اخوان ثالث
قصه ی شهر سنگستاندو تا کفتر
تفسیر کلمات : شعر از ساختی روایی<?xml:namespace prefix = o ns = "urn:schemas-microsoft-com:office:office" /> برخوردار است؛ چنانكه نام « قصه » نیز بر آن است.قصهای كه راوی با توصیفها و گفتگوهای خود آن را روایت میكند. وزن عروضی شعر « مفاعیلن مفاعیلن ... » ( بحر هزج نیمایی ) است كه ضربآهنگ تفكربرانگیز آن خواننده را به اندیشیدن درباره درونمایه شعر وا میدارد. زبان شعر, زبانی كهنگراست؛ و واژههایی مانند ستان, خفتنگاه, ورجاوند و ... نشان از باستانگرایی شاعر دارد. عناصر اسطورهای در این شعر فراوانند و نام پهلوانان باستانی و آیینهای كهن ایران بارها تكرار شدهاند. نمادگرایی شاعر نیز به روشنی نمودار است. نمادهایی همچون شهریار, شهر سنگی, طلسم شدگان, مناسك و آیینی كه شهزاده به جا میآورد و پاسخ غار همه نمادین و رمزآمیزند. رمزها و نمادهایی كه به هنگام خوانش و تفسیر شعر, از آنها نیز سخن خواهیم گفت. از آنجا كه در این شعر, عناصر اساطیری بسیاری به كار رفته, و از پهلوانان اسطورهای و همچنین نمادهای آیین زردشتی نام برده شده, دریافت درست شعر, منوط به شناخت این اجزا و عناصر است؛ از اینرو بااشاره به نامها و نمادهای اساطیری شعر, از آنها سخن میگوییم.
بهرام ـ بهرام ورجاوند: باور به ظهور منجی موعود, یكی از اصول آیین زردشتی است. بنا به باور پیروان آیین زردشت – كه به دور زمان قائلند وعمر جهان را به چهار دوره سه هزار ساله تقسیم میكنند - در سه هزار سال آخر, سه منجی به فاصله هزار سال از یكدیگر ظهور میكنند؛ كه به ترتیب هوشیدر (اوشیدر) هوشیدر ماه (اوشیدر ماه) و سوشیانس (سوشیانت) نام دارند. و گاه هر سه منجی را – به مجاز « سوشیانت » مینامند. پیروان آیین مزدیسنا معتقدند كه در پایان جهان و پیش از رستاخیز, سوشیانس – آخرین منجی – ظهور خواهد كرد. بنا به روایتی به هنگام ظهور سوشیانس, و به روایتی دیگر در زمان ظهور هوشیدر ( نخستین منجی ) پادشاهی دادگر از نژاد كیانیان به نام بهرام و با لقب ورجاوند ( = ارجمند ) بر سر كار میآید كه جنگ آوران و دلیران به او میپیوندند. او منجی را در دادگری یاری میدهد و ایران را آباد میكنند.
گیو, توس : پیروان آیین زردشتی بر این باورند كه « كیخسرو » ( سومین پادشاه از سلسله كیانیان ) و یارانش ( گیو, گستهم, فریبرز, بیژن و توس ) – كه در برف و توفان كوهستان ناپدید شدهاند– نمردهاند؛ بلكه جاودانه شدهاند و در روز رستاخیز, به همراه سوشیانت ظهور میكنند و به یاری یكدیگر بر اهریمن چیره میشوند.
انیران: « انیران » یعنی بیگانه و غیر ایرانی. ( أ + ن + ایران ) در زبان اوستایی و پهلوی ( أ ) نشانه نفی است و بر سر اسم میآید و آن را منفی میكند. هنگامی كه اسم با ( أ ) شروع میشود, برای آنكه دو همزه كنار هم قرار نگیرند, یك ( ن ) بعنوان میانوند ( نون وقایه ) بین آن دو قرار میگیرد.
درفش كاویان: این درفش, بیرق ایران از روزگار كهن تا پایان دوره ساسانی است؛ و بیشتر راویان آن را به كاوه آهنگر نسبت میدهند. در زمان پادشاهی ضحّاك, هر روز دو جوان ایرانی را قربانی میكردند تا مغز آنها خوراك مارهایی شود كه بر شانههای ضحاك روییده بودند. هنگامی كه نوبت به دو پسر كاوه آهنگر رسید, بر ضحاك شورید. او پوستی كه پیشبند آهنگریاش بود – بر سر نیزهای كرد و مردم را به یاری فراخواند و با همراهی فریدون, ضحاك را به زیر كشیدند. فریدون این پرچم را به فال نیك گرفت و به آن گوهرهای زیادی آویخت. این درفش تا زمان یزدگرد ( آخرین پادشاه ساسانی ) در خزانه ایران بود؛ تا اینكه در نبرد مدائن یا قادسیه به دست مسلمانان افتاد و آن را نزد عمر بن خطّاب بردند. او دستور داد كه گوهرهای درفش را بردارند و خود آن را بسوزانند.
زال زر – سیمرغ : زال – فرزند سام – پدر رستم است. هنگامی كه زاده شد, چهرهای سرخ و مو, ابرو و مژههایی سفید رنگ داشت. ( زال به بیماری مادرزادی دچار بود كه امروزه « زالی – آلبینیسم » نامیده میشود. گفتنی است كه « زال » و « زر » ریشه اوستایی دارند و هر دو به معنی «سپید و سپید موی» هستند. سپید مویی زال, سبب شد كه او را دیوزاد و بدشگون پندارند. از اینرو سام فرزند خود – زال – را به كوه البرز برد و آنجا رها كرد. سیمرغ كه در پی یافتن غذا برای جوجههایش بود, زال را یافت و به آشیانهاش برد و او را پرورش داد. سام پس از سالها در پی رؤیایی كه در خواب دید, از زنده بودن زال آگاه شد و برای برگرداندن او به كوه البرز رفت. هنگام وداع سیمرغ و زال, سیمرغ دو پر خود را به زال داد تا هنگام نیاز, آنها را آتش بزند تا سیمرغ به یاریاش بیاید. نخستین بار هنگام زاده شدن رستم – كه به واسطه بزرگی جثه او – زایمان دشوار شده بود, زال پر سیمرغ را آتش زد و او به یاری آمد و چگونگی شكافتن پهلوی رودابه و بیرون آوردن رستم را به آنها آموخت. ( آنچه امروز « سزارین » نامیده میشود. ) دومین بار در هنگامه رزم رستم و اسفندیار بود. آن زمان كه در نبرد آن دو, رستم نتوانست بر اسفندیار چیره شود؛ زال برای چاره جویی پر سیمرغ را آتش زد و او به یاریشان آمد. نخست زخمهای رستم و رخش را درمان كرد و سپس از آسیب پذیر بودن چشمان اسفندیار پرده برداشت. آنگاه چگونگی ساختن تیری دو شاخه از چوب درخت گز را به آنان آموخت تا رستم آن را بر چشم اسفندیار نشانه رود و او را از پای در آورد.
هفت تن جاوید ورجاوند = هفت انوشه: « ورجاوند » ریشه پهلوی دارد و بمعنی ارجمند, بلند مرتبه و دارای فرّه ایزدی است. « انوشه » نیز در زبان پهلوی ریشه دارد و از همزه نفی ( أ ), نون میانوند (ن) و اوشه ( اوشگ ) ساخته شده و معنی بیمرگ و جاودان میدهد. چنانكه گفتیم, ایرانیان باستان, كیخسرو و پهلوانان همراه او ( توس, بیژن, فریبرز, گیو و گستهم ) را – كه در برف كوهستان ناپدید شده بودند – مرده نمیپنداشتند و باور داشتند كه عمر جاودان یافته و جاوید شدهاند. گویا اخوان سام ( پدر زال ) را نیز همراه آنان دانسته و آنان را هفت تن پنداشته است.
آنكه در بند دماوند است: بر اساس اسطورههای ایران باستان, ضحاك هزار سال بر ایران پادشاهی كرد و سرانجام با خیزش و قیام كاوه آهنگر و همراهی فریدون, ضحاك را از تخت بیداد به زیر كشیدند. فریدون در صدد كشتن ضحاك بر آمد اما سروش آسمانی به او خطاب كرد كه هنوز هنگام مرگ ضحّاك فرا نرسیده است. ازاینرو فریدون ضحاك را به كوه دماوند برد و او را در غاری به زنجیر كشید.
پشوتن: او برادر اسفندیار و یكی از جاودانان مقدس است. بنا به روایتی, زمانی كه زردشت به اسفندیار رویین تنی میبخشید, به پشوتن نیز عمر جاودانه عطا كرد. به باور ایرانیان باستان, پشوتن در روز رستاخیز به همراه سوشیانس ظهور خواهد كرد و در ستیز با اهریمن و برانداختن بیداد او را یاری خواهد كرد.
برف جاودان بارنده: در هیچ یك از منابع حماسی و اسطورهای ( به ویژه شاهنامه ) به مرگ نیای رستم در برف اشارهای نشده است. گویا شاعر سام را نیز یكی از همراهان كیخسرو كه در برف ناپدید شدهاند, پنداشته است.
|
مطالب مشابه :
یادمان مهدی اخوان ثالث
سیمرغ - یادمان مهدی اخوان ثالث - رو سر بنه به بالین تنها مرا رها کن - سیمرغ
تحلیل شعر باغ بی برگی
مهدي اخوان ثالث(م. اميد) شاعر پرآوازهي معاصر (1369-1307هـ .ش.) اولين مجموعهي شعر خود را با نام
اخوان ثالث
اخوان ثالث بود, زال پر سیمرغ را آتش زد و او به یاری آمد و چگونگی شكافتن پهلوی رودابه
مهدی اخوان ثالث
شعر - مهدی اخوان ثالث - شعر نه جوید زال زر را تا بسوزاند پر سیمرغ و پرسد چاره و ترفند
اخوان ثالث
پارسی - اخوان ثالث - دردم از یار است و درمان نیز هم دل فدای او شد و جان نیز هم - پارسی
پاسخ ماندگار اخوان ثالث به فروغ فرخزاد
مشک خالی - پاسخ ماندگار اخوان ثالث به فروغ فرخزاد - یادنوشته های سیمرغ و كیمیاست كه می
نگاهی به شعر سنگستان سروده¬ی مهدی اخوان ثالث
نگاهی به شعر سنگستان سرودهی مهدی اخوان ثالث. نه پر سیمرغ یاریش خواهد کرد و نه هفت جاوید
قصه ی شهر سنگستان: مهدی اخوان ثالث
قصه ی شهر سنگستان: مهدی اخوان ثالث. قصه ی شهر نه جوید زال زر را تا بسوزاند پر سیمرغ و
مستم و دانم که هستم من (نماز) (شعری از اخوان ثالث )
اشعار نماز - مستم و دانم که هستم من (نماز) (شعری از اخوان ثالث ) گروه فرهنگ و هنر سیمرغ.
برچسب :
سیمرغ اخوان ثالث