مالی رفتاری، نگرشی نو به سرمایه گذاری
اجازه بدهید با یک مثال که ممکن است تجربه آن را هم داشته باشید شروع کنیم. فرض کنید شما برای شرکت در یک کنسرت که قرار است دو روز دیگر بر گزار میشود بلیت تهیه نمودهاید. بر حسب تصادف بلیت را در حال برگشتن به منزل گم میکنید. معمولاً در چنین شرایطی احتمال کمی وجود دارد که شما مجددا اقدام به خرید بلیت کنید. شاید چون احساس میکنید که با توجه به بودجهای که در اختیار دارید توان پرداخت دو برابر برای بلیت کنسرت را ندارید. یا اینکه به نوعی میخواهید خود را تنبیه کنید. انگیزه هر چه که باشد، یک عامل بازدارنده قوی مانع میشود شما مجددا اقدام به خرید بلیت کنید. حالا اجازه بدهید حالت دیگری را تصور کنیم. شما قبل از خرید بلیت مبلغی برابر با قیمت بلیت کنسرت را گم میکنید. در این صورت احتمال بیشتری وجود دارد که گم کردن پول تاثیری بر شما برای خرید بلیت شما نگذارد. حال به نظر شما قواعد معمول اقتصادی میتواند دلیل کار شما را توضیح دهد؟
مالی رفتاری (Behavioral Finance) که عموما از آن به عنوان کاربرد روانشناسی در دانش مالی تعبیر میشود، مخصوصاً پس از ترکیدن «حباب قیمتی سهام شرکتهای تکنولوژی» در مارس سال ۲۰۰۰، به یک موضوع روز تبدیل شده است. مالی رفتاری پدیدههای متغیر را در طیف وسیعی از رفتار سرمایه گذاران چه در سطح انفرادی و چه در سطح کل بازار، مدل سازی و تفسیر میکند. در اینجا میتوانیم مالی رفتاری را به دو بخش خرد و کلان تقسیم کنیم.
۱-مالی رفتاری خرد که تمایلات و سوگیریهای سرمایه گذاران را در سطح فردی بررسی میکند. به گونهای که آنها را دیگر، «بازیگران عقلایی» مطرح در اقتصاد کلاسیک نمیداند.
۲-مالی رفتاری کلان که خلاف قاعدههای فرضیه بازار کارا را که مدلهای رفتاری قادر به توضیح آن است شناسایی و توصیف میکند.
مالی رفتاری نه شاخه و یا مکملی برای مالی کلاسیک بلکه جایگزینی برای آن محسوب میشود. به عنوان تشبیه میتوان رابطه این دو دیدگاه را به مانند ارتباط فیزیک کلاسیک و فیزیک کوانتوم در نظر گرفت.
دانش مالی رفتاری بمانند مالی کلاسیک مبتنی بر مفاهیم و مفروضات اساسی بنا شده است. مفروضاتی که در مالی استاندارد یا کلاسیک در مورد سرمایه گذاران مطرح میشود عبارتند از:
۱-سرمایه گذاران منطقیاند.
۲-تمام اطلاعات را موجود را بررسی کرده و به روش صحیحی تفسیر میکنند.
۳-بازده مورد نظر آنها فقط بستگی به ریسک سرمایه گذاری دارد.
۴-بر اساس نظریه «مدرن پرتفوی سهام» سرمایه گذاری میکنند.
۵-اگرچه ممکن است عدهای از سرمایه گداران غیر منطقی رفتار کنند اما در مجموع رفتارهای غیر منطقی بیاهمیت است.
اما مفروضات مالی رفتاری در مورد سرمایه گذاران بیان میکند که:
۱-منطقی نیستند، عادی هستند.
۲-عموما تصمیمات آنها بر مبنای اطلاعات ناقص است.
۳-به طور نظام یافتهای خطاهایشناختی مرتکب میشوند.
۴-بر اساس نظریه «رفتاری سبد اوراق بهادار» اقدام به سرمایه گذاری میکنند.
۵-بازده مورد انتظار آنها به عواملی بیشتر از ریسک بستگی دارد.
همچنین مفروضات کلی این دو رویکرد در ارتباط با بازارهای مالی با هم دارای تفاوتهاییست در مالی کلاسیک:
۱-تمام اطلاعات به سرعت منعکس میشوند.
۲-بازار ارزش ذاتی اوراق بهادار را به درستی نمایش میدهد.
در حالیکه در مالی رفتاری:
۱-مسائلی بیش از اطلاعات به قیمتها و نحوه قیمت گذاری حاکم است.
۲-ارزش ذاتی همه اوراق بهادار به درستی تعیین نمیشود.
به طور کلی میتوان گفت مالی کلاسیک انسانها را عقلایی، منطقی و منفعت طلب در نظر میگیرد و به دیگر وجوه انسانی توجه ندارد. در حالیکه مالی رفتاری مدعیست که با در نظر گرفتن احساسات و خطاهایشناختی و تاثیرات آنها بر تصمیمات سرمایه گذاران مدلهایی را ایجاد میکند که رفتار آنان را بهتر تشریح مینماید.
حال قضاوت کنید که کدام نگرش مالی – کلاسیک یا رفتاری – بیشتر به واقعیت نزدیک است. از یاد نبریم نزدیکی بیشتر به واقعیت در بازار سرمایه یعنی «سود بیشتر».
اجازه بدهید برای توضیح وجوه برتری مالی رفتاری در سطح خرد و کلان مثالهایی بیاوریم:
خلاف قاعده (Anomaly) به حالتی گفته میشود که نتیجه یک آزمایش یا رویداد با تجربیات و یا تئوریهای توضیح دهنده آن همخوانی نداشته باشد. یک خلاف معروف قاعده مالی کلاسیک در سطح بازار سرمایه «اثر ژانویه» میباشد. برخی بررسیهای تاریخی نشان میدهد که اغلب سهام و به ویژه سهام شرکتهای کوچک در طول ماه ژانویه، بازده غیرعادی بالایی داشته است. رابرت هاگن و فیلیپ جوریون در بررسی خود دریافتند که تاثیر ژانویه (January effect)، شناخته شدهترین رفتار غیرعادی در بازارهای سرمایه و سهام اغلب بورسهای دنیاست.
تاثیر ژانویه از این نظر قابل تامل است که علی رغم سابقه تاریخی ۲۵ سالهاش هرگز از بین نرفته و مدام تکرار میگردد. در حالیکه طبق تئوری «آربیتراژ» تداوم چنین پدیدهای یک خلاف قاعده آشکار است. چرا که به وجود آمدن همچین حالتی موجب به ایجاد یک فرصت آربیتراژی و سود بدون ریسک میگردد و کسانی که آربیتراژگر نامیده میشوند برای کسب این سود با خرید و فروشهای خود موجب برگشتن تعادل به بازار میشوند.
برای مثالی دیگر میتوان به این اشاره کرد که بسیاری از سرمایه گذاران از این موضوع آگاهی ندارند که سرمایه گذاری در «سهام ارزشی» (value Stock)، یک از موثرترین روشهای سرمایه گذاری است. شواهد به دست آمده بسیاری نشان دهنده آن است که سرمایه گذاران مستمرا در مورد چشم انداز شرکتهای موسوم به رشدی مبالغه کرده و متقابلا ارزش شرکتهای بیطرفدار را کمتر از واقع برآورد میکنند. این مسائل آشکارا با فرض آگاهی همه افراد از اطلاعات و تصمیم گیری منطقی بر مبنای آنها در تضاد است.
برای سطح کلان میتوان به به خلاف قاعده دیگری نیز که مالی کلاسیک قادر به تو ضیح آن نیست اشاره کرد. سهام دارای نسبت پایین قیمت به سود (P/E) اغلب دارای عملکردی هستند که از دیدگاه تحلیل بنیادی یم خلاف قاعده به حساب میآید. مطالعات بسیاری نشان دادند که سهام با P/E پایین در مقایسه با بازار و هم در قیاس با سهام دارای P/E بالا عملکرد بهتری دارد.
اکنون به مثالی میپردازیم که ناتوانی مالی کلاسیک را در سطح خرد نشان دهد. یک مورد خوب، کار تورسکی و کانمن میباشد. آنها با استفاده از آزمایشی خواستند نشان بدهند که افراد از نظر ذهنی پیامدهای پیش بینی شده را چگونه میبینند و این موضوع چگونه بر مطلوبیت مورد انتظار آنها تاثیر میگذارد. در این مطالعه آزمونی به شکل زیر برای دو گروه از افراد انجام شد:
•گروه اول: به آنها هزار دلار داده شد و از آنها خواسته شد تا یکی از دو گزینه را انتخاب کنند.
۱-سود قطعی ۵۰۰ دلار
۲-۵۰ درصد شانس دریافت هزار دلار دیگر و ۵۰ درصد شانس دریافت هیچ مبلغی.
•گروه دوم: به این گروه دو هزار دلار میدهند و از آنها خواسته میشود یکی از دو گزینه را انتخاب کنند.
۱- ۵۰۰ دلار از آنها گرفته شود.
۲- ۵۰ درصد احتمال از دست دادن ۱۰۰۰ دلار و ۵۰ درصد احتمال از دست دادن هیچ مبلغی
نتایج آزمون به صورت زیر بود:
در گروه اول ۸۴ درصد افراد گزینه اول را انتخاب کردند و در گروه دوم ۶۹ درصد گزینه دوم را برگزیدند. اکنون با توجه به اینکه نتایجی که در هر گروه و در هر کدام از انتخابها یکسان بود نتایج حاصل چگونه باید تفسیر شود؟ این در حالیست که اگر بخواهیم تئوریهای کلاسیک را ملاک قرار دهیم باید اکثریت در هر دو گروه گزینه اول را انتخاب میکردند. چون مقدار بازده در هر دو گزینه مساوی و ریسک گزینه اول کمتر از گزینه دوم است. اینجاست که پای «تئوری چشم انداز» (Prospect Theory) به میان میآید. تئوری چشم انداز، اساسا نحوه ارزیابی سود و زیان توسط افراد را توصیف میکند. طبق قوانین اقتصاد کلاسیک سرمایه گذاران ریسک گریز هستند و این به معنی مقعر بودن تابع مطلوبیت است. همانطور که در مثال نشان داده شد این نگرش برای تبیین رفتار انسانها به طور کامل موفق نبوده. نظریه چشم انداز نشان میدهد سرمایه گذاران در بعضی مواقع بطور سیتماتیک (و نه تصادفی) بر خلاف نظریه مطلوبیت رفتار میکنند. در واقع این نظریه بیان میکند تابع مطلوبیت دارای نقطه عطف است و شیب تابع از بعد گذشتن از آن تغییر جهت میدهد. به عبارت خیلی ساده، معمولا خصلت ریسک گریزی آدمها در منطقه ضرر به ریسک پذیری تبدیل میشود.
در مجموع کلام را در نقل قولی از وارن بافت – یکی از موفقترین سرمایه گذاران جهان - خلاصه میکنم که: «اگر بازارهای سرمایه کارا بودند من الان کاسه گدایی به دست در خیابان بودم».
در مالی رفتاری خرد با موضوعی به نام «سوگیری» (bias) بسیار مواجه هستیم. به طور خلاصه سوگیری رفتاری به عنوان اشتباهات سیستماتیک در قضاوت تعریف شده است. همان اشتباهاتی که موجب میشود ما در تصمیمهایمان منطق و عقلانیت مورد نظر مالی استاندارد را رعایت نکنیم. محققین فهرست بلندی از انواع سوگیریهای رفتاری را شناسایی و ارائه نمودهاند. مطالعات تا اکنون بیش از ۵۰ نوع سوگیریهای رفتاری شناخته شده در مورد سرمایه گذاران را معرفی کرده است. شناخت و چاره اندیشی برای سوگیریها میتواند از ما یک سرمایه گذار به مراتب بهتر بسازد. در قسمتهای بعدی این مقاله به توضیح برخی از سوگیرهای مطرح در مالی رفتاری خواهیم پرداخت.
مطالب مشابه :
مالی رفتاری، نگرشی نو به سرمایه گذاری
دانش مالی رفتاری بمانند مالی کلاسیک مبتنی بر بازار سرمایه چیست؟ منابع مالی در شرکتهای
نظریههای مالی نوین (معرفی یک کتاب)
جام مقدس تئوریهای مالی چیست؟ مالی رفتاری در دوره شهیر دانش مدیریت مالی است که در
راه کارهای موثر در درمان اختلال کم توجهی و بیش فعالی
( مدیریت رفتار دانش چیست ؟ نشانه های به دنبال بی انضباطی و یا بد رفتاری دانش آموز
سود و زیان جامع
دانش مدیریت مالی . حسابداری چیست واژه «سود جامع» ابتدا در بیانیه مفاهیم حسابداری مالی
مدیریت اقتصادی و مالی
مالیات بر ارزش افزوده چیست مالی رفتاری به نظریه به واسطه دانش مالی پایین
طرح درس سال تحصیلی 88-87
دوم حسابداری – هنرستان کار دانش مالی و تأثیر آن چیست و به
حسابرسی چیست؟
حسابرسی چیست بنای صورتهای مالی .حسابرسان از راه و دانش کافی بوده به صورتی
حسابداری مدیریت چیست
حسابداری مدیریت چیست - کاری از دانش آموزان شاخص رفتاری: اطلاعات مالی میشود در
برچسب :
دانش مالی رفتاری چیست