مطا لبی درمورد زبان کردی وگویش کلهری ومناطق کلهر
زبان كردي و گونه ي كلهري
زبان كردي از زبانهاي ايراني است كه زير شاخهي زبانهاي هند و ايراني[1]، از خانوادهي بزرگ زبانهاي هند و اروپايي[2] است. زبان كردي در نواحي وسيعي از ايران، عراق، تركيه، سوريه و حتي در قسمتهايي از آسياي ميانه رايج است. اين زبان خود به شاخهها و گونههاي متعددي تقسيم شده است. در زير به طرح ديدگاه برخي صاحبنظران،به منظور مشخص شدن جايگاه گونه « كلهري» در ميان ساير كونه ها مي پردازيم:
امير شرفخان بدليسي در «تاريخ مفصل كردستان» زبان كردي را به كرمانجي، گوراني، كلهري تقسيم ميكند. اَي . ام . ارانسكي[3] ( 1358: 311 ـ 308) كردي را كردي شمال غربي (كرمانجي) و جنوب شرقي ميداند. جمال نبز[4] ( 1976: 23 – 21) دو شاخه اصلي و دو شاخه فرعي را مشخص ميكند؛ از نظر او دو شاخه اصلي عبارتند از : 1 ) كرمانجي شمال شامل: بوتاني، جزيرهاي، هكاري، باديناني، آشيتهاي و بايزيدي با محوريت جزيرهاي. 2 ـ كرمانجي ميانه شامل: سليمانيهاي، سنهاي، اردلاني، كركوكي، گرمياني، اربيلي، سوراني، مكري، شارباژيري با محوريت گويش سليمانيهاي. دو شاخه فرعي از نظر او 1 ) كرمانجي جنوب شامل: فيلي، كرماشاني، لكي، كلهري و خانقيني و 2 ) كرمانجي غرب شامل: گوراني و زازايي است.
سارايي (1380) در مقالهاي به شكلي شفافتر و جامعتر به « زبان كردي و گويشهاي آن» پرداخته و آنها را در گروههاي زير طبقه بندي كرده است:
1 ) كردي شمال غربي ( كردي كرمانجي) كه در تركيه، سوريه، شمال خراسان و بخشهايي از عراق و آذربايجان ايران و مناطقي از جمهوريهاي شمالي مانند ارمنستان رايج است.
2 ) كردي شمالي ( كردي سوراني) كه در كردستان عراق و ايران و بخشهايي از كرمانشاه و آذربايجان غربي رايج است.
3 ) كردي ميانه ( كردي اورامي يا هورامي) در اورامانات ايران و عراق.
4 ) كردي جنوبي شامل لهجههاي كلهري، گوراني و فيلي.
با توجه به آنچه كه گفته شد «كلهري» زير شاخه كردي جنوبي قرار دارد كه در بيشتر مناطق استان كرمانشاه و ايلام و نيز بسياري از شهرهاي شرقي كشور عراق رايج است.
شهرستان گيلانغرب، جايگاه اصلي ايل كلهر، از شهرهاي جنوبي استان كرمانشاه است.حال براي آگاهي بيشتر از وضعيت منطقه و گويشوران آن به ذكر اطلاعات مختصري از جغرافيا، جمعيت، فرهنگ و تاريخ آن ميپردازيم.
3 ـ 3 ـ جغرافيا، جمعيت، فرهنگ و تاريخ
شهرستان گيلانغرب مركز اصلي استقرار ايل كلهر از ديرباز، در غرب استان كرمانشاه بين 33 درجه و 49 دقيقه تا 34 درجه و 28 دقيقه عرض شمالي و 45 درجه و 51 دقيقه تا 46 درجه و 37 دقيقه طول شرقي نسبت به نصفالنهار گرينويچ واقع شده است. اين شهرستان از شمال به شهرستانهاي سرپلذهاب و قصرشيرين، از جنوب به استان ايلام، از شرق به شهرستان اسلامآباد غرب و از غرب نيز به شهـرستان قصرشيرين محدود ميشود. ارتفاع اين شهرستان 800 متر از سطح درياست. (جعفربيگي، 1382: 3).
در خصوص تاريخ پيدايش شهر اطلاعات كامل و جامعي در دست نيست، امّا مدارك موجود نشان ميدهد كه از اواخر دورهي قاجار اين منطقه داراي تجمع سكونت و شهرداري بوده است و تا قبل از سال 1362 به به صورت بخشي مستقل، از توابع شهرستان اسلام آباد غرب اداره ميشده است.
گيلانغرب از ديرباز به عنوان مركز ايل «كلهر» محسوب ميگرديده است. بلوشر آلماني در سفرنامهاش چنين مينويسد: « در سيزدهم مارس 1916 ( 1334 هـ .ق) از قصرشيرين به راه افتاديم و جهت جنوب شرقي را پيش گرفتيم … در همه جا گلههاي احشام و سياه چادرها ديده ميشد تا گيلان مركز ايل كلهر گويا دو روز راه بود». بلوشر ادامه ميدهد كه «گيلان جايي بود كه جمعيت آن بر حسب وضع مـرتفع فـرق ميكرد. هنگـامي كه، وارد شـديم تعــداد اهـالي به حـدود ده هـزار تن بالغ مـيشد … » ( بلوشر، N . D : 52).
هنري راولينسن مينويسد: «با پايين آمدن از ارتفاعات سنبله جادهاي در حدود 16 كيلومتر به سمت جنوب شرقي در امتداد جلگه گيلان به طرف خرابههاي دهكدهاي به همين نام پيش ميرود جلگهي گيلان در ميان ارتفاعات سنبله اناريش قرار گرفته و از نهر قابل توجهي كه بين قصرشيرين و خانقين به حلوان ميپيوندد آبياري ميگردد.در اين جلگه كشت برنج به حد وفور رواج دارد اين جلگه در فصل زمستان سراسر پوشيده از چادرهاي ايلات كلهر است » (سلطاني، 1370: 40).
« ايل بزرگ كرد نژاد كلهر، از روزگار باستان، در غرب كشور ايران و در دامنهي سلسله كوههاي زاگرس مي زيسته و داراي فرهنگ و تاريخي كهن ميباشد و هميشه به عنوان يكي از بزرگترين ايلات قدرتمند در ايران زمين مطرح بوده است.»(افشار، 1372: 1191).
« ايل كلهر در روزگار حكومت زنديه از موقعيت ويژهاي برخوردار بود، و روابط حسنهاي با كريم خان زند داشته است. دولت زنديه (1666 ـ 1275 هـ.ق) چندين بار به كمك جنگجويان كرد از جمله عشاير كلهر با حكومت عثماني در عراق جنگ كرد و پيروز گشت. كريم خان زند براي استقرار امنيت در تمام نقاط از وجود كردان به ويژه ايلهاي كلهر و زنگنه استفاده كرده است» (افشار، 1372: 1194).
« ايل كلهر پيش از روي كار آمدن صفويان تا ابتداي حكومت شاه طهماسب اول (984 ـ 930 هـ.ق) داراي موقعيت تقريباً مستقل يا خود مختار بوده است، بعدها با دربار صفوي ارتباط پيدا كرد»(مينورسكي، 1334: 203).
« ايل كلهر از سال (998 هـ.ق) تا (1012 هـ.ق) تحت حكومت عثماني قرار داشت تا اينكه در سال (1012 هـق) شاه عباس، اللهوردي خان حاكم فارس را مأمور اخراج عثمانيها از خاك كلهر و تصرف بغداد كرد» ( تركمان، 1350: 649).
آنچه كه در بالا به نقل از نويسندگان خارجي و ايراني بر شمرديم گوشههايي از تاريخ پر فراز و نشيب ايل كلهر در گذر از دورههاي مختلف تاريخي بوده است.
مركز ايل كلهر، داراي 2170 كيلومتر مربع مساحت و دو بخش مركزي و گواور است، داراي 6 دهستان و 212 آبادي ميباشد. در آبانماه 1375 جمعيت شهرستان 67756 نفر بوده كه از اين تعداد 18/24 درصد در نقاط شهري و 83/71 درصد در نقاط روستايي و مابقي غير ساكن بودهاند. از جمعيت 67756 نفري شهرستان 36217 نفر مرد و 31539 نفر زن، در نتيجه نسبت جنسي 115 ميباشد، يعني در مقابل 115 نفر مرد 100 نفر زن وجود دارد. 93/99 درصد را مسلمانان و مابقي اديان ديگر هستند.( جعفربيگي، 1382: 33).
افراد ايل كلهر در حوزه شهرستانهاي گيلانغرب، اسلامآباد و قصرشيرين و حتي كرمانشاه پراكندهاند. اما شهرستان گيلانغرب مركز اصلي آنهاست. اكثريت قريب به اتفاق جمعيت اين شهرستان كلهر هستند و زبان مادري همگي زبان كردي گونهي كلهري است.
بايد يادآور شد كه در غالب مطالعات زبانشناختي كه به مطالعهي زبانها و گويشهاي مختلف پرداختهاند، هميشه بين مرزهاي سياسي و مرزهاي زباني انطباق وجود ندارد. همانگونه كه قبلاً گفته شد گونهي كلهري در بسياري از شهرها و مناطق شرقي عراق هم رايج است و ساكنين دو سوي مرز اكثراً خويشاوندند، اما به واسطه مرزهاي سياسي و عدم ارتباط اين دو گروه تغييرات زباني آنان، هر كدام در جهتي خاص و با تأثير پذيرفتن از دو زبان فارسي و عربي، دچار تغييرات و تحولات بسيار متفاوتي شدهاند. زبانهاي فارسي و عربي كه هر كدام به دليل داشتن پشتوانه علمي و ادبي و نيز پشتوانه سياسي در جايگاه برتر و بالاتري نسبت به زبانهاي اقليت از جمله كردي قرار دارند، نقش زبان ميانجي را در دو كشور ايران و عراق ايفا ميكنند و به واسطه بسياري از مسائل، كه كه در ادامهي اين بحث برخي از آنها را تشريح و بررسي خواهيم كرد؛ يادگيري و كاربرد اين زبانهاي غالب، ميتواند امتيازات خاصي را براي گويشوران زبانهاي اقليت داشته باشد. در ميان دوزبانههاي كردي/فارسي منطقه مورد بررسي، گويشوران دوزبانه تمايل فراواني به استفاده از عناصر زبان فارسي به عنوان يك زبان غالب در گفتارشان دارند. حال عواملي را بر خواهيم شمرد كه در ترغيب گويشوران به استفاده از زبان فارسي و رشد و گسترش دوزبانگي مؤثرند.
مطالب مشابه :
به یاد حسن زیرک
اما چون گويشم كردي فيلي است در -تا حدودي، مثلاً در ترانههاي سوراني از اشعار كاك كمال
ظاهر سارایی: پاسخی به نوشتهی «خندهدار مثل کردی جنوبی»
چه، كردي فيلي و اند به نام «گلزار شعرای لرستان» كه جز چند قطعه شعر لري، مابقي اشعار
زواياي پنهان قيام ايلام
اشعار کردی و زبان مردم ايلام كردي است كه آن را كُردي جنوبي يا فَيلي نيز مي گويند
«شهڵهم» چاپ شد
بالأخره مجموعه شعر كُردي چناري و مختار فيلي نيز چاپ كرده است كه اشعار فارسي وي
مطا لبی درمورد زبان کردی وگویش کلهری ومناطق کلهر
زبان كردي و گونه ي فيلي، كرماشاني شاهنا مه ی کردی کلهری، کتابها ، اشعار ، حکایات وضرب
363- ماجرای فیل و فیلی های زاگرس (2)
دیوان اشعار فيلي هاي عراق في العـــراق » از مركز تحقيقات و مطالعات كردي
«رێخ براي / رێخ برايي» روايت داستاني محسن بنيويس از زندگي شاكه و خانمنصور
ايشان همراه با شماري از اهل فضل كردهاي فيلي عراق در نامه و چند شعر كردي خودم را برايش
سرآغاز شعر کودکانهی کردی در ايلام
بیگی متخلص به « مهران فيلي» از شاعران نوپرداز ادبيات کردي در كانون كردي هانا- نعمت
برچسب :
اشعار كردي فيلي