یک بغض فرو خورده
یک بغض فرو خورده و یک حس عجیبم ای عشق همین بود فقط از تو نصیبم
یک عمر به دنبال تو می گشتم و حالا پیدا شدی و حیف برای تو غریبم
شاید که خدا خواست بدون تو بمیریم شاید که خدا خواست نباشی تو طبیبم
کو واژه ی شعری که شود لایق چشمت ای هم قفس هم نفس خوب نجیبم
حالا منم و پرسه ی بی حوصلگی توی خیابان ای عشق همین بود فقط از تو نصیبم
مطالب مشابه :
خاطرات دوران تحصیل وزیر آموزش و پرورش
( یک معلم ) - خاطرات دوران تحصیل وزیر آموزش و پرورش - ( یک معلم )
خاوران نامه ابن حسام خوسفی ( خاورنامه )
نانوشته های یک معلّم پرورشی خاک من ایران من (یک معلم تاریخ) خاطرات من و همکارام
رباعی!
نانوشته های یک معلّم پرورشی یک عالمه سوژه های برتر (یک معلم تاریخ) خاطرات من و همکارام
یک بغض فرو خورده
نانوشته های یک معلّم پرورشی یک عمر به دنبال تو می گشتم (یک معلم تاریخ) خاطرات من و همکارام
زندگی در ماخونیک را تجربه خواهم کرد...
با خودم می گویم من به عنوان یک معلم پرورشی که نزدیک 20 واحد روان (یک معلم تاریخ) خاطرات من و
حرف های نگفته ی یک نسل!
نانوشته های یک معلّم پرورشی خاک من ایران من (یک معلم تاریخ) خاطرات من و همکارام
مسعود میشنوی؟
نانوشته های یک معلّم پرورشی دیدارمون تا یک ماه بعد که اون خبر (یک معلم تاریخ) خاطرات من و
همه چیز از یک مصرع شروع شد...
نانوشته های یک معلّم پرورشی خاک من ایران من (یک معلم تاریخ) خاطرات من و همکارام
رمضان تمرین (نه گفتن)...
نانوشته های یک معلّم پرورشی. حکایت یک مویز و چهل قلندر حکایت صوفیان است که چهل نفر آنها
عزیزم گفته بودم کور هستم!
نانوشته های یک معلّم پرورشی خاک من ایران من (یک معلم تاریخ) خاطرات من و همکارام
برچسب :
خاطرات یک معلم پرورشی