در رثای برادر مرحومم آقا کاظم عزیز!

یادی از روحانی رزمنده سرهنگ پاسدار مرحوم کاظمعلی رنجبر فرح آبادی

روحانی رزمنده سرهنگ پاسدار مرحوم کاظمعلی رنجبر-انگیزهدر لیالی قدر، دلتنگی امانم نمی دهد!

یادش بخیر، روزهای قشنگی را طی سالهای متمادی با هم سپری کرده ایم!

اگر چه در سن تقویمی 4 سال از من کوچکتر بود، اما در سن عقلی سالها از ما پیش افتاده بود و با توجه به  اقامت چندین ساله در حجره های تنگ و کوچک و نمور مدارس حوزه علمیه در ساری و قم و تلمذ از محضر استادان بنام حوزه، تجلی بارزی از زهد و عرفان شده بود و کاملاً احساس می شد که این طلبه خودساخته، مستعد وصال به قرب الهی و نایل شدن به مقامات معنوی است.

طبع بلند و روح رفیع و منش بزرگانه و دیدگاه جامع و وسعت نظر او زبانزد همه کسانی بود که با او نشست و برخاست داشته و با او زندگی می کردند. و واقعاً به این همنشینی عشق می ورزیدند.

عاطفه و محبت مؤمنانه، گذشت و بخشش کریمانه، گریز از غیبت عاجزانه، اتکاء به خویش و اعتماد به نفس عارفانه و نهایتاً تزکیه نفس و دوری از مطالبات و زخارف دنیاگرایانه از این روحانی رزمنده، شخصیتی الهی را تداعی می کرد که باید اعتراف کنم که حداقل دور از دسترس امثال حقیر است.

زی ساده طلبگی و زندگی زاهدانه اش که حتی توفیق زیارت خانه خدا و عتبات عالیات را هم نیافته بود، نشان از انتظارات حداقلی او از دنیا داشت که تا پایان عمر کوتاهش بر آن اصرار می ورزید و هرگز نگاهش به بالادستها نبود و شکرانه همیشگی او از خدای متعال بابت این همه نعمات که ارزانی اش داشته، حاکی از نگاه او به پائین دستهایی بود که گاهی هم به نان شب گاهی هم به جای گرم و گاهی هم به لباس نرم احتیاج مبرم دارند!

آفا کاظم که از دوران نوجوانی و طلبگی به جبهه های جنوب اعزام شده بود، رشادت بی نظیر خود را در عملیاتها به نمایش گذاشته و توجه فرماندهان را با توجه به سن کمش به خود جلب کرده بود و پس از مدتی نهایتاً به ایشان پیشنهاد عضویت در سپاه شد و وی هم با مشورت با حقیر و سایر برادران و اعضای خانواده نهایتاً مشروط به شرایط طلبگی و ادامه توفبق تلمذ از محضر بزرگان حوزه پذیرفت و رسماً سپاهی شد و در راستای همان علاقه مندی به درس حوزه، به سپاه قم منتقل شد و سالها ضمن حضور در سپاه قم، محضر بزرگان زیادی را  طی سالها اقامت در قم درک کرد و در منزلش کتابخانه معتبری شامل کتب متعدد حوزه داشت که نشان می داد با توجه به همه مشغله های رزم که با  انتقال به سپاه قدس، مبارزاتش در جنوب لبنان نیز استمرار یافت، می خواهد مطالعات حوزوی اش به روز باشد!

خیلی صمیمانه و کریمانه رفتار می کرد، اهل سلوک بود و از نفس خود بسیار مراقبت می کرد و در روز تشییع جنازه ایشان در سپاه مرکز یکی از همکاران سن و سال دار ایشان که برادر سه شهید بود با فریاد از جمعیت تشییع کننده که همه پاسدار بودند، شهادت و اعتراف گرفت که آیا شما از آقا کاظم یک غیبت، یک غفلت و یک ترک اولی مشاهده کرده اید؟! آیا آقا کاظم در حق کسی بدی کرده و یا کسی هست که ایشان به وی دین داشته باشد؟ آیا کسی سراغ دارد که از او بغیر از خوبی چیزی داده باشد؟ وقتی سکوت کرد، با فریاد جمعیت پاسخ شنید که نه!، بخدا نه! آنگاه خود او آه سردی کشید و با گریه گفت: خدایا تو شاهد باش و من هم همانند این همه مؤمن امتحان داده، گواهی می دهم که آقا کاظم پاک پاک بود و همه به پاکی و بی گناهی او شهادت می دهند و این جمله با حضور اشکبار سردار سرلشکر قاسم سلیمانی فرمانده نامدار سپاه قدس در مراسم تشییع و نیز در مجلس بزرگداشت ایشان که با شرایط سخت جانبازی اش بیش از دو ساعت سر پا ایستاد و حتی حاضر نشد که روی صندلی بنشیند و می گفت احساس می کنم به این جوان بدهکارم و جاذبه نگاهش را نمی توانم از یاد ببرم، تکمیل شد، مخصوصا اینکه همکارانش می گفتند، سردار برای اولین بار است که اینگونه عمل می کند و سابقه ندارد که دم درب بایستد و یا حتی بنشیند و غالباً در مجلس شرکت می کند!

در مجلس بزرگداشت آقا کاظم، یکی از دوستان من و از یادگاران دفاع مقدس که اصلاً ایشان را نمی شناخت، از وسط جلسه بیرون آمد و گفت: نتوانستم طاقت بیاورم و بعد از جلسه بگویم، آمدم این حقیقت را بگویم و بعد به مجلس برگردم و آن اینکه من بشدت حس می کنم در جلسه شهید نشستم و احساس عجیبی دارم.

بین من و ابشان انس بیشتری برقرار بود، جون ایشان پی زادم بودم و تقریباً توی دستان خودم بزرگ شد، ما تماس های مکرری با هم داشتیم و سرکشی های طرفینی زیادی را بیادگار گذاشتیم، خیلی شیرین و دوست داشتنی بود و غالباً محبت های کوچک را با محبت های بزرگ جبران می کرد و مدیون کسی نمی ماند.

به مادر بسیار علاقه مند بود و با اینکه در ساری نبود، تقریباً هر روز و بصورت تلفنی جویای احوال می شد و نگران بیماری های مادر بود و دائماً برای مشارکت در پروسه درمانی مادر اعلام آمادگی می کرد و هر وقت که می خواست برای زیارت به مشهد برود از تهران به ساری می آمد و مادر را نیز با خود همراه می کرد و غالباً مادر را برای اقامت مدت دار در منزلش در شهر ری تهران ترغیب می کرد

ایشان به خانواده اش هم بسیار عشق می ورزید و خیلی برای موفقیت فرزندانش تلاش می کرد و هزینه های زیادی را که برای او کاملاً سنگین جلوه می کردند، متحمل می شد و خلاصه موفق شد هر دو فرزندش را تا تحصیلات عالیه همراهی کند..

آقا کاظم خیلی ولایی بود و به رهبر عظیم الشأن انقلاب عشق می ورزید و بارها شاهد بودم که حتی کم ارادتی کسی را نیز نمی توانست تحمل کند و یا واکنش نشان می داد و یا اینکه صحنه را ترک می کرد و دین افراد را به ولایتمداری شان می سنجید و در جریان فتنه 88خیلی اظهار ناراحتی می کرد و از تندروها برائت می جست.

وصیت نامه سیاسی و عبادی اش به تنها گویای همه چیز هست و در آن منشوری از عقاید ناب ولایی و ایمانی اش را به نمایش گذاشت تا نشان دهد که در پنهان خود هم به اندازه آشکار خود مؤمن به عقایدی بود که ابراز می کرد.

عبادتش خیلی خالصانه بود و هرگز ریا نمی ورزید و خوشحال بود از اینکه خونه اش در جوار حرم حضرت شاه عبدالعظیم حسنی است و اصراری بر نشان دادن خود و برجسته کردن خود نداشت و بخاطر کثرت فعالیتهای فرهنگی و خدماتی در مراسم مذهبی در سپاه به خادم الحسین(ع) و خادم اهل البیت(ع) اشتهار یافته بود.

ایشان به زادگاهش نیز بسیار علاقه مند بود و در آنجا احساس آرامش می کرد و نهایتاً طبق وصیت نامه اش در همانجا به خاک سپرده شد و توفیق یافت تا در کنار آرامگاه آقا سید محمد(ع) و مقبرة الشهدا بیارامد.

روحش شاد و یادش گرامی و خاطره اش ماندگار و نامش جاودانه باد.

کاظمعلی رنجبر-نوجوانی و دوران طلبگی در ساری-فرح آبادنیوز کاظمعلی رنجبر-عکس اولین اعزام به جبهه ها در نوجوانی-فرح آبادنیوز

 کاظمعلی رنجبر-میانسالی و حصور در لبنان و سوریه-فرح آبادنیوزکاظمعلی رنجبر-اوایل جوانی و عضویت در سپاه-فرح آبادنیوز 

کاظمعلی رنجبر-میانسالی و حضور در لبنان و سوریه-فرح آبادنیوز کاظمعلی رنجبر-جوانی و طلبگی و سپاهی گری در قم-فرح آبادنیوز

کاظمعلی رنجبر- دراتاق کار و در حال انجام وظیفه اداری-فرح آبادنیوز

کاظمعلی رنجبر فرح آبادی-فرح آبادنیوز کاظمعلی رنجبر فرح آبادی-فرح آبادنیوز

 کاظمعلی رنجبر فرح آبادی-فرح آبادنیوز کاظمعلی رنجبر فرح آبادی-فرح آبادنیوز کاظمعلی رنجبر فرح آبادی-فرح آبادنیوز

 کاظمعلی رنجبر فرح آبادی-فرح آبادنیوز کاظمعلی رنجبر فرح آبادی-فرح آبادنیوز


مطالب مشابه :


در رثای مادر

شاعرانه - در رثای مادر - اشعار چهارفصل عاقبت همچو پدر سایه مادر کم شد




در رثای مادر

به نام یکتای بی همتا - در رثای مادر - قلم می فرسایم تا اندیشه ای بارور یابم




در سوگ مادر

در سوگ مادر. تقديم به روح پر فتوح مادرم خانم گيلاندخت داوريان، روحش شاد و يادش گرامي باد




شعر درباره مادر - -fereydoun moshiri-madar -sher-irani

Sherhaُُ - شعر درباره مادر - -fereydoun moshiri-madar -sher-irani - -شعر-ترانه Sher -taraneh در دل مادر چنین خشمی مکن .




سکوت (در سوگ مادر بزرگ)

دل نوشته هاي خاكستري - سکوت (در سوگ مادر بزرگ) - ما دلیرانه به تاریکی شب تاخته ایم / طرح نابودی




گزیده اشعار در رثای حضرت فاطمه (س)

تلنگر - گزیده اشعار در رثای حضرت فاطمه (س) - چو لبخند از لبانت رفته مادر. صفائي نيست در اين




در رثای برادر مرحومم آقا کاظم عزیز!

انگیــــــــــــزه - در رثای برادر مرحومم آقا کاظم عزیز! - به وبلاگ سیاسی، فرهنگی و اجتماعی




مادر

شعر در رثای اگر ديدي راس من بر ني چون مه تابان صبر كن مادر اگر ديدي پيكرم را در خاك و




برچسب :