عرفان صمدی
عرفان و تصوف
يكی از علومی كه در دامن فرهنگ اسلامی زاده شد و رشد يافت و تكاملپيدا كرد علم عرفان است . درباره عرفان از دو جنبه میتوان بحث و تحقيق كرد :
جنبهاجتماعی و جنبه فرهنگي
اهل عرفان هرگاه با عنوان فرهنگی ياد شوند با عنوان " عرفا " و هر گاه با عنوان اجتماعی شان ياد شوند غالبا با عنوان " متصوفه " ياد میشوند . عرفا و متصوفه هر چند يك انشعاب مذهبی در اسلام تلقی نمیشوند و خود نيز مدعی چنين انشعابی نيستند و در همه فرق و مذاهب اسلامی حضور دارند ، در عين حال يك گروه وابسته و به هم پيوسته اجتماعی هستند . يك سلسله افكار و انديشهها و حتی آداب مخصوص در معاشرتها و لباس پوشيدنها و احيانا آرايش سر و صورت و سكونت در خانقاهها و غيره ، به آنها به عنوان يك فرقه مخصوص مذهبی و اجتماعی رنگ مخصوص داده و میدهد . و البته همواره - خصوصا در ميان شيعه - عرفائی بوده و هستند كه هيچ امتياز ظاهری با ديگران ندارند و در عين حال عميقا اهل سير و سلوك عرفانی میباشند . و در حقيقت عرفای حقيقی اين طبقهاند ، نه روههايی كه صدها آداب از خود اختراع كرده و بدعتها ايجاد كردهاند .
ما در اين درسها فقط از جنبه فرهنگی وارد بحث میشويم . عرفان به عنوان يك دستگاه علمی و فرهنگی دارای دو بخش است : بخش عملی و بخش نظری .
عرفان عملي
بخش عملی عبارت است از آن قسمت كه روابط و وظايف انسان را با خودش و با جهان و با خدا بيان میكند و توضيح میدهد . عرفان در اين بخش مانند اخلاق است ، يعنی يك " علم " عملی است با تفاوتی كه بعدا بيان میشود . اين بخش از عرفان علم " سير و سلوك " ناميده میشود . در اين بخش از عرفان توضيح داده میشود كه " سالك " برای اينكه به قله منيع انسانيت ، يعنی " توحيد " برسد از كجا بايد آغاز كند و چه منازل و مراحلی را بايد به ترتيب طی كند و در منازل بين راه چه احوالی برای او رخ میدهد و چه وارداتی برای او وارد میشود . و البته همه اين منازل و مراحل بايد با اشراف و مراقبت يك انسان كامل و پخته كه قبلا اين راه را طی كرده و از رسم و راه منزلها آگاه است صورت گيرد و اگر همت انسان كاملی بدرقه راه نباشد خطر گمراهی است . عرفا از انسان كاملی كه ضرورتا بايد همراه " نوسفران " باشد گاهی به" طايرقدس " و گاهی به " خضر " تعبير میكنند :
البته توحيدی كه از نظر عارف ، قله منيع انسانيت به شمار میرود وآخرين مقصد سير و سلوك عارف است ، با توحيد مردم عامی ، و حتی با توحيد فيلسوف ، يعنی اينكه واجب الوجود يكی است نه بيشتر ، از زمين تاآسمان متفاوت است . توحيد عارف ، يعنی موجود حقيقی منحصر به خدا است ، جز خدا هر چه هست " نمود " است نه " بود " . توحيد عارف يعنی " جز خدا هيچ نيست. توحيد عارف ، يعنی طی طريق كردن و رسيدن به مرحله جز خدا هيچ نديدن . از نظر عرفا رسيدن به اين مرحله كار عقل و انديشه نيست ، كار دل و مجاهده و سير و سلوك و تصفيه و تهذيب نفس است . سير و سلوك عرفانی - همچنانكه از مفهوم اين دو كلمه پيدا است - پويا و متحرك است ، يعنی در عرفان سخن از نقطه آغاز است و از مقصدی و از منازل و مراحلی كه به ترتيب سالك بايد طی كند تا به سرمنزل نهايی برسد . از نظر عارف واقعا و بدون هيچ شائبه مجاز ، برای انسان " صراط وجود دارد و آن صراط را بايد بپيمايد و مرحله به مرحله و منزل به منزل طی نمايد و رسيدن به منزل بعدی بدون گذر كردن از منزل قبلی ناممكن است . لهذا از نظر عارف ، روح بشر مانند يك گياه و يا يك كودك است و كمالش در نمو و رشدی است كه طبق نظام مخصوص بايد صورت گيرد در سير و سلوك عرفانی از يك سلسله احوال و واردات قلبی سخن میرود كه منحصرا به يك " سالك راه " در خلال مجاهدات و طی طريقها دست میدهد ومردم ديگر از اين احوال و واردات بیخبرند . بخش ديگر عرفان مربوط است به تفسير هستی ، يعنی تفسير خدا و جهان وانسان . در درس بعد اين مطلب را توضيح خواهيم داد .
عرفان نظری
عرفان نظری به تفسير هستی میپردازد ، درباره خدا و جهان و انسان بحث مینمايد . عرفان در اين بخش خود مانند فلسفه الهی است كه در مقام تفسير و توضيح هستی است ،از نظر عارف ، غير خدا به عنوان اشيايی كه دربرابر خدا قرار گرفته باشند ، هر چند معلول او باشند ، وجود ندارد ، بلكه وجود خداوند همه اشياء را در بر گرفته است ، يعنی همه اشياء ، اسماء و صفات و شؤون و تجليات خداوندند ، نه اموری در برابر او . عارف به عقل و فهم كاری ندارد ، عارف میخواهد به كنه و حقيقتهستی كه خدا است برسد و متصل گردد و آن را شهود نمايد .
از نظر عارف كمال انسان به اين است كه با قدم سير و سلوك ، به اصلی كه از آنجا آمده است باز گردد و دوری و فاصله را با ذات حق از بين ببرد و در بساط قرب از خود فانی و به او باقی گردد . ابزار كار عارف ، دل و مجاهده و تصفيه و تهذيب و حركت و تكاپو در باطن است .
عرفان و اسلام
عرفان ، هم در بخش عملی و هم در بخش بصری ، با دين مقدس اسلام تماس و اصطكاك پيدا میكند ، زيرا اسلام مانند هر دين و مذهب ديگر و بيشتر از هر دين و مذهب ديگر روابط انسان را با خدا وجهان و خودش بيان كرده و هم به تفسير و توضيح هستی پرداخته است . عرفای اسلامی مدعی هستند كه حقايق اسلامی را بهتر از ديگران كشف كردهاند و مسلمان واقعی آنها میباشند . عرفا چه در بخش عملی و چه در بخش نظری همواره به كتاب و سنت و سيره نبوی و ائمه و اكابر صحابه استناد میكنند .
شريعت ، طريقت ، حقيقت
يكی از موارد اختلاف مهم ميان عرفا و غير عرفا ، خصوصا فقهاء ، نظريه خاص عرفا درباره شريعت و طريقت و حقيقت است . عرفا و فقها متفق القولاند كه شريعت ، يعنی مقررات و احكام اسلامی مبنی بر يك سلسله حقايق و مصالح است . فقها همين قدر میگويند : در زير پرده شريعت ( احكام و مقررات ) يك سلسله مصالح نهفته است ، و آن مصالح به منزله علل و روح شريعت به شمار میروند . تنها وسيله نيل به آن مصالح عمل به شريعت است . اما عرفا معتقدند كه مصالح و حقايقی كه در تشريع احكام نهفته است از نوع منازل و مراحلی است كه انسان را به مقام قرب الهی و وصول به حقيقت سوق میدهد . عرفا معتقدند كه باطن شريعت " راه " است و آن را " طريقت میخوانند ، و پايان اين راه " حقيقت " است يعنی توحيد به معنی كه قبلا به آن اشاره شد كه پس از فناء عارف از خود و انانيت خود دست میدهد . اين است كه عارف به سه چيز معتقد است : شريعت ، طريقت ، حقيقت . معتقد است كه شريعت وسيله يا پوستهای است برای طريقت ، و طريقت پوسته يا وسيلهای برای حقيقت .
عرفا معتقدند كه مقررات اسلامی در سه بخش خلاصه میشود :
اول بخش اصول عقايد كه كلام عهدهدار آن است . در مسائل مربوط به اصول عقايد لازم است انسان از راه عقل ، ايمان و اعتقاد تزلزل ناپذير داشته باشد .
دوم بخش اخلاق . در اين بخش دستورهايی بيان شده است كه وظيفه انسان را از نظر فضائل و رذائل اخلاقی بيان میكند و علم اخلاق عهدهدار بيان آن است .
بخش سوم ، بخش احكام است كه مربوط به اعمال و رفتار خارجی انسان است و فقه عهدهدار آن است .
اين سه بخش از يكديگر مجزا هستند . بخش عقائد مربوط است به عقل و فكر ، بخش اخلاق مربوط است به نفس و ملكات و عادات نفسانی ، بخش احكام مربوط است به اعضاء و جوارح .
ولی عرفا در بخش عقائد ، صرف اعتقاد ذهنی و عقلی را كافی نمیدانند ، مدعی هستند كه به آنچه بايد ايمان داشت و معتقد بود بايد رسيد و بايد كاری كرد كه پردهها از ميان انسان و آن حقايق برداشته شود . و در بخش دوم همچنانكه قبلا اشاره شد ، اخلاق را كه هم ساكن است و هم محدود كافی نمیدانند ، به جای اخلاق عملی و فلسفی ، سير و سلوك عرفانی را كه تركيب خاص دارد پيشنهاد میكنند . و در بخش سوم ايراد و اعتراضی ندارند ، فقط در موارد خاصی سخنانی دارند كه احيانا ممكن است برضد مقررات فقهی تلقی شود . عرفا از اين سه بخش به " شريعت و طريقت و حقيقت " تعبير میكنند و معتقدند كه همانگونه كه انسان واقعا سه بخش مجزا نيست ، يعنی بدن و نفس و عقل از يكديگر مجزا نيستند ، بلكه در عين اختلاف با يكديگر متحدند و نسبت آنها با يكديگر ، نسبت ظاهر و باطن است ، شريعت و طريقت و حقيقت نيز اينچنيناند ، يعنی يكی ظاهر است و ديگری باطن و سومی باطن باطن ، با اين تفاوت كه عرفا مراتب وجود انسان را بيش از سه مرتبه و سه مرحله میدانند ، يعنی به مراحل و مراتبی ماوراء عقل نيز معتقدند .
مطالب مشابه :
مبادله كامنت در وبسايت عرفان آباد
پیـــش بـــه ســـوی خـــدا - مبادله كامنت در وبسايت عرفان آباد - « خدا ، به هر که بخواهد خیری
سایت حوزه علمیه عرفان آباد
سایت حوزه علمیه عرفان آباد که قبل از شروع ماه مبارک رمضان فعالیت خود را آغاز کرده بود در طول
معرفی پیامبر اکرم (ص) از زبان کودکان و نوجوانان عرفان آباد یزد
آخرین پیامبر - معرفی پیامبر اکرم (ص) از زبان کودکان و نوجوانان عرفان آباد یزد - پیامبری که
حوزه علمیه عرفانی قره بلاق
سایت جدید حوزه علمیه عرفانی عرفان اباد. عليآباد كتول با بيش از ۱۲۰هزار نفر جمعيت در
عرفان صمدی
با سلام هیئت الزهرا (س) علی آباد بابلسر هدفمش از راه اندازی این وبلاگ تشکیل یک منبع اطلاعاتی
شیخ کمال عباس آباد دارفانی را وداع گفت.
وب عرفانی گمگشته دل - شیخ کمال عباس آباد دارفانی را وداع گفت. - هورامان ، عرفان وفرهنگ
دکتر علی فتح الهی ،یکی از مفاخر علمی دانشگاهی ایران
1/1-مقطع کارشناسی الهيات گرايش اديان و عرفان سال 1364 آزاد اسلامي واحد خرمآباد به
شعر ترکمنی در باره مرشدکبیر حضرت شیخ. . .از سایت عرفان اباد
وب سایت بدر - شعر ترکمنی در باره مرشدکبیر حضرت شیخ. . .از سایت عرفان اباد - خبری و تحلیلی - وب
علامه ملّا «عبد المجید موحّد نادری
وب عرفانی گمگشته دل - علامه ملّا «عبد المجید موحّد نادری - هورامان ، عرفان وفرهنگ ، (مقالات
برچسب :
عرفان آباد