اندیشه های سیاسی در غرب (ب) - قسمت اول - محمد پور

                     انديشه هاي غرب (( ب ))

 

نيكولو ماكياولي

 

تاثيرپذيري افكارماكياول:{آغازگر جريان نوين در انديشه سياسي}

 ماكياول به اقتضاي زمان از گرايشهاي نوزايش و آموزشهاي امانيستي(اصالت انسان)وهمچنين وضعيت اسفناك ايتاليا و فلورانس كه در آن زمان به آن گرفتار بود تاثيرپذيرفته است.ماكياول عمدتا، در دو كتاب به نامهاي( گفتارها و شهريار) نظريات سياسي خود راارائه نموده.هرچند كه به نظرميرسد ميان آنهاپيوندي نيست.دركتاب گفتارها ماكياول ازجمهوري وارزشهاي آزادي دفاع ميكند وبراي جامعه اي است كه ماده اجتماعي آن سالم، و مردم از فضيلت سياسي برخوردارند مكتوب شده .

 در شهرياراز چگونگي كسب و حفظ قدرت و ارزش بنيادي امنيت وبراي وضعيتي است كه ماده اجتماعي آن فاسد است ارائه گرديده .ماكياول بين حكومت شاهي محدودو مشروط با نظام جمهوري تفاوتي ماهوي نميديد.

ازجمله كارهاي بزرگ ماكياول اين بود. كه سياست را حوزه مستقلي به شمار مي آورد .و كوشيد . نظم وقواعد حيات سياسي رادرخود اين حوزه كشف كند.او بارويكردي عقلاني و فارغ ازپيش داوري، شيوه هاي كسب و حفظ قدرت سياسي را مورد تجزيه وتحليل قرار داد.واز شيوه خاص مطالعات استقرايي بهره گرفت وتاريخ حوزه اي بود كه براي مطالعه استقرايي به آن مراجعه كرد. مضافا وقايع زمان او مواد و مصالح زيادي براي برسي و استنتاج دراختيارش قرار داد.

 

نقطه عزيمت ماكياول :

نقطه عزيمت ماكياول در نظريه سياسي طبيعت انسان است.كه وي آنرا ثابت و تغيير ناپذيرمي شمارد. او انسان راموجودي خويشتن خواه كه در پي خواستها ، سوداها. و همچنين ظاهر بين و درسدد صيانت ازنفس خود است ميداند.كه اين صيانت نفس،باعث ميشود. انسان دستا موز رهبران سياسي و مستعد سازمان پذيري سياسي شود.

فضيلت ازنگاه ماكياول :

ماكياول معتقد بود . كه فضيلت تنها در جامعه ميتواند صورت عملي گيرد. انسان بايد به وسيله قانون، و عادت به زيور فضيلت آراسته شود. فضيلت در چهار چوب خير عموم قابل تعريف است.و خيرعموم هدفي است كه كل يك جامعه دنبال آن است.مانند امنيت ،ثبات، آزادي و حكومت قانون. و فضيلت چيزي جز فضيلت مدني نيست. انسان گرچه خويشتن خواه است . اما ميتوان آنرا با روح جمعي بار آورد. انسان در طبع خوب نيست،اما ميتوان خوب اورا پرورش داد.خويشتن خواهي انسان بايد در راستاي شكوه ، جلال وساختن جامعه قرار گيرد.جامعه را بايد به نيروي شمشير ساخت. نه وعظ وختابه و نبايد از بكار بردن وسايل و روشهاي كه در نظرعامه ودر بينش متعارف غير اخلاقي است دچار ترديد شد.

 

 

منازعه در نظر ماكياول:

ماكياول بر خلاف انديشه سنتي، منازعه را وضعيت عادي جامعه ميدانست.كه ريشه درطبيت انسان دارد.. وآنرا براي كسب قدرت و سلطه مي دانست.توده به دنبال امنيت ،اشراف درپي سلطه و سود.اما از اين منازعه ميتوان جهت هدفهاي اجتماعي خوب و خيرمشترك ،مانند فداكاري براي مهين و احترام به قانون و اقتدار سود جست.ماكياول برخلاف انديشمندان سد هاي ميانه كه رستگاري اين جهان را مقدمه اي براي رستگاري آن جهان به شمار مي آورند .نه از(عدالت ،قانون و قانون طبيعي )، بلكه ازقــــــــــدرت سخن راند و نشان داد چه كارهايي در وضعيتهاي متفاوت به پيروزي يا شكست سياسي منجر مي شوند.او نگاه اخلاقي به رفتار انسان راكنار نهاد و ازموضع واقع گرايي و عقلاني به رفتارسياسي انسان نگريست. و بطوركلي علتهاي ماوراءطبيعي را ازحيات سياسي انسان كنارزد.

 

اخلاق سياسي ازنظرماكياول:

ماكياول در كتاب شهرياربه فرمانرواي مورد نظرخود توصيه ميكند. در كاربرد فريب،پيمان شكني ،خشنونت هرگاه كه لازم باشد ترديدنكند.اصولا ازآراء ماكياول چهار تفسيربدست مي آيد.

1-        بي اعتقادي به اخلاق. 2- سياست با اخلاق سازگاري ندارد. 3 - اخلاق سياسي مستلزم جزم است.

4-  تا رسيدن به جامعه مطلوب نمي توان به اخلاق متعارف انقياد مطلق داشت

 

نقش نخبه گرايي در انديشه ماكياول:

 او همواره تاكيدش بر اين بود. مردم تحت رهبري رهبران خوب ميتوانند نقش سازنده داشته باشند.و برطريق عقلاني حركت كنند.در حكومت شاهي وجمهوري مهارت رهبران متحد كردن مردم درجهت خيرمشترك است.وي توانايي مردم را محدود ، و در جهت تقويت دولت نه بينان گذاشتن آن و پيروي ازپيشنهادات خوب ،نه ابداع شيو ه ها ميداند.

 

جايگاه حكومت درجامعه ازنظرماكياول:

 دولت راوسيله اي مي داند .كه انسان به واسطه آن، شرايط امنيت و بهزيستي رامي آفريند. براي رسيدن به اين هدف دولت بايد نظم و قانون و شرايط ثبات رابه هرنحو ممكن فراهم كند.كه چنين مقصدي را ماكياول* آزادي* مي خواند.آزادي ازنظرماكياول عبارت ازامنيت جان و حيثيت درسايه حاكميت قانون

انواع حكومت ازمنظرماكياول: او حكومتها رابرمبناي دو معيارطبقه بندي مي كند. اول بر مبناي تعداد زمامداران .در اين طبقه دو دسته حكومت راميتوان تفكيك كرد. جمهوري و پادشاهي محدود.

دوم ملاك دراين طبقه بندي شيوه كسب و حفظ قدرت است. مانند توسعه طلبي(امپراطوري روم) يابافساد

 

 

بهترين دولت از نظر ماكياول :

بهترين دولت بستگي به شرايط (ماده اجتماعي )دارد. بهترين حكومت جمهوري است. اما در صورت فراهم نبودن حكومت جمهوري حكومت پادشاهي محدود رافرض ميداند.كه در هر دو نوع ازحكومت ، حكومت بايد اززندگي آبروو اموال مردم محافظت كند.ازتراكم ثروت دردست گروهي محدود حتي به بهاي سركوب متنفذان ازتجمل پرستي جلوگيري كند. حكومت بايد شرايطي رافراهم نمايد.تا هر كس برحسب قابليت خود به جامعه كمك كند واز آن بهره مند شود.ازمنازعه گريزي نيست اما ميتوان از آن براي تقويت دولت بهره برد.درشرايط قانون مردم بهترين پشتيبان ثبات و امنيت اند. وي مشاركت مردم را در قانونگذاري لازم ندانسته اما رضايت آنها به قانون را شرط لازم براي جامعه قانونمند وباثبات مي داند.كه دين در اين ثبات به جامعه كمك ميكند .ولي شكل فعلي كليسا رافاسد ميدانست.

 

تومامس (تامس) هابز

 

فلسفه سياسي هابز: {قرارداد اجتماعي به عنوان بنياد جامعه سياسي}

 محور نظريه هابز(حق طبيعي بجاي قانون طبيعي) است، هابز حق طبيعي رااساسا حق صيانت ازنفس، جامعه سياسي ،براي ايجاد اقتداري كه درآن حق صيانت نفس و قانون طبيعي محافظت شود.مي دانست.وي دركتاب لوياتان به چگونگي شگل گيري جامعه مدني بر مبناي رفتار عقلاني فرد انسان ، و شرايط لازم براي آرامش وامنيت جامعه را به تفصيل بيان نموده است.

 

شرايط تاسيس جامعه سياسي ازنظرهـــابز:

 در شرايطي كه جامعه مدني وجود نداشته باشد . وضع طبيعي در مقابل( وضع مدني) حاكم خواهد بود.كه در آن افراد نسبت به يكديگردر حالت سوءظن دايم بسرمي برند، كسي برجان ومال خودايمن نيست. در چنين حالتي هركس براي بالا بردن ضريب امنيت خود،به سوي افزودن برقدرت خويش روي مي آورد.چون قدرت امري نسبي ودرابطه باديگران سنجيده ميشود .در چنين حالتي از درگرفتن ،رقابتي پايان ناپذيرگريزي نيست. اما اين رقابت پايان ناپذيربه سود كسي نيست.ودر نهايت مخل همان حق طبيعي صيانت از نفس است.پس بايد به وضعيت پايان داد.اين وضع طبيعي تنها با يك قرار داد اجتماعي پايان خواهد يافت.اين قرارداد اجتماعي به جنگ همه عليه همه پايان ميدهد. چنين قراردادي بدين ترتيب پديد مي آيد كه هر كس با تمام كسان ديگرعهد مي كند. كه تمام حق داوري در مورد صيانت ازنفس خود و ايجاد شرايط لازم براي آرامش و امنيت را به فرد يا مجمعي از افراد ثالث بسپارد.به اين ترتيب است كه يك نوع حاكميت كه هابزآن را با صفت لوياتان توصيف ميكند پديد مي آيد.

 

 

روش نگرش هابز در مطالعات سياسي:

قرن هفدهم قرن پويايي علم بود.در چنين شرايطي هابزتلاش خود را براي تبيين علل وجودي جامعه سياسي بر مبناي عقلي شروع كرد .هابزتلاش كرد دانش سياسي را به دقت رياضي مجهز كند.روش استنتاجي رايج در هندسه را براي مطالعه خود برگزيد.بر اساس اين روش هابز جامعه سامان يافته را پله به پله تجزيه ميكند تا به (فرد) برسد.سپس نهاد فرد را تجزيه مي كند تا به ( ميل و عقل ) ميرسد.تجزيه اي از جزء ساده بسوي كل پيچيده. ازنظرهابزعقل در خدمت ميل قرار دارد. چون ساده ترين ميل انسان صيانت از نفس است.اگرنظم سياسي وجود نداشته باشد به جنگ همه عليه همه مي انجامد.اين جنگ باصيانت نفس انسان درتضاد است. دراينجا عقل به كمك ميل مي آيد .راه قرارداد اجتماعي و سپردن امنيت به يك اقتدار مركزي را نشان ميدهد.

دولت به عنوان ساخت بشر:

هابز نخستين انديشمندي سياسي بود.كه به طورتفصيلي ودرچها چوب يك نظريه منسجم دولت را به مثابه يك دستگاه يا يك ماشين مورد تجزيه وتحليل قرار داد.هابزدولت را نتيجه صنع بشر به حساب آورده و معتقد بود كه انسان دولت رابراساس الگو برداري از جايي يااتكاء به عقلي بيرون ازعقل بشري نساخته است. كه اين نظريه درمقابل نظريه ارگانيك دولت قرار مي گيرد. هابزدولت را به عنوان دستگاهي تحليل ميكند.

كه داراي توجيه عقلاني است.وافراد بايد نه به طور انفعالي بلكه به صورت فعال ازآن اطاعت كنند. لذا دولت حاصل وفاق ،رضايت و قرارداد است .كه نتيجه اختيار انسان است.نه پديده اي ماوراء طبيعي و نه يك كل انداموار بيرون ازاراده افراد.  اين قرارداد در واقع انتقال حقوق است. .وهمزمان حاكم سياسي و جامعه سياسي ساخته ميشود.ازاين پس حاكم به قوت شمشير ازاين پيمان پاسداري ميكند.و ترس از مرگ طبيعي به ترس از حكومت تبديل ميشود.

 

شكل حكومت ازنظر هابز:

هابزسلطنت طلب بود،و نظام پادشاهي رابه خاطروحدت كارآمدتريي كه ايجاد ميكرد. بيشتر مي پسنديد. اماقرارداد اجتماعي ميتواند،هر يك ازحكومت هاي شاهي ،اشرافي،يادمكراسي را بنا نهد. شكل حكومت بسته به كاراآيي آن درحفظ امنيت ،تامين صلح وآرامش است. قرارداد اجتماعي هابزنوعا متضمن حكومت مطلقه است. چرا كه حاكم طرف قرار داد نيست .و مردم نمي توانند. در محدود كردن حاكم او را ملزم به شروطي كنند.حاكميت مشروط نيست ،حكم حاكم به منزله قانون است.مطلق بودن حاكميت مستلزم تبعيت كليسا از دولت است وحاكميت هر چيزي را كه براي تامين صلح وآرامش جامعه لازم ميداند.آئين ها وعقايد را زيرنظر خواهد داشت. كه هابزآن را لوياتان و خداي زميني مي خواند.

 

 

 

آزادي اتباع ازنظرهابز:

افرادتمام آنچه راكه هنگام قرارداد به حاكم نسپارند.براي خود حفظ مي كنند. بنا بر اين اتباع در امور شخصي ازجمله فعاليت اقتصادي ،معاملات،انتخاب شغل ، مسكن و نحوه زندگي آزادند.{لوياتان} باآزادي مخالفت خاصي ندارد.وجدان وذهن افراد بيرون از دسترس حاكم است. حاكم دراعتقاد خصوصي دخالت نمي كند.بنا بر اين حاكم در نظريه هابز نمي تواند تماميت خواه باشد.

 

نتيجه نظرات سياسي هابز:

نظريه هابزهمانند يك شمشيردو دم است .هم براي توجيه حكومت اقتدارگرا كاربرددارد. هم برعليه چنين حكومتي. اين قرار داد غيرمشروط و غيرقابل انحلال است. هابزاز دولت افسون زدايي و قداست زادايي كرد. هابزبنيانگذار رشته درازي ازانديشه هاي سياسي است. كه به شيوه هاي مختلف باليبراليسم پيوند دارند.

تاسيس دولت نتيجه ودست ساخته يك قرارداد اجتماعي است .بر اساس حق طبيعي صيانت ازنفس .همچنين او كوشيد فلسفه سياسي رابر مدار روانشناسي انسان و نگرش مكانيستي قرار دهد.وبه حكومت اقتدارگرا اعتقاددارد.

 

جان لاك

 

انديشه سياسي لاك:{قرار داد اجتماعي به عنوان بنياد حكومت مشروطه}

شهرت لاك بيشتر در شناخت شناسي است.و مهمترين كتاب او{گفتاردر باب فهم آدمي }است. كه تجربه باوري را در مقابل عقل  باوري مطرح كرده است. همچنين لاك در دو رساله، در باب حكومت ازنظريه حقوق الهي پادشاهان دفاع كرده است.و استدلال مي كند كه اقتدار يا مرجعيت سياسي را خداوند اعطا مي كند نه گزينش افراد. لاك ازهمان مبادي و مفروضات هــــابز يعني اراده و استعداد عقل در تشكيل جامعه سياسي بر بنياد حق طبيعي صيانت نفس آغاز كرد.اما برخلاف هابزبه جاي حكومت اقتدارگرا به حكومت محدود و مشروط رسيد.

لاك معتقد بود وضع طبيعي جنگ همه عليه همه نيست.

افراد ابتدا وارد يك قرارداد اجتماعي ميشوند.و{وضع مدني}را ايجاد ميكنند.بعداين جامعه مدني ضمن يك قرارداد ديگر باحاكم ،حكومتي رابراي رفع كمبودهاي فوق تشكيل ميدهد. كه اين حكومت مشروط ومحدود است.به منزله امانتدار جامعه مدني است نه ملازم و حاكم بر آن، چنين حكومتي بايد از حق حيات،آزادي و مالكيت مردم محافظت كند.

 

 

 

 

وضع طبيعي در انديشه جان لاك :

لاك وضع طبيعي را وضعي توصيف ميكند .كه انسانها ي آزاد و برابرند،در محدوده قانون طبيعي با مسالمت نسبي در كنار يكديگر زندگي مي كنند. آنها قدرت برتري بربالاي سر خود ندارند .اما بر حسب عقل ووجدان عموما از قانون طبيعي تبعيت مي كنند.قانون طبيعي اصولي همچون حق حيات ،آزادي و مالكيت را در بردارد. وآزادي آدميان تا آنجا كه با قانون طبيعت نا سازگار نباشد، مي توان گسترش يابداين آزادي تنهاباعقل محدود و مشروط ميشود. پيروي نكردن ازعقل و دعوي آزادي نامحدود و پا نهادن به عرصه زياده خواهي و بي بند و باري با جوهر انسان نا سازگار است .اما اين وضع طبيعي سه كمبودعمده دارد.

1- قانون نوشته ومشخص. 2- قاضي مورد قبول عام وبي طرف. 3- نيروي كه تصميمات را به اجرا درآورد.

 

قرارداد اجتماعي،جامعه مدني و تاسيس حكومت درانديشه لاك :

براي خروج از وضع طبيعي ورود به ضرورت وضع مدني ،آدميان بايد تن به قرارداد اجتماعي بدهند.اين قرارداد پيماني است از طرف { همه با همه}. در اين صورت است كه فقط جامعه مدني ساخته ميشود. اما براي استقرار حكومت به يك قرار داد دوم نياز است. در قرار داد دوم  جامعه مدني ،كار اداره امور عمومي را به يك شخص يايك هيئت انتقال مي دهد.{بر خلاف نظرهابز كه جامعه مدني و حكومت يكجا ودر آن واحد ساخته ميشود}.در نظريه جامعه مدني لاك انسان برخي ازآزاديهاي خود راازدست ميدهدو بخش باقي مانده را تضمين مي كند.در قرارداد با حكومت بخشي از حقوق خودرا ازدست مي دهد. اما بخش ديگررا تضمين مي كند. قدرت حكومت يك قدرت اماني است.براي فعاليت در جهت برخي هدفهاي معين و همچنين مردم توافق مي كنند كه حكمروايي اكثريت را به رسميت بشناسند. اما لاك بر خلاف هابز جهت صيانت از نفس به حكومت اقتدار گرا معتقد نيست بلكه غايت قرارداد اجتماعي رادرحكومت محدود و متكي به قانون مي داند. انديشه جان لاك روح ليبراليسم است.


مطالب مشابه :


فهرست رشته های دانشگاه ازاد ایذه

خبرهای دانشگاه ازاد ایذه ایذه در مسابقات بین‌المللی اهواز وبلاگ گروه




گرایشهای ارشد رادیولوژی!

(وبلاگ این رشته در دانشگاه آزاد اسلامی هيا ت علمي گروه هاي پزشكي دانشگاه




گرایش های ارشد رادیولوژی و منابع آن...

رياضي ،ضريب(2) 5 و يا دكتراي حرفه اي گروه پزشكي و دارندگان مدارك پزشكي دانشگاه آزاد




جزوه رياضي عمومي 2 دكتر شهشاني

جزوه رياضي عمومي 2 ورودی 87 دانشگاه آزاد علمی مکانیک دانشگاه شهید چمران اهواز !!




معرفي رشته تحصيلي آمار

بر مبناي مدل هاي رياضي و مدل هاي دانشگاه آزاد شاپور اهواز گروه آمار دانشگاه




تقویم همایش ها

انجمن ریاضی دانشگاه آزاد ۱۰ بهمن ۱۳۸۳، دانشگاه شهید چمران اهواز گروه رياضي




سایت مراکز دانشگاهی

آن شدیم تا با تهیه این وبلاگ و ارائه مطالب گروه ریاضی شهرستان رياضي راهنمايي




اندیشه های سیاسی در غرب (ب) - قسمت اول - محمد پور

گروه علوم سیاسی دانشگاه آزاد گروه علوم سیاسی دانشگاه آزاد اسلامي اهواز.




نمونه سوالات ریاضی 2(حتما دانلود کنید)

دانشگاه آزاد لینک اخرین مطالب وبلاگ :: انجمن علمی مکانیک دانشگاه شهید چمران اهواز !!




آشنايي با معاون جديد پژوهش و فناوري دانشگاه آزاد اسلامي ساري

دانشگاه آزاد سر پرستي كار گروه توان علمي رياضي در جذب واحد اهواز دانشگاه آزاد




برچسب :