بررسی تاثیر سطح سواد والدین بر پیشرفت تحصیلی دانش آموزان

دانشگاه فرهنگيان

پرديس برادران شهيد بهشتي زنجان

 

بررسي تاثير سطح سواد والدين بر پيشرفت تحصيلي دانش آموزان

 

استاد راهنما: آقاي بيات

 

جلال آزاد

علوم اجتماعي

 

خرداد 91

 

 

 

ضمن عرض تقدير و تشكر از تمام عزيزاني كه مرا در اجراي و انجام اين پژوهش ياري نموده اند جا دارد تشكر صميمانه از استاد گرامي ام آقاي بيات داشته باشم كه مرا در انجام اين تحقيق باري نموده و مشكلاتم را برطرف كرده اند.

 

 

 

 

 

 

 

 

 

فهرست مطالب

مقدمه........................................................................................................................................1

بيان مساله..................................................................................................................................3

اهميت پژوهش ........................................................................................................................3

اهداف تحقيق ..........................................................................................................................4

متغير ........................................................................................................................................4

فرضيه ها .................................................................................................................................6

فصل دوم..................................................................................................................................7

فصل سوم.............................................................................................................................. 28

منابع ......................................................................................................................................30

پيوست ..................................................................................................................................31

 


 

چكيده:

تحقيق انجام شده پيرامون ميزان تاثير سطح سواد والدين و با پيشرفت تحصيلي دانش آموزان را نشان مي دهد كه سطح سواد پدر با موفقيت و عدم موفقيت دانش آموزان اثر قطع دارد و سطح سواد مادر نيز در انجام موفقيت يا شكست بي تاثير نيست.

ميزان سطح سواد والدين بر موفقيت دانش آموزان تاثير چشمگيري دارد و همچنين در اين تحقيق اثر قطعي تاثير سطح سواد والدين بر پيشرفت تحصيلي، افت تحصيلي، مشكلات رفتاري و مشكلات تحصيلي دانش آموزان مسجل است و ميزان سطح سواد والدين با پيشرفت تحصيل دانش آموزان ارتباط مستقيم و مثبت دارد.

جامعه ي آماري من در اين پژوهش شامل مدارس ابتدايي و راهنمايي و دبيرستان الموت شرقي كه در سال تحصيلي 91-90 مشغول به تحصيل بوده و تعداد آنها 2000 نفر مي باشد و نمونه ي آماري باتوجه به جدول مررگان كه تعداد 322 نفر از دانش آموزان كه از جامعه به روش نمونه گيري تصادفي ساده انتخاب شده اند.

و ابزار تحقيق شامل پرسشنامه اي براي دانش آموزان است استفاده كرده ام.

 

 

 

 

مقدمه

باید دانست که عوامل متعددی بر نگرش کودک ازخود و اعضای خانواده ی خود مؤثر است، از آن جمله می توان به عوامل اقتصادی و اجتماعی و فرهنگی حاکم بر خانواده اشاره کرد که ارتباط مستقیم با سطح سواد و تحصیلات خانواده دارد. شخص باسواد امکان سلامت اقتصادی و تصمیم گیری بیشتری دارد و چنین انسانی نسبت به خود و فکر و فرهنگ جامعه بصیرت بیشتری دارد. سواد و تحصیلات، از دیدگاه اقتصادی، افراد را به‌سوی رشد و توسعه‌ي درونزاد و خلاق و هماهنگ با اجتماع و کشور هدایت می کند و از دیدگاه تخصصی، جامعه را موفق می سازد، افراد بزرگسال به عنوان عامل اساسی تولید، حتی با یک اصطلاح اقتصادی خاص که همان جمعیت فعال یا نیروی کار می باشد، مشخص می‌شوند.با توجه به آمار موجود، گسترش سواد کاهش رشد جمعیت و همچنین توسعه ی اقتصادی و اجتماعی و پیشرفت دانش و ... را تسهیل نموده است. تنها جوامعی توانسته‌اند مشکلات خود در زمینه های تغذیه، مسکن، پوشاک، بهداشت و آموزش را از میان بردارند که از سطح بالای سواد برخوردار باشند.بی سوادی، نه تنها پدیده ای قابل تأسف است، بلکه علامتی است در کنار علائم دیگر که نشان دهنده ی از خود بیگانگی مي‌باشد و منجر به عقب ماندگی می شود. این عقب ماندگی در تعلیم و تربیت، خود معلول شالوده های نامتناسب اقتصادی و اجتماعی است و رابطه ی مستقیم با فقر عمومی و کمبود وسايل کافی به ویژه نداشتن معلم و مدرسه است.

سواد و تحصیلات خانواده یکی از عوامل مهم پیشرفت بشر در جهان امروز است. پیشرفت تکنولوژی، صنعت، بهداشت و علوم مختلف مدیون این عامل مهم است.

بی سوادی در تمام ابعاد زندگی انسان می تواند تأثیر بسزایی داشته باشد، مخصوصاً در بهداشت، رشد اقتصادی، رشد فرهنگی، رشد و تربیت فرزندان، بی نظمی و ناهنجاری کودکان، رشد اشتغال و غیره مطالعات نشان داده است که هرچه آسیب های روانی بیشتر باشد،  موقعیت اجتماعی شخص را پایین تر می آورد و  عواملی چون فقر، بی کاری، تعداد فرزندان، اعتیاد، طلاق و ... که همه موجب پایین آمدن موقعیت اجتماعی و فرهنگی شخص می شود و آشفتگی ها یا آسیب های روانی را به وجود می آورد معمولاً افرادی که در سطح پایین اقتصادی، اجتماعی، فرهنگی، زندگی می کنند، سطح تحصیلات کمتری نسبت به افراد همسال خود دارند و میزان تحصیلات در این خانواده ها به شدت اُفت پیدا می کند.

در حقیقت در برخي از این خانواده ها، سواد مقوله ی بیگانه ای است.

تأثیر عمیقی که این موقعیت اجتماعی، فرهنگی، اقتصادی پایین، بر روی افراد خانواده و جامعه برجا می گذارد، موجب بی نظمی و آشفتگی روانی می گردد، البته این آشفتگی روانی را در طبقات مختلف جامعه می توان دید.

شیوه های انحرافی ـ ایجاد علایم روانی بیماری ـ اقدام به خودکشی ـ بستری شدن ـ قطع ارتباط با واقعیت، در طبقات پایین اجتماع، بیشتر دیده می شود.

مسائل فرهنگی، اجتماعی و اقتصادی، به عنوان پیش فرض این مشکل مطرح است و در واقع هدف بررسی اثرات اقتصادی ـ اجتماعی این مسئله به عنوان یک متغیر مهم بر وضعیت روانی است. در این جا سواد و تحصیلات را به عنوان یک متغیر ملاک، لحاظ نموده که قابل سنجش بیشتری است.

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

بيان مسئله:

موفقيت و پيروزي در تحصيل به عوامل گوناگوني بستگي دارد و اين عوامل در مجموعه اي فردي، آموزشگاهي، خانوادگي و اجتماعي طبقه بندي مي شود.

بدون شك پيشرفت تحصيلي دانش آموزان به عوامل متعددي نظير ميزان درآمد، سطح تحصيلات والدين، رفتار والدين، محيط مدرسه، فضاي خانواده، نوع مدرسه، امكانات آموزشي، معلم، رفتار معلم، استعداد دانش آموزان، محل زندگي، نحوه ي پوشش معلم، محل مدرسه، رفتار همكلاسي ها و بسياري عوامل ديگر بستگي دارد.

در اين تحقيق عامل سطح تحصيلات والدين مدنظر مي باشد.

سطح تحصيلات والدين همانند ساير عوامل به شكل هاي گوناگون در پيشرفت و يا افت تحصيلي دانش آموزان موثر است.

ممكن است دانش آموزاني كه والدين آنها از سطح سواد بالايي برخوردارند و در حل و انجام تكاليف خود دچار مشكل شوند والدين آنها در انجام تكاليف به آنها كمك مي كنند اما اگر والدين بي سواد باشند نمي توانند كمك كنند نحوه ي نگرش والدين به تحصيلات فرزندان نيز در پيشرفت تحصيلي آنها موثر است.

اهميت موضوع تحقيق:

اهميت اين پژوهش در آن است كه با شناخت عميق و بيشتر نوجوانان و دانستن مسائل و ويژگي هاي خاص هر گروه از آنها نخست قادر به تشخيص آنها از ساير كودكان مي شويم و سپس با ارائه ي راه حل هاي مناسب جهت رفع يا بهبود مشكلات آنها تلاش مي كنيم از آن جايي كه سطح سواد والدين و عوامل تاثير گذار ديگري كه قبلاً بيان شد بر سلامت رواني كودكان تاثير دارد و سلامت رواني نيز در پيشرفت كودكان و نوجوانان در تحصيل موثر است بايد شناخت عميق تري الز سطح سواد و تحصيلات و طبقات اجتماعي بدست آوريم و به اضطراب ها، تنش ها و مشكلات خانوادگي كودك پي برده و در جهت رفع آنها و خدمت به كودكان تلاش كنيم.

هرگاه در مورد وضع تحصيل و چگونگي پيشرفت تحصيلي فرزندان صحبت به ميان مي آيد اغلب با پدر و مادرهايي برخورد مي كنيم كه اظهار دارند فرزندان خانواده هاي تحصيل كرده از پيشرفت و دانش آموزاني كه داراي والدين بي سواد هستند اصولاً در تحصيل نمي توانند پيشرفت كنند همچنين پدران و مادراني را مي بينيم كه نگرش خاصي نسبت به مدرسه و تعليم و تربيت كودكانشان دارند و اين كه تعليم و تربيت و راه هاي ترقي و پيشرفت آن را فقط مدرسه مي دانند و خود را در امر تعليم و تربيت سهيم نمي دانند و فكر ميكنند وظيفه ي والدين تربيت كردن و بار آوردن فرزندان است.

والدين هرچه مطلع و بصير تر باشند و در تربيت فرزندان پراستعداد خود بكوشند، در محيط نامناسب و ناهماهنگ موفقيت چنداني نخواهد داشت درست مثل اينكه بذر اصلاح شده و مرغوب را در زمين شوره زار و غيرقابل كشت بكارند كه مسلماً بارور نخواهد شد(شربياني186 ،1375)

اهداف تحقيق:

1ـ شناخت ويژگي هاي خانواده ي نوجوانان بي سواد و باسواد و مقايسه ي آنها با يكديگر

2ـ تعيين ميزان تاثير سطح سواد والدين بر پيشرفت تحصيلي دانش آموزان

3ـ تعيين اينكه پيشرفت تحصيلي دانش آموزان به سطح سواد والدين بستگي دارد يا خير

4ـ شناسايي تاثير سطح سواد والدين بر چگونگي رفتار آنها

تعيين متغييرها و تعاريف آنها

بين سطح سواد والدين و پيشرفت تحصيلي آنها رابطه وجود دارد

متغير

مستقل: سطح سواد والدين

وابسته: پيشرفت تحصيلي دانش آموزان

 

 

تعاريف عملياتي متغيرها

پيشرفت تحصيلي: منظور از پيشرفت تحصيلي دانش آموزان در اين تحقيق اين است كه دانش آموزان بتوانند مقاطع ابتدايي، راهنمايي، دبيرستان و دانشگاه را طي كنند.

منظور از سطح سواد والدين در اين تحقيق اسن است كه والدين داراي مدرك بالاتر از ديپلم باشند.

تعاريف علمي متغييرها:

پيشرفت تحصيلي: يعني اينكه از سطح مورد انتظار آموزشي برآورد شود و سازمان آموزش و پرورش به اهداف از پيش تعيين شده نزديكتر شود پيشرفت تحصيلي يعني افزايش ميزان يادگيري، افزايش سطح نمرات و قبولي دانش آموز در دروس و پايه ي تحصليي

www.behbooh.loghman.lonblog.com

2/2/91 ساعت 17:21

تعریف علمی سطح سواد:

کسانی که خواندن و نوشتن را می دانند، باسوادند. (مرکز آمار ایران)

 

فرضيه هاي تحقيق:

1ـ دانش آموزاني كه والدين آنها از سطح سواد بالايي برخوردارند داراي پيشرفت تحصيلي بالايي هستند.

2ـ نگرش والدين به مدرسه و همكاري آنان با مدرسه در پيشرفت تحصيلي دانش آموزان موثر است.

3ـ توجه والدين به حل تكاليف دانش آموزان در پيشرفت تحصيلي دانش آموزان موثر است.

4ـ بين تشويق والدين به فرزندان جهت درس خواندن و پيشرفت تحصيلي آنها رابطه وجود دارد.

5ـ بين ميزان مطالعه ي والدين و پيشرفت تحصيلي دانش آموزان رابطه وجود دارد.

 

 

 

فصل دوم

تربیت فرزندان وباروری ثمربخش

داشتن فرزندان سالم ومستعد کافی نیت. تهیه وتدارک محیط مناسب تربیتی وکنترل واموزش وپرورش آنها، هدف وغایت مطلوب است. همچنان که داشتن بذر وتخم اصلاح شده و مرغوب کافی نیست. زمین مناسب برای کشت و نورکافی وآبو کود و مواظبت و سرکشی و تحمل زحمات و تلاش و کوشش طولانی لازم دارد، تا تخم بروید ورشد کند وبه ثمرآید وباردهد. حساس ترین وظیفه والدین، تربیت کردن وبارآوردن فرزندان است. تامطابق استداد فطری و سرشتی و توان ونیروی بدنی خود، مراحل آموزش وتعلیم وفراگیری را طی کنند ونضج یابند وبه صورت مفید ومؤثروارد اجتماع شوند وبا ایمان واطمینان به آینده خود زندگی سرشاربا موفقیت وسرور وشادی و خرسندی و رضایت خاطری را شروع کنند.

شبکه خانوادگی

تجربه وآگاهی اولیه کودکان ازانسان های دیگردربافت خانواده شکل می گیرد. بعلاوه کیفیت فرآیندهای دلبستگی و پیوند میان والدین و نوزاد درماههای اولیه زندگی، برای بهداشت هیجانی فرد بسیار مهم و حیاتی است.

خانواده عرصه ای مهم برای یادگیری درباره دنیا بوده واجتماعی شدن کلی درآن روی می دهد.خانواده به عنوان در دسترس ترین سیستم حمایتی کودکان مدنظر قرار می گیرد. درنتیجه هرآنچه که این سیستم حمایتی را کمرنگ نماید (مانند تغییرات دوران بلوغ، جدایی پدر ومادرویا بویژه سبک خانوادگی منفی) عوارض جانبی برای کارکردهای کودک، انطباق و هویت یابی او ایجاد می کند.(حیدری، 1385)

والدین درمسئولیت شریک هستند

محیط خانواده، مدرسه فوق العاده ای است که میتواند استعدادهای روانی اطفال را پرورانده وبه آنها درس عبرت وشخصیت و رشادت وشهامت، بخشش وسخاوت و... بیاموزد. یابرعکس صفات زشت وزذیلت و انحراف وتربیت غلط را یاد بدهد. علت اینکه مسئولیت پدرو مادر در تعلیم وتربیت فرزندان حتی ازمدرسه و محیط اجتماع و دانشگاه بیشتراست، درروایات اسلامی زیادی روی آن تأکید شده است:

1.    نخست آنکه آغاز تربیت وشکل گیری کودکان درخانه است.

2.  پس به خاطرآن است که بیشتراوقات کودکان درخانه می گذرد وبرآورد زیر گویای این حقیقت است. علمای تعلیم وتربیت با بررسی های خود، ساعتهائی که کودک تاسنین 11 سالگی زندگی میکنند 95 هزار ساعت برآورد کرده اند، که تنها 5 هزار ساعت آنرا درمدرسه و درحدود همین مقدار را خویشان و بستگان و دوستان می گذراند، وبقیه اش در کنار پدر ومادر در خانه اش می گذرد.

خواندن وبطور کلی یادگیری، مستلزم وجود شرایط اولیه وثانویه است. شرایط اولیه یعنی استعدادهای نفسانی مثل هوش، حافظه، سلامت بدن وشرایط ثانویه مانند محیط مناسب، آرامش روانی و... وسائل ضروری که همه اینها بهرحال به والدین ارتباط دارند.

والدین مهمترین افرادی هستند که می توانند روحیه آموزشی وفرهنگی را در کودکان خود برانگیزند.

طی تحقیقاتی که انجام گرفته در مورد شوال «محرک تو درموفقیت درمدرسه و مسائل آموزشی چیست؟» بین 85% از موفق ترین دانش آموزان پاسخ دادند «والدینم»

به این مسئله توجه کنید که آنها نگفتند «پدرم» یا «مادرم» بلکه آنها مشترکاً والدین را دراین امرشریک می دانند.

دراکثر موارد، همکاری و تشریک مساعی پدر ومادر است که دانش آموزان موفق را به وجود می آورند. گاهی یک پدر ترقی خوا، مادر قدرتمند، عمویا دائی فهمیده و حتی یک همسایه و دوست می تواند آتش موفقیتهای تحصیلی وآموزشی را در کودکان شعله ور سازد.

به نظر می رسد که طرز فکر خوب وگرایش والدین نسبت به مدرسه مهمترین عاملی است که درموفقیت و یا شکست تحصیلی دانش آموز اثر می گذارد.جالب است که بدانیم  والدین، لازم نیست هرکدام تأثیر مساوی و برابر روی کودک داشته باشد. ولیکن نفوذ و اثرهرکدام ازآنها باید سازنده باشد.

کودکان از پشتیبانی و کمک پدر ومادر خود مطمئن هستند، ودرخانه های موفق یکی از والدین پدر یا مادر در انجام تکالیف رارهبری کرده ودیگری پشتیبانی ضمنی از کودکان دارد.

تفاوت محیط زندگی دانش آموزان زرنگ یا پیشرفته با ضعیف

1.  برخورداری دانش آموزان ساعی از محیط گرم و باثبات خانوادگی در خانواده شاگردان پیشرفته اختلاف نظر وعقیده و جروبحثهای بیهوده که می تواند مولد اضطراب و ناآرامی در کودک گردد، کمتروجود دارد، بطور کلی محیط خانوادگی آرام وپرتفاهم است.

2.  برخورداری ازوقت آزاد وتوجه والدین: اولیاء شاگردان زرنگ بخصوص مادران آنها وقت بیشتری را صرف می کنند برای تعلیم وتربیت فرزندان خود، ویا بیشتر به صحبت وبازی می پردازد وبه او جرأت اظهار نظر وعقیده وشرکت درتصمیم گیری می دهند.بنابراین محیط خانه و برنامه های زندگی خود را طوری تنظیم می کنند که به رشد وتعالی این توانائیها طی شود.

3.  توافق اولیاء درمورد مسائل تربیتی: دراکثر خانواده هایی که مورد مصاحبه قرار گرفتند به نظر می رسید که پدر ومادر در مورد مسائل تربیتی توافق دارند وکمتر اتفاق می افتد که پیشنهاد مادر وراه وروش تربیتی او مورد سرزنش و انتقاد پدر خانواده قرار گیرد یا برعکس.

4.  تحمل والدین درمقابل سروصدا و ریخت وپاش کودکان: اولیاء دانش آموزان پیشرفته اکثراً درمورد سروصدا و ریخت وپاش کودکان تحمل بیشتری درخود نشان می هند، ویا اینکه به نظم و ترتیب خانه توجه دارند، اما شادی وآرامش کودک برایشان اهمیت بیشتری دارد وبه آثار مثبت تربیتی بازی در رشد کودک واقف هستند وبا تذکرهای سازنده آنها را متوجه می کنند. والدین این دانش آموزان، فرزندان را طوری عادت می دهند که پس از پایان بازی و کارهای درسی به تناسب سن وتوانائیشان به مرتب کردن و نظافت محیط خود واطراف خود بپردازند.

5.  تحمل اولیاء درمورد عدم اطاعت کودکان از بزرگسالان: اینکه هر دو دسته اولیاء نسبت به عدم اطاعت کودکان از پدر ومادر وبطور کلی بزرگسالان حساس بوده و هستند، ولی اولیاء کودکان ضعیف بطور محسوسی کم تحملتر و حساستراز دسته دیگر به نظر میرسد.

6.  عکس العمل اولیاء درمقابل انتظارات و توقعات فرزندان: والدین شاگردان زرنگ از قدرت تشخیص بیشتری برخورداربوده و می توانند بدون ابراز خشونت، در مقابل توقعات زیادفرزند خود مقاوم وباثبات باشند درحالیکه والدین شاگردان ضعیف گاهی خشن و زمانی تسلیم و نامطمئن ومتزلزل بنظر می رسند.

تحصيلات والدين

ازآن جا كه تحصيلات والدين مي تواند نقش مهمي در امر تربيت فرزندان داشته باشند و والدين تحصيلكرده به دليل احراز مشاغل بهتر و مفيد تر به خودي خوداز فرهنگ بالاتر ومحيط وموقعيت بالاتر ومحيط وموقعيت بهتري برخوردار خواهند بود و برخورداري از موقعيت خوب اجتماعي به نوبه خود تأثیر روي نگرش فرزندان نسبت به والدين واحساس امنيت و اعتماد به نفس آنها مي شود ودرنتيجه بهتر مي توانند با محيط خود ارتباط برقرار كنند و همين امر موجب رشد وشكوفايي استعدادآن ها مي شود. درحالي كه كودكي كه والدين وي تحصيلات خوبي ندارند نه تنها نمي توانند به وجودآنها افتخار كنند بلكه در خود احساس حقارت مي كنند. وارتباط وتعامل آنها از سايرين كمتر است .البته تحصيلات به تنهايي نمي توانند عامل پيشرفت فرد محسوب شود. اما ازآنجا كه تحصيلات ميتواند موجب آگاهي بيشتر وقرار گرفتن در وضعيت اجتماعي، اقتصادي بالاتر مي گردد و نيز در تحقيقات ثابت شده كه شغل و سطح اجتماعي والدين نيز رابطه مستقيمي با پيشرفت تحصيلي فرزندان دارند. بنابراين ملاك انتخاب تحصيلات والدين و تأثیري كه بر روي پيشرفت تحصيلي فرزند آن ها مي گذارد به اين دليل منظور شده است كه خانواده هاي با تحصيلات بالاتر فرزند كمتري دارند و بنابراين بهتر مي توانند با آنها در ارتباط باشند. معمولاً وقت بيشتري براي رسيدگي به مسائل آن ها را دارند.

كودكي كه در كنار بزرگسالان تحصيلكرده واهل مطالعه وبا حوصله پرورش يافته و بزرگ مي شود مسلما پيشرفت تحصيلي او از ساير كودكاني كه ازچنين محيط مساعدي بي بهره اند به مراتب بالاتر است.(هالت، 1387)

بی سوادی والدین

« بی سوادی والدین نیز یکی از پارامتر هایی است که می تواند در افت تحصیلی دانش آموزان مؤثر باشد ، زیرا عدم توانایی والدین جهت کمک به فرزندان در امر تحصیل و نبودن پشتیبان در جهت راهمایی فرزندان ، می تواند سبب سر در گمی دانش آموز و ایجاد اضطراب در او گردد. همین عدم اطمینان در مورد آن چه که دانش آموز انجام می دهد و نبود راهنما در منزل سبب می شود تا دانش آموز با یقین و اطمینان کامل نتواند به پیش ببرد. البته این مطلب کلیّت ندارد و دانش آموزان با استعداد می توانند بدون راهنما نیز به سر منزل مقصود برسند و لیکن این موضوع ، مربوط به  دانش آموزانی است که دارای استعداد کمتری هستند و جهت پیشرفت ، نیاز به یاری دهنده دارند. »

از مطالعاتي كه در زمينه تأثير برخي عوامل و متغيرها بر روي پيشرفت تحصيلي دانش آموزان انجام گرفته است چه مي توان فهميد؟

در اين مقاله كوشش شده است يافته هاي عمده اين مطالعات مورد بازنگري قرار گيرد. كشف اثرات متغيرها بر پيشرفت تحصيلي موضوع ساده اي نيست. نتايج پژوهش ها بر روي روابط و همبستگي ها بايد در عمل مورد آزمايش قرار گيرند. هر يك از نتايج بايد به دفعات متعدد به وقوع پيوندد تا به توان نسبت به صحت آنها اطمينان حاصل كرد.

مطالعات كيفي كه بر پايه روش هاي مشاهده اي و تكنيك هاي مصاحبه انجام مي گيرد، اين امكان را به پژوهشگر مي دهد كه به نكات ظريفي كه در كلاس نقش دارند و بر پيشرفت تحصيلي دانش آموزان موثرند كه تشخيص آنها جز با بكارگيري اين روش ها ممكن نيست.

1ـ برنامه درسي

برنامه درسي را مي توان به سه گروه  برنامه درسي مورد انتظار (آنچه كه در فهرست دروس و يا هدف هاي يادگيري مندرج است)، برنامه درسي اجرا شده (آنچه كه معلمين عملاً تدريس مي كنند در زبان پژوهش به آن اغلب فرصت يادگيري مي گويند) و برنامه درسي فرا گرفته (آنچه كه كودكان واقعاً ياد مي گيرند) تقسيم نمود. شواهد زيادي وجود دارد مبني بر اينكه تقاضاي برنامه درسي در پيشرفت تحصيلي مؤثر است. به طور خلاصه مي توان اظهار داشت كه اگر دانش آموزان فرصت يادگيري چيزي را داشته باشند، معمولاً آن را فرا مي گيرند و اگر اين فرصت براي آنها فراهم نباشد، از يادگيري آن محروم خواهند شد. به عبارت ديگر ، هر چه ميزان تقاضا در برنامه درسي مورد انتظار با ثابت فرض كردن بقيه عوامل بيشتر باشد، كودكان بيشتر ياد خواهند گرفت.

بسياري از كشورهاي در حال توسعه داراي مراكز برنامه ريزي درسي هستند، گر چه در بسياري از كشورها برنامه هاي درسي براي رهايي از نفوذ برنامه هاي قدرت هاي استعماري گذشته به صورت مليتدوين شده اند، هنوز در برنامه هاي درسي برخي از كشورها اين وضعيت وجود ندارد و يا آنكه در طرف ديگر طيف به آنچه كه در ديگر كشورها كودكان براي يادگيري بخصوص در زمينه خواندن، رياضيات و علوم دارند، توجه كافي مبذول نشده است.

دو مقوله بايد مورد توجه قرار گيرد يكي تكنولوژي برنامه ريزي درسي (Lewy 1978) و ديگري عوامل تعيين كننده برنامه درسي ، بسياري از عوامل مطالعات اندكي نياز دارند كه مراكز برنامه ريزي درسي بايد به انجام آن توجه داشته باشند.

تمايل به افزودن مطالب بيشتري به برنامه هاي درسي مشاهده مي شود بدون آن كه هرگز چيزي از آن كاسته شود. اخيراً حركت هايي براي پيراسته كردن برنامه هاي درسي ديده مي شود زيرا وضعيت كنوني و انباشتگي مطالب از جمله عوامل استاندارد پايين آموزشي به شمار مي رود.

برنامه هاي درسي بايد با دقت جرح و تعديل شوند و بايد توجه كرد كه مدارس حداقل آنچه را كه فارغ التحصيلان براي شروع به كار نياز دارند به كودكان بياموزند دانس آموزان بايد همچنين پايه لازم را براي اينكه بتوانند به يادگيري پس از فارغت از تحصيل ادامه دهند و محتوايي را كه بعداً به آن ها آموخته مي شود،  سريعاً بياموزند، در مدرسه كسب كرده باشند.

برنامه هاي متعددي نظير ادغام آموزش و كار توليدي يا اضافه شدن موضوعات پيش حرفه اي به برنامه هاي درسي مورد آزمايش و تجربه قرار گرفته اند. ارزشيابي از چنين برنامه هايي، مادامي كه مسئله بيكاري حل نشده، تشويق به خود اشتغالي فارغ التحصيلان صورت نگرفته يا منابع مورد نياز افزايش نيافته است، نااميد كننده به نظر مي رسد.

بر اساس برخي از مطالعات، در حقيقت آن چه كه براي خود اشتغالي بزرگسالان در مناطق روستايي و شهري بصورت بالقوه از سودآوري بيشتري برخوردار است، سواد آموزي و مهارت هاي محاسبه، دانش كشاورزي و يا تا حدودي دانش علمي است. از نقطه نظر مسائل تعليم و تربيت، به نظر مي رسد برخي از اين برنامه هاي حرفه آموزي اگر معلمان از انگيزه كاري بالايي برخوردار بوده و آموزش موضوعات علمي را با آموزش مطالب نظري براي درك بهتر آن مطالب پيوند داده باشند كم و بيش نتايج جالبي دارند موفقيت آنها در حقيقت تا حدود زيادي به منابعي كه در اختيار بوده است بستگي دارد.

برنامه هاي درسي اغلب مورد انتقاد قرار مي گيرند و سبب عدم پيشرفت تحصيلي تلقي مي شود. معمولاً در اين امر عوامل عديده اي دخالت دارند و دانش كم معلم نيز به وضوح يكي از مشكلاتي است كه در بعضي از كشورها دليل شكست برنامه هاي درسي مي باشد.

زبان آموزش و زباني كه مواد آموزشي و كتابها به آن نوشته مي شود از مسائل ديگر است. براي نمونه نيجريه پس از استقلال زبان انگليسي را به عنوان زبان آموزش در پايه اول دبستان پذيرفت. در منطقه اي كه در آن مردم به زبان Yorubaصحبت مي كنند كودك بايد ابتدا زبان محلي را بياموزد و سپس زبان Yoruba و بعد وارد مدرسه اي شود كه در آن آموزش به زبان انگليسي صورت مي گيرد.(نظير كودك انگليسي زباني كه وارد مدرسه اي مي شود كه در آن به زبان ژاپني درس مي دهند.)

مطالعاتي در مناطقي كه از نيجريه كه به زبان هاي Yoruba و Hausa تكلم مي كنند صورت گرفته  نشان مي دهد يادگيري كودكان وقتي با زبان محلي تحت آموزش قرار مي گيرند بيشتر از زماني است كه آموزش آنها با زبان انگليسي صورت مي گيرد البته تغيير همه مواد آموزشي يا بازنويسي آنها به زبان هاي محلي كاري پر هزينه است. از طرف ديگر استفاده از زبان محلي ممكن است به يك موضوع سياسي تبديل شود زيرا بعضي از گروه ها ممكن است استفاده از زبان گروه ديگر را نپذيرند و در نتيجه اين مشكل در بسياري از كشورها حل نشده باقي بماند.

بالاخره امتحانات ملي بايد آنچه را كه در برنامه هاي درسي مورد توجه است منعكس كنند زيرا معلمين بر اساس محتواي سئوالات امتحاني تدريس مي كنند. در تمامي اين فعاليت ها مركز برنامه ريزي درسي بايد نقش قاطعي ايفا نمايد.

1ـ كتاب هاي درسي و مواد آموزشي

هر جا كه كمبود كتاب و مواد آموزشي وجود دارد پيشرفت تحصيلي پايين تر است. تأمين يك كتاب به ازاي هر دانش آموز (و تضمين اينكه كتاب ها به مدرسه برسند و مورد استفاده معلمين و دانش آموزان قرار گيرند.)، ميزان پيشرفت تحصيلي و نرخ ماندگاري را افزايش مي دهد. در فيليپبن وقتي تعداد كتاب هاي درسي دوره ابتدايي از يك كتاب براي ده دانش آموز به يك كتاب براي دو دانش آموز تغيير يافت درصد قبولي دانش آموزان از 50 به 70 درصد در طي يك سال تحصيلي افزايش پيدا كرد (بانك جهاني 1989)

فولر (fuller 1986 ) نشان داد كه كمبود كتاب درسي در برخي از موضوعات درسي مسئله اي وخيم تر از بقيه است ولي همواره اين كمبود بر ميزان پيشرفت دانش آموزان تأثير مي گذلرد مشكل اصلي اين است كه چگونه مي توان كتاب درسي (يا حتي چند برگ) به تعداد كافي و به قيمت ارزان تأمين كرد و در عين حال تضمين نمود كه مواد آموزشي به دست دانش آموزان خاصه به مدارس مناطق روستايي خواهد رسيد. مطالعات انجام شده در زمينه توزيع كتاب هاي درسي در نيجريه و اندونزي مشكلات عديده اي را كه در اين زمينه وجود دارد نشان مي دهد كه بر اساس آنها اقدامات اصلاحي آغاز شده است. چاپ كتاب هاي درسي به تنهايي كافي نيست بلكه بايد مطمئن بود كه اين مواد به مدارس خواهند رسيد كه مشكل اجرايي است و اين كه آنها بوسيله معلمان مورد استفاده قرار خواهند گرفت كه يك مشكل تعليم و تربيتي و در عين حال اجرايي است. در ارتباط با مواد آموزشي امكان دسترسي داشتن دانش آموزان به كتاب ها از طريق كتابخانه مدرسه نيز مطرح است. مطالعات Fuller و Ifa هر دو نشان مي دهد كه هر چه تعداد بيشتري كتاب از كتابخانه مدارس توسط دانش آموزان به امانت گرفته شود ميزان پيشرفت تحصيلي دانش آموزان بيشتر است و در مدارس ابتدائي هر چه تعداد كتاب هايي كه در گوشه اتاق هاي درس قرار داده مي شود بيشتر باشد ميزان پيشرفت دانش آموزان در خواندن بيشتر خواهد بود.

1ـ معلم، روش تدريس و تربيت معلم

پژوهش هاي زيادي در ارتباط با روش هاي تدريس و آنچه معلمان بايد براي به دست آوردن پيشرفت بيشتر در امر فرايند يادگيري ياددهي انجام دهند، صورت گرفته است.

1-3- تجربه معلمان

معلمان با سابقه گرايش بيشتري به سمت به پرورش مهارت هاي آموزشي و كلاس داري از خود نشان مي دهند. آنها ميزان وقتي را كه براي امور اداري كلاس صرف مي شود، كاهش مي دهند. در بازگرداندن نظم به كلاس به سرعت عمل مي كند و روش تدريسي را برمي گزينند كه وظايف بيشتري را بر دوش دانش آموزان قرار دهد. (Anderson et al . 1988) از اين بررسي نتيجه مي شود كه بايد تمام كوشش را به كاربست تا معلمين مجرب به طور يكسان در مناطق شهري حاشيه شهرها و مناطق روستايي به كار گرفته شوند و ترك خدمت و جابجايي تقليل يابد البته اين مسئله با حقوق معلمان و ارتقاء منزلت آنها ارتباط دارد.

2-3- آماده كردن درس و نمره دادن

معلمين كه براي آماده ساختن درس و همچنين نمره دادن تكاليف درسي و كار كلاس دانش آموزان وقت گذاري مي كنند نسبت به معلميني كه اين كار را انجام نمي دهند، دانش آموزان آنها نتايج بهتري كسب مي نمايند. اگر در تربيت معلم بر اين موضوع تأكيد شود و اگر معلمين براي در آمد اضافي مجبور به كار اضافي نباشند انتظار مي رود فرايند يادگيري بهبود يابد.www.zibaweb.com

3-3- مهارت ها

معلمين كه در نظر دانش آموزان سخت گيرتر و متوقع تر هستند معلميني كه توانايي برقراري سريع نظم را در كلاس درس دارا هستند معلميني كه به روش نظام مند از كار خود ارزيابي مي كنند و بر آنچه كه يك دانش آموز ياد گرفته يا يادنگرفته در برابر همه آنچه بايد ياد مي گرفت به درستي واقفند و به دانش آموزاني كه مطالب را در بار نخست ياد نگرفته اند، فرصت فراگيري مجدد را مي دهند و معلميني كه به دانش آموزان كمك مي كنند تا ميزان اهميت مطالب را پي ببرند و بتوانند بين مطالب اصلي و فرعي تميز دهند، در معلمي موفق تر از معلمين ديگرند و دانش آموزان آنها از پيشرفت تحصيلي بالاتري برخوردارند.

برخي از معلمين فداكار توانايي اين را دارند كه در محرومترين مناطق دانش آموزان را به فراگيري مطالب تشويق نمايند. آوالوس (Avalos . 1986) در اين زمينه مطالعاتي در چهار كشور آمريكاي لاتين انجام داده است و آنان را گل هاي سرخ فرهنگي ناميده است. ليكن مطالعات بيشتري نياز است تا بتوان به شيوه كار اين گونه معلمان كه نتايج بسيار خوبي را در كار با دانش آموزان محروم بدست مي آيند پي برد.

 

 

× تحصيلات عمومي

مطالعات Iea  ( Peaker . 1976) نشان مي دهد كه معلميني كه داراي مدارج تحصيلي بالاتري پس از دوره متوسطه مي باشند نسبت به معلميني كه از مدارك تحصيلي پايين تر بر خوردارند موفقيت بيشتري داشته اند. البته اين دستاورد براي مسئولان آموزش و پرورش كشورهايي كه با كاهش بودجه آموزش و پرورش و با افزايش تعداد دانش آموزان روبرو هستند و مجبورند با گذراندن دوره هاي يك ساله براي فارغ التحصيلان سيكل اول يا دوم متوسطه آنها را براي تدريس در مدارس متوسطه آماده سازند، چندان تسلي بخش نيست.

× تحصيلات در زمينه تعليم و تربيت

پاسو (Passow et al , 1976) هيچ گونه تفاوتي بين ميزان پيشرفت تحصيلي دانش آموزان و طول دوره هاي آموزش تعليم و تربيت معلمان آنها پيدا نكرده است. اين نتيجه نشان مي دهد كه در محتواي دوره هاي تربيت معلم مشكلاتي وجود دارد. چه نوع فعاليت هايي براي تدريس/ يادگيري انواع مختلف هدف ها و وظايف آموزشي در موضوعات مختلف درسي مورد نياز است؟ برخي از نتايج حاصله از فعاليت هاي معلمان كه بر يادگيري دانش آموزان اثر بخش است قبلاً ارائه شد. از اين گونه مطالعات است كه محتواي قسمت هاي تربيتي دوره هاي تربيت معلم بايد بيرون كشيده شود. اين مطالعات همچنين نشان مي دهد كه مي توان مدت زماني را كه به آموزش مطالب تعليم و تربيت به معلمان اختصاص داده مي شود كاهش داد مشروط بر آنكه انتخاب درستي از آنچه كه براي معلمان ضرورت دارد، انجام شده باشد.

آموزش ضمن خدمت به صورت معمول است: دوره هاي كوتاه مدت يك هفته اي و آنچه كه آموزش از طريق كار ناميده مي شود.

در حالت دوم معلمين در طي هفته به فعاليت خود يعني تدريس در مدارس مشغول مي شوند ولي در هفته يكبار (نصف روز يا تعطيل آخر هفته) به همراه معلمين مدارس همجوار در مركز معلمان (يا در اتاقي از يكي از مدارس) دور هم جمع مي شوند. آنها به بحث پيرامون مشكلات مشترك مي پردازند و افرادي را نيز به عنوان ناظر يا راهنما به جلسات خود دعوت مي كنند. گفته مي شود كه آموزش از نوع اول فقط دو برابر مدت آموزش اثر بخش است و بعد از آن ارزش خود را از دست مي دهد. يعني اگر طول دوره ضمن خدمت يك هفته باشد معلمين تا دو هفته آنچه را كه آموخته اند در كلاس درس به كار خواهند بست و بعد از آن به شيوه گذشته عمل خواهند نمود. Flugger نشان داده است كه اثرات آموزش از طريق كار بر روي فعاليت هاي معلمان (و يادگيري شناختي) ماندگارتر از اثرات آموزش به شيوه دوره هاي ضمن خدمت كوتاه مدت خواهد بود. در اين زمينه نيز قبل از نتيجه گيري كلي بايد پژوهش هاي بيشتري انجام گيرد.

در برخي از كشورها آموزش ضمن خدمت اجباري نيست. نتايج مطالعات IEA نشان مي دهد كه وقتي آموزش معلمان با فعاليت هاي عملي توام باشد (نظير توليد مواد آموزشي، ساختن ابزار ارزيابي) موفقيت آنها در امر تدريس بيشتر از معلماني است كه دوره هاي آموزشي را نديده اند و يا دوره هايي را گذرانده اند كه صرفاً جنبه نظري داشته است.

در بسياري از كشورها هنگامي كه معلمين در كلاس هاي ضمن خدمت شركت مي كنند دانش آموزان آنها تعطيل مي شوند و به اين ترتيب براي شركت معلمان در اين گونه كلاس ها هيچ گونه پرداخت اضافي صورت نمي گيرد. در برخي از كشورها نيز براي شركت معلمان در دوره هاي ضمن خدمت حق الزحمه هزينه سفر و مأموريت پرداخت مي شود كه مي توانند بسيار پرهزينه باشد.

پيشنهاد مي شود كه آموزش ضمن خدمت يا از طريق كار اجباري و حق الزحمه اي هم بابت آن پرداخت مگردد. اين دوره ها لازم است به جنبه هاي عملي بيشتر توجه كنند و بر آموزش از طريق كار بيشتر تأكيد شود.

1ـ مدت زمان تحصيل در مدرسه و منزل

مدت زماني كه به آموزش اختصاص داده مي شود در پيشرفت تحصيلي دانش آموزان نقش زيادي دارد. بطور كلي هر چه كودكان زمان بيشتري صرف مطالعه نمايند. با ثابت نگهداشتن بقيه عوامل مطالب بيشتري فرا خواهند گرفت. تعداد روزهاي مفيد سال تحصيلي بين كشورها از 120 روز تا 240 روز در نوسان است.  تعداد ساعات آموزش روزانه 2 تا 7 ساعت مي باشد. سن ورود به مدرسه از 4 سالگي تا 7 سالگي و (حتي بيشتر) تغيير مي كند. بنابراين براي كودكاني كه تا سن 14 سالگي در مدرسه مي مانند ، تعداد ساعات آموزش مي تواند بين 4000 تا 10000 ساعت در نوسان باشد.

بايد توجه داشت كه تعداد ساعات واقعي كه به امر آموزش اختصاص داده مي شود ممكن است با آنچه كه بر روي كاغذ مي آيد متفاوت باشد. كشورهاي زيادي وجود دارد كه در آنها سال تحصيلي رسماً 240 روز است ولي در عمل دانش آموزان 30 روز از سال تحصيلي را به دليل تعطيلات عمومي ديدار شخصيت ها و غيبت معلمين ناشي از بيماري، فوت و ازدواج خانواده، شركت در كلاس هاي ضمن خدمت و غيره آزاد هستند. بنابراين تعداد روزهاي واقعي تحصيل به مراتب كمتر خواهد بود. حضور معلم در مدرسه مسئله اي است كه نياز به توجه ويژه دارد. در برخي از كشورها اقداماتي بايد صورت گيرد (براي نمونه، دخالت دادن انجمن محلي يا والدين در مديريت مدرسه) تا معلمان براي تدريس در مدارس حضور پيدا كنند.

در خصوص مدت زماني كه بايد به آموزش هر ماده درسي اختصاص يابد و اينكه چند ساعت در هفته و براي مدت چند سال يك ماده درسي بايد آموزش داده شود، مطالعات زيادي مورد نياز است.

كارول (Carroll,1975) پيشنهاد كرد براي اينكه يك دانش آموز به خواندن درك مطلب زبان فرانسه به عنوان زبان خارجي تسلط يابد، به طور متوسط به شش سال مطالعه مداوم (با چهار يا پنج جلسه هفتگي) براي 40 هفته در سال نياز دارد كه دانش آموزان از انگيزه خيلي بالا برخوردار باشند و شرايط تدريس نيز بسيار خوب باشد اين مدت را مي توان حداكثر به 4 سال تقليل داد.

مدت زمان آموزش را مي توان از جنبه ديگري هم مورد مطالعه قرار داد و آن مدت زماني است كه عملاً در كلاس درس به امر يادگيري و تدريس اختصاص مي يابد و مدت زماني كه دانش آموزان عملاً براي يادگيري در كلاس صرف مي كنند (در مقابل خيال پردازي و غيره) بسياري از مطالعات انجام شده در اين زمينه نشان مي دهند كه هر چه اين مدت زمان بيشتر باشد با ثابت نگهداشتن بقيه عوامل، ميزان يادگيري دانش آموزان بيشتر است.

بالاخره، تكاليف درسي از اهمّيّت زيادي برخوردار دارند. دانش آموزاني كه تكاليف درسي بيشتري انجام مي دهند، در مقايسه با بقيه موفق ترند هر چند كه آن تكاليف مورد ارزشيابي و نمره گذاري قرار نگيرند. اگر به تكاليف درسي نمره داده شود و معلم ويژگي هاي هر دانش آموز را مورد توجه قرار دهد و به او كمك كند تا نقاط ضعف خود و راه اصلاح آنها را بشناسد، ميزان يادگيري به مراتب افزايش مي يابد. بديهي است اگر معلمين از انگيزه كافي براي كار كردن برخوردار نباشند يا به فعاليت هاي ديگر در ساعات بيكاري مشغول شوند، احتمال اينكه تكاليف درسي دانش آموزان مورد نمره گذاري قرار گيرد كم خواهد بود.

1ـ سازمان و تسهيلات مدرسه

مطالعات (Fuller IER,Ibid ) نشان مي دهند كه هيچ گونه اختلافي بين ميزان پيشرفت تحصيلي دانش آموزان در مدارس كوچك و بزرگ با تعداد دانش آموزان متفاوت مشاهده نشده است و در نتيجه مي توان ابعاد مدرسه را افزايش داد مشروط بر آنكه مديران اين گونه مدارس قبلاً آموزش هاي مناسب را ديده باشند.

در رابطه با نقش تراكم كلاس (تعداد دانش آموزا در كلاس) بطور كلي مطالعات نشان مي دهند كه در كلاس هاي كم تراكم موفقيت دانش آموزان بيشتر نيست، مگر آن كه تراكم كلاسي كمتر از 15 نفر باشد كه در اين صورت امكان آموزش انفرادي فراهم مي شود. همچنين مي توان اظهار داشت كه ميزان پيشرفت تحصيلي دانش آموزان در كشورهاي صنعتي در كلاس هاي بيش از 45 نفري و در كشورهاي در حال توسعه در كلاس هاي بيش از 55 نفري كاهش مي يابد. جالب توجه است كه در مقايسه تطبيقي انجام شده بين دانش آموزان پايه پنجم 15 كشور كره با تراكم 60 نفر در كلاس و ژاپن با 42 دانش آموز در كلاس رتبه اول را بدست آورده اند (IEA , 1988) بنابراين آنچه در پيشرفت دانش آموزان نقش مهمي ايفا مي كند، تراكم كلاسي نيست بلكه آن چيزي است كه در كلاس اتفاق مي افتد. در مورد كلاس هاي با تراكم بيش از 60 دانش آموز در كلاس هيچ گونه مطالعه اي در دسترس نيست و به نظر مي رسد كه عدد 60 را  بتوان به عنوان تراكم حدأكثر به حساب آورد البته مشروط بر آن كه اتاق درس به اندازه كافي براي آن تعداد دانش آموزان بزرگ باشد و معلم قبلاً با شيوه تدريس در اين گونه شرايط آشنا شده باشد.

يكي از مشكلاتي كه وجود دارد اين است كه معلمين معمولاً براي تدريس در كلاس هاي با تراكم متوسط آماده مي شود. بايد توجه داشت كه اگر تراكم كلاسي بالا رود، معلمين بايد آموزش هاي لازم را براي تدريس در كلاس هاي با تراكم بالا ببينند. همچنين بايد انگيزه كافي براي حضور آنها در كلاس هاي پر تراكم به وجود آيد كه به سادگي ممكن نيست.

استفاده از مدارس دو شيفت و سه شيفت اين امكان را مي دهد كه بدون افزايش هزينه اي سرمايه اي بتوان از تعداد بيشتري دانش آموز ثبت نام كرد. در صورتي كه معلمين فقط در يكي از نوبت ها تدريس كنند به نظر مي رسد اينكه دانش آموز در كدام نوبت در مدرسه حضور يابد، تأثيري در پيشرفت تحصيلي وي نخواهد داشت. البته بسياري از معلمان براي بدست آوردن درآمد بيشتر در دو نوبت (گاهي در دو مدرسه متفاوت) تدريس مي كنند از والدين نيز ترجيح مي دهند فرزندان آنها در نوبت اول كه هوا خنك تر است و كودكان آماده ترند، به مدرسه بروند. گرچه در بسياري از كشورها مدارس بصورت دو يا چند نوبتي در آمده اند، به نظر مي رسد كه تأثير چنداني بر نتايج نداشته است. جمع آوري اطلاعات بيشتر در اين زمينه بسيار مفيد خواهد بود.

1ـ مدارس شهري و روستايي

در بسياري از كشورها، بين پيشرفت تحصيلي دانش آموزان مناطق شهري و روستايي اختلاف زيادي مشهود است و به ندرت ممكن است اين اختلاف به نفع مناطق روستايي باشد، مگر در مقايسه با مناطق پست حومه شهرهاي بزرگ كه ممكن است از كيفيت پايين برخوردار باشند. در بقيه موارد اين مناطق روستايي هستند كه از وضعيت بدتري نسبت به مناطق شهري برخوردارند.

در اين خصوص بايد توجه كرد كه تخصص نابرابر منافع بين مدارس مختلف در پيشرفت تحصيلي دانش آموزان آن مدارس مؤثر است. اطلاع از نسبت تعداد ميز و نيمكت به ازاي هر دانش آموز تعداد تخته سياه قابل استفاده به ازاي هر اتاق درس، تعداد اتاق هاي درس با كف خشتي، چوبي، سيماني تعداد روشنايي به ازاي هر اتاق درس، تجهيزات مورد نياز براي آموزش عملي علوم (ويا حتي در كشورهاي غني تر، فضاي آزمايشگاه و كاربرد آنها به ازاي هر دانش آموز) و با استفاده از نتايج سرشماري به سادگي ميسر است.

وقتي دستيابي به اين گونه اطلاعات اساسي در سطح ناحيه، منطقه يا كشوري ممكن نباشد به ناچار بايد حدأقل هر چند سال يكبار اين گونه اطلاعات جمع آوري شود. مي توان در جايي كه سرشماري صورت نمي گيرد. اين گونه اطلاعات را با استفاده از روش نمونه گيري به دست آورد داده  بايد تجزيه و تحليل شوند و اقدامات مناسب براي هر چه بيشتر بر قرار كردن برابري بين مدارس انجام گيرد. از انجمن هاي محلي نيز مي توان در اين زمينه كمك خواست. از سياست ملي هند در اين مورد مي توان بسياري مطلب آموخت. تسهيلات اساسي نظير دو اتاق نسبتاً وسيع تخته سياه، نقشه، نمودار و ديگر مواد آموزشي براي همه مدارس ابتدايي بايد فراهم گردد.www.zibaweb.com

مشكلات ويژه اي در مدارس مناطق دور افتاده وجود دارد. مدارس در اين گونه مناطق اغلب كوچك هستند و گاهي فقط يك معلم دارند كه بايد شش پايه دوره ابتدايي را به تنهايي تدريس كند. در چنين شرايطي بايد آموزش هاي لازم به معلمين داده شود و در اين زمينه كشورهاي در حال توسعه مي توانند از تجربيات كشورهاي پيشرفته استفاده كنند. مشكل ديگر جذب معلمين براي كاركردن در مدارس روستايي (اغلب دور افتاده) و نگهداري آنها در اين گونه مناطق است. (Chivore,1988)

عدم تمايل معلمين آموزش ديده براي رفتن و ماندن در مناطق روستايي به خوبي آشكار است. كيفيت معلمين مناطق روستايي با ميزان پيشرفت تحصيلي دانش آموزان ارتباط دارد. پاداش نقدي و تأمين مسكن رايگان كه مي تواند پرهزينه باشند هميشه كافي نيستند.

نقش مدير مدرسه نيز بسيار حائز اهميت است. فولر (Fuller,1986) نشان داده است كه نقش مدير مدرسه اغلب با نوع مدرسه (نظري، حرفه اي) و فرهنگ محيط در ارتباط است. آموزش رسمي مديران مدارس پس از انتخاب آنها به اين سمت، اثرات مثبتي بر نحوه اداره مدرسه داشته و بايد احتمالاً بخشي از آموزش ضمن خدمت يا از طريق كار تلقي شود. هزينه اين آموزش از طريق كار ناچيز است مگر براي


مطالب مشابه :


پيشرفت تحصيلي

تعلیم و تربیت و علوم انسانی - پيشرفت تحصيلي - Education,moral education & humanity




ارزشيابي پيشرفت تحصيلي

در انجام ارزشيابي پيشرفت تحصيلي مي بايست به تفاوت هاي فردي دانش آموزان توجه شود .




عوامل مؤثر بر پيشرفت تحصيلي دانش آموزان

آموزش خانواده - عوامل مؤثر بر پيشرفت تحصيلي دانش آموزان , , با توجه به اینکه مدتی مفتخر به




بررسی تاثیر سطح سواد والدین بر پیشرفت تحصیلی دانش آموزان

پيشرفت تحصيلي: يعني اينكه از سطح مورد انتظار آموزشي برآورد شود و سازمان آموزش و پرورش به




آيين نامه ارزشيابي پيشرفت تحصيلي و تربيتي (توصیفی) دوره ابتدايي

آيين نامه ارزشيابي پيشرفت تحصيلي و تربيتي دوره ابتدايي مورد تأييد كميسيون اساسنامه ها و




پيشرفت تحصيلي و عوامل موثر در آن

آموزشی -فرهنگی - پيشرفت تحصيلي و عوامل موثر در آن - - آموزشی -فرهنگی




نقش خانواده در پيشرفت تحصيلي

نقش و تأثير والدين - خصوصاً سواد آنها – بر پيشرفت تحصيلي کودکان چند عامل مشخص که بر پيشرفت




روشهاي نوين ارزشيابي پيشرفت تحصيلي

ارزشيابي پيشرفت تحصيلي يكي از عناصر مهم و اساسي برنامه هاي درسي و نظام هاي آموزش و پرورش




آيين‌نامه ارزشيابي پيشرفت تحصيلي و تربيتي دوره ابتدايي

آيين‌نامه ارزشيابي پيشرفت تحصيلي و تربيتي دوره ابتدايي (مورد تاييد كميسيون اساسنامه ها و




اضطراب و پیشرفت تحصیلی بین دانش آموزان

البته پيشرفت تحصيلي متقابلاً موجب اميد بيشتر به ادامه تحصيل در آينده مي شود تحقيقات دلالت




برچسب :