نویسندگان و منتقدان از ادبیات داستانی در دهه گذشته میگویند
قصه سالهای هشتاد
بخش نخست این پرونده که ادامه داشته باشد یحتمل، به روز شنبه سوم اردیبهشت در صفحه ادبیات روزنامه روزگار منتشر شد. نسخه پی.دی.اف روزنامه را در لینک زیر بخوانید
http://roozegardaily.com/pdf/90-02-03/08.pdf
---سالهاست که دیگر شنیدن یا خواندن عبارت «تاریخ ادبیات»، لزوما یادآور تقطیع و تفکیک سدهها نیست و گواه این امر، بررسی ادبیات شعری و قصوی ده بیست سال گذشته بر اساس تفکیک دهههاست؛ که البته نشان از شتاب فزاینده فرایندهای زمانی دارد. با به پایان رسیدن دهه هشتاد و رسیدن به مطلع دهه نود خورشیدی، بر آن شدیم تا ماوقع ده ساله گذشته ادبیات داستانی ایران را همراه با جمعی از صاحبنظران، اعم از نویسندگان و منتقدان این عرصه به بحث و بررسی بگذاریم. اینکه مهمترین شاخصهای ادبیات داستانی دهه هشتاد از نظر آنها کدامند؛ همینطور مهمترین آثاری که در طول سالهای این دهه منتشر شده و خواندهاند؛ نیز با طرح این پرسش که بررسی دستاوردهای ادبی بر مبنای تفکیک دههها در زمان تقویمی، اساسا آیا نقشی در کار نویسندگان و پدیدآورندگان آثار جدی ادبی دارد؟ آنچه میخوانید، نخستین بخش از این بحث است که با سه تن از نویسندگان طرح کردهایم.
در ضمن، یادداشتی از رضا عامری نیز پیوست است که برای خواندن آن در پایان متن حاضر، روی گزینه ادامه مطلب کلیک کنید.
علی خدایی:
دستاورد ادبیات داستانی در دهه هشتاد امیدوارکننده استبه نظر علی خدایی، فرایند داستاننویسی در دهه هشتاد را باید در ادامه روندی بررسی کرد که نویسندگان نسل سوم در دهه 60 پدید آوردهاند.
برنده جایزه نویسندگان و منتقدین مطبوعات به عنوان نویسنده بهترین مجموعه داستان دهه به خاطر کتاب «تمام زمستان مرا گرم کن»، شهریار مندنیپور، ابوتراب خسروی، منیرو روانیپور، جعفر مدرس صادقی، جولایی، محمد محمدعلی، فرخنده آقایی، بیژن بیجاری، ناصر زراعتی و ... را از زمره نویسندگان شاخص نسل سوم نام میبرد و اضافه میکند که به این فهرست طبعا میتوان نامهای بیشتری را افزود.
این نویسنده در اشاره به مصادیق منتشر شده از آثار این نویسندگان میگوید: «بخشی از مهمترین آثار نسل سومیها را میتوان در مجموعه «هشت داستان» -که بعد دیگر منتشر نشد- و نیز داستانهایی که در نشریه مفید به چاپ رسید، ملاحظه کرد.»
خدایی بر این باور است که داستاننویسانی که از آنها با عنوان نویسندگان نسل سوم یاد میکند، توانستند با آثارشان یک حرکت را شکل بدهند. او میگوید: «در آثار آنها ابعاد مختلفی وجود داشت. برخی به روایت اهمیت بیشتری میدادند، برای برخی دیگر، مساله زبان بیشتر مطرح بود و ... یعنی در آثار هر کدامشان، تکنیک و شگرد خاصی برجستگی بیشتری داشت.»
وی به تفاوتهای فراوانی اشاره میکند که به لحاظ جهانبینی و نوع نگاه، میان نویسندگان نسل سوم با نویسندگان جوان دهه هشتاد وجود دارد. خدایی در این باره میگوید: «جهانی که نویسندگان دهه شصت در آن زندگی میکردند و مینوشتند، بسیار متفاوت از دنیایی است که امروز و در سالهای دهه هشتاد پیرامون نویسندگان جوان وجود دارد. ناگهان شما میبینید که دو دهه گذشته است و با نویسندگان دهههای هفتاد و هشتاد روبهرو هستید. یعنی نسل تازهای از نویسندگان که در جهانی تازه که امکانات و رسانههای تازهای دارد، دارد مینویسد. این نسل به واسطه گسترش رسانهها و وجود امکان جدیدی به نام اینترنت، طبعا جهان خودش را دارد و جهانبینی خودش را. خوانندهای هم که در این مقطع زمانی مخاطب داستان است به خاطر نزدیکیهایی که میان دنیایی که پیرامون خود احساس میکند با داستانهایی که نسل جدید مینویسد، ممکن است با قدیمیترها کمتر بتواند ارتباط بگیرد.»
خدایی یادآور میشود که «از یاد نبریم که در دهه شصت و به طور کل توسط نویسندگان نسل سوم، آثار قابل ملاحظهای -به ویژه در قالب داستان کوتاه- نوشته شد که به خاطر تنوع و نوآوریهایشان، ماندگار شدند و همچنان زنده هستند. آثاری از ابوتراب خسروی، شهریار مندنیپور، جعفر مدرس صادقی و ... از زمره این آثار ماندگارند.»
نویسنده کتابهای «تمام زمستان مرا گرم کن» و «کتاب آذر» در پاسخ به سوالی درباره ویژگیها و مولفههای جاری در آثار داستانی دهه هشتاد، ابتدا میگوید: «نویسندگان جوان دهه هشتاد، گاهی سعی کردند بر اساس الگوها بنویسند.» وی در این باره ادامه میدهد: «یک موقع همه میخواستند کاروری بنویسند. یک دوره همه دوست داشتند آثارشان پستمدرن باشد. حتی در دورهای شاهد بودیم که کسانی میخواستند و اصرار داشتند آثاری بنویسند که کسی نفهمد، ... و از این دست الگوها که همه به یاد داریم.»
وی که به واسطه حضورش در هیات داوران برخی از جوایز ادبی از تجربه اشراف بر آثار چاپ شده بر آثار داستانی برخی سالها برخوردار است، «ما در دهه گذشته در بسیاری از آثار، وبلاگ خواندیم. در خیلی از آثار به جای داستان با گزارش روبهرو شدیم. اما آثار درخور و قابل ملاحظه هم کم نبودند. از آنجا که من در برخی از جوایز به عنوان داور حضور داشتم، داستانهایی هم خواندم که بسیار جسور و ستیزنده بودند. یعنی به معنای واقعی داستان بودند. من در این سالها گاهی با آثاری روبهرو شدم که در آنها مفاهیم عمیق انسانی همچون عشق، محبت، دوستی و امید به زندگی را به صورت داستانی اجرا شده بود و این، برای من بسیار امیدوارکننده بود. خُب، وقتی یک نویسنده جوان قادر است پیرمردی مثل من را [میخندد] با اثرش راضی کند، در ارائه اثرش به همنسلان خودش هم موفق خواهد بود.»
خدایی معتقد است که نویسندگان نسل جدید و در اینجا داستاننویسان دهه هشتاد به خاطر اجتماع جدیدی که تجربه کرده و میکنند، آثار جسارتآمیز، ستیزنده و به طور کل متفاوتی نسبت به نسلهای قبل از خود نوشتهاند. او اضافه میکند: «اما اینکه این جسوریها و ستیزندگیها، آیا زنده و ماندگار هم خواهند بود یا نه، سوالی است که فعلا نمیتوان پاسخ قاطعی به آن داد.»
وی در ادامه در میآید که «نسل جدید با آثار گذشته –به معنای عام کلمه- چندان ارتباط نمیگیرند» و توضیح میدهد: «البته این اعتقاد من است و دلیلش هم به نظرم این است که نویسندگان قدیمتر، مسائلی را در آثارشان مطرح کردهاند که هنوز برایشان لاینحل مانده. این مساله ارتباط بیننسلی را قدری با دشواری روبهرو کرده و باعث شده که خوانندگان جدید بیشتر به سوی نویسندگان جدید هدایت شوند.»
خدایی آینده ادبیات داستانی ایران را در مجموع امیدوار کننده توصیف میکند: «به هر حال، ادبیات داستانی ما در دهه هشتاد، صرف نظر از همه ضعفها و قوتهایش، چشماندازی از امید را در آینده داستان ما ترسیم میکند. در مجموع باید بگویم که دستاورد ادبیات داستانی ما در دهه هشتاد، امیدوارکننده بوده است.»
محمدرضا کاتب:
تفکیک دههها در ادبیات و هنر، بیشتر به درد بخشهای مدیریتی میخورد بررسی دستاوردهای ادبی بر مبنای تفکیک دههها برای محمدرضا کاتب با شبهه و سوال همراه است.
این رماننویس نظرات خود را در این باره اینطور آغاز میکند: «کل قضیه برای ما جای سوال دارد. باید ببینیم که تفکیک دههها از نظر ادبی و هنری، چه کاربرد و تاثیری بر ادبیات [و هنر] ما دارد و آیا درست است که خودمان بیاییم و ادبیات را بر اساس دههها نقد و بررسی کنیم؟»
نویسنده رمانهای «پستی» و «وقت تقصیر» معتقد است که «کاربرد تفکیک دههها بیشتر در بخشهای مدیریتی و یا در جاهایی که از قبل هدفگذاری شده، کارساز است» و در ادامه از این عبارت درمیآید که «منطق تفکیک دههها و نقد و بررسی بر اساس این تفکیکسازی، بیشتر بر این پایه است که [برای تفکیک کنندگان] اهداف از پیش تعیین شدهای وجود داشته باشد تا در پایان زمان -یا دهه- مقرر، ببینند چه قدر از آن اهداف محقق شده است و تا چه اندازه در رسیدن به آن، ناکام ماندهاند. بر این اساس خواهید دید که کجاها اشتباه صورت گرفته و باید تصحیح شود.»
کاتب اضافه میکند که «بنابراین، تقسیمبندی دههها، دورهها و سیکلهای مختلف، چنانچه مبنایی برای هدفگذاری یا ارزیابی این اهداف طی دورهای مشخص -مثلا یک دهه- باشد، تاثیرگذار خواهد بود.»
کاتبِ رمانهای «آفتابپرست نازنین» و «رامکننده» در پاسخ به این سوال که تقسیم بندی مقاطع زمانی مثل دههها بر اساس زمان تقویمی، چه تاثیری بر کار نویسندگان و پدیدآورندگان آثار ادبی و اساسا بر خود ادبیات دارد، این طور توضیح میدهد: «ارزیابیها بر اساس این تقسیمبندی دههای باعث میشود که نویسندگان و دستاندرکاران ادبیات بفهمند که هر کدام به شخصه یا به صورت گروهی چه کردهاند و حالا کجاها ایستادهاند. باعث میشود که نقاط ضعف و پیشرفت خود را بیشتر درک کنند. در این صورت ما میتوانیم نگذاریم که خطاهایمان باز استمرار پیدا کند و موجب شویم که اشتباهاتمان در یکجایی قطع شود.»
کاتب در ادامه به صراحت یادآور میشود که «اما اگر این تفکیک دههها برای این باشد که ما خطاهایمان را توجیه کنیم و بهانه به دست بیاوریم که به خطاهایمان باز ادامه بدهیم و در واقع، جلوگیری از اشتباهاتمان را به آینده موکول کنیم، طبیعی است که این تقسیم بندیهای دههای، در نهایت به ضرر خودمان تمام میشود و کاری را از پیش نمیبرد. چه دلیلی دارد که برای فهمیدن خودمان و خطاهایمان، حتما بگذاریم زمان خاصی طی شود.»
برنده جوایز کتاب سال نویسندگان و منتقدان مطبوعات به خاطر رمان «هیس»، تندیس بهترین رمان سال از جایزه ادبی یلدا بابت انتشار «وقت تقصیر» و تندیس بهترین رمان سال از جایزه روزی روزگاری برای «آفتابپرست نازنین» در پایان گفتوگویش با روزگار میگوید: «نویسندگان و متولیان باید دائم نگاهشان به پشتسر باشد. به همه گذشتهها و تجربیاتی که وجود دارد. یک چشمشان هم باید به آینده باشد. آینده نزدیک و دور و از نقد خود یک لحظه غافل نباشند و زمان را به هر بهانهای که هست، از دست ندهند.»
یونس تراکمه:
در سالهای پایانی دهه هشتاد، چشمانداز دهه آینده نیز ترسیم شد«ده سال دیگر هم بر تاریخ و ادبیات این مملکت گذشت. وقتی به پشت سرمان نگاه میکنیم، هم میخواهیم بشناسیم و تحلیل کنیم آنچه را که اتفاق افتاده و هم دلواپس امروز و فردایمان هستیم که چه خواهد شد و چه چشماندازی در پیش داریم.»
با این جملات و عبارات، نظرات یونس تراکمه، نویسنده و منتقد و یکی از داوران «جایزه نویسندگان و منتقدان مطبوعات» آغاز میشود. او در اظهار نظری نه چندان متعارف میگوید: «برای اولینبار در سه دهه گذشته شاید بتوان گفت که نطفه اتفاقات آیندهای که از همین امروز شروع شده در سالهای پایانی دهه گذشته بسته شده است.» او معتقد است که حضور و آثار جوانان در سالهای پایانی دهه هشتاد، ترسیم کننده چشمانداز ادبیات داستانی در دهه آینده است.
تراکمه در باره ممیزی آثار در دهه گذشته توضیح میدهد: «در دهه هشتاد هم مثل همه سالها و دهههای گذشته، شاهد حضور گاه بسیار پُررنگ ممیزی در چاپ و انتشار آثار بودیم. البته در همين دهه سالهايي بوده كه مميزان مهربانتر بودند با آثار نويسندگان و شايد بشود گفت راحتتر مجوز صادر ميكردند. سالهايي هم بوده، مثل همين سال 89، كه صدور مجوز -بهاصطلاح- قطرهچكاني بوده و آثار بهسختي مجوز انتشار گرفتهاند. همين موضوع سبب شده است تا ما در تمام اين سالها با مظنه يا اشانتيون ادبيات مواجه باشيم؛ چون اصل قضيه جاي ديگري محبوس است.»
این نویسنده و منتقد میگوید: «در دهه هشتاد هم، نويسندگان بزرگ همچنان بهكار خود ادامه دادند؛ نويسندگاني چون دولتآبادي، درويشيان، فصيح، شعلهور، [گلي] ترقي و...؛ كه اغلب آثارشان پشت سد مميزي گير كرد و هنوز هم، بعد از چند سال، بعضی از آثار این نویسندگان مجوز چاپ و انتشار نگرفتهاند.»
تراکمه در مورد نویسندگان میانسال ادبیات داستانی ایران نیز این طور توضیح میدهد: «در میان این نويسندگان، كساني چون «منيرو روانيپور»، «شهريار مندنيپور»، «ابوتراب خسروي» و «حسين سناپور» حضور خوب و نسبتاً فعالي داشتند. این دهه رنگین شده است با آثار همین بزرگان. آثاری که در خاطره مخاطبان ادبیات داستانی مانده است و میماند. همین آثار است که وزن و سنگینی میدهد به زمانهای که دیگر به خاطرهها پیوسته است.»
وی در اشاره به شاخصترین آثار داستانی دهه هشتاد میگوید: «غیر از بزرگانی که شناسنامه ادبیات داستانی نه تنها دهه هشتاد که بخشی از تاریخ ادبیات معاصر هستند، ماهها و سالهای این ده سال در اذهان هر کدام از ما مخاطبان، چراغانی میشود با آثاری چون: «همنوایی شبانة ارکستر چوبها»ی رضا قاسمی، «نیمه غایب» حسین سناپور، «اسفار کاتبان» و «رود راوی» ابوتراب خسروی، «آداب بیقراری» یعقوب یادعلی، «نامها و سایهها»ی محمد رحیم اخوت، «عقرب روی پلههای قطار اندیمشک یا از این قطار خون میچکه قربان» حسین مرتضاییان آبکنار، «آبیتر از گناه» محمد حسینی، «سنج و صنوبر» مهناز کریمی، «باغ ملی» کورش اسدی، «باغهای شنی» حمیدرضا نجفی، «برادران جمالزاده» احمد اخوت، «تمام زمستان مرا گرم کن» و «کتاب آذر» علی خدایی، «زندگی مطابق خواسته تو پیش میرود» امیرحسین خورشیدفر، «نگران نباش» و «عاشقیت در پاورقی» مهسا محبعلی، «ها کردن» و «شاخ» پیمان هوشمندزاده، «برف و سمفونی ابری» پیمان و اسماعیلی و ...»
تراکمه با بیان اینکه «اتفاقات ادبی دهه هشتاد با سال آخر این دهه پایان نیافته است» اضافه میکند که «در سالهای پایانی این دهه، چشمانداز دهه آینده نیز ترسیم شد.»
وی در پاسخ به سوالی درباره مولفههایی که معتقد است در سالهای پایانی دهه هشتاد وجود داشت که چشمانداز دهه آتی را نیز ترسیم میکند، میگوید: «به نظر من سه شاخصه مهم در دهه هشتاد وجود داشت که بهنوعی چشمانداز سالهای آینده ادبیات داستانی ایران را پیش روی ما قرار میدهد. این سه شاخصه را اینطور میتوان تشریح کرد؛ اول باید به حضور مؤثر و پر رنگ جوانان اشاره کنم. حضوری که مداوم و با کیفیت است و میرود تا جریانی در ادبیات داستانی ما ایجاد کند. در این سی سال گذشته جریانی در ادبیات داستانی وجود نداشت. جریان های ادبی گذشته را هم شاید بشود گفت قطع کردند، و هر از چند سالی دلخوش اثری از نویسندهای بودیم بیآنکه تداومی و جریانی در تولید آثار ادبی وجود داشته باشد. شاخصه دوم را میتوان ترجمه جدیدترین داستانها و مباحث ادبی جهان توسط مترجمان با دانش و اغلب جوان دانست که باعث شدند تا ادبیات و نویسندگان ما گفتوگو و دیالوگ بهروزی را با ادبیات جهان برقرار کنند.»
تراکمه سومین شاخصه ادبیات داستانی دهه هشتاد را از این قرار برمیشمارد: «تغيير رويكرد ناشران به چاپ و نشر آثار جوانان، اتفاقی بود که ما در دهه هشتاد شاهد آن بودیم. ديگر كمتر شاهديم كه نويسندهاي اثر اولش را -بهاصطلاح- با نفقه جيب خودش چاپ كند. ناشراني مانند نشر چشمه، برخوردي حرفهاي با جوانان را آغاز كردند كه سبب شد جوانان قراردادهاي حرفهيي را حتي در كارهاي اول خود تجربه كنند.»
این نویسنده و منتقد در پایان متذکر میشود که «نباید از یاد ببریم که اكنون حضور كارشناسان و ويراستاران خبره، بخشی اساسي از كار ناشران شده است.»
مطالب مشابه :
دانلودپی دی اف باموضوع 25 داستان باستانی
دانلود پاورپوینت - دانلودپی دی اف باموضوع 25 داستان باستانی - پاورپوینت های زیبا وجالب
رمان عشق به توان 6
دانلودپی دی اف رمان عشق به توان6. سایر قسمت های این هفته اوّل دی
پی دی اف کتاب عربی اول جدید ( پایه هفتم )
پیام های آسمان و عربی راهنمایی - پی دی اف کتاب عربی اول جدید ( پایه هفتم ) - مطالبی در باره درس
پی دی اف کتاب مطالعات اجتماعی ششم ابتدایی
بزرگترین سایت دانلود - پی دی اف کتاب مطالعات اجتماعی ششم ابتدایی - فن دانلود
جزوات دروس مهندسی برق
پی دی اف,ebook,همه چیز جمعه دوم دی ۱۳۹۰ :: 16:3 :: نويسنده :
رمان هوس وگرما
تعداد صفحات پی دی اف:فعلا دی ۱۳۹۲; شهریور
آلکالوئیدهای - اسرار زندگی
پايگاه خبري شيمي - دانلود مقالات شیمی - آلکالوئیدهای - اسرار زندگی - شروعی قدرتمند
نویسندگان و منتقدان از ادبیات داستانی در دهه گذشته میگویند
هفته چهارم دی نسخه پی.دی.اف روزنامه را در لینک زیر
رمان همخونه
ArcHives بهمن ۱۳۹۱ آذر ۱۳۹۱ آبان ۱۳۹۱ شهریور ۱۳۹۱ مرداد ۱۳۹۱ تیر ۱۳۹۱ اسفند ۱۳۹۰ دی ۱۳۹۰ آذر ۱۳۹۰
برچسب :
دانلودپی دی اف