تعریف اخلاق وضرورت آن درزندگی انسان

تعریف اخلاق وضرورت آن درزندگی انسان

·        تعریف اخلاق  

        اخلاق بر وزن افعال كلمه‏اى عربى و جمع واژه خلق است. خلق مجموعه صفات ،ویژگی ها، حالات  و خوی درونی که در نفس راسخ  وسرچشمه‌ي گفتار و رفتار انسان هستند به گونه‏اى كه انسان، بى درنگ و بدون انديشه، كار پسنديده و يا ناپسندى را انجام دهد، در مقابل خَلق که هيأت و شكل ظاهرى و جسمى آدمى است كه با چشم ديده مى‏شود.پيامبر (ٌص)اسلام دعا مى‏كردند: " اللهم حسن خلقى كما حسنت خلقى" [1]بار خدایا خلق مرا همچون خلقتم (بدنم) نیکو گردان .

پیامبر اکرم (ص)از خداوند طلب مى‏كند كه صفات نفس او را همچون صفات بدنش نيكو فرمايد. بنابراين اخلاق يعنى صفات نفسانى انسان هر گاه گفته شود كه شخصى داراى اخلاق نيكوست، منظور اين است كه صفات نفسانى او نيكوست. اعمال انسان متناسب با ويژگى‏هاى نفسانى اوست؛ يعنى اگر صفات نفسانى كسى نيكو باشد اعمال او هم نيكو خواهد بود. به همين دليل وقتى كسى همواره اعمال خوبى انجام مى‏دهد، مى‏گويند اخلاق او خوب است وكسى که همواره اعمال بدى انجام مى‏دهد مى‏گويند اخلاق او بد است.

·        اهمیت اخلاق

اخلاق درزندگی انسان از اهميت بسيار زيادي برخوردار است زیرا انسانیت   انسان وقتی شکل می گیرد که ارزشهای اخلاقی در وجود او متبلور شود  . هر انسانی را به میزان ظهور ارزشهای اخلاقی در افکار و گفتار و رفتار ارزیابی می گنند، اولين نمودي که از يک شخص در جامعه ظاهر مي شود اخلاق آن فرد است. فضائل اخلاقي مطلق است و همه آن را مي پسندند..پيامبر اسلام(ص)می فرمایند: من براي تکميل کردن خوبي هاي اخلاقي مبعوث شدم [2]  و در تعبیر دیگری فرمودند: «انما بعثت لاتمم حسن الاخلاق » آمده است. [3]و در تعبیر سومی: « بعثت بمکارم الاخلاق ومحاسنها» آمده است. [4]

این تعابیر نشان می دهد که مهمترین  هدف بعثت پیامبر (ص) تکامل اخلاقی انسانها است ،  آسايش دنيا و آخرت در سايه اخلاق نيك، تحقق مي‏يابد.انسان اگر بخواهد در زندگي دنيا آسوده بوده و دور از نگرانيها و اضطرابهاي ويرانگر به سر ببرد، راهي جز مبارزه با صفتهاي زشت و پاكسازي دل از خویهاي پليد ندارد. صفاتي از قبيل: خوشرويي، تواضع، قناعت، محبت، اخلاص، بلندهمتي، طهارت و سلامت نفس و... انسان را از دغدغه‏هاي بي‏حاصل و از پريشانيهاي بدفرجام، نجات مي‏دهد و بر عكس، حالات و اوصافي مانند: غضب، خودخواهي، حرص، حسد، بخل، بدبيني، بدخواهي و آلودگيهاي روحي، او را در غل و زنجير گرفتار مي‏كند و هـمـيـن دنـيـاي او را كـه مـي‏تـوانـد در سايـه اخـلاق و رفتار شايسته، به خوشي و آسايش بگذرد، به‏جهنمّي‏سوزان‏وعذابي‏پررنج‏وبي‏پايان‏تبديل‏مي‏كنند.

2- امیرمؤمنان علی علیه السلام می فرمایند:  اگر ما امید و ایمانی به بهشت و ترس و وحشتی از دوزخ، و انتظار ثواب و عقابی نمی داشتیم، شایسته بود به سراغ فضائل اخلاقی برویم، زیرا که آنها راهنمای نجات و پیروزی و موفقیت هستند.» [5]

به استناد این حدیث فضائل اخلاقی نه تنها سبب نجات در قیامت است بلکه زندگی دنیا نیز بدون آن سامان نمی یابد.

در حدیث دیگری  رسول خدا (ص) فرمودند: "جعل الله سبحانه مکارم الاخلاق صلة بینه وبین عباده فحسب احدکم ان یتمسک بخلق متصل بالله" فضائل اخلاقی وسیله ارتباط میان  خداوند و بندگان است، وهرکس کار اخلاقی صحیحی انجام دهد   به خدا نزدیک می شود .  خداوند بزرگترین معلم اخلاق و مربی نفوس انسانی و منبع تمام فضائل است و قرب و نزدیکی به خدا جز از طریق تخلق به اخلاق الهی

 ا مکان پذیر نیست.بنابراین، هر فضیلت اخلاقی رابطه ای میان انسان و خدا ایجاد می کند و او را گام به گام به ذات مقدسش نزدیک تر می سازد.

         زندگی پیشوایان دینی نیز سرتاسر بیانگر همین مساله است که آنها در همه جا به فضائل اخلاقی دعوت می کردند و خود الگوی زنده و اسوه حسنه ای در این راه بودند و همین بس که قرآن مجید به هنگام بیان مقام والای پیامبراسلام (ص) می فرماید: "وانک لعلی خلق عظیم" تو اخلاق عظیم و برجسته ای داری»

·        اقسام اخلاق وهدف آن
اخلاق يعني بهبود روابط انسان با خدا(خدامحوری)، با خود(خودباوری و عزت نفس ) وبا ديگران(مردم داری ). همه بخش هاي اخلاق در نهايت به ‌ قرب الهي ختم می شوند.
تقسیم بندی اخلاق، بر اساس روابط انسان
1- درارتباط با خدا ؛اخلاق بندگي یا خدامحوری: انسان نسبت به خالق و آفريدگار خود، وظايف اخلاقي دارد. هر كسي احساس مي کند هر چه دارد از خداي متعال است و تنها با عبادت معبود حقيقي هستي آرامش مي يابد. فضايل و رذايل مربوط به رابطه انسان و خدا در اخلاق بندگي مشاهده مي گردد. فضايلي مانند شكر، توكل‌،‌ ايمان، عبادت، اخلاص،‌ تسليم، تقوا ‌و...در اين قسم جاي دارد.
2- درارتباط با خود ؛اخلاق فردي: هر انساني نسبت به خود نيز وظايفي دارد. فضايل و رذايل مربوط به حيات فردي انسان ها، فارغ از رابطه با غير در اخلاق فردي بحث مي شود.
فضايل صبر، شجاعت، حسن تدبير، شهامت، حلم،‌ عفت،‌ حيا، زهد، قناعت و... و رذايلي از قبيل جبن، تهور، عجله، غضب، عجب و ... در اين بخش خواهد آمد.
3- در ارتباط با دیگران ؛  اخلاق اجتماعي: يكي از مهم ترين بخش ها و وظايف اخلاقي يك مسلمان، ارتباط اخلاقي او با جامعه و محيط پيرامون است (اعم از محيط خانواده و جامعه). فضايل و رذايل ناظر به رابطه فرد با ساير انسان ها در اخلاق اجتماعي مورد بحث قرار مي گيرد.
سخا، كرم،‌ ايثار،‌ حسن معاشرت، عدالت و انصاف، امانت داري، حفظ لسان،‌ صداقت، تشكر،‌ نرم خويي، كتمان عيوب،‌ ظالم نبودن، اصلاح بين مردم،‌ فتوت و مروت بخش كوچكي از فضايل اخلاق اجتماعي و حب جاه و مدح، تعصب و قوميت گرايي،‌ حسد،‌ ظلم، انتقام،‌ تند خويي، تجسس، استهزاء،‌ بهتان،‌ غيبت و ...بخشي از رذايل اين قسم است.
4- در ارتباط با طبیعت ؛ اخلاق محيط زيست: اسان در طبیعت زندگی می کند و طبیعت مجموعه ایی از نعمت های الهی است که خداوند در اختیار او قرار داده است و انسان هنگامی به کمال می رسد که از نعمت های الهی به به نحوصحیح استفاده کند نحوه استفاده از منابع طبیعت مستلزم رعایت بایدها و نبایدهایی است که به آن ها اخلاق محیط زیست گفته می شود . تشويق و سفارش اسلام بر حفظ و گسترش درخت كاري و نكوهش اين دين مبين در مورد شكار و صيد، نشان دهنده توجه اين دين به محيط زيست است. سفارش به آزار ندادن حيوانات اهلي و داستان هاي واقعي فراوان در مورد توجه انسان ها به حيوانات و در پي آن،‌ مشمول رحمت خداوند قرار گرفتن، نمونه بسيار كوچكي از اين توجه است.
به طور كلي اسلام براي تمامي ارتباطات آدمي، برنامه اخلاقي ارائه كرده است و اين نمونه اي از جهان بيني اخلاقي است. ارائه نظام اخلاقي از خصوصيات بارز يك دين برتر است كه دين اسلام آن را داراست. وقتي به منابع اسلامي از قبيل قرآن، روايات و ادعيه مراجعه مي كنيم در جاي جاي اين منابع، قطعه اي از اين برنامه اخلاقي را ملاحظه مي نماييم.
جامع نگري اسلام،‌ صفت يگانه اي است كه به جرأت مي توان گفت هيچ ديني اين ويژگي را ندارد. اين دين در تمام ابعاد زندگي بشر با برنامه اي كامل وارد شده است. اگر جامعه مسلمانان از عقب ماندگي نسبي برخوردار هستند، اشكال از خود آنان است نه از اسلام.اسلام به ذات خود ندارد عيبي هر عيب كه هست از مسلماني ماست.

·        تعریف علم اخلاق
علم اخلاق، راه هاى آراسته شدن به خصلت هاى نيك و دورى گزيدن از خصلت هاى ناشايست را به انسان آموزش مى‏دهد.
موضوع اصلى علم اخلاق، نفس انسانى است، كه محل استقرار خوي وخصلت های  نيك و بد است و سبب انجام كارهاى پسنديده و ناپسند مى‏گردد. «تهذيب اخلاق»، «تهذيب نفس» و «تزكيه نفس» بيان ديگرى است از علم اخلاق.  شهيد مطهرى مى‏نويسد:«اخلاق عبارت است از علم زيستن، يا علم چگونه بايد زيست .... در حقيقت، چگونه زيستن دو شعبه دارد: شعبه چگونه رفتار كردن و شعبه چگونه بودن. چگونه رفتار كردن، مربوط مى‏شود به اعمال انسان (كه البته شامل گفتار هم مى‏شود) كه چگونه بايد باشد و چگونه بودن، مربوط مى‏شود به خويها و ملكات انسان كه چگونه و به چه كيفيت باشد...».( آشنايى با علوم اسلامى، شهيد مطهري، حكمت عملى ، ص۲۱، نشر صدرا.)
 رفتار در ساختن چگونگى خلق و خويها تأثير دارد و خلق و خوي ها در چگونگى وجود انسان. دانشمندان در تأثير رفتار در پديد آوردن خوى آدمى، مى‏گويند: اگر يك تكه كاغذ، پارچه و يا لباس را تا كنيم، آنها گرايش به باز شدن دارند. يعنى مى‏خواهند به اصل خود بر گردند. رفتار آدمى نيز، چنين است كه اگر كار جسمى، يا روانى، يك بار به وسيله بدن انجام شود، از آن پس، دگرگونى مخصوصى در ساختمان بدن، يا مغز انجام مى‏پذيرد كه بعدها تجديد آن را آسان مى‏سازد، ولى اين دگرگونى ساختمان بدن، خود نمى‏تواند ابتكار انجام عمل را به دست بگيرد و يا به تنهايى عادتى را به وجود آورد، نياز به انگيزاننده خارجى دارد. (روان‏شناسى و اخلاق، ص۷۳ تأليف، ژ. آ، هدفيلد، ترجمه دكتر على پريور، بنگاه ترجمه و نشر) طبيعى است اگر رفتارى تكرار شود، عادت و خوي هاى خاصى را پديد مى‏آورد.

•                     نیاز انسان به مربی اخلا قی

         انسان علاوه بر نیاز به آموزه های اخلاقی محتاج الگوی اخلاقی نیز می باشد این احتیاج  از ابعاد مختلف قابل بررسی است :1 - از جهت شناخت كمالات وجودى خود و ارزش‏ها و تكاليف اخلاقى؛ 2 - از جهت يافتن و حفظ انگيزه حركت؛ 3 - از جهت هدايت عملى و به كار بردن شناخت‏ها در مقام عمل.

انسان نيازمند اتصال به منبع علم مطلق است، زيرا خداوند از همه ابعاد وجودى انسان آگاه است و كمالات واقعى او را مى‏شناسد و راه‏هاى رسيدن به آن كمالات را مى‏داند و از بخل و ناتوانى هم مبراست. حكمت خداوند اقتضا مى‏كند كه مخلوق خودش را از رسيدن به كمال محروم نسازد و آگاهى را كه مقدمه اصلى حركت به سوى كمال است در اختيار او قرار دهد. بنابراين مربى حقيقى انسان، خداوند و انبياء عظام و اولياء هستند.

اما علاوه بر اين فرا گرفتن علم اخلاق به معلم وابسته است، انسان زمانى به سوى عمل گرايش مى‏يابد كه تحقق عينى عمل به دستورات اخلاقى را به صورت مجسم مشاهده كند. در اين خصوص نيز انبياء و انسان‏هاى كامل و پيروان حقيقى وحى مربيان انسان هستند و انگيزه حركت را در انسان پديد مى‏آورند و تقويت مى‏كنند. آنها اسوه‏ها و الگوهايى هستند كه اميد به رسيدن به كمال را در انسان پديد مى‏آورند.

         نكته ديگر اين است كه عمل به تكاليف اخلاقى و بالا رفتن از نردبان تكامل و تقرب به خداوند نيازمند تكرار و تمرين است بدون تكرار و تمرين و آزمون و خطا مهارت‏هاى عملى به دست نمى‏آيد. مثلا كسى كه كاربرى كامپيوتر را در كلاس درس مى‏آموزد براى كسب مهارت پشت دستگاه كامپيوتر مى‏نشيند و آموخته خود را به آزمون عملى مى‏گذارد و آن قدر تكرار مى‏كند تا خطاهاى او اندك شود و مهارت لازم در به كارگيرى آموخته‏هايش را به دست آورد. حال اگر آزمون و خطا در زمينه‏اى مستلزم استقبال از خطر باشد. ديگر نمى‏توان كسب مهارت را به آزمون و خطا واگذارد. مثلا كسى كه مى‏خواهد رانندگى اتومبيل را بياموزد پس از شنيدن دستورالعمل‏هاى لازم براى رانندگى نبايد بدون مربى به رانندگى بپردازد؛ زيرا ممكن است جان خود و ديگران را به خطر اندازد. اين خطر در مورد پرواز با هواپيما از اهميت بيشترى برخوردار است؛ در نتيجه نياز به مربى در آن جا بيشتر احساس مى‏شود. مربى كسى است كه در كنار انسان مى‏نشيند و اعمال و حركات او را زير نظر مى‏گيرد و تا زمانى كه مهارت لازم را در كارهاى فرد مشاهده نكند به او اجازه نمى‏دهد كه بدون راهنمايى اقدام به كارى كند.

       اخلاق با انسان سر و كار دارد و انسان موجودى بسيار پيچيده است. اين موجود پيچيده را نمى‏توان به آسانى به سوى كمال راند، بايد مهارت لازم براى بردن او به سوى كمال را كسب نمود و گرنه خطرات بزرگى در راه خواهد بود. نمى‏توان گفت كسى دستورالعمل اخلاقى را به شيوه آزمون و خطا به كار گيرد تا به تدريج به نقاط ضعف و خطاى خود پى برد و بتواند به درستى راهنمايى‏هاى انبياء را در مقام عمل به كار گيرد؛ زيرا خطاهاى اخلاقى گاه موجب باز ماندن فرد از كمال و هلاكت او مى‏شود و چون اين خطر بسيار بزرگ است نمى‏توان انسان را بدون مربى رها كرد. انسان بدون مربى يا به هلاكت خواهد افتاد و يا حداقل كمال مناسب با استعدادهاى خويش را در نخواهد يافت.

 

فصل اول

اخلاق فردی

 اخلاق فردی ، شناخت  بایدها ونبایدها و پرورش صفات نيكو و خلقيات فاضله درقلب و دل وبازتاب  آنها در عمل است که زیربنای رشدِ شخصیت انسانی هر فردی را تشکیل داده ومنجربه ایجادشخصیتی متعادل وانسانی خواهد شد.اولین گام در اخلاق ،خود شناسی و خودسازی فردی است . اخلاق فردی سه مرحله دارد؛ مرحله اول شناخت نقاط ضعف و نقاط قوت فردی، مرحله دوم تقویت نقاط قوت و ازبین بردن نقاط ضعف و مرحله سوم رسیدن به عزت واعتمادبه نفس درسایه باور وعمل به دستورات الهی

در هریک از این سه مرحله موانعی وجود دارد  که مانع از  خودشناسی ، خود سازی و خودباوری می شود.برای انجام این مهم باید از خودشناسی آغاز کرد تا به ضرورت خود سازی و رسیدن به مرحله خود باوری ودر نهایت به خداشناسی و خدا محوری در زندگی  رسید. به استناد حدیث مشهور امام علی (ع) که می فرمایند«مَن عَرَفَ نَفسَهُ فَقَد عَرَفَ رَبَّه؛ [6]

 کسی که خود را شناخت، خدای خویش را می شناسد. واین پرسود ترین دانش ها است زیرا خودشناسی از ضروری ترین مسائل زندگی و یکی از ارکان اساسی کمال و سعادت مادی و معنوی انسان به شمار می رود. به این جهت است که سقراط می گوید: «ای انسان خودت را بشناس، تا بتوانی خدا یت را بشناسی واز اودرزندگی کمک بگیری  ودیگر اینکه  خود را بشناسی تا بفهمی که در این زندگی چه باید کرد و چگونه بایستی رفتار کرد. اگر خود را نشناسی نخواهی دانست که رفتار تو در جهان چگونه باید باشد، در جهان چگونه باید زیست».2

"هر کس باید به قدر و اهمیت خویش پی ببرد و وجود خود را چنان که هست بپذیرد و محترم بشمارد، نه این که برای خود لیاقت و کمال و برتری و مزایای خاصی قائل باشد، بلکه خود را در جامعه عضوی مفید سازد».3 

امام علی (ع) در این مورد می فرماید: «کفی بالمَرءِ جهلاً اَن لا یعرِفَ قَدرهَ؛ در نادانی مرد همین بس که قدر خود را نشناسد»4.

 پس باید خودِ واقعی را شناخت و ناخود را خود نپنداشت و برای رسیدن به آن می بایست خود پنداری را از بین برد، چون خود پنداری سرآغاز صفت های مذموم (غرور، کبر، خودپسندی، خودخواهی، خودبینی، استبداد رأی و امیال حیوانی) است.

وباز می فرمایند: " عَجِبتُ لِمَن یَنشِدُ ضالَّتَهُ و قَد اضَلَّ نَفسَهُ فلا یَطلِبُها"  تعجب می کنم از مردم که وقتی چیزی را گم می کنند دست از پا نمی شناسند و به دنبال گم شده ی خویش می گردند. این ها چگونه خودشان را گم کرده اند و به دنبال آن نیستند که خودشان را پیدا کنند».5

انسان که خود را شناخت در صدد خودسازی برمی آید و در این راستا به خداشناسی می رسد. از آن رو که خودسازی به خداشناسی منتهی می شود از اهمیت زیادی برخوردار می باشد.

خودشناسی درقرآن

ضرورت خودشناسی از آن جهت است که  انسان  دربین  دونقطه كمال  و نقص در حركت است . بدین جهت گاه در قرآن سخن از نفس اماره انسانی  است كه آدمی را به سوی بدی ها امر کرده و می كشاند. (یوسف آیه ۵۳) و گاه دیگر سخن از نفس لوامه و سرزنشگر است كه به عنوان وجدان پاك عمل می كند و بر رفتار ناهنجار و یا عمل نكردن به هنجار و ارزشی، وی را سرزنش می كند. (قیامت آیه ۲) گاه دیگر سخن از نفسی است كه به تسویل (زیبا جلوه دادن) می پردازد و بدی ها و زشتی ها را به عنوان امری نیك و پسندیده جلوه می دهد. (یوسف آیه ۱۸ و ۸۳ و طه آیه ۹۶) و گاه از نفس وسوسه گری سخن می رود كه نمی گذارد دمی با خود آرام نشیند و همواره وی را به سوی بدی ها و زشتی ها دعوت می كند. (ق آیه ۱۶) در مقابل، نفسی هم به آرامش و اطمینان می رسد و آدمی را از همه چیز رهایی می بخشد و كمال را در او تضمین می كند. (بقره آیه ۵۶۲ و نیز فجر آیه ۲۷)

     این ترسیم قرآنی نشان می دهد كه انسان و نفس انسانی در مقامی است كه می تواند به پست ترین مقام تا عالی ترین و كمالی ترین مقام دست یابد و این همه، حالات یك وجودی است كه  آن را انسان می نامند . انسان از وسعت وجودی خاصی برخوردار است؛ از این رو در دو سوی متضاد و متقابل كمالات قرار دارد از یك سوی می تواند در كمال زیبایی ها و پسندیده ها به بالاترین و برترین درجه دست یابد و از سوی دیگر در جهت كمال زشتی ها و بد ی ها به پست ترین موجود هستی تبدیل گردد. خداوند درباره این ویژگی انحصاری انسان در آیات ۴ و ۵ سوره تین می فرماید: " لقد خلقنا الانسان فی احسن تقویم ثم رددناه اسفل سافلین"

 به راستی كه انسان را در بهترین حالت و استواری آفریدیم و سپس او را به پست ترین درجات بازگردانیدیم. انسان موجودی بسیار آسیب پذیر است ،به سادگی هویت انسانی خود را از دست داده و در مقام پست ترین حیوانات بلكه پست تر از آنان قرار گیرد: " اولئك كالانعام بل هم اضل"

 از دیدگاه قرآن ، انسان به طور طبیعی متمایل به بدكاری است. با این همه ، قابل كنترل و مهار و مخلوقی معتدل و ملهم به خیر و شر و دارای خاطراتی پنهان و غیرقابل مشاهده  است.  انسان دارای تمایلات و خواسته هایی است كه باید به برخی پاسخ مثبت بدهد و برخی را كنترل و مهار كند. این امكان نیز وجود دارد كه نفس انسانی در سختی و رنج افتاده و در تنگنا قرار گیرد و با همه فراخی جانش به لب رسد. (توبه آیه ۱۱۸)

در حقیقت نفس می تواند حالت های مختلفی را تجربه كند. از این رو قرآن نفس را از آیات بزرگ الهی برشمرده است كه می بایست مورد تامل و دقت و تحقیق از سوی انسان قرار گیرد و ماهیت آن باز شناخته شود. (فصلت آیه ۵۳ و نیز ذاریات آیه ۲۰ و ۲۱)

      این دور شدن از خود  عوامل  متعددی  دارد كه می توان به هواپرستی و پیروی از هوای نفس كه به شكل دنیا پرستی و دنیاگرایی به جای حقیقت گرایی و كمال طلبی و تمایلات بیش از حد طبیعی به شهوات و ظلم و ستم به خود و دیگری بروز می كند اشاره كرد . در چنین حالتی به دام طاغوتی انسانی افتاده و خود به طاغوتی دیگر تبدیل می گردد و در راستای پیروی از شیطان و اغواگری او به كفر دچارشده و به تكذیب آیات خدا  و تجاوز از حدود الهی گرفتار و به ترك عمل صالح  اقدام كند.

     نتیجه این اعمال و اقدامات جز سقوط از انسانیت و از دست دادن هویت انسانی چیز دیگری نیست. در حقیقت این توصیف بیانگر آسیب پذیری شدید انسان است؛ زیرا هیچ موجودی جز انسان و جن از این امكان برخوردار نیستند كه خود صاحب اراده و اختیار باشند و همین ابزار رشد برای برخی بلكه بیشتر انسان ها به جای ابزار كمالی به ابزار سقوط و نابودی تبدیل می شود.

        توانایی هایی كه خداوند به انسان داده است مانند قدرت اراده و اختیار و یا بیان مقاصد و آرای خویش، استعداد تعلم ، استعداد دریافت وحی ، قبول تكلیف، استعداد كتابت و نگارش ،تسخیر موجودات، جانشینی خدا در زمین قدرت عروج  ،كرامت ذاتی ،خلقت نیكو و شكرگزاری به او این امكان را بخشیده است تا به سوی كمال اوج گیرد.

·        عوامل  ونشانه های ضعف دراخلاق فردی

مهمترین عوامل ضعف اخلاق فردی وموانع تکامل انسانی را در سه موضوع هواهای نفسانی  ؛ وسوسه های شیطانی ، وجاذبه های دنیایی می توان مورد بررسی قرار داد . 

شیطان به جهت وسوسه های بیش از اندازه و ایجاد زمینه های گمراهی و هلاكت انسان به عنوان دشمن آشكار معرفی می شود و از انسان خواسته شده  تا به جهت تأثیرپذیری از اغوای او و نیز فریب كاری ها ،خدعه و حمله همه جانبه، او را دشمن گرفته و از او دوری گزیده و ازاو پیروی نكند .

در قرآن کریم  هوای نفس انسانی به عنوان دشمن درونی آمده و از انسان خواسته تا خود را از دام نفس خویش رهایی دهد و با تلاش و مجاهدت آن را مهار كرده و تعدیل نماید و از قوه و توانایی ها و توانمندی های آن در راستای كمالات بهره گیرد. به سخن كوتاه از انسان خواسته تا به تزكیه نفس و خودسازی پرداخته و همواره مواظب دشمن درون باشد كه بسیار خطرناك و هلاكت ساز است.

علت این كه نفس انسانی این گونه برای خود انسان خطرناك و بلكه مهلک است، ویژگی ها و خصوصیات انحصاری است كه در نفس انسانی برخلاف دیگر موجودات هستی وجود دارد.   از مهم ترین خصوصیات انسان  علاقه شدید  او به خود اشاره كرد كه از آن به حب نفس  وخود خواهی یاد می شود.

از آن جایی كه انسان به خود بسیار علاقه مند است گاه  حاضر است از همه كس و همه چیز بگذرد تا خود را از شر و عذاب برهاند. فداساختن دیگران برای رهایی خود، از ویژگی های انسانی است. در بلاهای سخت انسان می كوشد حتی زن و فرزند و برادر و خویشاوندان و همه آنان که روی زمینند   را واگذارد تا جان خویش را به سلامت برد و از شر و بدی رهایی یابد. (معارج 11تا14)

      از دیگر ویژگی بارز بانسان وجود غریزه جنسی است كه موجب تمایل او به همسر گزینی است. به این معنا كه او را به  سوی جنس مخالف می كشاند. ارضای شهوات نوعی از  حب نفس است كه در انسان وجود دارد. (آل عمران آیه ۱۴)

      در همین راستا می توان به فرزند دوستی اشاره كرد ، دلبستگی انسان به فرزند خویش نوعی تمایل به خود و حب نفس است كه به این شكل بروز و ظهور می كند. (همان) چنان كه مال دوستی و دل بستگی شدید به ثروت و مال دنیایی چیزی جز تمایل به نفس نیست؛ زیرا می كوشد تا با به دست آوردن مال، خود را ارضا و تمایلات نفسانی خویش را تكمیل نماید و این همه جز از حب نفس بر نمی خیزد. (همان و نیز معراج آیه ۱۹ تا ۲۱، فجر آیه ۱۵و ۲۰ و عادیات آیه ۶و ۸)

این ها همه نوعی خودخواهی است كه به اشكال دیگری چون منفعت طلبی در انسان بروز و ظهور می كند. قرآن با اشاره به غریزه منفعت طلبی انسان یادآور می شود كه همواره از خدا خیر بخواهد و از شر و بدی به هر شكلی پرهیز كند. (یونس آیه ۱۱ و فصلت ۴۹ و معراج آیه ۱۹ و ۲۱)

     بسیاری از رفتار و اعمال آدمی را می توان برپایه همین غرایز بلكه به جهت غریزه اصلی و بنیادین حب نفس تحلیل و تبیین كرد. رفتارهائی همچون پنهان كاری (بقره آیه ۴۸۲) توجیه گری (قیامت آیه ۱۴و ۱۵) و شادی و سرور به جهت داشتن مال و ثروت و فرزند و همسر ( یونس آیه ۲۲ و شوری آیه ۴۸ و آیات دیگر) ریشه در همین حب ذات دارد.

همچنان كه فسادگری انسان (بقره آیه ۳۰) بخل (نساء آیه ۱۲۸) بی تابی در هنگام گرفتاری (معراج آیه ۱۹و ۲۰) حرص و آز (فصلت آیه ۴۹) حسادت (فلق آیه ۱ تا ۵) طغیان و سركشی (علق آیه ۶و ۷) ظلم و ستم به دیگران (ابراهیم آیه ۳۴) غرور (انفطار آیه ۶) عجب و (اسراء آیه ۸۳) عجله برای رسیدن به خواسته ها و تمایلات نفسانی (یونس آیه ۱۱ و اسراء آیه ۱۱) فخرفروشی (هود آیه ۱۰) و مجادله (كهف آیه ۵۴) و حتی یاس (هود آیه ۹) نیز ریشه در همین حب ذات و خودخواهی بیش از حد انسان است. همین مساله موجب شد تا آدم در بهشت ابتدایی گرفتار وسوسه شیطان شود؛ زیرا شیطان به وی می گوید كه اگر به درخت ممنوعه نزدیك شود به دو چیز مهم و گران بها دست می یابد؛ یكی زندگی جاودان و دیگری رسیدن به وجود برتری كه خاص كروبیان است.

 

 

 

عوامل و نشانه های درونی ضعف در اخلاق فردی

1ـ منفى نگری ومنفی بافى

از خصوصيات روشن افراد ی که دراخلاق فردی ضعیف وفاقد عزت نفس هستند , منفى نگرى ومنفى بافى است. اين افراد تحت تأثير افكار منفى بافان قرار دارند و طرز رفتار و تلقى آن ها راجع به اشخاص و اشيا براساس آن شكل گرفته است. منفى بافان همواره در جست وجوى عيوب و نقايص ديگران اند. به همه چيز اشكال مى كنند و از هيچ برنامه اى راضى نيستند.

ترديد و دو دلى

كسانى كه فاقد عزت نفس اند, با وجود استعدادهاى ذاتى و قابليت هاى فردى, قدرت بالا رفتن از نردبان ترقى را ندارند و همواره منتظرند ديگران براى آن ها تصميم بگيرند. ترديد و بى ثباتى و تزلزل در زواياى مختلف زندگى آن ها ديده مى شود. از اين رو زود تحت تأثير قضاوت ديگران قرار مى گيرند و از ادامه كار باز مى مانند و رأى و نظر خويش را هيچ مى انگارند. اين گروه همواره پيرو اراده ديگرانند و مانند برگ درختان در برابر باد به هر سو منتقل مى شوند. همين تعلل و دو دلى چه بسا اوقات گران بها و استعدادهاى درخشان و فرصت هاى مناسب را از آن ها ربوده و دست يابى به موفقيت و كمال را براى آنان ناممكن ساخته است, زيرا ترديد و ضعف آنان در تصميم گيرى باعث مى شود هيچ كارى را تا اخذ نتيجه نهايى دنبال نكنند و در ميانه راه تغيير جهت دهند.( موسوى لارى, رسالت اخلاق در تكامل انسان, ص358)

در حقيقت, كسانى كه فاقد روح اعتمادند, براى جبران ضعف درونى خود, عيوب ديگران را منتشر مى كنند. امام على(ع) مى فرمايد: (ذوو العيوب يحبون اشاعة معايب الناس ليتّسع لهم العذر فى معايبهم;4 كسانى كه داراى عيوب و نقايص اند, دوست دارند عيوب مردم را منتشر كنند تا راه عذرشان توسعه يابد.)4

خيال بافى

كسانى كه اعتماد به نفس دارند رؤيايى فكر نمى كنند و به عمل و فعاليت خود اتكا دارند. تكيه كردن به آرزوهاى ناممكن و تخيلات فريبنده و روى آوردن به دنياى رؤيا, از نشانه ها و ويژگى هاى كسانى است كه از واقعيات مى گريزند و از مواجهه با مشكلات هراس دارند. امام على(ع) مى فرمايد: (العاقل يعتمد على عمله والجاهل يعتمد على امله;5 عاقل به عمل خويش تكيه مى كند و نادان به آرزوى خود اعتماد مى ورزد.) اين دسته با روى آوردن به اميد كاذب و واهى, از واقعيات فاصله مى گيرند.

ترس و عدم اطمينان

يكى ديگر از نشانه هاى بى اعتمادى به خود, ترس از خود است. ترس از خود, نوعى طرد شخصيت خويش مى باشد; يعنى كسى كه به خود اعتماد و اطمينان ندارد و يا به خودش شك داشته باشد هرگز شخصيت خويش را به طور كامل قبول نكرده و به حساب نياورده است. ترس از خود, منشأ ترس هاى ديگر مانند ترس از قضاوت ديگران, ترس از آينده اى مجهول و ترس از معاشرت با مردم نيز مى شود.

ترس از قضاوت ديگران از آن جا ناشى مى شود كه شخص تصور مى كند معايب و نقاط ضعفى دارد كه به هيچ قيمتى نبايد ديگران از آن باخبر باشند. كسى كه از اعتماد به نفس كافى برخوردار نيست, از اعتماد به نفسى كه ديگران از خود نشان مى دهند, مى ترسد. (پترلستر, به خود اعتماد كنيد, ترجمه محمدحسين سرورى, ص35.)

بنابراين از نشانه هاى فقدان اعتماد به نفس, انزواى شديد و كم رويى است, چون (پديده كم رويى به يك مشكل روانى اجتماعى و آزاردهنده شخصى مربوط مى شود كه همواره به صورت يك ناتوانى يا معلوليت اجتماعى ظاهر مى گردد. به كلام ساده, كم رويى يعنى خود توجهى فوق العاده و ترس از مواجه شدن با ديگران, زيرا كم رويى نوعى ترس يا اضطراب اجتماعى است كه در آن فرد از مواجه شدن با افراد نا آشنا و ارتباطات اجتماعى گريز دارد.( غلامعلى افروز, روان شناسى كم رويى, ص13)

كسى كه فاقد عزت واعتماد به نفس است آثار خودباختگى و بى اعتمادى از خلال رفتار و گفتار او به خوبى نمايان است. او نمى تواند با قدرت حرف بزند و از حق خويش دفاع كند و در موارد حساس كه بايد سخن بگويد, دچار ترس و لكنت زبان و اضطراب مى شود و با ديدن مردم, خود را مى بازد و عرق بر پيشانى او مى نشيند.اسلام نيز به اين نكته دقيق علمى توجه نموده و بر رابطه مستقيم انديشه و سخن تأكيد كرده است. امام على(ع) مى فرمايد: (بيان الرجل ينبئ عن قوّة جنانه; (ـ غررالحكم و دررالكلم, ج3, ص261)  سخن آدمى حاكى از درجه قدرت روحى او است

آسيب پذيرى

كسى كه اعتماد به نفس دارد مشكلات و سختى ها را درك مى كند و براى حل آن قدم برمى دارد, در حالى كه انسان فاقد اعتماد به نفس, آسيب پذير, حساس و شكننده است. هرچند قدرت مواجهه با مشكلات در وجود هر انسانى به وديعت گذارده شده, متأسفانه بعضى افراد در برابر هر نوع شكست جزئى, تعادل روانى خود را از دست داده و از فعاليت جدى باز مى مانند. اين افراد به جاى اين كه عوامل شكست خود را بررسى كنند و در پى جبران آن باشند, براى جبران شكست خود ديگران را متهم مى كنند و ديگران را شايسته سرزنش مى دانند. اين عمل كم و بيش در كودكان و جوانان و حتى بزرگ سالان ديده مى شود. كودكى كه به دليل تنبلى در بازى, شكست خورده با خشم و غضب به خانه مى آيد و از بدرفتارى يا حق كشى دوستانش انتقاد مى كند و يا دانش جویی كه در درس خود نمره خوبى نگرفته, استاد را سخت گير و يا غرض ورز معرفى مى نمايد.

افرادهای ضعیف النفس منفی نگرند و کلام و عملکردشان منفی است و به جای اینکه از خودشان انتظار داشته باشند از دنیا انتظار دارند. در آخر نیز در صورت عدم تغییر دچار افسردگی می شوند. در شرایط وخیم تر احساس پوچی می کنند و گاهی دست به خودکشی می زنند.

6 ـ خودفريبى

بهانه تراشى و خودفريبى, حربه كسانى است كه فاقد اعتماد به نفس اند. امام على(ع) مى فرمايد: (قديكذب الرجل على نفسه عند شدة البلاء بما لم يفعله; چه بسا انسان در برخورد با گرفتارى به خود دروغ مى گويد.اين افراد در مواردى براى تسكين وجدان خود به عوامل موهوم مانند: بخت و اقبال معتقد مى شوند. قهرمانى كه در مسابقات شكست خورده براى جبران ضعف خود به دوستانش مى گويد: شانس و اقبال حريف بلند بود كه پيروزى نصيب او شد و من تيره بخت وبدشانس هستم .

7 ـ خود كم بينى

يكى ديگر از نشانه هاى فقدان عزت نفس, خود كم بينى يا عقده حقارت است. كسى كه به خود اطمينان ندارد و تصور مى كند به آن چه مطلوب او است نايل نمى شود, دچار عقده حقارت مى گردد.

اين افراد،خود را كوچك تر از آن چه كه هستند مى دانند و حتى در مواردى گمان دارند كه فاسد و منحط اند و يا خيال مى كنند ديگران از آن ها نفرت دارند و او نمى تواند با آن ها كنار بيايد. آن ها خود را ناتوان تر از اين مى بينند كه بر مشكلات فائق آيند و احساس حقارت خود را با ذكر اين عبارات كه: من ناتوانم, قدرت انجام اين كار را ندارم, اين كار از عهده من خارج است… بيان مى كنند.( على قائمى, خانواده و مسائل نوجوان و جوان, ص161)

تقليد كوركورانه

از نشانه هاى فقدان عزت نفس, پيروى نسنجيده و تقليد كوركورانه از گفتار و رفتار ديگران است. كسى كه تصوير درستى از توانايى ها و استعدادهاى خود ندارد از ابتكار و خلاقيت و نوآورى به دور است. انسان در سايه حفظ تعادلِ شخصيت و استقلالِ انديشه و اعتماد به نفس مى تواند با آرامش خاطر فرصت كنجكاوى و ابتكار عمل و طرح فكرى نو را بيابد. افراد سست عنصر و بى اراده براى جبران حقارت درونى, خود را به شكل ديگران درمى آورند و موفقيت خويش را در گرو پيروى ناسنجيده و تقليد كوركورانه مى بينند, در حالى كه اين عمل بر ذلت و ضعف آن ها مى افزايد.

خودسازی تنها راه رهایی

       با توجه به ساختار خلقت انسان که ترکیبی از گرایشات مثبت ومنفی است و در معرض دشمنی های  وسوسه شیطانی ، هوای نفسانی و جاذبه های دنیوی قرار دارد . این دشمنان  همواره فعال و جدی هستند و آسیب های او در ابعاد مختلف شخصیت فردی و اجتماعی و نیز دنیایی و آخروی از هر دشمنی جدی تر و خطرناك تر است. بسیاری از مسایلی كه انسان با آنها دست و پنجه نرم می كند، ریشه در تعارض این گرایشات با یکدیگر دارد که باعث ناپایداری و ناسالمی شخصیت وی می شود. در بعد فردی ریشه افسردگی و نومیدی و در حوزه مسائل اجتماعی  ، بی عفتی و  خودباختگی و ظلم و ستم و بیداد به همین موضوع باز می گردد..

      بدین جهت  خداوند از انسان  می خواهد تا خود را با آموزه های وحیانی بازسازی کرده و نفس را تعدیل و مهار نماید. بسیاری از  دستورهای قرآنی و احكام و شریعت برای تعدیل و مهار نفس انسانی فرو فرستاده شده اند تا انسان را از شر و بدی نفس خودش رهایی بخشد.

علم و دین بهترین و بزرگ ترین سرمایه ی زندگی است. آنان که در پی علم و دین می روند اندیشه، فرهنگ و اخلاق خود را براساس آن پی ریزی می کنند ،به خوش بختی می رسند اما به عکس، آن دسته که همّتشان را در جمع آوری مال و به دست آوردن مقام و ارضای تمایلات نفسانی متمرکز می سازند، دچار تنگناها و انحرافات می شوند. آنها  برای دست یابی به مقاصد پلیدشان به کارهای ناپسند و نامشروع دست می زنند و از علم و دین  برای رسیدن به آرزوهای شوم خود  سوء استفاده   می کنند. چنین افرادی نه تنها خود را فاسد می کنند، بلکه اسباب تباهی جامعه را نیز فراهم می سازند.

    از آن جا که خودسازی کسب مجموعه ای از ارزش های ایمانی، اخلاقی، علمی، روانی، مادی و معنوی  و اجتناب  از هر نوع اخلاق های ناپسند، ناملایمات، سستی اراده و تمایلات نامشروع  نفسانی است، نقش راهنمایان شایسته و مربیان لایق را در رشد و پرورش جوانان، این سرمایه های گران سنگ بشری، روشن تر و بلکه سنگین تر می کند. انجام واجبات الهی، استفاده از  علم و اندیشه و عقل، نقش زیادی در خودسازی فرد و جامعه دارد که در سایه مربیان و راهنمایان شایسته امکان پذیر است.

      پیغمبر اکرم (ص )فرمودند: "بعثت لأتمم مکارم الأخلاق" من برانگیخته شدم تا بزرگواری های اخلاقی را کامل کنم»6 و باز فرمودند: "علیکم بمکارم الأخلاق فإن ربی بعثنی بها" بر شما باد پای بندی به اخلاق بزرگوارانه زیرا که پروردگارم مرا برای این کار مبعوث کرده است» 7

·        مراحل خود سازی

     خودسازي دارای سه مرحله علم، انگیزه و عمل است منظور از "علم" دانستن ارزش و مقام انسان، توانايي ها و استعداد ها ، نقاط قوت و ضعف او، كمال و سعادت نفس،  شناخت مفاهیم اخلاقي اعم از فضايل و رذايل   و طريق اصلاح نقص ها و راهكار درمان امراض روحاني است .خودشناسي باعث "انگیزه" مي شود؛ يعني باعث مي شود كه انسان طالب كمال، مشتاق خودسازي و طي مراحل كمال و قرب الهي گردد؛ انگيزه ايجاد مي كند تا در طي اين مسير جدي باشد و سختي هاي سلوك و مجاهده با نفس را راحت تر تحمل كند.

 سپس علم و انگیزه، زمينه وارد شدن انسان به مرحله "عمل" را فراهم مي كند و در اين مقطع مي كوشد تا با انجام برنامه هاي عملي خودسازي، تا نهايت سير و سلوك و وصول به كمال و قرب الهي حركت كند.

 

 

 

·        راه های خود سازی

       برای خود سازی  روش های  ابتدایی،معمولی  و اختصاصی وجود دارد این راههای خودسازی از نظر علمای اخلاق اسلامی مراتب و درجاتی دارد. ابتدائی ترین راه خودسازی با انجام واجبات وترک محرّمات شروع می شود

ترک گناه مرحله مهم این خودسازی است، یعنی باید تلاش کرد دل را از هرگونه تمایلات ضد معنوی پاکسازی نمود. این مرحله را تخلیه دل گویند. آنگاه بسوی شناخت وظایف واجب اقدام نموده  و آنچه در شرع از وظایف بنده نسبت به خداوند است بشناسد، آنگاه در مرحله عمل نسبت به ادای آنها گام‏های محکم تری بردارد. برای این مهم دو چیز لازم است

اول:مطالعه وخواندن کتابهاي اخلاقي است. کتابهایي مانند معراج السعاده نوشته ملا احمد نراقي يا جامع السعادات نوشته ملا مهدي نراقي يا کتاب  قلب سليم از آيت الله دستغيب که در آن ارزش ها و رذيلت هاي اخلاقي را مورد بحث قرار داده است.

دوم:تفکردر خلقت خود و عظمت عالم . اشتیاق به انجام فرمان خدا . مخالفت با هوای نفس

مهم ترين بایدها  اين برنامه عبارت‌اند از:

 1. انجام به موقع عبادت، به ويژه نمازهاى واجب، همراه با حضور قلب و اخلاص كامل

 2. اختصاص مقدارى از وقت روزانه به امر تفكر در باب صفات و آيات الهى، و نيز تفكر درباره تشخيص راه صحيح، و طولانى بودن مسير، و كم بودن فرصت و نيرو، و كثرت موانع، و بى ارزشى اهداف دنيوى و...؛

3. برنامه روزانه براى قرائت قرآن همراه با تأمل و نيز مطالعه دقيق روايات و مواعظ، كلمات حكمت آميز، احكام فقهى و دستورات اخلاقى و... .

مهم ترين  نبایدها برنامه عبارت‌اند از:1. پرهيز از زياده روى در التذاذات مادى؛ 2. كنترل قواى حسى و خيالى، به ويژه چشم و گوش؛3. حفظ انديشه از لغزشگاه هاى فكرى

 معلم اخلاق حضرت امام خمینی «ره» در مورد خودسازی   فرموده‏اند: «انسان باید قلباً مطمئن شود که با گناه دوستیش با خدا قطع می گردد و باید:

1.     نمازها را حتی المقدور اول وقت بجای آورند، زیرا نماز بالاترین فریاد برعلیه شیاطین درونی و بیرونی است. نماز پیوستن به صف حق و تبرّی از جبهه باطل است، هیچکدام از اولیاء خدا بدون اقامه نماز به جایی نرسیده‏اند.

2.     سعی کنند دعاهای هر روز را تلاوت نمایندعقیبات نمازها را فراموش نکنند.

3.     تلاش نمایند نماز شب و سایر نوافل را ولو در ابتدا بصورت مختصر، اقامه نمایند تا در مراحل بعدی برای آنان ملکه شود.

4.     توسل به ذیل عنایت باری تعالی و اقامه دعاها و راز و نیازها را اولویت کار خود قرار دهند.

5.     زیارت امامان و امامزاده‏ها نیز نقش عمده‏ای در خودسازی دارد، بالاخص زیارت عاشورا.

6.     عزاداری و سوگواری برای اهل بیت اکسیر اعظم خودسازی است.

7.     صله‏رحم و سرکشی به بستگان و دعوت از آنان و هدیه دادن به مؤمنین آنان.

8.     ذکر خدا و یاد حضرت سبحان جلّ و علا سرحله عرفان، خداشناسی است که در خودسازی بسیار مؤثر است.

9.     دوری از غافلان و پرهیز از همنشینی با دلهای افسرده و قلوب پژمرده در اثر غفلت .

10.                        تلاش برای شناسائی بندگان مطیع حضرت حق و مجالست و مؤانست با هل دل.

11.                        شرکت مستمر در نمازهای جمعه و جماعات.

12.                        هیچگاه به اعمال خود مغرور نشود بلکه روز به روز بر کمیّت و کیفیّت افعالش محاسبه کند.

13.                        در تقرب به خدا چنان حریص باشد که از ارتکاب به مکروهات هم خوف داشته باشد.

14.                        خود را همواره در محضر ربّ العالمین ببیند.

15.                         

برنامه و روش اختصاصی  براي خودسازي و طي مسير كمال

·        بیداری از غفلت

        اولين و مهمترين عامل غفلت انسان از خودسازي و تلاش كافي در جهت رشد و شكوفايي، نا آگاهی نسبت به  حقيقت الهی و غیر مادی و مقام و موقعيت خود در نظام خلقت  است ، ارزش والاي نفس انساني خويش را نمي شناسد، از توانايي هاي عظيمي كه خداي متعال در نهاد او قرار داده، مطلع نيست و نسبت به ضعف ها و كاستي هاي وجود خود آگاهي كافي ندارد.

 اگر آدمي ارزش هاي وجودي خود را باز شناسد، مقصود از زندگي را بداند و به ضعف هاي خود واقف گردد، انگيزه بسياري براي خودسازي خواهد داشت، تلاش فراواني در اين مسير خواهد كرد و از سختي هاي آن نخواهد رنجيد. كمال انسان در عرفان خداوند است، ولي راه اين وصول با خودشناسي آغاز مي شود. «من عرف نفسه فقد عرف ربه؛ كسي كه خود را شناخت به حقيقت خداي خويش را شناخته است.»

بنابراين مقصود از خودشناسي اي كه به عنوان مقدمه و اولين مرحله خودسازي محسوب مي شود، چند چيز است.

1-    اولا بايد بداند كه او روح است نه جسم، مجرد است نه مادي. البته بدن دارد و بدن مادي است، ولي او به عنوان يك انسان بدن و ماده نيست. انسان موجودي فرامادي و مجرد است و زندگي جاودانه دارد. اين اعتقاد مبتني بر اعتقاد به خداوند و ماوراي ماده و معاد است و بدون چنين اعتقادي نمي توان به حيات جاودانه انسان معتقد بود.

2-     در مرتبه بعد بايد بداند كه انسان به خاطر داشتن بعد مجردي كه از آن سخن گفته شد، مخلوق كامل و جامع خداوند و مظهر تمام اسما و صفات الهي است و به همين دليل شايستگي مقام خلافت الهي شده است. اگر انسان ارزش هاي وجودي خويش را بشناسد و جايگاه رفيع خود را د ر آفرينش به عنوان خليفه خدا در زمين شناسايي كند و به توانايي هاي وسيعي كه خداوند در نهاداو براي رسيدن به اوج قله انسانيت و كمال كه همان تحقق خلافت و ولايت الهي است، قرار داده واقف باشد و بداند كه در زندگي خود كاري و هدفي جز به فعليت رساندن همين مظهريت و جامعيت ندارد و كمال و سعادت او در دنيا و آخرت نيز در گرو همين مظهريت او نسبت به كمالات الاهي و قرب به خداوند است، انگيزه و شوق فراواني براي خودسازي در وجود او شكل خواهد گرفت، زيرا هدف خودسازي، شكوفا نمودن اين توانايي ها و رسيدن به جايگاه شايسته انسان در آفرينش است.

3-    به ضعف ها، نقص ها، كمبود ها، بيماري هاي روحي، اسارت ها و اموري كه مانع رشد آدمي مي شود و او را از خداي متعال دور مي كند، آگاهي كامل داشته باشد، زيرا يكي از عرصه هاي مهم خودسازي رفع موانع و يا به عبارتي مبارزه با ضعف ها و نقص ها است، خودشناسي در اين مقطع به معناي آگاهي نسبت به اموري است كه در حقيقت موانع اصلي عقب ماندگي انسان در اين مسير هستند. اموري كه شناخت آنها، مستقيما زمينه اقدام عملي طالب كمال را براي ورود به مرحله خودسازي فراهم مي آورد.

·        باز گشت به مسیر درست

      يكي از مقاطع مهم خودسازي اين است كه انسان از راهي كه تاكنون رفته پشيمان شود و تصميم به بازگشت و اصلاح مسير زندگي و حركت خود بگيرد. به اين مقطع در اصطلاح علم اخلاق توبه مي گويند. اگر كسي در اثر خودشناسي و بيداري از خواب غفلت، به اين نتيجه رسيد كه زندگي گذشته اش صحيح نبوده، راه را به درستي انتخاب نكرده، اخلاق، اعمال و رفتارش پسنديده نبوده، آداب عبوديت و بندگي خداوند را به شايستگي رعايت نكرده و در اثر آن شخصيت اش ضعيف، ناتوان و حقير شده است، بايد در اين مرحله از گذشته خود نادم و پشيمان باشد و به صورت جدي تصميم بر اصلاح خود داشته باشد، در غير اين صورت انگيزه و توان كافي براي پيمودن اين راه نخواهد داشت و موفق نخواهد بود.

     در كتاب هاي اخلاقي اين مرحله تحت عنوان توبه مطرح شده است. توبه يعني پشيمان شدن از گذشته و تصميم جدي براي بازگشت به سوي خداوند و اصلاح خود.منظور از خداوند در اخلاق، ذات هستي است كه منبع تمام خوبي ها، ارزش ها، قدرت ها و عظمت است. ذاتي كه به انسان قدرت، توان و عظمت مي دهد. توبه يعني بازگشت از ضعف، حقارت، ناتواني، رزالت و پستي گناه، به سوي قوت، قدرت، توانايي، عظمت، فضيلت و قرب به خداوند.

      خداوند شيفته بازگشت بندگان به سوي او و مشتاق پيوستن آنها به او پس از بريدن و جدا شدن است. ميزان شوق پروردگار به آشتي بندگان با او و وصل پس از فصل در حديثي شادي بخش چنين بيان شده است: «ان الله تعالي اشد فرحا بتوبه عبده من رجل اضل راحلته و زاده في ليله ظلما فوجدها" شادماني خداوند از بازگشت بنده اش بيش از شادي کسي است که مرکب و توشه خود را شبي تاريک (در بيابان) گم کرده و سپس آن را مي يابد.»8

اين تعبير نشان مي دهد که توبه، در واقع مرکب و توشه انسان به سوي سعادت و کمال است. انسان با اين زاد و توشه، بيابان تيره و ظلماني گناه و نافرماني را پشت سر مي گذارد و به منزل کمال و نور و رحمت گام مي گذارد.

توبه بر خلاف تصور برخي افراد، يك حركت آني، جهشي و دفعي نيست، فرايند خاصي بايد طي شود تا انسان از خواب غفلت بيدار گردد، خودش را بدرستي بشناسد، از گذشته خود پشيمان شود، تصميم بر اصلاح زندگي خود گرفته و بكوشد با برنامه ريزي و تحمل شرايط سخت از خود گذشتن و به خدا رسيدن، آن هم در طي زمان بسياري از عمر خويش، به سوي خدا بازگردد و ضعف و ناتواني خود را به قدرت و توانايي بدل  نمايد، از حقارت و پستي به عظمت و بزرگي رسیده و محبوب خداوند گردد.قرآن كريم مي فرمايد: "ان الله يحب التوابين و يحب المتطهرين"بدرستي كه خداوند توبه كنندگان و تطهير كنندگان را دوست دارد. زيرا آنها در مسير محبوبيت خداوند حركت مي كنند، و در هر كجاي اين راه كه باشند و با هر قدمي كه در اين مسير برمي دارند، به همان ميزان به خداوند نزديك مي شوند.

بنابراين نمي توان توبه را مقطع خاصي از راه دانست، تمام تلاش انسان در مسير خودسازي، به نوعي توبه و بازگشت به خداوند است، اگر چه اصل پشيمان شدن و تصميم بر ترک گذشته و برنامه ريزي براي آينده، مقطعي خواهد بود   

·        برنامه ریزی ، تصمیم جدی و مشارطه

کسی که می خواهد خودسازی کند  بايد در برنامه اي كه براي خود در جهت خودسازي تنظيم مي كند، به طور كلي به چهار موضوع بپردازد.

1-    كسب دانش و آگاهي و جهل زدايي. اول


مطالب مشابه :


چرا اخلاقی زندگی کنیم؟

ارزیابی باورها - چرا اخلاقی زندگی کنیم؟ - ارزیابی باورها. سه شنبه نهم آذر 1.اخلاق چیست .




تعریف اخلاق وضرورت آن درزندگی انسان

تعریف اخلاق هر انسانی را به میزان ظهور ارزشهای اخلاقی در افکار و گفتار و رفتار ارزیابی می




مديريت اخلاق در سازمان

منابع انسانی ، مشاوره مدیریت ، آموزش ، رفتار سازمانی ، ارزیابی مديريت اخلاق، شناسايي و




مدیریت اخلاق در سازمانها

اخلاق به طورساده و برنامه های اخلاق می توانند شامل آموزشها و ارزیابی های وسیعی باشند




معیار زندگی : اخلاقی

کجا امر به معروف کنند وکجا سکوت کنند ،‌کجا گذشت کنند ، چگونه ارزیابی کنند اخلاق نیک و




اخلاق فروش اخلاق بازاریابی

اخلاق فروش اخلاق بازاریابی. چالشی ترین حوزه مورد بحث در اخلاق حرفه ای ، اخلاق بازاریابی است




اخلاق بازاریابی ،چالشی ترین حوزه مورد بحث در اخلاق حرفه ای

مدیریت بازاریابی - اخلاق بازاریابی ،چالشی ترین حوزه مورد بحث در اخلاق حرفه ای - امرجعی جهت




پیام دین چیست؟

ارزیابی باورها - پیام دین چیست؟ - ارزیابی باورها. سه شنبه سوم) اخلاق.




آموزش و ارزیابی رفتار و تعهد حرفه ای (برنامه رسمی)

دانش پرستاری: از کلاس درس تا جامعه - آموزش و ارزیابی رفتار و تعهد حرفه ای (برنامه رسمی) - From Class




برچسب :