گزارش صعود آقاي كاظم فريديان به K2
تيتر : k2 ... جایگاه نامهای جاویدان
متن خبر : گزارش صعود K2 کمتر از دویست نفردومین قله جهان را صعود کرده اند . قله ای با شیب بیشتر از اورست و صعودی دشوارتر , هوایی متغیر و با تاریخی حماسی. کوهی وحشی و رام نشدنی. K2کوهیست برای تحصیل نامی جاودان در سال 1954 آشیل کامپونی و لینو لاسونی از کشور ایتالیا یکمین گروه موفق از صعود کنندگانی بودند که برای دستیابی به قله این کوه تلاش می کردند. مبارزه ای فنی , صعود از سنگ , برفهای پر شیب , و یخ در مسیر آبروزی یاد آوری می کند که مسیر نورمال K2مسیر نورمالی نیست. 103 نفر یال آبروزی را صعود کرده اند. ملاقات افراد گروه دراسلام آباد و پرواز به اسکاردو (ویا شاید دوروز راندن در بزرگراه قره قروم) و سپس با خودروهای 4WD به Shigar-Dassu-Askole و در شش روز رسیدن به بیس کمپ K2برنامه را شروع می کند. بیس کمپ در گوشه جنوبی قله و در ارتفاع 5000 متردر انتهای یخچال گودوین آستین . دو ساعت فاصله در پشت دیواره های یخی کوتاه و بعد بیس کمپ پیشرفته در ارتفاع 5400 متر. کمپ یک در ارتفاع 6000 متری با شیبی ملایم از برف و بر روی یک قسمت سنگی. کاملن بی دفاع در مقابل باد و طوفان هایی که چهره جنوبی را مورد تهاجم قرار می دهند. بعد از کمپ یک , قسمت فنی و دشوار مسیر شروع می شود . مشکل ترین قسمت درست در زیر کمپ دو عبور از یک شکاف سنگی است شبیه صعود از دودکش یک ساختمان قدیمی. کمپ دو یک خراش بر روی یخ است بالای گرده سنگی که چند متر پایین تر آنرا صعود کرده ایم و در ارتفاع 6760 متر قرار دارد . بالای کمپ دو یک قسمت کوتاه دست به سنگ ازسنگهای پیرامیتی سیاه رنگ قرار دارد. و بعد از آن یک سراشیبی . کمپ سه در بالای یک سراک یخی و در یک سراشیبی یخی بدون هیچ حمایتی در ارتفاع 7450 متری قرار دارد. وجود طناب ثابت حداقل در هوای نامناسب کمک بسیار بزرگی به حساب می آید ولی از آن خبری نیست. درادامه , مسیر از روی یک شانه برفی عبور می کند و اولین خطر آن طوفان و بهمن هایی است که از اینجا فرو می ریزند و همچنین در هوای مه آلود پیدا کردن راه در این قسمت غیر ممکن است. مگر به وسیله GPS و یا رد زنی دقیق همراه با نصب پرچمهای متعدد . بعد از این قسمت در ارتفاع 8000 متری محل کمپ چهار است. روز قله , خطرناکترین روزدر تمام دوره صعود است . یال به یک دیواره ختم می شود و فقط از یک دهلیز برف گرفته و پر یخ راهی برای صعود باز است . گلوله های یخی و پودر برف زوجی برای آزار صعود کنندگان , دست از سر آنها بر نمی دارند . یک طناب پنج میلی متری به طول دویست متر برای نصب در اینجا همراه داشته باشید. بعد از عبورازاین قسمت وقتی به برگشت فکرمی کنید متوجه می شوید که کار عاقلانه ای انجام داده اید. بعد از این برآمدگی قله به سادگی در دسترس شماست. بسیاری از کوهنوردان از حدود سی متری قله برمی گردند. بیست ساعت برای صعود ارتفاعی کمتر از هفتصد متر . ترکیب یخ و برف این صعود را سخت و ترسناک می کند . بی هیچ درنگی فقط انداختن چند عکس و برگشت. مسابقه زنده رسیدن به کمپ چهار شروع شده است .همچنین برای ایمنی , کوهنوردان نیاز دارند در کمترین زمان خود را به کمپ سه برسانند . چرا که یک کولاک قوی و ناگهانی آنها را در ارتفاع بالا نگه می دارد . برای همیشه . بزرگترین وسیله در K2سرعت است و نداشتن غرور بیجا . باطریهای بسیار قوی برای GPS. پیش بینی دقیق هوا اسباب موثریست . یک برنامه دقیق و ریز و بالاخره و ازهمه مهمتر یک همنورد قوی و باهوش . اجازه دهید صادقانه بگوییم شانس به مقدار لازم برای رسید ن به قله و بعد از آن دیدن بیس کمپ. مروری بر تاریخچه صعود K2 چگوری Chogori که در زبان بالتی شاه کوهها معنی می دهد نام محلی قله ای است که عده کمی از کوهنوردان آن را به این نام می شناسند . عموم کوهنوردان این قله را K2 می نامند . این نام درنامگذاری سرهنگ مونتگموری برروی کوههای رشته کوه قره قرومKarakoram (نامی ترکی به معنی سنگهای نتراشیده سیاه) که از K1 تا K37 نام گرفتند به این قله رسید . نامهای دیگری نیز برای این قله استفاده شده که در واقع صفاتی هستند که کوهنوردان به فراخور حال و روزی که بعد از تلاش بر روی این قله داشته اند بر آن گذاشته اند . مهیب awesome وحشی savage و بالاخره قاتل killer . <?xml:namespace prefix = st1 ns = "urn:schemas-microsoft-com:office:smarttags" />K2 جزیره ایست صخره ای که درارتفاع 6000 متری از اقیانوسی ازبرف و یخ جدا شده و تا ارتفاع 8611 متری بالا می رود . جایگاهی برای تحصیل نامی جاودان ************************************************************ 1856 کشف و نامگذاری سرهنگ انگلیسی مونتگموری (T.G.montgomery) در گزارشش از منطقه بالترو , K2 را بیشتر از هر چیز دیگری شرح داده است . او قلل این رشته کوه را K1 ,K2, K3 ,… نام گذاری کرده است . K ابتدای کلمه karakorum یا همان قره قروم است. امروزه K2 معمول ترین نام برای این قله 8611 متری است . نام محلی دومین قله بلند جهان چگوری است. کوهی که همچنان به عنوان سرسخت ترین قله جهان شناخته می شود. 1902 یکمین تلاش در 1902 شش کوهنورد اروپایی به سرپرستی کنستین Eckenstein راهی K2 شدند . زمان مناسب از نظر آنها قبل از بادهای موسمی بود . از انتهای بالترو که با 67 کیلومتر طول سومین یخچال طولانی جهان است به سمت شمال متمایل شدند و به پای کوه رسیدند.بدون درنگ ازمسیر جنوبی و بعد از آن جنوب شرقی صعود را شروع کردند. با مواجهه شدن با مشکلات مسیر فکر کردند که شاید مسیر شمال شرقی ساده تر باشد و بر روی آن تا ارتفاع 6600 متری صعود کردند. این موفقیت غیر قابل تصوری برای آنها بود چون در آغاز قرن بیستم هنوز برای صعود این کوه خیلی زود بود. عقیده آنها این بود که این مشکل ترین و پیچیده ترین عملیات صعود در جهان خواهد بود . عقیده ای که کم و بیش هنوز مورد تایید کوهنوردان می باشد. 1909 دوک آبروزی Abruzzi هفت سال بعد نوبت به دوک انگلیسی و گروه بزرگ و علمی او رسید تا به قره قروم و K2 بروند. اکنون K2 هدف پر آوازه ای برای مساحان و عکاسان شده بود . یک اسطوره در عکس . ماجرا جویان سلطنتی طرحی شبیه به کارهایی که در آلپ جریان داشت را در سر داشتند. برای شروع خودشان را به یال جنوب شرقی رساندند(هنوز نام آن یال آبروزی نشده بود) قبلن مسیر شمال شرقی تا ارتفاع 6600 متری صعود شده بود همچنین از آن نقطه مسیر شمالی همانند غول بزرگی خود نمایی کرده بود. گروه یال جنوب شرقی را تا ارتفاع 7544 متر صعود کرد و آنجا در برخورد با یک گلوگاه پر از برف راه خود را بسته دید. قبلن در چگولیزا ارتفاع 7654 متر ثبت شده بود . رکوردی که تا سال 1922 دست نخورده ماند. هنوز اورست کلنگ نخورده بود . 1929 سال بدون پیشرفت ایتالیاییها بیستمین سالگرد برنامه دوک را جشن می گرفتند . برادر زاده دوک آبروزی سرپرست افتخاری برنامه بود در حالیکه پورفسور آردیتو دسیوArdito Desio که فرد معتبر و سرشناسی در این قبیل برنامه ها بود به عنوان سرپرست علمی هیئت راهمراهی می کرد . در بازگشت دستاورد کوهنوردی مهمی بدست نیامده بود چون گروه بیشتر بر فعالیتهای علمی و تحقیقاتی در بالترو متمرکز شده بود و کمتر به صعود توجه ای داشت. 1938 امریکاییها نوبت بعدی به گروه آلپاین کلوب امریکا رسید که به سرپرستی چارلز هوستون Chrles Hoston راهی این برنامه شد. او موفغقیت سال قبل در ناندادوی را به همراه داشت . با بکار گیری یک گروه ازبهترین شرپاها به سر پرستی پاسانگ کیکولی Pasang Kikuli, آنها مطمئن بودند که با موفقیت باز خواهند گشت. در یک جولای کار ازپای کوه آغاز شد و بارگاه یکم بر پا شد و درچندین تلاش در هجده جولای هوستون و پتزولدPetzoldt به ارتفاع 7740 متری رسیدند در حالیکه به سخت ترین و پیچیده ترین مسائل صعود فائق آمده بودند . آنها در 7530 متری بارگاهی برپا نمودند. در بیست و یک جولای تلاش رو به بالا از سر گرفته شد و در ارتفاع 7925 متر درست در زیر آخرین صخره های مسیر جایی برای بارگاه هشتم یافتند. آسمان صاف و آفتاب گرم می توانست همه را امیدوار کند که قله اینبار براستی تهدید شود ولی اینطور نشد . 1939 روزهای شوم دوباره امریکاییها در مقابل کوه ایستاده بودند . همراهی و سرپرستی فریتز ویسنرFritz Wiessner کوهنورد آلمانی تبار, قدرت مضائفی به گروه اهدا می کرد . همچنین گروه شرپاها به سرپرستی پاسانگ کیکولی . هر چند دیگر افراد در حد و اندازه ویسنر نبودند ولی کاملن مصمم بودند نتیجه ای را بدست آورند که بیش از حد برایش انتظار کشیده شده بود. بارگاهها یکی پس ازدیگری مطابق الگوی سال قبل برقرار شد و بارگاه هشتم در ارتفاع 7710 متری آماده شد . دودلی ولفDudley Wolfe در آنجا ماند و ویسنر و پاسانگ برای بر پایی بارگاه نهم صعود را ادامه دادند . در 7940 متری بارگاه نهم بر پا شد . در نوزده جولای ویسنر و پاسانگ با اراده و مصمم , صعود شجاعت آمیزشان از روی صخره ها برای قله را شروع کردند. ساعت هجده آنها تقریبن در ارتفاع 8380 متری بودند که پاسانگ از ادامه صعود سر باز زد چون خیلی دیر شده بود . ویسنر سعی کرد او را متقاعد کند که می توانند در هوای بسیار خوب آنوقت در نور مهتاب به صعود ادامه دهند اما پاسانگ بی حرکت ایستاده بود تا بازگشت آغاز شود . هنگام بازگشت بند کرامپون پاسانگ پاره شد و او با یک لنگه کرامپون فرود را ادامه داد. ساعت دو نیم صیح آنها به بارگاه رسیدند . می خواستند بعد ازاستراحت بخت خود را بار دیگر امتحان کنند. اما بعد از یک روز استراحت راه دیگری را انتخاب کردند و بعد ازتحمل تمام سختی ها بدون تدارکات برای روزهای بعدی راه بازگشت را در پیش گرفتند . در بارگاه هشتم ولف به آنها خوشامد گفت و همچنین اینکه در این مدت هیچ ترددی انجام نشده و بارها در بارگاه هفت باقی مانده است. آنها خسته و بی رمق فرود را ادامه دادند و خود را به بارگاه هفت رساندند قافل ازاینکه از نزدیک فاجعه ای قابل پیشگیری می گذرند . ویسنر و پاسانگ صبح به پایین مراجعت کردند و ولف در بارگاه هشت ماند تا آنها تلاش دیگری را برنامه ریزی کنند. در بیست و چهار جولای آنها خالی خالی از نظر روحی و جسمی به بارگاه اصلی رسیدند . با تلاش جانانه ای که ترتیب داده بودند تلاش مجدد برای صعود بطور کامل منتفی بود. حالا همه باربرها و کوهنوردان برای اجرای یک دستور از ویسنر آماده بودند: ولف را بازگردانید. بعد ازدو تلاش ناموفق پاسانگ کیکولی و سه شرپای دیگر در بیست و هشت جولای در بارگاه هشتم به ولف بی رمق رسیدند و به او نوشیدنی گرم خوراندند . او نمی توانست به سرعت به پایین مراجعت کند ولی قول داد که صبح به پایین بیاید و بدین ترتیب شرپاها به بارگاه هفتم برگشتند. آن شب K2 چهره دیوانه خود را با طوفان و کولاک به نمایش گذاشت و از ولف خبری نشد. این بار پاسانگ و دو شرپای دیگر به سمت بارگاه هشت صعود کردند و تسرینگ شرپا Tsering دربارگاه ماند. آنها مصمم بودند یا ولف را به پایین بازگردانند و یا حداقل از او نامه ای بگیرند که آنها را از هر مسئولیتی آزاد کند . این آخرین اطلاع از آن چهار مرد بود . در دو آگوست تسرینگ به تنهایی به بارگاه اصلی مراجعت کرد و خبر آورد که هیچ نشانی از زندگی در آن بالا وجود ندارد. ویسنر تلاش دیگری را برای یافتن آنها ترتیب داد که به توقف طولانی دربارگاه دو انجامید. بالاخره برنامه پایان یافت به این دلیل که کسی نمی توانست این مدت در چنین شرایطی زنده بماند. دودلی ولف , پاسانگ کیکولی , پاسانگ کیتارPasang Kitar وپینتسو Pintso برای همیشه در آغوش K2 آرمیدند . این پایانی تراژیک بود برای دومین تلاش امریکایی برای صعود این کوه و با انتقادهای بزرگی روبرو شد . ویسنر برای دفاع از خودش وضعیت بسیار پیچیده ای داشت در حالیکه برای همیشه به عنوان مقصر اصلی شناخته می شد. پاسانگ کیکولی یکی از قویترین شرپاها بود و شاید بشود درمقام مقایسه با نامهای کنونی او را هم طراز تنزینگ نورگی TenzingNorgay دانست. 1953 حرف بس است بعد ازجنگ دوم جهانی به دلایل مختلف سیاسی و اجتماعی برنامه ای در قره قروم اجرا نشد تا سال 1953 که امریکاییها دوباره سراغ کوله پشتی هایشان رفتند . هوستون و باتز Bates از گروه 1938 کهنه سربازهای گروه بودند و تونی استریدرTony Streather با خاطره پیروزی بر تریچ میر در سال 1950 و جرج بل GeorgeBell که به دلیل صعودهایش در آند مشهور بود در جلوی گروه هشت نفره در نوزده جون در بارگاه اصلی پای یال آبروزی در ارتفاع 5000 متری بودند. این گروه شرپا نداشت و از باربرهای با استعداد هونزا استفاده می کرد که فرصتی برای نمایش استعداد خدادادی شان یافته بودند . در مدت سه هفته بر اساس الگوی سالهای 38 و 39 بارگاهها بر قرار شدند . هوای خیلی خوب به آهستگی تغییر کرد وبه طوفانی سهمگین در بارگاه اصلی انجامید . تمام کوهنوردان را برای چندین روز در بارگاه اصلی متوقف کرد . در یک فرصت همه صعود کردند و در یک آگوست هر هشت نفر در بارگاه هشت در ارتفاع 7750 متری در بهترین وضعیت آماده برای نمایش آخرین تلاش . اما خدای کوهستان نمایشی از روزها و شبهای دیوانگی K2 به نمایش گذاشت . همه برای طنابهایی که با طرح هوستون درمسیر کار گذاشته بودند و غذایی که برای ده دوازده روز تدارک دیده شده بود از او سپاسگزار بودند و با روحیه ای مظائف برای هوای مناسب انتظار می کشیدند. اما نه تنها باد آرام نشد بلکه چادرها با شدت بیشتری در زیر شلاق طوفان لرزیدند و لرزیدند . در چهار آگوست جیلکیGilkey بیست و شش ساله درد شدیدی ازلخته شدن خون در یکی از پاهایش تحمل می کرد به شکلی که حرکت برایش ناممکن شده بود . وضعیت او وخامت بیشتری یافت و بعد از چند روز ریه اش هم مبتلا شد . در چنین هوایی انتقال او به پایین هم ناممکن می نمود . جابجایی او مشکل بزرگی برای همه بود. این بزرگترین جدال در زندگی آن مردان بود . وقتی در ده آگوست آرزوی مناسب شدن هوا به نتیجه ای نرسید تصمیم نهایی برای شرکت در این جدال گرفته شد و همه مردان آماده پایین آوردن جیلکی شدند. چرا که گزینه دیگری برای زنده ماندن باقی نمانده بود . در روز یکم آنها فقط چند صد متر پایین آمدند . ولی در هنگام غروب طنابهای نصب شده بر روی سنگها و مردانی که بدون آسیب جدی درکنار هم بودند امیدی می ساخت که دراین جدال پیروز خواهند شد. آنشب جیلکی درون کیسه بیواک بر اثر برخورد بهمن وپاره شدن اتصالش به تبرهای یخ به قعر دره سقوط کرد . بقیه تا پنج روز دیگر در جدال با مرگ خود را به بارگاه اصلی رساندند . بل در پاهایش به شدت دچار سرما زدگی شد بصورتی که مجبورشدند اورا دویست کیلومتر تا اسکاردو حمل کنند . هر چند سومین تلاش امریکاییها نیز با پیروزی بر K2 به پایان نرسید ولی بازگشت معجزه آسای آن هفت مرد حماسه ای را در تاریخ کوهنوردی جهان رقم زد . 1954 بازگشت ایتالیایها در سال 53 پورفسور آردیتو دسیو و ماریو پوچوزMario Puchoz با تحقیقاتی که برای صعود به K2 انجام می دادند پیشاهنگ ایتالیاییها در صعود K2 شدند .آنها ارتفاعات اطراف را تا 6000 متری صعود کردند و بر اساس مشاهداتشان وقتی به خانه بر می گشتند نقشه پیروزی بر K2 را در دست داشتند. پرفسور عقیده داشت بخت صعود با این طرح بستگی به پیروی ازدیسیبرین نظامی و وجود افرادی است که خواهان داشتن بهترین برنامه و گروه باشند و دراین راه با تمام وجود همکاری کنند. بیست و یک کوهنورد ازآزمایشات پزشکی عبور کردند و سپس در میانه ژانویه 54 همگی در ارتفاع 4000 متری کوه بلانک گرد آمدند . وضعیت تنفس و خصوصیات فردیشان به دقت زیر نظر گرفته شد و ده نفر از آنها انتخاب شدند . سپس اردوی دیگری در ارتفاع 4500 متری مونت روزا گذراندند . درست قبل ازحرکت چند جوان نو آموز برای گروه در نظر گرفته شد و شرپاها حذف شدند. در آخرین دقایق کازینCassin کوهنورد نامی و مشهور از سر پرستی مستعفی و گروهی متشکل ازیازده کوهنورد , شش دانشمند و پانصد باربر راهی برنامه شد . آنها در میان راه و قبل از اینکه به آبروزی برسند تمریناتی مثل تعویض بارگاه و بر پایی چادر درهوای خراب را از سر گذراندند. وسط جون تمام بارها و تدارکات برای تلاش نهایی در بارگاه چهارم انباشته شده بود. بادهای سهمگین ارتفاعات قره قروم برای هفته ها می وزید و پیشرفتی در کار نبود . آیا آنها می توانستند رکوردی که دسیو در سال 1929 ازخود به جا گذاشته بود را پشت سر بگذارند؟ در نیمه دوم جولای بادها آرام گرفت و دسیو مصمم بود که ازاین فرصت قبل از بادهای موسمی برای چیره شدن به قله استفاده کند. بارگاه 5 در 7300 متری برپا شد و 300 متر دیگر نیز صعود شده بود که خبر ناگواری گروه را ماتم زده کرد : راهنمای کهنه کار کوهستان ماریو پوچوز سی و شش ساله بر اثر خیز ریوی در بارگاه دو جان باخت . اما برنامه متوف نشد. در بیست جولای بارگاه هشت در 8150 متری بر پا شده بود و دو کوهنورد با خیال راحت در چادر بودند تا فردا برای قله تلاش کنند. آنها بدون اکسیژن(بر اساس گزارش خودشان) صعود کردند و در بعد ازظهر سی و یک جولای هزارو نهصد و پنجاه و چهار پس ازتلاشی سخت و طولانی بالاخره پای انسان سخت کوش و آرامش نا پذیر به قله K2 رسید . آنها با احتیاط با استفاده ازتبرها و کرامپون در ساعت چهارده و نیم به بارگاه هشت رسیدند و با نوشیدنی گرم مورد استقبال دوستانشان قرار گرفتند. بازگشت به بارگاه اصلی در غیاب یکی از همنوردان کمی دراماتیک بود ولی در دو آگوست همه افراد صحیح و سالم در بارگاه اصلی پیش هم بودند. آن دو کوهنورد چه کسانی بودند؟؟؟ دسیو می خواست که این پیروزی به همه افراد گروه تعلق داشته باشد و این خبر تا بعد ازبازگشت کل گروه به ایتالیا فاش نشد. لینو لاسیدلیLino Lacedelli و آشیل کومپانونیAchille Compagnoni نوک پیکان ایتالیایی بودند که به قله K2 رسید. در حاشیه این صعود موضوعی پیرامون کوهنورد جوان و جاه طلب , که بزودی به یک سوپر استار در کوهنوردی ایتالیا و جهان تبدیل می شد وجود داشت که موضوعی جالب توجه است . صعود کنندگان قله او را به دروغگویی و دزدی متهم کردند درحالیکه او نمی توانست در مقابل جمع بزرگانی که با دست پر به خانه برگشته بودند از خود دفاع کند . WALTER BONATTI دوباره به سی جولای و یال آبروزی و ارتفاع 8000 متری بر می گردیم و وقایع را با نگاهی دیگر دنبال می کنیم . چرا لازم است بصورت جداگانه به والتر بوناتیWALTER BONATTI بپردازیم؟ این جوان 24 ساله به همراه باربر هونزایی مهدی Mehdi کپسولهای اکسیژن را به بارگاه نهم حمل می کردند تا در روز صعود مورد استفاده قرار بگیرد . آنها در تاریکی به نزدیکی بارگاه نه رسیدند بصورتی که صدای لینو و آشیل را ازدرون چادرها می شنیدند ولی نمی توانستند چادرها را پیدا کنند. هیچکدام ا زآن دو از چادر خارج نشدند و فقط با فریاد به آنها گفتند که کپسولها را گذاشته و به بارگاه هشت بر گردند در شرایطی که آنها برای پیدا کردن چادرهایی که درچند قدمی شان بود دچار مشکل بودند. بازگشت به بارگاه هشت کار غیر ممکنی بود . هر دو درارتفاع 8150 متری بدون کیسه خواب و کیسه بیواک ماندند . بوناتی به شکل معجزه آسایی سالم ماند ولی هردو دست و پای مهدی به شدت دچار سرما زدگی شد . برای صعود آن دو ازچادر خارج شدند , کپسولها را برداشته و صعود را شروع کردند و به قله رسیدند . در بازگشت همه نگاهها متوجه صعود کنندگان قله بود . نه تنها کسی به چند و چون بیواک حماسی بوناتی و مهدی توجهی نمی کرد بلکه دو صعود کننده قله این اتهام را متوجه بوناتی کردند که او در آن شب اکسیژن را مصرف کرده و آنها در هنگام صعود با کپسولهای خالی مواجه شدند و مجبور به صعود بدون اکسیژن شدند. آنها بوناتی را دزد و دروغگو خطاب کردند. طی ده سال دفاع بوناتی ازخودش خیلی مختصر و محدود به این بود که آنها برای ساکت کردن من در مقابل عمل غبر انسانی خودشان این اتهام را برای من ساخته اند و اینکه ماسکهای اکسیژن نزد آن دو بود و ما نمی توانستیم ازاکسیژن کپسولها استفاده کنیم که البته شنونده چندانی نداشت . این موضوع درمحافل کوهنوردی نیز مطرح شده بود و بزرگان جمع به این تشخیص رسیده بودند که برای وجهه کوهنوردی ایتالیا مناسب نیست که چنین مطالبی بصورت عمومی منتشر شود . آنها این موضوع را به بوناتی نیز تفهیم کردند. بعد ازده سال روزنامه ها که خودشان حقیقت را مخدوش کرده بودند دوباره به موضوع پرداختند و با چاپ یک عکس در 1964جعبه سیاه آن صعود باز شد . عکس ازلینو لاسیدلی بر روی قلهK2 در حالیکه یک کپسول اکسیژن همراه اوست و ماسک اکسیژن روی صورتش قرار دارد . موضوع این بود که کوهنوردی که کپسولهای خالی را بدلیل سنگینی در بارگاه نه رها کرده وپایین نیاورده بود(اظهارات و عملکرد لاسیدلی) دلیلی نداشت که کپسول خالی را تا قله با خود حمل کرده و با آن عکس بگیرد . پس مهدی و بوناتی با حمل این کپسولها آنها را در صعود یاری داده بودند در حالیکه آنها به درخواست کمک مهدی که صدایش را در بارگاه نه می شنیدند وقعی نگذاشته و کمکی نکردند. آنها برای حذف یک مدعی صعود به قله(بوناتی) پیدا نکردن چادر توسط آنها را جشن گرفتند و آنها را به پایین فرا خواندند و برای خفه کردن صدای او این اتهام را برایش ساختند . واقعیت صعودK2 در 1954 با آنچه در گزارشها آمده بود تفاوتی اساسی داشت http://www.jerberyd.com/climbing/stories/k2/ تاریخچه صعود http://www.jerberyd.com/climbing/stories/k2_bonatti/index.htm والتر بوناتی : Elevation (feet): 28253 Elevation (meters): 8612 Range: Central Asia RangesCountry: China Continent: Asia Latitude: 35.8833 Longitude: 76.5167 Difficulty: Major Mountain Expedition Best months for climbing: June, July, August Yearfirst climbed: 1954 Convenient Center: Skardu, Pakistan Nearest major airport: Islamabad, Pakistan
منبع : باشگاه كوه و اسكي دماوند<?xml:namespace prefix = o ns = "urn:schemas-microsoft-com:office:office" />
مطالب مشابه :
گزارش صعود آقاي كاظم فريديان به K2
k2 کوهیست برای تحصیل نامی جاودان در سال 1954 آشیل کامپونی و لینو ماجرا جویان سلطنتی طرحی
تاریخچه جام جهانی فوتبال
در 28 می 1928 پس از طرحی که رئیس وقت اروپایی برای شرکت در این ریوه لینو، کارلوس
برچسب :
طرحی برای لینو