یه سفر سه نفره(سفرنامه 5 استان اصفهان چهار محال بختياري خوزستان بوشهر کهکيلويه و بوير احمد)
بلافاصله بعد نماز عید راه افتادیم به داداییمو آجی شیتوفی خیلی گفتیم بیاین باهامون ولی نیومدن (البته بعدش که برگشتیم مامانی گفت چقدر از این که باهامون نیومدن پشیمون شدنو حوصلشون سر رفته) عزیزیمو آجی نیتوفیم کمک کردن وسایلمونو گذاشتیم توو ماشین واسه ناهارم عدس پلو با کوفته قلقلی درست کرده بودم ولی شاید باورتون نشه هنوز نمیدونستیم کجا میخوایم بریم میگفتیم راه می افتیم یه سمتی بعد معلوم میشه کجا میریم ولی تا آخر سفرمونم نمیدونستیم کجا میریم راه افتادیم سمت اصفهان شهرضا رفتیم امامزاده زبیده خاتون زیارت من میخواستم نهار همون جا بمونیم تا اون یکی زیارت گاهم بریم ولی نشد نهارمونو اصفهان خوردیم یه کمی رفتیم بازار دلم میخواست بریم باغ پرندگان باغ گلها ولی یادمون رفتو بعدش خیلی ناراحت شدم نزدیکای غروب از اصفهان زدیم بیرون سمت شهرکرد راه افتادیم شبش شهرکرد موندیم منم غذا درست کردم برا فردا ظهرمون البته هم عزیزیم هم آجی نیتوفیم کلی کمک کردن بهم. یه کم بازار رفتیم به عزیزیم گفتم برام لباس کردی بخره نخریدیه سرویس طلام قیمت کردیم گفت ۸۳۰۰۰۰۰ قیمت طلا سرسام اور رفته بالا دیروز گرمی ۵۶۰۰۰ تومن بود نمی دونم چه جوری میخوایم سرویس بخریم با این تورم خدا کمکمون کنه شهرکرد که بودیم از یه آقایی سوال کردیم جاهای دیدنی شهرکرد کجاس اونه کلی بازار گرمی کرد در مورد شهرشونو گفت شهرکرد جای بزرگی نیست سرجمع با ۴۰ -۵۰ کیلومتر از هر سمتش میشه همه جاشو گشت خلاصه تشکر کردیمو راه افتادیم سمت سامان ۲۲ کیلومتر با شهر کرد فاصله داشت اونجا رفتیم پل زمان خان جای با صفایی بود یه اسیاب ابی خوشکلی بود که اونم رفتیم دیدیم قدیما اونجا گندم آرد می کردن
(پل تاريخي زمانخان در مجاورت شهر سامان واقع شده است. تفكر اوليه ساخت پل در اين مكان به دوره ساسانيان باز مي گردد. اين پل به دستور زمانخان رئيس يكي از ايلات قشقايي كه زماني دامنه كوچ آنها تا آن منطقه مي رسيد بر روي رودخانه زاينده رود احداث گرديد. تركيب مناظر رود خروشان زاينده رود، پل زمانخان و طبيعت زيباي منطقه و نيز اقدامات انجام شده جهت رفاه گردشگران، اين ناحيه را از مهمترين قطبهاي گردشگري استان قرار داده است. دهكده سياحتي زاگرس كه داراي واحدهاي اقامتي زيبا و مشرف به زاينده رود و پل زمانخان است در مجاورت اين پل بنا شده است. مشخصات پل زمانخان - طول : 22 متر - ارتفاع : 13 متر)
بعد راه افتادیم سمت دشت لاله ها ولی بعد کلی رفتن بهمون گفتن برگردین الان لاله ای وجود نداره کلی هم ناراحت شدیم که چه طور به ذهن خودمون نرسید الان فصل لاله نیست
دشت لالههای واژگون یکی از جاذبه های دیدنی و گردشگری ایران و یکی از ۲۰ اثر طبیعی ملی ایران و مورد حمایت سازمان محیط زیست است. این دشت ۳۶۰۰ هکتار وسعت و در استان چهارمحال و بختیاری دارد و رویشگاه اصلی گونهٔ گیاهی لاله واژگون است.
این دشت در شهرستان کوهرنگ واقع شده و جاذبههای گردشگری دیگری مانند آبشار کوهرنگ، پیست اسکی چلگرد و چشمه آب معدنی دیمه در نزدیکی آن قرار دارند.
رویشگاه اصلی اين گیاه نادر، دامنه کوههای آبکاسه خوربه، گرگانک و مناطق بنواستکی و مله زرده است. لالههای واژگون، که در زبان محلی اشک مریم نامیده میشوند، در اواخر فروردین ماه به گل مینشینند و تا اواخر اردیبهشت گلهای خود را حفظ میکنند.
رفتیم پیر غار ( " گردشگاه پیرغار " در مجاورت روستای ده چشمه از توابع شهرستان فارسان ( در ۵ کیلومتری جنوب شهر فارسان ) و ۳۷ کیلومتری شهرکرد ( مرکز استان چهارمحال و بختیاری ) واقع گردیده و وجود عوامل مختلف در این مکان ، شامل : سه سنگ نوشته تاریخی ( کتیبه ) ، چشمه پرآب، سایه سار درختان، آبشار زیبا، کوههای اطراف، هوای پاک و خنک و نیز غار موجود، باعث حضور روزانه صدها گردشگر در این محل مصفا می شود.
۳ کتیبه ( سنگ نوشته ) تاریخی که قسمتی از حوادث دوران مشروطیت را تداعی میکند، بر روی قسمتی از تپه سنگی مشرف به " گردشگاه مصفای پیرغار " واقع شده که متن این کتیبه ها، مجملی ( به خط نستعلیق ) از شرح لشکر کشی بختیاری ها به تهران و اصفهان و نقش سرداران بختیاری در سرکوبی استبداد صغیر و سقوط محمدعلی شاه در واقعه مشروطیت می باشد که به دستور سردار اسعد و سردار ظفر از رهبران مشروطه خواهی بختیاری نوشته شده است.
متن کامل سنگ نوشته های پیر غار ،تنها سند سنگی دوران مشروطه
سنگ نوشته های دوره مشروطیت به دستور "حاج خسروخان سردار ظفر بختیاری " ،" حاج علی قلی خان سردار اسعد دوم بختیاری " و" جعفر قلی خان سردار اسعد سوم بختیاری " مقارن با جنگ جهانی اول بر روی یک تخته سنگ در کوهپایه ای از رشته کوه" زاگرس" جاودان شد. سنگ نوشته مشروطیت پیر غار شرح فعالیتهای مجاهدین چهار محال و بختیاری برای مبارزه با استبداد محمد علی شاه قاجار است این سنگ نوشته ها علاوه بر شرح وقایع مربوط به فتح اصفهان و تهران وهمراهی مجاهدان چهارمحال و بختیاری با نهضت مشروطه خواه روحانیت اصفهان به رهبری آیت الله"نورالله اصفهانی"، مبین جریان های فکری سیاسی و اجتماعی حاکم بر جنوب غربی ایران مقارن با اعاده مشروطه دوم و سقوط استبداد صغیر است. این سنگ نوشته ها بیانگر عدالت خواهی مردم استان چهار محال وبختیاری و اعاده مشروطه دوم متعلق به 98 سال پیش است. مشروطه خواهان چهارمحال وبختیاری از مسیر های "دزک"،"جونقان"، "دهکرد(شهرکرد فعلی)"،"شهرک"،"وانان" چالشتر،فرادنبه و فارسان تحت فرماندهی " ابراهیم خان ضرغام السلطنه برای پیوستن به روحانیت مشروطه خواه به سمت اصفهان حرکت کردند. این حرکت عدالت خواهانه و مشروطه خواهانه با رمز "علی(ع)"و " لااله الاالله محمد رسول الله(ص)" آغاز شد و پس از الحاق به روحانیت اصفهان، محور حرکت برای فتح اصفهان قرار گرفت. سنگ نوشته هی مشروطیت در روستای ده چشمه از توابع شهرستان فارسان در 39 کیلومتری شهرکرد واقع شده و به عنوان یکی از جاذبه های گردشگری این استان است.
کتیبه ها در چهار قسمت مجزا به سینه صخره های سلیسی و به ترتیب حدوث زمان وقایع از راست به چپ حجاری شده اند . کتیبه سوم تقریبا در حد فاصل و زیر دو کتیبه ابتدایی قرار گرفته که خود شامل دو بخش مجزا است. نوع خط کتیبه ها نعستعلیق که گاه با شکسته آمیخته شده است.
متن کامل کتیبه های مشروطیت پیر غار این چنین است.
چنین گوید حاجی خسروخان سردار ظفر در سنه 1334 آزادی خواهان ایرانی از مقام سلطنت تقاضای مشروطه نمودند . مظقرالدین شاه قاجار طاب ثراه حکم مشروطیت را دست خط و بعد از اندک زمانی به رحمت ایزدی پیوست . محمد علی شاه بر یریر سلطنت بر آمد و در آن وقت بنده در خدمت برادر والاتبارم حاج علیقلی خان سردار اسعد فرنگستان رفته و چهار ماه در آنجا بودیم . بواسطه بی مرحمتی محمد علی شاه ، اغتشاش در بختیاری فراهم که بنده از مراجعت و کمک به صمصام السلطنه که ایلخانی بود مجبور شده از پاریس به مسکو از مسکو سیزده روزه به بختیاری رسیدم . به حمد الله انجام صلح و پس از یک سال محمد علی شاه پارلمان را ببمبارده نموده و از بختیاری امدادد خواست این بنده به اتفاق امیر مفخم و سردار اشجع با چهار صد سوار تهران رفتیم . هیجان از تمام ایران رفع مگر آذر بایجان خصوصا تبریز با کمال قدرت مقاومت کردند . دومرتبه سوار بختیاری احضار و با سواران تهران رفتیم ، ولی قصد ما طرفداری ملت بود . این موقع در اصفهان و گیلان هم انقلاب و شورش حادث شد . صمصام السلطنه در اصفهان و لنجان ، سپهدار در رشت ، سردار اسعد هنوز در فرنگیتان و با مشروطیون در لندن و پاریس اجتماع داشتند . این اوقات از راه جنوب هندوستان حرکت کرده محمره به بختیاری وارد شدند.
من بنده هم اصفهان و بختیاری آمده سواران زیادی به کمک ملیون تهیه دیده سردار اسعد با یک هزار سوار به تهران حرکت. سپهدار هم از رشت عزم تهران پس از جنگ زیاد داخل شهر شدند . محمد علی شاه در شمیران بودند . همین که تهران اشغال گردید به سفارت روس پناهنده شد ولیعهد را که اعلی حضرت سلطان احمد شاه سلطان حالی ایران خلدالله ملکه است سردار اسعد و سپهدار وملیون بر تخت سلطنت نشانیده عضد الملک قاجار را به سمت نیابت سلطنت منتخب نمودند .
پس از یک سال عضد الملک مرحوم و ناصرالملک همدانی را به جای آن مرحوم گمتشته . در سنه 1329 محمد علی شاه که از طرف دولتین ومواجب زیاد در روسیه اقامت داشت از طرف استر آباد و سالارالدوله برادرشان از کردستان و کرمانشاه با ایلات زیاد برای پایتخت هجوم کردند آن عصر با ملت غیر از امین و ایل بختیاری کسی همراه نبود و به تصویب پارلمان و نایب السلطنه ،خوانین از بختیاری با سه هزار سوار برای جلوگیری محمد علی شاه و سالارالدوله حرکت .
امیر مفخم و مرتضی قلی خان حکمران لرستان عقب نشانیده پس از جنگ خونین و تلفات ریاد عراق(اراک) آمدند این بنده مامور نظم عراق و کرمانشاهان کردستان بودم به قشون آنها ملحق همگی تا قم عقب کردیم بعد از آنکه سوار بختیاری و مجاهدین محمد علی شاه را شکست دادند فرار نمود و یردار شد به دست سوار بختیاری دستگیر و تیر باران شد به امور جنک سالارالدوله شدند که از دو طرف جلوگیری نمائیم از این طرف این بنده و سردار جنگ با یک هزار و سیصد سوار بختیاری و از طهران سردار محتشم و سردار بهادر و موسیویفرم خان ارمنی با یک هزار و سیصد سوار بختیاری و مجاهد بودند در ساوه ملاقات با همدیگر دست داد به خواست خدا سالارالدوله را شکست فاحشی دادیم که با تلفات بسیاری به لرستان فرار نمود ما هم تا همدان او را تعاقب کردیم .
بعد از جنگ دیگر ، چنان شکست خورده که به کلی تاب مقاومت نکرده کرمانشاهان رفت . در این بین از طرف دولت امپراطور ی روس اولیتماتومی شد که برای ایران خطر عظیم داشت ناچار نایب السلطنه قبول نمود . در آن وقت صمصام السلطنه رئیس الوزرا بود . محمد علی شاه مجددا روسیه رفته تا اردوی بختیاری متفرق گردید . بنده مامور اصفهان شدم بعد از یک سال حکومت اصفهان فرنگستان رفته و هشت ماه آنجا ماندم تا ناصرالملک نایب السلطنه به ایران آمد . یک سال بیکار ابتدا به حکومت یزد و بعد به حکوکت کرمان منتخب گردبدم . یک سال ونیم کرمان بودم جنگ اروپا شروع ، دولت عثمانی نیز داخل جنگ شد دامنه جنگ نیز به ایران کشیده شد و تا کنون هم که اواخر سنه 1334 است پس از مدتی آتش جنگ در اغلب اروپا و نقاط ایران مشتعل قشون روس و عثمانی در همدان تا نزدیک قزوین مشغول جنگ می باشند خوانین هم صمصام السلطنه ، سردار اسعد و سردار جنگ و یردار بهادر در طهران ، این بنده با سایر خوانین در چهر محال منتظر حوادث روزگار می باشم
این کتیبه به دستور حاجی خسروخان سردار ظفر نوشته شد
کتیبه نسب خوانین بختیاری
واقع در پیر غار ده چشمه که به دستور حاجی علیقلی خان سردار اسعد نوشته شده
شنیدم که جمشید فرخ سرشت به سرچشمه بر روی سنگی نوشت
در این چشمه چون ما بسی دم زدند برفتند تا چشم بر هم زدند
چنین گوید که حاج علیقلی خان سردار اسعد اسن حسینقلی خان ایلخانی این جعفر قلیجان این حبیب الله خان ایبن ابدالخان ابن علی صالح خان ابن عبدالخالیل ابن خسرو آقاابن غالب آقاابن حیدر که اجداد من همه وقت به ریاست طایفه هفت لنگ بختیاری برقرار بودند تا زمان پدرم حسینقلی خان ایلخانی که طوایف چهار لنگ و جوانکی گرمسیر و سردسیر و فلارد صمیمه حکومت او شدند . در سنه 1299 مرحوم برادر ارشدم اسفندیار خان سردار اسعد در اصفهان محبوس ماند و حکومت بختیاری و مضافات با اعمام گرام بوده بعد از شش یال برادرم مرخصی و به منصب سردار اسعد منصوب شد. چند سال با اعمام و بنی اعمام دشمنی و جنگهای خونریز کردیک عاقبت صلح کرده متحد شدیم تا کنون که سنه 1332 و سال دهم جلوس اعلی حضرت مظفرالدین قاجار خلدالله ملکه می باشد با وجود وفات چهار نفر از بزرگان بکمال اتحاد مشغول ریاست هستیم . از ثمر اتحاد بر املاک موروثی افزودیم . الان سه ربع چهارمحال و تمام رامهرمز ،زیدون وحومه بهبهان ، املاک زیادی از عربستان ، چندین قریه از برد برد چندین قریه از لنجان و سمیرم ملک زر خرید این خانواده است . از چهار محال ناحیه میزدج و چندین قریه دیگر ملکی من و گرامی برادرم حاجی خسرو خان سالار ارفع است امید که اولاد و احقار ما اتحاد را از دست ندهند
در پایین این کتیبه نوشته شده
«درتاریخ هفتم محرم 1336 مطابق اول میزان مرحوم سردار اسعد طهران به رحمت ایزدی پیوست لغو شدن الغاب در سال 1304 شمسی به امر مجلس شورای ملی»
از باباحیدر که رد میشدیم رفتیم امامزاده میر احمد ناهار خوردیم البته ناهار که چه عرض کنم یه شفته خوشمزه شور با یه کبابی که با زحمت زیادی درستش کردیم (منظورم اینه که چزغالش کردیم)خلاصه یه ناها خوشمزه خوردیم با اعمال شاغه که هیچوقت یادمون نمیره آخه هیچوقت با ذغال کباب درست نکرده بودیم نمیدونستیم چه جوری ذغالا رو روشن کنیم بعدش رفتیم چشمه دیمه
چشمه دیمه در منطقه کوهرنگ در مجاورت روستایی به همین نام که اهالی آنرا به کیکاووس از قهرمانان شاهنامه نسبت می دهند قرار دارد این چشمه سر چشمه ی اصلی زاینده رودقبل ازایجاد تونل های کوهرنگ و در 12 کیلو متری چلگرد در مجاورت روستای دیمه واقع شده و تا مرکز استان 85 کیلو متر فاصله دارد آب این چشمه از گوارا ترین آبهای جهان است و خواص درمانی نیز دارداز جمله جلوگیری از پوسیدگی دندان و درمان سنگ کلیه . این مکان به دلیل دارا بودن فضاهای سرسبز و خرم و راه دسترسی آسفالته و سرویس بهداشتی و سکوی نشیمن اطراف خود از دیر باز به عنوان یکی از تجمع گاه های ایلات و عشایر بختیاری و گردشگران شناخته شده است . مناظر زیبا و چشمگیر و فضاسازی اطراف چشمه ، این مکان را در ردیف زیباترین گردشگاههای شهرستان کوهرنگ قرار داده است. چشمه دیمه در منطقه کوهرنگ در مجاورت روستایی به همین نام که اهالی آنرا به کیکاووس از قهرمانان شاهنامه نسبت می دهند قرار دارد این چشمه سر چشمه ی اصلی زاینده رودقبل ازایجاد تونل های کوهرنگ و در 12 کیلو متری چلگرد در مجاورت روستای دیمه واقع شده و تا مرکز استان 85 کیلو متر فاصله دارد آب این چشمه از گوارا ترین آبهای جهان است و خواص درمانی نیز دارداز جمله جلوگیری از پوسیدگی دندان و درمان سنگ کلیه این مکان به دلیل دارا بودن فضاهای سرسبز و خرم و راه دسترسی آسفالته و سرویس بهداشتی و سکوی نشیمن اطراف خود از دیر باز به عنوان یکی از تجمع گاه های ایلات و عشایر بختیاری و گردشگران شناخته شده است . مناظر زیبا و چشمگیر و فضاسازی اطراف چشمه ، این مکان را در ردیف زیباترین گردشگاههای شهرستان کوهرنگ قرار داده.
دوباره راه افتادیم به سمت نمیدونم کجا یه دل میگفتیم بریم اهواز یه دل میگفتیم بریم یاسوج توو مسرمون از تالاب گندمان رد شدیم ( یادم رفت هنوز که به آبشار نرسیده بودیم سرشب رسیدیم به یه محوطه چمن بزرگ که سرتاسر تووش چادر زده بودن هی پیش خودم میگفتم چقدر آشناس برام عزیزیم گفت امامزاده حمزه علیه انقدر خوشحال شدیم که حد نداشت گفتیم شکر طلبیدیمون رفتیم زیارت ولی حیف فرصت نداشتیم بمونیم سریع راه افتادیم از بلداجی هم رد شدیم شب یه آبشار خوشکلی سر دوراهی یاسوج اهواز موندیم البته صبحش فهمیدیم آبی که از کنار چادرمون رد میشه چشمه است صبح زود عزیزیم بیدارمون کرد بریم اهواز هرچی به اهواز نزدیکتر میشدیم هوا گرم تر میشد حدودای ۸ و نیم واسه صبحونه خوردن رسیدم به یه مجتمع رفاهی خیلی جای سرسبزو باصفایی بود یه گلخونه داشت مثلثی شکل بود واسه مجتمع و محوطه تووش گل پرورش میدادن از اونجا راه افتادیم سمت اهواز توو مسیرمون چاهای نفت زیادی دیدیم
که به آسمون شعله میکشیدن ساعت ۱۲ بود رسیدیم ورودی شهر حرم علی بن مهزیار بود
مگه میشد یه ثانیه کولرو خاموش کرد یا شیشه های ماشینو پایین اورد ذوب میشدیم به شدت هوا شرجی بود ۲ ساعت بیشتر نتونستیم دووم بیاریم زدیم بیرون ولی قبل رفتن پل فلزی هم رفتیم
لب کارونم رفتیم عزیزیم برام ترانه لب کارون خوند
رود کارون پرآبترین و بزرگترین رود ایران است. این رود با طول ۹۵۰ کیلومتر طولانیترین رود و همچنین تنها رود ایران است که بخشی از آن قابل کشتیرانی است. در حاشیه این رود تمدنهای بزرگی از ایران شکل گرفته است. سرچشمه کارون، آبکاج، از زرد کوه بختیاری است و پس از عبور از مناطق کوهستانی و پر پیچ و خم، در منطقهای به نام گتوند وارد دشت خوزستان میشود. رود کارون در شمال شوشتر به دو شاخه تقسیم میشود که در جنوب شوشتر به یکدیگر متصل میشوند. شاخه مهم کارون، رود دز است که در شمال اهواز به رود کارون ملحق میشود. رود کارون در مرز ایران و عراق، به اروند رود پیوسته و روانه خلیج پارس میشود.
پیچ و خمهای موجود در سر راه این رود، خوزستان را به جلگهای بینظیر تبدیل کرده است. سدهای مختلفی بر روی این رودخانه ساخته شدهاند که مهمترین آنها، سدهای کارون ۱، کارون ۳، کارون ۴، مسجد سلیمان و در پایینتر، سدهای شوشتر-عقیلی و گتوند میباشند
رودخانه کارون تنها رودخانه قابل کشتیرانی در ایران است و در عین حال تنها رودخانه ایرانی است که به آبهای بین المللی واقیانوسهای جهان ارتباط دارد یعنی از یک طرف در خرمشهر از طرق مصب خود به اروند رود(شط العرب) که رودخانه های دجله و فرات از کشورعراق نیز به آن می ریزند وصل می شود واز طرف دیگر خود یعنی رودخانه بهمنشیر به خلیج فارس مربوط می گردد و از آن طریق به اقیانوس هند مرتبط می شود . بدین ترتیب ایران می تواند از طریق اروند رود و کارون کالاهای تجارتی را از طریق کشتی و به وسیله حمل و نقل دریایی که ارزانترین وسیله حمل و نقل کالاست تا شهرستان اهواز و حتی شهرستان شوشتر برساند و در عین حال کالاهای ایرانی را به جهت صادرات از این شهرستانها تا بنادر بین المللی خرمشهر و آبادان و بندر امام منتقل کند . رودخانه کارون رودخانه ای است که از نظر ارتفاع سطح آب و عرض و طول و از نظر جریان و گذر آب و عرض و طول مناسب آبخور جهت عبور کشتیهای کوچک بنام لبخ یا مرکب در حد و اندازه رودخانه های دجله و فرات و برای عبور این قبیل کشتیهای کوچک کاملا مناسب است و از این جهت بود که در زمان قاجاریه بشدت مورد توجه انگلیسیهاقرار گرفت و آنها که قبلا در رودخانه دجله و فرات سرویس کشتیرانی دایر کرده بودند این سرویس حمل و نقل دریایی را از دجله و فرات به توسط رودخانه کارون تا شهرستان اهواز و حتی تا شهرستان شوشتر نیز بر قرار سازند . آن قسمت از رودخانه کارون که بین بند قیر تا خرمشهر واقع شده و شامل مجموعه آب رودخانه های کارون و دزاست به نام کارون بزرگ خوانده می شود و کشتیرانی فقط تقریبا در همین محدوده از کارون امکان پذیر است طول این مسیر حدود190 کیلومتر است .
بازار امام میخواستیم بریم تعطیل بود(یکی از بازارهای قدیمی ایران که در گذشته به اسم بازار شاه بوده هنوزم به همون نام میشناسن) پارک ساحلی رفتیم ولی دریغ از یه فوت چه برسه به نسیم یا باد خنک یه چیز خیلی ناراحت کننده ای که توو پارک ساحلی دیدیم ریختن فاضلاب وحشتناک بدبویی بود که همه کارونو به گند کشیده بود تمام محوطه بوی گند میداد خیلی دلمون گرفت موقع ناهار بود رفتیم یه رستوران جایی که از اهواز خارج میشدیم اسمش یادم نیست ولی کاش نرفته بودیم اعصابمون خرد شد یه زن و مرده با هم دعوا میکردن مرده هی سره خانمه داد میزد فحشش میداد هی هم میگفت غذاتو بخور یه دفعه خانومه یه جیغی کشید زده بود توو گوشش اونم هیچی نمیگفت دلم واسه بیچاره بودن هم جنس خودم خیلی سوخت دلم میخواست پاشم بزنم توو گوش اون مرتیکه نفهم انقدر اعصابمون خورد شد غذامونو نیمه خورده برداشتیم رفتیم پایین غذا کوفتم شد راه افتادیم سمت بندر امام (
بندر امام خمینی نام یکی از بندرهای ایران در خلیج فارس است. این بندر با داشتن 34اسکله فعال، بزرگترین بندر فعال ایران است.
بندر امام خمینی در دوره پهلوی با نام بندر شاهپور برای توسعه صادرات و واردات ساخته شد و خیلی زود به قطب اقتصادی خوزستان تبدیل شد.
بندر امام خمینی از نظر تقسیمات کشوری بخشی از شهرستان ماهشهر در استان خوزستان است و بیشتر جمعیت آن در سربندر ساکن هستند. این شهر در سابق بندر شاهپور نام داشت و پس از انقلاب به بندر امام خمینی تغییر نام داد.عمدهٔ سکنهٔ سربندر در بخش تجارت، بندر و کشتیرانی, گمرک, شیلات، صنايع پتروشيمي و بازار و دوایر دولتی مشغول بکار میباشند.مردم این شهر جدید و صنعتی غیر بومی بوده[۱] و عمدتا در سالهای دور از الیگودرز, کرمانشاه، مناطق بختیاری, شادگان, ماهشهر و هندیجان و آبادان به این منطقه کوچ کرده اند.دو منطقهٔ شهرک دستغیب و صدوقی عمدتا عرب نشین است.زبان رایج در سربندر در میان مهاجرین امروزه فارسی با لهجهٔ آبادانی است و عربی نیز میان عربهای ساکن شده در سربندر رایج است.بجز یک اقلیت مندایی سایر بومیان سربندر مسلمان و عمدتا شیعه مذهب میباشند.دارای یک دانشگاه پیام نور و چند هتل بینالمللی است.دارای اداره بندر و کشتیرانی و مجتمعهای عظیم پتروشیمی بندرامام و پتروشیمی رازی و پتروشیمی فارابی و منطقه ویژهٔ اقتصادی پتروشيمي (بيش از 10 كارخانه پتروشيمي مانند امير كبير، تندگويان، فجر و...)و گمرک فعال است. بندر امام خمینی که در سربندر قرار دارد بزرگترین بندر تجاری کشور میباشد که راه آهن سراسری آن را به پایتخت پیوند میدهد.طول اسکلهٔ تجاری بندر امام حدود هفت کیلومتر است و سی میلیون تن کالا را در سال پذیرش میکند و ازین رو بزرگترین و مهمترین پایانه تجارتی دریایی کشور است.[۲])
خيلي بگيرو ببند بود همينجوري راه نميدادن چند تا پليس دم در وايساده بودن يکيشون گفت کجا ميخواين برين عزيزيم گفت ميخوايم بگرديم اقاهه گفت نميشه دوباره گفت بايد بريد ساختمون اولي اجازه ورود بگيريد عزيزيم رفت بعدش اومد گواهينامشو برد يه فرم پر کردو بعدش اومد يه برگ عبور داشتيم اقاهه گفت نبايد از ماشين پياده بشيم حق فيلمبرداري عکسبرداري نداريم ۲۰ دقيقه وقت داريم محوطه رو بگرديم از اين که گفت نميتونيم عکس يا فيلم بگيريم ناراحت شديم ولي به ديدنش مي ارزيد واسه خودش شهرک بزرگي بود چندين ساختمون بود جرثقيلاي بزرگ که کانتينرهاي فلزي و جابجا ميکردن و دريا تا چشم کار ميکردآب بودو آب رو آب کشتي هاي بزرگو کوچيک زيادي بود مرغاي دريايي بودن
وقت زيادي نداشتيم خيلي دلم ميخواست پهلو گرفتن يه کشتيو ببينم ولي کشتيا از اسکله دور بودن همين که ميخواستيم راه بيفتيم سمت خروجي يکي از کشتي ها رسيد به اسکله و پهلو گرفت دقيقا سر ساعت ۵ رسيديم دم در همه ماشينارو ميگشتن ولي به ما کاري نداشتن عزيزيم رفت گواهينامه شو گرفت و راه افتاديم سمت بندر ماهشهر البته اول رفتيم شهرش نون گرفتيم بعد راه افتاديم سمت بندر خيلي گرم بود رفتيم بريم بندر يه سرهنگي توو مسير بهمون گفت اگه ميخواين ماهي بخرين برين بندر وگرنه جاي تفريحي يا خريد جالبي نداره يه کوچولو گشتيمو برگشتيم راه افتاديم سمت هنديجان شب بود ولي هوا وحشتناک گرم بودو شرجي راه بندرو پرسيديم آقاهه کلي راهنماييمون کرد و خيلي توصيه کرد مواظب باشيم آخه خيلي چاله چوله داشت خاکي هم بود يه ۱۲-۱۵ کيلومتري رفتيم تا رسيديم به اسکله توو مسيرمون به يه امامزاده رسيديم که يه خانوم مسن نشسته بود دم در داشت قليون ميکشيد تنها شب توو اون بر بيابون به عزيزيم گفتم نميترسه تنها اينجا گفت حتما ديگه عادت کرده به اينجور زندگي فکر کنم خونشم بغل امامزاده بود از خانومه پرسيدم از نوادگان کدوم امام هست گفت امامزاده مير محمد از نوادگان مير عماد بعد از زيارت خواستيم بريم خداحافظي کرديم خانومه صدامون زد گفت وقتي خواستين برگردين از بندر منم ببرين هنديجان گفتيم باشه و رفتيم سمت اسکله باد گرمي ميومد کولر رو دور زياد بود صداي آهنگمونم زياد دريا آروم بود هر از گاهي صداي امواج شدت ميگرفت يکي واسه خودش شنا ميکرد يه عده ماهي ميگرفتن يه عده نشسته بودن و از سکوت اسکله آرامش ميگرفتن ماهم سکوتو ميشکستيمو شلوغ ميکرديم شوخي ميکنم صداي آهنگمون بيرون نميرفت يه خورده با ماشين گشتيم يه خورده پياده شديم ولي چون ميخواستيم بريم ديلم سريع زديم به راه توو راه عزيزيم ميگفت حالا پيرزنه رو چيکار کنيم نيتوفيمون ميگفت نه منم هم ميترسيدم آدم ناشناس سوار کنيم مخصوصا که خيلي هم درشت هيکل بود از يه طرف هم دلم نميخواست بدقولي کنيم خلاصه وقتي رسيديم امامزاده ديديم خدارو شکر رفته چراغا خاموش بود ماهم اومديم توو شهرو غذا گرفتيم واسه شام راه افتاديم سمت ديلم وقتي رسيديم انقدر هوا شرجي بود نميتونستيم نفس بکشيم عزيزيم زيرانداز پهن کردو نشستيم نميدونم چه جوري گرما و شرجي بودنشو وصف کنم نميتونستيم يه ذره ضد آفتاب بزنيم انگار که شيلنگ آب گرفته باشن رو سرمون عرق ميريختيم آدم ديلم باشه نياز نيست سونا بره يه کم که حالمون جا اومد پاشديم بگرديم رفتيم لب دريا نسيم ملايم گرمي مي اومد داشتيم مثل کره اب ميشديم ولي شب مونديم هرکي مشغول يه کاري بود يه عده داشتن فوتبال ساحلي بازي ميکردن
يه حالي ميداد توو اون ماسه ها بدون کفش با پاي برهنه راه رفتن دويدن ؛کفشامون در آورديم رفتيم توو آب کلي خوش گذشت جاي همه اونايي که نبودن خالي
مطالب مشابه : لباس مجلسی ساده و شیک
ღ♥ღღکــویــــ ر سـبــ ــز لباس مجلسی ساده و شیک
شيخيه، بستر پيدايش بابيت و بهائيت
دسترسی سریع و آسان به بخش های ویژه وبلاگ ظهور مهر
یه سفر سه نفره(سفرنامه 5 استان اصفهان چهار محال بختياري خوزستان بوشهر کهکيلويه و بوير احمد)
محلي در حال رقصيدن بودن به عزيزيم گفتم ببين هي بهت ميگفتم برام لباس لباس مجلسی شیک و
رمان جدال پرتمنا 8
برای همین هم جین تنگ سورمه ای انتخاب کردم همراه یه تاپ ساده ولی شیک سب و گل ها رنگ و لباس
رمان ماتیسا 16
موهام رو از بالا سفت بستم تا نیاد پایین و با لباس جلوم سب شد. دسته مجلسی خیلی شیک
برچسب :
لباس مجلسی شیک سب