تاریخچه شول

 کلمه شول به تنهائی معنی" مرد جوان قدرتمند" را در زبان بختیاری دارد، و در شعر محلی " شول بختیار" بمعنی" بختیار دلاور" است. این کلمه در نام دومین شاه سومری از سلسله اورسوم بصورت " شول جی) بنظر معنی " دلاور خیز" را دارد. این پادشاه شاید نخستین شیر کش تاریخ باشد. او در یکی از کتیبه های خود که به ستایش از کارهای خود میپردازد، میگوید: آنقدر شیر کشتم ، که اکنون شبان ها بی هراس از شیر رمه خود را به چرا میبرند."

منبع :   http://www.loghatnaameh.com

 

در لغت نامه مرحوم علی اکبر دهخدا در مورد« شول » و آنچه به آن مربوط می شود آمده است که« شول » نام قبیله ای است از قبایل فارس که نخستین بار در لرستان سکونت داشت و در حدود سال 300 هجری قمری نیمی از لرستان را تحت فرماندهی خود قرار داده بود و بوسیله سیف الدین ماکان روزبهان – که اجداد او از دوره ساسانیان بر این منطقه حکومت داشتند – اداره می شد.

 

مورخان اسلامی اطلاع چندانی از « طایفه شول » نداده اند اما نوشته اند که در زمان حکومت حمدالله مستوفی ، به سال 748 هجری ، این بطوطه معروف در راه شیراز به کازرون به« قبیله شول » برخورد کرده است و گوید که : شول قبیله ای از عجم ها – فارسی زبانان – هستند که صحرا نشین اند و در بین آنها مردمانی پرهیزگار و متقی وجود دارد.

 

شهاب الدین العمری – متوفی به سال 749 هجری – گوید که قبیله شول با شبانکاره خویشاوندی مستحکمی دارند.

آنگونه که پیداست کوچ کردن شول ها و تمایل آنها به جنگ و پیکار و حمله های مکرر قبیله های مجاور به قبیله شول از علل فروپاشی و مستهلک شده این قبیله بوده است به گونه ای که اکنون در منطقه فارس آثار بسیار اندکی از آنها بجا مانده و شاید « قریه شولی » که در خارج شهر بوده آخرین دژ قبیله « شول » بوده است. از سبک معماری این دژ پیداست که شول ها در حفظ و نگهداری سنتهای ایرانی و خصوصیات آن بسیار کوشا بوده اند.

 

در تاریخ غازان صفحه 287 و تاریخ جهانگشای جوینی جلد 2 صفحه 114 نیز نقل شده است: « شول » همچنین نام ایالتی است در چین و چون اسکندر کبیر این شهر را فتح کرد، شول و خمدان را در آن بنا کرد. بعضی برآنند که « خمدان » همان شهر مارکوارت   است و در جائی دیگر گفته است کلمه « شول » چون در ترکی به معنای« شنزارهای بیابان » است می تواند ترجمه چینی « شاچو » یعنی شنزار – شهر شنها – باشد.

 

در فارسنامه ناصری آمده است: « شول » علاوه بر اینکه نام چند قریه در استان فارس است نام رودخانه ای است به نام رودخانه شول در همان بلاد که آبش شیرین و گواراست و به رودخانه کامفیروز می پیوندد.

 

در کتاب « سرزمین های خلافت شرقی » گفته شده است که: « شولستان » بلوکی است از توابع  شاپور کازرون که طایفه ممسنی در آنجا ساکنند. در زمان ابن بطوطه به

همین سرزمین « بلاد الشول » می گفته اند و امروزه به « شولستان » معروف است.

 

در گذشته ای دورتر پس از مهاجرت نخستین اقوام ایرانی _ آریایی ها _ از سرزمین های سرد سیبری به خاک ایران و بعدها مراجعت گروههایی از آنها به سرزمین های خوش و هواتر – اروپای فعلی – موجب پراکندگی برخی ز اقوام آریایی شد. گفته می شود که در اعصار مختلف ، برادر خواندگی ژرمن ها – آلمان ها – و ایرانی بر چنین باوری استوار  بوده است که اقوام شول از قدیمی ترین طوایف ایرانی می باشند.

 

مرحوم علی اکبر بختیاری – مورخ سیرجانی – گفته است: قبایل شول با انوشیروان پادشاه ایران سر مخالفت و طغیان برداشتند، به گونه ای که انوشیروان همه را قتل  عام کرد و تنها هشتاد نفر از آنها که باقی مانده بودند، از منطقه فارس متواری شده و درنزدیکی کوه خواجویی سیرجان سکنی گزیدند و بعدها خانواده های این بازماندگان در امیرآباد شول و دارستان سیرجان ساکن شدند .

 در دانشنامه ویکی پدیا آمده است:

ابن بطوطه که در سال ۷۳۰ هَ. ق. کازرون را دیده‌است گوید اطراف کازرون را بلادالشول گویند و امروز به شولستان معروف است. (سرزمینهای خلافت شرقی لسترنج ص ۲۸۸). «بلادالشول » نام بلوکی است در فارس . این ناحیه در دوره ٔ ساسانیان داخل در منطقه ٔ شاپورخوره بود و قصبه ٔ آن را شاپور اول بنا نهاد و در سال ۲۳ ق. / ۶۴۳ م. عثمان بن ابی العاص این منطقه را به تصرف درآورد. شولستان پس از یک دوره ٔ ویرانی مجدداً در عهد اتابک چاولی (متوفی در ۵۱۰ هَ . ق . دست نشانده سلجوقیان) آبادگردید و در اواخر دوره صفویه یا پس از قیام نادر جنگجویان لرممسنی، شولستان را تصرف نمودند و این ناحیه بدیشان منسوب گردید و اینک آن را بلوک ممسنی خوانند که مساحت آن ۱۰۰ * ۶۰ میل مربع و محدود است از مشرق به کام فیروز و اردکان و از شمال و غرب زرگرد و لرستان و کهگیلویه و از جنوب کازرون و کوه مره شگفت.

جایی نیز در مورد شول و روستاها و قصبه هایی که به نام شول است نوشته بود:

شول: (اِخ ) نام قبیله ای است از قبایل فارس . این قبیله نخستین بار در لرستان سکونت داشت و در حدود سال 300 هَ . ق . نیمی از لرستان را تحت فرماندهی قرار داده بود و بوسیله ٔ سیف الدین ماکان روزبهان (که اجداد او از دوره ٔ ساسانیان بر این منطقه حکومت داشتند) اداره میشد و او را با لقب پیشوا میخواندند. مورخان اسلامی اطلاعی از این قبیله نداده اند، ولی نجم الدین که از نوادگان او بود در زمان حمداﷲ مستوفی در این منطقه حکومت میکرد. ابن بطوطه (748 هَ . ق .) در راه شیراز به کازرون به قبیله ٔ شول برخورد کرده است و گوید که آنان قبیله ای از اعاجم اند که صحرانشینندو میان آنها مردمانی پرهیزگار و متقی وجود دارد. شهاب الدین العمری (متوفی بسال 749 هَ . ق .) گوید که قبیله ٔ شول با شبانکاره خویشاوندی مستحکمی دارند. اجمالاً کوچیدن شولها و تمایل آنان به جنگ و پیکار و حمله های قبایل مجاور علیه آنها از علل ازهم پاشیدگی ایشان و مستهلک شدنشان در دیگران بوده است و اکنون در منطقه ٔ فارس آثار مختصری از آنان بجای مانده است مانند:شول گب (کوهی در شمال بوشهر)، داره شولی (قبیله ای ازقشقائی )، دو قریه بنام شول یکی نزدیک دالکی و دیگری نزدیک شمال غرب شیراز است و شاید قریه ٔ شولی که در خارج شهر بوده است آخرین دژ قبیله ٔ شول بوده و از سبک معماری خانه ها پیداست که در حفظ و نگاهداری سنتهای ایرانی و خصوصیات آن میکوشیدند. رجوع به دائرة المعارف اسلام و فهرست اعلام تاریخ گزیده و تاریخ غازان ص 287 و تاریخ جهانگشای جوینی ج 2 ص 114


از لور و شول و فارس صدهزار مرد پیاده جمع کنیم . (جهانگشای جوینی ). در آنجالشکری بسیار از کرد و ترکمان و شول بودند. (ذیل جامعالتواریخ رشیدی ).
- بلادالشول . رجوع به شولستان شود.

شول: [ ش َ ] (ع اِ) آب اندك و باقيمانده دربن مشك و جز آن . (منتهي الارب ). ج ، اشوال . (از اقرب الموارد). باقي آب در جوي . (مهذب الاسماء)....
شول : [ ش ُوْ وَ ] (ع ص ، اِ) ج ِ شائل . (منتهي الارب ). رجوع به شائل شود.
شول :[ ش َ وِ ] (ع ص ) رجل شول ؛ مرد سبك و چالاك در كار خدمت و حاجت و شتاب . (منتهي الارب ) (از اقرب الموارد).
شول :[ ش َ ] (ع مص ) شَوَلان .برداشتن شتر ماده دُم را. (منتهي الارب ) (از اقرب الموارد). برداشتن ستور و اشتر دنبال را. برداشته شدن دنبال . ...
شول : (اِخ ) نام ايالتي است در چين و قدامة نويسد: اسكندر اكبر اين شهر را فتح نمود و «شول و خمدان » را در آن بنا كرد و بعضي بر آنند كه ايالت ...
شول : (اِخ ) نام محلي در حومه ٔ شيراز واقع در نه فرسخي ميانه ٔ شمال و مغرب شيراز. (از فارسنامه ٔ ناصري ).
شول : (اِخ ) قريه اي است در چهارفرسخي مغربي پالنگري فارس . (از فارسنامه ٔ ناصري ).
شول : (اِخ ) دهي است در دو فرسخ و نيم ميانه ٔ جنوب و مشرق گله دار فارس . (از فارسنامه ٔ ناصري ).
شول : (اِخ ) دهي است در پنج فرسخ بيشتر ميانه ٔ شمال و مغرب گاوكان فارس . (از فارسنامه ٔ ناصري ).
شول : (اِخ ) دهي است در يك فرسخ بيشتر در شمال فتح آباد فارس . (از فارسنامه ٔ ناصري ).
شول : (اِخ ) نام محلي كنار راه شيراز به اردكان ميان گلستان و سنگر در 60500گزي شيراز. (يادداشت مؤلف ).
شول : (اِخ ) (... كامفيروز) نام رودخانه اي در فارس آبش شيرين و گوارا است كه از آب چشمه ٔ سرقدم برخيزد و چندين ده كام فيروز را آب دهد و در ن...
شول گپ:[ گ َ ] (اِخ ) نام قصبه ٔ گناوه است به فارس.(از فارسنامه ٔ ناصري ).
ده شول : [ دِه ْ ] (اِخ ) دهي است از دهستان كوغر بخش بافت شهرستان سيرجان . واقع در38هزارگزي شمال باختري بافت . سكنه ٔ آن 155 تن .
كرد شول : [ ] (اِخ ) دهي است در چهار فرسنگ و نيمي مشرق آسپاس . (فارسنامه ٔ ناصري ).

كرد شول . [ ك ُ دِ ] (اِخ ) دهي است يك فرسنگ و نيم ميانه ٔ جنوب و مغرب مرغاب . (فارسنامه ٔ ناصري ).

در تاریخ گزیده عبدالله مستوفی آمده است:

  • اتابک هزاراسپ که مهین و بهین همه بود، قائم مقام پدر شد و عدل و داد ورزید . در عهد او ملک لرستان رشک بهشت گشت و بدین سبب اقوام بسیار از جبل السماق شام (کردستان سوریه کنونی) بدو پیوستند:

آسترکی، مما کویه، بختیاری، جوانکی بیدانیان، زاهدیان، علائی، کوتوند، بتوند، بوازکی، شوند، زاکی، جاکی، هارونی، اشکی، کوی لیراوی، ممویی، یحفومی، کمانکشی، مماسنی، ارملکی، توانی، کسدانی، مدیحه، اکورد، کولارد و دیگر قبائل که انساب ایشان معلوم نیست.

چون این جماعت به هزار اسف و برادران پیوستند، ایشان را قوت و شوکت زیاد شد . بقایای شولان را به زخم شمشیر از ان ولایت بیرون کردند و یکبار بر ان دیار مستولی شدند . پس دیار شولستان نیز مسخر کردند و شولان منهزم به فارس رفتند.

برای ارتباط شاه فیروز و شول ها روی این همین نوشته کلیک کنید

دوستان خواننده چنانچه منابع و یا اطلاعی در مورد این بحث دارید اعلام فرمایید تا در جمع بندی این مطالب از آن استفاده نمایم.

منابع:

دایرة المعارف اسلام لغت نامه دهخدا جغرافی غرب ایران ص ۴۴ تاریخ عصر حافظ ج ۱ (فهرست اعلام ) تاریخ گزیده (فهرست اعلام ) نزهةالقلوب ج ۳ ص ۷۰ تاریخ مغول روضات الجنات ص ۴۰۸ حبیب السیر چ تهران ص ۹۲، ۱۰۲ و ۱۰۷ المنجد فهرست اعلام



--------------------------------------------

کلید واژه ها: شول ، طایفه شول ، قریه شولی ، رودخانه شول ، بلاد الشول ، شولستان ، اقوام شول ، قبایل شول ، امیرآباد شول ، دارستان سیرجان ، کوه خواجویی سیرجان ، شول و خمدان ، بلوک ممسنی ، سرزمینهای خلافت شرقی ، تاریخ غازان ، تاریخ جهانگشای جوینی ، جغرافیای غرب ایران ، دایره المعارف اسلامی


مطالب مشابه :


به دنبال گذشته

ترانه ها@@دانلود@@ فسایی در فارسنامه ناصری جلد دوم لیراوی ها را دو گروه بر شمرده .




تاریخچه شول

دانلود از سایت یـ ـو تـ ـیـ ـو در فارسنامه ناصری آمده است: (از فارسنامه ٔ ناصري ).




پیشینه تاریخی شهرستان پاسارگاد

3 سوت دانلود. بلوک کمین «از فارسنامه ناصری»بلوک کمین از سرد سیرات فارس میانه شمال و مشرق




شهرستان فسا - فارس

فسا دانلود در فارسنامه ناصری جلد دوم به این تغییر نام اشاره شده و در این کتاب پسا در لغت




درباره مبارک آباد

یاسین دانلود همچنین در فارسنامه ناصری در رابطه با موقعیت مبارک آباد چنین می آید :




تاریخچه روستای اکبرآباد(قسمت اول)

اکبرآباد درکتاب فارسنامه ناصری. پسر دوم میرزا صدر الدین بنام میرزا مهدی دانلود آهنگ




منبع شناسی تاریخ ایران اسلامی

افضل کرمانی(532)- فارسنامه: ابن بلخی(540)- (1314)- فارسنامه ناصری: فسائی(1316)-تاریخ بیداری




چهره هاي ماندگار وبرتر نورآباد ممسني

نورآبادممسني شهرخومون-nourabadmamasani- ممسني-نورآباد- عكس وفيلم لري-- دانلود (فارسنامه ناصری




پیشینه منطقه فال

دانلود مقالات در فارسنامه ناصری راجع به فال چنین امده‌است:




برچسب :