برنامه هاي اجرا شده در ماه محرم سال 90
فلسفه قيام امام حسين (عليه السلام) را مي توان به سه بخش تقسيم كرد.:
الف:بیعت خواستن یزید از امام حسین(عليه السلام)
در حادثه كربلا ما به مسائل زیادی بر می خوریم در یك جا سخن از بیعت خواستن یزید از امام حسین و امتناع امام از بیعت، در یكجا دعوت مردم كوفه از امام حسین و پذیرفتن امام ولی در جایی بدون توجه به مسئله بیعت و بدون توجه به درخواست دعوت كوفیان حضرت حسین (ع) از اوضاع حكومت انتقاد می كند. از فساد و حرام خواریها و ظلم و ستم انتقاد می كند و اینجا امر به معروف و نهی از منكر را لازم می بیند.
البته حقیقتاً باید گفت همه این سه مورد تاثیر داشته است چون پاره ای از عكس العملهای امام بر اساس امتناع از بیعت پاره ای بر اساس دعوت مردم كوفه و پاره ای بر اساس مبارزه با منكرات و فسادهای آن برهه از زمان صورت گرفته است. حال باید دید دو عامل اصلی قیام چه بوده است. و باید دید كدام عامل تاثیری به سزایی داشته است.
توضیح عكس العمل اول را همه شنیده ایم كه معاویه با چه وضعی به حكومت رسید وقتی اصحاب امام حسن مجتبی (ع)، آنقدر سستی كردند امام یك قرارداد موقت با معاویه امضاء كردند در مفاد این صلحنامه آمده بود كه بعد از مرگ معاویه مقام خلیفه مسلمین به امام حسن برسد و اگر ایشان به شهادت رسیده بودند به برادرش امام حسین منتقل شود برای همین معاویه امام حسن مجتبی را مسموم نمودند تا مدعایی نماند و خود معاویه می خواست حكومت را به شكل سلطنت و موروثی در بیاورد. تا زمان معاویه ، مسئله خلافت و حكومت یك مسئله موروثی نبود و فقط دو طرز تفكر بود:
الف: یك طرز تفكر كه خلافت، فقط شایسته كسی است كه پیغمبر او را منصوب كرده باشد.
ب: یك طرز تفكر دیگر این بود كه مردم حق دارند خلیفه ای برای خودشان انتخاب كنند و این مسئله در میان نبود كه یك خلیفه برای خود جانشین معین كند اما تصمیم معاویه از همان روزهای اول این بود كه نگذارد خلافت از خانه اش خارج شود ولی خود معاویه احساس می كرد این كار فعلا زمینه مساعدی ندارد و كسیكه او را به این كار تشویق و تشجیع نمود مغیره بن شعبه (لعنه ا…) بود چون مغیره خودش طمع حكومت كوفه را داشت مغیره همان شخصی بود كه با غلاف شمشیر به پهلوی خانم زهرا (س) زد و همان مغیره ای كه قبلا هم حاكم كوفه بوده است و از اینكه معاویه او را عزل نموده بود ناراحت بود. برای همین مغیره به شام رفت و به یزیدبن معاویه گفت نمی دانم چرا معاویه درباره تو كوتاهی می كند دیگر معطل چیست؟ چرا تو را جانشین خودش نمی كند یزید گفت پدر فكر می كند این قضیه عملی نیست مغیره گفت عملی است چون هر چه معاویه بگوید مردم شام اطاعت می كنند و مردم مدینه را مروان حكم و از همه جا مهمتر و خطرناكتر كوفه (عراق كنونی) است این هم بعهده من.
یزید به نزد معاویه رفت و مطالب مغیره را گفت وقتی معاویه ، مغیره را احضار نمود مغیره با تملق گویی و منطق قویی كه داشت معاویه را قانع می سازد معاویه هم برای بار دوم به او ابلاغ حكومت كوفه را می دهد (البته این جریان بعد از شهادت امام حسن مجتبی یعنی سالهای آخر عمر معاویه بوده است) مردم كوفه و مدینه با پیشنهاد مغیره و مروان مخالفت كردند لذا معاویه مجبور شد خودش به مدینه برود . معاویه پس از تسلط كامل بر محیط داخلی و پهناور اسلام كه از افریقای شمالی تا حدود چین توسعه یافته بود اولین و بزرگترین اشتباه خودش راجع به سیاست خارجی را مرتكب شد چون وقتی تصمیم گرفت پسر جوان و نالایقش را ولیعهد كند ولی مردم نپذیرفتند و او شكست خورد برای رسیدن به این قصد شومش مرتكب جنایت بزرگی شد و آن این بود كه با امپراطور روم كه نیرومندترین دشمن خونین اسلام و مسلمانان بود به نفع قصد شومش صلح كرد و با این عمل جلوی پیشروی اسلام را در اروپا متوقف ساخت و برای تهدید یك طرفردار نیرومند كه تاج و تخت یزید را پشتیبانی كند حاضر شد باجی هم به دولت روم بدهد.
معاویه زمانیكه كه خودش به مدینه رفت سه نفر كه مورد احترام مردم بودند را خواست (امام حسین –(ع) عبدالله بن عمر فرزند خلیفه دوم ، عبدالله بن زییر، همان شخصی كه به امام علی خیانت كرد و مسبب جنگ جمل شد) معاویه سعی كرد با چرب زبانی به آنها برساند كه صلاح اسلام ایجاب می كند حكومت ظاهری در دست یزید باشد ولی كار در دست شما تا اختلافی میان مردم رخ ندهد حتی به آنها گفت شما فعلا بیعت كنید ولی آنها قبول نكردند. معاویه هنگام مردن، سخت نگران وضع پسرش یزید بود و به او نصایحی كرد كه اگر یزید جامه عمل می پوشاند یقیناً بیشتر می توانست حكومت كند نصایح این بود (ای پسر جان، من رنج بار بستن را از تو بر داشتم، كارها را برایت هموار كردم و دشمنانت را راحت نمودم و رقیبان عرب را زیر فرمانت آوردم مردم حجاز را منظور دار كه اصل تو هستند هر كس از آنها به نزد تو آمد گرامیش دار و هر كدامشان را هم غایب بود احوالش را بپرس اهالی عراق را منظور دار. و اگر خواستند حاكمی را از آنها عزل كنی دریغ نكن چون عزل یك حاكم، آسانتر از برابری با صد هزار شمشیر است اهل شام را هم منظور دار كه اطرافیان نزدیك و ذخیره تو هستند و اگر از دشمنی در هراس یودی از آنها یاری بجو و چون موفق شدی آنها را به وطن خودشان برگردان زیرا اگر در سرزمین دیگر بمانند اخلاقشان بر می گردد. سپس معاویه می نویسد پسرم من نمی ترسم كه كسی در حكومت با تو نزاع كند مگر 3 نفر حسین بن علی – عبدالله بن زییر- عبدالله بن عمر ]چون هر سه خلیفه زاده بودند.
حسین بن علی شخصی است كه اهل عراق او را رها نكنند و او را وادار به خروج می كنند اگر خروج كرد و برابر او پیروز شدی از او درگذر كه با تو خویشی نزدیك دارد و احترام و خلق او بسیار است و او نوه پیامبر است. اما عبدالله بن عمر اهل عبات است و اگر تنها بماند با تو بیعت می كند. ولی عبدالله بن زبیر اگر بر تو خروج كرد و بر او پیروز شدی بند از بندش جدا كن و تا بتوانی خون دیگران قوم خود را حفظ كن.
معاویه می دانست این سه نفر یقیناً اعتراض خواهند كرد چون اعتراض آنها به نظر معاویه بدین دلیل بود كه اگر خلافت به ارث برده می شود ما هم باید وارث باشیم و اگر خلافت به سابقه و لیاقت است هزاران مسلمان با سابقه و لیاقت است هزاران مسلمان سابقه دار تر از یزید هم وجود داشت و این اعتراضات واقعاً در ذهن اكثر مسلمان بود معاویه در این نصایح كاملا پیش بینی كرده بود كه اگر یزید با امام حسین (ع) به خشونت رفتار كند و دست خود را به خون آغشته كند دیگر نمی تواند خلافت خود را ادامه دهد بقول بنی امیه متأسفانه یزید نتوانست سیاست مرموزانه پدرش را اعمال كند و سیاستی غلط را اعمال نمود و زحمات 50 ساله امیر را رشته كرد . معاویه فردی زیرك بود و خوب می دانست و می توانست پیش بینی كند بر عكس یزید كه اولا جوان بود ثانیا مردی بود كه اشراف زاده و با لهو و لعب مانوس شده بود و كاری كرد كه در درجه اول به زبان خاندان بنی امیه و ابوسفیان تمام شد.
بعد از اینكه معاویه در نیمه رجب سال 60 هـ . ق به درك رسید یزید به حاكم مدینه ولید بن عقبه ابوسفیان (نوه ابوسفیان) نامه ای می نویسد و مرگ معاویه را اطلاع می دهد و طی نامه ای خصوصی دستور داد از حسین بن علی (ع) و عبدالله بن عمر و عبدالله بن زبیر بیعت بیگرد و اگر بیعت نكردند سرشان را برای من بفرست وقتی ولید بن عقبه نامه یزید را دریافت كرد امام بعد از سه روز حركت كرد. (علتش را انشاءالله در تاریخ واقعه كربلا تا شهادت خواهیم گفت) و به مكه هجرت نمود و شاید فكر شود كه هجرت بدین جهت بوده است كه مكه حرم امن الهی است و خون حضرت را نمی ریزند خیر بلكه اولا اعلام مخالفت خودش را اعلام كرد ثانیا اگر در مدینه می ماند صدایش آنقدر به عالم اسلام نمی رسید و اگر شهید هم می شد خونش تاثیر زیادی نداشت برای همین صدایش در اطراف پیچید كه امام حاضر به بیعت نشده است ثالثاً و از همه مهمتر امام حسین سوم شعبان وارد مكه شد و ماههای شعبان ، رمضان، شوال، ذی القعده و تا هشت ذی الحجه در مكه ماند ماههایی مهم كه مردم جهت حج عمره آنجا می آمدند تا اینكه 8 ذی الحجه رسید و مردم كه برای حج تمتع لباس احرام می پوشیدند و می خواهند به سوی منی و عرفات بروند همان لحظه ناگهان امام حسین (ع) اعلام می كند من می خواهم به طرف عراق و به سوی كوفه بروم یعنی پشت به حج و كعبه می كند و اعتراض و عدم رضایت خودش را به این شكل اعلام می كند. البته مسئله بیعت مسئله اصلی قیام نیست فقط تأثیرش این بود كه جرقه این حادثه عظیم كربلازده شود.
ب دعوت مردم کوفه
در آن روز جهان اسلام سه مركز بزرگ و موثر داشت مدینه كه دارالهجره بود. شام كه دارالخلافه و كوفه كه قبلا دارالخلیفه بود و امیرالمومین علی (ع) در آنجا مركز حكومت خود قرار داده بود. بعلاوه كوفه شهری جدید التاسیس بود كه بوسیله سربازان اسلام در زمان عمر بن الخطاب (ل) ساخته شد و آنرا سربازخانه اسلامی می دانستند، وقتی مردم كوفه می فهمند كه امام با یزید بیعت نكرده نامه به امام می نویسد كه اگر به كوفه بیائید ما شما را یاری می كنیم و تاریخ قضاوت خواهد كرد كه زمینه مساعد بود ولی امام حسین از این فرصت طلائی استفاده نكرد و اگر پاسخ مثبت دهد می دانست كوفیان غیرت ندارند و ناكس هستند و تجربه داشت كه به پیامبر(ص) و علی (ع) و امام حسن (ع) خیانت كرده بودند. متأسفانه وقتی این تاریخها بدون تحلیل و فكر خوانده شوند عده ای دیگر فكر خواهند كرد كه اگر امام در خانه راحت نشسته و كاری ندارد كه به اسلام چه بلائی دارد وارد می شود و فكر می كنند امام را تنها چیزی كه حركت داد دعوت مردم كوفه بوده است در صورتیكه امام حسین آخر ماه رجب كه اوایل حكومت یزید بود برای امتناع از بیعت از مدینه خارج شد و چون مكه حرم امن الهی است و آنجا امنیت بیشتری وجود دارد لذا امام به مكه شرفیاب شدند ولی نامه كوفیان در 15 رمضان به امام حسین (ع) رسید یعنی یكماه و نیم بعد از اینكه امام نهضت خود را با عدم بیعت شروع نمودند نامه ها به دست امام رسید بنابراین دعوت مردم كوفه موضوع اصلی در این نهضت نبود بلكه در یك امر فرعی دخالت داشت. ماه رجب و شعبان كه ایام انجام حج عمره است مردم از اطراف به مكه می آیند و بهتر می توان آنها ارشاد نمود بعد از این ایام هم كه موسم جمع تمتع می رسد و فرصت مناسبی برای تبلیغ است.
بنابراین حداكثر تاثیر مردم كوفه در این حادثه عظیم كربلا این بود كه امام مكه را مركز قرار نداد به سوی كوفه برود وتاثیر دیگرش این بودكه امام پیشنهاد عباس را نپذیرد چون گفته بود امام كوفیان ناكس هستند یا به یمن برو یا به كوهستانهای آنجا پناه ببر یا اینكه دیگر به مدینه برنگرد.
امام هم مطلع شدند كه اگر در مكه بمانند ممكن است در همان حال احرام كه قاعدتاً كسی مسلح نیست، مامورین یزید خون حضرت را بریزند و هتك حرمت خانه خداوند شود و حرمت حج و اسلام شكسته شود و هم اینكه فرزند پیامبر را در حالت عبادت در حریم خانه فرا به شهادت برسانند از همه مهمتر، خون حضرت سیدالشهدا هدر می رفت و بعد هم شایع می كردند كه حسین با شخصی اختلافی جزئی داشته و او هم حضرت را كشت و مردم جاهل آن زمان هم قبول می كردند مسئله دیگر اگر كوفه هم صد در صد اتفاق آراء داشتند و خیانت نمی ورزیدند احتمال صدرصد نمی توانستیم بدهیم كه امام پیروز می شدند چون تمام مسلمانان كه مردم كوفه نبودند اگر مردم شام را كه قطعاً و یقیناً به آل ابوسفیان وفادار بودند را به تنهایی در نظر بگیریم كافی بود كه احتمال پیروزی را تنزل دهد چون همین مردم بودند كه در دوران خلافت حضرت علی (ع) توانستند در جنگ صفین با مردم كوفه 18 ماه بجنگند.
ج: احیای امر به معروف و نهی از منکر
امام اگر بیعت می كرد اولا تثبیت خلافت موروثی بود ثانیا شخصیت خود یزید است كه او فردی فاسق و بدتر از همه متظاهر به فسق بود معاویه و بسیاری از خلفای بنی امیه فاسق بودند ولی یك مطلب را كاملا درك می كردند و می دانستند اگر بخواهند ملك و قدرتشان باقی بماند باید تا حدودی زیاد ، مصالح اسلامی را رعایت كنند و می دانستند اگر میلیونها نفر جمعیت از نڟاد های مختلف چه در آسیا، آفریقا و یا اروپا در زیر حكومت واحد در آمده اند فقط به این دلیل است كه فكر می كنند خلفای آنها مسلمانند، به قرآن اعتقاد دارند و الا اولین روزی كه احساس می كنند كه خلیفه خودشان ضد اسلام است ، اعلام استقلال می كردند. معاویه هم شراب می خورد ولی دیده نشده بود در یك مجلس رسمی و علنی شراب خورده یا در حالت مستی وارد شود در حالیكه یزید علناً در مجالس رسمی شراب می خورد و میمون بازی می كرد كه حتی برای میمونش كنیه ای به نام اباقیس بود (خصوصیات یزید را در سه عامل مقدس قیام امام حسین(ع) خواهیم گفت) عكس العمل سوم ارزش بسیار بیشتری از دو عامل قبل دارد و به دلیل همین عامل بود كه این نهضت شایستگی پیدا كرد كه برای همیشه زنده بماند وچون نهضتهای والاتر از نظر تعداد و مسائل دیگر بود مثل همین جنگ ایران و عراق و خود بچه رزمندگان كه در صحنه بودند خون و شهادت و آوارگی و … را دیدند الان بعد از چندین سال بعد از جنگ آن را آهسته به باد فراموشی سپرده اند.
بنابراین اگر از امام بیعت هم نمی خواستند یا از او دعوت نمی كردند باز امام قیام می كردند و ساكت نمی شد چون امام فطرتاً شخصیتی منتقد، معترض ، انقلابی و قائم نسبت به فسادهای جامعه داشتند.
كانون فرهنگي هنري سيدالساجدين(عليه السلام) برنامه هاي اجرا شده در ماه محرم را به شرح زير اعلام مي دارد.
۱- برنامه مربوط به يادمان شهداي محله صلح آباد:
اين يادمان كه پنجمين سال متوالي آن در مسجد امام سجاد (عليه السلام) برگزار مي گرديد طي برنامه زير كار خود را آغاز نمود.به اين صورت كه وصيت نامه و زندگينامه ۱۴ شهيد محل به همراه شهداي گمنام در طول ۱۳ شب از ابتداي ماه محرم تا شب سيزدهم بعد از نماز مغرب و عشاء طبق برنامه قرائت گرديد.در شبهاي هفتم - دوازدهم-سيزدهم مراسم سخنراني و مداحي و خاطره گوئي نيز قرار گرفت .در شب هفتم كه با سخنراني حجت الاسلام حدادي از قم آغاز گرديد و با مداحي سيد ناصر فاطمي به پايان رسيد.در شب دوازدهم با مداحي سيد محمدرضا يعقوبي و در شب سيزدهم نيز با خاطره گويي آقاي محمد حسن خسروي با ذكر خاطره شهداي گمنام به پايان رسيد.
لازم است از طرف مديريت وبلاگ مطلبي راجع به خون شهدا عرض كنيم و آن اينكه بعد از شهدا ما چه کردیم؟؟؟ فقط اين را مي توانيم بگوئيم كه شرمنده ایم که نتوانستیم از خون ریخته شما پاسداری کنیم!!!!! شما را به خدا ما را حلال کنید.
با وجود اينكه خاصه من برادر شهيدم ولي بروي چشم كه سلام شهيدمان را به ايشان مي رسانيم و به او مي گوئيم كه از خدا بخواهد و شفيع گردد از تمام گناهان و خطاهاي عمد و سهو ما در گذرد.و از آنان مي خواهيم كه ما را حلال كنند.
۲- دومين برنامه برگزاري همايش بزرگ شيرخوارگان محله صلح آباد بود كه در مورخ ۱۱/۹/۹۰ روز جمعه در حسينيه حضرت ابالفضل(عليه السلام) صلح آباد برگزار شد.در اين مراسم كه با همكاري پايگاه كريمه اهل بيت(سلام الله عليها) برگزار شد مادران و شيرخوارگان آنان در اين مراسم حضور پيدا كردند و در مظلوميت شش ماهه دشت كربلا حضرت علي اصغر (عليه السلام) به عزاداري پرداختند.آري همين شيري كه در دامن مادران خورديم بدانيم كه با گريه بر حسين آغشته است كه خود حسيني گشته ايم.در اين مراسم كه با مداحي مداح اهل بيت (عليهم السلام) آقاي سيد حسين هاشمي برگزار شد از ساعت ۱۵آغاز و در ساعت ۱۷ به پايان رسيد.
۳- زنجير زني:اين مراسم كه با مديريت آقاي عليرضا دهون انجام گرفت از ابتداي ماه محرم بعد از مراسم يادمان شهدا با حضور نونهالان و نوجوانان محله صلح آباد در مسجد امام سجاد(عليه السلام) برگزار شد.
۴- حضور در مراسمات عزاداري:
۵- مراسم شام غريبان : اين مراسم در شب يازدهم ماه محرم از مسجد امام سجاد (عليه السلام) آغاز گرديد و تا حسينيه حضرت ابالفضل(عليه السلام) پايان يافت.
مطالب مشابه :
لوگوی المپیک لندن 2012
کانون فرهنگی هنری نینوا بوشهر و معادل اون در زبان ما میشه "صهیون" . كانون ولي عصر -
مشاعره دانش آموزي مدارس راهنمايي شهرستان بوشهر
بیدشهر : ناحيه اي باستاني درجنوب بوشهر - مشاعره دانش آموزي مدارس راهنمايي شهرستان بوشهر
شب شعر دانش آموزی بوشهرباعنوان جهل منزل غم
بیدشهر : ناحيه اي باستاني درجنوب بوشهر - شب شعر دانش آموزی بوشهرباعنوان جهل منزل غم - فرهنگ و
بصيرت و بيداری را رمز موفقيت در مقابل بيگانگان
کانون فرهنگی هنری نینوا بوشهر - بصيرت و بيداری را رمز موفقيت در مقابل بيگانگان -
شهادت امام صادق(ع)
کانون فرهنگی هنری نینوا بوشهر. كانون فرهنگي رساله از جابر به زبان آلمانى چاپ و
وضع فجیع شعبه اصفهان کانون زبان ایران
تقریباً 4 سال پیش از کانون زبان ایران فارغالتحصیل شدم. بوشهرِ آبیِ آرامِ پرخاطرهی من!
برنامه هاي اجرا شده در ماه محرم سال 90
کانون فرهنگی بقیه الله مسجد توحید بوشهر. كه در درجه اول به زبان خاندان كانون فرهنگي
برچسب :
كانون زبان بوشهر