جغرافیای اقتصادی و اهمیت آن در (برنامهریزی)توسعه
عنوان مقاله: جغرافیای اقتصادی و اهمیت آن در (برنامهریزی)توسعه
مولف/مترجم: دکتر محمد حسن فطرس
منبع: گروه اقتصاد دانشگاه بوعلی
چکيده : در مباحث مربوط به«بازسازی و توسعه اقتصادی»که اکنون در کشور ما مطرح است،شناخت منابع طبیعی و ثروتی ایران و چگونگی توزیع آن در سطح کشور از اهمیت بسیاری برخوردار است.
برای دستیابی به چنین شناختی،آشنایی با جغرافیای طبیعی و جغرافیای اقتصادی از یکسو و اطلاع از تحلیلهای اقتصادی بهینهیابی،تخصیص منابع و مسائل رشد و توسعه از سوی دیگر ضروری است.
مطلبی که در پی میآید کلیاتی است در بارهء جغرافیای اقتصادی و جایگاه آن در رابطه با علوم جغرافیا و اقتصاد همچنین توضیح پارهای از مفاهیم و تعاریف معمول در این رشته،دانش بشری که توسط«دکتر محمد حسن فطرس»مدیر گروه اقتصاد دانشکدهء ادبیات و علوم انسانی دانشگاه بو علی سینا تهیه شده است.
کلیاتی درباره جغرافیای اقتصادی
جغرافیا کلمهای یونانی است که از دو بخش«گه» (Ge) به معنی زمین و «گرافیا» (Graphia) به معنی توصیف و نگارش تشکیل یافته است و در مجموع معنای شناسائی سطح کره زمین را میدهد.بهطور کلی جغرافیا عبارت است از علم شناسائی زمین از لحاظ طبیعی،انسانی و اقتصادی.1
در تعریفی دیگر علم جغرافیا را عبارت از«شناخت پدیدههای جغرافیائی و بررسی رابطه بین این پدیدهها و تأثیر متقابل آنها بر هم در رابطه با انسان» دانستهاند.2
تقسیمات جغرافیا
گستردگی موضوع مورد مطالعه این علم و ضرورت غور و بررسی در جنبههای مختلف موضوع از نقطهنظر کارآئی علمی،مانند هر رشته علمی دیگر،لزوم تقسیمبندیهای جدیدتر و متنوعتر و تخصصی شدن در زمینههای مختلف را پیش آورده است.در زیر،به چند تقسیمبندی،اشارهای گذرا میکنیم:3
از دیدگاهی کلی میتوان جغرافیا را به دو رشته جغرافیای سیستماتیک (عمومی)و جغرافیای ناحیهای تقسیم کرد.جغرافیای ناحیهای (Regional Geography) به مطالعه نواحی یا مناطقی میپردازد که دارای برخی شباهتها باشند4.این مطالعه میتواند درباره ناحیهای باشد متعلق به یک کشور و یا مشترک بین چند کشور و یا چند قاره و یا درباره موضوعی معین باشد،مثل مطالعه در گسترش انواع نباتات یک ناحیه یا اقلیم آن و...
در جغرافیای سیستماتیک (Systematic Geography) که به آن جغرافیای عمومی (General Geo) هم میگفتهاند،موضوع مطالعه تمام کره زمین است. در این رشته چگونگی تمام سطح زمین،عوامل موجود در آن و دخالت آنها در یکدیگر و روابط انسانی میان آنها مورد مطالعه قرار میگیرد.«جغرافیا به توزیع یک عنصر در سطح زمین نمیپردازد،بلکه همه عناصر را درنظر میگیرد»5.
معنای ساده سیستماتیک(یا سیستمی)از این قرار است که همه چیز مطابق یک سیستم(نظام)،یک برنامه و یا روش سازمانیافته قرار گرفته است.در این معنا،اصطلاح جغرافیای سیستماتیک از اصطلاح جغرافیای عمومی مناسبتر به نظر میرسد.6جغرافیای سیستماتیک متکی است بر تحلیل(آنالیز)در حالیکه مکمل آن،جغرافیای ناحیهای بیشتر بر ترکیب(سنتز)اتکا دارد7.
وبستر (Webster) جغرافیا را چنین تعریف کرده است:«علم زمین و زندگانی آن،بخصوص،توزیع نبات و حیوان-شامل انسان و صنایعش- با توجه به روابط متقابل این عناصر گوناگون»8.میتوان استدلال کرد که جغرافیا از طرفی به علوم طبیعی مربوط است و از طرف دیگر با علوم اجتماعی در ارتباط میباشد،بی آنکه بطور محض(خالص)یکی از آنها باشد.«آنچه جغرافیا-و فقط جغرافیا-مطالعه میکند خصوصیات سطح زمینی است که انسان بر آن زندگی میکند.شکل،محتوا و عملکرد سطح منطقه،قسمت یا مکان و الگوی روابط متقابل آنها....9
بدینسان تمایلی وجود دارد که جغرافیا را به دو رشته جغرافیای طبیعی- بطور مرسومتر جغرافیای فیزیکی-و جغرافیای انسانی یا اجتماعی و گاه جغرافیای اقتصادی تقسیم کنند10.
در جغرافیای طبیعی عناصری که به صورت متمایز سطح کره زمین را تشکیل میدهند و عواملی که در چگونگی این پدیدهها دخالت و عمل میکنند باید مورد تحقیق قرار گیرند.در این زمینه جغرافیای طبیعی به رشتههای زیر تقسیم میشود11.
1-اقلیمشناسی(آب و هوا-اقلیم-جوشناسی)به معنی شناسائی آب و هوا و تغییرات گرما و سرما.
2-آبشناسی(هیدرولوژی-اقیانوسشناسی)به معنی شناسائی اقیانوسها،شط ها،رودخانهها و دریاچهها،همراه با مطالعه امواج،جریانات بادها و...
3-جغرافیای حیاتی (Biogeography) مطالعه جنبههای جغرافیای زندگی نباتی و حیوانی و توزیع آنها در سطح زمین.
4-جغرافیای ناهمواریها(مورفولوژی ساختمانی-مورفولوژی اقلیمی) و انواع و اقسام آنها و عامل دخالتکننده آن در سیمای خاک.
جغرافیای انسانی آن بخش از جغرافیاست که به انسان و فعالیتهای انسانی میپردازد.این بخش از جغرافیا شامل میشود بر مطالعه انسان از لحاظ واحدهای(نژاد)قوم-نگارانه (Ethnographic) از لحاظ جمعیت:توزیع تراکم، جنس و ساختار سنی،تغییرات و روندها (Trends) ،ساختار شغلی و اجتماعی، مهاجرت و تحرک،و از لحاظ سکونتگاه (Settlement) انسان،مبداء،توزیع، شکل و الگوهای مسکن12.
شناخت تاثیر اعمال انسان بر زمین و متقابلا تأثیر چگونگی زمین بر اعمال و معیشت انسان نیز در حوزه جغرافیای انسانی است.
جغرافیای انسانی به شاخههای گوناگونی تقسیم میشود.در اینجا،به دوتای از آنها میپردازیم:جغرافیای جمعیت و جغرافیای اقتصادی.
جغرافیای جمعیت
یکی از شاخههای مهم جغرافیای انسانی جغرافیای جمعیت است که به مطالعه جمعیت،توزیع و تراکم آن،آمارهای حیاتی،رشد،تحرک،ساختار شغلی
اطلاعات سیاسی - اقتصادی » شماره 30 (صفحه 51)
و گروهبندیهای سکونتی جمعیت میپردازد.در سال 1953 در انجمن جغرافیدانان آمریکا طرح این مسئله که انسان محور جغرافیاست،زمینهساز پیدایش جغرافیای جمعیت شد13.در این شاخه تاکید بر آنست که تجمع انسانها را در ارتباط با نقش پدیدههای جغرافیائی و زمینههای تاریخی و فرهنگی بدانند.
«جغرافیدان جمعیت،برای هر منطقهای که جمعیت در آن است، شخصیت میسازد و در بعد فضائی اختلافات این مناطق جمعیتی را بصورت نقشه تجسم عینی میبخشد هر مسئلهای که با دادههای آماری همآهنگی نداشته باشد،باید در محیط و در متن جغرافیا تجربه گردد...
هر اقدامی در جهت وضع اقتصادی،اجتماعی و فرهنگی و عمرانی تاثیر قابل ملاحظهای بر جمعیت خواهد گذارد...»14
توزیع و تراکم جمعیت
از بین مسائل مربوط به جغرافیای جمعیت،توزیع و تراکم آن،بخاطر وابستگی مهمی که با کل اختصاصات محل مورد مطالعه دارد،در درجه اول اهمیت قرار میگیرد و این اساسیترین نکته در درک جغرافیای هر سرزمین است.از دیگر مسائل این شاخه:
انسان چگونه خود را در متن محیط طبیعی پخش کرده
اقتصادش بر چه روال است
بنیان فرهنگیاش چیست
و تاریخ سرزمین در یک مقطع خاص از زمان(زمان آمارگیری)
چه کیفیتی را دارا میباشد.15
جمعیت در سطح زمین به طرزی نابرابر توزیع و پراکنده شده است.
علت تراکم چیست؟
محیط زیست طبیعی میتواند یکی از دلایل باشد16.مردم بطور عادی در مناطق کمارتفاع و با آب و هوای معتدل و مرطوب تجمع مییابند.نواحی کوهستانی و صعب العبور و کمرطوبت از موانع راهاندازی کشاورزی هستند. میدانیم که ما زاد کشاورزی منبع ایجاد تجمعهای شهری و دیگر اشکال تراکم سرمایه بوده است.بنابراین از جنبه تاریخی،عوامل طبیعی عاملی مهم در تجمع و پراکنش جمعیت بوده است.
امروزه،بخصوص عواملی از قبیل سازمان،تکنولوژی(فن-آوری)و توسعه نظامهای اقتصادی بر توزیع(پراکنش)جمعیت اثر میگذارند.این عوامل با اثرگذاری بر خصیصههای فرهنگی و اقتصادی،اجزای جمعیتی مثل بارآوری،زاد و ولد،مرگومیر و مهاجرت را به شدت تحت تأثیر قرار میدهند.
مصائب اجتماعی از قبیل جنگ،خرابی و بیخانمانی نیز در توزیع جمعیت مؤثرند.تصمیمهای اجتماعی و سیاسی دولت از قبیل سیاستهای مالیاتی سرمایهگذاری بخش عمومی و عمران منطقهای بر نقشه جمعیتی اثر میگذارند.تراکم جمعیت بطور عمده در مناطق شهری و در مسئله شهرنشینی تبلور مییابد.تمرکز جمعیت در شهرها به بالاترین حد خود میرسد.شهرها از طریق عرضه فرصتهای اشتغال و مصرف به جذب و مکش جمعیت دیگر نقاط میپردازند.
یادآور میشود جابجائی جمعیت از مناطق روستائی بسوی شهرها و رشد شهرنشینی بعد از انقلاب صنعتی در کشورهای اروپائی سرعت گرفت.در این دوره،شهرها نه تنها ما زاد اقتصادی بخش کشاورزی خودی و منابع ثروتی خارجی را جذب میکردند،بلکه فعالیتهای صنعتی نیز موجد تراکم سرمایه و پیشرفت تکنیکی و فرصتهای اشتغال در صنایع و خدمات در شهرها بود. بطوریکه ما زاد نیروی کار کشاورزی در دیگر بخشها جذب میشد بی آنکه تولید در بخش کشاورزی صدمهای ببیند.بطور خلاصه،رشد شهرنشینی. مهاجرت از روستا به شهر،یکی از جنبههای مهم در توسعه کشورهای در حال توسعه(البته با کیفیتی متفاوت)شده است.بدون آنکه برای این دسته از کشورها نویدی از توسعه و پیشرفت همراه داشته باشد.
کمیسیون جمعیت سازمان ملل متحد«تراکم جمعیت»را شاخصی که رابطه بین جمعیت و وسعت منطقه را معین میسازد،تعریف کرده است.برای مقایسه درجه شدت تراکم جمعیتها،از«شاخصهای مقایسهای تراکم»مانند تراکم جمعیت برحسب زمین زیر کشت یا تراکم جمعیت کشاورز برحسب زمین قابل کشت و نظایر آنها نیز استفاده میشود.17
تراکم جمعیت18
منظور از ترکیب جمعیت درنظر گرفتن خصوصیات دموگرافیک (جمعیتنگاری)،فرهنگی و اقتصادی جمعیت است.این خصوصیات بین کشورهای فقیر و غنی،بین مناطق شهری و روستائی و بین شهرها و حومه شهرها تفاوت میکنند.
ساختار دموگرافیک
یکی از معیارهای ترکیب جمعیت نسبت تفکل(وابستگی نانخوری-تعلق 19)است.این نسبت درصد افرادی را که از نظر اقتصادی در سن فعالیت (64-15 سال)هستند با درصد افرادیکه در سن فعالیت(کمتر از 15 سال و بیشتر از 64 سال)نیستند مقایسه میکند.این نسبت در کشورهای توسعه نیافته،بدلیل اینکه بخش عمدهای از جمعیت زیر پانزده سال است،بالاتر از کشورهای توسعه یافته است.
برای مطالعه دقیقتر ساختار سنی از هرم سنی استفاده میکنند.برای این منظور جمعیت مرد و جمعیت زن را به دستههای پنج ساله(4-5 ساله،9-5 ساله و...)تقسیم میکنند.نمایش آن روی محور مختصاتی که یکطرف آن جمعیت زن و طرف دیگر جمعیت مرد را نشان میدهد هرمی بدست میآید که گروههای جوان در قاعده و سالمندان در رأس قرار میگیرند.هرچه قاعده گستردهتر باشد جمعیت جوانتر است.
هرمهای سنی،همچنین نشاندهنده روندهای مرگومیر و مهاجرت و از همه مهمتر بارآوری را بر ساختار جمعیت نشان میدهند.
نسبت جنسی
عبارتست از نسبت تعداد یک جنس به جنس دیگر،معمولا در این مورد نسبت تعداد مردان به زنان را محاسبه میکنند.20میانگین نسبت جنسی در جهان حدود 98 میباشد.نسبت کوچکتر از 100 مبین این نکته است که در بیشتر جوامع،مردان نسبت به زنان از عمر کوتاهتری برخوردارند.نسبت جنسی کمتر از 90 و بیشتر از 110 را نامتوازن تلقی میکند.نسبت جنسی را، با احتیاط میتوان شاخصی از منبع،حجم و مقصد جریان مهاجرتی تلقی کرد، زیرا مهاجرتها(بخصوص اگر مسیر طولانی باشد)اغلب توسط جنس مرد انجام میپذیرد.در مناطق مهاجر-پذیر نسبت جنسی بالا میرود.در مناطق مهاجر- فرست نسبت جنسی پائین میآید.
نسبت جنسی منکعسکننده شرایط اقتصادی و اجتماعی و ابرار مفیدی برای تجزیه و تحلیل هر منطقه بشمار میرود.مغایرت در نسبت جنسی ایران به سه عامل زیر بستگی دارد:21
الف-فزونی پسرها در موقع تولد.تعداد تولد پسرها نسبت به دخترها در هنگام تولد در هر هزار نفر پنجاه نفر بیشتر است پسرها در سنین 4-0 سالگی به دلیل مقاومت کمتر بدن نسبت به دخترها،از مرگومیر بیشتری برخوردارند. به طوریکه اگر تفاوت غذائی و مراقبتی و بهداشتی بین دو جنس نباشد،تعداد آنها در سنین 5 تا 9 سالگی برابر میشود.
ب-اختلاف نرخ مرگومیر بین دو جنس در سنین مختلف،ازدواجهای زودرس،زایمانهای مکرر و تحلیل رفتن قوای جسمانی بانوان و در نتیجه مرگ زودرس از مسائلی هستند که در تغییر نسبت جنسی کشور نقش عمده دارند.
ج-اختلاف جنس در مهاجرت-تمرکز طرحهای صنعتی در شهر،رونق امور ساختمانی،وجود مراکز آموزشی،حرفهای،اقتصادی و ارتباطی در شهر و محرومیتهای اجتماعی مناطق روستائی از جمله عواملی هستند که مهاجرت از روستا به شهر را تشدید میکنند.این نوع مهاجرت را اکثرا پسرهای بالای ده سال و مردان انجام میدهند.چند صد هزار دانشجوی ایرانی که برای ادامه تحصیل بخارج رفتهاند،نیز اکثرا پسر هستند.پس مهاجرت جنبه مرد انتخابی دارد.
مشخصههای فرهنگی
ملیت،زبان،نژاد،مذهب و میزان سواد خصیصههای فرهنگی یک جمعیت را تشکیل میدهند.این خصوصیات نه تنها بر ترکیب جمعیت اثر میگذارند بلکه در رفتار اجتماعی و اقتصادی ارتباط مستقیم دارد.یکی از معیارهای آن میزان بیسوادی جمعیت است.بالا بودن این میزان یکی از موانع توسعه اقتصادی است.
خصوصیات اقتصادی جمعیت
جمعیت کل یک کشور را میتوان بدو دسته فعال و غیرفعال تقسیم کرد. جمعیت فعال بخشی از جمعیت است که در سن اشتغال(15-64 سال)است و در تولید کالاها و خدمات اقتصادی شرکت دارد22و یا بطور موقت بیکار است.جمعیت فعال(از لحاظ اقتصادی)را نیروی کار نیز میگویند.اندازه جمعیت مهمترین عامل تعیینکننده اندازه نیروی کار میباشد.نسبت جمعیت از لحاظ اقتصادی فعال به کل جمعیت فعال را میزان فعالیت میگویند.23
اطلاعات سیاسی - اقتصادی » شماره 30 (صفحه 52)
از عوامل مهمی که در میزان فعالیت مؤثرند میتوان ساخت سنی جمعیت و درجه شرکت زنان در فعالیت اقتصادی را نام برد.از دیگر عوامل مؤثر در میزان فعالیت(و همچنین در نسبت وابستگی یا تکفل)سن قانونی بازنشستگی،میزان تحصیلات اجباری،سن قانونی،آغاز کار و مهمتر از همه اوضاع و احوال فعالیت اقتصادی است.جمعیت بیکار آن بخش از نیروی کار است که قادر و مایل بکار است ولی شغل(دلخواه)را نمییابد.
ساختمان شغلی
جمعیت فعال در اقسام فعالیتهای اقتصادی به اشتغال میپردازد.تحلیل و بررسی در میزان نیروی کار،شرکت زنان یا مردان در فعالیتهای اقتصادی، تقسیم نیروهای فعال در گروههای مختلف شغلی،اختلاف فعالیت شهری و روستائی در ساختمان شغلی جمعیت از اهمیت زیادی برخوردار است.
سازمان ملل برای سهولت مطالعه و مقایسههای بین المللی طبقهبندی نه گانهای از فعالیتهای اقتصادی را اتخاذ کرده است.
1-کشاورزی،جنگلداری،شکار و ماهیگیری
2-معادن و اکتشافات
3-صنایع کارخانهای
4-ساختمان
5-تولید برق و گاز
6-بازرگانی
7-حمل و نقل(جابجاگری)،انبارداری و ارتباطات
8-خدمات
9-سایر
برای سادگی بیشتر،میتوان تقسیمبندی سه بخشی زیر را نیز انجام داد:
1-فعالیتهای نوع اول شامل:کشاورزی،معدن،اکتشافات،جنگلداری، شکار و ماهیگیری.
2-فعالیتهای نوع دوم شامل:صنایع،ساختمان،برق،گاز و آب.
3-فعالیتهای نوع سوم شامل:بازرگانی،حمل و نقل،انبارداری،ارتباطات و سایر.
لازم به یادآوری است که رشد اقتصادی ترکیب و ساختمان شغلی نیروی کار را تغییر میدهد.از نظر تاریخی فرآیندی که در کشورهای صنعتی ملاحظه شده حاکی از آن است که با رشد اقتصادی جابجائی نیروی کار از فعالیتهای نوع اول به فعالیتهای نوع دوم و سوم انجام گرفته است:نسبت نیروی کار در فعالیت نوع دوم و سوم به زیان فعالیت نوع اول افزایش یافته است.نسبت جمعیت از لحاظ اقتصادی فعال در فعالیت نوع اول بسیار پائین است.در کشورهای توسعه نیافته این نسبت بسیار بالاست و نسبت اشتغال در فعالیت نوع سوم بالاتر از فعالیت نوع دوم است.
جدول زیر درصد نیروی فعال شاغل در فعالیتهای سهگانه اقتصادی برای مناطق شهری و روستائی را در سال 1355 نشان میدهد.24
(به تصویر صفحه مراجعه شود) در سال 1355،دو سوم جمعیت کشور بالاتر از ده سال بودهاند که از میان آنها 71%مردان و 13%زنان فعال بودهاند.در این سال،گروه سنی 25 تا 34 سال با نسبت 21%بیشترین سهم را در اشتغال به فعالیت اقتصادی از آن خود داشته است.در همین سال 10%از جمعیت فعال کشور در بیکاری بسر میبرده و نسبت زنان بیکار به مردان بیکار دو برابر بوده است.25نسبت بیکاران در سال 1345 برابر با 2/9%و در سال 1365،4/14%بوده است.
درصد جمعیت فعال برحسب بخشهای اقتصادی در سرشماری سالهای 45،55،1365
(به تصویر صفحه مراجعه شود)
جغرافیای اقتصادی
جغرافیای اقتصادی شاخهای از جغرافیاست که از سوئی به مسائل مربوط به تولید،توزیع،مبادله و مصرف میپردازد.و از سوی دیگر تأثیر عوامل اقتصادی را بر تفاوتهای سطح زمین مورد توجه قرار میدهد.26«برآون»در کتاب«اصول جغرافیای اقتصادی»این شاخه را جنبهای از موضوع جغرافیا میداند که تأثیر محیطهای زیست ارگانیک و غیر ارگانیک را بر فعالیتهای اقتصادی بشر27مطالعه میکند.
یکی از هدفهای عمدهء جغرافیای اقتصادی،با توجه به یکسان نبودن «زمین»از نظر منابع و موقعیت جغرافیای طبیعی و نابرابری رشد جمعیت و تراکم و پراکندگی آن،«روشن ساختن»تغذیه ناکافی مردم دنیا است28.
جغرافیای اقتصادی توزیع فعالیتهای اقتصادی انسان را تجزیه و تحلیل و بیان میدارد:مردم کجا زندگی میکنند؟چرا در هر نقطه بخصوص بطرز خاصی امرار معاش میکنند؟قسمتهای مختلف گیتی چگونه مورد استفاده و بهرهبرداری قرار میگیرند؟تا چه اندازه هرکدام از این موارد استفاده و بهرهبرداری از نظر اقتصادی بهینه و مطلوب است؟29
جغرافیای اقتصادی ماهیتا و از نظر تاریخی با دو رشتهء اقتصاد و جغرافیا که از آنها نام گرفته است،در ارتباط میباشد.تاکید بر شباهتها و تفاوتهای یک منطقه با منطقه دیگر و پیوند (Linkage) بین مناطق را از«جغرافیا»گرفته است.و از«اقتصاد»توجه به تولید،توزیع،انتقال (Transfer) ،مبادله و مصرف کالا و خدمات را اخذ کرده است.بنابراین جغرافیای اقتصادی را میتوان به مثابه تحقیقی در شباهتها،تفاوتها،و ارتباطات(بین مناطق و درون منطقه)از نظر تولید،مبادله،انتقال و مصرف کالا و خدمات تعریف کرد.در این شاخه از جغرافیا،توجه خاصی به موقعیت فعالیتهای اقتصادی هم از جنبه عملی و هم از جنبه نظری(تئوریک)مبذول میگردد.30
اهمیت نظری و معنای عملی جغرافیای اقتصادی کاملا بهم آمیخته است. نظریهها شرایط کارآ و بهینه استفاده از فضا و زمین را جستجو میکند: مطلوبترین اندازه فضا و امتزاج واحدهای اقتصادی تولید،مبادله،انتقال و مصرف در شرایط طبیعی و فرهنگی معین کدامند؟از سوی دیگر ارزیابی کارهای (Practices) جاری و تاریخی،میزان اینکه مدلهای نظری عملا چقدر کاربرد دارند را نشان میدهد.بخصوص با درنظر گرفتن نهادهای فرهنگی، شخصیتها و خواستههای کلیدی و شرایط طبیعی خاص یک منطقه معین. چنین ارزیابیهائی،همچنین،تا حدودی نوعی آگاهی (Insight) کیفی بدست میدهد که از فرضیهها به تنهائی حاصل نمیگردد.31
پس از اینکه رابطهای رضایتبخش بین نظریه و عمل برقرار شد،گام منطقی بکار گیری(یافتههای جغرافیای اقتصادی)در رویهها و دستور العملهای (Procedures) برنامهریزی است.در جغرافیای اقتصادی ارزش مطالعات هم نظری و هم عملی در برنامهریزی واضح است،خواه دیدگاه برنامهریز چشمانداز کلی یک تحلیلگر منطقهای باشد-متمایل به امتزاج در ترکیب (Intermix) فعالیتها و منابع اقتصادی-خواه دیدگاه محدود و قویا تخصصی کارشناس در جستجوی مکانیابی واحدهای انفرادی فعالیت اقتصادی.32
بین جغرافیدانان اقتصادی،درباره مسیر مشخص و روش مطالعه توافق اندکی وجود دارد.در آغاز،جغرافیای اقتصادی بیشتر متکی به روش استنتاجی (Inductive) بود:افراد عقاید و اطلاعات خود را از کار میدانی و کار کتابخانهای بدست میآوردند و آنرا با توصیف،طبقهبندی و تفسیر کیفی همراه میکردند.از دادههای آماری در حد امکان استفاده میشد.متداولترین روشهای مطالعه جغرافیای اقتصادی را میتوان در سه دسته جمعبندی کرد:
الف-تفسیر کمی:معمولا همراه با اعداد و ارقام و گاه استفاده از مطالعه موردی.
ب-طبقهبندی کیفی در معنای کموبیش توصیفی.
ج-فرمولبندی و آزمایش فرضیههای خاص و مدلها.33
«ربیع بدیعی»در زمینه تعریف و موضوع جغرافیای اقتصادی مطالب زیر را آورده است.34
«اقتصاد شالوده و دستگاهی است که بشر آنرا به منزلهی وسیلهای برای تأمین نیازمندیهای خود در یک ناحیه بوجود میآورد و غرض از فعالیتهای اقتصادی هر نوع فعالیتی را گویند که موجب ازدیاد ثروت در کشوری شده و در نتیجه از آن رفاه و آسایش برای مردم آن کشور فراهم شود...
مجموعه اعمالی را که انسان بوسیله آنها مواد اولیه و خام طبیعی را قابل استفاده خود میسازد،صنعت و عملی را که در تکثیر مواد نباتی و حیوانی انجام میدهد،زراعت یا کشاورزی و طریقهای را که در
اطلاعات سیاسی - اقتصادی » شماره 30 (صفحه 53)
آوردن مواد و کالاهای لازم از خارج یا فرستادن مواد و کالاهای خود به نقاط دیگر پیش میگیرد بازرگانی یا تجارت میگویند.
در جغرافیای اقتصادی هدف مطالعه نوع و پراکندگی این قبیل فعالیتهاست یا بعبارت دیگر جغرافیای اقتصادی توزیع فعالیتهای اقتصادی انسان را بیان داشته و چگونگی آنرا تجزیه و تحلیل مینماید....»
خلاصه کنیم:جغرافیای اقتصادی سازماندهی فضائی فعالیتهای اقتصادی را مورد مطالعه قرار میدهد.الگوهای تولید،مبادله و مصرف و فرآیندهائی که چنین الگوهائی را بوجود میآورند،از موضوعاتی است که در این رشته مورد بررسی قرار میگیرند35.در این زمینه،توجه به دو مسئله اقتصادی لازم است:
الف-تخصیص منابع.
هر جامعهای میباید درباره چگونگی تخصیص منابع کمیاب خود بین موارد استفاده گوناگون و پاسخگوئی به نیازهای افراد خود تصمیمگیری کند. یافتن پاسخهائی برای سه سئوال مرتبط زیر میتواند در حل مسئله تخصیص منابع مفید واقع شود:
(1)-چه کالاها و خدماتی باید تولید شود،به چه مقدار و با چه کیفیتی؟
(2)-چگونه این کالاها و خدمات باید تولید شوند؟یعنی از کدام روشها و تکنیکهای تولید باید استفاده شود:روشهای کاربر یا روشهای سرمایهبر(در صنعت)تولید باید استفاده شود،کشت سطحی یا کشت عمقی(در کشاورزی) و....
(3)-کالا و خدمات تولید شده را چه کسانی باید مصرف کنند؟بعبارت دیگر توزیع درآمد ملی یا تولید ملی باید چگونه باشد؟
ب-توسعه اقتصادی
از جنگ دوم جهانی به این سو مسئله توسعه به موضوعی مهم در بحثها و نظریههای اقتصادی تبدیل شده است.تا دهه 1950 اغلب اقتصاددانان توسعه اقتصادی را بعنوان رشد مشخص درآمد سرانه واقعی در کشورهای توسعه نیافته تعبیر میکردند.لیکن از آن زمان به بعد،بسیاری از اقتصاد دانان تاکید میکنند که توسعه اقتصادی به معنای رشد به اضافه تغییر است، بویژه تغییر ارزشها و نهادها.36
«بسیاری از دانشمندان در بحث پیرامون کلیات متفق القولند که اقتصاد توسعه یافته اقتصاد متنوعی است که از منابع گوناگون ایجاد درآمد میکند و برای درآمد خود به محصولات معدودی وابسته نیست.کشور توسعه یافته از نظر اقتصادی چند لایه نیز هست،به این معنی که دارای صنایع مولد کالاهای اساسی سرمایهای،کالاهای واسطه و کالاهای مصرفی است و نیز شامل زیربنائی است که به اقتصاد مجال عملکرد میدهد. بخش خدمات،که عناصری از قبیل بیمه،ارتباطات و مالیه را دربر میگیرد،جزء مهمی از زیربنای یک اقتصاد توسعه یافته را تشکیل میدهد.37
پرداختن به موضوع توسعه بلافاصله موضوع توسعهنیافتگی را پیش میآورد.چرا برخی کشورها توسعه یافتهاند و برخی دیگر توسعه نیافتهاند؟ علت توسعه نیافتگی چیست؟آیا توسعه یافتگی برخی مستلزم توسعه نیافتگی دیگران است؟بعبارت دیگر،آیا آنسوی سکه توسعه یافتگی،توسعه نیافتگی است؟سهم عوامل داخلی و عوامل خارجی در توسعه نیافتگی کدام است؟
هرچند درباره وجود توسعه نیافتگی و لزوم از بین بردن آن همه یکصدا هستند اما درباره علل آن و راههای حذف آن توافقهای اندکی وجود دارد.در این مرحله،بحثهای ایدئولوژیک و موضوعات مربوط به اقتصاد دستوری (هنجار)و انتخابهای هر جامعه برای رویاروئی با مسائل خویش نقش عمدهای دارند.اگر قبول کنیم که«توسعه»ملازم است با:
الف-افزایش عرضه و یا برابری توزیع یک یا همه کالاهای اساسی و باارزش جامعه.
ب-گسترش ظرفیت جامعه برای عرضه یا توزیع منصفانه این کالاها،و...
پ-نهادی کردن ساختارهائی که بتوانند ظرفیت بسندهای برای تحقق تحولات یاد شده در بالا فراهم آورند.38
آنگاه به اهمیت جغرافیای اقتصادی بعنوان رشتهای در خدمت شناسائی امکانات و ظرفیتهای بالقوه و بالفعل جامعه و سازماندهی فعالیتهای اقتصادی در خدمت توسعه اقتصادی و تخصیص مطلوب منابع بیشتر آگاه خواهیم شد.
منابع
(1)-دکتر فتح اللّه سعادت و دکتر امیر هوشنگ امینی،«جغرافیای اقتصادی ایران».از انتشارات دانشکده علوم ارتباطات اجتماعی.تهران.چ دوم.2535.ص 9
(2)-گروه جغرافیای دفتر برنامهریزی و تالیف کتب درسی،«مبانی جغرافیای اقتصادی».وزارت آموزش و پرورش.تهران 1365.ص 1
(3)-سعادت-امینی،«همان».ص 9.
(به تصویر صفحه مراجعه شود) (11)-برگرفته و فشرده شده از سعادت-امینی،«همان».ص 10-13
(12)- Monkhouse.Op.Cit.pp.i59-i60.
(13)-دکتر علی اصغر نظری،«ویژگیهای جغرافیای جمعیت ایران»بنیاد پژوهشهای اسلامی آستان قدس،مجموعه مقالات سمینار جغرافی(شماره 1)سمینار بین المللی جغرافیای جمهوری اسلامی ایران.مشهد 16 تا 20 اردیبهشت 1364.ص ص 319-326
(14)-همان
(15)-همان
(به تصویر صفحه مراجعه شود) (17)-ر.ک.ب امانی،بهنام،زنجانی و معزی،لغتنامهء جمعیتشناسی،انتشارات دانشگاه تهران 1354 ص 26.
(18)- de Suza Foust,Op.Cit.P.497.
(19)-امانی،بهنام و...همان.ص 194.
(20)-همان.ص 270.
(21)-علی اصغر نظری،«ویژگیهای جغرافیای جمعیت ایران»همان.
(22 و 23)-امانی،بهنام و...همان.ص.330.
(24)-نظری،«ویژگیهای جغرافیای...».همان.
(25)-همان.
(به تصویر صفحه مراجعه شود) ترجمهء فتح اللّه حکیمی،جغرافیای اقتصادی،امیر و کبیر و اقبال-تهران 1338.ص 1
(29)-همان ص 1.
(به تصویر صفحه مراجعه شود) (34)-بدیعی،جغرافیای اقتصادی-منابع طبیعی و ثروتی ایران.دهخدا.تهران-1347.ص ص 9-10.
(35)- De Sousa Foust,Op.Cit.P.2.)
(36)- Jonathan Lemco, «شناخت پیچیدگیهای توسعه سیاسی و اقتصادی در جهان سوم» Vol.iv(1988) در Journal of Developing Soceities ترجمه در اطلاعات سیاسی-اقتصادی شمارهء 23 مهرماه 1367.
(37)و(38)-همان.ص 4.
پایان مقاله
مطالب مشابه :
نقش مدیران در پیوند خانواده ، مدرسه و جامعه در ابعاد مسایل دینی ، اجتماعی و اقتصادی
ساخت پرسشنامه به رشد متعادل فرهنگی ، اجتماعی و اقتصادی در محاق توسعه ای لجام گسیخته
نتايج پرسشنامه در مورد توسعه پايدار شهر تهران
نانوشته های خوانده نشده - نتايج پرسشنامه در مورد توسعه پايدار شهر تهران - پيش زمينه های قابل
جغرافیای اقتصادی و اهمیت آن در (برنامهریزی)توسعه
مدیر 123 - جغرافیای اقتصادی و اهمیت آن در (برنامهریزی)توسعه - تجاری - مدیر 123
عوامل موثر بر جذب مشتری در بانک ها - دانلود
کتب توسعه اقتصادی . نقش را در جذب مشتری ایفا می کنند از روش پرسشنامه ای استفاده
مختصري در باره اقتصاد آموزش
ساخت پرسشنامه آنچه مسلم است، دو منبع طبیعی و انسانی عناصر اصلی موجد توسعه اقتصادی و
میزان تاثیر صنعت قالی بافی در توسعه اقتصادی روستا
بزرگترین سایت دانلود پایان نامه و پروزه - میزان تاثیر صنعت قالی بافی در توسعه اقتصادی روستا
193- پرسشنامه رساله دکتری با عنوان بررسی آثار اقتصادی تحقیقات بادام در ایران
گروه پژوهشی اکینچی - 193- پرسشنامه رساله دکتری با عنوان بررسی آثار اقتصادی تحقیقات بادام در
بررسی عوامل موثر بر توسعه فیزیکی شهرهای کوچک
در این پژوهش پرسشنامه ای در رابطه با 1- رابطه همبستگی بین وضعیت عوامل اقتصادی و توسعه
برچسب :
پرسشنامه توسعه اقتصادی