مصاحبه با استاد پرویز مشکاتیان
پرویز مشکاتیان:<?xml:namespace prefix = o ns = "urn:schemas-microsoft-com:office:office" />
صبر بسیار بباید پدر پیر فلک را که دگر مادر گیتی چو تو فرزند بزاید
تاکنون، هیچگاه حافظ تنهایم نگذاشته است و هر آینه که به درماندگی رسیده ام به مددم آمده است. از من خواسته شد در مورد استاد فرامرز پایور مطلبی بنگارم،…
دیرکرد نوشتار، خود خبر از دشواری کار می داد، شاید تا همین اکنون اولین بار باشد که یکسره گیج شده ام. همیشه در هر موردی حرفی، سخنی، نکته ای داشته ام و به راحتی.
ولی این بار نمی دانم از چه زاویه ای نگاهم را به کاغذ درآورم. اگر بخواهم یک بازنگری در مورد کارهای انجام شده توسط استاد بنگارم که مثنوی هشتاد من خواهد شد که تازگی نیز نخواهد داشت به دلیل روانی کار هنری استاد و دیگر اینکه آفتاب آمد دلیل آفتاب. گمان نمی کنم در این وادی ، کسی که حتی نه با یک ساز که با موسیقی آشنایی اندکی هم داشته باشد ، قلندر و قلدر و قدری چون پایور را نشناسد.
او نیازی به تعاریف و تفاسیر ندارد، چون کوه دماوند زیبا، استوار، با سلیقه به هوا و فضای موسیقی ایران روح روندگی بخشیده و خواهد بخشید.
هرگز یادم نمی رود در نیشابور شب های ( البته اندک ) با یکی از دوستان نازنینم ( سعید محمودی ) مثلا درس می خواندم. او بازیگوشی های مرا دریابیده بود و به سراغم می آمد که ناگزیر به درس بنشینم. یک رادیوی ترانزیستوری روی میز کارم همیشه روشن بود تا مگر صدای سنتور برشته خوش کوک، پرتکنیک و پرمحتوای پایور پخش شود و جانی بگیرم، اگر چنین می شد به سعید می گفتم بلند شو برویم خیام.
می خواهم بگویم استاد در آن زمان با دل های ما خیلی کار کرد، تک تاز و یگانه بود و با پیرامونش در فاصله بسیار.
اگر سنتور نوازان ایران را خانواده ای فرض کنیم که این ساز را اکنون جهانی کرده اند، پایور بی تردید پدر خانواده است.
خدای را شاهد می گیرم که با تنظیم زیبای "خواهم که بر زلفت" ، هم اشک ریخته ام و هم به آینده موسیقی ایران امیدوار مانده ام.من فکر می کنم تا زمانی که طفلی زاده می شود، خداوند هنوز به بشریت امیدوار است و همین جا می خواهم بگویم تا پایور نفس می کشد، موسیقی ایرانی طپنده است.
فرامرز پایور، در زندگی هنری خود، از آن دسته از موزیسین هایی ست که به موسیقی معنا بخشیده است. یعنی زمانیکه موسیقی سنتی می رفت که موازین کاباره ای را به خود بگیرد ( خواننده سالاری )، پایور در پای خیلی از حقایق ایستاد و چون خیلی از ساز به دستان متملق و متقلد، تن به موازین نادرست نداد.
( توضیح این که در موسیقی کاباره ای خواننده خیلی مهم است و چه برای خواننده و چه برای شنونده کاباره، - یا باشنده کاباره – فرقی نمی کند که همراهان و همنوازان خواننده، چه کسانی باشند و چه چیزهایی بنوازند، شنونده از پیش برای – اگر نگویم خوشگذرانی – از برای وقت گذرانی آمده است.
برای همین خواننده، در پرتوی از نور و نوازندگان، در هاله ای از تاریکی همنواز خواننده اند. ولی در موسیقی های کلاسیک یا سنتی یا اصیل هر سرزمینی اینطور نیست، آهنگساز و سرپرست گروه و تکنوازی که در کنار خواننده قرار می گیرد، چه بسا که کار را از پیش پا افتادگی، به اوج برساند.نمونه های بسیاری در موسیقی خودمان نیز هست که یک خواننده با دو آهنگساز و سرپرست، درجات صعودی یا نزولی در کار خویش داشته است، متاسفانه هنوز به خاطر کم شناختی شنونده، اولین سوالی که می شود این است که خواننده کیست، و نه اینکه چه کسانی آن اثر را ساخته و پرداخته و خوانده اند.
یک خواننده پرتوان موسیقی ایرانی، می تواند کاری را که به وسیله آهنگساز، خلق شده است، به شکل مناسب یا در نهایت به شکل نهایی نهایی نزدیک کند، هیچ خواننده ای یک کار متوسط را نمی تواند تعالی بخشد.ولی آهنگساز می تواند از یک خواننده مهیا، کارهای متعالی به وجود آورد. )
حالا – دیگر – شاید بشود گفت جایگاه خواننده در موسیقی کاباره ای یا در موسیقی سنتی یا کلاسیک متفاوت است. در همین راستا خاطره ای از استاد پایور می خواستم بگویم که البته آنقدر برای صدابردار خوش افتاده بود با آب و تاب برایمان تعریف کرد.
استاد پایور با یکی از خوانندگان موسیقی سنتی، کاری را انجام داده اند و در استودیو بل؛ بعد از میکس اولیه، ( میکس به زمانی گفته می شود که آهنگساز، صداهای ضبط شده بر روی ۱۶ باند دستگاه را به طریقه دلخواه مخلوط می کند و صدائی که می خواهد بر روی ۲ باند میاورد، آن می شود نوار مادر یا مستر. ) خواننده کپی ای از آن می گیرد و ظاهراً شب، در جمع دوستان، نوار را گوش می دهند و هر کس نظری می دهد که معمولاً از این دست می تواند باشد:
چرا صدای خواننده به نسبت گروه، کم است؟
یا چرا سازها بیشتر نواخته اند و خواننده، کم آواز خوانده است؟
فردا که برای میکس نهایی به استودیو می روند، آقای خواننده در اتاق فرمان، به استاد پایور می گوید که یک بار دیگر می خواهد کار را بخواند. در بالای ضبط اتاق فرمان به خطی نه چندان زیبا نوشته شده است که :
اگر در ضبط نقشی ندارید اتاق فرمان را ترک کنید!
استاد پایور به دفتر استودیو ( در طبقه بالا ) می روند و از آنجا زنگ می زنند! تا ۲ دقیقه دگر بجز صدابردار هیچ کس در اتاق فرمان نباشد و در ضمن از مدیریت استودیو می خواهند که نوشته بالای میز کار را به چند زبان خراسانی، کردی، اصفهانی ترجمه و در کنار نوشته قبلی قرار دهند.......
.........باشد که سایه اش همیشه بر سر ما مادام و مستدام باقی بماند.
مطالب مشابه :
ویژگی های یک سنتور خوب...
سنتور و عاشقان بهتر اند چرا که صدای به صورت یکنواخت پخش شوند یا به عبارتی
ویژگی های یک سنتور خوب
آموزش سنتور بهتر اند چرا که صدای لطیف تر و واضح به صورت یکنواخت پخش شوند یا به
مصاحبه با استاد پرویز مشکاتیان
سنتور. مصاحبه با بود تا مگر صدای سنتور برشته خوش کوک، پرتکنیک و پرمحتوای پایور پخش شود و
اسمانی ترین صدا از رادیو ایران پخش شد
صدای ملکوتی اسلامی ایران پخش شد.این خبر همین الان استاد گلپا با سنتور مرحوم
ص دا
یا مجری یک برنامه ی زنده ی آخرشبیِ ِرادیو باشد که ما بین ِ پخش ِ نوای سنتور حالا صدای سنتور
جنس مضراب
اگر در فضای آزاد می نوازید ، چون صدا در این محیط بیشتر پخش می گردد صدای سنتور نسبت به
99 - مقاله سنتور 4
گلها - 99 - مقاله سنتور 4 بودند تحت عنوان یک شاخه گل پخش شده بود که صدای سنتور
نکاتی چند در مورد مضراب سنتور
اگر در فضای آزاد می نوازید ، چون صدا در این محیط بیشتر پخش می گردد صدای سنتور نسبت به
برچسب :
پخش صدای سنتور