نگاهی به تاریخ وچگونگی شکل گیری انقلاب اسلامی ایران- قسمت اول

عقلانيتگرايى دينى در انقلاب اسلامى ايران

انقلاب اسلامى ايران، براساس نوعى عقلانيت خاص که بر ضد “احساسگرايى شاهنشاهي” سازمان يافته بود، شکل گرفت. اين عرفانگرايى شاهنشاهي، با “تجدد” ترکيب شده و از آن نوعى شناخت دينى استخراج شده بود که اوج اعتلاى آن در “انجمن حجتيه” تجلى يافت که نوعى “تشيع تجددگراى عرفانگراى غيرشريعت محور” را تشکيل مىداد. روحانيان انقلابى و روشنفکران مسلمان بازسازى نوعى عقلانيت را آغازيدند و براساس اين “عقلانيتگرايى ديني”، به مبارزه عليه عرفانگرايى شاهنشاهى پرداختند که محور اين عقلانيت ديني، نظريه ولايتفقيه بود که از سوى يک فقيه قمى نجف ديده بازسازى شده بود.
اين بازسازى نيز طى يک فرآيند مبارزاتى صورت گرفت. آنچه در ميان روحانيان انقلابى و روشنفکران مسلمان رخ داده بود، “احياى تفکر ديني” نام گرفت که در جلسه ملى مشترک اين دو قشر، شکل و تشکل مىيافت؛ ولى در ادامه، با دخالتهاى رژيم شاهنشاهى عرفانگرا، اين جريان به تفرقه گراييد و به تعطيلى مراکز اين حرکتها منجر گرديد. روحانيان انقلابى از اين جريان کنار رفتند و روشنفکران مسلمان نيز بىپشتيبان به زندان رفتند. به هرحال اين عقلانيت دينى با همه اختلافات شکل گرفت و به انقلاب اسلامى انجاميد؛ ولى تفرقهاندازان پس از انقلاب، گسل ايجاد شده ميان روحانيان انقلابى و روشنفکران مسلمان را عميقتر کرده، آن را به خشونت تبديل کرد و نخستين اقدام پس از انقلاب، ترور روحانيان انقلابى توسط بازماندگان از انقلاب اسلامى (به دليل تنگناهاى ايدئولوژيکي) و در آخر جنگهاى داخلى فراگير توسط برخى بازماندگان جريان روشنفکرى بود که به ترور مردم عادى کوچه و خيابان منتهى شد. امام خمينى در حکومت اسلامى پس از انقلاب، به بازسازى عقلانيت دينى در قالب جمهورى اسلامي، نه يک کلمه زياد و نه يک کلمه کم پرداخت؛ ولى روشنفکران تربيت يافته در فضاى انگلوساکسون وارد حکومت اسلامى شدند و روشنفکران مسلمان، اروپاى متصل محور را کنار نهادند و با فلسفه تحليلى بر فلسفه ترکيبى مهر “باطل شد” زدند و حکومت اسلامى را ناشى از فلسفه ترکيبى آنها دانستند. روشنفکران مسلمان ليبرال انگلوساکسوني، براى مبارزه با عقلانيت دينى تجسم يافته در حکومت اسلامى به عرفان روى آوردند و تصوف ايرانى را شلاقى بر گرده فقه شيعى دانستند، آنگاه براساس اصطلاح عرفانى - تصوفي”قبض و بسط انسان عارف” به قبض و بسط شريعت پرداختند که در پوپريسم معرفتى ريشه داشت (عرفانگرايى در فلسفه علم در قالب حدسها و ابطالها.) به همين دليل به تجليل از “انجمن حجتيه” روى آوردند و در سوگ رهبر آن به “عزا” نشستند و بازگشت شاهنشاهيان معرفتى به ايران و ضعف فکرى و مرجعيت آنها، نشانه بارز آن بود. عرفانگرايى معرفتى - ساختارى يک نهضت ويرانگر اجتماعى بود که هيچ قاعدهاى را نمىپذيرد، چون محور آن “نفس” يا “خود” يا “نفر” است و اگر مبناى اجتماعى واقع شود،جز ساختارشکنى کارکردى نخواهد داشت، عرفانگرايى افراد را به خودمحورى و خلاقيت تحريک خواهد کرد؛ ولى هرگز ساختارى ايجاد نخواهد کرد. شمعى مىافروزد؛ولى خاموشى را در پى خواهد داشت.
پس عرفان تحولات کوتاه مدت اجتماع را به وجود مىآورد؛ ولى اين تحولات کوتاه مىماند (مثل حکومت صفويه.) تاريخ معرفتى ايران. عقلانيت انتزاعى اشراقى يا ضديت با عقلانيت اشراقى است که در هر صورت فضاى عقلانيتى ايران را به هم مىزند و ايران را به کشور جنبش ملى مداوم تبديل کرده است که به بازسازى مداوم کمتر مىرسد. هرگونه تلاش براى عقلانى ساختن ايران، حرکت به سوى سازمانسازى در جهت بازسازى است. تاريخ جنبشهاى ايراني، اثبات کننده موضوع ياد شده است. آنچه از ضديت با عقلگرايى طى دو دهه اخير نصيب ايران شد، دولت جنبشى بوده است؛ نه دولتهاى سازمانساز. دولتها به جاى آنکه آرامش بخشى را پيشينه خود سازند، خود بحرانزا بوده و هنگامى که نوبت به سازماندهى مىرسد از “عقلانيت قرضى و وارداتي” استفاده مىکردهاند که خود نيز بحرانزا بوده و هردولت براى از بين بردن بحران دولت پيشين آمده است که خود نيز بحران ديگرى را افزوده است. ضرورت بنياد “عقلانيت بومى زندگى محور” بازسازى و نوسازى ايران است. اين عقلانيت بايد از جهان پديدارى ايرانى برخاسته باشد که در آثار گذشته ادبي، هنري، فلسفى و مذهبى ايران مشهود و قابل استخراج است که بزرگترين مسئوليت دانشگاهى و حوزوى ايران را تشکيل مىدهد و سازمان اين دو موسسه دانش ايران را نيز بايد در جهت ياد شده سازماندهى معرفتى - ساختارى کرد. بازسازى عقلانيتى ايران طى چند دهه اخير، توسط علامه طباطبايى رخ داده است. وى با نوشتن بنيادى چون اصول فلسفه و روش رئاليسم، سعى در بازسازى ياد شده داشته و با آوردن فلسفه اعتبارى براى رسيدن به چارچوب عقلانيتپرور در فقه و اصول فقه تلاش کرده است که مقدمه احياى تفکر دينى است. او سپس اين روششناسى در استخراج عقلانيت شيعى بومى باتوجه به قرآن (الميزان) و عترت (حواشى بربحارالانوار) سعى وافر داشت که ادامه کار او مىتواند در نوسازى ايران بسيار مثمرثمر باشد.

مقدمات اجرایی طرح فروپاشی بر ضد نظام جمهوری اسلامی ایران

مقدمات اجرای طرح فروپاشی بر ضد ایران
برای پیش برد طرح فروپاشی جمهوری اسلامی ایران به سبک و سیاق آن چه در شوروی به مرحله ی اجرا در آمد، سه پیش زمینه مهم به عنوان مقدمات طرح در حال اجرا بر ضد اسلام و ایران است. این موارد عبارتند از:
الف) اعمال فشارهای خارجی
برای تحقق اهداف این خط مشی، روش های زیر توسط آمریکا برای تضعیف توان مندی ملی ایران و ایجاد بحران اقتصادی از طریق ضربه زدن به بنیه مالی کشور به مرحله ی اجرا در آمده است:
1. بلوکه کردن کلیه ی اموال و دارایی های ایران در آمریکا.
2. مسدود ساختن حساب های بانکی ایران در بانک های آمریکایی.
3. ممانعت از دست یابی ایران به تکنولوژی های دو منظوره.
4. ممنوع کردن ورود کالاهای ایران به آمریکا.
5. جلوگیری از صادرات کالاهای آمریکایی به ایران.
6. ممنوعیت انتقال اعتبارات و مبادله ارز با ایران.
7. جلوگیری از دست یابی ایران به تکنولوژی های پیشرفته.
8. اعمال مجازات های سنگین بر ضد مؤسسات و شرکت های آمریکایی سرمایه گذار در صنایع نفت و گاز ایران.
9. جلوگیری از اعطای وام به ایران توسط مؤسسات مالی جهانی، نظیر صندوق بین المللی پول و بانک جهانی.
10. تحریم خرید نفت از ایران و تحریم هر نوع معامله مالی و پولی.
11. اعمال مجازات های سنگین بر ضد شرکت ها و مؤسسات غیر آمریکایی که به ارتقای توان صنعتی ایران کمک کنند.
12. اعمال تحریم علیه مؤسسات غیر آمریکایی که بیش از 40 میلیون دلار در سال در بخش انرژی ایران و سرمایه گذاری کنند.
13. کار شکنی مستمر برای جلوگیری از دست یابی ایران به کالاهای استراتژیک و خرید اقلام ویژه برای مصارف صنعتی و غیر نظامی.
14. کار شکنی و جلوگیری از انعقاد قرار دادهای کلان سایر کشورها با ایران.
15. مقابله جدی و مستمر با گسترش روابط اقتصادی ایران با کشورهای پیشرفته.
16. حمایت از رقبای اقتصادی ایران در سطح منطقه و جهان، و تقویت آنان در مقابل ایران.
17. ایجاد مشکلات و تنگناهای مداوم برای شرکت ها و مؤسسات خصوصی ایران در معاملات خارجی.
18. کارشکنی در استمهال بدهی های ایران.
19. تلاش گسترده برای تنزل جایگاه ایران نزد سیستم های بیمه در کشورهای صنعتی و بالا بردن میزان ریسک بیمه در صادرات کالا به ایران.
20. تضعیف موقعیت ژئوپلتیک و ژئواستراتژیک ایران.
21. مخالفت مستمر و پیگیر با عبور خطوط نفت و گاز آسیای میانه از خاک ایران و پشتیبانی از ایجاد خط لوله ی باکو – جیهان.
22. مخالفت با حضور ایران در کنسرسیوم های استخراج و تولید نفت و گاز در دریای خزر و کشورهای آسیای میانه.
23. ایفای نقش تحریک آمیز به عنوان بازیگر پشت صحنه فعال در خصوص ادعاهای امارات بر مالکیت جزایر سه گانه ایرانی در خلیج فارس.
24. کار شکنی در تعیین رژیم حقوقی دریای خزر.
25. معرفی ایران به عنوان یک تهدید جدی برای صلح جهانی و ثبات منطقه ای و جلوگیری از تعمیق روابط ایران با همسایگان.
26. تخریب روابط اقتصادی ایران با همسایگان و جلوگیری از تعمیق روابط اقتصادی ایران با کشورهای آسیای میانه.
27. برنامه ریزی برای ضربه زدن به طرح های زیر بنایی کشور، با هدف کاهش توان صنعتی و فنی ایران.
28. جلوگیری از دست یابی ایران به فن آوری های فضایی، موشکی، هسته ای، شیمیایی، به بهانه امکان دست یابی ایران به سلاح های هسته ای و موشک های بالستیک و سلاح های کشتار جمعی و شیمیایی.
29. استفاده از کلیه ی امکانات سیاسی، اقتصای، تبلیغاتی، حقوقی و امنیتی برای ترغیب سایر کشورها، به ویژه کشورهای زیر سلطه ی آمریکا، به اعمال تحریم بر ضد ایران و پیروی از خط مشی های آمریکا برای ضربه زدن به توان اقتصادی و تضعیف بنیه ی مالی و کاهش قدرت ملی ایران.
ب) سازماندهی تهاجم فرهنگی
http://www.rasekhoon.net/_WebsiteData/Article/ArticleImages/730/734/767/R11-1.jpg از مقدمات بسیار مهم و دومین پیش زمینه طرح فروپاشی و احیای حاکمیت نظام سلطه بر ایران، تهاجم فرهنگی است. تا زمانی که فرهنگ ملی بر جامعه حاکم است و نظام سلطه جهانی در پیش برد اهداف خود در عرصه استحاله فرهنگی توفیقی به دست نیاورد، اجرای هر طرح استعماری قطعاً فاقد توفیق خواهد بود، زیرا سلطه سیاسی بدون پشتوانه های فرهنگی میسرنیست. بنابراین برای تضعیف اسلام و ارزش های اعتقادی و هم چنین کم رنگ ساختن روحیه ی ایثار، جهاد، شهادت، خود اتکایی و ضدیت با ظلم و تخریب فرهنگ ملی کشور و جایگزین کردن فرهنگ آمریکایی در راستای ایجاد بحران هویت، طرح تهاجم فرهنگی با برنامه ریزی حساب شده ای به مرحله ی اجرا در آمده است که برخی از ابعاد آن عبارتند از:
1. ترویج و اشاعه ی دنیا طلبی و مادی گرای افراطی با تبلیغ مظاهر زندگی غربی.
2. تبلیغ مستمر و گسترده ی سکولاریسم و لائیسم.
3. ترویج نظریه ی وجود قرائت های مختلف از اسلام.
4. اشاعه و تبلیغ نسبی بودن موازین اسلامی و ارزش های اعتقادی و دینی.
5. تبلیغ ضرورت جدایی دین از سیاست و دنیا از آخرت.
6. ترویج و تبلیغ وجود تضاد میان علم و توسعه با دین و اخلاق.
7. نفی آرمان گرایی با تبلیغ دنیا پرستی و تحریک غرایز شهوانی.
8. حمله مستمر به مبانی ارزشی و پایه های اعتقادی با حربه ی تحریف حقایق.
9. اشاعه ی چهره ای غیر واقعی، زشت و خشن از اسلام.
10. تبلیغ و ترویج مغایرت دین و وحی با عقل.
11. ترویج و اشاعه ی اومانیسم و مکاتب الحادی غربی.
12. تبلیغ و ترویج تضاد میان اسلام و آزادی.
13. تلاش مستمر و برنامه ریزی شده برای سست کردن بنیان های مسلّم دینی.
14. تلاش برای قرار دادن جمهوری اسلامی در مقابل دموکراسی و آزادی های مدنی.
15. سازماندهی حملات لجام گسیخته به باورهای ملی – مذهبی و ارزش های حیاتی.
16. برنامه ریزی برای بیگانه ساختن جامعه با امر به معروف و نهی از منکر.
17. تلاش برای به تمسخر گرفتن مبارزه حق و باطل.
18. سست کردن پایه های اعتقادی نسل جوان نسبت به معاد و قیامت.
19. تبلیغ گسترده مبانی نظری فرهنگ غرب و زیر ساخت های تئوریک فرهنگ آمریکایی.
20. کوشش برای جدا کردن نسل جوان از ارزش های اعتقادی و آرمان های انقلاب با هدف ایجاد بحران هویت.
21. نفی معنویت و تبلیغ برای افزایش حرص و طمع نسبت به دنیا و قربانی ساختن همه ی ارزش ها و لذایذ معنوی در مسلخ دنیا پرستی و زیاده طلبی های افراطی مادی.
22. متهم ساختن اسلام و جمهوری اسلامی به ضدیت با حقوق بشر و نقض آزادی های مدنی.
23. سوء استفاده از نارسایی ها، معضلات و ضعف های مدیریتی و اجرایی، برای حمله و هجوم به ماهیت اسلام و قوانین الهی با هدف کم رنگ ساخت ایمان به خداوند متعال.
24. ایجاد روحیه یأس و ناامیدی در مردم، به ویژه در نسل جوان، با ترویج و اشاعه ی غیر قابل اجرا بودن ارزش های والای الهی در جامعه.
25. برنامه ریزی برای کم اهمیت جلوه دادن تهاجم فرهنگی و توهم خواندن آن، با هدف کم کردن حساسیت ها نسبت به اهداف تهاجم فرهنگی؛ در حالی که بیش ترین سرمایه گذاری ها را در این بخش صورت می دهند و هزینه های آن ها برای تهاجم فرهنگی سرسام آور است.
26. تبلیغ و ترویج نا کار آمد بودن تئوری حکومت دینی و تضعیف فرهنگ اسلامی و مبانی عقیدتی و اشاعه ی این نظریه که دین متعلق به گذشته است و قرآن کریم برای مردم عربستان در مقطع زمانی 1400 سال پیش نازل شده است و ربطی به زندگی ماشینی و عصر تکنولوژی های پیشرفته ندارد.
البته این موارد، برنامه های آمریکا و غرب و محورهای استراتژی رادیوهای بیگانه، رسانه های غربی، نیروهای سکولار، روشن فکران غرب زده و مزدوران اجیر شده نظام سلطه در عرصه فرهنگی بر ضد اسلام و ایمان مردم ایران است و در ابعاد مختلف و در صحنه های گوناگون مستمراً پیگیری و دنبال می شود. اما در این میان نبودِ یک برنامه ی منسجم فرهنگی، عمل کردهای غلط نهادهای فرهنگی کشور، سر درگُمی مسؤلان امور فرهنگی، فقدان اجماع نظر دولت مردان در کیفیت برخورد با مسایل فرهنگی، نداشتن طرح و برنامه دقیق از سوی وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامی در عرصه های مختلف، و هم چنین معرفی غلط اسلام و خرافاتی که به اسلام عزیز و ناب نسبت داده می شود، زمینه های مؤثری برای پیش برد اهداف تهاجم فرهنگی غرب ایجاد کرده اند.
ج) سازماندهی تهاجم سیاسی – امنیتی
سومین پیش زمینه برای پیش برد طرح فروپاشی جمهوری اسلامی ایران بر اساس آن چه در اتحاد جماهیر شوروی اتفاق افتاد، سازماندهی تهاجم سیاسی – امنیتی توسط آمریکا و صهیونیسم جهانی است که بر محورهای زیر استوار است:
1. ایجاد هماهنگی و وحدت رویه میان کلیه ی جریان های ضد انقلاب در خارج از کشور.
2. ایجاد هماهنگی میان طیف های مختلف ضد انقلاب و مخالفان قانون اساسی در داخل کشور.
3. پیوند دادن ضد انقلاب خارج از کشور با مخالفان قانون اساسی و مذهبیون التقاطی در داخل، و ایجاد وحدت استراتژیک میان آن ها بر ضد جمهوری اسلامی و انقلاب.
4. برنامه ریزی و سازماندهی جنگ روانی برای بی اعتبار ساختن نهادهای امنیتی، قضایی، انتظامی و تبلیغاتی کشور.
5. ایجاد یک چتر حمایتی قوی برای فعالیت آزادانه ضد انقلاب و مخالفان نظام در داخل و خارج از کشور، از طریق تبدیل رادیوهای بیگانه، رسانه های غربی و سازمان های به اصطلاح حقوق بشر بین المللی به بازوی حمایتی ضد انقلاب و مخالفان نظام.
6. بسیج رسانه های غربی و رادیوهای بیگانه و ضد انقلاب داخلی برای بزرگ نمایی اغراق آمیز نقاط ضعف داخلی و نارسایی های موجود در کشور.
7. مطرح کردن و بزرگ نمایی منتقدان نظام و اسلام در افکار عمومی از طریق بخش های فارسی رادیوهای بیگانه و نشریات زنجیره ای داخلی هم سو با آمریکا و صهیونیسم.
8. برنامه ریزی و ایجاد طرح نفوذ در مراکز دانشگاهی، با هدف به وجود آوردن هسته ها و تشکل های مرتبط با سرویس های اطلاعاتی غرب به ویژه CIA و موساد.
9. سازماندهی طرح نفوذ در مراکز مطبوعاتی و نشریاتی کشور، با هدف ایجاد نشریات مبلغ استراتژی آمریکا و مبانی نظری فرهنگ غرب.
10. ایجاد فضای آکنده از سوء ظن، بدبینی، ابهام و بی اعتمادی در جامعه، از طریق عوامل نفوذی در مطبوعات، رادیوهای بیگانه، اینترنت و شبکه های اطلاع رسانی.
11. دامن زدن به اختلاف های دیدگاهی میان جناح های سیاسی و تبدیل اختلاف ها به تخاصمات فرسایشی.
12. افزایش جوّ بد بینی و بی اعتمادی میان جناح های سیاسی نسبت به یکدیگر.
13. برنامه ریزی برای ایجاد تحرکات در زمینه ی مسایل قومی و مذهبی و تمایلات تجزیه طلبانه.
14. تبلیغ و اشاعه ی مستمر مفاهیم غربی، نظیر دموکراسی، دموکراتیزاسیون، مدرنیته و القای ناهمگونی آن ها با اسلام و حکومت دینی و فلسفه سیاسی اسلام.
15. سازماندهی جنگ روانی قوی بر ضد اسلام و جمهوری اسلامی.
16. تقویت عناصر تندرو در جناح های سیاسی و زمینه سازی برای میدان دادن به آن ها، برای گسترش فضای افراطی و افزایش دامنه ی تخاصمات.
17. متشنج جلوه دادن اغراق آمیز اوضاع کشور در تبلیغات، با هدف ممانعت از جذب سرمایه های خارجی و ارایه ی طرح و برنامه به منظور جلوگیری از رشد و توسعه ی کشور.
18. برنامه ریزی برای ایجاد فضایی مسموم که هر جناحی بقای خود را در حذف دیگر جستجو کند، و ترویج این نظریه که با بهبود روابط با آمریکا، همه ی مشکلات سیاسی، اقتصادی و امنیتی کشور حل و فصل خواهد شد. به عبارت دیگر، تلاش وسیع برای تطهیر دشمنان داخلی و خارجی، با هدف ایجاد خوش بینی افراطی نسبت به آن ها.
19. برنامه ریزی تبلیغاتی و سیاسی برای تقسیم مسؤولان کشور به موافق و مخالف اصلاحات و قطب بندی کردن جامعه و ترویج تکثرگرایی مذموم.
20. تأکید وسیع و حجیم بر نبودن آزادی های سیاسی، نقض وحشیانه حقوق بشر و وجود استبداد و خفقان و تلاش برای ایجاد جوّ ابهام و فضای شعاری، برای مغشوش کردن اوضاع سیاسی با هدف حاکم ساختن مطالبات آمریکایی و صهیونیستی بر فضای سیاسی کشور.
21. نفی معنویت و اشاعه ی دنیا طلبی و دنیا پرستی.
22. ترویج سکولاریسم و لائیسم.
23. حمله به ولایت فقیه و نهادهای تحت مسؤولیت مستقیم معظم له.
24. هجوم به مبانی اعتقادی و ارزش های حیاتی.
25. مطرح ساختن عناصر ضد انقلاب در افکار عمومی.
26. ترویج و اشاعه ی اصلاحات آمریکایی.
27. نفی اغراق آمیز دستاوردهای نظام.
28. جَو سازی و غوغا سالاری برای جلوگیری از اجرای طرح های معقول و منطقی.
29. برنامه ریزی برای بالا بردن تب اصلاحات در جامعه، در فضایی کاملاً شعاری.
30. جلوگیری از سوق یافتن فضای دولت، مجلس و نهادهای ذی ربط به سمت تدوین طرح و برنامه و پژوهش های کارشناسانه و محققانه در امر اصلاحات.
31. بحران آفرینی های پی در پی برای مشغول کردن نیروهای فعال فکری کشور به مسایل کم اهمیت، با هدف به تعویق انداختن طرح های اساسی و افزایش نارسایی ها برای گسترش نارضایتی های عمومی.
32. متشنج جلوه دادن اغراق آمیز اوضاع کشور، برای جلوگیری از جذب سرمایه گذاری های خارجی و سایر طرح های عمرانی.
33. تخریب چهره جمهوری اسلامی ایران در افکار عمومی داخل و خارج.
34. دامن زدن به اختلاف های جناحی و تبدیل آن به تخاصمات فرسایشی.
35. هم گامی مطبوعات وابسته با استراتژی آمریکا برای پیش برد مراحل مختلف استراتژی فروپاشی به سبک آن چه در شوروی سابق انجام شد. در شوروی نیز مطبوعات نقش ویژه ای در این زمینه به عهده داشتند. همه ی این اقدامات با هدف حذف اسلامیت از جمهوریت و شکست خط مشی مردم سالاری دینی و نفی تئوری حکومت اسلامی به مرحله ی اجرا در

رهبری امام خمینی – ره – در دوره ی اختناق

بطور کلی هدایت و رهبری نهضت اسلامی از سوی امام را به سه دوره می توان تقسیم کرد.دوره ی اول از اعتراض به لایحه ی انجمنهای ایالتی و ولایتی شروع شده و تا تبعید امام به ترکیه ادامه دارد. دوره ی دوم از تبعید به ترکیه و عراق آغاز شده و تا ورود به ایران و دوازده بهمن 1357 است.دوره ی سوم از ورود امام به تهران آغاز شده و تا هنگام رحلت ایشان در سال 1368 ادامه دارد.در این درس فقط به دوره ی دوم رهبری امام – ره – و نقش ایشان را در اعتراض به تصویب لایحه ی کاپیتولاسیون تا آغاز شعله های جدید انقلاب اسلامی در سال 1356 مورد بررسی قرار می دهد.هرچند امام در این سالها دور از کشور و پیروان خود و در ترکیه و عراق به سر می بردند،ولی از همان جا به رهبری و هدایت مردم علیه رژیم شاه ادامه داده و در مراحل مختلف با پیامها و رهنمودهای روشنگر خود،مردم را ز آن چه در پشت پرده سیاست ایران می گذشت،آگاه می کردند.
تصویب لایحه ی کاپیتولاسیون و آغاز مرحله ی جدید مبارزه
لایحه ی مصونیت مستشاران نظامی امریکا و خانواده های آنها،ابتدا در سال 1342 و در زمان نخست وزیری (اسدالله اعلم) به تصویب رسیده بود و در سال 1343 و در زمان نخست وزیری (حسنعلی منصور) دوباره در مجلس شورای ملی و سنا به تصویب رسید.به موجب این لایحه،مستشاران نظامی امریکا و تکنسینهای وابسته و اعضای خانواده و خدمه ی آنها اعم از نظامی و شخصی از شمول قوانین قضایی ایران معاف شده و با آنها همانند دیپلماتها و اعضای سیاسی سفارت خانه های خارجی رفتار می شد.تصویب این لایحه در مجالس ایران که به معنای قانونی شدن سند اسارت و بندگی ملت و دولت ایران به دست امریکا بود،مورد اعتراض شدید امام قرار گرفت.(1)
امام خمینی (رحمت الله علیه) در چهارم آبان 1343 به محض اطلاع از تصویب لایحه کاپیتولاسیون در مجالس ایران،سخنان کوبنده ای را ایراد کرد و رسوایی جدید رژیم شاه را برای مردم ایران تشریح کردمعظم له طی سخنان شدیداللحن خود نفوذ گسترده ی امریکا در ایران را به همه اعلام خطر کرده و گفت که امروز تمام گرفتاریهای ما از امریکا و اسراییل است.(2)
به دنبال سخنرانی تند امام،اعلامیه ای نیز از سوی ایشان در تیراز بالا و در سطح وسیعی پخش شد. امام در این اعلامیه،تصویب کاپیتولاسیون را نشانه ی مستعمره بودن ایران نامید و رأی مجالس ایران را خلاف اسلام و قرآن شمرده،آن را از اعتبار قانونی ساقط دانست.وی بیگانگان را تهدید کرد که اگر بخواهند از این رأی سوء استفاده کنند،تکلیف ملت ایران را در برابر آنها مشخص خواهد کرد.ایشان تأکید کرد که تمام گرفتاریهای مردم ایران و سایر ملتهای جهان بر اثر دخالت بیگانگان و بویژه امریکاست و از ملت ایران خواست که اجازه ی اجرای چنین کاری را در ایران ندهند.(3)
سخنان شدی و تند امام در حضور گروههای زیادی از مردم قم و اعلامیه هیجان انگیز ایشان که با تیراژ وسیع و بی درنگ در سراسر ایران پخش شد،بار دیگر موجی از اعتراضهای شدید امت مسلمان ایران را علیه رژیم شاه برانگیخت.شاه که از نفوذ شگفت انگیز سخنان امام در توده های مختلف مردم به وحشت افتاده و وجود مبارک رهبر نهضت اسلامی ایران را سد بزرگی بر سر راه مقاصد ضد دینی خود می دانست،بار دیگر به فکر بازداشت و تبعید امام افتاد.به همین منظور،نیروهای امنیتی شاه در شب سیزدهم آبان 1343 به منزل معظم له یورش برده،پس از دستگیری شبانه ایشان را به تهران منتقل کردند.چون بازداشت امام در داخل موجب اعتراض شدید قرار می گرفت،ایشان را در همان روز به ترکیه تبعید کردند.(4)
به دنبال دستگیری و تبعید امام موجی از اعتراضها و اعتصابها در سراسر کشور آغاز شد.مردم قم و تهران که سابقه ی شقاوت و بی رحمی نیروهای شاه را در پانزده خرداد مشاهده کرده بودند دست به مبارزه منفی زده و با بستن مغازه ها و بازار،نفرت و انزجار شدید خود را از شاه اعلام داشتند هم چنین سیل تلگرافها،اعلامیه و طومار از سوی قم و ترکیه سرازیر شد و بدین وسیله اقشار مختلف مردم پیوند مستحکم و ناگسستنی خود را با معظم له اعلام داشتند.(5)
استمرار رهبری از تبعیدگاه
وضع بحرانی و در حال انفجار ایران که از ادامه ی تبعید رهبر نهضت اسلامی ایران ناشی می شد از یکسو و عدم تمایل کشور ترکیه به حالت تبعید ماندن امام در آن کشور از سوی دیگر باعث شد که رژیم شاه محل تبعید امام را تغییر دهد.در همین راستا و بدنبال مذاکراتی که با رژیم عراق انجام گرفت امام در تاریخ سیزدهم مهرماه 1344 از ترکیه به عراق تبعید شده و مورد استقبال گرم و پرشور مردم و علمای نجف قرار گرفت و از آنجا رهبری نهضت اسلامی ایران را با شیوه ای خاص به دست گرفت. هدف رژیم از تغییر محل تبعید امام این بود که به مردم ایران وانمود کند که ایشان دیگر در حال تبعید نیست. هم چنین حکومت شاه تصور می کرد که امام با آغاز درس حوزوی از سیاست کناره گیری کرده یا در میان علمای فراوان نجف حذف می شود.(6)
رهبر قیام اسلامی ایران،متجاوز از سیزده سال در عراق به حالت تبعید به سر برد.در این مدت سراسر ایران را اختناق و استبداد خشن فرا گرفته،ترس و وحشت در همه جا سایه افکنده بود.ساواک و سایر دژخیمان رژیم،عرصه را بر مردم تنگ کرده،زندانها و سیاه چالها پر از مبارزان مسلمان بود.جلادان و شکنجه گران ساواک هر روز عده ی زیادی را با وسایل مدرن شکنجه اهدایی از اربابان خود به قتل رسانده،یا معیوب و ناقص العضو می کردند.با این حال،امام هیچ گاه دست از مبارزه با رژیم برنداشته و در موقعیتهای مناسب با پیامهای روشنگر خود به هدایت و رهبری مردم و افشاگری رژیم می پرداخت.(7)
طرح تئوری،حکومت اسلامی (ولایت فقیه)
رهبری قیام که پس از حوادث اسفار پانزده خرداد و مسأله کاپیتولاسیون،مصمم به سرنگونی رژیم شاه و تشکیل حکومت اسلامی شده بود،تصمیم گرفت که ابتدا طرح تئوریک حکومت اسلامی را ارایه داده و بر مبنای آن اقدام به تشکل و سازماندهی و رهبری نیروهای طرفدار حکومت اسلامی کند،چرا که برای انجام هر کار ساده ای نیاز به طرح و برنامه دقیق می باشد و براندازی ساختار سیاسی موجود و ارزشهای حاکم بر آن و پی ریزی یک نظام سیاسی،اجتماعی و اقتصادی بر مبنای ارزشها و اصول حاکم بر اسلام ناب محمدی (صلی الله علیه وآله) خود ایجاب می کرد که بررسی دقیق و همه جانبه ای صورت گیرد تا به کمک آنها بتوان اسلام را به عنوان یک راه و روش سودمند اجتماعی و سیاسی و مفیدتر از طرحهای محصول تفکر انسانها،نشان داد.(8)
تبعید در نجف و شروع درس حوزه،فرصت مناسبی برای امام پیش آورد تا در بحث فقهی (مکاسب) به موضوع اصلی و زیربنای (ولایت فقیه) پرداخته،طرح نظری حکومت اسلامی را بیان کند.این بحث علمی در دوران اختناق و خفقان محمدرضا پهلوی نه تنها حوزه های علمیه و محافل روحانیت را با بیانی مستند و فقهی به اصل تفکیک ناپذیری دین و سیاست متوجه کرد،بلکه محیط های دانشگاهی را با نظام سیاسی اسلام به عنوان طرح تئوریک حکومت اسلامی آشنا کرد،تا روح خودباختگی روشن فکران مسلمان و متعهد را در برابر فرضیه های غربی تشکیل حکومت،از بین ببرد و آنها احساس بی نیازی فکری و سیاسی نسبت به بیگانگان داشته باشند.(9)
نظرات فقهی امام درباره ی ولایت فقیه یا تشکیل حکومت اسلامی پس از جمع آوری و تدوین به صورت کتاب درآمده و در ایران در سطح وسیعی توزیع شد تا پیروان و مریدان ایشان را به عنوان یک الگو و راهنمای تشکیل حکومت در آینده در اختیار دیگران قرار داده،اقدام به تشکیلات و سازماندهی نیروهای مسلمان و مذهبی کنند.این نظرات امام،رهنمود مناسبی برای طرفداران حکومت الله در ایران شد که پس از پیروزی انقلاب اسلامی در سال 1357، به صورت واقعیت در کشور اسلامی ایران به تبلور و عینیت رسید و نظام مقدس جمهوری اسلامی بر مبنای ولایت فقیه تشکیل شد.
نقش امام در رهبری و تشکل گروههای مسلمان
تجربه ی سرکوبی قیام 15 خرداد،نشان داده بود که برای سرنگونی رژیم شاه نیاز به اتحاد و ارتباط و سازماندهی گروههای مختلف مسلمان است.در فاصله ی بین زندان و تبعید،گروه هابی از دانشجویان و بازاریان که با امام در ارتباط بودند،رهبر نهضت اسلامی آنها را به هم نزدیک ساخته و (هیأتهای موتلفه) تشکیل شد.هدف از تشکیل این گروهها از سوی امام،این بود که در مقابل اقدامات ضد دینی شاه،واکنش فوری نشان داده،اعلامیه ها و سخنرانیها بطور همزمان در سراسر ایران پخش شوند و اقدامات شاه و رژیم او را بی اثر سازند.پس از تبعید امام به عراق،این گروه شاخه نظامی نیز تشکیل داده،و به فعالیت خود تحت هدایت و رهبری امام ادامه داد.(10)
یکی دیگر از گروههایی که در دوران اختناق و تبعید امام تشکیل شد و زیر نظر ایشان به فعالیت پرداخت،حزب (ملل اسلامی) بود.این حزب که از عده ای از جوانان دبیرستانی و دانشگاهی تشکیل شده بود،دست به اقدامات مسلحانه علیه رژیم زد.هدف از تشکیل این گروه مسلح،براندازی رژیم شاه و برقراری حکومت توحیدی به رهبری امام بود.هرچند عده ی زیادی از اعضای این دو گروه دستگیر،زندانی یا اعدام شدند،اما گروههایی از آنان به صورت مخفی به فعالیتهای خود تحت رهبری امام ادامه دادند.(11)
رژیم شاه با تبعید رهبری قیام به عراق و سرکوب گروههای مسلحانه،تبعید و زندانی کردن گروههای زیادی از مردم،جوانان و روحانیون،تصور می کرد که با خیال راحت به دیکتاتوری خود ادامه خواهد داد،ولی عده ی زیادی از شاگردان و مریدان امام،هر کدام به شیوه ای خاص با ارتباط با رهبر خود،ادامه مبارزه جدیدی را برای سرنگونی رژیم آغاز کردند.افرادی مانند آیت الله طالقانی،مرحوم ربانی شیرازی،آیت الله مشکینی،آیت الله منتظری،آیت الله آذری قمی و شهدای بزرگواری هم چون بهشتی،مطهری،باهنر و مفتح هرکدام در گوشه ای مانند حوزه،مسجد،مدرسه و دانشگاه به روشنگری و آگاه سازی مردم پرداختند و با پخش نوارهای سخنان افشاگرانه و بیدار کننده ی امام در جهت تضعیف و فروپاشی رژیم تلاش می کردند.(12)
پیامهای مهم امام از نجف
نخستین پیام امام در سال 1346 ه.ش پس از تشکیل مجلس موسسان و تغییر اصول 38 و 41 و 42 قانون اساسی و اعطای عنوان (نایب السلطنه) به (فرح پهلوی) همسر شاه،به وسیله ی اعلامیه ای از نجف،خطاب به حوزه های عمیه صادر شد.در این هنگام که رژیم شاه در حال برگزاری مراسم جشنهای تاجگذاری بود،امام خطاب به طلاب و حوزه های علمیه و مردم ایران فرمود:
(... نقشه آن است که قدم به قدم پیشروی کنند هرقدر شما عقب نشینی کنید آنها پیشروی می کنند آنها کمر به نابودی شما بسته اند گمان نکنید با ملایمت و تسلیم دست بردار هستند بلکه با استقامت و ایستادگی و اظهار عقاید و فریاد مظلومانه عقب می نشینند...) (13)
امام – رحمت الله علیه – به دنبال سخنان خود اظهار داشت اینها رفتنی هستند و شما باقی خواهید ماند.سرنیزه در مقابل عواطف یک ملت دوام نخواهد داشت.به دنبال این پیام معظم له نامه ای سرگشاده ای خطاب به هویدا فرستاد و در این نامه پرده از جنایت رژیم برداشته،دلایل عقب ماندگی ایران را یک به یک بیان کرد و آنها را متوجه خیانتهای رژیم شاه دانست و در پایان تهدید کرد که از خدا و ملت ایران بترسید.(14)
پیام امام به دانش آموزان و دانشجویان و بسیج آنها
از سال 1348 رهبر نهضت اسلامی ایران،توجه بیشتری به بسیج جوانان و طبقه تحصیل کرده نمود و پیامهایی چه برای داخل و چه برای اتحادیه انجمنهای اسلامی دانشجویان در اروپا فرستاد.ایشان در یکی از نامه های خود خطاب به آنها فرمود:
(این جانب اکنون روزهای آخر عمر را می گذرانم و امیدوارم که خداوند تعالی به شما طبقه ی تحصیل کرده توفیق دهد که در راه مقاصد اسلامی که یکی از آن،قطع ایادی ظلمه و پرداختن ریشه ی استبداد و استعمار است،کوشش کنید.) (15)
پیامهای امام به قشر تحصیل کرده باعث بیداری و جنبش این گروه از مردم ایران شده بود و به همین دلیل در روز اول مهرماه 1349،دانش آموزان سال ششم دبیرستانهای تهران به بهانه ی اعتراض به آیین نامه جدید امتحانی تصمیم به اعتصاب گرفتند و در روز 26 همان ماه دست به راهپیمایی زده،به سوی دانشگاه تهران حرکت کردند و در آنجا دانشجویان نیز به آنها پیوستند.درگیری دانش آموزان و دانشجویان با مأموران رژیم باعث تیراندازی آنها به سوی دانش آموزان و دانشجویان شد و در نتیجه عده ی زیادی از آنها زخمی شده یا دستگیر و راهی زندان شدند.(16)
دانشجویان دانشگاه تهران در آذرماه همین سال به بهانه تقلیل مدت امتحانات آخر ترم،دست به راهپیمایی و اعتراض زده،تظاهرات بزرگی را در محوطه ی دانشگاه به نمایش گذاشتند.آنها در پایان رهپیمایی خود،قطعنامه ای قرائت کردند و در آن خواستار آزادی دانشجویان زندانی شدند.رژیم شاه پس از این اقدام به مدت یک هفته دانشگاه تهران را تعطیل کرد،اما پس از بازگشایی دوباره ی آن یکبار دیگر با تظاهرات و اعتراضهای دانشجویان روبرو شد که با درگیری و دخالت پلیس پایان یافت.فردای آن روز تظاهرات دیگری انجام شد که در آن دانشجویان شعارهایی مبنی بر (درود بر خمینی بت شکن) ، (مرگ بر جلاد) ، (مرگ بر حکومت فاشیستی) ، (مرگ بر امریکا) ، (مرگ بر اسراییل) و (خمینی بت شکن خدا به همراه تو)،سر دادند.حکومت شاه دوباره دانشگاه را تعطیل کرده عده ای از دانشجویان را زندانی یا به سربازخانه ها فرستاد.(17)
رهبر قیام در این زمان به مناسبت پیامی که به مراسم حج فرستادند،سرکوبی تظاهرات دانش آموزان و دانشجویان را محکوم کرده،آن را نمونه دیگری از نقشه های استعمار گران دانست.
پیام امام به مناسبت جشنهای شاهنشاهی
سالهای 1350 ه.ش تا 1354 تراک برپایی جشنهای شاهنشاهی بود.در این زمان چندین جشن با هزینه های گزاف برپا شد و میلیونها تومان از بودجه ی عمرانی کشور صرف این مراسم شد.هزاران نفر از خارج با هزینه ی سنگین جهت شرکت در این جشنها به ایران آمدند و در مراسم بزم شاهنشاهی شرکت کردند.1350 سال کورش نام گرفت و یک سال برای آن جشن گرفتند.سال 1351 یکمین سال جشنهای 2500 ساله،جشنهای نخستین دهه ی انقلاب سفید،پنجاهمین سال سلطنت پهلوی و صدمین سال تولد رضاخان و جشن تاجگذاری از جمله این جشنها بود.(18) در آستانه ی این عیاشیها،امام خمینی اعلامیه ای را از نجف برای مردم فرستاد و اعلام کرد:
(آیا ملت ایران باید برای کسی که به اسلام و اساس اسلامی خیانت می کند جشن برپا کند؟... جنایت پادشاهان تمام تاریخ را سیاه کرده است... از نظر پیامبر اسلام (صلی الله علیه وآله) کلمه شاهنشاه نفرت انگیزترین کلمه است.اصول اسلامی با سلطنت مخالف است...سلطنت از شرم آورترین و زشت ترین ارتجاع هاست...) (19)اوج گیری مبارزات انقلاب اسلامی در سال 56

نهضتی که در سال 41 به رهبری امام خمینی (رحمت الله علیه)از درون حوزه علمیه قم آغاز شد،هرچند به ظاهر در پانزده خرداد 1342 به وسیله رژیم شاه سرکوب شد،ولی هرگز نابود نشد،بلکه همانند آتش زیر خاکستر در حال رشد و شکل گیری بود.حکومت پلیسی شاه و اربابش امریکا فکر می کردند که می توانند با خشونت و سرکوبی،نهضت پانزده خرداد را ریشه کن کرده و با تبعید امام (رحمت الله علیه) رابطه ی او را با مردم ایران قطع کنند و از وقوع انقلاب جلوگیری نمایند،اما امام با رهبری مدبرانه ی خود در دوران تبعید در ترکیه و عراق همواره ارشاد و هدایت خود را تداوم بخشیده و به راهنمایی و سازماندهی گروهها و مردم پرداخت.تداوم رهبری امام از تبعیدگاه خود از یکسو و مقاومت و پایداری مردم و شاگردان او در داخل کشور از سوی دیگر،سرانجام منجر به برانگیختن شعله های خشم مردم در سال 56 علیه حکومت پهلوی شده و در نهایت،بر اثر اوج مبارزات مردم،شاه در تاریخ 26 دی ماه 1357 از کشور گریخته،طلوع فجر پیروزی در سپیده دم 22 بهمن 1357 نمایان شد و رژیم شاهنشاهی برای همیشه به زباله دان تاریخ رفت.
جرقه های انقلاب در سال 56
الف:مقاله ی (احمد رشیدی مطلق): شهادت مشکوک و ناگهانی حاج سید مصطفی خمینی فرزند بزرگ امام (رحمت الله علیه)در اواخر آبان سال 1356 بهانه ای شد که مردم در مراسم آن مرحوم یاد رهبر و پیشوای بزرگ خود را دوباره بر سر زبانها جاری کنند.رژیم شاه که سالها تلاش کرده بود،نام ایشان را به فراموشی بسپارد،تحمل چنین وضعی را نداشته و به همین دلیل تصمیم گرفت به ساحت مقدس امام (رحمت الله علیه) توهین کند.در همین راستا به مزدوران خود دستور داد که مقاله ای را آماده کرده و به چاپ برسانند.(1)
در تاریخ هفده دی ماه 1356 روزنامه ی اطلاعات مقاله ای را با نام مستعار (احمد رشیدی مطلق) منتشر کرد که سرتاسر آن توهین و اهانت به امام خمینی (رحمت الله علیه)بود.رژیم شاه که درک کرده بود،خطر اصلی کجاست و رهبری مردم مبارز از کدام نقطه سرچشمه می گیرد،می خواست به این وسیله خدشه ای به محبوبیت و شهرت امام وارد کند تا به قول خودش بتواند از وقوع شورش و انقلاب به رهبری ایشان جلوگیری کند،اما غافل از این بود که مریدان او تحمل چنین توهینی را نخواهند داشت و مخالفت را آغاز خواهند کرد.(2)
ب:قیام نوزده دی قم: مقاله ی اطلاعات علیه رهبر انقلاب در سراسر ایران واکنش شدیدی داشت و موجی از اعتراضات مردم را برانگیخت،اما در قم نتیجه- ی فوری داشت.مردم و طلبه ها و مراجع بزرگ که تحمل چنین اهانتی را نداشتند،فردای آن روز درس و منبر را تعطیل کرده،در منازل آیات عظام تجمع کردند و در پایان شب در مسجد اعظم به دادن شعار پرداختند،اما قیام اصلی،روز نوزده دی بود.
در روز دوشنبه نوزده دی مردم با تعطیل دوباره ی محل کسب و کار و درس خود در میدان آستانه ی قم اجتماع کردند و به راهپیمایی پرداختند.مأموران رژیم در زمان راهپیمایی برای مردم مزاحمت فراهم کردند تا این که سرانجام در بعدازظهر این روز درگیری مأموران رژیم با تظاهر کنندگان به وقوع پیوست.نیروهای رژیم با سلاح گرم و تیراندازی مستقیم در مقابل مردم قرار گرفته و آنها را به خاک و خون کشیدند و بعد از حدود چهارده سال که از قیام خونین پانزده خرداد گذشته بود،دوباره خون گرم مردم خیابانها را رنگین کرد.(3)
قیام و کشتار مردم قم در این روز که با پشتیبانی مراجع تقلید از مردم همراه بود،آغاز روند جدیدی از مبارزه ی مردم علیه رژیم شاه شد.به دنبال این قیام بود که اعتصابها،تظاهرات و یورش به مراکز دولتی و انتظامی کشور آغاز شده،موج اعتراضهای داخلی و خارجی علیه رژیم در مطبوعات ایران و جهان گسترش پیدا کرد.(4)
ج:جنبش 29 بهمن تبریز: مردم خطه ی آذربایجان که همواره در مبارزات آزادی خواهی ملت ایران پیشقدم بوده اند،این بار نیز در چهلم شهدای قم شجاعت خود را به اثبات رساندند.در روز 29 بهمن 1356 در سراسر ایران به مناسبت چهلم حوادث قم درگیریهایی اتفاق افتاد که از میان همه ی آنها قیام مردم تبریز از جایگاه ویژه ای برخوردار است.رژیم شاه با تماسهایی که با شریعتمداری برقرار کرده بود،فکر نمی کرد که تبریز محل اصلی انفجار باشد،اما بر خلاف تصور دست اندرکاران رژیم چنین شد.(5)
در این روز که عزای عمومی اعلام شده بود،مردم تبریز از تمام اقشار روانه ی مسجد شدند تا در مجلس ختمی که به همین مناسبت از طرف آیت الله شریعتمداری و آیت الله قاضی برگزار شده بود،شرکت کنند،اما پلیس از ورود مردم به مسجد جلوگیری کرده و برای پراکنده شدن آنها شروع به تیراندازی نمود.مردم در مقابل آنها مقاومت کرده و به مأموران هجوم آوردند و با شعار مرگ بر شاه راهپیمایی را آغاز کردند و با عصبانیت مراکز دولتی،سینما و مشروب فروشی ها را به آتش کشیدند.(6)
سرانجام،ارتش شاه به کمک پلیس آمده،به سوی مردم آتش گشود و عده ی زیادی را به شهادت رساند.درگیری و کشتار مردم تا نیمه های شب ادامه داشت تا این که حکومت نظامی برقرار شده،بیمارستانهای تبریز لبریز از کشته ها و مجروحان گشت.(7)
د: یزد خونین در چهلم شهدای تبریز: در اربعین شهدای تبریز که همزمان با نهم فروردین 1357 بود،مردم بسیاری از شهرهای ایران خود را آماده کرده بودند تا یاد عزیزان از دست رفته ی تبریز را گرامی دارند.دست مزدوران رژیم شاه که پس از قیامهای خونین قم و تبریز به خون مردم آلوده شده بود،این بار حادثه دیگر آفرید و مردان و زنان انقلابی یزد را به رگبار گلوله بست.مردم یزد در نهم فروردین 1357 پس از برگزاری اربعین شهدای تبریز به خیابانها ریخته و دست به تظاهرات زدند و شیشه های چند بانک و سینما و مشروب فروشی را شکستند.در روز بعد با اعلام تعطیل عمومی از طرف شهید محراب آیت الله صدوقی (رحمت الله علیه)مردم در مسجد شهر گرد آمده،خواستار بازگشت امام از تبعید و آزادی زندانیان سیاسی شدند.پس از پایان سخنرانی به خیابانها ریخته و دست به تظاهرات زدند که با دخالت پلیس و ارتش عده ی زیادی به شهادت رسیدند.(8)اوج گیری مبارزات انقلاب اسلامی در سال 57

هرچند ایران در طول تاریخ چند هزار ساله،حوادث و فراز و نشیبهای زیادی به خود دیده است،اما سال 57 از ویژگی خاصی برخوردار بوده و با هیچ سال دیگری قابل مقایسه نیست،چرا که ملت قهرمان ایران در این سال به وحدت بی سابقه ای دست یافته بود،حوادث بسیاری را خلق کرده و سرانجام رژیم پوسیده ی چادشاهی را سرنگون کرد.اتحاد و اتفاق امت شهیدپرور ایران که از ایمان مذهبی تبلور پیدا کرده بود،توانست رژیم تا دندان مسلح شاهنشاهی را که متکی به بزرگترین قدرتهای دنیا نیز بود،روانه موزه ی تاریخ کند.(1)
الف:رمضان 57 و صدور منشور انقلاب:
ماه رمضان در این سال فرصت مناسبی بود تا مردم صفوف و شور انقلابی خود را در ماه خودسازی،بیشتر و تظاهرات و اعتراضها را کوبنده تر کنند.امام خمینی (رحمت الله علیه) از فرصت به دست آمده در این ماه استفاده کرده و به منظور بسیج همه ی نیروهای به پا خاسته،نخستین منشور انقلاب اسلامی را توسط یک پیام هشت ماده ای به اطلاع امت مسلمان ایران رساند و ضمن تکیه بر همبستگی و وحدت همه مردم برای مبارزه با رژیم شاه،جنایات آن رژیم را طی چند ماه اخیر برشمرده،خواستار تداوم قیام تا محو کامل آثار ظلم و نابودی دستگاه جبار پهلوی شد.هم چنین امام در این پیام،وظایف اصلی سخنرانان و مبلغهای مذهبی و شنوندگان آنها را در ماه محرم مشخص کرد.(2)
رهبر انقلاب در این پیام،نیروهای مسلح ایران را از حمایت رژیم بازداشته و از آنان خواسته بود که از ستمگران اطاعت نکنند و از برادر کشی دست برداشته،به ملت بپیوندند و دین خود را به اسلام و مسلمانان ادا کرده و تن به ذلت و خواری ندهند.(3)
ب:اولین حکومت نظامی:
به دنبال پیام هشت ماده ای امام در اول رمضان،شهرهای ایران بویژه شیراز و اصفهان به جوش و خروش افتاد. اصفهان حالت غیرعادی پیدا کرد و مردم ضمن تظاهرات،سینماها،بانکها و ادارات دولتی را به آتش کشیدند و عده ی زیادی کشته شدند.به دنبال این حادثه،دولت آموزگار در 25 مرداد 1357 در اصفهان،نجف آباد،شهرضا و همایون شهر حکومت نظامی و منع رفت و آمد اعلام کرده،سرلشکر رضا ناجی را به فرمانداری نظامی آنجا منصوب کرد.(4)
ج:فاجعه ی سینما رکس آبادان و سقوط دولت آموزگار:
یکی از مهمترین حوادث سال 57 که باعث سرعت انقلاب اسلامی شد،فاجعه به آتش کشیدن سینما رکس آبادان بود.در این جنایت بی سابقه حدود چندصد نفر از زن،مرد،پیر و جوان بی گناه در داخل سینما سوخته و به ذغال تبدیل شدند.رژیم شاه ابتدا سعی کرد که این جنایت را کار انقلابیون مسلمان قلمداد کند،اما بزودی مردم ایران فهمیدند که این فاجعه به دست مزدوران رژیم اتفاق افتاده است.(5)
رسوایی چنان آشکار بود که مردم هیچ گونه توضیحی را از سوی رژیم قبول نمی کردند.به دنبال این حادثه،مردم به واقعیتهای جدید آشنا شدند و هر حادثه ای را از سوی رژیم تلقی کردند.مردم خوزستان که از داغ عزیزانشان ماتم زده بودند،یکپارچه به انقلاب پیوستند و اعتراض و تظاهرات علیه رژیم را گسترش دادند.افزایش خشم مردم در مقابل این فاجعه چنان چشمگیر بود که بی درنگ پس از آن دولت آموزگار سقوط کرد.(6)
د:نماز عید فطر و جمعه سیاه:
پس از سقوط دولت آموزگار،رژیم به آخرین مهره ی کهنه کار و فراماسون خود متوسل شد تا با فریب نزدیکی خود به روحانیون،دولت به اصطلاح آشتی ملی خود را برای نجات شاه تشکیل دهد.شریف امامی ابتدا قول داد که سوی استفاده کنندگان را مجازات،مطبوعات را آزاد و همه را آشتی دهد و در این راستا و برای انحراف افکار مردم تاریخ شاهنشاهی را لغو و قمارخانه ها را تعطیل کرد ولی نماز چند میلیونی عید فطر به امامت شهید دکتر مفتح،تلاش خستگی ناپذیر و وحدت و همبستگی مردم را یک بار دیگر نشان داد.(7)
موفقیت در راهپیمایی آرام عید فطر (سیزده شهریور) باعث شد که راهپیمایی دیگری ترتیب داده شود.مردم در صبح هفده شهریور به راهپیمایی پرداختند.دولت،شش صبح آن روز در تهران و دوازده شهر دیگر حکومت نظامی اعلام کرد و بی درنگ مأموران حکومت نظامی تجمع مردم را در میدان شهدا- ژاله سابق- به خاک و خون کشیدند و صدها نفر را به شهادت رسانده و ننگ دیگری بر رژیم شاه و دولت آشتی ملی شریف امامی وارد ساختند و این اولین نتیجه ی حکومت نظامی شاه بود که از صبح زود آن روز برقرار شده بود و مردم اطلاعی از قوانین آن نداشتند.(8)
هفده شهریور روز تجلی ایمان و اراده ی ملت و روز حماسه و فداکاری و افتخار اسلام و مسلمانان شد روزی که به صورت نقطه عطفی در تاریخ انقلاب درآمد و سرآغاز مرحله ی جدیدی از اوج انقلاب و سراشیبی سقوط نظام شاهنشاهی شد.
هـ: هجرت تاریخی امام (رحمت الله علیه) به پاریس:
در این زمان رژیم عراق در یک اقدام هماهنگ با حکومت شاه،تصمیم به ایجاد محدودیت هایی برای امام در نجف گرفت.سازمان امنیت عراق منزل امام (رحمت الله علیه) را محاصره و از ارتباط مردم و روحانیون با ایشان جلوگیری کرد.این فشارها و محدودیت ها امام را ناچار به ترک عراق و عزیمت به سوی کویت کرد.دولت کویت مانع و


مطالب مشابه :


فهرست مدرسه‌های تهران

فهرست مدارس تهران به تفکیک پورتال استانها- سایت مرکز امار ایران جنگ تحمیلی.




مساجدو تکایا وکلیساها واتشکده های استان کرمانشاه

در حال حاضر این فضا با احداث دیوارهایی به سه قسمت تفکیک به خاک سپاری شهدای جنگ تحمیلی




نگاهی به تاریخ انقلاب اسلامی ایران - قسمت دوم

اربعین شهدای تبریز به جنگ تحمیلی پورتال استانها- سایت مرکز امار




تاریخ انتخابات ریاست جمهوری از ابتدا انقلاب تا کنون

برداری از مطالب مورد نیاز .ثبت پیشنهادات و انتقادات سازنده نسبت به شهدای قاهان در جنگ




نگاهی به تاریخ وچگونگی شکل گیری انقلاب اسلامی ایران- قسمت اول

و فقهی به اصل تفکیک اربعین شهدای تبریز به حوادث جنگ تحمیلی نام




برچسب :