گل فرهاد . . . يبرون بيا

اگر نمی دانید بیشه کلاب کجاست خودتان را سرزنش نکنید. بیشه کلاب روستایی است حوالی قائمشهر که ملک اجدادی فرهاد است و چهار دهه پیش پدر و مادرش آنجا را با اتوبوس به مقصد تهران ترک کردند . اما اگر حضور ذهن نداشتید که وین کجاست، یواشکی به روی خودتان نیاورید که پایتخت موسیقی دنیارا نمی شناسید. پلی که بیشه کلاب را به وین وصل می کند فرهاد مجیدی است فرهاد سیزدهم خرداد 55 به دنیاآمد تا مثال نقضی باشد برای نحسی عدد سیزده چون هم جزو لیست ثروتمندان ایرانی است و هم در ردیف ستاره های محبوب فوتبال.

پدرش کارمند سازمان صنایع دفاع بود و به همین دلیل دوران بچه گی اش در پارچین ورامین، محل سکونت کارمندان صنایع دفاع ، در منازل سازمانی گذشت . این حرفها را از باب خاله زنکی نگفتم تا آمار پسر مردم را داده باشم بلکه خواستم سطح مالی زندگی این ستاره ی آبی توی دستتان بیاید و فکر نکنید مثل امروز که خاندان مجیدی به اعتبار فرهاد ، جزئی از متمولین ایرانی محسوب می شوند همیشه درشان بر همین پاشنه می چرخیده. فرهاد زمانی باید با دو بلیط خودش را به محل تمرین می رساند و اغلب این همه ی تو جیبی اش بود .

اولین قراردادی که امضای فرهاد را پای خودش دید با نوجوانان کشاورز بود بامبلغ 300 هزار تومان با ماهی 5 هزار تومان. این قرارداد را با آخرین قرارداد او که با الفرافه قطر منعقد شد اصلا مقایسه نکنید چون اعداد 300 هزار و 5 هزار تحقیر می شوند وخدا را خوش نمی آید!

از بهمن آمده بود. جوان بود و گاهی عصیان می کرد. می شورید اما نه بر علیه قانون .... برخی پلشتی ها اراده بزرگی پشت شان است و انگار ناگزیرند اما عاصی جوان نمی خواست این را قبول کند. شصت کیلو وزن داشت با انصاریان و رهبری فر و هاشمی نسب یکجا کل می انداخت . برای احمدکه حالا گلر سرخها شده کری می خواند

از آنجا که مناسبات فوتبال هم مثل خیلی بخشهای دیگر در مملکت ما خیلی ضابطه مند نیست و در انتقال یک بازیکن سیاهه ای از دلال و لیدر و خبرنگار و غیره دخیل اند ، در انتقال فرهاد فراز کمالوند که آنروزها خبرنگار ورزشی بود خیلی تأثیر داشت . کمالوند را که یادتان هست؟ مربی سال گذشته ی تراکتور سازی که در تبریز موفق بود اما از آنجا که ترکها برای نیمکتشان غیر از آذری ها نهایتا زیر بار مربی فارس زبان می روند و او لر بود عذرش را خواستند .

داستان پیراهن شماره 3 میلان جالب است . روسونری ها پس از بازنشستگی پائولو مالدینی افسانه ای به احترام او پیراهن 3 باشگاه را در موزه ی افتخارات باشگاه بایگانی کردند و دیگر هیچکس آنرا نمی پوشد . پرسپولیسیهای خودمان هم که این موضوع نصفه و نیمه به گوششان رسیده بود شماره 7 علی پروین را سالها به کسی ندادند حتی به استیلی که با همین شماره به دنیا آمده بود! و جالب اینکه محور این حرکت خود سلطان بود . اما همین علی پروین زمانی که چشمهای تیله ای تیزبینش فرهاد را پسند کرده بود گفت تنها بازیکنی که لیاقت پیراهن 7 سرخ را دارد فرهاد مجیدی است .

فرهاد حالا که برای خودش یلی است باید بیست سالگی اش را می دیدی که با آن جثه رمیده استادیوم را به آتش می کشید و همه استادیوم های ایران با شعارهای (آهای فرهاد مجیدی. . . ) و (گل فرهاد . . . بیرون بیا) برای ستاره ی جوانشان هورا می کشیدند .

از ایران آمده بود پسر زیبای سرزمین پارس. روی چمنهای عربی خیز که برمی داشت عربها توی کما می رفتند. آنقدر هلاک داشت توی امارات که وقتی رفت تیم اتریشی بخشی از خاطره فوتبالشان شد. ذهن اتریشی ها تربیت هنری داشت. فوتبال فرهاد را مثل موسیقی موتزارت و نقاشی میکل آنژ یک اثر هنری می دیدند. او از وین و سالزبورگ که پایتخت موسیقی دنیا هستند آرامش و موسیقی با خود آورده بود، زود جوش نمی آورد و کسی را تحریک نمی کرد. در فوتبالی که اگر پا از پا خطا کنی مشتی هوادار لایعقل روی ناموست قیمت می گذارند کمتر آماج دشنامها شده است. فرهاد مثل علیرضای کشتی کانت و هگل نخوانده یا مثل همبازی اش مجتبی سهروردی وملاصدرا. اما چه قائل به متافیزیک باشیم یا جبرانگاری این اصیل زاده پاک زندگی کردن را بلد است.

امیر دوبی هم از سینه چاکان شده بود و دستور داده بود به هر قیمتی او را در امارات نگه دارند و این یعنی ملزم شدن باشگاهها به قبول همه ی شرط و شروط ستاره ی ایرانی.

از ازدواج فرهاد نگفتیم ! همسر او یکی از مدیران یک شرکت بزرگ هواپیمایی بود است که بصورت اتفاقی و در جریان یکی از سفرهایش با او آشنا شده بود. فرهاد چهار تا ماشین هم دارد بی . ام . دبلیو تیپ 7 به همراه بنتلی 2008 در امارات خاک می خورند و پرادو و بنز مشکی اش در تهران و خودش در قطر با خودرویی که از باشگاه گرفته صحرا را می گردد. درباره ی ماشین دست ساز بنتلی مجیدی گفته می شود در دنیا 5 تای دیگر از این ماشین تولید شده ! همچنین یک منزل فوق العاده شیک و یک سیتی سنتر به ارزش یک و نیم میلیون دلار دارد به همراه سوله ای سالی 350 میلیون اجاره اش داده.

همچنین فرهاد با به ثمر رساندن 107 گل در لیگ امارات رکورد آقای گل خارجی همه ی ادوار این مسابقات را از آن خود کرده که حالا حالاها دست نیافتنی است .

از امارات برگشته بود. نگفت به عشق استقلال آمده ام همه صداقتش را یکجا کرد و گفت مشتری نداشتم، عربها فکر می کنند تمام شده ام. حاجی باپست ابداعی رئیس سازمان فوتبال کلی اختیارات باشگاه را به خدابیامرز ناصر داده بود و این یعنی اینکه درهای اتاق آبی به روی فرهاد باز است. امیر و فیروز فصلی 3 و8 بار فرصت بازی به او دادند و بقیه اش روی نیمکت بود . خوشه های گندم توی دلش به سوگ بودند اما مرد اگر تحمل نکند ...

توی دلش جمع کرد تا صمد آمد و باورش کرد. فرهاد هم بدهکار صمد نماند اینقدر گل زد تا به شرایط احترام آمیز گذشته برگشت. تلفیق تجربه و شادابی ، از نوع بازی او محصولی ساخت که مشتری فراوان داشت. برترین ستایش ها سزاوار بازیکنی است که در سی و پنج سالگی از معدود ستاره های فوتبالفارسی است که شور استادیوم رفتن را هنوز توی دلها زنده می کند.

وقتی در آخرین دقایق دربی 68 کریم با شوتی سرکش گل فرهاد را پرپر کرد. او که در آستانه خداحافظی بود مثل یک اسطوره گفت: می مانم و این شکست را از حافظه استقلال پاک می کنم و ماند.... و پاک کرد... و شد شیرفرهاد!!! مگر نه بیشه ی مازندران پر از شیر است.

اینقدر انرژیک فوتبال می کرد که پشت سر هم تست دوپینگ از او می گرفتند. فکر کرد نکند مافیایی می خواهد لای نمونه هایش بگذارد و آلوده اش کند مثل بیست سالگی هوار کشید که: (دیگه تست نمی دم اینقدم خوب بازی می کنم تا چشمشون درآد.) و دیگر از او تست نگرفتند.

بعد از بی معرفتی اش در حق هواداران که به بهانه ی چشمهای دخترش در امارات ، سر از قطر در آورد با الغرافه به تهران آمد تا دوباره جلوی سرخها قرار بگیرد. هر بار که پا به توپ می شد 96 هزار و دویست پرسپولیسی از خجالتش درمی آمدند و او را هو می کردند ، بخصوص که دوباره با شیث روبرو شده بود که سابقه نبردهای قبلی اش با شیث و آن داربی که یک نیمه ی زمین ، شیث را دنبال خودش کشاند و گل زد با داستانها و شعرهایی در تاریخ فوتبال ایران ثبت شده . فرهاد که به اعتقاد داور قصد فریب او را داشته اخراج شد و از آنجا که رنجربازی بخشی از نهاد ستاره هاست عمدا از تونل خارج نشد بلکه راه پیست را در پیش گرفت که آن جنجال درست شد و او هم پیراهن آبی اش را بوسه زدو عدد چهار را به علامت گلزنی هایش در داربی به رخ هواداران سرخ کشید تا درباره دل هوادارانش را پس از ترک استقلال بدست آورد.

روزگاری نامجو مطلق ستاره بانک ملی دهه شصت برای پیوستن به پرسپولیس از علی پروین یک موتور هوندا 125 مطالبه کرد تا مسیر طولانی میدان خراسان تا تپه های داوودیه واقع در ابتدای بزرگراه میرداماد را با آن طی کند اما پروین نپذیرفت و گفت هیچکس حق ندارد برای پرسپولیس شرط بگذارد و مطلق شد ستاره استقلالی ها. امروز اما ستاره های فوتبال همه بالاشهر می نشینند و کارهای شخصی شان را دور و بریها انجام می دهند. اما توی فوتبالی که دایی برای هر قرانش چهار تا خواب می بیند. کریم کامیون می خرد. کریمی در شمال دلالی ویلا می کند و کاویانپور توی شراکت ، علی کریمی را می پیچاند و... فرهاد با خنده ای که پر از طنز وشر است چشمهای بچه گنجشکی اش را گرد میکند و می گوی

گل فرهاد . . . يبرون بيا

مطالب مشابه :

آغاز تست گیری فصل جدید تیم فوتبال گل گهر سیرجان

3 خبر

علی علیپور عازم امارات می‌شود

برنامه کامل مسابقات فصل 2013 لیگ قهرمانان آسیا؛ سیزده بدر 92 با فوتبال!

گزارشي از سردار دوست داشتني فوتبال ايران

گل فرهاد . . . يبرون بيا

حضور سرمربی تیم ملی فوتبال نوجوانان در شهرستان نیر

تراکتورسازی ایران سه - الجزیره امارات یک: گانگنام استایل در یادگار!/ با این تماشاچی بارسا و رئال را

بیانیه پرسپولیس در محکومیت نامگذاری لیگ امارات به عنوان جعلی

وحید جباری محسن سلیمانی و... در تست استعداد یابی تیم ملی نوجوانان