بحران گرانی برق را به فرصتی برای احیای فرهنگ «شوادون روی» تبدیل کنیم
اصل این مطلب روز گذشته در سایت شبکه خبری دزفول درج شده است و اینک با اندکی تلخیص در اینجا نیز تقدیم خوانندگان محترم میگردد.
ما در روزگاری به سر می بریم که هنر مدیران صرفا در « حل و یا مدیریت یک بحران » نبوده و مدیر هوشمند و هنرمند کسی است که از دل یک بحران « ایجاد فرصت » نماید.
با این پیشعرض کوتاه به اصل مطلب می پردازم :
سخن اول :
بحران ناشی از شوک تورم قیمت ها ( به دلیل آزاد سازی یارانه های انرژی ) در راه است . و دزفول ما نیز از مناطق گرم و سوزان .
این درست که مناطق گرمسیری جنوب کشور همچون دزفول ، از تخفیف ویژه ی حامل های انرژی مانند برق ، برخورداربوده و هستند ، اما این تخفیف هرچقدر که باشد ، بازهم آزاد سازی عنقریب قیمت حامل های انرژی در کشور ، تاثیر مستقیم خود را بر سبد هزینه های قبوض آب و برق مردم دزفول خواهد گذاشت.
سخن دوم :
امروزه یکی از هنرهای مدیریتی ، بهره برداری از انرژی های طبیعی ، خدادادی و رایگان مانند انرژی خورشیدی ، باد و … است.
اما هیچ اندیشیده ایم که به موازات تولید انرژی های طبیعی فوق ، می توان به مدد اصلاح الگوی مصرف نیز از هرز رَوی انرژی های هزینه برِ رایج ، کاست؟
یکی از بهترین راههای اصلاح الگوی مصرف در کاهش بهره برداری از انرژی های هزینه بر ، همانا استفاده از پتانسیل های طبیعی ، منجمله عوارض زمین و معماری ساخته ی دست بشر است.
به معماری یزد و بادگیرهای آن توجه نمایید !
سخن سوم :
به جرات میتوان گفت که دزفول در زمینه حفظ و احیای میراث فرهنگی از خسارت بارترین شهرهای ایران بوده و هست. جنگ با آن بخش از میراث فرهنگی مان که « معماری اش » می نامیم ، کرد آنچه کرد و پیکر نحیف ارگ قدیمی دزفول ( منظور بافت قدیمی است که شایسته است از این پس برای ایجاد یک پاردایم ذهنی فاخر ، ارگ دزفول اش بنامیم ) را نیز نه تنها پاسداری نکردیم ، بلکه با واگذاری آن به مهاجرین محترمی که آشنایی صحیحی با این «شگفت انگیزترین بنای آجری ایران زمین» نداشتند ، به سراشیبی نیستی و نابودی اش سوق دادیم.
یکی از مضرات این واگذاری دهشتناک ، نابودی معماری دل انگیز و رویایی شوادون هایمان بود. همه می دانیم که مهاجرین محترم غیردزفولی که اکنون ساکن ارگ سِتُرگ دزفول هستند ، هیچ اُنسی با شوادون ها که ندارند هیچ ! بلکه از کاربری و وجود آنها نیز ابا داشته و به دلیل برخی اعتقادات خاص ، اقدام به پر کردن این «کولرهای خدادادی» نموده اند.
قصد این قلم ، دلنوشته نیست .
اما،
آیا حفظ و یا احیای این مناظر تاریک و خنک و روح پرور ، خواستِ اداره محترم میراث فرهنگی دزفول و همه ی ما ، نیست؟
مسلما هست.
تصویر بالا ، شبستان خانه ی تیزنو بوده و ربطی به معماری شوادون ندارد
بیاد دارم که سبدهای توری فلزی آویزان از سقف شوادونهای دزفول ، برای مدت ۲۴ تا ۴۸ ساعت نگهدارنده ی گوشت مصرفی خانوار دزفولی بود. اکنون همان گوشت ها را درمقابل باد سرد کولرهای دوتکه ی گازی قرار دهید تا ببینید بعد از ۶ ساعت چه نتیجه یی حاصل میشود؟ آیا بدن نازک و لطیف ما انسانها از گوشت گوسفند کم ارزش تر است؟
متاسفانه ، مشاهده می شود که درکنار نابودی شوادونهای تحت مالکیتِ تازه همشهری های گرامی مان ، آندسته از همشهری های دزفولی الاصلی که هنوز هم شوادونی در منزل خویش دارند ، به دلیل تنبلی ناشی از زندگی ماشینی ، تمایل به کاربری از شوادونها را از دست داده اند.
سوال : آیا رسانه ی کوچک و چابک شهر ( رادیو دزفول ) وظیفه ندارد تا برای نسل کنونی ذائقه سازی کند تا شاید اقبال به «شوادون خوابی» افزایش یابد؟
سوال : آیا نسل قبلی که پدران اکنون و جوانان دیروز بوده اند وظیفه ندارند تا برای ایجاد فرهنگ کاربری شوادون از میان نوجوانان یارگیری نمایند؟
سوال : آیا خبر داریم که تعداد معماران محلی حفر شوادون در دزفول انگشت شمار بوده و نسلشان در حال نابودی است؟
سوال : آیا به این نکته ی ویژه و دردآور فکر کرده ایم که جنس زمین خداعزیزکرده ی دزفول ، فرصت انحصاری حفر شوادون را در سراسر ایران زمین ، فقط به ما عطا کرده و ما به کلی در حال نادیده گرفتن آن هستیم؟
احتمالا برخی از همشهری های گرامی ، گرد و خاکِ کریه المنظرِ چند سال گذشته را منعی مضاعف ، بر احیای سنت دلنشین «شوادون روی» برخواهند شمرد ،
اما عزیزان من ،
۱- آیا گرد وخاک و یا شرجی ، تمام ۳۶۵ روز سال را شامل می شود؟ مسلما خیر ، آمار می گوید که به طور متوسط حدود یک تا دوماه از سال ، دزفول و خوزستان مظلوم گرفتار این هیولای امریکایی است و یادمان باشد که شوادون در دزفول مصرف زمستانی هم دارد.
۲- معضل فراموشی سنت حسنه ی شوادون روی ، مربوط به پنج شش سال اخیر که گردو و خاک را برجغرافیای ما تحمیل کرده اند نبوده و نزدیک به دودهه است که این اتفاق شوم ( شوادون گریزی ) به یُمن توسعه کولرهای گازی افتاده است.
۳- مشکل گردوخاک های ناشی از «پروژه ی ددمنشانه ی هارپ امریکا» بالاخره تمام خواهد شد و این گرد و خاک سیاسی ، همیشگی نخواهد بود ، اما خطر فرهنگ شدن « دوری از شوادون» خطری است که ممکن است برای همیشه نهادینه شده و یا سالها طول بکشد تا دوباره ذائقه ی آن در کام فرهنگی دزفولی ها ایجاد شود.
چه باید کرد؟؟
پاسخ در سخن چهارم است.
سخن چهارم :
همه دست به دست هم دهیم و از مجاری مختلف کشوری و لشکری ، با راه اندازی یک روحیه ی جهادی ، با کار یدی خود مردم و درخواست بودجه های لازم از سازمانهای مختلف ، اقدام به حفر شوادونهای جدید و یا احیای شوادونهای قبلی که فقط محتاج تخلیه اند و نه حفر ، نماییم.
اینجانب مطمئن هستم با پوشش رسانه یی این عمل تحسین برانگیز و اطلاع رسانی آن در سطح کشور که فی نفسه نمودی بارز از اصلاح الگوی مصرف خواهد بود ، ایرانیان سراسر کشور را از وجود چنین معماری گمنامی ، متحیر خواهیم کرد.
ذکر چند نکته در این راستا ضروری است :
۱-محاسبات سرانگشتی نگارنده نشان می دهد که حفر و پلکان سازی هر شوادون به طور متوسط 3 تا 5 میلیون تومان هزینه خواهد برد.
۲- برای بیماران و کهنسالانی که توان طی کردن پله های شوادون را ندارند ، میتوان آسانسوری ساده طراحی و تعبیه کرد که آنهم هزینه یی نزدیک دو میلیون تومان دارد ، چرا که به دلیل استاتیک زمین نیازی به بتون ریزی نیست.
۳- اطمینان دارم که اراده جمعی دزفولی ها برای همگانی کردن این طرح ، منجر به حمایت های مالی دولت از مبادی مختلف خواهد شد . بحث اصلاح الگوی مصرف انرژی ، بحث خنثی سازی هزینه های بدون یارانه ی قبوض برق و … همه و همه ، اهرمهای منطقی لازمی هستند که سمبه ی منطق شورای شهر ، شهردار ، فرماندار و معاونت محترم محیط زیست ریاست جمهوری را برای کسب کمکهای بلاعوض دولت ، پر زورتر.
۴- باور داشته باشیم که دزفول این لیاقت را دارد که بر تارک شعار زیبای « اصلاح الگوی مصرف » بنشیند و سخن و مثال در خصوص رعایت الگوی مصرف در دزفول ، تنها محدود به « شوادون روی » نبوده و دزفولیان از بارزترین جلوه های «کلوواشربو و لا تسرفوا» در میان ایرانیها بوده اند و انشالله باز هم باشند.
۵- با شوادونها آشتی کنیم و مهربان باشیم که این مامن های الهی ، زمانی نوامیس ما را از شر مزدوران رضاخان نجات دادند و زمانی دیگر جانمان را از دست زنگی مست بغداد محفوظ داشتند و اکنون در زندگی ماشینی و خسته کننده امروزی قادرند تا آرامش را به ما هدیه کنند.
سخن آخر:
منفعت اقبال به شوادون روی ، فقط در کاهش مصرف برق و آب نیست ، بلکه تاثیر مستقیم آن بر پرورش روح و جسم ما و احیای سنت دل انگیز« دورهم بودن» از محاسن دیگر آن است.
نگارنده دست همت تک تک همشهری های دزفولی و غیر دزفولی را برای راه اندازی «جهاد همگانی احیای فرهنگ شوادون روی » می بوسد.
بیایید از بحران قیمتهای آزاد شدن حامل های انرژی ، فرصت احیای شوادونها را ایجاد کنیم.
مهران موزونی - والعاقبه للمتقین
مطالب مشابه :
رصد پدیده خسوف در پژوهشسرای فرهیختگان دزفول
پایگاه خبری هنرمندان دزفول - رصد پدیده خسوف در پژوهشسرای فرهیختگان دزفول - مجله خبری هنر دز
موفقیت دزفول در مسابقات کشوری نانو و رباتیک
پایگاه خبری هنرمندان دزفول - موفقیت دزفول در مسابقات کشوری نانو و رباتیک - مجله خبری هنر دز
فراخوان ششمین جشنواره موسیقی محلی کشور
پایگاه خبری هنرمندان دزفول - فراخوان ششمین جشنواره موسیقی محلی کشور فرهنگ سرای بروجن
سبک های معماری
"فرهنگ سرای دزفول" گواه این مدعا ست. ایشان با تغییراتی رو به شیوه ی مدرن اوردند و روح معماری
نتایج طرح های برتر استان در پانزدهمین جشنواره جوان خوارزمی
پژوهش سرای دانش آموزی فارابی داراب . پژوهش سرای فرهنگ پژوهش سرای دزفول.
جشنواره خوارزمی چیست؟
پژوهش سرای دانش آموزی پژوهش سرای دزفول. همزيستي مسالمت آميز ايراني و فرهنگ اسلام با
چهارچوب مقاله و قواعد مقاله نویسی
پژوهش سرای دانش پژوهش سرای دزفول. ي تحصيل کردگان، ارباب فرهنگ و رسانههاي گروهي با آن
«خَر» هم ، خرهای دزفول (نطنز)
من بین تمام خرهای دزفول ، خری به 2- فرهنگ «همه ی ایران سرای من است» و همه
فراخوان مقاله همایش استانی علوم و فناوری نانو
پژوهش سرای فرهنگ پژوهش سرای دزفول. پژوهش سرای دکتر حسابی ناحیه 4 با همکاری گروه نانو
فراخوان اولین همایش استانی انرژی هسته ای
پژوهش سرای دانش آموزی فارابی داراب پژوهش سرای فرهنگ پژوهش سرای دزفول.
برچسب :
فرهنگ سرای دزفول