مصاحبه اختصاصی خبرگزاری ورزش ترکمن صحرا با فرهاد قائمی
-فرزند چندم خانواده اید.؟
چند خواهر و چند برادر.؟
فرزند پنجم خانواده 4تا برادر و 3 تا خواهر.
-چی شد که به والیبال علاقه مند شدین.؟
(با خنده) والیبالیست نمیشدم جای تعجب بود، ورزش اول شهر ما والیباله و به همین خاطر همه دوست دارن والیبالیست بشن.
-از چه سنی والیبال رو شروع کردین.؟
یادمه از دوران پنجم ابتدایی تو کانون ها شرکت میکردم و اولین مربی والیبالم هم که تو کانون ثبت نام کردم آقای نافعی بودند.
-موقع سرویس زدن توپ رو میبوسین یا چیز خاصی زمزمه میکنین.؟
قضیه شما و توپ چیه.؟
بوسش که نمیکنم. بعضیا اینجوری فکر میکنن. ولی اینجوری نیست. من با این حرکت بیشتر تمرکز میگیرم و راحتتر میتونم سرویسمو بزنم.
-از اونجایی که با تیمهای خیلی بزرگی بازی میکنین و تیمها هم متفاوتند، میخوایم بدونیم قبل از بازی چطور خودتونو از نظر ذهنی آماده میکنین.؟
خوب ما نسبت به تیم های دنیا آشنایی کامل رو داریم. قبل از بازی با تیم ها، هم آنالیزورهای تیم و هم کادر فنی بازیکن های حریفو به خوبی آنالیز میکنن و نکات قوت و ضعفشونو به ما انتقال میدن و ما در مورد کارهایی که در زمین باید بکنیم فکر میکنیم.
-فوتبالی هستین یا نه؟
چه تیمی.؟
ایرانی-خارجی.؟
تورنمنتهای والیبال اینقدر زیاده که از فوتبال و حتی ورزشهای دیگه خیلی دوریم. ولی خوب بازی که حساس باشه اگه تایم استراحت داشته باشیم نگاه میکنم.
نگفتین ایرانی کدوم تیم.؟
گرچه طرفدار هیج کدوم از تیمای پایتختمون نیستین، ولی خارجی طرفدار کدوم تیم هستین.؟
رئال یا بارسلون.؟
طرفدار تیم خاصی نیستم، ولی خوب مخصوصا الکلاسیکو بازیهایی که در لیگ اسپانیا برگزار میشه یا همین بازیهای حساسی که توی ایران برگزار میشه و بستگی به تایم استراحتمونم داره. چون بیشتر بازیهای لیگ ایران به تایم تمرینمون میخوره ولی بازیهای اروپایی مثل الکلاسیکو چون تقریبا حدود 9 ، 10 شب پخش میشه احتمال داره ببینیم.
به جز والیبال اخبار چه رشته های ورزشی دیگه ای رو پیگیری میکنید یا چه ورزش دیگری رو دوست دارین.؟
الان همه فکرمون رو والیباله، تایمی هم نداریم که از رشته های دیگه باخبر بشیم. ولی توی بازیهای آسیایی اینچئون اخبار بازیهای دیگه به دستمون میرسید و حتی ورزشکاران با هم ملاقات داشتن و با هم آشنا میشدن و این تورنومنت از این بابت خیلی خوب بود و توی این دیدار ها از سختیها و آسونیهای کار هم برای هم میگفتیم.
-اهل خرید هستین.؟
لباس هاتونو خودتون انتخاب میکنید.؟
بیشتر خریدهامون رو تو مسافرت هایی که میریم انجام میدیم و از چیزی هم که خوشمون بیاد خوب میخریم.
-چه رنگی رو دوست دارین.؟
آبی رو ترجیح میدم، اما نه اینکه به خاطر تیم خاصی باشه از رنگ آبی خوشم میاد و احساس آرامش خاصی بهم میده.
-غذا درست کردن بلدین.؟
چه غذا هایی.؟
به غذا درست کردن که خیلی علاقه دارم یا دست پخت خودمو بخورم، حتی تو خوابگاه یا جاهای دیگه هم که هستیم. ولی خوب وقتش نشده. اون روزهایی هم که استراحت میکنم اینقدر کار دارم که نمیتونم پیش مامانم باشم که غذا درست کردن رو بهم یاد بده و خوب باید جور خودمونو بکشیم و تو خوابگاه از گشنگی... (خنده)
-چکدرمه هم بلدی درست کنی.؟
نه چکدرمه سخته و فوت و فن خودشو میخواد. تجربه میخواد. یه هفت هشت باری باید غذا رو بسوزونی که یاد بگیری.
-اهل سفر هستین؟
کدوم سفر تیم ملی رو خیلی دوست داشتین و خوش گذشت.؟
خیلی دوست دارم با دوستان خودم مسافرت کنم. الان چند ساله داریم تیمی سفر میکنیم. خارج از محدوده تیمی خیلی دوست دارم سفری داشته باشم. ولی خوب وقتش نیست. شش ماه تو لیگیم و شش ماه تو بازیهای تیم ملی. سفرای تیم ملی همشون خوب بودن و همشون خاطرات خاص خودشو داشت و کره آخرین تورنومنت هم انقد خسته بودیم وقتی که طلا گرفتیم اون سفر هم لذت بخش شد.
-رشته ی تحصیلی در دبیرستان.؟
تحصیلات دانشگاهی دارین.؟
رشته تحصیلیم تو دبیرستان علوم انسانی بود. تو مقطع دبیرستان به مشکل برخوردم، چون اونجا بود که والیبال رو به صورت حرفه ای شروع کردم. چون قبلا بازی میکردیم و منتخب استان بودیم ولی مقطع دبیرستان بود که احساس کردم میتونم توی والیبال موفق بشم ولی با این وجود سال اول رو خوندم و سال دوم بود که به باشگاه صنام رفتم و تست دادم و انتخاب شدم و یک سال برای صنام بازی کردم که وقفه زیادی بین دبیرستان و دانشگاه افتاد و سالی که در هاوش بودم وقت استراحتی پیدا کردم و پیگیر کارهای درسیم شدم و موفق شدم مقطع دبیرستانم رو کامل کنم. امسال هم تو دانشگاه آزاد گرگان ثبت نام کردم و خداروشکر همه چیز خوب پیش میره و دوست دارم که یک ورزشکار تحصیل کرده باشم.
-میخوایم تصوری از اردوی تیم ملی داشته باشیم. فرض کنید الان در اردوی تیم ملی هستین صبح بیدار شدین و فردا شب بازی دارین، این زمان براتون به چه شکل میگذره.؟
روزهای بازی فکر کنم یکی از اون روزهایی هست که خیلی درگیریم. صبح باید بیدار بشیم، صبحونه رو به موقع بخوریم و بعد باید بریم سر تمرین، از تمرین برمیگردیم و یک تمرین سبک میکنیم و مروری میکنیم تو کارهای تکنیکی و تاکتیکی. برمیگردیم دوباره هتل و بعدشم میریم جلسه آنالیز و بعد جلسه ناهار و دو سه ساعت استراحت و یک خواب سبک که خستگیمون در بره و یه عصرونه میخوریم و بعد میریم سر بازی و...
-به نظرتون چرا با این که بازیکن های تیم ملی از لیگ های اروپایی پیشنهاد دارن ولی بازم ترجیح میدن تو ایران بازی کنن.؟
لیگ ایران از لحاظ کیفی سطح بالایی داره. شاید بعضی ها لیگ ایتالیا یا دیگر لیگها رو مثال بزنن. حتی بهترین بازیکناشون توی لیگ ایران بازی میکنن. لیگ ایران خیلی سخته. از لحاظ مسابقات اینو میگم که سطح مسابقات بالایی داره و هیچکس نمیتونه پیش بینی کنه کدوم تیم قهرمان میشه و از همه لحاظ از جمله امکانات بهتر از جاهای دیگه است و از نظر مالی هم برابری میکنن باهم تقریبا.
-به رانندگیتون از 0 تا 20 چند میدین.؟
بیست میدم. چون زیاد تند نمیرونم. در شرایط خاصی هم که بخوام تند برم طوری رانندگی میکنم که در عین حال بتونم ماشینو کنترل کنم و تو رانندگی ریسک نمیکنم.
-جریمه هم شدی تا حالا.؟
بعضی وقتها. جریمه هم طوری نبوده که خلاف کاری رو انجام داده باشم، ولی خوب شیطنتهایی میشه مث جای پارک و ...ولی نه زیاد جریمه نشدم.
-به نطرتون کدوم اخلاق شهریوری ها رو بیشتر دوست دارین.؟
هر کدوم از افرادی که تو ماه خاصی به دنیا اومدن شرایط خاص خودشونو دارن، ولی من سخت کوشی شهریوریها رو خیلی دوست دارم.
-اخلاق خوبتون.؟
دلم میخواد با همه مثل خودشون باشم، بستگی به اون موقعیتی که باشه و محیطی که توش هستم خودمو تطبیق میدم. یه جوری رفتار میکنم که همرنگ اونجا باشم.
-اخلاق بدتون.؟
اخلاق بدم!!! اخلاق بدم! (o_0)
اخلاق بدم اینه که سر یه قرار ساعت 4 بشه 4:05 من نمیتونم خودمو کنترل کنم و رو وقت خیلی حساسم و بدقولی و دروغ رو نمیتونم تحمل کنم.
-یک خاطره ی شیرین از دوران بچگیتون. بازی گوشی هایی که میکردین.؟
یک بار من و داداش کوچیکم فرید و پسرخاله ی بزرگم محمد و داداشش فرزاد و پسرداییم یاشار داشتیم گل کوچیک بازی میکردیم.حالا فوتبال تموم شده بود ما هم همین جوری داشتیم واسه خودمون همینجوری سنگ پرت میکردیم. فرزاد کنار در بود من میخواستم یه جای دیگه رو بزنم .این سنگه رفت خورد به سر فرزاد... (خنده) مامانشم بود. خالم پرسید چی شده! منم گفتم دادش بزرگش یه سنگ انداخت (خنده) محمد گفت من کی زدم!!!؟ من نزدم. آخرش هم اعتراف کردم که من زدم و ... (خنده)
-یکی از خاطرات شیرین تو تیم ملی.؟
خاطره....!! یکی از خاطرات خوب تیم ملی بر میگرده به بازی با چین (نوجوانان 2007 در مکزیک) بازی فینال بود ورزشگاه پر. ماهم نوجوان بودیم و تجربه ی چنین بازی هایی رو نداشتیم. ادریس یه سرویس تاکتیکی زد. با همین سیستمی که ادریس پیاده کرد ما قهرمان جهان شدیم....
-پیش بینیتون برای المپیک برزیل.؟
والیبال ورزشیه که نمیشه پیش بینیش کرد. خب الان نمیشه گفت الان چون حریفهای ما همینهایی هستن که حریف اصلی ما بودن و ما الان خوب کار کردیم... ما الان قهرمانیم. خب اولین گاممون گرفتن سهمیه ی المپیکه. خب باید بریم ببینیم با چه تیمهایی همگروه میشیم. چون جو المپیک و شرایطش با بازی های دیگه فرق میکنه. باید ببینیم چی میشه.
-آقا فرهاد نظر شما در مورد استقبالی که مردم تو گنبد از شما کردن چیه.؟
مردم گنبد همیشه ما رو شرمنده کردن و در هر شرایطی میومدن استقبال میکردن. یا پیغام هایی که میدادن. نمیدونم چه جوری جواب زحماتشونو بدم... من خیلی دوست داشتم امسال گنبد باشم. جا داره واقعا ازشون تشکر کنم ولی تنها کاری که میتونیم بکنیم اینه که با پیروزی هایی که میاریم دل این عزیزانو شاد کنیم. شاید اینجوری بتونیم یه قسمت کوچیکی از این محبت این عزیزانو جبران کنیم.
-الان همین هواداران دوست دارن شما گنبد بازی کنی، اولویت شما چیه.؟
میری پیکان.؟
گنبد میاین.؟
کدوم.؟
من باعث افتخارمه که بیام تو شهر خودم بازی کنم. شهری که واقعا قدمت والیبالی زیادی داره. افتخار هر کسی هست که تو این شهر بازی کنه. الان بستگی داره به رایزنی های مسئولین. اگه رضایت نامه از باشگاه پیکان بگیرن که من با دل جان بازی واسه گنبد میکنم. اگه درصدی نتونستن خب من بازیکن تیم پیکانم و مطمئن باشین همه ی تلاشمو میکنم که تیمم بهترین نتیجه رو بگیره.
-در استقبال اخیر مردم گنبد یه کار جالب انجام دادن که یه اسب ترکمن رو بهتون هدیه دادن، با این اسب چه کار کردین.؟
کجا بردینش.؟
جا داره ازشون تشکر کنم. واقعا سورپرایزم بود. خیلی خوشحال شدم. خودمم دلم میخواست یه اسب داشته باشم. اسبی هم که دادن واقعا اسب خوبی بود. بازم ازشون تشکر میکنم و براشون آرزوی موفقیت میکنم. خب این اسبو گذاشتیم داخل اسطبل تا ببینیم چی میشه.
-آقای قائمی، اغلب چهره ها و آدم های معروف تو شبکه های اجتماعی مثل اینستا گرام و غیره عضو میشن، شما چرا عضو نمیشین.؟وقت ندارین یا چیز دیگه ای هست.؟
من به استراحت بعد تمرین و قبل تمرین خیلی اعتقاد دارم. چون تمرین که میکنم تمام تلاشمو میکنم که تو همون تمرین بهترین عملکردمو نشون بدم و باید بین دو تایم تمرین استراحتمو بکنم. وقتشو واقعا ندارم که بخوام مدیریت کنم و اینجور چیزهارو یا عضو بشم. خب اگه وقت آزاد داشته باشم چرا که نه... ولی چون خیلی درگیر ورزش و والیبالم. به همین دلیل وقعا برام سخته که عضو شبکه های اجتماعی بشم.
-نظرتون درمورد فعالیت مردم گنبد که از باشگاه پیکان خواهان اجازه ی حضور مجدد شما در گنبد رو داشتند و امضا جمع کردن روی بنر ها چیه.؟
من کره بودم، اینها رو دیدم و بغض کردم. وقتی این عکس ها و فعالیت های مردمو دیدم و اون استقبال مردم که در عرض یک روز 5000 امضا جمع کردن و چون رسانه ای شده بود بازیکنها دیدند و تعجب کرده بودن... چون 5000 تا در عرض یک روز خیلیه. حتی کواچ هم که اینو دید خیلی براش جالب بود این صحنه.
-یکی از آرزو هاتون.؟
من آرزوم اینه که تو شهر خودم بازی کنم و قبل بازی یا وقتی از سالن میام بیرون کنار خانوادم باشم و از همه مهمتر اینکه تو شهر خودم کنار مردم خودم باشم. من که والیبالمو مدیون مردم این شهر هستم، آرزومه در کنار اونها باشم، ولی خب ما مردم گنبد به یک چیز اعتقاد داریم و اون قسمته. حالا ما تلاشمونو میکنیم بهترین انتخوابو داشته باشیم. ایشالا یه جور باشه که هم موفقیت واسه ورزش ما باشه هم واسه ورزش گنبد.
-ماه رمضون امسال که خودت تو آق قلا حضور داشتی و حدود 4 برابر ظرفیت سالن تماشاگر اومد، نظرتون در مورد اون تماشاگرا چیه.؟
همانطور که میدونین مردم آق قلا والیبال دوستن و همچنین بازیکنهای زیادی رو در سطح ملی و باشگاهی دارن و بازیکنهای بزرگی هم داشتن که اگه بخوام اسم ببرم یکی دوساعتی همینجوری باید اسم ببرم. یاد اون روزهایی افتادم که تعریف میکردن که سالن نقی پناهی پر شد و تا لب خط هم اومدن. من خودم از نزدیک ندیده بودم و فقط عکس هاشو دیده بودم. تو بازی هم که بودم یاد اون تعریفها می افتادم. خیلی دوست داشتم چنین چیزیو تجربه کنم. واسم واقعا جالب بود. جا داره که ازشون تشکر کنم به خاطر حضورشون و اون نظمی که سعی میکردن رعایت بشه. هدف ما هم این بود که با مردم و ورزشکارها دور هم باشیم که از این بازی هایی که میشه لذت ببریم.
-آقا فرهاد، بیشتر چهره ها سعی دارن تو انزار عمومی شرکت نکنن، ولی ما میبینیم شما خیلی راحت با هوادارانت داری ارتباط برقرار میکنی. چه حسی داری وقتی با هوادارانت رفت و آمد داری.؟
خب ما هرچی داریم از مردم داریم و بعضی وقتها باهاشون صحبت میکنیم. اغب میگن براتون دعا میکنیم تو بازی ها موفق باشین. واقعا دعای این عزیزان همیشه پشت ما بوده و همیشه حمایت کردن چه میبردیم و چه میباختیم. سعی میکردن دلداری بدن و میدونستن ما تمام تلاشمونو میکنیم که بهترین عملکردو داشته باشیم.
-حالا من یک کلمه میگم چیزی که به ذهنتون میرسه رو در یک کلمه یا جمله کوتاه بیان کنید.؟
-ایران:
سرزمینم.
-سرود ملی:
افتخار ایران.
-3.2.1 که میگین موقع بازی ها:
شروع کار.
-آهنگ:
لایت.
-درس:
...درس؟!...(مکث) درس؟! معلم (البته با تقلبی که مصاحبه کننده دادن جواب داد).
-ریاضی:
هیچ وقت توش خوب نبودم (خنده).
-چمدون:
مسافرت.
-گنبد:
عشق من.
-داورزنی:
پرتلاش.
-خوشخبر:
دوست داشتی.
-ولاسکو:
(مکث) با تجربه.
-کواچ:
با انگیزه.
-مربی کره ای، پارک:
کارت قرمز (خنده).
-میرزاجانپور:
داداشم.
-سید:
(مکث) سید! (مکث) سید!.....دفاع.
-معروف:
جاخالیهاش.
-برج قابوس:
نماد گنبد.
-سربازی:
دوران شیرین.
-جاده ی تهران گنبد:
(مکث) خیلی طولانیه.
-ترافیک:
اعصاب خورد کنی.
-اعصاب:
جان!!!
-ببخشید اسب:
(خنده) دوست داشتنی.
-ازدواج:
انتخاب....
چی بگم؟!
انتخاب خوشبختی و بدبختی.
-فرزند:
(مکث) فرزند! لذت زندگی.
-مراسم صبحگاه مدرسه:
شروع پر انرژی.
-یکی از آب میوه ها، مثلا آب سیب:
آب انارو بیشتر دوست دارم.
-طرفدار:
سرمایه ی اصلی.
-شبکه های اجتماعی:
(مکث) رابطه ی بین ورزشکار و مردم.
-معلم تاریخ دبیرستان بودم:
(مکث) اینو نمیتونم تو یه جمله بگم.. این که مثلا یکی علاقه مند به تاریخ باشه وقتی رفت دانشگاه دلش میخواد پیگیری کنه ک ببینه معلمت چه کتابهایی رو بهت معرفی کرده بود، دلت میخواد بری اونها رو مطالعه کنی خصوصا تاریخ ایران. چون من خودم به تاریخ خیلی علاقه مندم دلم. میخواد بیشتر در مورد تاریخ ایران بدونم یا مطالعه کنم.
-خیلی ممنونم که وقت گرانبهاتونو در اختیار ما گذاشتین .... بعلاوه یک یه چیز دیگه.! ... وضعیت تاهلتونو مشخص کنید. بعدشم به صحبت پایانیتون بپردازین.
خب من الان مجردم و حالا بعضی ها میگن که آره فرهاد قائمی نامزد کرده یا از این جور چیزها که به گوش خودمم رسیده..(خنده) اصلا چنین چیزی نیست. مجردم. نه نامزد دارم و نه به کسی قول دادم. تعهدی ندارم... هنوز در فکر ازدواج نیستم. چون موقعیتشو ندارم و تمام فکر و ذکرم والیباله. چیزی که الان هستم برام کافی نیست و دلم میخواد به هدف های بزرگتری برسم... اگه شرایط خوب شد یکی دوسال آینده هم نه چندین سال دیگه. اگه شرایط خوب شد و موقعیتش پیش اومد شاید ازدواجم بکنم. الان چنین چیزی یک درصد هم تو دهنم نیست و همه ی فکر و ذکرم والیباله.
-خیلی ممنون ک وقت گرانبها تونو در اختیار ما گذاشتین
خواهش میکنم.
-انشاا... موفق باشین
پایان....
طراحان سوالات: خبرگزاری ورزش ترکمن صحرا و خبرگزاری ورزش والیبال و سایت بامپوش گنبد.
مصاحبه کننده: حامد دایی.
ویرایش وتنظیم: نوشین و آیسا.
با تشکر از دوستان و هوادارانی که ما را برای هرچه بهتر شدن این مصاحبه یاری کردند.
تصاویر و همچنین فایل صوتی این مصاحبه در لینک زیر:
http://turkmensport.ir/Forum/Catgory/87/Post/158
مطالب مشابه :
آموزش تست و عیب یابی قطعات تلویزیون
نمایندگی مجاز در تلویزیونهای صنام گاهی این اشکال دیده تعمیر گاه صوتی و تصویری نوین
لینک دات آی آر
نمایندگی لودسلها شرکت صنایع الکترونیک ایران تولید کننده وسایل صوتی و تصویری صنام
مصاحبه اختصاصی خبرگزاری ورزش ترکمن صحرا با فرهاد قائمی
گزارش تصویری : دوم بود که به باشگاه صنام رفتم و تست دادم و انتخاب فایل صوتی این
برچسب :
نمایندگی صوتی تصویری صنام