مراسم عقد و عروسی جوانان در زمان قدیم روستای چیمه
مراسم خواستگاری:
با توجه به روزهای مبارک ایام شعبانیه ما را برآن داشت تا در این روزها مطالبی در رابطه مراسم عقد وعروسی جوانان قدیم روستای چیمه رابنویسیم.و داستان بدین صورت بود که پسر و دختر روستایی وقتی به سن ازدواج رسیدند. بوسیله یکی از بستگان نزدیک اقوام پسر و یکی از بستگان نزدیک دخترکه هر دوطرف متاهل بودند پس از ملاقات با یکدیگر پیشنهاد ازدواج را مطرح می نمودند.و سپس پیشنهاد را به دختر و پسر منتقل می کردند.و پس از شنیدن جواب مثبت دو نفر از خانواده پسر که معمولا"عمه یا خاله یا خواهر بزرگتر خانواده بود به همراه یکی از بستگان مرد خانواده که از مردان میانسال انتخاب می شود. جهت خواستگاری به منزل دختر می رفتند.ودر آنجا قضیه خواستگاری را باپدر و مادر دختر در میان می گذاشتند.پس از شنیدن جواب مثبت از پدر و مادر دختر به منزل پدر پسر بازگشته و خبر را به آنها می رساندند و با گرفتن خبر مثبت از قاصد ها پدر و مادر پسر شخصا"به خانه پدر و مادر دختر رفته و در آنجا پس از گفت و شنود قرار مهر بری و شیرینی خوران گذاشته و بعد از قرار با همدیگر برای خرید به شهر رفته و معمولا"به کفش عروس خانم بیش از همه اهمیت گذاشته و کفشی را انتخاب نموده که اندازه پای عروس خانم باشد که در قدیم به اصطلاح زبان عامیانه می گفتند که کفش پای فلان دختر نمودیم.بعد از خرید کفش اقدام به خرید معمولا"یک قواره چادری و یک قواره پیراهنی و جوراب و یک کله قندکادو شده به همراه انواع نقل مخصوص عروسی وسایل خریداری شده را در طبقی بطور منظم می چیدندو روی آنرابا پارچه طورسفیدتزیین می کردندو یکی از مردان جوان وابسته به فامیل دامادکه معمولا"پسر خاله یا پسر عمو و... بود طبق را بر سر گرفته به همراه اعضا خانواده به خانه دختر می بردند.
مراسم مهر بری و شیرینی خوران:
در مراسم مهر بری که به اصطلاح قدیم چیمه (پاگیره)می گفتند معتمدین و نویسندگان پاگیره(مهر بری)را دعوت می کردندبرای نظارت و پاگیره نوشتن که معمولا"این کار در شبها انجام می شد.افراد بعد از شام به منزل عروس می آمدندو با پاگیره نوشتن قرار عقد و عروسی را تعیین می کردند.وبا مجلس شیرینی خوران بوسیله یکی از خانمهای مسن طایفه داماد کفش عروس خانم را آورده و عروس خانم را وادار به پا نمودن کفش خریداری شده توسط داماد می نموده و این کار بسیار اهمیت داشته و بعد از پوشیدن کفش همه با کف زدن و شادی و هلهله و پخش شیرینی و کشمش ونقل هاییکه از منزل داماد آورده شده به پذیرایی می پرداختند..و با پایان یافتن مراسم شیرینی خوران هر کس به منزل خود میرفت.
مراسم خطبه عقدو عروسی:
در روز معین از خانه داماد طبق هایی را که تهیه نمودند.و این طبق ها بستگی به وسعت مالی هر خانواده ای بود تعداد طبق ها بین سه تا دوازده طبق بود.طبق ها معمولا"با البسه جهت عروسی و شیرینی و آجیل های محلی ونقل و کشمش تزیین میکردند.و تمام بستگان داماد همگی در خانه داماد جمع می شدند.و جوانهای خانواده داماد طبق ها را بر سر گرفته به همراه اورکست محلی (لوطی)با ساز و ضرب و رقص از درب خانه پدرداماد شروع به حرکت می شد.و طوری حرکت می کردند که ساعت ۱۲ ظهر در خانه عروس باشند در آنجا پدر عروس موظف بود که به استقبال بیاید و مقداری پول به عنوان هدیه به طبق کش ها بدهد.واغلب این پولها را روی لب های طبق کش ها قرار می دادند. و سپس توسط جوانهای طایفه عروس طبق ها را از سر طبق کش ها گرفته و یکدیگر را می بوسیدند.و طبق ها را در اتاقی معمولا"در اتاقی که قرار است خطبه عقد خوانده شودقرار می دادند بعد از این کار در حیاط منزل به رقص و پایکوبی و شلیک شادی مشغول می شدند.بعد از رقص و پایکوبی جهت صرف ناهار به داخل منزل هدایت می شدند.پس از صر ف نا هار عاقد محلی (محضر دار)در آنجا حضور می یافت و پس از نوشتن دفاتر از روی پاگیره ای (مهر بری)که قبلا"تنظیم نموده بودند.بدون هیچگونه اعتراضی در دفتر ثبت می شد.و طرفین امضا می نمودند.و عاقد را به اطاقی که عروس و چندین نفر از بستگان خانواده عروس و داماد در آنجا بودند هدایت می کردندجهت ادای خطبه عقد و افراد مهمانهای دیگر دربیرون اطاق یا حیاط جمع می شدند وبه خطبه گوش می دادند.خطبه چندین بار بوسیله عاقد تکرار می شد در حین خواندن خطبه دونفر خانم از بستگان عروس و داماد پارچه سفیدی را روی سر عروس نگاه می داشتند یکنفر دیگر از خانمهای جوان دو کله قند کوچک را در دست گرفته و به هم ساییده که به اصطلاح قند ساییدن سر عروس می گویند.که این کار در حین خواندن خطبه انجام می شد. تا اینکه با خواندن خطبه توسط عاقد مبلغی پول توسط پدر داماد بوسیله یکی از خانمها و به عروس هدیه می شد که به زیر زبانی معروف بود.و به محض اینکه زیر زبانی توسط بستگان پدر داماد به عروس پرداخت می شد عروس خانم با صدای بلند بله می گفت و با گفتن بله عروس خانم صدای هلهله و شادی از کل جمعیت بر می خاست.و با کف زدنهای ممتد و ساز و ضرب خوشحالی خود را اعلام می نمودند.حدودا"ساعت ۴ بعد از ظهر بستگان عروس و داماد با کسب اجازه از پدر و مادر عروس عروس خانم را از خانه با رقص و پایکوبی و ضرب و شلیک شادی با اسلحه های سر پر به حمام عمومی محل می بردند عروس خانم به همراه خانمهای بستگان عروس و داماد وارد حمام می شدند و در آنجا جمعیت متفرق شده و فامیلهای عروس به خانه عروس و فامیلهای داماد به خانه داماد می رفتند.ماندن عروس در حمام معمولا"تا غروب شرعی طول می کشید. زمانی که قدری هوا تاریک می شد کل خانواده عروس و دامادبه درب حمام آمده و با رقص و پایکوبی به همراه اورکست محلی مشغول می شدند و اشعاری که می خواندندچنین بود.
گل در اومد از حموم سنبل در اومد از حموم
آقا داماد را بگو سیصد تومان خرج حموم بادا بادا مبارک بادا
انشااله مبارک بادا اشعاری بود که درب حمام خوانده می شد.و با خواندن این اشعار عروس خانم را از حمام بیرون آورده و با قدمهای بسیار آهسته به طرف خانه داماد می رفتندو در بین راه خانواده عروس عروس را از رفتن مانع می شدند و می گفتند داماد باید به استقبال بیاید.در اینجا عده ای از خانواده داماد که معمولا"خانمها بودند به خانواده عروس قسم می دادند به حق دوازده امام و چهارده معصوم پاک چهارده قدم جلو تر بیایید تا داماد بیاید و به جهت قسم دادن به چهارده معصوم تو سط خانواده داماد خانواده عروس با قدمهای آهسته چهارده قدم عروس را به خانه داماد جلوتر می بردند.داماد به همراه حدود دوازده نفر از بستگان نزدیک خود به جلو می آمدند ضمن خوش آمد گویی به مهمانها تا نزدیک عروس آمده مقداری نقل به همراه سکه پول از جیب در آورده و روی سر عروس پاشیده و بلا فاصله با قدمهای تندو باشتاب به طرف خانه خود حرکت نموده و عروس خانم را با قدمهای آهسته تا درب خانه داماد آورده و در درب خانه می ایستاد و مادر داماد با سینی منقل اسپند و یک عدد تخم مرغ بومی که در ظرفی گذاشته شده بود به جلو می آوردو عروس خانم دست دراز کرده تخم مرغ را برداشته در حالی که سرش را پایین نگه داشته و پارچه ای روی سر خود انداخته موظف بود تخم مرغ را بر سر درب خانه داماد بزند.که معمولا"این کار با دقت انجام می شدکه اگر تخم مرغ به بالای سر درب نمی خوردو منحرف می شد.بلا فاصله تخم مرغ دیگری مادر داماد تهیه و طی تشریفات می آوردو دوباره این کار تکرار می شد.تا اینکه تخم مرغ برسر درب خانه زده شود.و بعد با قدمهای آهسته عروس خانم وارد منزل آقا داماد می شد.و با رقص و شادی به صرف شام مشغول می شدندپس از صرف شام جوانهای هر دو طایفه دامادرا با اجازه بزرگترهای فامیل و پدر دامادو پدر عروس بر می داشتند و به طرف حمام عمومی روستا به راه می افتادند.و برای بردن داماد به طرف حمام از موزیک محلی و رقص و پایکوبی و تیر های شادی استفاده می شد داماد را به حمام برده و بیشتر جوانهای فامیل همراه داماد وارد حمام می شدند.و پس از شستشو سلمانی محل موظف بود ظرف بزرگی از حنای خیس کرده را آورده مقداری از حنا را به دستها و سر داماد بمالد.و بعد ازاتمام حنابندان نمودن داماد ظرف حنا را برداشته و تمام جمعیتی که داخل حمام بودند تعارف می کردند.و هر کس مقداری حنا برداشته و به کف دست و ناخنها و سر می مالیدند.که اینکار حدودا"یک ساعت طول می کشید.پس از این عمل داماد توسط سلمانی محل کیسه و صابون زده می شد و با شستشو داماد او را به رختکن حمام هدایت نموده و در رختکن حمام ضمن پوشاندن لباس داماد با همراهی موزیک محلی به رقص و شادی می پرداختند.و از حمام خارج شده نزدیک مسجد آبادی که رسیده دست از شادی برداشته و داماد را با احترام خاصی وارد مسجد نموده و داماد موظف بود در مسجد دورکعت نماز حاجت بجا آورد.که به آن نماز حاجت می گفتند.پس از ادای نماز حاجت داماد را از مسجد به بیرون آورده و مجددا"باادامه ساز و رقص و شادی از درب مسجد تا منزل ایشان را همراهی می کردندو داماد را وارد منزل نموده و با خداحافظی همگی به خانه خود رفته و فقط دو نفر زن میانسال یکی از طرف خانواده عروس و یکی از طرف خانواده داماد در خانه داماد می ماندندو بقیه خانه را ترک می گفتند.فردای آنروز سلمانی محل به همراه چند نفر از ریش سفید ها و بزرگتر ها به خانه داماد آمده داماد را از خانه برداشته به خانه پدر عروس می بردند و در خانه پدرعروس پس از صرف ناهار دو نفر از معتمدین محل که همراه جمعیت بودند.به پدر عروس می گفتند که به داماد چه هدیه ای می دهی که معمولا"پدر عروس به داماد قطعه زمین هدیه می نمودکه مقدارآن از یک قفیز که ۸۵ متر است شروع و گاهی به یک جریب که ۸۵۰ متر است می رسید.بستگی به وسع مالی هر خانواده ای داشت.بعد از مقدار پیشنهادی توسط معتمدین محل نوشته و انگشت زده می شد.و حاضرین نیز به عنوان شاهد انگشت می زدند.و با اتمام این مراسم منزل پدر عروس را ترک می کردند.و دو زوج جوان سالها با خوشی و خرمی به زندگی ادامه می دادند
جهیزیه عروس در زمان قدیم روستا:
جهیزیه عروس را پس از انجام تشریفات کادو ی زمین به داماددر صندوقهای چوبی که روکش آن با مخمل تزیین نموده بودند یکی از جوانهای خانواده عروس بر دوش گرفته و به همراه داماد به خانه داماد می بردند که این اثاث مختصر عبارت بود از یک قابلمه مسی که آنرا کماجدان می گفتندو یک دیگ کوچک مسی و یک کفگیر و ملاقه مسی به همراه چند کاسه و بشقاب مسی که فقط مایحتاج ضروری و مختصر یک زوج جوان بود
آمار طلاق در زمان قدیم روستا:
در آن زمان مردم زندگی را برای خود زندگی می خواستند و ازدواج را به عنوان تشکیل خانواده در نظر می گرفتندو با کمترین امکانات بهترین زندگی را داشتند و حاضر بودند خود را فدای خانواده نمایندو آمار طلاق در آن زمان در حد صفر بود .
مطالب مشابه :
اجزای سفره عقد.
را به نشانه ی برکت خداوند و پنیر را با نیت وسعت روزی و سپید بختی بر سر سفره عقد پارچه
تاریخچه سفره عقد بعد از اسلام
سفره عقد ونوس ساییدن قند روی پارچه قند ساب بر سر عروس و داماد به نیت فرو باریدن شادی و
معانی اجزای سفره عقد رابدانید
سفره عقد معمولا شامل پارچه ساییدن یك جفت كله قند هم شكل و هم اندازه روی پارچه ای بر سر
سفره عقد
نهادن میوه های رنگین بر سر سفره عقد به منزله روی پارچه ای بر سر عروس و داماد
وسایل سفره عقد
آشکار است که شیرینی به نشانه به ارمغان آوردن شهد خوشبختی بر سر سفره عقد پارچه ای بر سر
مراسم عقد و عروسی جوانان در زمان قدیم روستای چیمه
روستای چیمه رود نطنز - مراسم عقد و عروسی جوانان در زمان قدیم روستای چیمه - www.chimehrood.blogfa.com
فلسفه اجزای سفره عقد
خانه عروس - فلسفه اجزای سفره عقد - وبلاگ تخصصی سفره عقد برای عروس خانم ها عروس عروس عروس
برچسب :
پارچه سر عقد