با زاون قوكاسيان درباره كتاب‌هاي سينمايي‌/ كتاب‌هاي ‌تخصصي ‌سينما رشد خوبي‌ داشته‌ است

زاون قوكاسيان، كار تحقيق و تاليف كتاب‌هاي سينمايي را از سال 1350، با كتاب كوچكي كه درباره فيلم «چشمه» ساخته آربي آوانسيان منتشر كرد، شروع كرده و تا الان حدود 20‌كتاب درباره سينماگران مختلفي چون بيضايي، كيميايي، كيارستمي، فرمان‌آرا، سينايي، گلاب آدينه، فاطمه معتمدآريا، مجيد انتظامي و... تاليف و تدوين كرده است.
زاون با اين كه ساكن اصفهان است، ولي با رفت و آمد مداومش بين اصفهان و تهران هيچ وقت اجازه نداده دوري از پايتخت برايش محدوديتي به وجود بياورد. علاوه بر اين با دانشجويان و علاقه‌مندان سينما در شهرستان‌هاي مختلف هم در ارتباط است و تقريبا هيچ درخواست و دعوتي را بي‌جواب نمي‌گذارد.
اين گفتگو هم قرار بود به بهانه نمايشگاه بين‌المللي كتاب تهران انجام شود، ولي عقب‌افتادن سفرش كمي كارمان را عقب‌‌انداخت. گرچه شايد خواندن اين گفتگو آن آرامش و لطفي را كه لهجه اصفهاني ارمني‌اش (به واسطه يادآوري خاطره همدلي‌اش در انتشار يك كتاب)‌ در من زنده مي‌كند، به شما منتقل نكند.

100940872351.jpg

شما يكي از اولين و پركارترين كساني هستيد كه در زمينه تاليف و تدوين كتاب‌‌هاي سينمايي كار كرده‌ايد. بنابراين بد نيست گفتگويمان را با يك ارزيابي كلي از وضعيت كتاب‌هاي سينمايي شروع كنيم.

اگر خيلي خوشبينانه نگاه كنيم، فكر نمي‌كنم مجموعه كتاب‌هاي سينمايي قبل انقلاب بيش از 50 تا باشد. در حالي كه سال گذشته كه خانه سينما انتخاب كتاب‌هاي سينمايي برگزيده را براي اولين بار برگزار كرد، ديديم كه در طول 2 سال چيزي حدود 100عنوان كتاب منتشر شده بود. در اين سال‌ها به دلايل مختلفي مثل اينترنت، تهيه‌كننده‌هاي سينما خيلي راغب نيستند فيلمنامه‌هايشان چاپ شود. در صورتي كه در اواخر دهه 70 فيلمنامه خيلي از فيلم‌هاي سينمايي هم چاپ مي‌شد. با اين نگاه، الان شرايط خيلي خوبي نداريم. يكي‌ از كتاب‌هاي من يك ‌سال و يكي ديگرش 6 ماه است رفته براي مجوز؛ با اين كه يكي‌اش  نقش آبي سيمين  چاپ دوم است، اما با اين محدوديت‌ها باز هم وضع كتاب سينمايي نسبت به قبل از انقلاب خيلي بهتر است. كتاب‌هاي تخصصي سينما هم رشد خوبي داشته‌اند. بنابراين با يك محاسبه سرانگشتي مي‌شود گفت كتاب‌هاي سينمايي خيلي متنوع‌تر شده است. غير از انتشار ترجمه فيلمنامه‌هاي مختلف،‌ انتشار ترجمه تحليل‌هايي از كارهاي يك فيلمساز  مثل برادران كوئن  هم اتفاق خيلي خوبي است. گرچه بعضي وقت‌ها دو ترجمه از يك كتاب درمي‌آيد.

پارسال كتابي چاپ شد درباره ساتيا جيت‌راي. در طول اين 50  40 سال اين دومين كتابي است كه درباره ساتيا جيت‌راي منتشر مي‌شود و اين خيلي بد است كه ما فقط 2 كتاب از ساتيا جيت‌راي داشته‌ باشيم. چرا مني كه مي‌خواهم درباره سينماي هند تحقيق كنم، نبايد از ساتيا جيت‌راي چيزي داشته باشم؟

خب راهش چيست؟

انتشار كتاب‌هاي سينمايي مثل موج است. يكدفعه انتشار خاطرات اوج مي‌گيرد و مثلا خاطرات آنتوني كوئين و همفري بوگارت و بقيه ترجمه مي‌شود، بعد متوقف مي‌شود و موج انتشار كتاب‌هاي تحليلي شروع مي‌شود. اين نابساماني هست و چاره‌اي هم نيست جز اين كه ناشران سينمايي ما برنامه داشته باشند.

كاش يك بانك اطلاعاتي داشتيم كه وقتي يك كتاب ترجمه مي‌شود، كس ديگري آن را ترجمه نكند يا وقتي يك نفر مي‌خواهد كار تحقيقي كند، دستش باز باشد. كاش ناشراني كه كار سينما مي‌كنند، با هماهنگي هم حركت كنند و فرهنگ‌سازي هم بكنند. ناشران ما بايد با تفكر فرهنگي كارشان را جلو ببرند. دانشكده‌هاي سينمايي و مراكز نشري مثل سروش مدتي كتاب‌هاي كاملا تئوريك درآوردند كه چند بار تجديد چاپ شد و به صورت كتاب دانشگاهي درآمد. اين خيلي خوب بود، ولي متوقف شد. بنياد فارابي هم كارهاي بسيار خوبي كرد كه مداوم نبود و متوقف شد. به نظرم اينها بايد بسترسازي شود و با برنامه‌ريزي جلو برويم. مطبوعات هم بايد از اين قضيه حمايت كنند. مثلا همين انتخاب كتاب سال سينمايي كه براي اولين بار برگزار شد، اتفاق خيلي خوبي بود كه در اين زمينه افتاد. ولي يكي از نكاتش اين بود كه همه ما داوران براي داوري به مشكل برخورديم.

چرا، از چه نظر؟

نمي‌دانستيم چطور بايد كتاب‌هاي مرجع را با كتابي كه ترجمه فيلمنامه است، با هم داوري كنيم. جايزه‌هايمان هم زياد نبود كه در هر بخش منتخب جداگانه داشته باشيم. براي همين مثلا بايد «فردين و ناصر» كيانيان را در كنار كتاب «تنگنا» گلمگاني و «سينماي كودك در آمريكا» يا تك‌نگاري اسكورسيزي داوري مي‌كرديم. خودمان هم قاطي كرده بوديم و واقعا نمي‌دانستيم چه بايد بكنيم. اين است كه فكر مي‌كنم يك راهش اين است كه همه ناشراني كه در زمينه كتاب سينمايي هم فعاليت مي‌كنند، برنامه‌ريزي داشته باشند تا كارهايشان همپوشاني نداشته باشد. چرا بايد 2 ترجمه از كتاب هيچكاك به بازار بيايد؟

اين مشكل در كتاب‌هايي كه در زمينه‌هاي ديگر هم منتشر مي‌شوند، هست. مثالش مي‌تواند هري‌پاتر باشد كه همزمان با چند ترجمه منتشر شد. اين كار البته غير از اين كه كلي وقت و انرژي مي‌برد، اين حسن را هم دارد كه براي مخاطب جدي امكان مقايسه به وجود مي‌آورد. ولي به نسبت وقت و انرژي و هزينه‌اي كه مي‌برد، خيلي كار جالبي نيست. چون قبل از هر چيز از عدم هماهنگي بين ناشران و مترجمان حكايت مي‌كند تا مثلا از چندصدايي بودن كار.

اگر ما بخواهيم تماشاگر خوب هم داشته باشيم، بايد براي هر مقطع سينمايي كتاب سينمايي خوب داشته باشيم. نشر چشمه يك كتاب تاريخ سينما براي نوجوانان درآورده كه در نوع خودش كتاب خيلي خوبي است. به طور كلي مي‌شود كتاب‌ها را به دو دسته تقسيم كرد. يك قسمت براي آغازگران و يك قسمت براي آنهايي كه سينما را بيشتر دوست دارند و مي‌خواهند تخصصي‌تر با آن روبه‌رو شوند. اين‌جوري بر فرض كسي كه مي‌خواهد درباره بيضايي تحقيق كند يا كسي كه مي‌خواهد درباره سينماي كودك تحقيق كند، راحت‌تر به نتيجه مي‌رسد. اين پژوهش‌ها براي سطوح مختلف بايد كاملا متفاوت باشد. اين نكته‌اي است كه ما در كارهايمان آن را در نظر نمي‌گيريم.

در داوري كتاب‌هاي پارسال به چه نكاتي برخورديد؟

سطح بعضي كتاب‌هاي سال گذشته خيلي پايين‌ بود. مثلا فرهنگي درباره زنان فيلمساز چاپ شده بود كه طراحي خيلي بدي داشت و پر از اشتباهات چاپي بود، در حالي كه كتاب‌ها و تحقيق‌هاي خيلي خوبي هست كه امكان چاپ ندارد. براي همين  فكر مي‌كنم در مميزي كتاب بايد اين چيزها هم درنظر گرفته شود.

اين برنامه‌ريزي را چه كسي بايد انجام دهد و متولي اصلي بايد چه كسي باشد؟

چرا اين اتفاق توسط مطبوعات نيفتد يا خود ناشراني كه اين كار را انجام مي‌دهند؟

اين خيلي ايده‌آليستي است. نمونه مشابهش را در هيچ زمينه ديگري  حتي ادبيات  هم نداريم. مشكل ديگر اين است كه رونق مطبوعات سينمايي بيشتر به ‌خاطر ويژگي‌هاي سينما يعني جذابيت ظاهري و ارتباط راحت‌ با مخاطب است. اين به نحوي از همان دسته‌بندي درست شما درباره مخاطبان جدي و غيرجدي سينما ناشي مي‌شود. نوشتن درباره يك فيلم  مخصوصا فيلم‌هاي روز  بيشتر يك كار ژورناليستي به‌حساب مي‌آيد تا يك كار ماندگار. مگر اين كه فيلمي از صافي زمان رد و به يك اثر ماندگار تبديل شود تا كار تحقيقي رويش انجام شود.  شايد يكي از دلايلي كه باعث مي‌شود كتاب‌هاي سينمايي خيلي جدي گرفته نشوند و يك جور‌هايي تفنني با قضيه برخورد شود، همين باشد.

موافقم. برگزاري انتخاب كتاب‌هاي برگزيده مثل همين جايزه تازه‌تاسيس كتاب سينمايي، كمي به اين ماجرا سامان مي‌دهد و مي‌تواند يك روش خيلي خوب باشد. مديريت خانه سينما عقيده داشت بايد ببينيم چه كتابي به درد كارگردان‌ها مي‌خورد، چه كتابي به ‌درد بازيگران يا بقيه. بعد تعدادي از هر كتابي ‌ را كه منتشر مي‌شود بخريم و در اختيار آنها بگذاريم. اگر در همه رشته‌ها كتاب چاپ كنيم و مثلا بازيگر ما آخرين كتاب‌هايي را كه در زمينه متد‌هاي بازيگري منتشر شده بخواند، به سطح دانش‌ بازيگري خودش خيلي كمك مي‌كند. كساني كه در آموزشگاه‌هاي سينمايي و حتي در دانشكده‌هاي سينمايي تدريس مي‌كنند، بيشتر اوقات تجربيات شخصي‌شان را بازگو مي‌كنند يا اين‌كه با سليقه خودشان روي يك نوع بازيگري يا كارگرداني تاكيد مي‌كنند. در زمينه ترجمه تاريخ سينما اتفاق خيلي خوبي افتاد و دو‌‌سه مترجم خوب، دو سه كتاب خوب ترجمه كردند. حالا من اگر بخواهم درباره تاريخ سينما صحبت كنم 3 ماخذ خيلي خوب دارم.

اگر در اين زمينه كمي اساسي‌تر كار كنيم، خيلي خوب هم استقبال مي‌شود. كارهاي رضا كيانيان را ببينيد؛ نمي‌گويم عالي است. يك كتابش مصاحبه‌هايش به عنوان بازيگر با تدوينگران است. در يكي از كتاب‌هايش هم با فردين و ملك‌مطيعي با هم مصاحبه كرده كه به نظرم كتاب بسيار ضعيفي است. چون با دانش يك بازيگر امروزي به بازيگران ديروزي نگاه كرده و اين كار اشتباهي است. با اين حال كتاب‌هايش مي‌فروشد و نمي‌شود گفت مخاطب ندارد. پس اگر كتاب مورد نياز بازار منتشر شود، خيلي هم خوب از آن استقبال مي‌شود. ضمن اين كه تاكيد مي‌كنم مطبوعات با اين كه تيراژشان كم است، در حمايت از اين ماجرا نقش خيلي اساسي و موثري دارند. مي‌توانند راه را به مخاطبان نشان بدهند، درباره كتاب‌‌ها نقد بنويسند و كار ما را به عنوان پژوهشگر و محقق تصحيح كنند. اگر تعيين موضوع نمي‌كنند، از منظر ديگري به ماجرا نگاه كنند و ما را هدايت كنند.

الان يك سري جشنواره سينمايي داريم كه برايش توليد نداريم و خيلي وقت‌ها معلوم نيست چه چيزي بايد در آنها به نمايش دربيايد. حالا چون توليد مداوم و پيوسته‌اي نداريم، فكر نمي‌كنيد كه بعد از مدتي جشنواره كتاب‌هاي سينمايي هم اين حالت را پيدا ‌كند؟ با اين وصف برگزاري سالانه‌اش كار درستي است؟

اگر خانه سينما بتواند همان‌طور كه قرار شد تعداد زيادي از كتاب‌هاي مطرح را بخرد، سفارش‌دهنده هم باشد و با ياري تلويزيون و مطبوعات از اين اتفاق پشتيباني كند، برگزاري اين جشن،  هر 2 سال يك بار كه تعداد كتاب‌ها به بالاي 150 تا 200 برسد، كار خيلي خوب و مفيدي است.

پژوهشگري كه مي‌‌خواهد درباره يك فيلم يا فيلمساز كار كند، قبل از هر چيز در انتخاب مطلب بايد اين را در نظر بگيرد كه آيا اين نقد يا مطلب به درك بهتر فيلم كمك مي‌كند يا نه، درست است؟

بله. علاوه بر اين اول بايد به اين سوال جواب بدهد كه آيا اين فيلم واقعا ارزش اين كار را دارد؟ يادم مي‌آيد سر «غزل» كيميايي نتوانستم در نقدها به نتيجه برسم. براي همين رفتم سراغ احمد ميرعلايي مترجم بورخس و سعي كردم با كمك او به جهان بورخس و جهان فيلم نزديك شوم. سعي مي‌كردم به مرور كه خودم با قضيه ارتباط برقرار و چيزهايي را كشف مي‌كنم، آنها را در اختيار خواننده هم بگذارم. مثلا شنيده بودم كه غزاله عليزاده چيزي درباره يكي از نمايشنامه‌هاي بيضايي نوشته. من با مشكلات زياد، فيلم‌هاي بيضايي را كه آن موقع نسخه ويدئويي‌شان هم نبود، در يك استوديو نمايش دادم كه او آنها را ببيند و درباره‌شان بنويسد.

پس لزوما هميشه از متني كه توليد شده استفاده نكرده‌ايد و خودتان را براي اين كه آدمي با نگاه خاص مطلب داشته باشد، به زحمت انداخته‌ايد.

نمي‌توانستم به صرف اين كه چيزي كه مي‌خواهم وجود ندارد، از خيرش بگذرم. بدپيله بودم. خيلي جاها هم اذيت شدم. مثلا درباره فيلم‌هايي از بيضايي كه به نمايش عمومي درنيامده و كسي آن را نديده بود و اصلا مطلبي درباره‌شان وجود نداشت. براي اين كار نمونه هم نداشتم. اين سبك را خودم ابداع كرده بودم كه نقدها را پشت سرهم چاپ كنم و بعد پرونده كامل و عكس و... را. اما الان اگر قرار باشد كاري در اين زمينه انجام دهم، سعي مي‌كنم فيلم را در گفتگو با كارگردان باز و تحليل كنم.

به نظرتان از بين كتاب‌هاي مختلف اين حوزه مثل فيلمنامه، كتاب‌هاي تئوريك و تك‌نگاري‌ها، الان كدام ضروري‌تر است؟

كتاب‌هاي تئوريك با اين كه مخاطب كمتري دارند، اما اهميت‌شان بالاست. به هرحال در سال حدود 500 تا دانشجوي سينما داريم و مسائل دانشگاه‌ها را بايد در نظر گرفت. هم‌عرضش بايد كتاب‌هايي مثل فرهنگي كه بهزاد رحيميان كار كرد، منتشر شود. چون خيلي كاركرد دارد. تك‌نگاري‌ها هم بايد حساب‌شده دربيايند. بخش معيني هم بايد به سينماي ايران بپردازد. هر سال يكي دو تا مورد اين‌جوري بيشتر نداريم كه غالبا آنها هم نگاه بازاري دارند. با اين كه به كتابي مثل «ناصر و فردين» كيانيان خيلي انتقاد دارم، ولي در همان هم بالاخره يك چيزي هست و وجودش خيلي لازم است.

چرا بيشتر روي سينماي ايران تاكيد مي‌كنيد و خودتان هم در اين زمينه كار مي‌كنيد؟

سينماي ايران را دوست دارم؛ كلا تاريخ سينماي ايران تفاوت زيادي با تاريخ سينماي جهان نداشته است، منتها ما به دليل مشكلات اقتصادي و فرهنگي عقب افتاده‌ايم. گرچه كلي كار انجام شده، ولي به علت نداشتن پس‌زمينه‌هاي فرهنگي نتيجه‌اش خيلي مقبول نيست.

اشاره كرديد كه اگر بخواهيد دوباره اين جور كتاب‌ها را كار كنيد، به گفتگو بيشتر اهميت مي‌دهيد، چرا؟

چون اگر اين تحليل‌ها با نقد و گفتگو انجام شود، سبك خاص آن كارگردان شناخت بهتري به ما مي‌دهد.

چه كساني را صاحب صلاحيت مي‌دانيد براي ورود به اين حوزه و انجام كار تحقيقي؟

شرط اولش اين است كه واقعا علاقه‌مند باشد. وگرنه بالاخره يك جاهايي متوقف مي‌شود. خيلي دلم مي‌‌خواهد به كساني كه با عشق كار تحقيقي را در زمينه‌هايي كه من مي‌شناسم و به آنها علاقه دارم شروع مي‌كنند كمك كنم، چون مي‌دانم آينده مال نسل جوان است.

مرز كتاب‌سازي با يك كار پژوهشي‌

تجربه من از سال 50 با كتاب «چشمه» آغاز شد. بعد در كتاب‌هاي بعدي‌ام براي بيضايي يا كميايي، نقدهايي را انتخاب كردم كه نويسنده‌ها در آنها با فيلم ارتباط برقرار كرده بودند. سر «مرگ يزدگرد» نشستم و با كسي كه دكتري اسطوره‌شناسي و به مسائل تاريخي دوره يزدگرد احاطه داشت، ساعت‌ها صحبت كردم. ولي ديدم نتيجه اصلا براي خواننده جالب نيست. مي‌خواستم نقدهايي را انتخاب كنم كه به بهتر ديدن و ارتباط بهتر با فيلم كمك كند و به مخاطب كمك كند تا اولين قدم‌ها را براي ورود راحت‌تر به جهان فيلم بردارد. مخصوصا كه نقدهاي آن موقع بيشتر فحاشي بود و كمتر كسي بود كه بتواند با فيلم ارتباط درستي برقرار كند. بنابراين اگر بدون فكر اين نقدها را كنار هم بگذارم، مي‌شود كتاب‌سازي.

این مطلب در جام جم...این جا

 pdf این مطلب در جام جم...این جا

مطلب جمشید ارجمند درباره کتاب های سینمایی... این جا


مطالب مشابه :


با زاون قوكاسيان درباره كتاب‌هاي سينمايي‌/ كتاب‌هاي ‌تخصصي ‌سينما رشد خوبي‌ داشته‌ است

زاون قوكاسيان، كار تحقيق و تاليف كتاب‌هاي سينمايي را از سال 1350، با كتاب كوچكي كه درباره




بهرام بيضايي

فعاليت نوشتاري را از سال 1338 با نوشتن نقد، تحقيق و مطالب پراكنده درباره تئاتر و سينما در




موارد حقوقي انحلال خانه سينما بررسي شد

وبلاگ تخصصی حقوق و فقه - موارد حقوقي انحلال خانه سينما بررسي شد - ابوالقاسم شم آبادی




روند خشك شدن درياچه‌ي اروميه فيلم شد

پژمان مظاهري‌پور مستند «درياچه‌اي كه بود» را درباره‌ي تحقيق اين ي سينما و




مشايخي: سينماي ما در پرداختن به فرهنگ رضوي موفق بوده است

ایران سینما: «جمشيد مشايخي» گفت: سينما در پرداختن به فرهنگ رضوي خوب و درست عمل کرده است و




تحقیق درباره چاپ

سایت تخصصی دانشجویان دانشگاه سوره - تحقیق درباره چاپ - دانشجويان دانشكده هنر و معماری




در دیدنی ترین جشن سینمای ایران /برترین های سینمای ایران معرفی شدند

وي با انتقاد از كميسيون فرهنگي مجلس در گزارش تحقيق و تفحص معظم رهبري درباره سينما




برچسب :