معرفي پدر آب وهواشناسي ايران

پدر هواشناسي ايران تنها در كنج كتابخانه ملي

<?xml:namespace prefix = v ns = "urn:schemas-microsoft-com:vml" /><?xml:namespace prefix = o ns = "urn:schemas-microsoft-com:office:office" />

 

تهران_ ميراث خبر
سايت كتاب_ گروه گفت و گو _ ميترا اسدنيا: ساعت 8 صبح روز 19 ماه رمضان و آخرين روز مهرماه كه تهران با سرماي ناگهاني پاييز روبرو شده بود، هنگامي كه هنور تهران هياهوي هميشگي خود را آغاز نكرده بود، در يكي از غرفه هاي كوچك در كتابخانه مركز دايره المعارف اسلامي در دارآباد تهران،‌ مرد سالخورده اي تنها نشسته و در پشت ميزي انباشته از كتاب هاي گوناگون و نقشه هاي جغرافيايي به كارو پژوهش روزانه اش مشغول است.
به محض اطلاع از اين كه من از سايت اينترنتي ميراث فرهنگي به ديدار او آمده ام به شوق آمده و به گرمي بسيار پيش از هر سخن ديگري گفت:« من با سازمان ميراث فرهنگي كاري داشتم!»
بعد گفت:«من در سال هاي جواني هنگامي كه به تحصيل در رشته جغرافيا مشغول بودم، استادي داشتم به نام مسعود كيهان كه از شخصيت هاي برجسته اوايل قرن گذشته ايران است. يعني در فاصله سال 1300 خورشيدي تا اواسط قرن بيستم، ايشان در كابينه سياه يعني كابينه سيد ضياء وزير جنگ و مدتي هم وزير معارف بود. ايشان در دانشگاه تهران و دارالمعلمين عالي چندين سال به تدريس در رشته جغرافيا پرداخته و من خود از شاگردان و دانشجويان ايشان يودم. بعدها چندين سال با هم همكاربوديم .در آن ايام ايشان خانه اي در خارج از شهر تهران ساخته بود كه در خيابان گرگان كنوني قرار دارد. اين خانه بناي بسيار معتبر و وسيعي بود اما چندي پيش حين عبور از اين خيابان متوجه شدم كه اين خانه تاريخي كه مدت پنجاه سال محل زندگي يك استاد دانشگاه صاحب نام و برجسته بوده، توسط شهرداري منطقه 7 تهران مبدل به مكاني براي تفكيك مواد شده است و تابلوي مربوط به اين فعاليت ها هم سردر آن نصب شده بود. پس از بازديد از محل ديدم كه تعدادي كودك و نوجوان افغاني در اين مكان مشغول جابجايي و تفكيك زباله هستند. از اين رو در نامه اي به روزنامه اطلاعات موضوع را منعكس كردم و با ارسال آن نامه به سازمان ميراث فرهنگي، از آن ها به طور رسمي درخواست رسيدگي كردم اما اتفاقي نيفتاد.
ادامه مي دهد: اين خانه بانماي بسيار زيبا و‌ ستون هاي بزرگ از نمونه هاي خوب خانه هاي دوره پهلوي است. البته اخيرا متوجه شدم كه شهرداري تابلوي خود را از اين ساختمان برداشته اما شخصا به محل مراجعه كردم و ديدم كه همان فعاليت ها همچنان ادامه دارد. من بسيار نگرانم كه تا اقدامي صورت بگيرد خيلي دير شده باشد و ما اين بناي ارزشمند تاريخي را ازدست بدهيم.»

دكتر حسن گنجي پدر هواشناسي و از نخستين بنيان گذاران رشته جغرافيا، طراح اولين و معتبرترين اطلس اقليمي ايران و رئيس منطقه دو هواشناسي جهان در دهه شصت ميلادي است. وي برنده جايزه سال 2001 هواشناسي جهاني و همچنين يكي از 13 تن برگزيده قرن بيستم از سوي اتحاديه بين االمللي جغرافيا است. او طي 95 سال عمر خود به دليل تاليف، تدريس در كتاب ها و مجلات معتبر جهاني از جمله همكاري با دانشگاه كمبريج، مجلات تخصصي جغرافيا درژنو، امريكا، انگلستان، هندوستان و تلاش در بنيان گذاري و توسعه فعاليت هاي تحقيقاتي در سطح داخلي و بين المللي، بيش از 50 جايزه و مدال ايراني و بين المللي را به خود اختصاص داده است.
وي هم اكنون عضو شوراي رهبري براي بررسي و نظارت براطلس جغرافيايي ايران و از اعضاي هيات علمي مركز دايره المعارف اسلامي است كه در ده سال گذشته سهم عمده اي در تدوين و تهيه مقالات علمي و جغرافيايي به ويژه در ده جلد تخست اين دايره المعارف داشته است.
در ابتداي گفتگوي از ايشان خواستم شرح مختصري از فعاليت هاي آغارين و پيشينه تخصصي و پژوهشي خود بدهد و او گفت:
- من حسن گنجي، تحصيلات متوسطه را در سال 1309 شمسي در رشته معارف و در شهر بيرجند به پايان آوردم و درهمان سال از طرف مدرسه اي كه در آن تحصيل مي كردم، بورسيه دارلمعلمين عالي در تهران شدم كه بعدها به دانشگاه تهران مبدل شد. پس از سه سال كه در دارلمعلمين عالي و در رشته تاريخ و جغرافيا تحصيل كردم، همراه با 90 نفرديگر پس از شركت و قبولي در امتحانات كنكوراعزام محصل، به اروپا اعرام شدم .
درآن روزها در تهران نه برق بود و نه آب لوله كشي، نه تلفن و نه اتومبيل و نه هيچ امكانات شهري ديگري كه در واقع شرايط رندگي ما را در حد شرايط و امكانات زندگي در قرن هيجده و نوزده ميلادي قرار داده بود. به هرحال پس از 24 ساعت سفر دريايي با كشتي روسي‌ به باكو رفتيم و از آن جا هم پس از يك هفته به پاريس رسيديم و از آن جا به دليل اينكه من زبان انگليسي خوانده بود م از سايرين جدا شده و بلافاصله از پاريس يه منچستر در انگلستان رفتم..»
* با توجه به اين كه در آن ايام زبان فرانسه در مدارس ايران تدريس مي شد، به چه دليل زبان تخصصي شما انگليسي بوده است؟
- درست است. در آن روزها زبان خارجي رايج فرانسه بود اما در مدرسه ما در بيرجند و دو سه مدرسه ديگر از جمله كالج البرز كه به مدرسه امريكايي ها شهرت داشت، به خلاف دبيرستان هاي ديگر كه زبان فرانسه تعليم مي داد، زبان انگليسي را به ما ياد داده بودند زيرا آن روزها با توجه به وقوع جنگ اول جهاني و هم به دليل آن كه بيرجند ازنظر موقعيت جغرافيايي در نزديكي هندوستان قرار داشت و همچنين به دليل استقرار لشگرانگليسي در شرق ايران، معلمان هندي و انگليسي در بيرجند زياد بود كه مي توانستند زبان انگليسي را به دانش آموزان تعليم دهند به علاوه بيشتر معلمان اين مدرسه به خرج بنيان گذار مدرسه، در امريكا و انگلستان تحصيل كرده و اغلب از خاندان اسدي بودند كه مدت ها نايب التوليه مشهد بود ودر سال 1314 به دستور رضا شاه اعدام شد.»
* اگر موافق باشيد به انگلستان بازگرديم .
- بله به دليل فعاليت معلمان هندي در مدرسه، انگليسي من خوب بود و نيازي به تكميل زيان انگليسي نداشتم بنابراين بلافاصله به دانشگاه رفتم و در سال دوم تحصيل، در گروه جغرافيا ثبت نام كردم. چهار سال متوالي در اين رشته به تحصيل پرداختم تا سال 1317 كه مدركي در حد كارشناسي امروز دريافت كردم و به ايران بازگشتم چون در آن زمان در انگلستان مقطع دكترا براي رشته جغرافيا وجود نداشت و از آن جا كه داتشگاه تهران از سال 1314 تاسيس شده بود، من در سال 1317 به عنوان دبير رشته جغرافيا در اين دانشگاه مشغول تدريس شدم.»
* در آن زمان به جز شما كدام يك از اساتيد صاحب نام ديگر در اين رشته و با دانشگاه تهران همكاري مي كردند؟»
- در آن زمان مرحوم كيهان كه از ايشان ياد كردم و مرحوم عباس اقبال آشتياني در اين رشته تدريس مي كردند اما من اولين نفري بودم كه رشته جغراقيا را به طور سيستماتيك در انگلستان به پايان آورده بودم. بنا براين طي 13 الي 14 سال تدريس، تمام دانشي را كه آموخته بودم، تدوين كردم و در دانشگاه تهران به تدريس آن ها پرداختم به طوري كه درتدريس رشته هاي جغرافيا در دانشگاه هاي ديگر هم مورد استفاده قرارگرفت. بعدها مرحوم دكتر احمد سعادت و مرحوم دكتر احمد مستوفي هم از خارج فارغ التحصيل شده بودند، به ما پيوستند تا زماني كه فارغ التحصيلان دانشگاه تهران به خارج رفتند و با درجه دكترا در جغرافيا به كشور بازگشتند و در ساير شهرهاي كشور از جمله در تبزير و اصفهان و شيراز و ساير نقاط كشور به تدريس پرداختند.»
* علت اين كه در انگلستان رشته جغرافيا در مقطع دكترا تدريس نمي شد، چه بود؟
- تازمان قبل از جنگ جهاني اول رشته جغرافيا در انگلستان هم به تازگي شكل گرفته و درواقع علم نوپايي محسوب مي شد. انگلستان كه در اوج قدرت سياسي خود بودو نيمي از دنيا را دراختيار داشت براي نمايش و حفاظت از مجد و عظمت خود نياز به دانش جغرافي و شناخت كامل مناطق تحت نفوذ خود داشت به طوري كه در تمام نقشه هاي جغرافيايي به وضوح مشخص بود كه تمام هندوستان، استراليا، كانادا، زلاند جديد و بخش عمده اي از افريقا، همه به رنگ امپراتوري انگليس ديده مي شد از اين رو درس جغراقي در انگلستان بسيار اهميت داشت و به نحوي تنظيم شده بود كه هر دانشجوي جغرافي ناگزير بود مشخصات اقليمي و جغراقيايي تمام مستعمرات انگلستان را به تفصيل و دقت بياموزد اما در مراحل نخست رشد و علمي خود بود و هنوز به مراحل گسترده تخصصي دست نيافته بود. از اين رو هر آن چه كه در دانش و تخصص من بود و من در انگلستان آموخته بودم به ايران منتقل كردم.
درسال 1331 ازآن جا كه دبير بودم و به موجب قوانين دانشگاه دانشياران دانشگاه مي بايست مدرك دكترا داشته باشند، مجددا با استفاده از دو بورس از دانشگاه هاي امريكا به نام«فول برايت» و نيز بورس «موسسه فورد» براي ادامه تحصيلات تكميلي به امريكا رفتم و در دانشگاه«كلارك» در ايالت ماساچوست كه از دانشگاه هاي بزرگ امريكا و مركز عالي آموزش و پژوهش هاي جغرافيايي بود موفق به اخذ دكترا شدم.
* پايان نامه شما در اين زمان چه بود و آيا در آن زمان گرايش هاي تخصصي ويژه در رشته جغرافيا ايچاد شده بود يا هنوز اين رشته حالت عمومي داشت؟
- بله گرايش هاي تخصصي متعددي در اين رشته ايجاد شده بود و پايان نامه دكتراي من هم درباره آب و هواي ايران بود. در آن سال ها من ناگزير بودم كه 70 واحد دروس عمومي بخوانم اما چون 14 سال سابقه تدريس داشتم و همچنين به زبان انگليسي مسلط بودم و درضمن تحصيلات پايه من نيز برمبناي علمي بسيار محكمي بود اولياي امور در دانشگاه اين امور را تشخيص داده بودند و مرا به عنوان كادر هيات علمي در دانشگاه پذيرفته بودند ضمن اين كه به تحصيل خود نيز ادمه مي دادم.
* علت انتخاب اين موضوع، يعني آب و هواي ايران به عنوان موضوع پايان نامه دكتراي شما چه بود؟
- علت اصلي اين انتخاب آن بود كه من در جايي بزرگ شده بودم كه بسيار خشك و بياباني بود و من در ايام كودكي ام از قحط و خشكسالي ها متوالي بسيار آسيب ديده بودم و اين حوادث زمان كودكي در روحيه من تاثير رواني عميقي برجاي گذاشته بود و توجه مرا به پديده آب و هوا جلب كرده بود. مضاف به اين كه سيل ها و خرابي ها و حوادث ناگوار ديگري هم ديده بودم از اين رو موضوع آب وهوا را انتخاب كردم.
* در چه زماني به ايران بازگشتيد و چه فعاليت هايي را درپيش گرفتيد؟»
- درسال 1333 شمسي و 1954 ميلادي عازم بازگشت به ايران شدم اما ابتدا به پيشتهاد يكي از اساتيدم به ژنو رفتم زيرا در آن هنگام توسط سازمان ملل سارمان هواشناسي دايرشده بود و موقعيت علمي و شغلي خوبي براي فارغ التخصيلان اين رشته محسوب مي شد. در عين حال دانشگاه هاي امريكايي نيز غالبا از فارغ التحصيلان خود دعوت به كارو همكاري مي كردند. در امريكا نيز دانشگاهي در اوهايو ارمن دعوت به همكاري كرد اما من نپذيرفتم و به ژنو رفتم و از سازمان هواشناسي كه دو يا سه سال بود در آن جا راه اندازي شده بود، بازديد كردم. دبيركل اين سازمان از من بسيار استقبال و دعوت به همكاري كرد اما من چون به دانشگاه و دولت ايران تعهد داشتم نپذيرفتم و به ايران بازگشتم ولي يك نسخه از پايان نامه خود رابه كتابخانه اين سازمان اهدا كردم كه بعدها سبب ارتباط مجدد من با سازمان جهاني هواشناسي شد.
* ظاهرا تشكيلات هواشناسي ايران درهمين دوران و مقارن بازگشت مجدد شما به كشور تشكيل شد. در اين زمينه شما چه نقش و فعاليتي داشتيد؟
- در تهران بلافاصله به عنوان دانشيار مشغول كار شدم و به فاصله بسيار كوتاهي به دليل سابفه اي كه داشتم به عنوان استاد پذيرفته شدم. در آن سال ها صحبت بر سر تشكيل يك سازمان هواشناسي در درون تشكيلات هواپيمايي كشوري بود. اين مسائل كه مي گويم همه به دوران پس از جنگ دوم جهاني مربوط مي شود كه فعاليت هاي هوايي به تازگي به عنوان بك واسطه ارتباط و حمل ونقل تجاري و انفرادي دركشور مطرح شده بود. مثلا آبادان محل عبور و مرور تمام خطوط هوايي اروپا بود و اهميت پروازهاي هوايي ايجاب مي كرد كه در اين جا يك اداره هواشناسي راه انداري شود. سارمان ملل به همين منظور كارشناسي هندي را كه دانشمند معروفي در اين رشته بود، به ايران اعزام كرد. او در جستجوي فردي بود كه هم داراي سابقه علمي و هم توان اداري و اجرايي باشد اما پس مدتي جستجو طي گزارشي به دفتر سازمان ملل و اعلام كرد فرد مناسب براي اين اقدام در ايران نيافته است. دفترسازمان ملل اعلام كرد كه در كتابخانه اين سازمان كتابي درباره آب وهواي ايران موجود است كه نويسنده آن يك ايراني است و طبيعتا مشخصات مرا به او دادند. اين كارشناس هندي پرسان و جويان به نزد من آمد و تشكيل اداره هواشناسي و مديريت آن را به من پيشنهاد كرد. ابتدا به دليل مسئوليت و وظايفي كه در دانشگاه بر عهده داشتم، نپذيرفتم اما وزير راه وقت سرلشكر انصاري اصرار كرد و گفت كه ما مقدمات كار را فراهم كرده ايم و تصويب نامه آن هم صادر شده است. بنابراين بلافاصله شروع به فعاليت براي گردآوري اطلاعات هواشناسي از دستگاه هاي مختلف دولتي و آموزشي كردم و براي تامين نيروي متخصص انساني هم هر فردي را كه در ادارات وشعبات هواشناسي ،‌آبياري و كشاورزي و نيروي هوايي و هر اداره اي كه تشكيلات كوچك هواشناسي داشتند، شناسايي و گردآوري كردم كه مجموعا 25 نفر شدند و با كمك اين افراد اولين اداره هواشناسي كشور در خيابان زمرد نزديك خيابان كريم خان فعلي راه اندازي شد.
* طي اين مدت چه اقداماتي از سوي شما صورت گرفت و مجموعا حضور شما در اين مركز تا چه مدت به طول انجاميد؟
- طي 12 سال متوالي رياست اداره هواشناسي را برعهده داشتم و روزبه روز براي استفاده از دستگاه هاي فني لازم نيز اقدام به برپايي كلاس ها و دوره هاي آموزشي كردم و در اين آموزش ها هم از سازمان ملل و هم از دانشگاه تهران كمك گرفتم. در عين حال دو قانون از مجلس شوراي ملي گذراندم. يكي از اين قوانين مريوط به استقلال سازمان هواشناسي به عنوان يك تشكيلات واحد و مشخص با بودجه معين و مستقل و ديگري قانون الحاق سازمان هواشناسي ايران به سازمان هواشناسي جهاني بود كه اين دو قانون كمك بسياري به توسعه هواشناسي در ايران كرد. در زمينه آموزشي نيز برنامه هاي ويژه اي به مورد اجرا گذاشته شد از جمله درس هايي مخصوص آموزش افراد با مدرك ديپلم متوسطه طراحي شد كه شامل دروسي چون جغرافيا بود كه يادگيري آن براي درك هواشناسي ضروري بود. براي درك عوامل جوي هم آموزش رياضي، فيزيك الزامي بود. اين ها دروس عمومي بود اما درس تخصصي هواشناسي هم داشتيم كه براي آموزش اين بخش از سازمان ملل كمك گرفتيم.
* در اين زمينه سازمان ملل چه كمك هايي را در اختيار هواشناسي ايران قرار مي داد و اين كمك ها شامل تامين تجهيزات نيز بود يا خير؟
- سارمان ملل از طريق سازمان هواشناسي جهاني، كارشناساني را به ايران اعزام مي كرد. اين كارشناسان دوره هاي تخصصي را به دانشجويان و فارغ التحصيلان دوره هاي عمومي، آموزش مي دادند.برخي از اين كارشناسان درباره نحوه ساخت و كاربرد ابزار و ادوات هواشناسي فعاليت مي كردند و به دانشجويان مي آموختند كه بارومتر يا ترمومتر، باران سنج يا رطوبت سنج را به چه نحوي درست كنند و به كارببرنديا در صورت نياز تعمير كنند كه براي همين منظور كارگاه هاي متعددي نيز ايجاد شد. در آن زمان اين دستگاه ها را از كشورهاي خارجي به كشور وارد مي كرديم اما براي تعمير و بازساري آن ها بخش ادوات داشتيم كه دانشجويان خود اقدام به تعمير اين ابزا آلات مي كردند. يكي از كارهايمان مشاهدات جوي بود كه بايد به وسيله دستگاه هايي به نام«راديو سوند» صورت مي گرفت كه دستگاه كوچك و سبكي با 300 يا 400 گرم وزنبود و در فنلاند ساخته مي شد. اين ابراز با استفاده از بالن تا ارتفاع 20 كيلومتر بالا مي رفت. اين دستگاه در هر هزار متر اطلاعاتي همانند جهت باد، ‌سرعت باد، ميزان رطوبت هوا، درجه گرما، ‌فشار هوا و مانند آن را به زمين مخابره مي كرد و براي اين كار و به منظور تحليل اطلاعات ارسالي هم كارشناساني ازطرف سازمان هواشناسي جهاني اعزام مي شد. از آن جا كه پيش بيني هوا كار پيچيده، حساس و دامنه داري است،‌ برگزاري چندين دوره تخصصي نيز در اين مورد ضرورت داشت. اين دوره هاي تخصصي دوره هاي دوسالانه بود و من با كمك همين كارشناسان و نيز فارغ التخصيلان فيريك و شيمي و رياضي عده اي را آموزش دادم. كمك هاي سازمان ملل در اين زمان بسيار مفيد و تعيين كننده بود.
در عين حال با توجه به تجارب كاري و علمي و تسلط بر زبان انگليسي به رياست منطقه دو هواشناسي درجهان انتخاب شدم. در اين زمان سازمان هواشناسي جهاني تمام جهان را به شش منطقه تقسيم كرده بود و منطقه دو مربوط به آسيا بود. با اين شرايط همان كارها و فعاليت هايي كه در ايران انجام مي شد در سطح آسيا پياده مي شد.»


* فعاليت هايي كه به آن اشاره مي كنيد مشخصا شامل چه فعاليت هايي بود؟
- شامل آمارگيري، تهيه نقشه هاي هوايي، پيش بيني و تحليل اطلاعات و اقداماتي از اين قبيل كه به فرودگاه مهرآباد ارسال مي شد. حال اين همكاري ها بايد در سطح قاره صورت مي گرفت. طي پنج سال رياست منطقه آسيا، جزو يكي از شش نفري بودم كه مناطق شش گانه آب و هوايي زمين را تحت نظارت و بررسي داشتند. بدليل همين مسئوليت، ناگزير براي ايجاد هماهنگي مسافرت به اكثر كشورهاي آسيايي به ويژه شوروي هند و به ويژه كشور ژاپن بودم زيرا كشور ژاپن از نظر اداوات هواشناسي بسيار پيشرفته بود و حتي براي بسياري از كشورهاي پيشرفته با استفاده ازكائوچو بالن مي ساخت زيرا در آن روزها پلاستيك هنوز به دست نيامده بود و به جاي آن از كائوچوي طبيعي استفاده مي شد. به هرحال طي اين سفرها گاه براي براي خريد دستكش و بالن هاي لازم به ژاپن سفر مي كردم زيرا در آن اوقات در شرايطي كه اكثر كشورها تنها به ساخت بالن هايي حداكثر به قطر دو متر توانايي داشتند، ژاپن قادر به ساخت بالن هايي به قطر 16 متربود. اين بالن ها براي سنجش جو فوقاني زمين به كار مي رفت ‌كه امروزه به وسيله ماهواره ها به آساني انجام مي شود. طي اين مدت ابتدا روسيه، سپس ژاپن و هند و سپس كشور ايران در سومين رتبه قرارداشت و همين سابقه علمي ايران در هواشناسي است كه امروز هم هواشناسي ايران را در سطح جهاني حفظ كرده است ‌به طوري كه هنوز هم سازمان هواشناسي ايران معاون اول رئيس هواشناسي دنياست و اين اعتبار علمي سطح بالا همچنان محفوظ مانده است. در عين حال زماني كه هواشناسي را اداره مي كردم، مدت پنج سال هم معاون پارلماني وزير راه شدم زيرا سازمان هواشناسي درآن زمان جزو وزارت راه محسوب مي شد و اين مصادف با وزارت حسنعلي منصور بود.»
* مبحث هواشناسي در ايران اساسا از چه زماني به عنوان يك مبحث علمي – آموزشي درمحافل آكادميك مطرح شد؟
_ شروع اين جريان حدودا از سال 1345 بود كه يك تيم و برنامه گسترده آمورشي در اين زمينه ايجاد شد. جريان از اين قرار بود كه تا آن زمان محيط هاي علمي و آموزشي ما براساس سنت فرانسوي اداره مي شد و اساتيد از افراد استخوان دار قديمي كه بعضا به وزارت هم انتخاب مي شدند، تشكيل مي شدند كه سابقه تجارب عملي هم در رشته تخصصي خود داشتند اما بعد از جنگ دوم جهاني كشور امريكا به تمام كشورهاي درگير درجنگ كمك هاي نظامي، ‌اقتصادي و فرهنگي و حتي كارشناسي و پرسنلي مي كرد. اين كمك ها تحت عنوان اصل چهار ترومن و طبق برنامه به كشورهايي تعلق مي گرفت كه در جنگ آسيب ديده بودند و دولت ايران هم در حدود 30 تا 40 ميليون دلار درسال از اين كمك ها بهره مند مي شد. اين هزينه ها صرف رفورم آموزشي مي شد كه تمام سطوح تحصيلي را در بر مي گرفت. اين اصلاحات در سطح دانشگاهي شامل استخدام اساتيد جديدي شد كه از جمله اين اساتيد مي توان به پرفسورفضل ا... رضا اشاره كرد كه رئيس دانشگاه تهران شد. ايشان در اين زمينه تاكيد داشت كه بايد تمهيدي انديشيد كه تمام اساتيدي كه به دليل تخصص ويژه علمي شان جذب موسسات و دستگاه هاي دولتي شده اند، به دانشگاه برگردند و به فعاليت آموزشي بپردازند از اين رو من نيز براي همكاري با دانشگاه دعوت به كار شدم و معاونت دانشگاه تهران را پس از 12 سال فعاليت در هواشناسي پذيرفتم. درعين حال ارتباط علمي خود را از طريق شركت در سمينارها و جلسات پژوهشي در سازمان هواشناسي حفظ كردم. همين پيوستگي باعث شد كه در سال 1381 جايزه سال 2001 هواشناسي جهاني به من اعطا شد.
* در صورت تمايل قدري بيشتر به موضوع جايزه هواشناسي بپردازيم .
_ اين جايزه هر سال به يكي از افرادي كه خدمات برجسته اي در زمينه هواشناسي جهاني كرده باشند، تعلق مي گيرد به طوري كه در لوح اعطا شده آمده بود، اين جايزه به خاطر سابقه فعاليت ممتد و پژوهش ها علمي، تاليف كتاب ها و مقالات، تدريس آكادميك و مديريت در زمينه هواشناسي در ايران و در سطح بين المللي از طرف سارمان هواشناسي جهاني به من داده شده است. در اين سال دبيركل سازمان هواشناسي جهاني شخصا به ايران سفر كرد و طي برگزاري همايش مشتركي با روساي وزارت علوم و وزارت راه، اين جايزه را به من اهدا كردد كه شامل لوح تقدير بسيار بزرگ و يك مدال طلاي نفيس و سنگين كه نام من بر آن حك شده به علاوه يك چك ده هزار فرانكي بود و اين ها همه به دليل حفظ رابطه علمي من با سازمان هواشناسي بود.
* در حال حاضر رابطه شما با سازمان هواشناسي چگونه است؟
- پس از انقلاب مدت هفت سال ارتباط من با دانشگاه و هواشناسي قطع شد زيرا طبق موازين و مقرارت آن روز، مشمول قانون پاكسازي شدم و با كمال تاسف بايد بگويم كه حدود بيست و سه سالي است كه هنوز از حقوق بازنشستگي محروم هستم. حتي حدود چهار سال بعد از انقلاب (حدود سال 64 )براي گذران زندگي ناگزير در يك دارالترجمه مشغول ترجمه شناسنامه مراجعين شدم كه بابت ترجمه هر شناسنامه 15 قران دريافت مي كردم و از اين طريق زندگي خود را اداره مي كردم تا بعدها كه دوباره به دانشگاه راه پيدا كردم و در جريان جنگ ايران و عراق در سازمان جغرافيايي نيروهاي مسلح به عنوان مشاور مشغول به كار شدم و هم اكنون مدت ده _ دوازده سال است كه دردانشكده علوم زميني دانشگاه شهيد بهشتي به عنوان مشاور مشغول به كار و تدريس به دانشجويان هستم.
از سال 1364 با تاسيس مركز دايره المعارف اسلامي در اين مركز هم مشغول فعاليت شده ام كه بخشي از هزينه زندگي من از طريق دستمزدي كه از اين مركز بدست مي آورم، تامين مي شود البته در ده سال اول، مشاركت و فعاليت جدي در نگارش مقالات اين دايره المعارف داشتم به خصوص در ده جلد اول اين دايره المعارف مقالات بسياري در زمينه جغرافيا و مسائل آب و هواي كشورها نوشته ام اما مدت چهار سال است كه مستقيما به نگارش مقالات نمي پردارم و به عنوان يكي از اعضاي هيات علمي اين مركز مشغول به فعاليت هستم. »
* مشخصا چه كتاب هايي در زمينه جغرافيا و هواشناسي تاليف كرده ايد؟
- عمده تاليفات من كتاب هاي درسي در زمينه آموزش جغرافيا و هواشناسي بود اما بعد از انقلاب، كتاب مفصل و پر حجمي با عنوان «جغرافيا در ايران از دارالفنون تا انقلاب اسلامي» نوشته و به چاپ رسانده ام كه درواقع تاريخ جغرافيا در ايران طي پنجاه سال گذشته است.
* مجموع كتاب ها و آثار پژوهشي شما در زمينه جغرافيا چه تعدادي است و از اين ميان كداميك را در زمره موفقيت هاي برتر علمي خود مي دانيد؟
- طي تمام اين سال ها مجموعا بيش از100 الي 150 مقاله نوشته ام كه اكثرا در مجلات علمي و روزنامه ها و مطبوعات ايران چاپ شده و عمدتا درباره جغرافيا و هواشناسي است. تعداد زيادي هم مقاله به زبان انگليسي نوشته ام كه در مجلات تخصصي و كتاب هاي انگليسي چاپ و نشر شده و موجود است از جمله در بولتن تخصصي هواشناسي ژنو كه ارگان سازمان هواشناسي ژنو است، درمجله جغرافيايي امريكا، در مجله جغرافيايي انگليس، و در مجله جغرافيا و جمعيت هندوستان كه بيشتر مقالات علمي من به زبان انگليسي در اين مجلات چاپ شده اند. در چند كتاب هم مشاركت قلمي داشته ام از جمله در جلد اول كتاب تاريخ كمبريج ايران، چاپ دانشگاه كمبريج كه در حدود 100 صفحه درباره بستر جغرافيايي ايران مطالبي نوشته و ارائه كرده ام. در كتاب فني_تخصصي ديگري نيز از همين مجموعه كه توسط دانشمندان متعدد و معروف دنيا تهيه و تاليف شده، درباره «پالئو كلايمولوژي» يا ديرين اقليم شناسي، درباره آب و هواي ايران در شش هزار سال پيش پژوهش كرده ام.
* كدام يك را بزرگترين دستاورد پژوهشي خود، طي اين مدت معرفي مي كنيد؟
- يكي از بزرگترين موفقيت هاي علمي من تهيه اطلس اقليمي ايران بود كه در سال 1345 برمبناي اطلاعات آماري مربوط به 30 _ 20 سال پيش نتظيم شده بود. اين اطلس با كمك موسسه جغرافيايي دانشگاه تهران تهيه شد كه در آن زمان به رياست همكار بسيار عزيرم دكتر احمد مستوفي اداره مي شد. اين اطلس از سال 45 تا به حال در تمام دانشگاه ها وكتابخانه ها و مراكز علمي- پژوهشي دنيا، تنها سند اطلاعات اقليمي ايران بوده است و ارتباط فعلي من با سازمان هواشناسي هم برمبناي همين اطلس است كه كه هرسال بنا به ضرورت تجديد چاپ مي شود. اين اطلس كه برمبناي اطلاعات و آمار پنجاه و شصت سال گذشته و از بدو تاسيس سازمان هواشناسي تا به حال تنظيم شده، هم اكنون توسط يك تيم پژوهشي ويژه اداره مي شود. اين تيم پژوهشي داراي يك شوراي رهبري شامل دكتر عسكري شيرازي و دكتر غيور از دانشگاه اصفهان است كه منظما و هر دو هفته يك بار روزهاي سه شنبه تشكيل جلسه داده وكار تجديد نظر وچاپ دائم اين اطلس جغرافيايي را به طور دقيق مورد بررسي ونظارت قرار مي دهيم. در حال حاضر مسئوليت اين شورا برعهده من است.
در چاپ جديد اين اطلس اقليمي، امكاناتي موجود است كه پيش ترنبود. امروزه اطلاعات پايه توسط ماهواره تهيه مي شود كه ميزان دقت بسيار بالايي دارد. در چاپ اطلس هم از وسايل و امكانات كامپيوتري استفاده مي شود. به هر حال اين ارتباط هاي علمي كه با سازمان هواشناسي كشور داشته ام و نيز ارتباط سارمان هواشناسي كشور با سازمان هواشناسي جهاني مرا در كوران علم و دانش روز هواشناسي و اقليم شناسي حفظ كرده است.
* كار و تجربه مستمر خود را در زمينه جغرافيا كه رشته اصلي دانشگاهي شما بوده چه طور ارزيابي مي كنيد؟
- كار و فعاليت من در جغرافيا به صورتي بوده كه در بيشتر كنگره ها و كميسيون هاي اتحاديه جغرافيايي شركت داشته ام. درسال 79 در كنگره بين المللي جغرافيا كه در كره جنوبي بزگزار مي شد با هزينه مالي موسسه گيتاشناسي كه به علاوه موسسه سحاب، دو موسسه خصوصي تهيه نقشه در ايران هستند، شركت كردم. در اين كنگره از آن جا كه به هيچ دانشگاهي وابسته نبودم از طرف رئيس موسسه گيتا شناسي ميهمان شدم و اين موسسه تحقيقاتي خصوصي هزينه رفت و آمد و اقامت ده روزه مرا تقبل كرد. در جلسه افتتاحيه اين كنگره كه در واقع وداع با قرن بيستم و ورود به قرن بيست و يكم بود، دبيركل كنگره خلاصه اي از فعاليت هاي نيمه دوم قرن بيستم كه ا زسوي سازمان ملل صورت گرفته بود ارائه كرد سپس به اسامي 13 تن از كساني اشاره كرد كه طي اين مدت در كشورخود و از طريق فعاليت و برنامه هاي ملي به برنامه ها و اهداف بين المللي سازمان ملل كمك كرده اند. از اين رو طبق برنامه از فهرست تعيين شده اسامي اين افراد را به ترتيب فرائت كرد تا حضار آن ها را تشويق كنند و جوايزي به آنان تعلق گيرد. به اين ترتيب شروع به قرائت اسامي كرد و درميان اسامي نام مرا هم خواند. حضار طبيعتا تشويق كردند اما عده اي همچنان به دست زدن ادامه مي دادند. معلوم شد كه اين افراد از معدود ايرانيان حاضر در كنگره هستند. پس از دريافت جوايز از آن جا كه سني از من گذشته موقع پايين آمدن از محل مراسم، دبيركل شخصا به كمك من آمد و بعدها تصوير اين اتقاف را هم براي من ارسال كردند كه عكس تاريخي است. به اين ترتيب علاوه بر جايزه هواشناسي، جايره يكي از 13 تن برگزيده قرن بيستم نيز از سوي اتحاديه بين المللي جغرافيا به من تعلق گرفت. به طور كلي چه در زمينه جغرافيا و چه در زمينه هواشناسي در بيشتر سمينارها و جلسات بين المللي شركت داشتم كه چيزي در حدود 50 سفر شده است. يكي از عادات من در زندگي نوشتن يادداشت و شرح احوال روزانه بوده است. از اين رو هم اكنون امكان نگارش زندگي نامه مرا فراهم كرده است. در حال حاضر اين زندگي نامه ها در حال نگارش است كه هم اكنون توسط يكي از محققان كه شرح حال دكتر شهرياري استاد رياضي و شرح حال دكتر معين و وريز علوم را نيز تدوين كرده در دست تهيه و در مراحل چاپ است. در داخل كشور هم پس از انقلاب از سوي بيشتر دستگاه هاي علمي و پژوهشي كشور مورد تشويق و تقدير قرار گرفته ام به طوري كه هم اكنون بيش از 53 لوح تقديردريافت كرده ام.
* دركنار اين تشويق ها و تقدير ها آيا امكان برقراري حقوق باز نشستگي شما ميسر نشده است؟
- به دليل اين كه در بحبوحه انقلاب قانون پاكسازي مطرح شده بود تعداي استاد مشمول اين قانون شدند كه حل آن مستلزم اقدام قانوني است اما دولت هاي بعداز انقلاب مخصوصا دولت خاتمي كمك هاي مستقيمي به من كرد اما حل مشكل باز نشستگي مستلزم آن است كه قانوني جداگانه از مجلس بگذرد.
* در مجموع وضعيت فعلي هواشناسي ازنظر فعاليت هاي علمي و آكادميك را در چه سطحي مي بينيد؟
- به جز روسيه كه به دليل رقابت در جنگ سرد پيشرفت هاي بسياري داشته، هواشناسي ايران از نظرعلمي و كارايي درسطح هند و ژاپن است و ازنظر تجهيزات و چه از نظر پرسنل علمي و چه از نظر روال انجام وظيفه و ثمر بخش بودن و كاربرد داخلي و خارجي آن در سطح بالايي است.
* به طور كلي هواشناسي به جز مواردي چون پروازهاي هوايي كه به آن اشاره كرديد در دنياي امروز چه اهميت و كاربردي دارد؟
- امروز هواشناسي در مواردي مانند آبياري و كشاورزي نقش كليدي دارد و در پيش گيري از مخاطرات جوي مانند سيل و توفان هايي همانند كاترينا بسيار حائز اهميت است. ما خوشبختانه در منطقه اي قرارگرفته ايم كه دچار چنان توفان هايي نخواهيم شد اما متاسفانه دچار خشكسالي هاي خطرناكي مي شويم كه در اين زمينه هواشناسي مي تواند اين قبيل شرايط جوي را تا حدود 4 تا 5 سال پيش تر پيش بيني كند. همان طور كه در بسياري از كشورهاي پيشرفته پيش بيني هاي ساعتي درمورد هواشناسي به ويژه در مواقع حساس وجود دارد. در ايران هم مي توان با توجه به مسير وزش باد، سرعت حركت ابرها و جهت حركت ابرها كه در ايران جهت غربي – شرفي دارد و باتوجه به بارش باران در هر منطقه مثلا اردبيل و ميزان باردهي ابرها، شرايط جوي تهران را در يك يا دو ساعت بعد پيش بيني كرد.اين پيش بيني ها ساعتي است. پيش بيني هاي كنوني هم كه 24 ساعته است، غالبا پيش بيني هاي صحيحي است اما مردم هنوز ايمان پيدا نكرده اند زيرا از روز اول كه در زمان گذشته كه من به اين كار اشتغال داشتم و با امكانات كم، بسيار جسورانه به پيش بيني وضعيت هوا مي پرداختم كه نتيجه خوبي نداشته است و از اين رو به مسيلمه كذاب شهرت يافته بودم!!
* با ياد آوري اين موضوع، بفرماييد كه واكنش شما در برابر بي اعتمادي عمومي و انتقادهاي معمول ارباب جرايد و مطبوعات نسبت به سازمان هواشناسي چه بود؟
- به جز يك بار هيچ واكنشي نشان ندادم زيرا هم اشتباهات هواشناسي و هم انتقادات مطبوعات در تمام دنيا رايج بود. در همان دوران در يكي از مجلات معروف فكاهي به نام مجله خواندني ها، صفحه اي داشت به نام«نمد مال» كه در اين صفحه به انتقاد از دست اندركاران و مسئولان دستگاه هاي مختلف مي پرداخت و به قول خودش نمد مالي مي كرد. او درباره من هم طنزهاي انتقادي بسياري مي نوشت كه معمولا كاريكاتوري هم به آن ضميمه مي شد. مثلا كاريكاتوري از من مي كشيد كه براي پيشگويي هوا در روز 13 عيد مشغول فال گرفتن با كتاب حافظ هستم! و يا در جايي ديگر نوشته بود كه دكتر گنجي يك طوطي در خانه نگاهداري مي كند كه هر روز صبح به آن نگاه مي كند اگر دم طوطي پايين باشد مي گويد هوا پس است و اگر دم حيوان بالا باشد مي گويد هوا خوب است.
اين اشتباهات چنان كه گفتم درتمام دنيا شايع بود از جمله در انگلستان كه مواردي از اين نوع پيش بيني هاي نادرست در جرايد آن روز لندن به صورت طنز مطرح شده بود.
اما امروره هواشناسي در تمام دنيا شرايط قابل اعتمادي دارد. به طو ري كه توفان هايي از قبيل كاترينا در امريكا ساعت به ساعت قابل پيش بيني است و دليل حملات منتقدان به عملكرد دولت مردان امريكا همين بي اعتنايي به پيش بيني هاي سازمان هواشناسي در اين كشور است. دركشور ما نيز مواردي چون سيل در استان گلستان كاملا از سوي سازمان هواشناسي كشور پيش بيني شده بودو در رسانه ها و دستگاه هاي كشوراعلام شده بود.
* بزرگترين وظيقه و كاربرد هواشناسي در گذشته چه بوده است؟
درگذشته بزرگترين وظيفه هواشناسي تامين امنيت پرواز بود. در آن روزها كه هواشناسي در ايران به تارگي راه اندازي شده بود هنوز هواپيماهاي جت ساخته نشده بود در نتيچه امكان پرواز در ارتفاعات بالاي جو ممكن نبود. هواپيماهاي چهار موتوره آن روز حداكثر تا ارتفاع سه يا چهار متري قادر به پرواز بودند و اين ارتفاعي است كه هواپيما به شدت دچار انقلاب جوي مي شود. آن روزها اداره هواشناسي به هر خلباني هنگام پرواز كتابچه اي مي داد كه درآن تمام نواحي اعم از چاه هاي هوايي و مسيرهاي مناسب جايگزين مشخص شده بود با اين همه مسافران هواپيما در اغلب موارد دچار حالت تهوع و شوك ناشي از چاه هاي هوايي و وزش باد در ارتفاعات مي شدند. امروزه با دستيابي به امكانات هواپيماهاي جت شرايط به گونه اي است كه هواپيماها مي توانند در ارتفاع 20 هزارپايي حركت كنند و در چنين ارتفاعي اصلا حركت باد وجود ندارد.
* امروزه دانش هواشناسي در صنعت و ساير رشته هاي تحقيقاتي و پروژه هاي اقتصادي و فني چه نقش و كاركردي دارد؟
- امروزه دانش هواشناسي كاربردي بسيار وسيع تر از تامين امنيت پرواز يافته و در صنعت بويژه صنايعي چون پتروشيمي، صنايع چرم يا ساخت آسانسور، يل، دستگاه هاي تهويه و مانند آن، بسيار حائر اهميت است. در صورت عدم توجه به ويژگي هاي اقليمي و آب و هوايي في المثل تهويه هاي ساخته شده براي يك منطقه بسيار گرم در جنوب كشور فاقد كاربرد مي شود زيرا اين دستگاه براي شرايط اقليمي مشخص مثلا در حد تهران ساخته شده و براي درجه حرارت بالاتراز40 درجه جوابگو نيست.در صنعت چرم سازي هم موضوع رطوبت هوا و حفظ آن در حد معين اهميت بسيار دارد و تشخيص اين امر در تشخيص رطوبت هواي يك منطقه وابسته به امكانات و دانش هواشناسي است كه در صورت لزوم و با رعايت شرايط جوي بايد از صنابع رطوبت پخش كن استفاده كنند.
در گذشته يكي از مشكلات راه سازي در كشور ما اين بود كه راه هاي كشور را بدون توجه به ضروريات و توصيه هاي هواشناسي مي ساختند و اين باعث دوام كم شدن جاده ها و راه هاي كشور مي شد زيرا يكي از نكات مهم در راه سازي اين است كه ندانيم زمين تا چه عمقي دچار يخ زدگي مي شود بعدها با مشكل تخريب و لغزندگي جاده در شرايط بارندگي مواجه مي شويم كه باعث تصادف و خسارت هاي بسيار مي شود. هنگام ساخت جاده هراز در گذشته در صورت دستيابي به امكانات و دانش امروز مي توانستند بدانند كه در منطقه پلور و امام زاده هاشم حجم بارندگي تا چه حد زياد است، ‌اين جاده را اين گونه كه امروز هست نمي توان ساخت اما آن روز اين امكانات و اطلاعات اقليم شناسي و يا ژئو مورفولوژي در دسترس نيود اما امروز هست
* علم هواشناسي در كشور ايران و با توجه به شرايط اقليمي ويژه اش چه كاربردي دارد؟
- امروزه هواشناسي به خصوص در سرزمين خشك و كم آبي چون ايران، در مورد انتخاب كاشت انواع محصولات كشاوزي درشرايط اقليمي مختلف كاربرد جدي دارد زيرا با استفاده از اين دانش مي توانيم دريابيم با توجه به شرايط اقليمي، تركيبات خاك و ميزان بارندگي سالانه كاشت محصول معيني در آن منطقه مناسب و مقرون به صرفه است ياخير؟ كاشت ب


مطالب مشابه :


آلودگي صوتي در كلانشهرها ، پلور ، آزمايشگاه شيمي آب

آلودگي صوتي در وضعيت پلور و حواشي گردشگري آب و هواي خوش و پاك اين




گزارش نشست دوستان وبلاگ نویس در بام ایران

ها در محل حاضر بودند و دوستان را سوار کردند و عازم پلور شدیم بيني وضعيت آب و هواي




گزارش برنامه غار گل زرد

غار گل زرد در منطقه پلور و در مراتع شمالي روستاي منظريه قرار پيش بيني وضعيت آب و هواي




جشنواره حفاظت از شقایق های پلور

آمل - پلور- قرارگاه پلور. پیش بینی آب و هوای سبلان 3000 وضعيت آب و هواي شهر تان




صعود زمستاني انفرادي و يك روزه دماوند

باد شديد و هواي ابري.قرار شد به پلور رسيديم و بعد از خريد آب معدني و كمي تنقلات به




گزارش برنامه صعود قله دماوند از جبهه غربی

مواجه شديم. پس از طي كردن اين ترافيك سنگين به پلور رسيديم. پيش بيني وضعيت آب و هواي




گزارش تراورس قله دماوند از مسیر شمال /شمال شرقی به جنوبی

وضعيت آب آشاميدني : 22 از گوسفند سرا به سمت پلور و از انجا به سمت اراك ادامه آب و هواي




معرفي پدر آب وهواشناسي ايران

ديكشنري آنلاين gis پيش بيني وضعيت هواي درباره آب و هواي منطقه پلور و امام




گزارش صعود به قله دماوند از مسیر یال داغ

وضعيت آب و هواي ساعت 10 با آژانسی سر جاده پلور رفتیم و با همان اتوبوسی که آمده




برچسب :