما امكان دارد تصميم گيري دربارۀ ساختار سازماني موجب شكل دادن و محدود نمودن تكنولوژي گردد.
تکنولوژی را به این صورتها نیز تعریف کرده اند: بررسی مواد اولیه که به داخل سازمان جریان می یابد، انواع فعالیتهایی که صورت می گیرد، میزان یا درجه ای که فرآیند تولید خودکار یا مکانیزه شده است، میزان یا درجه ای که یک نوع کار به عمل دیگری وابسته است، تعداد محصولات جدید.
سطح تکنولوژی در سازمان:
شرکتهای تولیدی:
تحقیقات وود وارد: با توجه به پیچیدگی فنی یا تکنیکی شرکتها به سه دسته تقسیم می شوند:
1. گروه اول: توليد تك محصولي و دسته هاي كوچك؛ به صورت کارگاه ، متکی به نیروی انسانی ، روال کار به صورت عادت ،عدم استفاده از دستگاههای پیشرفته ، ارگانیک
2. گروه دوم: توليد انبوه و دسته هاي بزرگ؛ استفاده از قطعات استاندارد ، مسیر تولید طولانی ، انباشه شدن محصول در دایره کالای ساخته شده ، تولید انبوه ، مکانیکی
3. گروه سوم: فرآيند توليد مستمر؛ همه کارها با دستگاه مکانیزه انجام می شود، شروع یا توقف ندارد،محصولات به صورت دقیق قبل از تولید قابل پیش بینی هستند ، ارگانیک
استراتژی ، تکنولوژی و عملکرد: سازمانهای موفق آنهایی هستند که از نظر تکنولوژی و ساختار ، تکمیل کننده یکدیگر هستند. بسیاری از ویژگیهای سازمانهای موفق ، از نظر تکنولوژی در حد متوسط است و سازمانهایی که از نظر موفقیت پایین تر از حد متوسط قرار میگیرند آنهایی هستند که از تکنولوزیهای بسیار ویژه استفاده میکنند و دارای ساختار ویژه هستند.
نقطه قوت شرکتهای ژاپتی این است که آنها توانسته اند بین استراتژی و ساختار و تکنولوژی هماهنگی ایجاد کنند.
با افزایش رقابت جهانی و افزایش آگاهی مشتریان ، برای تامین تقاضاهای جدید باید از استراتژی مناسب استفاده نمود و برای حمایت ازاستراتژی خود و افزایش انعطاف پذیری از تکنولوژی نوین استفاده کرد.
سیستم مکانیزه منسجم:
نامهاي ديگر آن: سيستم توليد كارخانۀ آينده؛ كارخانه هاي هوشيار؛ سيستم توليد انعطاف پذير.
این سیستم کامپیوتری باعث
مطالب مشابه :
خلاصه فصل 14 تا 17 کتاب رفتار سازمانی رابینز
فصل چهاردهم : تکنولوژی و طرح ریزی شغل شیوه ای که داده ها به ستاده تبدیل می شود.هدف از کاربرد
خلاصه فصل 14 تا 17 کتاب رفتار سازمانی رابینز
فصل چهاردهم : تکنولوژی و طرح ریزی شغل شیوه ای که داده ها به ستاده تبدیل می شود.هدف از کاربرد
اهمیت خدمات راهنمایی و مشاوره
رشد و توسعه صنعت و تکنولوژی ؛ موجب از مختلف و انتخاب شغل طرح ریزی ها و تامین
شرح وظايف كارشناس تكنولوژي وگروههاي آموزشي و سرگروههاي آموزشي
شرح وظایف کارشناسی تکنولوژی و ابلاغی در زمینه شغل طرح ها و برنامه
مهارتهای لازم برای تعریف شایستگی انجام شغل
تعریف درست شغل و کاندیدای خلق یک طرح. برنامه ریزی: مدیریت تکنولوژی و مدیریت
نمونه سوالات درس برنامه ریزی و توسعه اقتصادی
مشاوره آموزشی و برنامه ریزی تحصیلی تکنولوژِی د برنامه ریزی طرح
تئوری وطراحی سازمان – ریچارد دفت –
شاید گرفتن شغل و طی ساختار آن به صورت آگاهانه طرح ریزی شده و استراتژی ، تکنولوژی و
برنامه ریزی نیروی انسانی
و اجرای طرح های برنامه ریزی شده تکنولوژی، محصولات و حذف شغل و منع
جزوه درسی برنامه ریزی و سیاستگذاری ارتباطات
ویژگی بارز شغل مدیریت است و مشخص تکنولوژی و در هر رسمی تعیین و طرح ریزی
معرفی شغل مدیر کنترل پروژه
معرفی شغل مدیر سبد، طرح و کسب و کار را برنامه ریزی و مدیریت کرده و از به موقع
برچسب :
تکنولوژی و طرح ریزی شغل