حيوانات- دكتر اسماعيل كهرم: عليخان شكارچي مهمان خود را دعوت به سكوت كرد. جلوپلاسي را روي زمين پهن كرد پتويي روي آن انداخت و به مهمان گفت شما بخواب من بيدارت ميكنم.
مهمان سرهنگ گلداسميت (Gold Smith) بود. او چند بار با سردار شمشير زن شرق، لطفعليخان زند ديدار كرده بود در اوج و حضيض زندگي خان يكي دو بار در كاخ حكومتي و يكبار هم زير چادر، بعد از فرار او از لشگر آقامحمدخان، در دل صحرا.
اين بار او براي شكار به حوالي يزد رفته بود. مناطقي كه اكنون كالمند و بهادران ميگوييم و منطقه بافق و نيز مهرويه از شكارگاههاي سابق يزد محسوب ميشدند. در اين استان همچنين مناطق درهانجيل و نيباز، نايبندان طبس، كوه بافق و سياه كوه هم قرار دارند كه اكنون حفاظت ميشوند. ولي در روزگار پيشين محلهاي شكار با اهميت استان و ايران به حساب ميآمدند.
سرهنگ به خواب رفت. هنگام سحر عليخان او را از خواب بيدار كرد. گله شكار نزديك آبشخور ميآمدند. سرهنگ تفنگ بلژيكي خود را آماده كرد. اين تفنگها گلولهزني بودند و آن روزها هر كسي توانايي داشتن آنها را نداشت. وقتي كه «گلداسميت» نشانه رفت و خواست يكي از جانداران را بزند عليخان ممانعت كرد و گفت ماده را نزن، نشانه دوم هم رد شد، يك كره جوان بود، همينطور ماده حامله... خلاصه عليخان با يك نر پير موافقت كرد و ماشه را چكاند.
عليخان سرهنگ را مجبور كرد آنقدر صبر كند تا گله سيراب شوند، پس از تيراندازي پراكنده نشوند و تشنه بمانند. جانوري كه شكارچي و راهنما در پي آن بودند گورخر بود. اين جانوران در گذشته در ابرقوه و هرات در يزد حضور داشتند. همينطور در مناطق كويري ايران مانند سمنان، شاهرود، دشتهاي كلاه قاضي در اصفهان، دشتهاي استان كرمان و نيز در فارس و حتي سرخس در استان خراسان.
گورخر به خاطر عشق و علاقه بهرام گور به شكار اين جاندار زبانزد خاص و عام در ايران است و از جانداران وحشي است كه بين ايرانيان شهرت كامل دارد.
منطقه بهرام گور
به خاطر دارم حدود 30 سال پيش به منطقه حفاظت شده «بهرام گور» در فارس رفته بودم. يكي از بچههاي شكاربان قديمي (اكنون به آنان محيطبان گفته ميشود) راهنماي من بود. عجب جايي است اين منطقه بهرام گور؛ منطقهاي با وسعت بيش از 400هزار هكتاركه در استان فارس قرار گرفته است و وقتي قدم به آن ميگذاري حس ميكني كه اين منطقه از زمان بهرام گور تغييري نكرده است و حتي خيال ميكني كه بهرام گور را ميتواني ببيني كه در تعقيب يك گله گورخر است.
شايد در زمان بهرام گور، شكار گورخر با اسب و تير و كمان يا كمند كاري لذتبخش و تفريحي شاد و خرم بوده ولي اكنون كه با تفنگهاي تلسكوپدار از فاصله يك كيلومتري حيوان را شكار ميكنند. بعد از تير خوردن حيوان 250 كيلويي مانند كوهي به زمين ميافتد و نه لذتي در آن است و نه هيجاني.
به 30 سال پيش باز ميگردم، وقتي كه با همكارم به بهرام گور رفتم لندرور را متوقف كرديم و دوربين كشيديم. همكارم نقطهاي را نشان داد و گفت «اونجا هستند.»هر چه نگاه كردم گورخري نديدم. باز هم دقت كردم، باز هم نديدم: خلاصه علاوه بر تازه كار بودن من گورخرها هم در محيط خود در پناه تپه به خوبي استتار كرده بودند. رنگآميزي بدن آنها كاملاً منطبق با محيط اطراف است، رنگ پشت زرد متمايل به نارنجي است. زير بدن، پهلوها و كفلها سفيد مايل به زرد است.
در طبيعت 2 رنگ بودن جانداران در طيف وسيعي از جانوران خشكي و ابي مشاهده ميشود. تا آنجا كه ميدانيم دليل اين امر استتار جاندار از بالا و پايين است يعني حتي وقتي كه مثلاً گورخر غلت ميزند و يا كوسهاي را از بالا يا پايين نگاه ميكنيد، تفاوت رنگ موجب استتار جاندار ميشود. گورخر نياز به اين استتار دارد زيرا تنها انسانها به دنبال شكار اين حيوان نيستند اغلب جانواران درنده كه در زيستگاه همانندي با گورخر زندگي ميكنند نيز طالب اين طعمه لذيذند.
دشمنان گور
گرگها به طور دستهجمعي به گورخر حمله و با صبر فراوان او را تعقيب ميكنند. گورخرها قهرمان دوي استقامت در ميان جانداران صحرا هستند. آنها ميتوانند حتي مسافتهاي بعيد را با سرعت حدود 50 كيلومتر در ساعت طي كنند.
گرگها نيز در اين مسابقه زياد عقب نميمانند. در موقع تعقيب پيرها و كرهها بيشتر در معرض خطر قرار ميگيرند. طبيعت راه خود را ميداند و ميداند كه چگونه جمعيت را سرپا و شاداب و زنده نگهدارد. ما انسانها بيتفاوت همه را با يك چشم نگاه ميكنيم و به گلوله ميبنديم. مجموعه عوامل طبيعت ميدانند كه از جانوارن چگونه برداشت كنند تا جمعيت آنها هميشه پايدار بماند و گذشتگان ما نيز ميدانستند.
برخورد عليخان با سرهنگ (كه در خاطرات گلد اسميت مندرج است) نشانگر بينش عميق او نسبت به اهميت تكتك افراد يك گله است. ميگويد كه مفهوم توسعه پايدار و يا برداشت پايدار مفهومي غربي است؟ من فكر ميكنم گاهي به جاي آنكه به غرب نگاه كنيم بهتر است كه به گذشته بنگريم و يا به گفته دوست عزيزي، به عمق نگاه كنيم.
پاسخ مسائل امروز را بهتر دريابيم. شكارچي امروزي نميتواند از رفتار عليخان درس بياموزد و به طرف هر جانوري تير بيندازد. آن همه رفتار پسنديده كه در رفتار شكارچيهاي قديم بود در وجود شكاركشهاي امروز گمشده و اثري از آن نيست!
گورخر كه روزي روزگاري در هندوستان، افغانستان و منچوري و تركمنستان ديده ميشد اكنون در تركمنستان و ايران فقط ديده ميشود. از گلههاي عظيم گذشته كه در فارس، كرمان، يزد، سمنان و كويرهاي اطراف ورامين و قزوين حضور داشتند اكنون فقط حدود 400رأس در منطقه بهرام گور، ورامين و سرخس باقي است. كاهش جمعيت اين جانور در اثر شكار بيرويه، تعقيب با موتورسيكلت، اتومبيل و اشغال آبشخورها و نيز چراي بيرويه بوده است و اين كاهش همچنان ادامه دارد.
ويژگي هاي گور
گورخر روزها معمولا فعاليت ميكند صبح زود شروع چرا مينمايد و امنيت را در حضور در گله ميبيند. در داخل گله اغلب يك نر با چند ماده و كره گور مشاهده ميشود. نرها رهبري گله خود را به عهده دارند. نر مسئله برخورد با دشمن و يا جنگ و جدال نرهاي ديگر را به عهده دارد، امنيت خانواده خود را تامين ميكند و در عوض مادهها و كرهها از او تبعيت ميكنند، چنين رفتاري را در خانواده شيرها ميتوان مشاهده كرد.
وظيفه شير نر حفاظت از مادهها و تولههاست و تمام وقت شير نر، صرف دفع مهاجمان ميشود. با اين تفاوت كه اولاً تهيه غذا يعني شكار توسط شير ماده صورت ميگيرد و ثانياً مدت حكومت شير بر خانواده حدود 3 سال است و بعد از آن احتمالاً فرزند نر و يا يك نر ديگر در نبردي سهمگين، نر خانواده را مجروح، مقتول يا فراري ميدهد و خود جاي او را ميگيرد.
تهيه غذا در گله گورخر به عهده مادهها است ولي نر غالب آنان را به دليل چراي مناسب راهنمايي ميكند. نرها بزرگتر از مادهها هستند و حدود 20/2 متر طول دارند و ارتفاع آنها حدود 140 سانتيمتر است و 250 كيلوگرم وزن دارند.
گورخرها حس بينايي، شنوايي و بويايي قوياي دارند. اين جانداران به آب وابستگي داشته و به خصوص در تابستانها اطراف آبشخورها هستند.
اوايل تير ماه و يا كمي زودتر عمليات جفتيابي و جفتگيري شروع ميشود. در اين هنگام ميان نرها جدال سختي درميگيرد كه با لگد زدن و گاز گرفتن خود را نشان ميدهد. جاي دندان حريف روي بدن، ران، ساقپا، گردن و يا دم حريف ديده ميشود و گاه حيوان دم خود را از دست ميدهد. نرغالب شايستگي خود را با شكست دادن حريف اثبات ميكند و حق جفتگيري و ادامه نسل و انتقال ژن خود را كسب ميكند.
مدت آبستني حدود يك سال است. مادر يك كره ميزايد. كرهها قسمت اعظم رشد خود را در رحم مادر انجام دادهاند و بعد از حدود يك ساعت به تعقيب مادر ميپردازند. در اوايل تولد، كرهها خيلي آسيبپذيرند و حتي روباهها و يوزپلنگها نيز همراه گرگها به آنان چشم دوختهاند. تلفات در نزد كرهها زياد است و تعداد كمي به سن بلوغ (3 سالگي) ميرسند.
گورها به ندرت ميتوانند هر ساله آبستن شوند ومعمولاً هر دو سال يكبار حامله ميشوند و ميزايند، در طبيعت تا حدود 45 سال عمر ميكنند.اما عمر آنها در باغ وحش بيشتر است، چون از آنان نگهداري و مواظبت ميشود.
كرههاي نر پس از حدود 6 ماه توسط پدر خود رانده ميشوند زيرا خطري براي رقابت با او به حسا ب ميآيند. هنگامي كه گورها در اسارت نگهداري ميشوند، پس از مدت كوتاهي بايد كرههاي نر جدا شوند در غير اين صورت توسط پدر كشته خواهند شد.غريزه ادامه نسل اينجا بر مهرو محبت پدري پيشي ميگيرد. از همين روي پس از آنكه كرههاي نر از شير گرفته شدند در محوطه جداگانهاي جداي از مرز نگهداري ميشوند.
جانوري بي دفاع
در حياتوحش هيچگاه دو جانور كاملاً مشابه يكديگر نيستند. گورخر جانوري است كه توقع خود را از محيط به حداقل رسانيده، از گياهان و علفهاي چوبي انرژي كسب ميكند و حتي از آب نيمه شور هم رفع تشنگي مينمايد. ولي از طرف ديگر مادهها هر دو سال يكبار زاد و ولد ميكنند، آن هم فقط يكقلو ميزايند.
تعداد كرههايي كه به سن بلوغ ميرسند بسيار ناچيز است زيرا انواع شكارچيان مانند پلنگ، گرگ، يوز و حتي روباه و شغل به آنها حمله ميكنند البته مادر دفاع جانانهاي در مقابل شكارچي اعمال ميكند ولي در مقابل گله گرگها شانس حفظ نوزاد خود را ندارد.
با توجه به نقاط ضعف فوق ميبينيم كه گورخر طبيعتاً جانوري حساس است كه بدون وسيله دفاعي در مقابل جانوران و انسان شكارچي قرار گرفته است و اگر به همين منوال پيش رويم فقط در باغوحش تهران بايد اين همه زيبايي را تحسين كنيم بايد بدانيم كه گورخر مانند قرقاول نيست كه چندين تخم بگذارد و شانس توليدمثل خود را بالا ببرد ما انسانها بايد ياد بگيريم كه فضاهاي وسيعي را براي جانوران ديگر كنار بگذاريم تا در كنار توسعه شهرها احداث جادهها و به زيركشت بردن زمينها حرمت شكلهاي ديگر حيات را نگه داريم.
كويرهاي ايران بدون گلههاي گورخر مانند حلقه انگشتري هستند كه نگين آن گم شده باشد. همه فرمهاي حيات زيبا هستندو وجود آنها لازم است در غير اينصورت اينان خلق نميشدند. داستان حضرت نوح را به خاطر داريد حيات در روي زمين به كليه جانوران نيازمند است. گورخر يك حلقه زرين از زنجيره ارزشمند حيات است و بايد در ايران حفظ شود.
منبع : همشهری آنلاین |