دعا و بهداشت روان

همان‏طور که مي‏دانيم، اسلام بين جسم و روان رابطه‌ي تنگاتنگي قايل است. اسلام طرفدار پرورش جسم و در عين حال مخالف تن‏پروري به مفهوم مصطلح ادبي آن است. اسلام عنايت خاصي به پرورش جسم و بهداشت روح دارد، چون روح و روان مرکز و کانون شخصيت انسان را تشکيل مي‏دهد. بدون ترديد اين نيروي مجهول بزرگ‏ترين و پيوسته‏ترين نيروي متصل به حقايق وجود هستي است.

دعا و نيايش يکي از راه‏هاي مؤثر درمان نگراني و اضطراب خاطر است، زيرا انسان هيچ ‏گاه خود را تنها و بي‏پناه نمي‏يابد. پس اگر روان و دل ما به پشتوانه‌ی خلل‏ناپذيري متکي باشد، در مسير زندگي و تندباد حوادث متزلزل نمي‏شويم. مؤمن معتقد است که خداوند در دل مؤمنان آرامش پديد مي‏آورد تا بر ايمان او بيفزايد.حالت آرامشي که بعد از دعا و نيايش و نماز به شخص دست مي‏دهد، از تأثير هورمون‏هايي همچون "نورآدرنالين" و  "آدرنالين" مي‏کاهد. در پژوهشي که انجام شده، سالمنداني که هرگز به مراسم مذهبي نمي‏رفتند يا خيلي کم در مراسم دعا و نيايش شرکت مي‏جستند، تقريباً دو برابر بيش از آناني که هر هفته در اين مراسم شركت مي‏کردند، دچار سکته مغزي مي‏شدند.در اين‏که آيا دعا و نيايش ديگران قدرت شفابخشي دارد يا نه؟ به اين نتيجه مي‏رسيم که بنيادهاي بهداشت و سلامتي، اندک اندک به رابطه‌ي ايمان و تندرستي پي مي‏برند و متوجه مي‏شوند که شرکت در مراسم مذهبي سبب ايجاد يک رابطه‌ي قلبي و صميمانه با مردم مي‏شود. بهره‏مندي اشخاص از پشتيباني جامعه، مي‏تواند راه حلي مؤثر در جهت  دستيابي به آرامش خاطر و در نتيجه تندرستي و طول عمر بيشتر به حساب آيد.

مقدمه

از زمان توجه به راهبرد جهاني بهداشت براي همه در سال 2000 ميلادي، انجمن بهداشت جهاني در سال 1984 بر اهميت مولفه‌ی معنويت در بهداشت تأکيد كرد. اين تصميم از اهميت زيادي برخوردار است که توجه به معنويت تلويحاً به اين معناست، در طبيعت مؤلفه‌اي وجود دارد که داراي ماهيت مادي نيست اما متعلق به حوزه‌ی باورها، عقايد، ارزش‌ها و اخلاقياتي است که در اذهان و ضمير خودآگاه بشر شکل گرفته است. همچنين اين نکته اثبات شده است که باورهاي بزرگ تنها يک فعاليت در سطح جهان براي ارتقاي بهداشت به وجود نياورده‌اند، بلکه در سطحي به امر بهداشت توجه نشان داده اند که در مجمع عمومي سازمان بهداشت جهاني (WHO) يک بعد معنوي به اهداف آن سازمان اضافه شده است. اين راه حل به موقع و معنا دار جهاني، علاقه‌ی زيادي را به اين حوزه برانگيخته است و نقش اين مولفه‌هاي اساسي انسان را در ارتقاء بهداشت و فهم مناسب ويژگي‌هاي روان مذهبي و روان معنويت انسان را در حوزه بهداشت رواني تحريک كرده است.

در حقيقت، يونگ در کتاب مشهور خود تحت عنوان " انسان مدرن در جستجوي روح " بر اهميت مذهب در دستيابي به بهداشت روانشناختي و لذت بردن از يک وضعيت طبيعي از وضعيت بهداشت رواني سالم تاکيد مي‌كند. او توضيح مي‌دهد که افراد از کليه‌ي کشورها در سطح کره زمين با او مشاوره داشته‌اند و از بين همه‌ی بيمارانش در نيمه‌ي دوم زندگي خود با فردي مواجه نشده است که در پي چشم اندازي مذهبي در زندگي خود نباشد. او به درستي نتيجه مي‌گيرد که زمان زيادي طول خواهد كشيد تا روحانيون مذهبي و روان‌درمانگران بتوانند از کليه‌ي ظرفيت خود براي دستيابي به اين تکليف معنوي بزرگ دست يابند. در اين مقاله تلاش شده است تا بطور خلاصه چالش‌هاي در حال رشد بيماري‌هاي رواني با برجسته‌كردن پژوهش‌هاي اسلامي و کاربردهاي درماني با تاکيد بر ارتقاي توانمندي‌هاي سازگاري و مقابله‌اي شناختي تحولي و موثر رواني اجتماعي را مرور كنيم.

اگرچه علاقه به پيدا کردن ارتباط ‌هايي بين مذهب و بهداشت رواني در طي سال‌هاي اخير به شدت افزايش يافته است،پژوهشگران درباره جنبه‌هاي مختلف پايبندي مذهبي كه مرتبط با بهداشت رواني هستند وهمچنين پيامدهاي بهداشت رواني كه ممکن است به وسيله‌ي عوامل مذهبي تحت تأثيرقراربگيرند واينكه راهبردها والگوهايي كه ممکن است براي اين رفتار مشاهده شده در نظر گرفته شوند، اتفاق نظر ندارند. برخلاف ادعاهاي منتقدان كه ادعاهاي خود را اساساً بر پيش فرض‌هاي اندرزگونه‌ي اثرات روانشناختي دين بنا نهاده اند(اليس ،1980،والترز ،1992)، بسياري از بازبيني‌ها و مرور ادبيات پژوهشي در طي سال‌هاي گذشته نشان داده اند كه جنبه‌هاي مختلف پاي‌بندي مذهبي با پيامدهاي بهداشت رواني مطلوب همراه بوده است (اليسون ولوين،1998،لارسون و همكاران ،1992). شايد جامع ترين مرور و بازبيني اين حوزه تا امروزتحليل بيش از 200مطالعه روانشناختي باشد كه محققان به نتايج مشابهي دست يافته‌اند (گارتنر،لارسون وآلن ،1991). با اين وجود حداقل برخي از شواهد درباره مزاياي بهداشت رواني منبعث از مذهب در ميان مردان و زنان، افراد با سنين مختلف و گروه‌هاي نژادي و قومي متفاوت و افرادي از طبقات اجتماعي _اقتصادي و موقعيت‌هاي جغرافيايي مختلف وجود دارد. با اين حال، اين تأثيرات سودمند غالباً حتي با يك وضعيت اجتماعي، جغرافيايي و کنترل‌هاي آماري مرتبط با بهداشت تداوم مي‌يابند. برخي پژوهشگران اندازه گيري اين سازه را از طريق يك عامل يا با يك مقياس مذهبي فراگير دنبال مي‌کنند كه اساساً بر رفتارهاي مذهبي همچون حضور در مراکز خيريه، نماز و نيايش ياديگر فعاليت‌هاي مذهبي متمركز هستند. با توجه به محدوديت وجودي انسان از جهت روحي و جسمي، ترديدي نيست که وي هر چند از نظر هوش و استعداد، عقل و انديشه، دانش و آگاهي، نيرومند باشد، باز ناقص و ضعيف است و نمي‏تواند مصالح و مفاسد، خير و شر خود را دريابد و در فراز و نشيب‏هاي زندگي به گونه‏اي درست طي طريق کند و زمينه‌ي تکامل همه‏جانبه‌ی خويش را فراهم سازد. بنابراين شديداً نيازمند برقراري ارتباط محکم و قوي بين خود و معبود خويش است. در قرآن و روايات اسلامي اکيداً به انسان دستور داده شده است که با "دعا" و "تضرع" و نيايش به درگاه "قاضي‏الحاجات" از او کمک بگيرد تا اسباب رشد و تکامل خويش را فراهم کند.ياد خداوند غفلت را از آينه دل و روان مي‏زدايد و آدمي را از کج‏انديشي‏ها و فساد دور مي‏سازد. دعا و نيايش همواره ياد او را در دل زنده نگه مي‏دارد. زيان‏کارترين افراد، محرومان از دعا و نيايش الهي هستند. بيرون رفتن ياد و نام خدا از دل انسان سرافکندگي و خجالت او را به دنبال خواهد داشت.

پس بايد از آموزه‏هاي نظري و عملي قرآن در بخش‏هاي مختلف زندگي خود بهره جست. قرآن کتاب زندگي است و هر آن چه براي تکامل روح و سازندگي شخصيت انساني لازم است در آن آمده است. چنان چه مرتباً در کلام وحي به اين مسأله اشاره شده است که يکي از نيارهاي فطري بشر، راز و نياز با خداوند است.

در قرآن کريم، دعا مصداق عبادت شناخته شده است. قرآن مي‏فرمايد: کسي که از عبادت من استکبار ورزد و سرکشي کند، با خواري و ذلت به دوزخ وارد خواهد شد. دعا و نيايش عظيم‏ترين نيروي دنيا و قدرتمندترين شكل انرژي است که نبايد بدون استفاده بماند. براي اينکه قادر باشيم دعا کنيم، نياز به مقدمات خاصي نيست، چون خدا همه جا و هميشه با ماست. فقط لازم است دعا از قلبي مالامال از عشق برخيزد. دنياي بيرون را کنار بگذاريم و به عشق و مهر خداوند بينديشيم.

 دعا در اصطلاح يعني اينکه فرد فرودست از فرد برتر با حالت خضوع و افتادگي چيزي را طلب کند.دعا در متون ديني برترين عبادت شمرده شده و اوليا الله نيز همواره بر اين امر اهتمام ورزيده وديگران را به آن تشويق فرموده‏اند. امام صادق(ع) مي‏فرمايد: اميرالمؤمنين(ع) فرمود: أحب الاعمال الي الله عزّ و جلّ في الارض الدعاء و... در درون ما جهادي است بين بُعد مادي و معنوي به نام جهاد اکبر که بعد حيواني به نام جسم يا تمايلات و غرايز، دايماً با بعد انساني به نام روح در ستيز است. اگر کسي بتواند از اين جنگ پيروز درآيد، در دنيا و آخرت سرافراز است و سرافراز بيرون آمدن از اين جنگ کار مشکلي است. از اين جهت اسلام در اين‏باره تأکيد زياد کرده است. پيغمبر اکرم(ص) و ائمه اطهار (ع) اين جنگ را "جهاد اکبر" ناميده‏اند.

بعد معنوي انسان، بدون كمك گرفتن از خارج نمي‏تواند بر تمايلات و غرايز غلبه کند. اگر بخواهيم در اين جنگ پيروز شويم بايد از خارج نيرو بگيريم. يکي از چيزهايي که از نظر قرآن و اهل‏بيت مي‏تواند براي ما نيروآفرين باشد، دعاست. دعا نيرويي فوق‏العاده است. در قرآن خطاب به پيغمبر(ص) مي‏خوانيم:" بار سنگيني بر دوش تو آمده است و اگر بخواهي اين بار سنگين را به منزل برساني بايد از خارج کمک بگيري. در اين سوره نيروهايي تعيين شده تا پيغمبر(ص) بتواند با استعانت از آن ها بار سنگين را به منزل برساند كه يکي از آن ها دعا است:«بِسْمِ اللَّهِ الرَّحْمَنِ  قُمْ اللَّيْلَ إِلَّا قَلِيلاً نِصْفَهُ@الرَّحِيمِ  يَا أَيُّهَا الْمُزَّمِّلُ  أَوْ انْقُصْ مِنْهُ قَلِيلاً..."،  اگر در زندگي کسي دعا نباشد او سرافکنده و خوار وارد جهنم مي‏شود. «ادْعُونِي أَسْتَجِبْ لَكُمْ» دعا کنيد حتماً مستجاب مي‏کنم. «إِنَّ الَّذِينَ يَسْتَكْبِرُونَ عَنْ عِبَادَتِي سَيَدْخُلُونَ جَهَنَّمَ دَاخِرِينَ»  كسي كه در زندگيش دعا نباشد و حالت يأس براي او پيدا شده باشد و بگويد دعا که فايده‏اي نداشت، دعا کردم مستجاب نشد. مي‏فرمايد: اگر چنين حالت يأس براي او پيدا شد "سَيَدْخُلُونَ جَهَنَّمَ" حتماً به جهنم مي‏رود ، در جهنم خوار و سرافکنده است.

نيايش به معاني دعا، آفرين، ستايش، پرستش، دعا از روي تضرع و زاري است. نيايش، نوعي رابطه‌ی خاضعانه، ستايش‏گرانه و سپاس‏گزارانه و معنادار آدمي در برابر خداي سبحان است. اين واکنش، ره‏آورد معرفت خداي متعال است. وقتي انسان خداوند را کامل‏ترين ذات، با كامل‏ترين صفات و پيراسته از هر گونه کاستي شناخت و جهان را مظهر آفرينندگي، نگه‏داري، فياضيت، عطوفت و رحمت او دانست، در برابرش سر تسليم و اطاعت فرو مي‏آورد.

فوايد دعا و نيايش

از جمله فوايد دعا، زايل کردن غم‏ها از انسان است. در دعا با درد دل کردن با حق‏تعالي غصه‏ها و عقده‏ها از دل انسان زدوده مي‏شود. انسان همواره نيازمند است که گرفتاري‏ها و دردهاي دل خود را براي کسي بازگو کند، چه در غير اين‏صورت، دچار عقده‏ها و امراض رواني مختلف خواهد شد. در اين مورد، چه قدرت و عظمتي بالاتر و بهتر از قدرت و عظمت خداوند متعال که هميشه نسبت به ما رئوف و مهربان است. کسي که خود را در محضر خداوند تبارک و تعالي ببيند و حق‏تعالي را شاهد و ناظر کليه‌ی امور بداند، نزد خدا و خلق شخصيت و غزت و بزرگواري پيدا مي‏کند.

حضرت حق خود، ما را به دعا کردن اذن داده، بلکه ترغيب فرموده است تا آنجا که مي‏فرمايد: «وَذَكَرُوا اللَّهَ كَثِيراً»  دعا از نظر قرآن فوق‏العاده اهميت دارد و برعکس دعا نکردن، با خدا رابطه نداشتن و راز و نياز با خدا نکردن، بسيار مذمت شده است. قرآن کريم مي‏فرمايد: اگر در زندگي شما دعا نباشد، پروردگار عالم به شما اعتنا ندارد. دعا منبع عظيم تغذيه‌ي روح و نفس انساني است و اثر سازنده‌ي عجيبي دارد. دعا يکي از وسايل ارتباط با خداوند است که اين ارتباط عامل مؤثري براي خودسازي است. بنده بايد ارتباط خود را با خالق هستي نزديک‏تر کرده و با زبان خود با خدا سخن گويد تا بر اثر اين راز و نياز شعله‏اي در او به وجود آيد که باعث سوزاندن گناهانش شود. رسول خدا(ص) فرمود:«الدعاء سلاح المؤمن و عمود الدين و نور السموات والارض» دعا اسلحه‌ي مؤمن و ستون دين و نور آسمان‏ها و زمين است. بنابراين بايد دعا در زندگي وجود داشته باشد: «و ليؤمن ربي» يقين و ايمان داشته باشيد، دعا کنيد مستجاب مي‏کنم:«لعلهم يرشدون» خدا مي‏خواهد که شما راه پيدا کنيد. خدا مي‏خواهد که شما به مطلوب برسيد، لذا مي‏فرمايد: دعا کن.

ديدگاه قرآن در رابطه با مقتضيات زندگي و حوادث آن

در رابطه با مقتضيات زندگي دنيا و حوادث آن در قرآن آمده است که: «قطعاً همه‌ي شما را با چيزي از ترس، گرسنگي و کاهش در مال‌ها و جان‌ها و ميوه‌ها آزمايش مي‌کنيم و بشارت ده به استقامت کنندگان، آن ها که هرگاه مصيبتي به ايشان مي‌رسد، مي‌گويند: ما از آن خداييم وبه سوي او باز مي‌گرديم».کسي که عقيده دارد در دنيا قطعاً با ترس، گرسنگي، کاهش در مال و جان مواجه خواهد شد و اين امور را تا حدي منتظره مي‌داند، دچار فشار رواني کمتر خواهد شد.راه مقابله با اين فشارها را خداوند از راه اصلاح شناخت خود از دنيا بيان مي‌کند و مي‌فرمايد: «در هنگام مصيبت و گرفتاري بگوييد و باور داشته باشيد که ما از خدا هستيم و به سوي او باز مي‌گرديم».

در بعد شناختي معناي «اِنّا لله» اين است که او اختيار دار ماست و ما از کار او راضي هستيم. دنيا محل شکوفايي استعدادهاي دروني انسان است و سختي‌هاي آن نيز نشانه‌ي بي‌مهري خداوند نيست، بلکه براي آن است که در مسير کمال سريع‌تر حرکت کنيم. بنابراين، در تلخي‌ها نيز شيريني‌هاست، زيرا شکوفا شدن استعدادها و کاميابي، پاداش‌هاي الهي را دنبال دارد.اگر شناخت انسان نسبت به مشکلات اصلاح شد و به حقيقت مشکلات پي برد نه تنها به واسطه‌ي مشکلات کمتر دچار فشار رواني مي‌شود، بلکه مشکلات را وسيله‌ي رشد خود مي‌بيند.
الگوهايي از اين نوع شناخت و برخورد مشکلات زندگي را مي‌توان در روش اولياي دين ملاحظه کرد. زينب کبري(عليها السلام) در مجلس ابن زياد بعد از متحمل شدن سختي‌هاي فراوان که هر کدام از آنها مي‌تواند انسان را از پا در آورد و دچار فشار شديد كند مي‌فرمايد: «ما رأيت الا جميلا؛ من به غير از زيبايي در اين مصيبت‌ها چيز ديگري نديدم».

اين شناخت مثبت همان اعتقاد به قضا و قدر الهي است که باعث آرامش براي انسان مي‌شود و با اعتقاد انسان به قضا و قدر در صورت عدم تحقق آرزوها، تمايلات و برنامه‌هايش، دچار اضطراب و افسردگي شديد نمي گردد. مي‌داند تصميمات او در موقعي تحقق مي‌يابند که ساير زمينه‌ها نيز فراهم شود. او موظف است پس از تصميم گيري در هر کار، به خداوند توکل كند و بداند که خداوند او را کافي است، و از هر کس ديگر بي نياز مي‌نمايد. اميرالمؤمنين علي(ع) مي‌فرمايد: «کارها پيرو احکام قضاء و قدر هست به طوري که گاهي تباهي در تدبير و پايان بيني است».

توجه به اراده خداوند و اين واقعيت که برنامه‌هاي انسان صد در صد پياده نخواهند شد، فرد را در صورت مواجه شدن با شکست از حالت اضطراب و افسردگي شديد و حالات پرخاشگري و خودکشي تا حدي باز خواهد داشت. در صورتي که فرد به اين واقعيت توجه نکند دچار واکنش‌هاي مرضي خواهد شد و مي‌توان از طريق آگاهي دادن او به اين اصل، مانع ادامه‌ي واکنش‌هاي افراطي او شد.

از آثار ديگر بروز مشکلات، برطرف کردن نابهنجاري‌هاي رفتاري و اخلاقي انسان‌هاست. در بسياري از مواقع به منظور جلوگيري از سقوط و هدايت بشر به سمت رشد، خداوند براي آنها اشکالاتي ايجاد مي‌كند تا با اعمال نوعي فشار بر آنها مانع انحراف بيشتر شود. چنانکه خداوند مي‌فرمايد: «ما به سوي امت‌هايي که پيش از تو بودند پيامبراني فرستاديم (و هنگامي که با اين پيامبران به مخالفت برخاستند) آنها را با شدت و رنج و ناراحتي مواجه ساختيم شايد تسليم گردند». اين امر نيز موجب تلقي مثبت فرد از مشکلات مي‌شود.به همين دليل فرد به جاي ياد از مشکلات گذشته به آثار مثبت آنها فکر مي‌کند و ديگر احساس اندوه نمي کند.

نظر اسلام در مورد سلامت جسم و بهداشت رواني

اسلام يک دين فطري است و تمام قوا و نيروهاي انساني را محترم شمرده و به پرورش آن‌ها به ميزان صحيح و به دور از افراط و تفريط دستور مي‏دهد. به همين جهت نيروي عقل را باارزش معرفي کرده و آن را در راه خير و نيکي تربيت مي‏كند. بنابراين اسلام صرفاً به شناخت و اطلاعات ذهني اکتفا نمي‏کند بلکه قلب ، روح و روان انسان را با تسبيح و تقديس الهي به جنبش در مي‏آورد:"رَبَّنَا مَا خَلَقْتَ هَذَا بَاطِلاً سُبْحَانَكَ فَقِنَا عَذَابَ النَّارِ   و نيز به اعتقاد و تسبيح صرف خدا، جنبش متفکران متوقف نمي‏گردد، بلکه به ايمان کاملي منتهي مي‏شود که در شعور و ا فکار و رفتار و تمام شؤون حيات تجلي مي‏کند.  علاقه و پيوستگي دايمي که در اسلام ميان انسان و خدا وجود دارد، پيوند محبت و مودت و اميد است، و علاقه‏اي است ناگسستني که عقل و روح را به هم مربوط مي‏سازد. به همين جهت عقل در تعاليم اسلامي دست‏خوش انحراف و گمراهي نمي‏شود. و هرگز از طريق خير منحرف نشده و از معلومات و اکتشافات در راه بهره‏برداري نمي‏کند. اسلام عنايت خاصي به پرورش جسم و بهداشت روح دارد. چون روح و روان مرکز و کانون شخصيت انسان را تشکيل مي‏دهد. بدون ترديد اين نيروي مجهول، بزرگ‏ترين و پيوسته‏ترين نيروها به حقايق وجود هستي است. نيروي جسمي بشر به جنبه‌ی مادي و محسوسات محدود است و نيروي عقل به معقولات و زمان، مکان و آغاز و انجام و بالاخره به فنا و نابودي محدود مي‏شود. ولي نيروي روان نامحدود است همان‏طور که مي‏دانيم، اسلام بين جسم و روان رابطه‌ی تنگاتنگي قايل است. اسلام طرفدار پرورش جسم و در عين حال مخالف تن‏پروري به مفهوم مصطلح ادبي آن است. آيا انسان از نظر اسلام بايد رويه‏اي اتخاذ کند که جسمش سالم وحداکثر رشد را داشته باشد، بيماري‏ها، آفت‏ها و آسيب‏ها به آن وارد نشود، يا نه معتقد است جسم مثل خانه‏اي است که انسان به ويرانيش بايد کمک کند يا به حال خودش وابگذارد بهتر است؟ ‏آوريد، جاي شک و ترديد نيست که تعليمات اسلامي بر اساس حفظ و رشد و سلامت جسم و روان است. علت حرمت بسياري از امور، مضر بودن آن ها به حال بدن است. يکي از مسلمات فقه اين است که بسياري از امور به اين دليل تحريم شده‏اند که براي جسم انسان ضرر دارند. يک اصل کلي براي فقها مطرح است که هر چيزي که محرز شود براي جسم انسان مضر است، ولو هيچ دليلي از قرآن و سنت نداشته باشد، قطعاً حرام است. بنابراين، پرورش و سلامت جسم در حد پرورش علمي ـ بهداشت سلامت و تقويت جسم که بدن نيرو بگيرد،  يک کمال است. در اينجا بايد متذکر شويم که اگر انسان بخواهد تمام وقتش را صرف تربيت جسم کند کار اشتباهي کرده است، نه از اين جهت که تقويت جسم کرده، بلکه از اين جهت که ساير جهات را در نظر نگرفته است. اينکه مي‏گويند نبايد تن‏پروري كرد مقصود چيز ديگري است. تقويت و سلامت جسم براي انسان از نظر اسلام هدف نيست. مطلوب هست ولي نه به عنوان هدف، بلکه به عنوان وسيله و شرط. يعني انسان وقتي جسم سالم و قوي نداشته باشد، روح و روان سالم هم نخواهد داشت. پس اين دو مکمل يکديگر هستند و سلامت جسم، بهداشت و تندرستي روح و روان را در پي دارد. پرداختن به آرام‏سازي و آرامش روان، يکي از راه‏هاي مناسب درمان بيماري‏هاي رواني است. انسان مي‏تواند از طريق ممارست و تمرين بياموزد. عبادت بهترين برنامه‌ي تمرين آرام‏سازي است. مي‏تواند تشنجات عصبي ناشي از فشارها و گرفتاري‏هاي زندگي را درمان کند.

از نگاه قرآن، والاترين و بلندترين مقام انساني زماني پديد مي‏آيد که انسان خدا را ياد کند و روحش متوجه او شود. نور خدايي در دلش پديدار شود و روح و روانش به آرامش و راحتي برسد. آسايش خاطر، محور تمام خوشبختي‏هاي دنيا و آخرت است و با حذف فساد و ايجاد امنيت روحي، رواني و اجتماعي، فرد و جامعه هر دو آرامش مي‏يابند.کليد تمام مشکلات رواني و روحي مردم اين است که صفات زشت و ناپسند را از وجود خود از طريق دعا و نيايش بزدايند و خود را به صفات زيباي خدايي بيارايند. دانشمندان و روان‏شناسان عموماً اعتراف دارند که در درمان ناراحتي‏هاي روحي و ايجاد اطمينان و آرامش رواني، نيروي ايمان،فوق‏العاده شگرف، اعجاب ‏انگيز و ثمربخش است.

تأثير دعا بر آرامش روان

عبادت و اطاعت خدا براي اولياي خدا چنان حالتي به وجود مي‏آورد  که در هيچ شرايطي دچار اضطراب نمي‏شوند. هر کس در هر لحظه ودر هر شرايطي بدون هيچ وقت قبلي و واسطه‌اي، مي‏تواند با هر زباني با او ارتباط برقرار کند؛ هر چند اوقاتي مخصوص همچون هنگام سحر، غروب جمعه يا پس از خطبه‏هاي نماز جمعه، هنگام نزول باران و يا شب قدر، دعا و نيايش حال ديگري دارد. اما به هر حال عبادت اختصاص به اين اوقات ندارد. عبادت در هر حال داروي غفلت و نسيان عصيان است.قرآن، فلسفه نماز را ياد خدا و ذکر خدا را مايه‌ی آرامش دل‏ها و در نتيجه، آرامش دل را پرواز به ملکوت مي‏داند. نماز به عنوان بزرگ‏ترين عامل تربيتي است. گرچه نماز يک ارتباط روحي و معنوي است و هدف از آن ياد خداست، اما اسلام خواسته است روان رادر قالب يک سلسله برنامه‏هاي تربيتي پياده کند.يکي از برکات نماز احضار نفس سرکش و فراري در محضر خداوند است. امام زين‏العابدين(ع) در مناجات الشاكين از نفس خود به درگاه خداوند ناله مي‏کند و مي‏گويد: «خداوندا! من از نفسي به تو گلايه دارم که ميل به هوس‏ها دارد و از حق فراري است.» بهترين راه کنترل اين نفس سرکش آن است که انسان روزي چندمرتبه آن را در نزد خداوند احضار و غفلت‏زدايي کند تا از غرق شدن در منجلاب ماديات نجاتش دهد.

قرآن مي‏فرمايد: تقوي براي انسان نورانيت و بصيرت مي‏آورد، يعني به انسان ديدي مي‏دهد که حق را از باطل تشخيص دهد.:« إِنْ تَتَّقُوا اللَّهَ يَجْعَلْ لَكُمْ فُرْقَاناً.»ايمان به انسان اميد مي‏بخشد و سبب تسلط وي بر خويشتن مي‏شود. به طوري که قادر است تنيدگي و فشارهاي روحي را تا سرحد امکان مهار سازد. معنويت و تندرستي و پاي‏بندي به يک نظام اعتقادي، افراد را توانا مي‏کند تا امراض حاد و کشنده، درد و رنج‏آور و يا اندوه از دست رفتن کسي را بهتر برتابند.

دعا و نماز دگرگوني چشمگيري در تن انسان پديد مي‏آورد. وقتي مردم دست به دعا برمي‏دارند و عبادت مي‏کنند، فشار خون‏شان به نحو محسوسي کاهش يافته، ميزان سوخت وساز بدن و تعداد ضربان قلب و تنفس آنان منظم مي‏شود. دچار حالتي مي‏شوند که به واکنشي ناشي از آرامش شهرت دارد. آنهايي بيشترين بهره را از دعا مي‏برند که يک جمله يا کلام مذهبي را براي تکرار برگزيده‏اند و بيش از ديگران به خدا ايمان دارند.کشف رابطه‌ی بين مذهب و پزشکي، واکنشي است به يک نظام حفظ کننده‌ی سلامتي که روز به روز گسترده‏تر و فراگيرتر مي‏شود. آثار روحي و معنوي توجه به خدا، به تناسب شدت و ضعف آن مختلف است. گاهي اين آثار ناخودآگاه و خفيف و گاهي به صورت آگاهانه و بسيار شديد است. به طوري که آثار جذابيت حاصل از آن، دل را منقلب و به اوج لطافت و اثرپذيري از عوالم باطني مي‏رساند. يکي از ثمرات دعا و ياد خداوند، آرامش قلبي و قدرت روحي است. حال دعا و راز و نياز و نيايش، يکي از زيباترين حالات بنده است که اولياي خدا آن را با هيچ چيز معامله نمي‏کنند. ارتباط با خدا و اميد استجابت دعا، آرامش‏بخش دل‏ها و مايه‌ی دلگرمي دعا کننده است. قرآن کريم مي‏فرمايد:" يَا أَيُّهَا النَّاسُ أَنْتُمْ الْفُقَرَاءُ..." اي مردم! شما همه به خدا محتاجيد و تنها خداست که بي‏نياز و غني با لذات و ستوده  صفات است. خداوند انسان را تشويق مي‏كند كه هنگام فقر و نياز  دست به درگاه خدا بردارد تا از منبع فيض لايزال الهي نيازمندي‏هاي خويش را برطرف سازد. دعا غذاي روح و روان است. انسان مؤمن هميشه و در هر حال دعا مي‏کند. پس بايد در هر حال، نه فقط در حال اضطرار و بن‏بست، خدا را بخواند. اميرالمؤمنين علي(ع) مي‏فرمايد: مداومه الذکر قوه الارواح؛ مداومت بر ياد خدا موجب قوت و قدرت روح‏هاست. ميزان آرامش قلبي هر کسي متناسب با ميزان توجه او به خداست. دل‏هايي که از ياد خدا غافلند، به‏سان زورقي مي‏مانند بر سطح دريا که به کوچک‏ترين نسيم به حركت درمي‏آيند و با اولين موجي که برمي‏خيزد غرق مي‏شوند. اما کشتي‏هاي بزرگي که خود را به پايگاه محکمي بسته‏اند، با شديدترين توفان‏ها هم به تلاطم در نمي‏آيند و از جاي خود تکان نمي‏خورند.  

تأثير دعا و نيايش بر بهداشت جسم و روان

پزشکان در مطالعه‏هاي خود به نمونه‏هاي تازه‏اي از ارتباط فيزيولوژيکي بدن و نيروي شفابخش ايمان برخورده و مدعي هستند که 60 تا 90 درصد بيماراني که به پزشک رجوع مي‏کنند، گرفتار امراض ناشي از فشار رواني و استرس هستند که شامل فشار خون، ناباروري، بي‏خوابي و بسياري از بيماري‏هاي قلبي و عروقي است. اين يک حقيقت است که اشخاص باايمان به خاطر دستگاه ايمني قوي خود بهتر مي‏توانند با تنش‏هاي موجود مقابله کنند. حالت آرامشي که بعد از دعا و نيايش و نماز به شخص دست مي‏دهد، از تأثير هورمون‏هايي همچون "نورآدرنالين" و "آدرنالين" مي‏کاهد. در پژوهشي كه انجام شده، سالمنداني که هرگز به مراسم مذهبي نمي‏رفتند يا خيلي کم در مراسم دعا و نيايش شرکت مي‏جستند، تقريباً دو برابر بيش از آناني که هر هفته در اين‌گونه مراسم شرکت مي‏كردند، دچار سکته مغزي مي‏شدند.

دکتر کونيک خاطرنشان مي‏کند: "شخص مي‏تواند از طريق دعا و راز و نياز با پروردگار، به شيوه‏اي غير مستقيم بيماري‏اش را مهار ساخته و بر آن مسلط شود."آنان باور دارند كه در رويارويي با دشواري‏هاي زندگي، تنها نيستند و افراد مهربان به آنان علاقه و توجه دارند. همين اعتقاد، آن ها را عليه انزواي روان‏شناختي، که شمار زيادي از مبتلايان به امراض خطرناک را از پاي در مي‏آورد، ايمن مي‏سازد.ايمان مذهبي نه تنها سبب تندرستي کامل جسم مي‏شود، بلکه به رهايي از امراض وخيم و خطرناک هم کمک مي‏کند. پزشک مزبور به نيروي ژرف ايمان پي برد و دانست که داشتن ايمان چه پيامدهاي مثبت و مؤثري در بهبودبيماري‏هاي جسمي به دنبال دارد.

در اين که آيا دعا و نيايش ديگران، قدرت شفا بخشي دارد يا نه، به اين نتيجه مي‏رسيم که بنيادهاي بهداشت و سلامتي، اندک اندک به رابطه‌ي ايمان و تندرستي پي‌برده و متوجه مي‏شوند که شرکت در مراسم مذهبي سبب ايجاد رابطه‌ي قلبي و صميمانه با مردم مي‏شود. بهره‏مندي اشخاص از پشتيباني جامعه، خود مي‏تواند راه‏ حل مؤثري درجهت دستيابي به تندرستي و طول عمر بيشتر به حساب آيد.دعا و نيايش به انسان مي‏آموزد که او در عالم هستي تنها نيست و پروردگاري هست که صدايش را مي‏شنود، او را مي‏بيند و از درونش آگاه است. با اين احساس او بر تنهايي تلخ و عميق خود چيره مي‏شود و خويش را در اتصال با خالقي بي‏همتا مي‏يابد. دعا و نيايش آهنگ زندگي را منظم‏‏تر و تار و پود وجود آدمي را به جانب اعتدال هدايت مي‏کند. به گفته ويليام جيمز:" آشنايي به رموز زندگي يک چيز است زندگي داشتن و آن را در ضربان قلب خوداحساس کردن، چيز ديگري است."

دعا و نيايش، ترنم آرامش‏بخش جان‏هاست. ارتباط و نيايش با خداوند از لوازم تفکيک ناپذير ايمان به پروردگار است. دعا ترنم جان‏سوز و دلنشيني است که همراه با معرفت خداي يکتاست. نيايش و دعا پرواز روح است به سوي درگاه ربوبي، زمزمه‌ي عاشقانه‏اي است با مبدأ کمال هستي.دکتر "دوسي" معتقد است که در خلوت تنهايي خود براي مريض‏هايش دعا مي‏کند. او مي‏گويد: قطعاً نمي‏خواهم دين و مذهب را به اسم طبابت به مردم عرضه کنم. با اين همه بنيادهاي بهداشت و سلامتي، اندک اندک به رابطه‌ي ‌ايمان و تندرستي توجه مي‏کنند. کشف رابطه‌ی بين مذهب و پزشکي واکنشي است به يک نظام حفظ کننده سلامتي که روز به روز گسترده‏تر و فراگيرتر مي‏شود.

توکل و آرامش

شخص متوکل ترس و اضطراب کمتري دارد و بيشتر با آرامش زندگي مي‌کند. هنگامي که ياران موسي گفتند، ما در چنگال فرعونيان گرفتار شديم، موسي با يک دنيا اطمينان و اعتماد رو به جمعيت وحشت زده بني اسرائيل کرد وگفت: چنين نيست، آنان هرگز برما مسلط نخواهند شد، چون خداي من با من است و به زودي من را هدايت خواهد کرد. در اين گونه شرايط توکل و اعتماد به خدا مايه‌ي آرامش و عدم يأس در بحران‌هاست.

آسايش در زندگي

همه‌ي افراد به نوعي با مشکلات گريبانگير هستند، و همه براي دستيابي به زندگي توام با آسايش و بدون اضطراب، تلاش مي‌کنند، ولي موانعي را در راه رسيدن به اين آسايش فرا روي خود مي‌بينند. برخي از اين مشکلات، با اعتقاد به قضا و قدر برطرف مي‌شود. امام علي(ع) مي‌فرمايد: «هر کس به قضاي الهي راضي شد، زندگي خوبي خواهد داشت». در سخني ديگر مي‌فرمايد: «اگر شما به قضاي الهي راضي شديد، زندگي برايتان گوارا مي‌شود و به غنا و بي‌نيازي دست مي‌يابيد».

خوش بيني و ديد مثبت داشتن

انسان موحد همه‌ي حوادث عالم را از طرف خداوند مي‌داند. اعتقاد دارد مسائلي که براي او پيش مي‌آيد گرچه در ظاهر امري ناپسند باشد، ولي در واقع به نفع اوست. عينکي که بر چشم مي‌گذارد عينک خوش بيني است. خداوند متعال به پيامبر مي‌فرمايد که در جواب منافقان بگويد: هيچ حادثه اي براي ما رخ نمي دهد مگر آنچه خداوند براي ما نوشته است. و در آيه‌ي بعد مي‌فرمايد: «بگو آيا درباره ما جز يکي از دو نيکي انتظار داريد يا بر شما پيروزمي‌شويم و يا شربت شهادت مي‌نوشيم».

کساني که داراي فکر مثبت هستند خوشحال تر، زنده تر و فعال ترند. اينان کارها را انجام مي‌دهند و عملي مي‌سازند، ممکن است بسيار هم اشتباه کنند. اينان وقت خود را به اين نحو ضايع نمي سازند که در باب چيزهايي که هرگز واقع نمي شود پريشان حواس و نگران و ناراحت شوند. در هر 24 ساعت، در حدود بيش از بيست ميليون سنگ‌هاي آسماني وارد جو زمين مي‌شوند، اما هيچ ثبت درست و قابل اعتمادي در هيچ جا ديده نمي شود که شخصي بر اثر سقوط يکي از اين سنگ‌هاي آسماني کشته شده باشد. افکار ما معرف شخصيت ماست و طرز تفکر ما عامل مجهولي است که سرنوشت ما را تعيين مي‌کند.آرامش و تشويش بيش از آن که به عوامل خارجي ربط داشته باشد، متأثر از عوامل دروني و نيروي فکر و تخيل ماست. ناپلئون با اينکه شهرت و قدرت و ثروت داشت،ا احساس آرامش نمي کرد و مي‌گفت: «هرگز شش روز خوش در زندگاني ام نداشته ام. در صورتي که فردي که از دو سالگي کور و کر و لال بود، از زندگاني اظهار رضايت کرده، اعلام مي‌داشت که زندگاني را بيش از آنچه تصور مي‌کردم زيبا يافتم»خوش بيني به نظر مي‌رسد بخشي از خوشبختي فردي است و اثرات قوي بر بهداشت  جسماني و رواني دارد.راه‌هاي مختلفي براي مثبت فکر کردن وجود دارد. يکي از اين راه‌ها تکرار يک محتواي مثبت و اسناد حوادث مثبت به خود است. آرگايل و همکاران (1989) دريافتند که افراد شاد تمايل دارند حوادث مثبت را به خود نسبت دهند. عامل ديگر نظر خوش بيني در مورد زندگي است که به وسيله‌ي آن امور بد، خوب به نظر مي‌رسد.

دعا و درخواست از خدا

انسان عصر حاضر با رشد و تسلط بيشتر بر حوادث و بلاياي طبيعي و با وجود برخورداري از امکانات مادي در وجود خويش احساس ضعف مي‌کند و نياز دارد در سختي‌ها و مشکلات زندگي به قدرتي ماوراي طبيعت پناه ببرد. همه‌ي انسان‌ها اذعان دارند که موجودي ضعيف هستند و اين جزء ذات انسان است و قرآن هم بر اين صحه مي‌گذارد و مي‌فرمايد: «انسان ضعيف خلق شده است».اين ضعف باعث احساس محروميت مي‌شود که بهداشت رواني فرد را مي‌تواند تحت تأثير قرار دهد. اگر شخص احساس بيچارگي و تنهايي کرد يا به ديگران اتکا نمود، يا خود را بدون پشتوانه قدرتمند ديد، در اين حالت زمينه‌ي بروز اضطراب در فرد ايجاد مي‌شود. اديان الهي به ويژه اسلام به اين نياز بشر پاسخ گفته و راه حل مناسبي را پيشنهاد مي‌کنند و انسان را به دعا و انس با خداوند تشويق مي‌کنند.دعا به سبب پيوند عاطفي با خداوند، انسان را از تنهايي مي‌رهاند و ياريگر انسان است، شخص دعا کننده مي‌داند که با کسي صحبت مي‌کند که او قادر ، عليم و مهربان است و مي‌تواند گرفتاري او را برطرف نمايد، نه تنها در برابر اين رفع گرفتاري بر او منتي  نمي گذارد يا از او مزدي طلب نمي کند، بلکه با آغوش باز از او پذيرايي مي‌کند و او را گرامي مي‌دارد.

نتيجه‏گيري

آنچه مسلم است، هدف تمامي انبيا و فرستادگان الهي، دعوت و هدايت بشر به سوي حق و نهي انسان‌ها از بدي‏ها و گمراهي‏ها بوده که مبدأ و معاد انسان از خدا و به سوي اوست، هدف کلي از وضع قوانين ديني و الهي نيز براي کمک به بشر است.بر اساس آخرين دستاوردهاي علمي بشر، مشخص شده که انسان ساحتي از وجود، به غير از جسم مادي دارد. بر اساس اين يافته‏ها، وجود روح به اثبات رسيده است. از طرفي مطابق تعاليم آسماني، روح انسان به عنوان هسته اصلي وجود انسان معرفي شده است.

طرح برنامه‏هاي اسلام به عنوان مکتبي اجتماعي و يا اصولي منسجم و هماهنگ، گونه‏اي که ناظر بر زندگي فردي و اجتماعي انسان‌ها باشد، از ضرورت‏هاي امروز است. انساني که دنياي متعادل و موفقي دارد و از عاقبت نيکي برخوردار است. دعا سبب دميدن روح رستگاري واخلاص در انسان و همچون سلاح قوي مي‏شود ، مؤمن را در برابرآفات و خطرهاي پيش‏بيني شده و نشده در طول عمر حفظ مي‏کند.دعا و نيايش، ترنم آرامش‏بخش جان‏هاست. ارتباط و نيايش با خداوند از لوازم تفکيک ناپذير ايمان به پروردگار است. اوست که آرامش روح و روان را به مؤمنان متذکر مي‏شود.زماني که ارتباط خود را با خدايمان تقويت کرديم، شاهد ثمرات تربيتي دعا در بخش‏هاي مختلف زندگي خود خواهيم بود. نظر قرآن کريم در مورد دعا اين‌گونه است که هميشه ارتباط خود را با خداوند حفظ کنيد تا به تکامل و درجات عالي انساني برسيد.شخص مؤمن با دعا و نيايش به پيکار با يأس و نااميدي برمي‏خيزد و حل مشکلات خود را از نيروي غيبي مي‏طلبد. دعا نه تنها عبادت است، بلکه روح عبادت‏هاست. دعا اگر شرايطش به جا آورده شود، آدمي را به عالم ملکوت عروج مي‏دهد و به خدا نزديک مي‏سازد.

 

منبع : اينترنت ، سايت www.boshraa.ir

 


مطالب مشابه :


دعا به جهت آرامش قلب

گنجینه ی عظیم دعا - دعا به جهت آرامش قلب - این وبلاگ با استفاده از نرم افزار گنجینه ی عظیم دعا




دعا جهت شفا یافتن از بیماری, دعا درمانی,/دعا جهت آرامش قلب, دعا درمانی, انواع دعاها, دعاها

وبسایت شخصی سيدخليل شاکری (شاکر)سردرود - دعا جهت شفا یافتن از بیماری, دعا درمانی,/دعا جهت




دعا و بهداشت روان

به همين جهت نيروي عقل را باارزش معرفي کرده و آن را در راه خير و نيکي تأثير دعا بر آرامش




دعا و آرامش روح

مايه آرامش دل: دعا هنگامي كه انسان به ماديات و لذّت حاصل از آن مشغول باشد و همواره در جهت




دعا منشا آرامش است

دعا منشا آرامش است . جهت برگزاری این دوره در ادارات و یا اجتماعات با شماره تلفنهای زیر




نگرشي بر دعا درماني و نقش آن در زندگي

سبکهای رسیدن به آرامش درون - نگرشي بر دعا درماني و نقش اين گونه دعا كردن را دعاي جهت دار مي




برچسب :