خلاصه فصل ششم کتاب نظریه های برنامه درسی میلر ، ترجمه دکتر مهر محمدی

دیدگاه فرآیند شناختی :

این دیدگاه ریشه در روانشناسی شناختی داشته ، کانون اصلی توجه خود را رشد و تقویت مهارت های شناختی قرار می دهد . برنامه درسی فرآیندی بر مشاهده ، تجزیه و تحلیل ، ترکیب ، ارزشیابی و همچنین سایر مهارت های ذهنی تاکید می ورزد . در حقیقت حل مساله یکی از مهمترین مهارت هایی است که این دیدگاه بر آن تاکید دارد . یکی از هدف های اساسی این دیدگاه ، پرورش استقلال عقلانی است .

کسانی که در چهارچوب دیدگاه فرآیند شناختی به فعالیت مشغولند ، به مطالعه نحوه تفکر انسان          می پردازند و برنامه هایی تدوین می کنند که حالت های مختلف تفکر را تقویت نماید . از طرفداران این دیدگاه کارل برایتر ، دیوید ازوبل ، فلوید رابینسون ، هیلدا تابا ، ادوارد دوبونو را می توان نام برد .

مدارس بدون آموزش و پرورش :

کارل برایتر یکی از شاخص ترین سخنگویان دیدگاه فرآیند شناختی است . او متعقد است که مهارت های فکری باید کانون توجه نظام آموزشی را تشکیل دهد . به اعتقاد وی تلاش در جهت تاثیر گذاری در رشد شخصی دانش آموزان باید به والدین واگذار شود ، به عبارت دیگر مدارس نباید به آموزش و پرورش بپردازند. در عوض او انتظار دارد مدارس بر مهارت آموزی و کودک پروری تاکید کنند . تلاش مهارت آموزی بر این است تا مهارت هایی در کودک به وجود آید . ویژگی بارز کودک پروری ، خنثی بودن آن است .

آموزش مهارت های موسوم به  R3 و برخی مهارت های تفکر باید کانون اصلی توجه برنامه های آموزش مهارت را تشکیل دهد . مهارت های R3  شامل خواندن ، نوشتن و حساب کردن می باشد . مهارت های تفکر عبارتند از : استدلال کردن ، تولید اندیشه ، پژوهش و حل مساله .

برایتر بطور مشخص به یادگیری کاربرد مستقیم ، یادگیری دانش زمینه و یادگیری شخصی اشاره می کند . به اعتقاد برایتر مدارس برای ارائه آموزش های دارای کاربرد مستقیم و آموزش دانش زمینه مناسب نیستند و یادگیری شخصی در نظام آموزشی جایگاهی ندارد و باید داوطلبانه باشد .

برایتر اظهار می دارد که مهارت آموزی واجد سه عنصر است : 1) به منزله وسیله ای در جهت دستیابی به یک فعالیت مطلوب انجام می شود ، 2) از زندگی فاصله داشته ، معیارهای خاص خود را دارد ، 3) یک فرد که مسئولیتش با توجه به تبحر در یک مهارت محدود مانند مهارت نوشتن تعریف شده است ، آموزش آن را انجام می دهد . در عمل برایتر اعتقاد دارد محیط مدارس باید به دو قسمت ، یکی کودک پروری و دیگری مهارت آموزی تقسیم شود .

مهارت آموزی

کودک پروری

نظمی از پیش تعریف شده دارد

هدف های مشخصی دارد

کانون توجه خاص دارد

آزادی مشاهده می شود

هدف آزاد است

با تمام ابعاد کودک در ارتباط است

 

تفکر قیاسی :

دیوید آزوبل به مطالعه نحوه پردازش اطلاعات جدید به وسیله ذهن و اینکه معلمان چگونه می توانند از نتایج این مطالعات در فعالیت های آموزشی بهره مند شوند ، پرداخته است . دل مشغولی اصلی آزوبل کمک به معلمان در ارائه اطلاعات بخصوص اطلاعات جدید به شکلی معنا دار و کارآمد است . او بویژه به طرح مفهوم پیش سازمان دهنده پرداخته است که با استفاده از آن معلمان می توانند در جذب اطلاعات جدید به دانش آموزان یاری رسانند . او همچنین به رشد ساختار شناختی دانش آموزان پرداخته است .

به اعتقاد آزوبل یادگیری معنی دار با آنچه از قبل آموخته شده است ارتباط دارد و معنی دار بودن یادگیری تحت تاثیر آمایه یادگیری دانش آموز و دیگری طبیعت یادگیری است .

فن پیشنهادی آزوبل ، یعنی استفاده از پیش سازمان دهنده موجب تسهیل دستیابی به آمایه یادگیری مناسب می شود . رویکرد آزوبل با این هدف طراحی شده است که آنچه را او « یادگیری فعال دریافتی » می نامد ، تسهیل نماید .

آزوبل دو نوع اصلی پیش سازمان دهنده ها را معرفی می کند : توضیحی و تطبیقی .

از توضیحی برای تشریح مطالب جدید استفاده می شود و شامل مفهوم های عام است که اندیشه های فرعی جدید در سایه آن فهمیده می شوند . از تطبیقی برای کاوش درباره مفهوم های جدید در ارتباط با مفهوم هایی که در ساختار شناختی موجود حاضرند استفاده می شود .

حل مساله :

فلوید رابینسون به توصیف طرح کلی رشد قابلیت های فکری در کودکان می پردازد . در پایین ترین سطح ، توانایی های عقلانی اولیه قرار دارند . این توانایی ها که در کودکان بدون برخورداری از آموزش های رسمی ظاهر می شود عبارتند از : « مشاهده کردن ، طبقه بندی کردن ، ردیف کردن و تشخیص امورات متناظر » زمانی که کودک به سن مدرسه می رسد توجه او به مهارت هایی معطوف می شود که آنها را « مهارت های کشف کردن » می نامیم . این مهارت ها را می توان به مهارت های سطح اول تجزیه کرد . سطح بعدی مهارت ها که حدود سن 11 سالگی ظاهر می شود ، راهبردهای حل مساله یا اکتشاف نام دارد .

مراحل حل مساله :

1.شناسایی یک سوال

2.شناسایی راه حلهای ممکن مختلف یا راههای اکتشافی که به تولید یک پاسخ بینجامد.

3.دستیابی به اطلاعات درباره راه حلهای مختلف

4.جمع بندی و ترکیب اطلاعات به دست امده به هر شکل ممکن

5.انتخاب یک راه حل 

تفکر استقرایی :

هیلدا تابا به تفکر به منزله یک داد وستد فعال میان فرد و اطلاعات می نگریست. دانش آموز در اثر تعامل با اطلاعات به نتایج ، تعمیمها ومفهومها دست پیدا می کند. به اعتقاد تابا فرایندهای شناختی را نمیتوان به طورمستقیم آموزش داد، بلکه معلم باید به دانش آموز کمک کند تا داده ها را بررسی نماید و به استنباط از آنها بپردازد . وی معتقد است که رشد فرآیندهای عقلانی بر اساس « فرآیندهای قانونمند » اتفاق می افتد و راهبردهای تدریس باید با این فرآیندها همخوانی داشته باشد .

تکوین مفهوم :

به نظر تابا دانش آموزان هنگامی که با پرسش هایی مواجه می شوند که پاسخ به آنها مستلزم 1) برشمردن اقلام ،  2) یافتن مبنایی برای دسته بندی کردن اقلامی که از جهاتی به یکدیگر شبیه هستند ، 3) شناسایی کردن ویژگی های مشترک اقلام در یک گروه ، 4) نام گذاردن بر گروه ها و 5) گنجاندن اقلام شمارش شده زیر این گروه هاست ، به تکوین مفهوم دست می زنند .

گام بعدی در تکوین مفهوم ، گروهبندی و شناسایی ویژگی های مشترک است . گام پایانی در تکوین مفهوم نام گذاری طبقات است .

تفسیر ، استنباط و تعمیم داده ها :

 این عملیات مستلزم سه گام است :

1 - بررسی جنبه های مشابه نمونه های منتخب با یک سوال واحد

2- توضیح و تشریح آنچه مشاهده شده است ، مانند مقایسه کردن سطوح متفاوت سواد در دو کشور و توضیح اختلاف میان آنها

3- دستیابی به تعمیم ها از طریق استنباط خصوصیات مشترک و تفاوت ها

کاربرد اصول :

در رویکرد تابا کاربرد اصول معرف بالاترین سطح تفکر است . آموزش این سطح بطور معمول در انتهای واحد درسی قرار می گیرد . کاربرد اصول فرآیندی سه مرحله ای است :

مرحله نخست به پیش بینی پیامدها یا فرضیه سازی مربوط می شود .

مرحله دوم دانش آموز به تبیین و پشتیبانی کردن از فرضیه می پردازد .

مرحله پایانی دانش آموز با تمسک به حقایق یا منطق به تایید اعتبار پیش بینی انجام شده می پردازد .

تفکر جانبی :

ادوارد دوبونو فعالیت های گسترده ای در زمینه تفکر خلاق داشته است . او بخصوص به مطالعه درباره تفکر جانبی که آن را از تفکر عمودی متمایز می سازد، پرداخته است . از نظر دوبونو تفکر جانبی به بصیرت ، خلاقیت و طنز شباهت دارد ، با این تفاوت که فرایندی توام با قصد و درنگ بیشتر است . در تفکر جانبی اندیشه های تازه تولید می شوند . توجه اصلی در این نوع تفکر « شکستن زندان مفهومی اندیشه های کهنه» و نظر افکندن به امور به طریقی نو است . تفکر جانبی و تفکر عمودی مکمل یکدیگرند اما دونوبو از این جهت نگران است که آموزش و پرورش بیش از اندازه به تفکر عمودی پرداخته است . به اعتقاد وی ذهن یک نظام نقشه سازی است که مرتب به خلق و تشخیص نقش ها و طرح ها مشغول است . این نقشه های اطلاعات کار حافظه را تسهیل می کند و انباری از طرح های از پیش تعیین شده را که مبنای برقراری ارتباط هستند تشکیل می دهد .

تفکر عمودی

تفکر جانبی

همگرا است

فرد می داند کجا می رود

تحلیلی است

سیر منطقی دارد

باید گام ها را به دقت بردارد

مقوله ها ، طبقات و عنوان ها ثابتند

تنوع و غناست

فرد جهتگیری یا مقصد خاصی ندارد

تحریک کننده و برانگیزاننده است

خیزش وجود دارد

لازم نیست در تمام گام ها صحیح عمل کند

تغییر ناگهانی معنا سودمند می باشد

 

 فنون :

دوبونو روش های مشخص گوناگونی را توصیه می کند که به تفکر جانبی متکی هستند و می توان آنها را در کلاس درس به کار برد . یکی از این فنون تولید یا خلق بدیلها است .

در تفکر جانبی ، جستجو برای یافتن هر تعداد ممکن راه حل بدیل است . فرد به دنبال بهترین انتخاب نیست ، بلکه در صدد دستیابی به حداکثر ممکن راه حلهاست .

سایر فنونی که در تفکر جانبی بکار می روند عبارتند از : تعلیق قضاوت ، روش معکوس ، طوفان مغزی ، تمثیل ها و تحریک تصادفی .

 

خلاصه و ارزیابی :

آرمان های تربیتی : پرورش مهارت های فکری ( برای مثال استنباط کردن ، تفکر نقاد ، فرضیه سازی ، تفکر جانبی ) .

تلقی نسبت به فرایند یادگیری : اکثر رویکردهای فرایند شناختی متکی به یک برداشت خاص از نحوه تفکر کودک هستند. دیدگاه نظریه پردازان نسبت به فرایند تفکر، برداشت انها را نسبت به یادگیری و برنامه درسی شکل می دهد . بنابراین هر کدام از نظریه پردازان بر سبک خاصی از تفکر توجه می کند .

تلقی نسبت به یادگیرنده : به یادگیرنده به منزله فردی می نگرند که فعالانه اطلاعات را دستکاری         می کنند. یادگیرنده فردی است که با استفاده از اطلاعاتی که با آن مواجه می شود ، در جستجوی معناست.

تلقی نسبت به فرایند آموزشی : برداشت نسبت به فرایند آموزش برای رویکردهای مختلف متفاوت است .

تلقی نسبت به محیط یادگیری : محیط حاوی مواد و منابع آموزشی ای است که مشوق فرایندهای شناختی گوناگون باشد .

نقش معلم : معلمان باید به دقت تفکر کودکان را تحت نظر قرار بدهند . در صورت امکان معلم باید به صورت انفرادی یا در قالب گروه های کوچک با دانش آموزان کار کند . معلم تسهیل کننده ای است که به مخالفت بر می خیزد ، امور را وارسی می کند و با استفاده از پرسش ، مساله و تمثیل تفکر را ترغیب می کند .

تلقی نسبت به ارزشیابی آموخته ها : فرایندها و مهارت های شناختی باید در کانون توجه ارزشیابی قرار گیرند . بنابراین آزمون ها حاوی مسائلی است که برای حل آنها دانش آموزان باید مهارت های گوناگون فکری را به خدمت گیرند .

 

مزایای دیدگاه فرایند شناختی :

* این رویکرد تابعی از درک نسبت به نحوه تفکر کودک است .

* این دیدگاه منبعی غنی برای نظریه پردازان و معلمان است .

* همچنین میزان  معتنابهی شواهد تجربی در تایید اثر بخشی برنامه هایی که به منظور تحریک تفکر طراحی شده اند ، وجود دارد .

* حل مساله به یک فعالیت حاشیه ای تبدیل نشده ، بلکه در فعالیتهایی که دانش آموز در نهادهای خدماتی جامعه انجام می دهد نیز از آن استفاده می شود. این برنامه که به بیش از یک دیدگاه برنامه درسی تکیه دارد ، آنچنان به تلفیق دیدگاههای مختلف می پردازد که نتیجه آن برنامه ای است از نظر شناختی سنجیده و از نظر اجتماعی وربوط و معنی دار .

 

معایب دیدگاه فرایند شناختی :

*برای اجرای برنامه های منطبق با این دیدگاه، باید در سطح گسترده ای به آموزش معلمان نیز پرداخت ، معلمان باید از آموزش های لازم در مشاهده تفکر کودکان ، طراحی برنامه های آموزشی مبتنی بر فرایندهای شناختی و اجرای این برنامه ها در کلاس درس برخوردار باشند .

*توجه بر R3 و مهارت های فکری مورد قبول اکثر والدین و مربی ها نیست .

*برخی مربیانی که در این چهارچوب فعالیت می کنند ، آنچنان غرق در تعریف فرایندهای شناختی می شوند که چگونگی بکارگیری آنها برای حل مسائل انسانی را به دست فراموشی می سپارند .

*این خطر وجود دارد که صرف پرورش مهارت ها و نه کاربرد آنها در حل مسائل اجتماعی ، اقتصادی و اخلاقی ، به کانون منحصر به فرد توجه تبدیل شود .

منیره همت پور


مطالب مشابه :


خلاصه فصل ششم کتاب نظریه های برنامه درسی میلر ، ترجمه دکتر مهر محمدی

خلاصه فصل ششم کتاب نظریه های برنامه برنامه ریزی درسی های برنامه درسی میلر




سوالات نظریه های برنامه درسی جی پی میلرترجمه دکترمهرمحمدی

سوالات نظریه های برنامه درسی جی جامع در برنامه ریزی نظریه درسی جی پی میلر




یکصد سوال جدید از کتاب نظریه درسی جی پی میلر ازتمام فصلها

یکصد سوال جدید از کتاب نظریه درسی جی پی میلر کتاب نظریه درسی برنامه های درسی که




برنامه درسی به سوی هویت‌های جدید

نویسنده در این کتاب برنامه درسی را از دید یا برنامه ریزی درسی و نظریه های برنامه




کلید )پاسخنامه دکتری 92 برنامه ریزی درسی

(منبع صفحه۵۲ کتاب نظریههای برنامه کتاببرنامهریزی درسی های برنامه درسی میلر




یکصد سوال جدید از کتاب نظریه درسی جی پی میلر ازتمام فصلها

یکصد سوال جدید از کتاب نظریه درسی جی پی میلر کتاب نظریه های برنامه برنامه ریزی در




منابع دکترای برنامه‌ریزی درسی

نظریه های برنامه ریزی درسی: Ø نظریه های برنامه درسی،تالیف جی.پی. میلر کتاب برنامه ریزی




برچسب :