کمخوني در سالمندان
با وجود انبوهي از شواهد که نشان ميدهند که سطح پايين هموگلوبين در سالمندان نشانگر مهمي براي افت فيزيولوژيک است، کمخوني در اين گروه سني معمولا مورد غفلت قرار ميگيرد...
بر اساس تعريف سازمان جهاني بهداشت از کمخوني (سطح هموگلوبين کمتر ازg /dL 13 در مردان و کمتر ازg /dL 12 در زنان)، بيش از 10 افراد بالاي 65 سال کمخون هستند. اين شيوع با افزايش سن بيشتر شده، به 50 در بيماران دچار ناخوشي مزمن در خانههاي سالمندان ميرسد. شواهد فزايندهاي مبني بر اين وجود دارد که حتي کمخوني خفيف نيز با افزايش موربيديته و مرگومير همراه است. تمام سالمندان دچار کمخوني، جز افرادي که در انتهاي عمر هستند يا انجام مداخلات را رد ميکنند، بايد مورد ارزيابي قرار بگيرند. حدود يکسوم اين افراد دچار کمخوني ثانويه به کمبود تغذيهاي، يکسوم دچار کمخوني ناشي از التهاب مزمن يا بيماري مزمن کليه و يکسوم دچار کمخوني توجيهنشده هستند. کمخوني تغذيهاي با جايگزيني ويتامين يا آهن به طرز موثري درمان ميشود. کمخوني فقر آهن غالبا ناشي از خونريزي گوارشي و در بيشتر بيماران مستلزم بررسي بيشتر است. کمخوني ناشي از التهاب مزمن يا بيماري مزمن کليه ممکن است به درمان بيماري زمينهاي و استفاده گزينشي از داروهاي محرک خونسازي پاسخ دهد. درمان کمخوني توجيهنشده دشوار است و شواهد کمي مبني بر اين وجود دارد که درمان موربيديته و مرگومير را کاهش دهد يا کيفيت زندگي را بهبود بخشد. گاه ممکن است کمخوني ناشي از بيماريهاي نادرتر ولي بالقوه قابل درمان، مثل کمخوني هموليتيک خودايمن، بدخيمي يا سندرم ميلوديسپلاستيک (MDS) باشد.
مقدمه
در سالمندان، کمخوني مشکل شايعي است و عواقبي جدي در پي دارد. بنا بر يافتههاي يک مطالعه همگروهي بزرگ، با استفاده از تعريف سازمان جهاني بهداشت از کمخوني (سطح هموگلوبين کمتر از g/dL 13 در مردان و کمتر از g/dL 12 در زنان)، بروز سالانه تصحيحشده کمخوني با افزايش سن پيوسته بالا ميرفت و از 69-65 سالگي، شروع جديد کمخوني در مردان 6 و در زنان 4 بود. در افراد 85 سال به بالا بروز سالانه به 14 در مردان و 13 در زنان مييافت. در يک مطالعه، حدود 50 از مبتلايان به ناخوشي مزمن در خانه سالمندان دچار کمخوني بودند.
در سالمندان با وجود شواهد قابل ملاحظهاي که نشان ميدهند سطح پايين هموگلوبين به معناي افت فيزيولوژيک در اين بيماران است، غالبا کمخوني مورد غفلت قرار ميگيرد. چندين مطالعه نشان دادهاند که کمخوني عامل خطرزاي مستقلي براي افزايش موربيديته و مرگومير و کاهش کيفيت زندگي در سالمندان ساکن در خارج از بيمارستان است (جدول 1). افزايش زوال کارکردي، به صورت خطي و معکوس با کاهش غلظت هموگلوبين ارتباط دارد. البته لازم به ذکر است که ممکن است حتي سطح هموگلوبين طبيعي پايين هم نشانگر افت کارکرد باشد. براي مثال بنا بر يافتههاي مطالعهاي بر روي 1146 سالمند ساکن در خارج از بيمارستان، عملکرد زنان دچار کمخوني مرزي (سطح هموگلوبين g/dL 13-12) در آزمونهاي سرعت راه رفتن، تعادل و توانايي برخاستن از صندلي بدتر از زنان داراي سطح هموگلوبين g/dL 15-13 بود.
اين مسائل مربوط به کمخوني بايد پزشکان را وادارد تا آن دسته از علل کمخوني را که به راحتي قابل بررسي هستند و درمانهايي دارند که امکان بهبود کيفيت زندگي را فراهم ميکند، بررسي نمايند. با وجود فوايد احتمالي درمان کمخوني در سالمنداني که فرتوت بوده يا در انتهاي عمر هستند، در صورتي که بار بيماري و ناتواني آنها شديد باشد، ناراحتي ناشي از آزمونها و مداخلات پزشکي ممکن است بيش از فوايد آنها باشد. فوايد کلي محدود، خطر نتايج مثبت کاذب در آزمونها و ترجيح بيمار، دلايلي منطقي براي به تعويق انداختن ارزيابي هستند. در اين مقاله، علل بالقوه کمخوني و درمانهايي که ممکن است در سالمندان مفيد باشند، مورد بررسي قرار ميگيرد.
علل
سومين بررسي پيمايشي تغذيه و سلامت ملي آمريکا، شيوع و علل کمخوني را در نمونه ملي بزرگي از افراد ساکن در خارج از بيمارستان بررسي نمود. بيشتر موارد کمخوني خفيف بودند و تنها در 8/2 از زنان و 6/1 از مردان سطح هموگلوبين کمتر از g/dL 11 بود. تقريبا يکسوم بيماران دچار کمخوني، کمبود تغذيهاي داشتند؛ يکسوم دچار کمخوني ناشي از التهاب مزمن، بيماري مزمن کليه يا هر دو بودند و در يکسوم موارد نيز کمخوني توجيهنشده بود.
تشخيص باليني
در سالمندان غالبا کمخوني شروع بيسروصدايي دارد. هرچند افت حاد هموگلوبين علايم کاهش حجم مثل گيجي و افزايش زمين خوردن ايجاد خواهد کرد، شروع کندتر کمخوني بهتر تحمل ميشود و در صورت شکست مکانيسمهاي جبران، علايم ايجاد خواهد گشت. در سالمندان ضربان قلب و برونده قلب به راحتي جوانترها افزايش نمييابد و با تشديد کمخوني تنگي نفس، خستگي و منگي شايعتر ميشود. با کاهش سطح هموگلوبين، غالبا بيماريهاي قلبي از قبل موجود، مثل بيماري کرونري و نارسايي احتقاني قلب، علامتدارتر خواهند شد.
در معاينه فيزيکي نشانههاي کمي هستند که براي کمخوني خفيف تا متوسط اختصاصي باشند. رنگيپريدگي ملتحمه معمولا وقتي ملاحظه ميشود که سطح هموگلوبين به زيرg/dL 9 رسيده باشد. در افراد دچار ناخوشيهاي مزمن متعدد، پزشک ممکن است کمخوني را نديده بگيرد يا علايم آن را به فرايند بيماري زمينهاي نسبت دهد. بنابراين هنگامي که سالمندان حتي با علايم جزئي افت کارکرد تظاهر ميکنند، داشتن ظن بالا مهم است. شمارش کامل سلولهاي خون يا اندازهگيري هماتوکريت، تشخيص کمخوني را سريعا تاييد خواهد کرد.
يافتههاي ديگر در شرح حال و معاينه فيزيکي غالبا علت کمخوني را مشخص ميکند. پرسشها بايد معطوف به نشانهها و علايم مرتبط با از دست دادن خون مثل سوءهاضمه مزمن يا مدفوع تيره (به نفع خونريزي گوارشي)، ادرار تيره (به نفع هماچوري) و جراحي اخير باشد. شرح حال غذايي مهم است و به عنوان مثال رژيمهاي غذايي صرفا گياهي خطر کمبود ويتامين B12 را افزايش ميدهند. مصرف زياد الکل، خطر کمبود فولات و خونريزي ناشي از بيماري زخم پپتيک و واريس را افزايش مي دهد. بيماريهاي التهابي مزمن و بيماريهاي مزمن کليه با کمخوني همراهند. سابقه کمخوني درازمدت، در نظر گرفتن اختلالات خانوادگي، مثل تالاسميها و اسفروسيتوز ارثي را ايجاب مينمايد.
داروها، به خصوص داروهاي افزاينده خطر خونريزي (مثل داروهاي ضدالتهاب غيراستروييدي و وارفارين) بايد مرور شوند. با بررسي دقيق سيستمهاي بدن ممکن است نشانههاي هشداردهنده مثل عدم تحرک اخير، بياشتهايي و تعريق شبانه آشکار شوند. کاهش وزن، لنفادنوپاتي و درد استخواني موضعي، نشانههاي ناخوشي خطرناک و مستلزم در نظر گرفتن بدخيمي و عفونت مزمن زمينهاي هستند.
آزمونها و ارزيابي آزمايشگاهي
پس از تاييد کمخوني، شمارش کامل سلولهاي خون(CBC) مفيد است. در صورت شک باليني به خونريزي يا کمخوني فقر آهن، اندازهگيري فريتين سرم نيز لازم خواهد بود. از اندازه يا حجم متوسط گويچههاي سرخ(1) (MCV) براي افتراق کمخونيهاي ميکروسيتيک، نرموسيتيک و ماکروسيتيک استفاده ميشود. در بسياري از بيماران قبلا شمارش کامل سلولهاي خون اندازهگيري و ثبت شده است و در نتيجه تغيير نسبت به MCV ابتدايي قابل مقايسه است. براي کمک به تشخيص علت يا علل زمينهاي کمخوني، 3 الگوريتم (شکلهاي 1، 2 و3) معرفي شده است. اين الگوريتمها، با در نظر گرفتن اينکه بسياري از کمخونيها چندعاملي هستند و شناسايي قطعي علل زمينهاي دشوار است، مبتني بر احتمالات هستند.
کمخوني ميکروسيتيک
کمخوني ميکروسيتيک (شکل 1) معمولا ناشي از فقر آهن است. فريتين نشانگر ذخيره آهن بوده، سطح فريتين زيرng/mL 35 قويا به نفع کمخوني فقر آهن است. لازم به ذکر است که سطح فريتين در ناخوشي و التهاب حاد افزايش مييابد و در برخي بيماران دچار کمخوني فقر آهن و يک فرايند التهابي حاد همزمان، سطح فريتين ممکن است به صورت کاذب بالا باشد. در سالمندان حد مرزي
ng/mL45 حساسيت بالاتري دارد (جدول 2).
کمخوني فقر آهن در بيشتر سالمندان غالبا ناشي از خونريزي گوارشي و مستلزم بررسي بيشتر است. به خصوص در افراد 65 سال به بالا، وجود کمخوني فقرآهن احتمال بدخيمي گوارشي را بسيار افزايش ميدهد. حتي در بيماران بدون علامت، در بررسي آندوسکوپيک با ازوفاگوگاسترودئودنوسکوپي معلوم ميشود که بيش از نيمي از اين بيماران دچار يک ضايعه مرتبط با خونريزي هستند. سن بالا، MCV پايين (60 فمتوليتر يا کمتر) و مثبت بودن نتيجه آزمون خون منفي در مدفوع، با ميزانهاي بالاتر خونريزي گوارشي همراهند. با وجود فوايد بالقوه تشخيص بدخيميها و پاتولوژيهاي ديگر، بايد خاطرنشان کرد که خطر سوراخشدگي در اثر کولونوسکوپي، با افزايش سن، بيماري همزمان شديد، انسداد و مداخلات تهاجمي افزايش مييابد. بهتر است هنگامي از مداخلات تشخيصي تهاجمي استفاده نمود که احتمالا بر درمان بيماري تاثير بگذارند و پيشآگهي را بهبود بخشند.
کمخوني نرموسيتيک
کمخونيهاي نرموسيتيک (شکل 2) تشخيصهاي افتراقي زيادي دارند. هرچند بسياري از کمخونيهاي نرموسيتيک ثانويه به بيماريهاي مزمن از جمله بيماريهاي مزمن کليه هستند، رد کردن مراحل اوليه کمبودهاي تغذيهاي و هموليز مهم است. بايد گستره خون محيطي، شمارش رتيکولوسيت و سطح ويتامين B12 و فولات درخواست شود زيرا در بسياري از بيماران دچار کمبود ويتامين B12 يا فولات، MCV طبيعي است. اگر شاخص رتيکولوسيت ضرب در سطح هماتوکريت تقسيم بر سطح هماتوکريت طبيعي بيش از 2 باشد، بايد هموليز را مد نظر قرار داد و آزمونهاي تاييدکننده بعدي را درخواست کرد. مثبت بودن نتيجه آزمون کومبس مستقيم قويا به نفع کمخوني هموليتيک خودايمن است. کمخوني هموليتيک خودايمن (هر دو نوع آنتيبادي گرم و سرد) در صورت عدم درمان، تهديدکننده حيات است ولي با سرکوب ايمني پيامدهاي خوبي دارد. ديگر علل رتيکولوسيتوز شامل از دست دادن اخير خون و هيپراسپلنيسم هستند. در بيشتر افراد دچار کمخوني، شمارش رتيکولوسيت پايين است که نشان ميدهد مغز استخوان به ميزان کافي گويچه سرخ نميسازد. اگر سطح ويتامين B12 و فولات کافي باشد، بايد ارزيابي از نظر کمخوني فقر آهن و بيماريهاي کليه انجام پذيرد. در بسياري از سالمندان، کمخوني مختلط بوده، بيش از يک علت دارد. در کمخوني فقر آهن، سطح گيرنده محلول ترانسفرين نوعا به mg/L 5/2 يا بيشتر افزايش مييابد. اگر حاصل تقسيم سطح گيرنده محلول ترانسفرين بر لگاريتم سطح فريتين 5/1 يا کمتر باشد، کمخوني بيماري مزمن و اگر بيشتر از 5/1 باشد، فقر آهن در اثر بيماري مزمن مطرح ميشود.
کمخوني ماکروسيتيک
کمخوني ماکروسيتيک (شکل 3) ممکن است ناشي از درمان دارويي، الکليسم، بيماريهاي کبد، هيپوتيروييدي، کمبود ويتامين B12 يا کمبود فولات باشد. افزايش شمارش رتيکولوسيت به نفع هموليز، هيپراسپلنيسم يا از دست دادن اخير خون است. اگر شمارش رتيکولوسيت پايين باشد، گام بعدي اندازهگيري سطح ويتامين B12 و فولات سرم است. اگر سطح ويتامين B12 يا فولات در حد پايين مرزي باشد، بايد سطح هموسيستئين (براي تاييد کمبود فولات) يا متيل مالونيک اسيد سرم (براي تاييد کمبود ويتامين B12 ) اندازهگيري شود. سطوح طبيعي هموسيستئين و متيل مالونيک اسيد تقريبا کمبود فولات و ويتامين B12 را رد ميکند.
غيرطبيعي بودن نتيجه گستره خون محيطي در بيماران مبتلا به کمخوني، در نظر گرفتن سندرم ميلوديسپلاستيک و بدخيميها، به خصوص مولتيپل ميلوم را قويا ايجاب مينمايد. کمخوني ماکروسيتيک با سندرم ميلوديسپلاستيک و وضعيتهاي ميلوپروليفراتيو ارتباط دارد. در اين گونه موارد، اگر يافتههاي حاصل از بيوپسي مغز استخوان احتمالا بر درمان تاثير بگذارند، بايد انجام آن را مد نظر قرارداد.
درمان
تقريبا همه سالمندان دچار کمخوني تغذيهاي بايد درمان شوند زيرا اين درمان معمولا ساده و هزينه- اثربخش است. ممکن است تنها موارد استثنا بيماران بسيار ناخوش در انتهاي عمر و افرادي باشند که از انجام مداخلات امتناع ميکنند. براي کمخوني فقر آهن، دوز جايگزيني معمول، 325 ميليگرم فروس سولفات (65 ميليگرم آهن معدني) در روز يا 325 ميليگرم فروس گلوکونات (38 ميليگرم آهن معدني) در روز است. درمان با دوز کم آهن، با 15 ميليگرم آهن معدني در روز به صورت فروس گلوکونات مايع، به طرز موثري غلظت هموگلوبين و فريتين را تصحيح ميکند و عوارض جانبي گوارشي کمتري از دوزهاي بالاتر آهن دارد. معمولا درمان 6 ماه ادامه مييابد تا ذخاير آهن را برگرداند. در افرادي که به درمان با آهن خوراکي پاسخ نميدهند، درمان وريدي با دکستران آهن يا سوکروز آهن معمولا درمانکننده است. درمان خوراکي با دوز بالا (سيانوکوبالامين، 2-1 ميليگرم در روز) براي درمان کمبود ويتامين B12 موثر بوده، به خوبي تحمل ميشود. کمبود فولات بايد با 1mg/dL در روز اسيد فوليک درمان شود. ايجاد رتيکولوسيتوز ظرف يک هفته و سپس افزايش تدريجيتر سطح هموگلوبين نشاندهنده موثر بودن درمان کمخوني تغذيهاي است.
درمان کمخوني بيماري مزمن، کمخوني ناشي از بيماري مزمن کليه و کمخوني توجيهنشده دشوارتر است. درمان ابتدايي و ارجح، تصحيح اختلال زمينهاي است. درمان بهينه بيماريهاي مزمن التهاب را به حداقل خواهد رساند و سرکوب مغز استخوان را کاهش خواهد داد. بيشتر موارد کمخوني در سالمندان خفيف بوده، مداخله بيشتري لازم ندارند. اگر کمخوني شديد باشد (سطح هموگلوبين کمتر از g/dL 10)، غالبا علايمي ايجاد ميشود که درمان بيشتر را ايجاب ميکند. دو گزينه براي درمان کمخوني شديد، انتقال خون و داروهاي محرک خونسازي است که هر دو محدوديتهاي زيادي دارند. انتقال خون باعث تسکين فوري علايم شايع از جمله تنگينفس، خستگي و گيجي ميشود. خطرهاي انتقال خون عبارتند از اضافهبار حجمي، اضافهبار آهن، عفونتها و واکنشهاي حاد.
داروهاي محرک خونسازي براي درمان کمخوني بيماري مزمن در شرايط محدودي تاييد شدهاند (جدول 3) ولي در مورد استفاده از آنها هنوز اختلاف نظر وجود دارد. اريتروپويتين عمدتا توسط کليهها توليد ميشود و توليد گويچههاي سرخ در مغز استخوان را تحريک مينمايد. بنا بر يافتههاي 2 کارآزمايي تصادفيشده جديد در مورد استفاده از داروهاي محرک خونسازي در افراد دچار بيماري مزمن کليه و کمخوني، افزايش سطح هموگلوبين به ميزان هدف g/dL 5/13 يا
g/dL 13 باعث افزايش ميزان مرگ و حوادث قلبي- عروقي ميگردد. اهداف درمان با داروهاي محرک خونسازي در بيماريهاي مزمن کليه عبارتند از پرهيز از انتقال خون و حفظ سطح هموگلوبين در حد کمتر از g/dL 12. هرچند برخي مطالعات نشانگر فوايد متوسط داروهاي محرک خونسازي در افراد مبتلا به سرطان و کمخوني بودهاند، در چند مطالعه، کاهش بقا در اثر استفاده از اين داروها مشخص شده است. براي برخي کمخونيهاي ناشي از شيميدرماني، هنگامي که سطح هموگلوبين به g/dL 10 يا کمتر برسد، براي پرهيز از انتقال خون، داروهاي محرک خونسازي توصيه ميشوند.
در بيشتر افراد دچار کمخوني بيماري مزمن يا کمخوني توجيهنشده، شواهد کمي مبني بر اين وجود دارد که تصحيح سطح هموگلوبين موربيديته و مرگومير را کاهش دهد يا کيفيت زندگي را بهبود بخشد. در اين بيماران کمخوني ممکن است نشانگر فرتوت شدن يا افت فيزيولوژيک باشد. بنابراين عاقلانه است که داروهاي محرک خونسازي به درمان کمخوني شديد همراه با بيماريهاي مزمن کليه و ديگر انديکاسيونهاي تاييدشده محدود شود مگر اين که بيمار عضو کارآزماييهاي باليني براي ارزيابي داروهاي محرک خونسازي باشد.
روشهاي درماني جديدتر براي سندرم ميلوديسپلاستيک و مولتيپل ميلوم ممکن است بدون توجه به سن بيمار مفيد باشند. در چنين مواردي در صورت تمايل بيمار به درمان، بايد مشاوره هماتولوژي صورت گيرد.
منبع:
Bross MH, et al. Anemia in older persons. American Family Physician September 1, 2010; 82: 480-7.
توصيههاي کليدي براي طبابت | |
توصيه باليني |
درجهبندي شواهد |
کمخوني عامل خطرزاي مستقلي براي افزايش موربيديته و مرگومير و کاهش کيفيت زندگي در سالمندان ساکن در خارج از بيمارستان است. |
B |
بيشتر سالمندان دچار کمخوني فقر آهن بايد از نظر خونريزي گوارشي ارزيابي شوند. |
C |
سطوح طبيعي هموسيستئين و متيل مالونيک اسيد تقريبا کمبود فولات و ويتامين B12 را رد ميکند. |
C |
جايگزيني با دوز بالاي خوراکي ويتامين B12 براي کمبود آن موثر است و به خوبي تحمل ميشود. |
B |
A= شواهد بيمارمحور قطعي با کيفيت خوب؛ B= شواهد بيمارمحور غيرقطعي يا با کيفيت محدود؛ C= اجماع، شواهد بيماريمحور، طبابت رايج، عقيده صاحبنظران يا مجموعه موارد باليني. |
جدول 1. خطرهاي همراه با کمخوني در سالمندان | |
افزايش موربيديته |
افزايش مرگومير |
کاهش تحرک در سالمندان ساکن در خارج از بيمارستان |
سالمندان ساکن در خارج از بيمارستان |
کاهش کيفيت زندگي |
افراد مقيم خانه سالمندان |
افزايش احتمال خستگي، افسردگي، زوال عقل، دليريوم (در بيماران بستري در بيمارستان) و زمين خوردن |
افراد دچار بيماريهاي قلبي يا کليوي از قبل موجود افراد تحت جراحي غيرقلبي |
جدول 2. آزمون فريتين در سالمندان دچار کمخوني | ||
سطح فريتين سرم (ng/mL) |
نسبت درستنمايي |
احتمال کمخوني فقر آهن ()* |
کمتر از 19 |
41 |
95 |
45ـ19 |
1/3 |
61 |
100ـ46 |
46/0 |
18 |
بيشتر از 100 |
13/0 |
6 |
* مبتني بر شيوع تخميني 33 کمخوني فقر آهن. |
جدول 3. راهکارهاي استفاده از داروهاي محرکخونسازي در بيماران دچار کمخوني |
انديکاسيونهاي تاييدشده از سوي اداره نظارت بر غذا و داروي ايالات متحده (FDA) افراد دياليزي دچار کمخوني ناشي از بيماري مزمن کليه براي حفظ سطح هموگلوبين بين g/dL 12ـ10 افراد تحت شيميدرماني براي سرطان با سطح هموگلوبين کمتر از g/dL 10 ا فراد دچار عفونت ويروس نقص ايمني انساني (HIV) و کمخوني ثانويه به درمان با زيدووودين افراد دچار کمخوني که قرار است جراحي شوند و در معرض خطر نياز به انتقال خون به خاطر جراحي قرار دارند (فقط اپوئتين آلفا [Epogen]) برخي افراد دچار سندرم ميلوديسپلاستيک افراد تحت درمان براي هپاتيت C بيماري التهابي روده آرتريت روماتوييد لوپوس اريتماتوي سيستميک |
منبع: نشریه نوین پزشکی شماره ۴۸۷
مطالب مشابه :
تفسير مقادير بالاي فريتين سرم
بنابراين در صورت مشاهده مقدار بالاي فريتين سرم در برگه مانند تزريق خون و دريافت
کم خوني ، پيامدها ، راه هاي درمان
چنانچه مقدار فريتين خون به كمتر از 14 ميكروگرم در ليتر برسد نشانه از بين رفتن كامل ذخيره آهن
وجود آهن زیاد در بدن برای سلامتی مضر است
متخصص خون گفت تراكم هموگلوبين در جريان خون و آزمايش فريتين 3 آزمايشي است كه كمبود
کمخوني در سالمندان
در صورت شک باليني به خونريزي يا کمخوني فقر آهن، اندازهگيري فريتين سرم خون سازي در
فقر آهن
با متصل شدن آهن به ترانسفرین آهن در خون گردش میکند و در اولین مقصد خود به بافتهای خون ساز
آزمایش آهن
ـــعلومــــ آزمايشگاهــ - آزمایش آهن - Laboratory Student 90 آزمایش آهن، مقدار آهن را در خون اندازه
آهن چیست؟
آهن به دو فرم فريتين (در خون و سلول ها) و هموسيدرين (در كبد) در بدن ذخيره مي شود.
ارزيابي ميکروسيتوز
اندازهگيري فريتين سرم، نخستين بررسي آزمايشگاهي است که براي ارزيابي دفع خون از دستگاه
فواید مصرف قرص آهن در مدارس برای جلوگیری از کم خونی
علل كاهش سطح آهن خون: 3-اندازه گيري سطح فريتين(ferritin)(پروتئين ذخيره كننده آهن)
كم خوني و فقر آهن
3-اندازه گيري سطح فريتين(ferritin)(پروتئين ذخيره كننده آهن) عوارض تجمع اهن مازاد در خون:
برچسب :
فريتين خون