مباحثی از تاریخ آذربایجان - قسمت سوم

كتاب حاضر را استاد دكتر صديق در سال‌هاي جواني (در سال 1353) از متن روسي و آذري نوشته علی اوسط قلی‌اف ترجمه كرده و در تهران به چاپ رسانيده‌‌اند.

اقتصاد و ساخت اجتماعی

از نیمه سده ۹ میلادی تا اوایل سده‌ی ۱۳ میلادی

1-  حیات روستا و صنعتگری

نجات از فرمان‌روایی سلجوقی و ظهور دولت‌های مستقل محلی، شرایط مناسبی برای تکامل حیات روستا ایجاد کرد. در نتیجه‌ی رواج آبیاری مصنوعی، اراضی قابل کشت افزایش یافت. برای آبیاری از کاریز (جوی‌های زیرزمینی) نیز استفاده می‌شد. در کشاورزی، کود نیز به کار می‌گرفتند.

در یک اثر جغرافیایی که در سده‌ی 13م. تألیف شده، گفته می‌شود که در آران ابریشم و برنج به دست می‌آمد و گله‌های بزرگ گاو و گوسفند و ایلخی اسب تربیت می‌شد. در اطراف بردع و بیلقان باغ‌های میوه‌ي فراوانی موجود بوده است. در نزدیکی گنجه کشتزارهای پنبه وسعت می‌یافت و در ولایت‌های شکی، شیروان و بردع و گنجه تربیت کرم ابریشم تکامل یافته بود. در نخجوان، تبریز و اورميه خشکبار فراوانی به دست می‌آمد.

صنعتگری و پیشه‌وری در شهر جانی به خود می‌گرفت. مغان قاراباغ، بردع ، خوی و سلماس با قالی‌های خود و اردبیل و شیروان با پارچه‌های رنگارنگ ابریشمی خود مشهور بود. در صنعتگری، ظریف‌دوزی اهمیت یافت. از میان بافتنی‌ها: پارچه‌های ماهوتی و مخمری، روبالش، سفره، پرده، جانماز و از میان جامه‌ها: آرخالیق، کمر، قورشاق و غیره را می‌توان نام برد. پارچه‌های گران‌بها و به ویژه شال‌ها را با نخ‌های طلایی، نقره‌ای و برنزی حاشیه‌دوزی می‌کردند، و پارچه‌های ابریشمی با گلابتون‌های ظریف فلزی (مس، نقره و طلا) زینت می‌یافت.

برای آماده کردن مصنوعات گوناگون، از فلزات استخراج شده استفاده می‌کردند. کوزه‌ی مسی ساخته شده در سده‌ی 12 م. در نخجوان، هنوز در موزه‌ی لوور پاریس نگه‌داری می‌شود.

ظروف سفالی کاشی در گنجه، بیلقان و تبریز و دیگر شهرها ساخته می‌شد. به ویژه زینت و آرایه‌های روی این ظرف‌ها، معاصرین را مبهوت می‌ساخت.

2-  شهرها و بازرگانی

در این دوره، شهرهایی نظیر بردع، گنجه، بیلقان، تبریز، اردبیل، شاماخی، نخجوان، مراغه، اورميه و جز این‌ها حیاتی پر جنب و جوش داشت. رودخانه‌ی گنجه، شهر را دو قسمت می‌کرد. در اطراف شهر، سه ردیف باروی قلعه‌‌ای تعبیه شده بود. زلزله‌ها خسارت زیادی وارد آورده بود. زلزله‌ای که در سال 1139 م. واقع شد، در شهر پراکندگی ایجاد کرد و در نتیجه‌ی آن، ده‌ها هزار تن تلف شدند. این فلاکت را نظامی شاعر در اسکندر نامه‌ی خود تصویر کرده است. پس از وقوع زلزله، قلّه‌ی کوه کپه‌ز ریخت و راه را بر جریان رود بست و در نتیجه دریاچه‌ی گؤی‌گؤل به وجود آمد.

در آن عهد در اطراف همه‌ی شهرهای بزرگ، باروی قلعه‌ای وجود داشت. تصور می‌رود که باروی قلعه‌ای باکو نیز در سده‌ی 12 م. بر پا شده است.

شهرهای آذربایجان در قرون وسطا، کوچک و فشرده بودند. در آن‌ها کوچه‌ها و دالان‌های تنگ بسیاری یافت می‌شد. خانه‌ها عموماً یک طبقه بود. ساختمان‌های رفیع، تنها برای فئودال‌ها و دارایان ساخته می‌شد. معمولاً در مرکز هر شهر، میدان بزرگی نیز احداث می‌شد.

اکثریت اهالی شهر، پیشه‌وران بودند که هر گروه از آنان در محله‌ای ویژه سکونت داشتند، نظیر محله‌های آهنگران، اسلحه‌سازان، مسگران، زرگران و غیره. بسیاری از مردم شهر کشاورزی نیز می‌کردند.

در این دوره، بازرگانی از طریق بیزانس با غرب اهمیت خود را از دست داد. راه‌های بازرگانی کاروان‌رو به حوزه‌ی خزر ـ ولگا منتقل شد که در گسترش روابط بازرگانی آذربایجان تأثیر بسزایی داشت.

پیشه‌وران آذری به بازارهای داخلی و خارجی پشم، جامه‌های پنبه‌ای و ابریشمی، پوشاک‌های گوناگون، اشیای فلزی و سفالی، قالی و ساخته‌های زرگری و غیره صادر می‌کردند. در جاده‌های کاروان‌رو چند گمرک‌خانه وجود داشت که برای فرمان‌روایان فئودال، مداخل گرد می‌آورد.

هم‌زمان با گسترش بازرگانی، ضرب سکه نیز رونق می‌گرفت. در مراکز دولت‌های فئودالی ضرّاب‌خانه‌ها تأسیس گردید که در آن‌ها پول‌های مسی، نقره‌ای و طلایی ساخته می‌شد.

3-  استوار گشتن مناسبات فئودالی

مناسبات فئودالی در اوج تکامل و رسایی بود. خاندان‌های فرمان‌روا، اراضی وسیع بی‌شماری را صاحب می‌شدند. این اراضی، زمین‌های خاصه نام گرفت. زمین‌هایی که در اختیار زمین‌داران بود، ملک آنان به شمار می‌رفت. در دوره فرمان‌روایی سلجوقیان بخشش اقطاع گسترش یافت. اقطاع‌داران سعی در ثروتمند شدن داشتند و کشاورزان را به سختی استثمار می‌کردند.

روستاییان که در اراضی فئودال‌ها می‌زیستند، رعیت نام گرفتند و مثل دوران پیش‌تر، تعهدات خود را با پول و محصول می‌پرداختند. گه‌گاه نیز به نفع خزانه‌ی دولت برای آنان مالیات سرانه وضع می‌شد.

شهرها را فرمان‌روایان فئودال به کمک ماموران نظمیه‌ای که در شهر پراکنده بودند، اداره می‌کردند. پیشه‌وران آذری در تشکیلاتی موسوم به هم‌پیشگان متحد بودند. رهبر و رییس این گونه تشکیلات، ریش‌سفیدان و یا استادکاران ماهر بودند. پیشه‌وران مالیات‌های سنگینی به فرمان‌روایان فئودال و دولت می‌پرداختند.

زندگی مشقت‌بار بینوایان زحمتکش، تضاد طبقاتی را عمیق‌تر می‌کرد. در دهه‌ی چهارم سده‌ی 12م. در گنجه و سپس در تبریز، بیلقان، شاماخی و جاهای دیگر، پیشه‌وران و بینوایان روستایی عصیان کردند و با شدت سرکوب شدند.

4-  زندگیِ مردم

فرمان‌روایان فئودال در جبروت و شوکت زندگی می‌کردند. دربار و کاخ‌های آنان پر طمطراق و باشکوه بود. به خصوص دربار شیروانشاهان از این نظر جالب توجه بود. در کاخ‌ها و دربار، که تنها خانواده‌ی فئودال‌های حاکم، بلکه خادمان کاخ، جنگیان و ندیمان نیز ساکن بودند. همه‌ی مسایل مربوط به جریان کار‌های دولتی در دربار حل و فصل می‌شد. و هنگام بروز حمله، فرمان‌روا کسان نزدیک خود را جمع می‌کرد و به اخذ تدابیر تعجیلی می‌پرداخت. سفرای خارجی نیز با طنطنه در دربار پذیرفته می‌شدند.

فئودال‌ها بیشتر به شکار می‌رفتند و هنگام بازگشت، مجلس مهمانی برپا می‌کردند. پهلوان‌ها در دربار کشتی می‌گرفتند، در حجره‌های دربار، رقّاصه‌ها، دلقک‌ها، خواننده‌ها، نوازنده‌ها و جز این‌ها که برای عیش و شادی فرمان‌روا بودند جا داشتند. گاهی نیز در میان شاعران درباری مشاعره برگزار می‌شد. کسی که پیروز می‌شد، لقب ملک‌الشعرا می‌گرفت.

این همه هزینه‌های گزاف زندگی فئودال‌ها، بر دوش بینوایان زحمتکش سنگینی می‌کرد. به خلاف فئودال‌ها، حیات توده‌های مردمِ خالق نعمت‌های مادی، فلاکت‌بار بود.

با گذشت زمان و ورزیدگی در استحصال، ابزار کار و وسایل معیشتی مردم تکامل می‌یافت و سنت‌ها جاگیرتر می‌شد؛ ولی برخی سنت‌های بومی خود به خود از بین رفتند و جای خود را به مراسم مذهبی اسلام که وارد زندگی مردم می‌شد، دادند.

مراسم عروسی و عزا تغییر یافت و عناصر تئاتر بومی تکامل پیدا کرد. نمایش‌ها به هنگام عروسی و جشن‌های همگانی برپا می‌شد. طنز و شوخی در تئاتر بومی مردم جای والایی گرفت که به وسیله‌ی آن برخی از جوانب ناشایست زندگی مسخره می‌شد. در میان بازی‌ها و نمایش‌های مردم  خیمه‌شب‌بازی، کمند اندازی که نوعی از بازی‌های سیرکی بود و جز این‌ها رایج بود. هم‌چنین کشتی‌گیری به سرگرمی عمومی بدل می‌شد.

عاشیق‌ها در رسایی زندگی فرهنگی مردم نقش بسزایی داشتند. مردم در عروسی‌‌ها و جشن‌ها، داستان‌ها و منظومه‌های عاشیق‌ها را با علاقه گوش می‌دادند و تأثیر فراوانی می‌گرفتند. عموماً عاشیق‌ها پس از پیش‌درآمد کوتاهی، آهنگی مناسب با مضمون داستان می‌نواختند و آغاز به بازگویی آن می‌کردند.

در اثر صمیمیت عاشیق‌ها و صداقت آنان به مردم و آمالشان، ضرب‌المثل‌هایی نظیر عاشیق پدر مردم است، عاشیق، در هرجا مکان دارد، عاشیق ازآن ماست و غیره به وجود آمد.

مراسم جشن‌ها، میان فئودال‌ها و توده‌های مردم به اشکال گوناگون برپا می‌شد. در خانواده‌های فقیر، عیدها خیلی فقیرانه سپری می‌شد؛ ولی فئودال‌ها با شکوه و جلالی فراوان به استقبال آن می‌رفتند. شب‌ها خانه‌هاشان چراغانی می‌شد. نجیب‌زادگان جوان به شکار می‌رفتند، در عمارت‌های اربابی مهمانی بر پا می‌شد. قصه‌گویی در شب میان بازرگانان و مسافران در کاروانسراها اوج می‌گرفت.

همراه این روزهای فرح‌بخش، در زندگی مردم آذری، روزهای سخت و پر اضطراب نیز وجود داشت. مردم مجبور به ترمیم خرابی‌های ناشی از هجوم‌ها و حمله‌ها بودند. مرگ روز قهرمانان و مشاهیر خود را با ماتم و مراسمی ویژه سپری می‌کردند.


مطالب مشابه :


بانک نمایش نامه های الکترونیکی ایرانی به ترتیب حروف الفبا

عروسی قلی - سید صادق » لذت خواندن متنی ادبی در نمایشنامه «آدمای نمایش نامه های طنز;




نماشنامه خياباني(دايناسورها)طنز

نمایشنامه ناخون گربه؟آخه توی عروسی کی نگاه ناخون تو می لطف کرده ،شاه قلی




بنیاد نمایش در ایران

و اقتباس‌ها از نمایشنامه‌های نیست _‌، عروسی جناب میرزا از حاج قلی فکری




بنیاد نمایش در ایران. تألیف: ابوالقاسم جنتی عطائی

از نمایشنامه قلی فکری (مؤید الممالک) شیدوش و ناهید از ابوالحسن فروغی و عروسی




نمایشنامه علیمردان‌خان در شیروان به روی صحنه می‌رود

بوستان طنز. داستان شادینامه (نمایشنامه) سال نوی عروسی برایتان آرزومندم




زن‌ایرانی‌که با سوسک ثروتمند شد+عکس ///

نمایشنامه طنز ازدواج فاصله مناسب بین عقد تا عروسی چقدر گفتـگو با شبنـم قلی خانی




متن هاي كوتاه عاشقانه و رمانتيك با عكس هاي زيبا و لاو

اس ام اس طنز جدید تیر 92 ; افراد مشهور+ عروسی های شبنم قلی




مباحثی از تاریخ آذربایجان - قسمت سوم

از متن روسي و آذري نوشته علی اوسط قلی عروسی و جشن‌های همگانی برپا می‌شد. طنز و




برچسب :